سیاوش طهمورث

شمارش معکوس برای پایان عمر کمپانی بزرگترین وارد کننده گوشت /آیا فسیل‌سازان به پایان خط رسیده است؟

شمارش معکوس برای پایان عمر کمپانی بزرگترین وارد کننده گوشت /آیا فسیل‌سازان به پایان خط رسیده است؟



ایده تکراری فیلم‌هفتادسی، برنده شدن در قرعه کشی، یادآور سریال «جایزه بزرگ» مهران مدیری است و به غیر از این ایده مرکزی، متمزکر بر رقابت دو کاراکتر برات و پرویز است

سرویس فرهنگ و هنر مشرق – فیلم «هفتاد سی» نخستین ساخته بهرام افشاری، بازیگر، سرشناس، تئاتر، سینما و تلویزیون، را کمپانی «عامریان فیلم» تولید و عرضه کرده است.

شمارش معکوس برای پایان عمر کمپانی بزرگترین وارد کننده گوشت /آیا فسیل‌سازان به پایان خط رسیده است؟
ابراهیم عامریان مدیر کمپانی تولید و پخش سینمایی عامریان فیلم/ در سال‌های اخیر خاندان عامریان که کارشان تجارت بین ایران و برزیل است هم وارد سینما شدند. حرفه این خانواده بزرگ واردات گوشت و دانه‌های روغنی از برزیل و صادرات فرش و جواهر به آن کشور است.
آنها با سرمایه‌گذاری در فیلم «من سالوادور نیستم» وارد حوزه سینما شدند، فیلم‌هایی نظیر «تگزاس۱ و۲» را ساختند. حالا ابراهیم، برادر کوچکتر خانواده مجوز تهیه‌کنندگی گرفته و به نظر می‌رسد سینمای بدنه و فیلم‌های کمدی کم مایه را برای بازگشت سرمایه به عنوان هدف انتخاب کرده است.

«عامریان فیلم» در سال‌های اخیر رکودار پرفروشترین آثار سینمایی بوده و با کمی تعامل دوسویه در دوره پیشین سازمان سینمایی مناسبات اکران را تغییر داد.

این مناسبات در ابتدای دوره بازگشایی سینما، پس از کرونا عیان‌تر شد و فیلم «قهرمان» اصغر فرهادی در گیشه شکست سختی خورد و «دینامیت» در صدر پرفروشترین‌های سال ۱۴۰۰ قرار گرفت.

البته پیش‌بینی می‌شود که عمر این خط تولید و تسلط کمدی‌های «عامریان فیلم» در سینما، به زودی به پایان خواهد رسید و «هفتادسی» نمونه‌ شاخصی برای پایان دوره این کمپانی و تولید آثار کمدی با همکاری چهره‌هایی نظیر بهرام‌افشاری، مسعود اطیابی، حمزه صالحی، کریم امینی و… و. است.

اگر فرض کنیم که فسیل در بالاترین سطح از محصولات این کمپانی قرار دارد، «هفتادسی» افشاری یک سقوط کامل است و در گیشه به اعتبار فسیل توفیقی برایش حاصل شد.

شمارش معکوس برای پایان عمر کمپانی بزرگترین وارد کننده گوشت /آیا فسیل‌سازان به پایان خط رسیده است؟

روایت فیلم «هفتادسی» درباره مردی به نام یعقوب (سیاوش طهمورث) است که برنده یک قرعه کشی ۳۰ میلیاردی می‌شود. مرگ یعقوب نزدیک است و دکتر توصیه می‌کند برای زنده ماندن او تا روز دریافت جایزه او را شاد نگه دارند تا او زنده بماند و طبق قانون جایزه را دریافت کند.

مشکل اصلی «هفتاد سی» مثل اغلب آثار سینمای ایران، فیلمنامه است که کمترین زمان، صرف نگارش آن شده و کارگردانی در این کمدی از دست رفته است.

فیلمنامه این اثر بر اساس یک ایده تکراری ساخته شد. پیش از این سریال مشهوری از تلویزیون پخش شدکه بارها دستمایه آثار دیگری قرار گرفته است و سازندگان هفتادسی‌ ایده آن سریال را در فضای دیگری تبدیل به فیلم‌ سینمایی کرده‌اند.

شمارش معکوس برای پایان عمر کمپانی بزرگترین وارد کننده گوشت /آیا فسیل‌سازان به پایان خط رسیده است؟

ایده تکراری برنده شدن در قرعه کشی، یادآور سریال «جایزه بزرگ» مهران مدیری است و به غیر از این ایده مرکزی، متمزکر بر رقابت دو کاراکتر برات و پرویز است که تضادها و برخوردهای این دو کاراکتر به نوعی یادآور بیژن (مهران مدیری) و کامبیز باقی (رضا شفیعی‌جم) در همین سریال است. مخاطب حین تماشا با این حس مواجه است که این فیلم را قبلا تماشا کرده و موقعیت‌های تازه‌ای که ایده سریال «جایزه بزرگ» را دوباره فراهم آوری کند، در فیلمنامه جاگذاری نشده است.

بهرام افشاری با اینکه بازیگر کمدی مسلطی است اما به اجرای سکانس‌های کمدی دارای هارمونی تسلطی ندارد و در اجرا و هدایت فیلم، به جای نقش کارگردان همچنان نقش بازیگردان را دارد.

علی رغم پتانسیل‌های سینمایی مناسب برای پرتماشا شدن «هفتاد سی»، نخستین ساخته افشاری اثر کاملی نیست. این فیلم اتکای عجیبی به ایده‌اش دارد و در خلق شوخی‌های کلامی و رقابت بین دو قطب رقیب، موقعیت‌های کمدی را توسعه پیدا نمی‌دهد.

ایده کپی شده فیلم در اجرا، در سکانس‌های ابتدایی تبدیل به یک کمدی اسلپ استیک می‌شود که برای این واژه می‌توان معادل فارسی بزن و بکوب را به کار برد. اجرای بزن و بکوب افشاری در یک سوم ابتدایی فیلم قلابی سمت تماشاگر پرتاب نمی‌کند و فیلمنامه بر اساس انرژی بازیگران و سکانس‌هایی که بداهه به نظرمی‌رسد، پیش‌ می‌رود.

فیلم ایده‌ای دارد که هر گونه نگاه انتقادی و اجتماعی در آن لحاظ نشده و مخاطب با نسخه سینمایی به روز شده سریالی مواجه است که چندین سال قبل توسط مهران مدیری ساخته شد. شوخی‌ها و موقعیت‌های بزن و بکوب در فیلمنامه‌ به صورتی جاگذاری و اجرا شده که کمدی را تبدیل به ضد کمدی می‌کند.

کارگردانی بهرام افشاری فاقد خلاقیت است و او صرفا اجرا کننده فرمول‌های کمپانی «عامریان فیلم» است که بخشی از مناسبات سینما را در ید خود دارد و بر روند تولیدات سینمای ایران تاثیر فراوانی داشته است.

شمارش معکوس برای پایان عمر کمپانی بزرگترین وارد کننده گوشت /آیا فسیل‌سازان به پایان خط رسیده است؟

سینمای کمدی ایران تهیه کننده محور است و کارگردانی در آن نقش آنچنانی ندارد، کما اینکه در مجموعه فیلم های پویا فیلم (کمپانی دوشراکتی حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی) کارگردان نقش یک اپراتور را ایفا می‌کند. شگرد «عامریان فیلم» که افشاری در مقام اپراتور آن را اجرا می‌کند، ساخت یک کمدی شلوغ با چهره‌های سینمایی سرشناس است.

سینمای کمدی ایران تهیه کننده محور است و کارگردانی در آن نقش آنچنانی ندارد، کما اینکه در مجموعه فیلم های پویا فیلم (کمپانی دوشراکتی حسین فرحبخش و عبدالله علیخانی) کارگردان نقش یک اپراتور را ایفا می‌کند. شگرد «عامریان فیلم» که افشاری در مقام اپراتور آن را اجرا می‌کند، ساخت یک کمدی شلوغ با چهره‌های سینمایی سرشناس است. کاراکترهای برات و پرویز و رقابت دوقطبی آنان شکل نمی‌گیرد و مهدی حسینی‌نیا در هفتادسی اثبات می‌کند که بازیگر فیلم‌های کمدی نیست. حسینی نیا بازیگر اغلب محصولات شبکه نمایش خانگی است که با حضور در گردن زنی، موقعیت خود را به مخاطره انداخت و در این فیلم اجرای بسیار ضعیف و کم اثری دارد.

فیلمنامه از همان ابتدا نشان می‌دهد که مبنا و تقید اجتماعی – انتقادی ندارد و بازیگران چهره سعی می‌کنند با ایجاد بی‌نظمی در اغلب سکانس‌ها، خلاء روایت‌گری و شخصیت پردازی را پرکنند.

کارگردانی بدون هارمونی فیلم سکانس محور است. این اشکال در آثار بازیگرانی که کارگردان شده اند وضوح بیشتری دارد و از قضا شیوه کارگردانی آنان شبیه یکدیگر است. هفتاد سی بهرام افشاری از این منظر شبیه تمساح خونی جواد عزتی است.

هوتن شکیبا در سینمای در یک شمایل خاص در سینمای کمدی است که با ایفای چنین نقش‌هایی تبدیل به کلیشه می شود و کاراکتر پرویز چون بر اساس شاخصه های کمدی بزن و بکوب ساخته، هوتن شکیبا توانایی و بسیاری از بازیگران کمدی توانایی اجرای سکانس‌های بزن و بکوب در فیلم‌های ایرانی را ندارند.
صدف اسپبدی شمایلی تکراری از شهره لرستانی در آثار کمدی دهه هفتاد است و دیالوگ‌های سطح پایین، تکه‌کلام‌های وایرال شده اینستاگرامی ده سال قبل، در فیلم استفاده شده است.

«هفتاد سی» از جنبه‌های دیگری لطمه می‌خورد که به اختصار اشاره شده است:

۱-دینامیک کمدی کلامی بسیار ضعیف است و شوخی‌های کلام‌ها امروزی نیست.

۲- طراحی موقعیت و شخصیت در این فیلم نادیده گرفته شده است.

۳- فیلمنامه فقط یک نقطه عطف خاص دارد.
۴- شلوغی سکانس‌ها به خنده گرفتن منجر نمی‌شود.

۵- فیلم ادعای کمدی بودن دارد اما کمدی نیست و موقعیت بامزه غیر خنده‌دار تولید می‌کند.

۵- رقصیدن مردان یکی از نشانه‌های شاخص آثار کمدی در چند سال اخیر است، اما این اثر مثل همه کمدی‌های مرسوم، رقص بازیگرانش حتی بامزه نیست.

***مهدی قاسمی پاکرو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شمارش معکوس برای پایان عمر کمپانی بزرگترین وارد کننده گوشت /آیا فسیل‌سازان به پایان خط رسیده است؟ بیشتر بخوانید »

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،شاید بپرسید مگر سیگار کشیدن چه عیبی دارد؟ اصلا مگر در واقعیت خیلی از مردم سیگار نمی‌کشند؟ پس چرا باید نشان دادن این کار در فیلم‌ها و مجموعه‌های نمایشی مذموم باشد؟ واقعیت این است سوالات ظاهرا منطقی بالا، پیش‌فرض‌های غلطی دارند که طبیعتا نتیجه‌ای نادرست از آنها حاصل شده است. سیگار کشیدن اگرچه ممنوعیتی ندارد (منهای اماکن عمومی) اما واضح است نفس سیگار کشیدن در شرایط معمول با نشان دادن همین کار در مجموعه‌های نمایشی و فیلم‌ها، زمین تا آسمان فرق دارد. برای مثال همفری بوگارت ممکن بود در خلوت خودش سیگار بکشد و هیچ‌کس هم کاری به کارش نداشته باشد اما وقتی در فیلم کازابلانکا و شاهین مالت با آن فیگور و ادا و اصول سیگار روشن می‌کند و پک می‌زند، محال است قبول نکنیدخیلی از جوان‌ها وسوسه نشده‌اند تا یک نخ سیگار روشن کنند و برای تجربه هم که شده مثل بوگارت سیگار بکشند. یا اصلا چرا راه دور برویم. قبول ندارید که خیلی‌ها با دیدن مجموعه زخم کاری و جواد عزتی که فندک زیپو را در می‌آورد و سیگار روشن می‌کند، به هوس می‌افتند مثل او باشند و مثل او سیگار چاق کنند؟ هرچقدر هم بهتر و جذاب‌تر بازی کند، تعداد بیشتری از مخاطبان (به‌خصوص جوان‌ترها) مثل او می‌پوشند، حرف می‌زنند، می‌خندند و سیگار می‌کشند. متاسفانه در بسیاری از مجموعه‌های نمایش خانگی حتی این موارد هم رعایت نمی‌شود. پدر جلوی بچه‌های کوچکش سیگار می‌کشد، پسر به پدر سیگار تعارف می‌کند، زن و مرد با هم راه می‌روند و سیگار دود می‌کنند و. با دست فرمانی‌که شبکه نمایش خانگی درحال ویراژ دادن با آن است، بعید نیست که به‌زودی همین رعایت موارد اندک از سوی سیگاری‌ها هم در جامعه رنگ ببازد و از سوی دیگر، آش دوباره چنان شور شودکه ابلاغیه و دستورالعمل صادر شود که نمایش و استعمال هرگونه دخانیات در تمام فیلم‌ها و مجموعه‌ها ممنوع است.

۴۲  زخم کاری
سیگاری‌ها آن شعر آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است را این‌طور ادامه می‌دهند: سیگار بعد چایی، چایی بعد سیگار. اما سریال شبکه نمایش خانگی «زخم کاری» به نویسندگی و کارگردانی محمدحسین مهدویان، مصرع دوم شعر را به «سیگار پشت سیگار» تبدیل کرده‌است و به نظر می‌رسد حتی با همین چهار قسمت منتشر شده هم بتواند نام اثرش را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کند. بس که شخصیت‌های مختلف این سریال سیگار می‌کشند، به‌ویژه شخصیت مالک مالکی با بازی جواد عزتی.

هرچند در شروع سریال در زمینه بدآموزی‌های احتمالی اثر هشدار لازم به تماشاگران داده می‌شود و می‌نویسند: «این سریال دارای محتوایی است که تماشای آن ممکن است برای کمتر از ۱۵ سال مناسب نباشد.» و به نوعی درجه‌بندی محو سنی در آن رعایت شده اما این تلنگر جدی و کافی نیست و چه‌بسا مخاطبان کم‌ سن و سالی که دلبسته جواد عزتی هستند، وقعی به این محدودیت سست و غیررسمی ننهند و به‌ناچار با صحنه‌های سیگارکشیدن قهرمان و بازیگر محبوب‌شان مواجه شوند و آن بدآموزی و الگوبرداری که نباید اتفاق بیفتد.

گرچه ممکن است توجیهاتی از این قبیل از سوی سازندگان سریال مطرح شود که شخصیت‌هایی سیگار می‌کشند که درواقع و در عمل ضدقهرمان محسوب می‌شوند و آدم‌های صالح و درستکاری نیستند، از جمله خود مالک مالکی که دست به جنایت می‌زند یا ناصر که شخصیت تندخویی است، هرچند تا اینجا دست به قتل و جنایت نزده اما آدم مثبتی هم به نظر نمی‌رسد. با این حال تعدد و حجم بالای صحنه‌های سیگار که بسیاری از آنها غیرضروری و فاقد بار دراماتیک هستند، باعث اعتراضاتی در فضای خانواده‌ها و رسانه شده‌است و جنبه بدآموزی و منفی اثر را تقویت و تشدید می‌کند. فارغ از بی‌ملاحظگی سازندگان سریال که می‌توانستند کمی در این زمینه خوددارانه عمل کنند و از فضای باز موجود در این خصوص استفاده و چه‌بسا سوءاستفاده نکنند، بحث کنترل و نظارت شبکه نمایش خانگی و سازمان سینمایی هم مطرح می‌شود که باز همچون موارد مشابه دیگر دقیق و درست و کافی عمل نکرده و اجازه چنین فضای دودآلودی را به یک اثر نمایشی داده است. ضمن این‌که این فقط محدود و منحصر به زخم کاری نیست و دیگر سریال‌های شبکه نمایش خانگی، با چنین دود و دمی (هرچند با میزان و شدت کمتر) پیش می‌روند اما سریال مهدویان دیگر نوبر است در این خصوص و چشم بازار را با دود سیگار کور کرده‌است.

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!

روز – خارجی – سیگار!

ما با بررسی چهار قسمت منتشر شده زخم کاری تاکنون به آمار جالبی رسیدیم و تا اینجا ۴۲ پلان (نما) سیگار کشیدن و در مواردی تریاک کشیدن را در این سریال دیده‌ایم. به تفکیک در قسمت اول ۶ صحنه، در قسمت دوم ۱۵ صحنه، در قسمت سوم ۸ صحنه و در قسمت چهارم ۱۳ صحنه.

اگر سریال با همین میزان و شدت صحنه‌های سیگار و مصرف تریاک و دیگر مخدرات پیش برود، دست سریال «آینه عبرت» و شخصیت آتقی را هم می‌بندد!حالا بیایید و صحنه‌های سیگاری و دود و دمی زخم کاری را با هم مرور کنیم و ببینیم چقدر نمایش چنین صحنه‌هایی ضرورت داشت و حاوی بار دراماتیک بود و چقدر هم غیرمنطقی و غیرضروری این کار صورت گرفت.

اول از همه این‌که خود تیتراژ ابتدایی به اندازه کافی گویاست و نشان می‌دهد که چقدر در طول خود سریال، قرار است صحنه‌های سیگار کشیدن ببینیم. مالک مالکی (جواد عزتی) را در چند نمای کارتونی شده، در حال کشیدن سیگار می‌بینیم. هرچند در کلیت موافق این حجم از مصرف سیگار آن هم در یک اثر نمایشی محبوب و پربیننده نیستیم اما انصافا سازندگان سریال در همین تیتراژ اول صادقانه عمل کرده‌اند و چشمه‌هایی از تفکیک‌ناپذیری مالک و سیگار را به مخاطب نشان می‌دهند. به‌جز مالک، در یکی از نماهای تیتراژ، شخصیت نجفی با بازی مهدی زمین‌پرداز را هم در حال کشیدن سیگار می‌بینیم.

اولین شخصی که در قسمت اول، سیگار می‌کشد ناصر (سعید چنگیزیان) است. او سیگار را در حضور پدرش، حاج عمو (سیاوش طهمورث) می‌کشد که خودش همزمان مهیای مصرف تریاک است. فارغ از این شروع که بدآموزی در آن موج می‌زند، نکته‌ای قابل طرح است. به‌جز غیرضروری بودن کشیدن سیگار توسط ناصر، حرمت نگاه نداشتن پدر مساله مهمی است. معمولا در فرهنگ ایرانی، سیگاری‌ترین افراد هم احترام بزرگ‌ترها به‌ویژه پدر را  نگاه می‌دارند و دست‌کم در حضور او سیگار نمی‌کشند اما ناصر این مساله را رعایت نمی‌کند. توجیه البته می‌تواند بی‌ملاحظگی و بی‌ادبی شخصیتی چون ناصر باشد، ولی تعداد و تکرار این کار، حتی بار نمایشی اثر را مخدوش می‌کند و توی ذوق مخاطب می‌زند. با یک بار نمایش این کار هم می‌شد منظور را درباره شخصیت ناصر منتقل کرد.

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!

مالک موقع ثبت قرارداد با نروژی‌ها حتی دیالوگی در ترویج سیگار می‌گوید که واقعا ضروری نیست. نجفی: «مالک کجا رفتی؟ اینا خیلی وقته منتظرن.» مالک: «بیا، بیا یه سیگار بکشیم! »بازی مالک با فندک سر میز قرارداد، سیگار کشیدن مالک بعد از قرارداد، تصویر جعبه سیگار و زیرسیگاری پر سمیرا (رعنا آزادی ور)، سیگار و زیرسیگاری و جعبه سیگار ناصر در دفتر، سیگار کشیدن مالک درحالی‌که رب دوشامبر به تن دارد، دیگر صحنه‌های مروج دود و دومی قسمت اول هستند. در این میان شاید تنها سیگارکشیدن پایانی که مالک استرس فراوانی از خیانت به حاج عمو در انعقاد قرارداد دارد، توجیه داشته‌باشد و باقی صحنه‌های سیگاری غیرضروری باشد.

شروع قسمت دوم که اصلا بساط تریاک‌کشیدن حاج‌عمو و شخصیت احمد (کاظم هژیرآزاد) است که ظاهرا بیشتر خوشایند جماعت تریاکی باشد، چرا که احساس می‌کنند جزئی‌ترین آداب این کار رعایت شده. تعارف وافوری حاج عمو به پدر عروسش را به یاد بیاورید: «می‌خوای یه دود بزنی؟ صابخونه پک نزنه به آدم برمی‌خوره… جنسش خیلی خوبه. تفاله که نیستش که. مرده رو هم زنده می‌کنه!»
باز هم در ادامه یک دیالوگ ترویجی دیگر درباره سیگارکشیدن داریم. وقتی سمیرا به عنوان لیدی مکبث ماجرا می‌خواهد همسرش را برای جنایت وسوسه کند، می‌گوید: «یه سیگار روشن کن.» آیا واقعا راه دیگری برای آرام کردن یک فرد پریشان احوال به جز سیگار کشیدن وجود ندارد؟

سیگار کشیدن کریم (امیرحسین هاشمی) که مشکل عصبی دارد و درگیر مشکلات حضانت فرزندش است، شاید توجیه نصفه نیمه‌ای داشته‌باشد،ولی باز تعدد و تکرار آن است که آزاردهنده و بیش از حد به نظر می‌رسد.  شاید با ارفاق برای تعداد بالای سیگارکشیدن مالک، توجیهاتی وجود داشته‌باشد اما سیگارکشیدن‌های ناصر غیرضروری‌تر به نظر می‌رسد. سیگارکشیدن او در حیاط در قسمت دوم از این جنس است، بعد هم که نجفی با سیگار به او اضافه می‌شود. آن وسط هم که یک لول تریاک که جنسش از ناف پنجشیر است، از سوی مالک به احمد تعارف می‌شود. واقعا چقدر نمایش این صحنه ضرورت دارد؟
سیگارکشیدن مالک در ماشین در راه ویلای کلاردشت در ادامه چقدر منطق و ضرورت نمایشی دارد؟ پایپ کشیدن کریم حتما باید نشان داده می‌شد؟ سیگار کشیدن ناصر موقع جر و بحث با پدرش، سیگارکشیدن مالک در همراهی با حاج عمو، سیگارکشیدن نجفی، اینها همه چه کمکی به قصه می‌کند؟

در این میان سیگارکشیدن سمیرا موقع جنایت، بار دراماتیک دارد و بجا به نظر می‌رسد. همین‌طور سیگارکشیدن مالک بعد از جنایت.در قسمت‌سوم هم مرگ حاج عمو، بهانه‌ای برای سیگار کشیدن‌های مدام شخصیت‌ها به دست می‌دهد که البته به لحاظ نمایشی و دراماتیک واقعا ضروری به نظر نمی‌رسند. تعارف کردن سیگار توسط اخوان به مالک چه ضرورتی دارد واقعا؟ تنها سیگارکشیدن فاتحانه مالک در پایان این قسمت است که مناسب است و توجیه دارد و او بعد از تشری اساسی به عموزاده‌ها و خط و نشان کشیدن و به میمنت این فتح و آغاز سلطنت، سیگار سرخوشانه‌ای می‌گیراند.
قسمت چهارم با سیگارکشیدن غیرضروری مالک در جشن‌تولد شروع می‌شود و با سیگارکشیدن‌های بی‌دلیل دیگر همچون مالک در باشگاه سوارکاری، مالک موقع مکالمه با احمد، نجفی وقتی می‌خواهد از مالک باجگیری کند، ناصر در دفتر کار، نجفی در باجگیری دوباره از مالک، ادامه می‌یابد. در این میان سیگارکشیدن مالک بعد از تهدید نجفی منطقی است. همچنین سیگارکشیدن کریم در شبی بارانی و کمی قبل از قتل نجفی.

سیگاری‌های بد یا بدهای سیگاری

گمان نکنید می‌شود پای یکی از سریال‌های شبکه‌ نمایش‌خانگی نشست و یک آدم سیگاری یا حتی یک نخ سیگار ندید؛ داستان هر چه باشد و سریال از هر گونه‌ای که باشد، باز می‌توان یک صحنه سیگارکشیدن در آن پیدا کرد. همان‌طور که در این دو صفحه می‌بینید و لابد در سریال‌های نمایش‌خانگی دیده‌اید، تقریبا به سختی می‌توان سریالی در این پلتفرم پیدا کرد که در آن حتی یک فرد سیگاری وجود نداشته‌باشد. درست است که در دنیای واقعی همه جا و در میان هر قشری می‌توان آدم‌های سیگاری را دید اما جهان درام، قواعد خودش را دارد و حتی سیگارکشیدن شخصیت‌های منفی آثار نمایشی باید دلیل و کارکرد داشته‌باشد. دانستن این نکته هم خالی از لطف نیست که در شبکه‌های تلویزیونی کشور ترکیه که سریال‌هایش مخاطبان پرو پاقرص کم ندارد، حتی شخصیت‌های منفی در حال سیگار کشیدن دیده نمی‌شوند و در بازنمایی خلافکارها یا گنگ‌های بزهکار استانبول هم از سیگار خبری نیست! از میان انبوه سریال‌های عرضه شده در شبکه  نمایش خانگی از جمله: ممنوعه، سیاوش، می‌خواهم زنده بمانم، خوب بد جلف، نهنگ آبی، هیولا، کرگدن و چند نمونه‌ای که در ادامه می‌خوانید تقریبا هیچ سریالی نیست که در آن از دود و دم خبری نباشد. به نمایندگی از این سریال‌ها این سه مورد را به لحاظ ضرورت استعمال سیگار بررسی کرده‌ایم.

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!

ضدقهرمان‌های سیگاری

اجازه بدهید از سریال گیسو شروع کنیم که یک درام خانوادگی است و بر اساس منطق داستانی می‌توانست از سیگار به عنوان یکی از نمادهای معرفی شخصیت‌های بزهکار در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی، دور مانده‌باشد اما در این سریال یونس با بازی مسعود رایگان سیگار می‌کشد و از آنجا که حضورش در سریال بسیار کمرنگ است، سیگار کشیدنش هم بسیار کم دیده می‌شود. گروه خلافکارهایی که برای به دام انداختن یونس، پسرش رضا را ربوده‌اند نیز بر اساس ارتباط نمادین سیگار و آدم‌بدها، سیگاری هستند. استعمال سیگار در سریال گیسو به همین دو مورد ختم نمی‌شود و سیگاری قهار این سریال پیمان است با بازی هومن سیدی که هر بار به هر بهانه در هر فضایی و نیز حتی در مقابل بازیگر کودک سریال هم سیگار دود می‌کند.

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!

قهرمان ضد قهرمان دودی‌
وقتی در سریال‌های معمولی و درام‌های خانوادگی شبکه نمایش‌خانگی می‌توان آدم‌های سیگاری را دید و سیگارکشیدنشان را به وضوح تماشا کرد، سریال ملکه‌گدایان با توجه به داستانی که دارد، نمی‌تواند از سیگار که هیچ، از هر نوع ماده مخدری خالی باشد. در این سریال قهرمان و ضدقهرمان سیگاری هستند؛ البرز با بازی آرمان درویش که قهرمان داستان است و شبیر با بازی رضا بهبودی که یکی از ضدقهرمان‌هاست، سیگار می‌کشند.
اگرچه جهان روایت و موقعیتی که داستان ملکه‌گدایان در آن رخ می‌دهد، در مابه‌ازای واقعی و بیرونی‌اش خالی از آدم‌های سیگاری نیست اما سیگار کشیدن‌های شخصیت‌های این سریال به‌خصوص شخصیتی مانند شبیر در این حد و اندازه، از چارچوب قراردادهای درام هم بیرون زده و منطقی به نظر نمی‌رسد.

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند!
مورد عجیب مهران مدیری
سریال دراکولا؛ کمدی نه چندان موفق مهران‌مدیری که این روزها از شبکه نمایش‌خانگی عرضه می‌شود از معدود سریال‌های این شبکه  است که می‌شود گفت از دود و دم برحذر بوده‌است اما نه کاملا. یکی از معدود قسمت‌های سریال دراکولا که در آن می‌شود سیگارکشیدن یکی از شخصیت‌ها را دید، همین نمای سیگارکشیدن مهران مدیری است که البته خالی از معنا هم نیست. کامروا در حال فریب‌دادن ژاله و جلب اعتماد اوست، چرب‌زبانی، زبان بدن، رفتار اطمینان‌دهنده به‌علاوه سیگار کشیدن که رهایی و بی‌خیالی را تداعی می‌کند، ابزاری هستند که مدیری به کمک آنها سعی دارد کامروا و شخصیت حیله‌گرش را به مخاطب معرفی کند.
از مهران مدیری که در نشست خبری و در حضور خبرنگاران و اهالی رسانه، سیگارش را آتش‌زده و دودش را به کام کشیده، بعید بود صحنه‌های سیگار کشیدن در سریالش را تا این اندازه محدود کند هر چند برخی همکاران حاضر در نشست خبری ساعت ۵ عصر، اذعان دارند او پیش از روشن کردن سیگارش از حضار اجازه گرفته‌است. 

منبع: جام جم آنلاین

زخم کاری

چرا سیگارکشیدن و به نمایش درآوردن آن به یکی از ملزومات سریال‌های شبکه نمایش خانگی تبدیل شده است؟



منبع خبر

چرا سریال‌های شبکه نمایش خانگی همگی دودزا هستند! بیشتر بخوانید »