سیداحمد استوار

آخر شهید راه و مرام خودت شدی

آخر شهید راه و مرام خودت شدی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «سیداحمد استوار» از شاعران حوزه دفاع مقدس و مقاومت استان آذربایجان شرقی آخرین سروده خود به‌مناسبت سالگرد شهادت سردار «قاسم سلیمانی» را باعنوان «دستان انتقام خدا» منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید.

آن روزهای شوم که انسان امان نداشت

گل چاره‌ای ز مرگ به دست خزان نداشت
حق سوگوار بود و کسی هم زبان نداشت

آن روزهای بد که حرم پاسبان نداشت
بانوی شام بی‌کس و عباس جان نداشت

تو آمدی و بازی‌شان را به هم زدی

لیلاج‌های خرد و کلان را به هم زدی

معیارهای سود و زیان را به هم زدی

رویای شوم شمر و سنان را به هم زدی

یکسر معادلات جهان را به هم زدی

مست از شراب کهنه‌ی جام خودت شدی

قد قامت بلند قیام خودت شدی

آخر شهید راه و مرام خودت شدی

حالا شبیه صاحب نام خودت شدی

عباس با وفای امام خودت شدی

دستی کنار علقمه، دستی کنار تو

عباس برده بود تمام قرار تو

روشن شده است بر همگان اعتبار تو

قلب جهانیان شده اکنون مزار تو

دستان انتقام خدا بود یار تو

تاریخ و کربلا و علمدار و باز، دست

خون تو را که خورد، زمین گشت مست

با رفتن تو بند دل عاشقان گسست

ایران به سوگ رستم دستان خود نشست

خونخواه تو خدای بزرگ یگانه است

یک روز خوش ز دست تو شیطان ندیده بود

طعم شکست و خواری و خفت چشیده بود

از تخم‌های فتنه ثماری نچیده بود

ناگه تمام مستی‌‎اش از سر پریده بود

آری! دگر به آخر خطش رسیده بود

خون تو جاری است درون رگان ما

پیوند خورده مهر تو با جسم و جان ما

مدیون توست کودک و پیر و جوان ما

در وصف غیرت تو چه گوید زبان ما؟

سخت است انتقام تو و امتحان ما

نام تو را به احترام وفا داد می‌زنیم

با افتخار و بانگ رسا داد می‌زنیم

در قتلگاه کرب و بلا داد می‌زنیم

با یاد سیدالشهدا داد می‌زنیم

با شیعیان شیر خدا داد می‌زنیم

این‌گونه آمدی که به باران رسانی‌ام

تا التهاب داغ بیابان رسانی‌ام

از کوره راه شبهه به ایمان رسانی‌ام

از چنگ دیوها به سلیمان رسانی‌ام

با چشم‌های خیس به یاران رسانی‌ام

ای جان به روی سینه‌ی خود می‌فشارمت

یعنی شبیه جان خودم دوست دارمت

باور نکرده‌ام که پس از این ندارمت

«چون چاره نیست می‌روم و می‌گذارمت

ای پاره پاره تن به خدا می‌سپارمت»

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آخر شهید راه و مرام خودت شدی بیشتر بخوانید »

تنگ است دلم برایتان‌ ای سردار

تنگ است دلم برایتان‌ ای سردار


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «سید احمد استوار» از شاعران انقلابی و آئینی آذربایجان شرقی، تعدادی از آخرین رباعی‌های خود درباره سردار شهید «قاسم سلیمانی» را منتشر کرد که در ادامه یکی از این رباعی‌ها را می‌خوانید.

تنگ است دلم برایتان‌ ای سردار

در حسرت ربّنایتان‌ ای سردار

پررو شده‌اند بی شما کفتاران

خالی است چقدر جایتان‌ ای سردار

*

در بیشه‌‌مان حضورتان کافی بود

در شام سیاه، نورتان کافی بود

تا پشت ستمگران بلرزد؛ چون شیر

از بیشه فقط عبورتان کافی بود

*

خون تو دویده در رگ و ریشه‌ ما

صد شیر، هنوز دارد این بیشه‌ ما

بعد از تو به دست خویش گورستانی

کندند برای خویش با تیشه‌‎ ما

*

سردار، قسم به عصمت یاس على

سوگند به آن لحظه‌ حساس على

آرام نمی‌شود دلم جز با خون

سوگند به عباس، به عباس على

*

هرچند که روزی همگی می‌میریم

همبازی جنگ و همدم شمشیریم

خون تو برایشان گران خواهد بود

ما خون تو را ز دشمنت می‌گیریم

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تنگ است دلم برایتان‌ ای سردار بیشتر بخوانید »