سیدجواد هاشمی

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟



چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، مهرماه ۱۴۰۱، درست در همان زمانی که دوران کرونا به پایان رسیده و چند روز از یک‌سالگی دوره مدیریت جبلی بر سازمان صداوسیما می‌گذشت، او به همراه جمعی از بازیگران و هنرمندان، مرکزی را در سازمان صداوسیما احداث کرد که قرار بود بخش «مغفول‌مانده‌ای» در مهم‌ترین بازوی رسانه‌ای کشور را احیا کند. جبلی ماژیک آبی‌رنگی را در دست گرفت و سه خط کنار لوگوی مرکز تازه‌تأسیس سیمرغ متنی نوشت.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

نوشته جبلی به منزله آغاز به کار مرکزی بود که از این پس یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های تحولی سازمان را به دوش می‌کشید. در آن مراسم، مهدی فرجی تهیه‌کننده، جواد افشار کارگردان و امین زندگانی بازیگر، پشت تریبون می‌روند و از مزایای تاکتیک جدید صداوسیما می‌گویند. مراسمی که به‌جز فرجی و افشار، افرادی همچون بهروز افخمی، سعید سلطانی، احمد نجفی، سید جواد هاشمی، جعفر دهقان، بهروز مفید، حسین طاهری، محمود رضوی، محسن علی‌اکبری و حبیب والی‌نژاد هم در آن حضور دارند. حالا از آن روز سه سال می‌گذرد و عملکرد یکی از مهم‌ترین استراتژی‌های سازمان برای پرداختن به بخش مغفول‌مانده در تحول باید مورد بررسی قرار گیرد. بخشی که قرار بود مهم‌ترین تولیدات سازمان برای رقابت با آثار نمایش خانگی از آن سرچشمه بگیرد.

با این حال، تولیدات مرکز سیمرغ طی این سه سال داده‌های پرنوسانی منتج شده که از پربیننده‌ترین مجموعه نمایشی شبکه دو سیما تا کم‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون را شامل می‌شود؛ تولیداتی که باید آن‌ها را روی ترازوی ارزیابی قرار داد تا مشخص شود یکی از ارکان اصلی تحول صداوسیما چه عملکردی داشته است.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

اصلاً چرا سیمرغ بال گرفت؟

مرکز سیمرغ از همان ابتدا قرار بود در کنار «سیمافیلم» و «مرکز تولیدات صبا»، سه بازوی اصلی تولیدات سازمان را بر عهده بگیرد و ذیل استراتژی مدیران تازه ساختمان شیشه‌ای، نظام تولید را از نظام پخش جدا کند. یعنی به جای آنکه تولیدات در شبکه‌ها انجام شود، سیمرغ، سیمافیلم و صبا بودند که تولید را بر عهده گرفته و پخش را به شبکه‌های مختلف می‌سپردند.

تأسیس مرکزی چون سیمرغ را می‌توان پیامد ضعیف شدن شبکه‌های سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سال‌های اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارج‌شدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. سیمافیلم ذیل همین رویکرد، ساخت سریال‌های الف ویژه و پرهزینه‌تر را بر عهده گرفت و مرکز صبا هم تولیدات کودک و نوجوان را پوشش می‌داد. حالا سیمرغ قرار بود چه کاری انجام بدهد؟

این مرکز تازه‌تأسیس قرار بود تولیدات کار اولی‌ها و جوان‌های فیلم‌سازِ متعهدی را پوشش بدهد که با بودجه‌های کم، تولیداتی مبتنی بر بوم و نظام مسائل تعریف‌شده در سازمان را پیش ببرند. به نوعی مرکز سیمرغ بدل می‌شد به بازوی جوان سازمان. با این حال، این همه وظایف سیمرغ نبود.

در همان مهرماه ۱۴۰۱ اعلام شد که سیمرغ می‌خواهد تمرکزش را بگذارد روی تولیداتی که در این سال‌ها مغفول مانده و به تنوع ژانر و بوم در آثار نمایشی تلویزیونی کمک کند. در وهله اول، این اقدام امیدوارکننده به نظر می‌رسید چون به معنای توجه بیشتر به سینمای مستند، مسابقه، برنامه ترکیبی، تله‌تئاتر و گونه‌های متفاوت سریال‌سازی همچون سیتکام بود.

ذیل همین نگاه، بخشی از بودجه سازمان به ساخت تولیداتی همچون «آقای قاضی» و «جام جم» تخصیص پیدا کرد و تولیدات موفقی همچون «ایرانگرد» و «زندگی پس از زندگی» به این مرکز انتقال داده شد. این یعنی بخشی از قدیمی‌ها به دلیل تقسیم‌بندی جدید سازمان به سیمرغ می‌رفتند و برخی از تولیدات هم منحصراً مربوط به سیستم تغییر یافته بودند.

با همه این احوالات، تأسیس مرکزی چون سیمرغ را می‌توان پیامد ضعیف شدن شبکه‌های سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سال‌های اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارج‌شدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. نیرویی که سازمان با آن می‌توانست فرایند قدرت‌گرفتن سلبریتی‌ها را کنترل کند و بازار را در دست بگیرد؛ بازاری که تجربه سال‌های اخیر تلویزیون و نمایش خانگی نشان داده به این راحتی‌ها هم رام‌شدنی نیست.

اسماعیل بهمن‌آبادی، رئیس مرکز تولیدات جوان سیمرغ، گفته است: «شاید جنس چالشی که من در خانه تولیدات جوان مرکز سیمرغ تجربه کردم، در قیاس با سایر گروه‌ها در این مرکز در سه سال گذشته شدیدتر بود؛ هم باید کمبود نیروی انسانی هنرمند، متعهد و متخصص را در فرصت محدود و شروعی که داشتیم جبران می‌کردیم و هم باید برای حضور کسانی که از قبل در صف انتظار بودند، فرصتی فراهم می‌شد و برنامه‌ریزی می‌کردیم تا وارد چرخه تولید شوند. سخت‌ترین چالش ما این بود که هم‌زمان با هم باید این کارها را انجام می‌دادیم؛ آن هم در شرایطی که مرکز سیمرغ تازه‌تأسیس بود و تحقق مواردی که بیان کردم با طول و عرض این مرکز به‌راحتی اتفاق نمی‌افتاد.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

اکثریت سریال‌های مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایت‌های کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریال‌های مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آن‌ها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بی‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در شش‌ماهه نخست امسال بود.سیمرغ در بازار سریال

با گذشت چند هفته از تأسیس رسمی این سازمان، مرکز سیمرغ عملکرد قابل‌توجهی را با سریال «آقای قاضی» از خود نشان داد. آقای قاضی در برهوت تولیدات تلویزیون، اثر موفقی بود که توانست به آمار بیش از۴۰ درصد مخاطب هم دست پیدا کند و سجاد مهرگان، کارگردان آقای قاضی، خیلی زود به عنوان مهم‌ترین آورده مرکز سیمرغ شناخته شد. آمارهای آقای قاضی و البته تولیدات ضعیف سیمافیلم باعث شد این سریال در برخی نظرسنجی‌ها به عنوان بهترین تولید سال ۱۴۰۳ شناخته شود. با این حال، آقای قاضی یک تولید تمام‌سیمرغی نیست و محصول مشترک تلویزیون و حوزه هنری است و نمی‌توان آن را دستاورد تمام‌وکمال این مرکز تازه‌تأسیس دانست.

به‌جز این اثر، عملاً اکثریت سریال‌های مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایت‌های کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریال‌های مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آن‌ها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بی‌مخاطب‌ترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در شش‌ماهه نخست امسال بود.

وضعیت «لمندگان» برای دیگر آثار نمایشی هم تکرار شد و تولیداتی همچون «رویای ریحانه» با آنکه در قسمت‌های اول در تلوبیون به عدد ۲۳ هزار مخاطب رسیده بودند، اما با گذشت زمان این عدد به دو یا سه هزار مخاطب رسید که نشان می‌دهد مهم‌ترین تولید مرکز سیمرغ در حوزه فرزندآوری در جذب مخاطب موفق عمل نکرده است. حتی سریال‌هایی چون «حکایت‌های کمال» و «چرخ گردون» که اعلام می‌شد در جذب مخاطب موفق عمل کرده‌اند و با همین استدلال توانستند مجوز ساخت فصل دوم را بگیرند، تولیدات متوسطی بودند و فصل دوم‌شان با افول جدی مخاطب مواجه شد. شاهد مثال این موضوع هم مخاطب ۷ درصدی «چرخ گردون ۲» است که نشان می‌دهد پروژه دنباله‌سازی برای این مجموعه با شکستی فاحش مواجه شده است.

دنباله‌سازی البته تنها استراتژی ناموفق مرکز سیمرغ در چند سال اخیر نبود. این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟
لمندگان محصول مرکز سیمرغ

این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.

البته نباید این نکته را فراموش کرد که مرکز سیمرغ با برخی تولیدات همچون «دوقلوها» و «شهر پرستاره» آثار نسبتاً موفقی را روانه آنتن کرد؛ آثاری که نشان می‌دهد دنباله‌سازی از تولیدات دوران موفق تلویزیون و همچنین استفاده از چهره‌ها هنوز در جذب مخاطب مؤثر است.

شاید مهم‌ترین مشکلات تولیدات سیمرغ در چند سال اخیر را بتوان مربوط به عدم حضور چهره‌ها و همچنین ضعف جدی در فیلمنامه و کارگردانی دانست. آثاری که برخی از آن‌ها مانند «آقای قاضی» موفق ظاهر می‌شوند، اما بخش مهم و حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از تولیدات، ضعف جدی در فیلمنامه دارند و پرداختشان به محتوا به شکل مشهودی کلیشه‌ای است؛ موضوعی که در آثار کمدی مرکز سیمرغ بیشتر و بهتر به چشم می‌آید.

نوسان در برنامه‌ها هم ادامه دارد

مرکز سیمرغ از همان ابتدای تأسیسش تمرکز جدی روی مستندمسابقه گذاشته بود و در همین راستا، تولیداتی همچون «خونه مونه»، «مزرعه فراوری»، «خانه» و «خانه سبز» را روانه آنتن کرد. برنامه‌هایی که بنا داشتند روی مفاهیمی همچون کارآفرینی، تمرکززدایی و خانواده متمرکز شوند اما درنهایت نتوانستند مخاطب چندانی را به آنتن تلویزیون بازگردانند و درمجموع ناموفق ارزیابی می‌شوند. به‌عنوان مثال، مستندمسابقه‌ای چون «خونه مونه» در هیچ‌کدام از قسمت‌هایش در تلوبیون نتوانست بیش از سه هزار مخاطب بگیرد، با آنکه در یکی از پنج شبکه اصلی تلویزیون هم پخش می‌شد.

با این حال، این مرکز در ساختن برنامه نسبتاً موفق‌تر عمل کرد و مهم‌ترین برنامه‌ای که مسئله نقد تلویزیون را به دوش می‌کشید، روی آنتن برد. برنامه جام جم تا حدودی توانست بخشی از انتقادها نسبت به عدم مورد نقد قرار گرفتن خود سازمان در میان شبکه‌های سیما را پوشش دهد و مخاطب قابل قبولی هم بخصوص در فصل ابتدایی- پای آنتن بنشاند، با این حال جام جم هم مثل آقای قاضی و زندگی پس از زندگی نسیمِ موقت بودند و برخی تولیدات چون دوکوهه ادبیات، مشاور، هموطنز، تو بگو ماه کجاست(نوروز و محرم) و دیده بگشا(تولیدات نوروزی) نتوانستند چندان مخاطبی را برای مرکز سیمرغ جذب کنند. هرچند استراتژی استفاده از برنامه‌های گذشته همچنان در دستور کار مرکز سیمرغ قرار گرفته و قرار است فصل جدید «قندپهلو» به عنوان یکی از تولیدات موفق سال‌های قبل به آنتن تلویزیون بازگردد.

در سینمایی و مستند چیزی به جز ایرانگرد قابل ارائه است؟

مرکز سیمرغ در سه سال اخیر به جز تولیدات مختص به تلویزیون تلاش کرد به سمت آثار سینمایی هم حرکت کند و بلندپروازانه‌تر از تله‌فیلم آینده‌ای برای تولیداتش ترسیم کند. ساختن آثاری چون «خوناب» و «شکلات ششم» هم از این دست اقدامات بود.

هرچند که این دو فیلم فرصت حضور در جشنواره‌های درجه اول کشور را پیدا نکردند و شکلات ششم از ورود به جشنواره فجر بازماند و مهم‌ترین دستاوردش بردن جایزه بهترین فیلم کم‌هزینه از جشنواره فیلم مقاومت بود.

خوناب هم به عنوان دیگر اثر ساخته‌شده در این سه سال توانست با برنده شدن جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره مقاومت موفقیت دیگری را برای مرکز سیمرغ پدید بیاورد. به جز جشنواره مقاومت محصولات مرکز سیمرغ در سال‌های اخیر پای ثابت جشنواره عمار هم بودند و چندباری ازشان با فانوس عمار و لوح افتخار تقدیر شد. با این حال گویا این تولیدات صرفاً آثار تجربی‌ای بودند که قرار نبود به سمع و نظر مخاطب برسند.

این دست آثار در میان تولیدات مستند هم بسیار قابل توجه بود، هرچند کیفیت بسیاری از آثار مستند به نسبت آثار داستانی مرکز سیمرغ بهتر است و قابلیت ارزیابی بیشتری دارد؛ آثاری همچون «امیرعلی»، «همه فرزندان من»، «اسماعیل»، «سه روز قبل پرواز»، «جمعه سیاه‌»، «آلبوم خانوادگی من‌»، «پلاک ۱۱»، «ماه بالاسر آبادی»، «وداع تهران»، «تاریخ ورزشی ایران»(با جواد خیابانی)، «لیلی من»، «تا آخرین نفس»، «آقای وزیر»، «آذربایجان آتاسی»، «عهدنامه»، «مرگ پشت دیوارهای سبز»، «سید فیصل»، «باقر شمر» و «اربعین».

شاید مهم‌ترین نکته‌ای که در مستندها و آثار کوتاه داستانی تولیدشده در مرکز سیمرغ به چشم می‌خورد، تولیدات مناسبتی است که به نظر هدفی جز تکمیل کنداکتور سیما در مناسبت‌های خاص ندارد و عمده آثار از این دست تولیدات سفارشی ناموفق است. در بین همین آثار تولیدشده هم مهم‌ترین اثر ایرانگردِ جواد قارایی‌ است که آن هم به مدیریت سه دور قبل سازمان صداوسیما برمی‌گردد.

شاید مهم‌ترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟ برآیندها نشان می‌دهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.

برآیند تولیدات موفق را اعلام کنید

شاید مهم‌ترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانسته‌اند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست می‌رسد؟ برآیندها نشان می‌دهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.

این موضوع نشان می‌دهد مرکز سیمرغ در مخاطب‌سنجی ایرادی جدی دارد. با آنکه در برنامه‌های این مرکز احیای موضوعاتی چون تله‌فیلم و تله‌تئاتر گنجانده شده بود اما آمار و ارقام و کیفیت محصولات نشان می‌دهد این ایده مرکز سیمرغ خیلی زود به بن‌بست رسیده و با واقعیت مواجه شده.

مجموعه این عملکردها چه در مرکز سیمرغ و حتی سیما فیلم یک پرسش جدی را ایجاد می‌کند؛ آیا ایده جداسازی پخش از تولید از اساس ایده درستی بود؟ آیا به جای بهره‌وری بیشتر ایده‌های بهتری به جز تولید سازمان‌های جایگزین وجود نداشت؟

منبع: روزنامه فرهیختگان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟

کارنامۀ ۳ سالۀ مرکز سیمرغ صداوسیما / مرکزی که قرار بود در تولیدات سازمان تحول ایجاد کند/سیمرغ جواب داد؟ بیشتر بخوانید »

مصطفی رحماندوست: «صد دانه یاقوت» را در جبهه سرودم

مصطفی رحماندوست: «صد دانه یاقوت» را در جبهه سرودم


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، عصر شعر ایثار «سنگرانه‌ها» سه شنبه چهارم دی با حضور شاعران و اهالی سینمای دفاع مقدس به مناسبت سالگشت عملیات کربلای ۴ در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.

در آغاز این برنامه شاعران مصطفی رحماندوست، داو.د رحمت‌اللهی، سیدحسین متولیان، فاطمه قائدی، امیر مرزبان، صابر سعدی‌پور، عبدالرحیم سعیدی‌راد، یاحا کاشانی و آرش شفاعی آثار خود را ارائه کرده و به بیان نکاتی در خصوص ادبیات دفاع مقدس پرداختند.

مصطفی رحماندوست در خصوص خلق اثر «انار؛ صد دانه یاقوت» گفت: من این شعر را در جبهه و در شرایطی شبیه به محاصره سرودم در حالی که من و همرزمانم گرسنه و تشنه بودیم. 

در خلال برنامه نیز نماهنگ‌هایی در خصوص شهدای غواص با صدای رضا صادقی و فریدون آسرایی و اشعار یاحا کاشانی و عبدالجبار کاکایی پخش شد. 

همچنین در این عصر شعر خوانندگان مطرح کشور از جمله قاسم افشار، حمید غلامعلی و چنگیز حبیبیان به اجرای قطعات حماسی خود با محوریت عصر شعر ایثار پرداختند.

در پایان به پاس حضور سیدجواد هاشمی در جبهه حق علیه باطل در عملیات‌های کربلای ۴ و ۵، والفجر مقدماتی و … آیین تقدیر و تجلیل او با حضور محمدرضا ایران‌منش و دیگر هنرمندان برگزار شد.

ایران‌منش ضمن بیان خاطره‌ای از لحظه شهادت علی عرب، اشک‌های خود و سید جواد هاشمی را دلیل دلتنگی‌هایش برای آن روزهای جبهه و جنگ دانست و گفت ما دلتنگ آن مرام‌ها و معرفت‌ها و زیبایی‌ها هستیم.

سیدجواد هاشمی نیز با بیان خاطراتی از سال‌های جبهه و جنگ یادآور حماسه‌های ماندگار رزمندگان دوران دفاع مقدس شد.

عصر شعر سنگرانه روز سه شنبه ۴ دی ماه ۱۴۰۳ در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مصطفی رحماندوست: «صد دانه یاقوت» را در جبهه سرودم

مصطفی رحماندوست: «صد دانه یاقوت» را در جبهه سرودم بیشتر بخوانید »

ارزش‌های انسانی در حامیان رژیم صهیونیستی

حامیان رژیم صهیونیستی فاقد ارزش‌های انسانی هستند


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از همدان، همزمان با برگزاری بیست و نهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان استان همدان، «سیدجواد هاشمی» داور بخش تئاتر صحنه‌ای به همراه «محمود رجبی» مدیر اجرایی جشنواره و رییس سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری همدان، «مسعود ویژه» مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان همدان، «عمو حمید» و تعدادی از مسئولان استانی با حضور در منزل شهید مدافع حرم «محسن فانوسی» با خانواده این شهید عزیز دیدار کردند.

در این دیدار هاشمی، هنرمند نام آشنای سینما، تئاتر و تلویزیون کشور، اظهار داشت: اکنون کسانی که حامی و مدافع رژیم صهیونیستی غاصب و کودک‌کش هستند قطعا ارزش‌های انسانی در آنان مرده هست.

وی با بیان این‌که اکنون بسیاری از مردم دنیا و نه سیاستمداران آنها به دلیل رفتار وحشیانه صهیونیست‌ها در غزه غمگین و ناراحت و معترض هستند، افزود: این رفتار نشان می‌دهد که هنوز انسانیت در جهان زنده هست.

داور بخش تئاتر صحنه‌ای بیست و نهمین جشنواره بین‌المللی تئاتر کودک و نوجوان همدان، عنوان کرد: بی‌شک مظلومیت غزه با بیش از ۴۲ هزار شهید و حدود ۲۰ هزار شهید کودک بر همگان آشکار شده هست و به فضل الهی روزنه‌های امیدی برای حمایت از مردم بی‌دفاع فلسطین ایجاد شده هست.

وی یادآور شد: شهدا با خدای خود معامله کردند و در این معامله برد با شهید و خانواده شهداست.

 شهید مدافع حرم «محسن فانوسی» ۹ آبان سال ۱۳۹۴ در حلب سوریه شربت شهادت نوشیده هست.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

حامیان رژیم صهیونیستی فاقد ارزش‌های انسانی هستند

حامیان رژیم صهیونیستی فاقد ارزش‌های انسانی هستند بیشتر بخوانید »

چند جمله درباره تبلیغ املاک دبی توسط هنرپیشه خوشنام

چند جمله درباره تبلیغ املاک دبی توسط هنرپیشه خوشنام


خبرگزاری فارس ـ گروه اندیشه: بلندگوی دلالان املاک دوبی شدن و تبلیغ برای بیرون بردن ارز از کشور و خانه خریدن در حاشیه خلیج فارس، آن هم از طرف کسی که نماد و نماینده فرزندان شریف و پاک دفاع مقدس است، شگفت می‌نماید، اما وقتی پای سودپرستی و ترجیح منافع فردی، حتی به قیمت نابودی منافع جمعی مطرح باشد، شگفت‌آورتر و عجیب‌تر است. خلاصه اش می‌شود این که: «پول باشد حتی اگر من نباشم!» این «من» البته، همان هویت، استقلال و وطن‌خواهی ماست، نه آن «من» که حریص و آزمند در طلب سود شخصی و منافع فردی است.

در آمیختن فردگرایی و سودپرستی، سوغات ویرانگر غرب است. سیدابوالفضل موسویان، عضو هیأت علمی دانشگاه مفید در کتاب «دین و آزادی» می‌نویسد: «بنای فرهنگ غرب بر اومانیسم استوار است؛ یعنی اصالت و محوریت انسانی که از مبدأ و معاد بریده است و چیزی جز خودش را نمی‌بیند و آنچه برای او اهمیت دارد، برآوردن خواسته‌ها و لذت‌های مادّی و دنیوی است. جامعه نیز مجموع افراد انسانی و امری اعتباری است. پس در مسائل اجتماعی و حقوقی آنچه باید رعایت شود مصالح فرد و تأمین حداکثر خواسته‌های اوست و همواره مصالح و آزادی‎های فرد، تقدّم و اولویت دارد. این همان فردگرایی است که به لحاظ نظری در غرب به آن استناد می‌شود. اگر چه در مقام عمل و اجرا، صد درصد، امکان تحقق ندارد.»

در جهان‌بینی الهی، سعادت و کمال فرد با تأمین مصالح جامعه گره خورده است. هر شخصی در خیرخواهی و دستگیری از بندگان خدا و فراهم کردن زمینه رشد و تعالی جامعه، به دنبال رضایت حق و کمال خویش است. خیرخواهی و مصلحت‌طلبی برای جامعه، نفع و خیر فردی نیز به دنبال خواهد داشت؛ پس بر خلاف جامعه‌گرایی سوسیالیستی، از خودگذشتگی برای نفع همگان، غیرمنطقی و نامعقول نیست و بر خلاف فردگرایی غربی، انسان‎های دیگر را در خدمت هوس‌های خود نمی‌خواهد؛ بلکه سعادت حقیقی را برای خود و دیگران طلب می‌کند. بالاترین جلوه این کار، ایثار و شهادت افراد مؤمن است؛ در عین این که بالاترین کمال را برای خود رقم می‌زند به دنبال اصلاح و سعادت جامعه نیز هست.

در حالی که غرب با ابزارهایی مثل مالیات، این فردگرایی و منفعت‌طلبی را تا اندازه زیادی مهار کرده و حتی به خدمت جمع در آورده است، اما سرگردانی بین فرهنگ هویت‌مند اسلامی و سبک اقتصاد غربی ـ که مبتنی بر سودپرستی شخص‌محور است ـ حتی کسی را که عمری در نقش ایثارگران و دلاوران دفاع مقدس، بارها میلیون‌ها بیننده را در مقابل صفحه جادو یا پرده سینما به دلرباترین صحنه‌های حماسه برده است، مسحور خود می‌کند.

بنابراین نکته‌ای که باعث شده این تبلیغ بیشتر ناراحت‌کننده باشد این است که سیدجواد‌ هاشمی، همان بازیگری که شهرتش را با حضور در عرصه ایثار به دست آورده، برای منفعت‌طلبی فردی، دست به چنین تبلیغی می‌زند و شاید متوجه نیست که خروج این همه سرمایه از کشور می‌تواند پیامدهای زیان‌باری برای مردم کشورش داشته باشد.

انتهای پیام/



چند جمله درباره تبلیغ املاک دبی توسط هنرپیشه خوشنام

منبع خبر

چند جمله درباره تبلیغ املاک دبی توسط هنرپیشه خوشنام بیشتر بخوانید »