ماجرای نقاشی یک نقاش مسیحی از عکس نماز جماعت امام خامنهای/ ماجرای پافشاری رهبر معظم انقلاب اسلامی برای بازدید از حلبچه در عملیات والفجر ۱۰
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، چندی پیش سَری به موزه رضوی حرم مطهر امام رضا (ع) زدم. در گنجینه قرآن و نفایس تصویری نقاشی شده از نماز جماعتی دیدم که امام جماعت آن، رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت امام «سید علی خامنهای» است که مربوط به دوره ریاست جمهوری ایشان بود و در توضیح آن نقاشی که به حرم اهدا شده بود، نوشته شده بود: «تابلو نقاشی تصویر مقام معظم رهبری در جمع رزمندگان، اهدایی خانواده شهید طهرانی مقدم، ۱۳۹۱ ش.»
در پی اینکه قضیه این عکس و نقاشی چیست، به جستوجو پرداختم و «محمد طهرانی مقدم» برادر شهیدان طهرانی مقدم و رئیس مؤسسه «شهدای غدیر ولایت» در مورد این نقاشی توضیحاتی را ارائه کرد.
«محمد طهرانی مقدم» برادر شهیدان «علی طهرانی مقدم» شهید ظهر عاشورای سوسنگرد و «حسن طهرانی مقدم» پدر موشکی ایران در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس در توضیح این نقاشی اظهار داشت: برادرم، حسن مدتی مرا برای مأموریتی به روسیه فرستاده بود. در آنجا یک نقاش مسیحی این عکس را در دست من دید. گفت: این چه عکس جالبی است. من میتوانم این عکس را ببینم؟
عکس را نشان او دادم و او متعجبانه از من پرسید: این رهبر شماست؟
گفتم: بله؛ ایشان رهبر ما هستند.
گفت: چقدر ساده. من میخواهم با اجازه شما، یک نقاشی از این عکس بکشم.
گفتم: اشکالی ندارد.
وی افزود: سه ماه طول کشید که آن نقاش یک نقاشی کشید. آن نقاشی را به من داد و به من گفت: من از شما خواهش میکنم که این نقاشی را بهدست رهبرتان برسانید و بگویید یک نقاش مسیحی از روسیه این نقاشی را کشیده است.
طهرانی مقدم ادامه داد: این نقاشی در دست من بود و من در این فکر بودم که آن را چگونه بهدست آقا برسانم. بعد از شهادت حسن، آقا به منزل ما تشریف آوردند. خیلی فرصت خوبی بود. بعد از اینکه از مادرم، همسر و فرزندان شهید تفقد کردند، موقع رفتنشان به ایشان گفتم: آقا، من امانتی از یک نقاش مسیحی دارم.
ایشان پرسیدند: این امانتی چیست؟
برادر شهید طهرانی مقدم در مورد استقبال حضرت آقا از آن نقاشی گفت: من ماجرای این نقاشی را به ایشان توضیح دادم و ایشان خیلی از آن استقبال کردند و خیلی از آن خوششان آمد و فرمودند: من این را به منزلمان میبرم و آن نقاشی را همانجا با خود به منزلشان بردند.
ایشان معمولاً اشیاء قیمتی و بهیاد ماندنی را به امام رضا (ع) هدیه میدهند. چند وقت پیش من به موزه امام رضا (ع) رفتم و دیدم که این عکس آنجاست.
طهرانی مقدم در مورد مأموریتی که برادرش وی را به خاطر آن به روسیه فرستاده بود، گفت: آن موقع دنیا ما را تحریم کرده بود. ما در جنگ مشکل سیم خاردار داشتیم. طبیعی بود که هایتک (high tech) به ما نمیدادند. ما به روسیه رفته بودیم تا نمونههای مقداری از قطعات موشکی که میخواستیم در داخل کشور بسازیم را بیاوریم. حسن این نمونهقطعات را مهندسی معکوس میکرد. الآن ما به جایی رسیدهایم که موشک «فتاح» را بهدست همین جوانان و دانشمندان خودمان رونمایی کردهایم که همه صد درصد ایرانی هستند.
برادر شهید طهرانی مقدم در مورد عکسی که نقاشی شد، اظهار داشت: من در جریان عملیات والفجر ۱۰ در حلبچه و فرماندار نظامی حلبچه بودم. دیدم قبل از ظهر روز سوم فروردین ۱۳۶۷ که اواخر جنگ و اول عید بود، آقا به سنگر ما تشریف آوردند و فرمودند که شما گزارشی از وضعیت حلبچه بدهید. آن موقع ایشان در سِمَت ریاست جمهوری به جمهوری اسلامی خدمت میکردند.
وی ادامه داد: من شروع به گزارش مجاهدت از دادن کردم که آقا خطاب به من فرمودند: «تو با لباس کُردی هستی؟ خب کُردی بگو.» به ایشان گفتم که اگر من کُردی بگویم، شما متوجه نمیشوید.
طهرانی مقدم در مورد نمازی که رهبر معظم انقلاب اسلامی امام جماعت آن در حلبچه بودند، بیان کرد: زمانی که گزارش من تمام شد، ظهر بود. اذان گفتند و آقا با همان لباس سپاه که تنشان بود و یک چفیه که به حالت «تحتالحنک» بسته بودند، قامت بستند. ایشان یک چفیه روی شانهشان انداخته بودند که آن را روی سرشان گذاشتند؛ چون مستحب است که مردان در نماز تحتالحنک کنند. ایشان چفیه را انداختند و قامت به نماز بستند و نمازی به یاد ماندنی خواندند.
برادر شهید طهرانی مقدم ادامه داد: من سمت راست آقا بودم و شهید صیاد شیرازی در سمت چپ ایشان بود. نماز که تمام شد، ناگهان هواپیماهای عراقی شروع به بمباران شیمیایی کردند. من به آقا گفتم: آقا، دارند شیمیایی میزنند؛ شما سریع بروید.
ایشان به من گفتند: من برای بازدید به جبهه آمدهام. نهایت آن، شهادت است.
گفتم: دارند شیمیایی میزنند و شما رئیس جمهور هستید. دیدم آقا به حرف من گوش نکردند. به صیاد شیرازی اشاره کردم و او تماس گرفت و یک هلیکوپتر آورد. آقا را در آغوش گرفتیم و سوار هلیکوپتر کردیم و از معرکه خارج کردیم.
وی در مورد اشخاص دیگری که در آن نماز جماعت حضور داشتند، اظهار داشت: اشخاص دیگری که در آن جمع نماز جماعت بودند، عبارتند از شهید علی صیاد شیرازی، «محسن رضایی» فرمانده کل سپاه، علیرضا افشار که در حال حاضر مشاور رئیس جمهور است و خیلی از فرماندهان دیگر بودند از جمله شهید قاسم سلیمانی که آن عقب ایستاده بود و در این عکس دیده نمیشود. وی همیشه میآمد و عقب مینشست. آنجا تمام جمع فرماندهان بودند.
طهرانی مقدم در مورد فعالیتهای خود گفت: من هشت سال در قرارگاه رمضان داخل عراق بودم و بعد از دفاع مقدس، مدتی جانشین فرمانده سپاه لبنان و سوریه و مدتی هم وابسته نظامی در روسیه در یک پوششی بودم و هر جا که انقلاب اقتضا میکرد، من بودم. در سوریه و لبنان هم بودم.
وی در مورد فعالیتهای این روزهای خود بیان کرد: من یک بسیجی ساده بودم و هر جا که امام و رهبر معظم انقلاب اسلامی دستور دادند، ما بودیم. من الآن رئیس مؤسسه «شهدای غدیر ولایت» هستم. ما این مؤسسه را به دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی تأسیس کردیم.
برادر شهید طهرانی مقدم در مورد مأموریت این مؤسسه گفت: مأموریت مؤسسه علمی، فرهنگی، ورزشی و خیریه است. این کنگره (کنگره بینالمللی شهید طهرانی مقدم) هم که برگزار شده، تلاش مؤسسه «شهدای غدیر ولایت» بوده است و این برنامه، در راستای بخش فرهنگی این مؤسسه است.
طهرانی مقدم در مورد برادر دیگر شهیدش، شهید «علی طهرانی مقدم» گفت: برادرم علی روز ۲۱ رمضان سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد و در ظهر عاشورا در سال ۱۳۵۹ در سوسنگرد شهید شد.
وی با اشاره به اینکه شهید «علی طهرانی مقدم» یکی از همرزمان شهید چمران در سوسنگرد بود، ادامه داد: زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی که به بیت شهید تشریف آوردند، ابتدا چشمشان به عکس علی افتاد و فرمودند که من آن موقع با شهید چمران وارد سوسنگرد شدم و اولین شهید مدافع سوسنگرد، علیِ شما بود.
انتهای پیام/ 118
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است