سید محمد بهشتی

ماجرای سیمرغ «مصطفی زمانی» تا جلوگیری از دیپلم افتخار «مریلا زارعی»

ماجرای سیمرغ «مصطفی زمانی» تا جلوگیری از دیپلم افتخار «مریلا زارعی»


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، جدیدترین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» به تهیه کنندگی محمد تنکابنی و اجرای بهروز افخمی روز جمعه ۵ اردیبهشت ماه با حضور عزت الله ضرغامی و گفتگوی ویژه «از معاونت سینمایی تا داوری جشنواره فیلم فجر» و بررسی فیلم «I’m Still Here ۲۰۲۴» برگزار شد.

میز گفتگوی ویژه جدیدترین قسمت از برنامه سینمایی «هفت» با موضوع «از معاونت سینمایی تا داوری جشنواره فیلم فجر» با حضور سید عزت‌الله ضرغامی برگزار شد.

ماجرای سیمرغ مصطفی زمانی تا جلوگیری از دیپلم افتخار مریلا زارعی

سید عزت‌الله ضرغامی در ابتدای این میز اظهار داشت: دوست دارم از پیشکسوتان برنامه «هفت»، آقایان جیرانی، گبرلو، لطیفی و… یاد کنیم که همه برای ارتقای سطح سینما زحمت کشیدند. اگر وقت بود از جریان آقای جیرانی و نامه استعفای او مفصل می‌توانستم بگویم ولی درحال حاضر از همه عزیزان تشکر می‌کنم. ببینید تاثیرگذارترین حوزه هنری سینماست و چیزی با سینما برابری نمی‌کند. من در دوره بحرانی وارد سینما شدم که از آن عبور کرد و امشب به آن اشاره‌ای خواهم کرد. زمانی که به صداوسیما رفتم هم کار‌های سینمایی جدید انجام دادم و شبکه‌های جدیدی ایجاد کردیم و ادای دینی درست به سینما داشتم. درباره جشنواره هم نکات ویژه‌ای خواهم داشت که امشب خدمتتان عرض خواهم کرد.

ضرغامی توضیح داد: آخرین ویدئو من گفتگویی با یکی از رسانه‌ها درباره فیلم «مربای شیرین» خانم برومند بود. فیلمی بود که در دوران من هم نبود ولی در آن زمان گفتم فیلم سیاسی‌ست و علیه نظام حرف می‌زند و امروز در سال ۱۴۰۴ می‌گویم اشتباه کردم و نظر من عوض شده هست.

وی ادامه داد: دوره خود را یکی از موفق‌ترین دوره‌ها می‌دانم ولی باید شجاعت بیان اشتباه‌ها را داشته باشیم. فیلم «مربای شیرین» داستان بچه‌ای هست که یک مربایی از مغازه می‌گیرد و نمی‌تواند در را باز کند. مادر و هرکسی تا خود صاحب مغازه و کارخانه و… هم نمی‌توانند در این شیشه را باز کنند. داستان می‌گوید ما شیرینی‌ها را در شیشه کردیم و در آن را هم سفت کردیم که باز نمی‌شود. آن شخصیت خانم در انتها هم می‌گوید شما قالب‌تان کج هست. آن موقع گفتم فیلم سیاسی‌ست ولی در حال حاضر نظر من چنین نیست. بار‌ها دیده‌ام که رهبر انقلاب درباره شادی و سرگرمی جوانان و مردم چقدر توجه دارند و ما نباید به گونه‌ای عمل کنیم که سرگرمی‌های مباح هم سخت شود. نباید شادی را از مردم بگیریم.

افخمی گفت: در زمان «اجاره نشین ها» آن هم موردحمله شدید مخصوصا از جانب مخملباف قرار گرفت. به توصیه سیدمحمد بهشتی من فیلم را دیدم و گفتم این فیلم با انقلاب شوخی می‌کند ولی فیلم کمدی خوبی هست و اگر فیلمساز نتواند با زبان طنز شوخی کند، چه فایده دارد؟

عزت‌الله ضرغامی مطرح کرد: نقد وحی منزل نیست و عوامل متعددی شرایط را عوض می‌کند و فیلمی می‌تواند نظرات مختلفی از سمت حتی یک نفر بگیرد. چیزی به نام سلیقه داریم که ما را بدبخت می‌کند و با نقد بسیار متفاوت هست. امروزه بعضی تصمیم گیران سلیقه خود را حاکم می‌کنند که این بسیار بد هست. من سابقه بحث‌های مفصل سینمایی با رهبر انقلاب داشته‌ام. قطعا شما هم دیده‌اید که بعضی اوقات رهبری توصیه‌ای مطرح می‌کنند ولی می‌گویند این سلیقه شخصی من هست. بعضی‌ها که تصمیم گیر هستند همه تولیدات در تمام حوزه‌ها را براساس سلیقه رهبری راهبری می‌کنند ولی اصلا چنین نیست و باید تمام سلایق درنظر گرفته شوند. در این بسیار فیلم‌هایی بود که من هم آن‌ها را دوست داشتم و مقام معظم رهبری هم دوست داشتند. به عنوان مثال فیلم «با گرگ‌ها می‌رقصد» جزو فیلم‌هایی هست که حضرت آقا دوست داشتند.

وی ادامه داد: سیاست‌گذاران باید بدانند مردم چه می‌خواهند و طبق آن پیش بروند. زمانی می‌بینیم که روی یک کار خاصی درصد زیادی از مردم واکنش دارند و حتی در برخی موارد کمتر، اما نگاه ما باید مبتنی بر سلایق عمومی باشد.

پنجمین رئیس سازمان صداوسیما در بخش دیگری از صحبت‌های خود توضیح داد: خشونت و جنگ در کار‌های حماسی و اکشن به گونه‌ای که قابل قبول باشد و مخاطب اذیت نشود، قابل قبول هست ولی خشونت‌های شکنجه‌گونه و اذیت کننده حتی خود مخاطب را هم پس می‌زند. ما طرفدار کار جنگ، دفاع مقدس و حماسی هستیم. شما ببینید در فیلم «تروی» صحنه‌ای که قلعه را می‌گیرند نمایی از بالا می‌گیرد و موسیقی خاص که نشان دهنده اوج غم هست را پخش و اوج قضیه را نشان می‌دهد.

ماجرای سیمرغ مصطفی زمانی تا جلوگیری از دیپلم افتخار مریلا زارعی

افخمی گفت: کسی که می‌خواهد فیلمی ترسناک و دلهره آور بسازد چه باید کند؟

ضرغامی بیان کرد: ترسناک و دلهره‌آور بودن بد نیست و با خشونت تفاوت دارد. ولی اگر مدیریت نشده باشه می‌تواند تاثیر‌های بدی به‌جای بگذارد. خود من فیلم «طالع نحس ۱» را خیلی دوست دارم. می‌گویم فیلم ترسناک موردعلاقه من هم هست، اما نوع بیان آن مهم هست. یا حتی فیلم «مرگ‌جویان» یکی از بهترین فیلم‌های دینی‌ست که در این گونه قرار می‌گیرد و خود معاد هست. 

عزت‌الله ضرغامی در بخش دیگری توضیح داد: بعضی‌ها می‌گویند فیلم ارزشی بسازید حتی اگر کیفیت آن خوب نباشد. ولی رهبر انقلاب تاکید کردند محتوا و قالب دو بال هستند و هر دو مهم هستند. زمانی که من آمدند گفتند فیلم «سفر سنگ» آقای کیمیایی به خاطر دو بازیگر یعنی فرزانه تاییدی و رضا فاضلی ممنوع هست. گفتم با تایید من این فیلم را بیاورید و پخش کنید، چون این فیلم یکی از بهترین‌هاست و نماد‌های مذهبی بسیار خوبی دارد. ولی درکل این بحثی که مطرح کردید، بسیار مهم هست و پیشنهاد می‌کنم که حتما یک بار در برنامه به آن بپردازید.

عضو هیات داوران جشنواره چهل و سوم فیلم فجر در ادامه درباره این دوره از جشنواره بیان کرد: در این دوره از جشنواره ما سی و دو فیلم را دیدیم و ۴ انیمیشن هم داشتیم. درنهایت ۱۴ فیلم هم سیمرغ گرفتند. در بحث هیات داوران همانطور که می‌دانید آقای رادان هم نتوانست خود را برساند و تصمیم گرفتیم با همان شش نفر کار را ادامه بدهیم و واقعا مشکلی هم پیش نیامد. پیش از پرداختن به جزئیات بگویم که به نظر من یکی از موفق‌ترین جشنواره‌ها را داشتیم. درباره حضور در جشنواره هم دکتر صالحی و آقای فریدزاده از من خواستند و من هم با افتخار همکاری کردم و معتقدم این ترکیبی بود که از زاویه‌های مختلف به آثار نگاه می‌کرد.

وی ادامه داد: به عنوان نمونه مثلا نوید پورفرج برای بازی در فیلم «گوزن‌های اتوبان» دیپلم افتخار گرفت و در کارگردانی و فیلم و… بحث‌ها و گفت‌و‌گو‌هایی داشتیم ولی تماما کار را با تعامل و بحث پیش می‌بردیم. گاهی پنج نفر یک نظر داشتند و یک نفر استدلال مهمی می‌آورد و هر پنج نفر می‌پذیرفتند. می‌توانم مثال‌هایش را هم بگویم ولی چنین تعاملی بین تمام اعضا بود.

ضرغامی درباره فیلم سینمایی «رها» توضیح داد: «رها» فیلم خوبی بود و من هم آن را دوست داشتم. این فیلم در ۶ حوزه نامزد شد و بهترین فیلم اول هم شد. عده‌ای اعتقاد داشتند شهاب حسینی می‌توانست جایزه بگیرد و اتفاقا خود شهاب هم فروتنانه از ابتدا تا انتها حضور داشت. امین حیایی هم در فیلم رسول صدرعاملی خیلی خوب بود. ولی در ابعاد کار مصطفی زمانی بحث شد و نتیجه و انتخاب با منطق طور دیگری رقم خورد. اگر بخواهم چند آمار را عرض کنم هم باید بگویم که بیشترین سیمرغ را فیلم «موسی کلیم‌الله» گرفت و دو فیلم سه سیمرغی داشتیم که «بچه مردم» و «شمال از جنوب غربی» بودند. «صیاد» هم دو جایزه گرفت و مابقی هرکدام یک جایزه گرفتند. من «خدای جنگ» و «ناتوردشت» را هم خیلی دوست داشتم و وقتی آدم همه فیلم‌های خوب را می‌بیند، می‌گوید‌ای کاش میشد جایزه‌ای هم به این فیلم‌ها داد ولی قرار ما این بود که دیپلم افتخار و جوایز را همین‌گونه اهدا نکنیم.

وی ادامه داد: نکته مهمی که وجود دارد این هست که نهاد‌های انقلاب فیلم‌های خوبی ساختند، در این دوره از جشنواره سازمان سینمایی سوره ۳ فیلم داشت، اوج ۲ فیلم، انجمن دفاع مقدس ۲ فیلم، فارابی و کانون و … هرکدام با آثاری در جشنواره حاضر بودند. به آقای رائد فریدزاده هم گفتم در زمان قدیم تنها انجمن دفاع مقدس بود که چنین فیلم‌هایی می‌ساخت ولی الان تعداد زیادی هستند و فیلم می‌سازند و جایزه‌های زیادی هم می‌گیرند که این اتفاق بسیار خوبی‌ست. ولی اگر می‌خواهید فیلم اجتماعی مطرح کنید بخش‌های حکومتی دستشان می‌لرزد. من نگران فیلم‌های اجتماعی هستم که امروز به آن‌ها نیاز داریم. هنرمندانی که اتفاقا باید بیایند و خطر را بگویند. دفاع می‌کنم از هنرمندانی که شش ماه و یکسال بعد را می‌بینند. وقتی آقای ده نمکی فیلم «رسوایی» را ساخت حرف دارد ولی همین حزب‌اللهی‌ها این فیلم را زدند. سال ۱۴۰۱ به من هم حمله می‌کردند که تو که در دولت آقای رئیسی هستی دیگر چرا این حرف‌ها را می‌زنی؟ حتی یک توئیت زدم که این‌ها همه بچه‌های خود ما هستند. تلویزیون گفت کومله هستند، کدام کومله؟ ولی خود حضرت آقا گفتند کومله کجا بود. رهبر فرمودند این‌ها بچه‌های خودمان هستند و با باتوم نباید با آن‌ها رفتار کرد.

عزت الله ضرغامی مطرح کرد: هنرمندی مثل ده نمکی وقتی می‌گوید زلزله می‌آید، باید دقت کرد. ولی آمدند گفتند شما در این فیلم شأن روحانیت را پایین آوردید و از این حرف‌ها که نتیجه این حرف‌ها را امروز هم می‌بینیم. علاوه بر نکاتی که عرض کردم، سینمای محیط زیست، گردشگری و… باید باشد. حکومت باید سینما را به رسمیت بشناسد و این دقیقا سینماست که می‌تواند مشکلات را حل کند.

در ادامه برنامه، معاون سینمایی اسبق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: اعتقاد من این هست که مفاهیم در قالب کلی می‌تواند بحث شود. خدا رحمت کند با آقای سلحشور درباره گریم سریال حضرت یوسف بحث‌ها داشتیم و زمانی که با رهبر مطرح کردم خود رهبری فرمودند انقدر فضا معنویت دارد که این مشکلات کوچک اشکالی ندارد.

ضرغامی ادامه داد: اگر ده فیلم برتر کشور را بخواهم بگویم قطعا یکی از آن‌ها فیلم «بچه‌های آسمان» هست که اتفاقا جوایز بسیاری هم گرفت. ولی یک نفر از مسئولان بعد از دیدن این فیلم به من گفت باز فیلم سیاه‌نمایی جشنواره‌ای ساختید؟ که مفصل برای ایشان توضیح دادم. چنین نگاه‌هایی هم وجود داشته هست.

وی درباره حضور چنین فیلم‌هایی در جشنواره‌های خارجی گفت: یک زمانی شما در خانواده حرف می‌زنید و مشکلات را می‌گویید ولی وقتی فیلمی در اختیار کسانی قرار می‌گیرد و قضاوت نابجایی به ایران می‌شود، نگاهشان عوض می‌شود که با واقعیت‌ها زمین تا آسمان فاصله دارد، ظلم به این مردم هست که نگاه حقیقی به آنها نباشد. یک زمانی آقای کیارستمی به من گفتند که آقای امیر نادری فیلم «منهتن» را به کن برد و فیلم را راه نداند و ایشان گفتند که تو زنگ بزن و بگو این همانی هست که «دونده» را داشته هست. آن دبیر گفته بود اگر این فیلم درباره جامعه ایران بود حتما می‌پذیرفتند. این دیگر حرف آقای سلحشور نیست که برخی بگویند شاید تفکر خاصی داشتند، آقای کیارستمی به خود من گفتند.

ماجرای سیمرغ مصطفی زمانی تا جلوگیری از دیپلم افتخار مریلا زارعی

عزت الله ضرغامی توضیح داد: اگر ما تعادل نداشته باشیم ممکن هست مدیری درک نکند که یک فیلم می‌تواند وجوه مختلفی داشته باشد. من درباره فیلم «آدم برفی» اشتباه کردم و به آقای زم گفتم چند نکته را کم کن و، چون نکردند فیلم را نشان ندادیم. اگر عقل امروز را داشتم می‌گفتم انقدر فیلم خوب هست که می‌توان چشم پوشی کرد. خطرناک این هست که آدم روی اشتباه خود پافشاری کند ولی این درست هست که آدم به اشتباه خود اشاره کند و بگوید که اشتباه کرده و به مدلی برسد که کمتر اشتباه کند. تلورانس سینما باید کمتر از مسجد و معبد و تلویزیون باشد. به آقای فریدزاده هم گفتم کاری کنید که حداقل ۴۰ درصد فیلم‌ها را بتوان در صداوسیما نشان داد. در ساترا هم این توصیه را دارم و باید چنین چیزی را پذیرفت.

وی توضیح داد: در آن زمان فیلم «بانو» ممنوع بود. روز اولی که آمدم آقای مهرجویی نامه نوشت که این فیلم را نشان بدهید. تشخیص من این بود که این فیلم مردم را دچار سوءتفاهم‌هایی می‌کند. من این فیلم را به چند نفر نشان دادم. آقای حداد عادل گفتند این فیلم مشکلی ندارد ولی آقای مهندس آقازاده گفتند این فیلم اصلا خوب نیست. برخی مواقع نگاه آدم‌ها به سمتی می‌رود که برداشت کلی مهم هست و مهم هست که مدیران درگیر نگاه سلیقه‌ای نشوند.

وی درباره حضور در هیات داوری جشنواره فجر مطرح کرد: من خود را کارشناس سینما می‌دانم و به نوعی بیش فعال سینمایی هستم. نظر شخصی من شاید چیز دیگری باشد. بازی خانم مریلا زارعی و حس و حالی که داشتند بسیار خاص و خوب بود. اتفاق اخلاقی که در مراسم اختتامیه هم افتاد این بود که خانم زارعی چندین بار برنده جایزه سیمرغ را ایستاده تشویق کرد و آقای زمانی هم ادای احترام کرد به آقای پورشیرازی و فیلم «پیرپسر». اینها چیزهایی‌ست که بسیار ارزشمند هست. چون اسم آوردم باید بگویم که فیلم «پیرپسر» خیلی فیلم قوی بود و اعضای هیات داوران معتقد بودند اگر این فیلم بود، سیمرغ بهترین بازیگر مرد برای آقای حسن پورشیرازی بود. درباره سیمرغ بلورین بازیگر نقش اول زن هم ما از همان اول بازی خانم فریبا نادری در «شوهر ستاره» را دیدیم و با یک بازی متفاوت مواجه شدیم. البته بعضی از بازی‌های دیگر مانند بازی خانم غزل شاکری در فیلم «رها» هم بسیار زیبا بود. 

وی مطرح کرد: می‌خواهم یک افشاگری بکنم و می‌دانم که اعضا هیات داوران هم راضی هستند. دوستان من در هیات داوری پیشنهاد کردند سیمرغ را به خانم نادری بدهیم و دیپلم افتخار را به خانم مریلا زارعی بدهیم ولی من شخصا مخالفت کردم و با استدلال بقیه عزیزان را قانع کردم. خانم مریلا زارعی واقعا بسیار زیبا نقش را خلق و ایفا کردند ولی تصمیمی بود که باید گرفته میشد و پای آن هم می‌ایستم. فیلم «قاتل و وحشی» را هم دوست داشتیم ببینیم ولی نیاوردند. درباره این فیلم هم مشکل شرعی موی بازیگر زن را باید حل می‌کردند.

عزت الله ضرغامی گفت: فیلم «بازی را بکش» مانند «چشم بادومی» نیاز بود و باید ساخته میشد. ولی درمجموع در مقایسه با فیلم‌های دیگر «بازی را بکش» را کنار گذاشتند. درباره «خدای جنگ» هم باید بگویم که، چون نمادین هست، فیلم توانست نگاه ملی را با یک قالب دربیاورد و جایزه این بخش را دریافت کند. جایزه نگاه ملی نشان دهنده ارزش این فیلم هست. ولی برداشت من این بود که آن چیزی که باید برای این مساله مهم درمی‌آمد، درنیامده بود ولی ارزش‌های خود را داشت. فیلم «پیشمرگ» هم همین اتفاق را داشت. این فیلم هم درمجموع داوران چنین نگاهی نداشت و برای من هم بحث هست که چرا در اکران عمومی هم اقبالی نداشت و شکست خورد.

عزت الله ضرغامی ادامه داد: تا آخر عمر از قانون‌مند کردن سینما دفاع می‌کنم. من زمانی به سینما آمدم که بسیار بحران داشت. وقتی وارد شدم دیدم اداره سینما در محتوا و قواعد ظاهری سلیقه‌ای هست. اولین جلسه را با خانه سینما گذاشتم و همه هنرمندان بودند. در آنجا خانم فریماه فرجامی به من اعتراض کرد که به ما قواعد را نمی‌گویند و حداقل قواعد را بگویید تا بدانیم چطور باید پیش برویم. من گفتم که سینما باید قانون‌مند شود. 

این مدیر فرهنگی در بخش دیگری از صحبت‌های خود بیان کرد: می‌خواهم یک حرف خطرناک بزنم، اغتشاشات و ناآرامی‌های ۱۴۰۱ باعث شد بعضی از همکار‌های ما اشتباه کنند و برخی هم به خارج رفتند و پشیمان هم هستند. از همین جا می‌خواهم بگویم آقای فرخ نژاد شما که انقدر کار خوب داشته‌اید و اشتباه کردید و رفتید. بگویید اشتباه کردم و ببینید حاکمیت درباره شما چه برخوردی خواهد داشت. حاکمیت نسبت به خانواده خود و ایرانی‌های خارج از ایران باید حساس باشد.

وی درباره نما‌های کلوزآپ از خانم‌ها توضیح داد: در دفاع از هنر احساس کردم تعدادی از تهیه کنندگان به جای توجه به بازی هنرمندانه بازیگران به دنبال خانم‌هایی رفتند که مدام از آن‌ها کلوزآپ بگیرد. استفاده ابزاری از زنان اشتباه بود و به همین دلیل جلوی آن ایستادم.

عزت الله ضرغامی در پایان بیان کرد: فرصت نشد تا گزارش کار خود را بگویم. مختصر عرض می‌کنم که زمانی که وارد شدم دیدم هنرمندان ما رابطه‌شان با حاکمیت قطع شده هست. به همین دلیل جشنواره‌های استانی را گذاشتم و هنرمندان زیادی به استان‌ها می‌رفتند و با مردم مواجه می‌شدند. در حوزه‌های مختلف سینما هم احساس کردم که باید پولی تزریق شود و چندبار با مرحوم هاشمی رئیس‌جمهور وقت ملاقات کردم و ایشان هم وام تبصره سه به ما دادند. تجهیزات سینما در آن زمان خراب بود و ما نوسازی بسیار جدی انجام دادیم. تغییر نرخ محاسبه برق سینما از دیگر کار‌هایی بود که در مجلس قانون کردیم. یکی از مسائل مهم این بود که بودجه سینما به وزارتخانه می‌رفت و ردیف بودجه سینما را مشخص و جدا کردم که همه این‌ها از کار‌های کارنامه من بوده هست. حتی فیلم‌های جشنواره چهاردهم و پانزدهم هم به نوعی کارنامه من به حساب می‌آید. اعتقاد من این هست که گروه منصفی باید تمام این نکات را جمع بندی کرده و در اختیار وزارت فرهنگ و ارشاد و سازمان سینمایی بگذارد تا از تجربه‌ها بهره ببرند.

میز سینمای جهان فیلم با حضور امیر قادری و جواد طوسی به نقد و بررسی فیلم «I’m Still Here ۲۰۲۴» اختصاص داشت.

جواد طوسی در ابتدا گفت: گفتگوی آقای ضرغامی خیلی خوب بود و ایشان تجربه‌ای دارند که بسیار می‌تواند مثمرثمر باشد. سعه صدری که پیدا کردند و جذب حداکثری مجموعه می‌تواند مفید واقع شود. درباره فیلم موردنظر باید بگویم که بازگشتی به فیلم‌های خوب خود کارگردان هست. نگاه بسیار متفاوتی به سینمای سیاسی دارد و رکن اصلی خانواده هست. والتر سالس بسیار هوشمندانه به مطلب موردنظر خود پرداخته هست. یک سوم اولیه بسیار جذابی دارد، در ادامه ریتم فیلم می‌افتد و بعد باز ریتم خوبی می‌گیرد.

امیر قادری مطرح کرد: فکر میکنم مشکل همه ما این هست که در سال‌های اخیر انتظارمان از سینما پایین آمده هست. مدل این فیلم‌های چپ‌گرایانه زیاد ساخته شده و انگار گزارشی بدون ابهام از وضعیت خود ارائه می‌دهند. در جزئیات هم همین‌طور و بسیار قابل حدس هست. فیلم سیاسی باید چالش ایجاد کند و قابل پیش‌بینی و حدس نباشد. وقتی این فیلم را می‌بینم می‌گویم که نوعی حدیث نفس هست.

بهروز افخمی گفت: اصلا فیلم سیاسی نیست. برداشت من این هست که انگار نسبت به ایدئولوژی‌های یک سویه کار‌های قبلی خود شک کرده و به ساخت این فیلم پرداخته هست.
امیر قادری بیان کرد: شما تعریفی به فیلم می‌بندید که شایسته آن نیست.

طوسی مطرح کرد: الگو‌های طلایی سینمای کلاسیک را که منکر نیستیم ولی این فیلم در حد خود نسخه‌ای از سینماست که در لایه‌های خود شکل و شمایل دیگری پیدا می‌کند. فیلم درجهت معارفه شروع خوبی دارد و خصوصیات فردی این خانواده را نشان می‌دهد. اولین نمای فیلم را درنظر بگیرید، خود به خود اضطرابی می‌آورد که استمرار دارد. المان‌های سینمایی در این فیلم وجود دارد. «دانه انجیر معابد» را با این فیلم مقایسه کنید، در آنجا خانواده خوب شکل نگرفته و در اینجا این اتفاق افتاده هست.

این قسمت از برنامه به زنده‌یاد پروانه معصومی تقدیم شد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
ماجرای سیمرغ «مصطفی زمانی» تا جلوگیری از دیپلم افتخار «مریلا زارعی»

ماجرای سیمرغ «مصطفی زمانی» تا جلوگیری از دیپلم افتخار «مریلا زارعی» بیشتر بخوانید »

گزارش ساواک از دیدگاه شهید بهشتی درباره آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۵۲

گزارش ساواک از دیدگاه شهید بهشتی درباره آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۵۲


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: رهبران نهضت اسلامی علاوه بر روابط دیرینه و صمیمی که با یکدیگر داشتند، ارتباط تشکیلاتی آن‌ها در دوران مبارزه بر نزدیکی اندیشه و افکار آن‌ها تأثیر بسزایی داشت.

از جمله می‌توان به ارتباط شهید بهشتی با آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای در مشهد اشاره کرد که در طول دوران نهضت امام خمینی استمرار داشت، بطوری که این مسئله مورد توجه مأموران امنیتی رژیم پهلوی نیز قرار گرفت.

در یکی از این اسناد که متعلق به سال ۱۳۵۲ است گزارشگر ساواک با اشاره به سفر شهید بهشتی به مشهد در گزارشی درباره دیدگاه وی نسبت به آیت‌الله خامنه‌ای می‌نویسد:

«یادشده ضمن تعریف و تمجید از [آیت‌الله] خامنه‌ای اظهار امیدواری نموده که در آینده [آیت‌الله] خامنه‌ای یکی از عالمان موجه ملی و بانفوذ خواهد شد. ضمناً نامبرده روز ۵۲/۵/۱۶ با اتومبیل شخصی به اتفاق خانواده‌اش مشهد را به قصد تهران ترک کرده است.»

نظریه شنبه – دکتر سید محمد بهشتی در مشهد با سید علی خامنه‌ای رابطه بسیار نزدیک داشت و از افکار او بسیار تمجید و تحسین می‌کرد.

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گزارش ساواک از دیدگاه شهید بهشتی درباره آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۵۲

گزارش ساواک از دیدگاه شهید بهشتی درباره آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۵۲ بیشتر بخوانید »

مسبب تاریخ‌سازی انسان از دیدگاه شهید بهشتی

تبیین نظریه شهید بهشتی درباره «خودسازی برای تاریخ‌سازی» توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‎‌پرس، شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی در روز هفتم تیر ۱۳۶۰ به دست منافقین به شهادت رسید و به همین مناسبت، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فیلمی را از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی درمورد شخصیت او منتشر کرد.

مسبب تاریخ‌سازی انسان از دیدگاه شهید بهشتی

متن این فیلم به شرح زیر است:

«شهید بهشتی جزء نوادر زمان بود. منطقی و پایند به اصول و مبانی و همچنین یک اصولگرای به معنای حقیقی کلمه محسوب می‌شد و سر اصول با کسی ملاحظه نمی‌کرد. خطر را می‌شناخت و می‌دانست (در وضعیتی مشابه) میدان مین قرار دارد. هر لحظه بیم از دست دادن جان هست ولیکن بی‌مهابا با نگاه به هدف در این راه پیش می‌رفت و نمی‌هراسید.

گاهی برخی به نام بعضی بزرگان و چهره‌های خوش‌نام حرفی می‌زنند، اما حقیقت آن است که من می‌گویم که مرحوم آیت‌الله بهشتی به معنای واقعی کلمه پایبند به مبانی انقلاب و امام خمینی (ره) بود.

آن مقداری که در آن دوره به این سید بزرگوار نورانی ارزنده برجسته دست‌های تبلیغاتی دشمن تهمت زدند، به کمتر کسی از عناصر انقلاب در طول زمان این همه اهانت‌های خصمانه و بغض‌آلود کردند البته او راه خودش را با قوت طی کرد. جان خودش را در این راه گذاشت، اما درواقع جان، حقیقت و هویت خودش را به عرش اعلی رسانید.

شهید بهشتی خار چشم دشمنان بود و امام خمینی (ره) احترام و شخصیت ویژه‌ای برای شخصیت او نه فقط در زمان انقلاب بلکه هرگاه او را می‌دیدند، قائل بودند.

شهید بهشتی مظلوم زیست و مظلوم رفت برای آنکه در دوران حیاتش کسی به عمق و والایی شخصیتی او پی نبرد.

کسی مثل این شخصیت را که در مدیریت، اجرا، اقدام، فکر، مبانی فقهی و فلسفی، تجربه و جهان‌دیدگی، روشنفکری و وسعت نظر در آن پایه و رتبه بود که او را از دل مدیریت نظام نوپا بیرون بکشند و از بین ببرند، این باید نظام را فلج می‌کرد اما با رفتن شهید بهشتی نظام فلج نشد بلکه هرکدام از این شهادت‌ها مثل خون تازه‌ای در رگ این کالبد زنده پرطراوت جوان دوانده شد و آن را سرحال‌تر، پرانگیزه‌تر و بانشاط‌تر کرد.

منافقین در هفتم تیر جنایت بزرگی در حق مردم کردند که شهید بهشتی و ۷۰ نفر از مسئولان را به شهادت رساندند.

رحمت خدا بر شهید بهشتی و کسانی که با او به شهادت رسیدند و شهدای راه اسلام باد.

در این فیلم، شهید بهشتی در مورد خودسازی انسان گفت: «راه تاریخ‌سازی انسان، خودسازی او است. انسان هر قدر در خودسازی جلو رود، در محیط‌سازی و تاریخ سازی جلو می‌رود.»»

انتهای پیام/ 118

تبیین نظریه شهید بهشتی درباره «خودسازی برای تاریخ‌سازی» توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی

منبع خبر

تبیین نظریه شهید بهشتی درباره «خودسازی برای تاریخ‌سازی» توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی بیشتر بخوانید »

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر


سرویس سیاست مشرق- مرحوم استاد محمدرضا شجریان، استاد بی‌بدیل موسیقی سنتی ایرانی و از چهره‌های ماندگار هنر ایران، روز ۱۷ مهر چشم از جهان فرو بست و عرصه موسیقی ایرانی یکی از چهره‌های مطرح خود را از دست داد و به سوگ نشست.

مرحوم شجریان البته هر اندازه در عرصه موسیقی کم‌نظیر بود، در حوزه سیاسی (چیزی که قطعا تخصص و شناخت عمیقی از آن نداشت)، دچار لغزش‌هایی شد که بیش از هر کس دیگری بعدا خود او از آن پشیمان شد که مهم‌ترین آن، قرار گرفتن در پازل تبلیغاتی شبکه سلطنتی انگلستان، بی بی سی و بیان سخنانی مطلوب روباه پیر استعمار بود. خود استاد مرحوم چند سال بعد در گفتگویی تلاش کرد آن حضور و آن اظهارات را تعدیل کند و تلویحا خواستار بایگانی کردن آن تجربه در خاطرات شود.

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

اما در یکی دو روز اخیر، تلاش یک جریان سیاسی خاص برای سوء استفاده از فقدان مرحوم شجریان، و تبدیل ایشان به نمادی از تقابل با نظام، وارد فاز جدیدی از ماکیاولیسم و فرصت‌طلبی سیاسی شد که در نوع خود بدیع است، گرچه سوء‌استفاده و فرصت‌طلبی تبدیل به بخشی از منش سیاسی جریان مورد نظر، یعنی اصلاحات شده است. البته جریان اصلاحات و متحد راهبردی آن، یعنی دولت اعتدال، همین سوء استفاده را در سال ۹۶ از استاد و «ربنای» او صورت دادند و با بی‌اخلاقی از آن استاد مرحوم ابزاری برای ایجاد دوقطبی و تخریب رقیب ساختند.

اما در همین فاز جدید از ماکیاولیسم سیاسی و فرصت‌طلبی، برخی پرده‌ها کنار رفته و آن «فاشیسم» و «تمامیت‌خواهی» که در زیر لعاب نازک «آزادی‌خواهی» و «لیبرال‌صفتی» جریان چپ دیروز و اصلاح طلب امروز در غلیان است، بیرون زده است.

ماجرا از این قرار است که استاد علیرضا افتخاری، در رثای مرحوم شجریان، پیامی ویدیویی ضبط کرد و در جو ایجاد شده توسط بوق‌های سیاسی آشنا، تلاش کرد در قالب ابراز تاسف و تاثر از فقدان شجریان، یک موضع سیاسی هم بروز دهد. همین مساله موجب شد که برخی از وابستگان به آن جریان سیاسی، در توئیت‌ها و پست‌های خود در شبکه‌های اجتماعی ژست «بخشندگی» و «بزرگواری» به خود بگیرند و از این در وارد شوند که حالا که استاد افتخاری در پازلی که ما می خواهیم قرار گرفته، “قلم عفو بر جنایت قبلی او بکشیم و او را ببخشیم! “

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

اما «جنایتی» که به زعم ایشان استاد علیرضا افتخاری مرتکب شد، چه بود؟ در آغوش کشیدن و خوش و بش کردن با رییس جمهور منتخب و قانونی مملکت که حدود ۲۴ میلیون رای به خود اختصاص داده بود! اما چون رییس جمهور مورد نظر و اصولا انتخابات مورد نظر وفق مراد آن جریان سیاسی نبود، از همین اقدام کاملا طبیعی (که حق افتخاری و هر انسان دیگری است)، یک گناه نابخشودنی و یک «جنایت» بزرگ تراشیدند که این هنرمند بزرگ، مردمی و محجوب می بایست بابت آن تاوان سنگین می داد.

شرح تخریب‌ها، فشارها و ترور شخصیتی که این جریان و وابستگان آن، بر سر افتخاری آوردند خود مثنوی هفتاد من کاغذ است، اما همین اندازه بگوییم که به گفته خود استاد افتخاری، آن‌چنان عرصه را در کار و زندگی بر او تنگ کردند و ان‌چنان آبرو و حیثیت و اعتبار او و خانواده‌اش را ویران کردند که حتی این هنرمند محجوب و حقیقتا بااخلاق کشورمان قصد داشت خود را حلق‌آویز کند و دست‌کم این‌گونه از ان همه فشار و هجمه و تهمت راحت شود. و آن‌ها که با یک هنرمند چنان کردند که رفت، همین‌هایی هستند که امروز مدعی «هنردوستی» و عشق به استاد شجریان هستند و برای مدیحه‌سرایی‌ و مرثیه‌سرایی‌های بعضا مبالغه‌آمیز برای هنرمند فقید، با هم مسابقه گذاشته‌اند.

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

بر کسانی که به خوبی با جریان‌شناسی گروه‌های سیاسی و تاریخ انقلاب به خوبی آشنا هستند، این «نفاق» جریان اصلاحات در برخورد با هنر و هنرمندان، امر پوشیده‌ای نیست، کما این که برای همین اهل نظر، فاشیسم و انحصارطلبی و تمامیت‌خواهی لانه کرده در باطن بخش قابل ملاحظه‌ای از جریان اصلاح‌طلب امروز(و چپ‌های دیروز)، که نمونه‌اش را در برخورد با استاد افتخاری دیده‌ایم، مساله‌آی غیرمترقبه و دور از انتظار نیست.

از همین رو، تصمیم گرفته‌ایم مروری بسیار اجمالی و کوتاه به برخی عملکردهای این جریان در گذشته‌ای نه چندان دور و فراموش‌شده، آن هم صرفا در حوزه فرهنگ و هنر،  بیاندازیم تا روشن گردد که «دیکتاتورصفتی» امروز این جریان که در پس شعارهای فریبنده «حقوق بشر» و «آزادی‌خواهی» پوشانده شده، ریشه در چه سابقه و عقبه‌ای دارد.

لیبرالیست‌های امروز، شلاق‌زنان دیروز

عبدالله علیخانی، تهیه‌کننده سینمای ایران، در آذر ۹۳ روایت تلخ و قابل‌تاملی را درباره‌ی نحوه مواجهه مدیران وقت وزارت ارشاد با اهالی سینما تعریف کرد که بسیار جنجالی شد. او داستانی که بر خود او در سال ۶۳ گذشت چنین روایت کرد:

” تا چند سال پس از انقلاب، هنوز فیلم‌های خارجی در سینماهای ایران پخش می‌شد و برخی از آن فیلم‌ها نیز در اختیار بنده و دیگر تهیه‌کنندگان بود. آقای انوار و همکارانشان در سال ۶۳ ‌ضرب‌الاجلی تعیین کردند که مطابق با آن، باید مدارک فیلم‌های خارجی را به وزارت ارشاد ارائه می‌کردیم؛ اما زمان لازم برای این کار بسیار اندک در نظر گرفته شده بود و امکان چنین اقدامی در این زمان کوتاه نبود.

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر
عبدالله علیخانی

این تهیه کننده سینما ادامه داد:

“ما ۲۰، ۳۰ نفر بودیم که به وزارت ارشاد رفتیم و درباره این مهلت اندک اعتراض کردیم. بعد از این بود که ‌یکباره از دفتر مدیرکل وقت حراست وزارت فرهنگ و ارشاد، در دفتر من ریختند و من را به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد ـ که یک طبقه پایین دفتر وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود ـ بردند و برای مدت یک هفته حبس کردند. البته تنها من نبودم و اشخاص دیگری را هم گرفتند. “

او درباره وقایعی که در این یک هفته رخ داد، به تلخی ‌می‌گوید:

“در این مدت، بنده را جوجه کبابی (یک روش خاص که فرد را مانند جوجه می‌بندند تا مضروب نتواند از ضربه بگریزد) کردند. علاوه بر این، کف پایم شلاق می‌زدند و می‌گفتند، روی موزاییک راه برو تا خونمردگی به وجود نیاید. باورم نمی‌شد که در وزارت فرهنگ و ارشاد چنین اتفاقی برای من می‌افتد. “

او در پاسخ به اینکه آیا زمان دستگیری حکم قضایی داشتند، گفت:

“تا آنجا که می‌دانم، وزارت ارشاد مسئولیت برای دستگیری ندارد و وزارت ارشاد هم جایی برای بازداشت نیست؛ اما در هر حال من حکمی ندیدم و به هر حال در آن سال‌ها حراست آنجا اسلحه داشت و با بی‌سیم و کلاشینکف آمده بودند و طبیعتاً من مجبور بودم، همراهشان به حراست وزارت فرهنگ و ارشاد بروم. “

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر
فیض الله عرب سرخی، مسوول وقت حراست وزارت ارشاد

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

علیخانی درباره اینکه آیا موضوع قضایی شد، گفت:

“بله، چون می‌دانستند با این اتفاقی که افتاده، من پیگیر ماجرا می‌شوم، ماجرا را قضایی کردند و تا دو سال بعد از آن، به دادگاه می‌رفتیم و بعد در همان سال‌ها به ما گفتند ‌یک نامه بنویسید و بگویید اشتباه کردید و فیلم‌ها مبتدل بوده، والا زندان می‌روید که ما هم به واسطه جو آن دوران نوشتیم، ولی در ‌نهایت در مراحل قضایی تبرئه شدیم. با این حال، چنان زهرچشمی گرفته بودند که دیگر جرأت پیگیری قضایی نداشتیم. “[۱]

نکته جالب این‌جاست که وزارت ارشاد در آن سال تحت سیطره مطلق طیف چپ و امثال سیدمحمد خاتمی، مصطفی تاجزاده، امین زاده، عباس عبدی و فیض‌الله عرب‌سرخی بود. مسوول وقت حراست ارشاد هم که شخصا این تهیه‌کننده را شلاق زد، کسی جز فیض‌الله عرب‌سرخی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب و از طیف رادیکال اصلاحات نبود. قوه قضاییه وقت هم از قضا تحت قدرت شیوخ جریان چپ چون موسوی اردبیلی، موسوی خوئینی‌ها و حسین موسوی تبریزی بود.

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر
موسوی، نخست وزیر و خاتمی، وزیر ارشاد وقت

فیلم «برزخی‌ها» و بیعت ستاره‌های فیلمفارسی با انقلاب

فیلم «برزخی‌ها» ساخته مرحوم ایرج قادری در سال ۶۱، به واسطه حضور بازیگران سرشناس سینمای پیش از انقلاب چون فردین، ملک‌مطیعی، سعید راد و ایرج قادری و همچنین تم انقلابی و میهن‌دوستانه آن بسیار جنجالی شد. در واقع، ستارگان سینمای فارسی با این فیلم می خواستند ارادت و بیعت خود را با انقلاب نشان دهند و آمادگی خود را برای کار با فضای جدید اعلام کنند. اما روایت توقیف این فیلم و ممنوع‌الکاری بازیگران و عوامل ان بسیار جالب و عبرت‌آموز است.

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

عبدالمجید معادیخواه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت نیز در گفتگویی که سال ۹۲ با سایت خبری خبرآنلاین داشته است، روایت جالبی از این اتفاقات دارد: 

“آن زمان یک دعوای مفصلی به وجود آمد که از آقای مخملباف در آن شرکت داشتند و علیه من موضع می‌گرفتند تا آقای مسیح مهاجری. دعوا بر سر اکران فیلم «برزخی‌ها» بود.

این مساله خودش یک پرونده ‌است که جنجال زیادی درست کرد به همه‌جا ازجمله مجلس هم کشید. بسیجی هم علیه بنده راه افتاد که بخشی‌ از آن در مطبوعات آن دوران هست.  هم مطبوعاتی که آقای خاتمی اداره می‌کردند، مثل کیهان به ما می‌تاختند و هم امثال آقای مخملباف فریاد «وا اسلاما» سر می‌دادند. در آن هیاهو هیچ‌کس نیامد ببیند که اصلاً داستان فیلم «برزخی‌ها» چیست. “

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر
عبدالمجید معادیخواه
«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر
محسن مخملباف: دو زمان، دو چهره

معادیخواه روایتی هم از جلسه‌ای که با آیت‌الله خامنه‌ای(رییس جمهور وقت)، داشته است ارائه می‌دهد. او می‌گوید که ایشان را در جریان مسئله قراردادم و فشارها را هم توضیح دادم. نظر ایشان این بود که به‌صرف حضور یک بازیگر در فیلم نباید جلوی اکران آن گرفته شود و اگر فیلم اشکالی ازنظر محتوایی ندارد می‌تواند اکران داشته باشد.  

مهدی کلهر، که در آن مقطع مسوول امور سینمایی کشور بود، سال‌ها بعد در گفت‌وگویی با ماهنامه سینما رسانه گفت:

” روزی که ما جلوی فیلم برزخی‌ها را گرفتیم، وزیر وقت که آقای معادیخواه بود رفت پیش حضرت آقا که آن زمان رئیس‌جمهور بودند. با من تماس گرفت و گفت: آقای خامنه‌ای می‌گویند به دلیل بازی کردن فردین نباید جلوی فیلم گرفته شود. اگر فیلم اشکالی دارد؛ اشکالش را برطرف کنید و فیلم را نشان بدهید. بازی کردن فردین اشکالی ندارد! “[۲]

به هر صورت برزخی‌ها اکران شد، البته فقط در تهران. با شروع اکران فروش فیلم بسیار جلب توجه کرد. در همین زمان بود که نخستین نقد منتشره علیه «برزخی‌ها» را روزنامه کیهان در تاریخ ۹ خرداد ۱۳۶۱ تحت عنوان «دوزخ ابتذال در برزخی‌ها» نوشت. دومین نقد معترضانه را روزنامه جمهوری اسلامی(تحت مسوولیت مسیح مهاجری) با تیتر «برزخی‌ها متن نامطلوب وقاحت» به چاپ رساند که نویسنده بی‌نام در آن از «ذکر مصیبت» نوشت و این‌که «بیایید گریه کنیم در سوگ هنر اسلامی!». افزایش فشارها به وزارت ارشاد موجب کناره‌گیری معادی خواه از این سمت شد و میرحسین موسوی شخصاً اداره وزارتخانه را به عهده گرفت. ازجمله نخستین تصمیمات موسوی نیز توقف اکران برزخی‌ها بود.

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

این دوره، همان دوره‌ای است که به گفته منوچهر وثوق، بازیگر سینمای قبل از انقلاب، سید محمد خاتمی وزیر ارشاد دولت موسوی رسما در رادیو اعلام کرد که “هنرپیشه‌های قبل از انقلاب اگر  نماز هم بخوانند، نمازشان قبول نیست. “

دوربین ویدیو و عینک دودی، نمادهای غرب‌زدگی

محمدطه عبدخدایی، از مدیران فرهنگی دهه ۶۰ که در مقطعی معاون سیدمحمد خاتمی در وزارت ارشاد بود، در مصاحبه‌ای با تسنیم، روایت‌های جالبی از دیدگاه و نوع مدیریت اصلاحیون رادیکال امروز ارایه کرده است. یکی از اقدامات طیف «چپ» حاکم بر حوزه فرهنگ، ممنوعیت وارادات و نگهداری دستگاه پخش «ویدیو» بود که به واسطه جرم‌انگاری ازآن، مشکلات و معضلات دامنه‌داری در حوزه اجتماعی ایجاد شد و بیهوده به تقابل دستگاه‌های انتظامی با بخشی از بدنه جامعه دامن زد. جالب این که همین ویدیو که تحت مدیریت چپ‌های آن زمان(و اصلاح طلبان امروز) چیزی در حکم مواد مخدر و ابزار فحشاء بود، در دوران مدیریت یک مدیر از جریان راست(یعنی علی لاریجانی) که جایگزین خاتمی در ارشاد شد، آزاد گردید. به هر حال عبدخدایی خاطره‌ای در همین زمینه تعریف کرده است:

” ببینید، در این کشور دستگاه فیلم ویدیو ممنوع شد، چه‌کسی ممنوع کرد؟ آقا ممنوع کرد؟ امام ممنوع کرد؟ حوزه علمیه ممنوع کرد؟ چرا ممنوع شد؟ دادستانی موظف بود برود داخل خانه­‌ها آن را به‌عنوان اشیاء ممنوعه بگیرد و بیاورد و بعد می‌­داد ارشاد و دوباره با برگ سبز وارد می‌­شد.

یادم هست رفته بودم اجلاس توریسم در پاریس، داشتم برمی­‌گشتم در هواپیما برگه­‌هایی می­‌دادند که چه‌چیزهایی در ایران ممنوع است، مثلاً مواد مخدر، ورود اسلحه، ورود مشروبات الکلی و دستگاه و فیلم ویدئو و… یک آقایی به مهماندار می‌­گوید “من دوربین ویدیو دارم با آن چه کنم؟ “، مهماندار می­‌دانست من معاون گردشگری هستم گفت “از آن آقا بپرس”، آن آقا با لهجه صحبت می­‌کرد و گفت “با این چه کنم؟ ” من هم نمی‌­دانستم چه بگویم! گفتم “بیایید فرودگاه راهنمایی می‌­کنند که چه کنید”. من آمدم در جلسۀ معاونین این را مطرح کردم که “چرا ما این کار را می‌کنیم؟ “، آقای تاج­زاده روبه‌روی من بود، گفت “آقا رفته فرنگ متجدد شده“!  و یک‌سری آقایان ما را هو کردند که چنین سخنی را گفتیم. بعد آقای خاتمی گفت “پس مواد مخدر را هم آزاد کنیم! ” من گفتم “مواد مخدر ماهیتش مشکل دارد. پس شما دوربین عکاسی را هم ممنوع کنید چون ممکن است با دوربین عکاسی عکس­های مستهجن گرفته شود. “

او در جایی دیگر از فهرست ۱۵۰ نفره بازیگران پیش از انقلاب می گوید که قرار بود توسط وزارت ارشاد خاتمی اخراج شوند و مخالفت یک شخصیت مانع شد:

” یک خاطره هم از آیت‌الله خامنه‌ای مربوط به زمان ارشاد بگویم. حدود ۱۵۰ هنرپیشه جزو اخراجی­‌های وزارت فرهنگ بودند.  من آمدم خدمت آقا و گفتم “اینها لیست را به من دادند که اخراج کنم ولی وجداناً نمی‌­توانم چنین کاری بکنم”. آقا گفتند “هرگز این کار را نکن، اینها بندگان خدا هستند بالاخره فضای آن زمان این‌گونه بوده و این شغلشان بوده”، یعنی از سال ۶۱ تا ۶۶ یک نفر اخراج نشد و اینها آمدند پست گرفتند و الآن جزء هنرپیشه‌­های مملکت هستند. اخراج نشدن اینها با حمایت آقا بود و جایی هم نگفتم و این اولین بار است که می‌­گویم. “[۳]

این مدیر فرهنگی دهه شصت درباره تفکرات شبه کمونیستی چپ‌های آن دوره می گوید:

“‌ همین آقای میرلوحی (محمود میرلوحی عضو شورای شهر تهران و فعال سیاسی اصلاح‌طلب) که دانشجوی هند بود، بعد می­‌آید رئیس کمیتۀ تهران می‌­شود و می‌­رود پیست اسکی دیزین و شمشک دستور می‌­دهد تمام عینک­‌های دودی را جمع کنند! چون این مظهر غرب است!  همین آقا امروز روشنفکر می‌­شود! اگر یادتان نرفته بیایید از مردم عذرخواهی کنید.

مگر نه این بود که شماها بین دانشجویان چادر و حصار کشیدید و امام خمینی به‌محض اینکه فهمید که این اتفاق افتاده است دستور داد که سریعاً به موضوع رسیدگی شود. چرا امروز آقایان به‌دنبال گم کردن آثار اقدامات افراطی خود هستند؟ “

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر
محمود میرلوحی

فیلم مستهجنی به نام «خواستگاری»!

مهدی فخیم‌زاده، کارگردان و بازیگر قدیمی سینمای ایران که همواره شریف‌ترین و اخلاقی‌ترین آثار سینمایی پس از انقلاب را ساخته است و یکی از ماندگارترین فیلم‌های انقلابی تاریخ سینمای ایران، یعنی «تشریفات» محصول اوست، در کتاب خاطرات خود از دوران فعالیت در سینما(سینما و من)، بخشی تفصیلی را به بلاهایی اختصاص می دهد که مدیران فرهنگی دهه ۶۰ و وزارت ارشاد آن دوران(تحت فرمان سیدمحمد خاتمی و طیف چپ) بر سر اهالی سینما می آوردند.

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

او روایت می کند که چگونه به خاطر ساخت یک کمدی شریف و خانوادگی به نام «خواستگاری» (که بعدها به فیلم محبوب سیمای جمهوری اسلامی بدل شد و بارها به نمایش درآمد) مدیران سینمایی وقت چون سیدمحمد بهشتی و فخرالدین انوار برای او پرونده‌سازی می کردند و او را «مستهجن‌ساز» می نامیدند.

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

فخیم‌زاده روایت می کند که آن اندازه از مدیریت پادگانی و جو وحشتی که مدیران چپ آن دوران(و اصلاح‌طلب بعدی) در سینما ایجاد کردند، آزرده خاطر و رنجور بود که در سال ۷۶، حاضر نشد از خاتمی برای ریاست جمهوری حمایت کند و از معدود سینماگرانی بود که این مخالفت خود را اعلام کرد و البته تاوان آن را هم پرداخت و اگر مدیران وقت سیمای جمهوری اسلامی به کمکش نمی آمدند و او را برای سریال‌سازی به تلویزیون نمی بردند، در فضای دوم خردادی بایکوت و از صحنه از حذف می شد.

۴ سال ممنوع‌الکاری به خاطر سر طاس!

جمشید آریا(هاشم‌پور)، بدون شک، ستاره‌ی بی‌رقیب سینمای بی‌ستاره‌ی دهه ۶۰ بود. در جوّ ضدقهرمانی که مدیران سینمایی وقت(در وزارت ارشاد تحت سیطره چپ‌ها) بر سینما حاکم کرده بودند، جمشید آریا، بیش از حد جلوه «قهرمانی» داشت و از این رو تصمیم گرفتند او را از جلوه بیاندازند. این‌گونه بود که بعد از فیلم «عقاب‌ها» (پرفروش‌ترین و پربیینده‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران)، جمشید هاشم پور را به بهانه‌هایی از  این قبیل که با سر طاس در فیلم‌ها ظاهر شده، ۴ سال ممنوع‌الکار کردند!

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

حسین فرح‌بخش، تهیه‌کننده قدیمی سینما، در این باره گفت:

“‌ اولین باری که جمشید هاشم پور تاس شد، توسط آقای بهرام پور برای فیلم «بالاش» بود. جمشید هاشم پور نیز توسط حسین ملکی که آن زمان کار عکاسی می‌کرد، به مرحوم قادری برای فیلم «تاراج» معرفی شد. مرحوم قادری هم وقتی عکس هاشم پور را دید، او را انتخاب کرد و پس از فیلم «عقاب ها» نیز جمشید هاشم پور به مدت چهار سال ممنوع الکار شد!

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

فرحبخش ادامه داد:

” کسانی که در دهه ۶۰، در سینما بودند علاقه نداشتند قهرمان در سینما وجود داشته باشد. پس از آن در سال ۶۸ این هنرمند، در فیلم «روز با شکوه» ساخته عیاری نقش کوتاهی را بازی کرد. “[۴]

او افزود:

”  آن زمان اکران تهران در دست وزارت ارشاد بود و کاری می‌کردند کسی دنبال این فیلم‌ها نباشد و با فیلمسازهایی که فیلم اکشن می‌ساختند، مانند یک جنایتکار برخورد می‌کردند. در حقیقت اساسا چراغ فیلم‌های اکشن را وزارت ارشاد آن زمان خاموش کرد. “

اما ماجرا فقط مربوط به فیلم اکشن و قهرمانان اکشن‌کار نبود. استاد زنده یاد داوود رشیدی، ۹ سال در زمان سلطه مطلق این طیف فکری-سیاسی بر فرهنگ و هنر کشور، در سینما ممنوع‌الفعالیت بود! ممنوع الفعالیتی رشیدی زمانی رقم خورد که عوامل فیلم «بی بی چلچله»، مهمانِ مهمانی پایان فیلمبرداری «شهر موش‌ها» شده بودند(سال ۶۴). پس از یک حاشیه در این مهمانی، مأموران فارابی گزارشی برای رشیدی رد کردند و بر همین اساس، صرفاً برای او ۹ سال محرومیت از سینما در نظر گرفته شد. [۵]

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

با این حال، مدیران وقت سینمایی نتوانستند رشیدی را خانه نشین کنند و درهای تلویزیون برای این بازیگر برجسته بازی بود و برخی از بهترین بازی‌های رشیدی نظیر «هزار دستان»، «کوچک جنگلی» و «گرگ‌ها» در همین سال‌ها ثبت شد و از تلویزیون به نمایش درآمد. داود رشیدی با فیلم «عبور از تله» در سال ۱۳۷۲ و زمانی به سینمای ایران بازگشت که امپراتوریِ مطلق مدیران دهه شصتیِ سینما در هم شکسته بود.

ابوالفضل پورعرب، ستاره شروع دهه ۷۰ در سینمای ایران، که ورود او به سینما با فیلم «عروس» (۱۳۶۹) و در سال‌های پایانی امپراتوری جریان سیاسی چپ در وزارت ارشاد رقم خورد، در گفتگویی تلویزیونی روایت‌هایی را از فضای ترس و وحشت حاکم بر سینما در دوران سیدمحمد بهشتی و انوار(مریدان و نوچه‌های خاتمی) نقل می کند. پورعرب گفت:

” ما با آقای افخمی شمال (سر صحنه فیلم عروس) پینگ پنگ بازی می‌کردیم. پینگ پنگم بد نبود و همه را بردم. خانم (نیکی) کریمی هم اینجا ایستاده بود. آقای افخمی (به نیکی کریمی) گفت: می‌خواهی بازی کنی؟ (نیکی کریمی) گفت: نه ممنون؛ ترسید. (افخمی به نیکی کریمی) گفت: نه بیا بازی کن. (نیکی کریمی) آمد بازی کرد و من بردم. صبح امیر اسفندیاری (از مدیران بنیاد سینمایی فارابی در دوره سیدمحمد بهشتی) پرسید که پینگ پنگ بازی کردند، چه اتفاقی افتاده است؟ شما تصور کنید، در آن فضا نباید ترسید؟ “

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

 
این بازیگر سینمای ایران نمونه‌ای دیگر از این برخورد را نیز این گونه مورد اشاره قرار داد:

“آقای (رسول) صدرعاملی به من گفت هنرپیشه زن که می‌خواهد با تو بازی کند، نیاز دارد با تو حرف بزند. حرف که نمی‌توانستیم بزنیم. گفتم: آقا من چه کار کنم؟ حالا این در شرایطی است که از آن بک گراند نیز می ترسی. (صدرعاملی) گفت باهاش حرف بزنم و قدم بزنم. گفتم: مشکل می‌شود. (صدرعاملی) گفت: من اینجا هستم. ما رفتیم قدم بزنیم. با اینکه آقای صدرعاملی گفته بود، صبح آقای اسفندیاری آنجا بود که چه شده است. اشکال از من یا آقای صدرعاملی نبود و یک بازیگر باید نقش مقابلش را بشناسد. خیلی حرف است. این انرژی را می‌گذاری و حقوق را می‌گیری، بیایی اینجا که چه بشود؟ “

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

نکته جالب این که آقای امیر اسفندیاری (که به همراه برادرش عبدالله از مدیران همیشگی وزارت ارشاد است) در طول سال، با هزینه وزارت ارشاد در تورهای سینمایی انواع جشنواره‌های ریز و درشت در اقصی نقاط دنیا حضور پیدا می‌کند، بدون آن که این سفرها و خرج‌ها دستاورد مشخصی برای سینمای ایران داشته باشد.

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر
امیر اسفندیاری

 


[۱] https://jamejamonline.ir/fa/news/۷۵۰۲۳۵

[۲] https://www.javanonline.ir/fa/news/۹۰۹۳۰۱

[۳] https://www.tasnimnews.com/fa/news/۱۳۹۷/۰۳/۰۲/۱۷۲۹۶۰۱

[۴] https://www.fardanews.com/fa/news/۷۸۶۸۵۵

[۵] https://www.tabnak.ir/fa/news/۶۱۹۵۷۳

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر

منبع خبر

«نفاق» جریان اصلاحات در مواجهه با هنر و هنرمندان/ شلاق‌زنان دیروز چگونه افتخاری را ترور کردند؟! +تصاویر بیشتر بخوانید »