سید محمد خاتمی

تحلیل صوت عجیب سهم‌خواهی آذرمنصوری و رادیکال‌ها علیه پزشکیان

تحلیل صوت عجیب سهم‌خواهی آذرمنصوری و رادیکال‌ها علیه پزشکیان



درحالی که چهره‌های مختلفی از اصلاح طلبان رادیکال نسبت به سهم خواهی در تعیین کابینه دولت چهاردهم معترض هستند صوتی از یک جلسه منتسب به اعضای جبهه اصلاحات در توییتر درحال دست به دست شدن است که چهره نمایان تری از سهم خواهان پشت پرده ارائه می دهد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، درحالی که چهره‌های مختلفی از اصلاح طلبان رادیکال نسبت به سهم خواهی در تعیین کابینه دولت چهاردهم معترض هستند، صوتی از یک جلسه منتسب به اعضای جبهه اصلاحات در توییتر درحال دست به دست شدن است که چهره نمایان‌تری از سهم خواهان پشت پرده ارائه می دهد.

در این صوت که مشخص نیست مربوط به یک جلسه حضوری بوده و یا در بسترهای مجازی مثل کلاب هاوس برگزار می‌شود، علی نیکجو عضو «انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران» در اظهاراتی که رنگ بوی سهم خواهی دارد خطاب به آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات مطالباتی را مطرح کرده و از او می‌خواهد تا اجرای این مطالبات را با وساطت سید محمد خاتمی از پزشکیان بخواهد.

اگر رویکردی سهم خواهانه بر مطالبات انتخاب کابینه حاکم باشد یک نبرد سیاسی درون جریان اصلاحات را به تصویر می‌کشد که ‌اگر دامنه آن به درون دولت چهاردهم کشیده شود می تواند در جهت اتلاف انرژی دولت و آسیب به منافع ملی عمل کند.

مدعیان نظارت دخالت می‌کنند؟

در بحبوحه تعیین شورای راهبری انتقال قدرت، آذر منصوری رئیس جبهه اصلاحات در صفحه شخصی خود در ایکس، دخالت در انتخاب اعضای کابینه را رد کرده و می‌نویسد: «جبهه اصلاحات ایران بنای دخالت در تصمیم‌گیری دکتر پزشکیان را نداشته و نخواهد داشت.»

اگرچه چنین اظهاراتی همان زمان توسط شخصیت‌های مختلف حاضر در شورا رد شده و علی اصغر شفیعیان از چهره‌های نزدیک به پزشکیان نیز در توییتی پاسخ می‌دهد که جبهه اصلاحات در همه کمیته‌های 5 گانه عضو دارد اما ادعاهای آذر منصوری اکنون توسط خود او زیر سوال رفته است.

در صوت منتشر شده، مشخصاً او به مطالبات نیکجو که خواهان قرارگیری برخی اسامی خاص در شورای راهبری و دولت است پاسخ می‌دهد: «ما یک جلسه ای با آقای خاتمی داشتیم و آنجا این دغدغه ها را مطرح کردیم. چون آقای خاتمی هم وقت گرفته بودند با آقای پزشکیان صحبت کنند از ایشان خواستیم که این نگرانی ما را عینا منتقل کنند. طبق اخباری که دارم ایشان منتقل کردند، جایگاه جبهه اصلاحات را به آقای پزشکیان یادآورد شدند و ایشان هم تائید کردند که جبهه اصلاحات در روی کار آمدن آقای پزشکیان پای کار بوده و باید پاسخگو افکار عمومی باشد.»

گوشت قربانی

بهزاد نبوی چهره شاخص و با تجربه اصلاح طلبان در مطلبی نسبت به رفتارهای گروه‌های سیاسی معترض شده و دولت پزشکیان را گوشت قربانی توصیف کرده بود که برخی گروه‌ها به دنبال سهم خواهی از آن هستند.

صوت منتشر شده اکنون اثبات می‌کند شدت مطالبات سهم خواهانه به حدی است که برخی شخصیت‌های دارای وجهه سیاسی نیز از جانب چهره‌های رادیکال اصلاحات تحمل نمی‌شوند.

رویکرد سهم خواهانه این انتقادات زمانی بهتر مشخص می‌شود که ادامه صحبت های نیکجو را مورد توجه قرار دهیم: «همه ما روز اول نیست که سیاست ورزی را شروع کرده‌ایم. این رسمش نیست، من فکر میکنم خانم منصوری به عنوان رئیس جبهه اصلاحات با ایشان جلسه گذاشته و از ایشان (خاتمی) بخواهد که افرادی همچون رضا خاتمی، علی شکوری راد و ظفرقندی حضور داشته باشند. جبهه اصلاحات به نظرم باید یک لیست بدهد و بگوید از نظر ما اینها هستند که باید دعوی آقای پزشکیان و مطالبات مردم را نمایندگی کنند.»

علی نیکجو در این صوت نسبت به معرفی محمد صدوقی در شورای راهبری معترض می‌شود: «چطور وقتی از رئیس ما آقای خاتمی سوال می‌کنند که چه کسی بیاید آقای خاتمی ‌می گوید صدوقی. یعنی از بین این همه اصلاح طلب شناسنامه دار هزینه داده استخوان خرد کرده صاحب وجاهت ایشان باید صدوقی را معرفی کند.» آذر منصوری نیز این مطالبه نیکجو را تائید کرده و می گوید:«من هم مثل آقای نیکجو معتقدم آقای صدوقی اصلا پیچیدگی‌ها را نمی داند و بودن ایشان به عنوان نماینده آقای خاتمی صرفا یک جایگاه نمایشی و ویترینی دارد و خیلی نمی تواند روی روندها تاثیر گذار باشد.»

حمله اصلاح طلبان رادیکال به پزشکیان

علی نیکجو در ابتدا و انتهای صحبت‌های خود شخص پزشکیان را نیز مورد حمله قرار می‌دهد. او ابتدا در مورد شخصیت سیاسی پزشکیان می‌گوید: «پزشکیان به عنوان یک فرد غیرحزبی انواع و اقسام شخصیت های غیر حزبی و اطرافیان روحانی دورش را گرفته‌اند. پزشکیان هم به لحاظ شخصیتی کسی است که هرکسی دوره اش بکند می‌تواند حرفش را پیش ببرد.»

در پایان صحبت‌ها نیز نیکجو دولت پزشکیان را عامل نابودی کشور توصیف می‌کند و می‌گوید: «با اینکه فقط 3-4 روز گذشته اما اگر با روحانی به ته چاه رفتیم این روند باعث می‌شود با پزشکیان نابود شویم.»

این دعواهای سیاسی است که کشور را نابود می‌کند

اگرچه اصلاح طلبان خواهان سهم بیشتر از کابینه، دولت پزشکیان را عامل نابودی کشور معرفی می‌کنند اما آنچه که بیش از هر چیزی به منافع ملی ضربه می‌زند دعواهای سیاسی سهم خواهانه است. دعواهایی که منافع ملی را در گرو منافع جناحی نگه داشته و سعی در انحراف منابع دولت دارد.

اگر رئیس جمهور تحت فشار گروه‌های سیاسی قرار بگیرد، به ناچار بخشی از زمان و ذهن خود را به جای رفع چالش‌های کشور باید صرف رفع دعواهای جناحی کند.

رفتارهای سهم خواهانه می‌تواند پاشنه آشیل دولتی قرار گیرد که شعار اصلی خود را همدلی قرار داده است. این رفتارها اگر به نتیجه برسد چهره های غیر متخصص و صرفا سیاسی را بر راس امور قرار می دهد و اگر به نتیجه نیز نرسد نیز به قدر خود در افکار عمومی نسبت به دولت بی اعتمادی ایجاد می‌کند و سرمایه اجتماعی رئیس جمهور را که می‌تواند در حل بحران های اجتماعی و اقتصادی کشور کارگشا باشد هدر می دهد. لذا جناح رادیکال اصلاح طلبان که با اظهارات سهم خواهانه درمورد آینده کشور و دولت ابراز نگرانی می کنند بیش از همه خودشان در مسیر تضعیف کشور و نابودی امید جامعه تلاش می‌کنند.

نسخه دولت روحانی را برای دولت پزشکیان نپیچید

یکی از گزاره‌های اصلی صوت منتشر شده از جلسه اصلاح طلبان، ابراز نگرانی آنها از تبدیل شدن دولت پزشکیان به دولت سوم روحانی است.

آذر منصوری این مسئله را اینگونه تشریح می‌کند: «تمام افرادی که تا پیش از رسیدن به کاندیدای واحد جزو حامیان آقای پزشکیان بودند، در جلسه مجمع عمومی از جبهه اصلاحات مطالبه می کردند که جبهه وارد شده و اجازه ندهد همین نگرانی هایی که آقای نیکجو مطرح کردند اتفاق بی‌افتد یعنی دولت آقای پزشکیان تبدیل به دولت سوم آقای روحانی نشود.»

اصلاح طلبان رادیکال درحالی از تبدیل شدن دولت پزشکیان به دولت سوم روحانی ابراز نگرانی می کنند که در سال 92 علی رغم حضور عارف در انتخابات به دلیل محتمل‌تر بودن پیروزی روحانی از او حمایت کرده بودند. به مرور با کاهش سرمایه اجتماعی روحانی بخشی از اصلاح طلبان که حامیان او بودند مسیر مرزبندی با دولت او را در پیش گرفتند.

کسانی که این رویکرد را در مورد روحانی اتخاذ کرده بودند اکنون نیز با نگاهی مشابه به سراغ پزشکیان رفته و موفقیت و عدم موفقیت او را در معرفی نیروهای نزدیک به خود توصیف می‌کنند.

نگاه سهم‌خواهانه باعث می‌شود تا گروه‌های سیاسی بدون مسئولیت پذیری به انتخابات ورود پیدا کرده و پس از پایان کار دولت‌ها نیز بدون پاسخگویی میز مدیریت را ترک و برای کارزار انتخاباتی بعدی ریبرندینگ کنند.

منبع: تسنیم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تحلیل صوت عجیب سهم‌خواهی آذرمنصوری و رادیکال‌ها علیه پزشکیان بیشتر بخوانید »

خودگویی و خودشگفتی متهمان فرصت‌سوزی

خودگویی و خودشگفتی متهمان فرصت‌سوزی



اظهارات برخی حاضران در نشست «واکاوی گفتمان دولت چهاردهم»، حکایت نواختن شیپور از سر گشاد آن است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: محمدجواد ظریف در این همایش گفت: «ما دوگانه «نگرش تهدیدمحور» و «نگرش فرصت‌محور» را داریم. تحریم بسیار بد است، اما این مردم بودند که تحریم را تحمل کردند، نه ما و من فکر می‎کنم، دکتر پزشکیان، شما مردم را تهدید نمی‎بینید و این شروع مهمی است که ما مردم، جوانان و بانوان‌مان را فرصت ببینیم. اگر پزشکیان این دید فرصت نسبت به مردم را نداشت افزایش مشارکت در دور دوم اتفاق نمی‎افتاد. مردم با حضور و عدم حضورشان در دور اول این پیام را به ما دادند که از ما راضی نیستند و در برابر این پیام باید سه مرحله را پیش ببریم. اول؛ با مردم آشتی کنیم. دوم؛ باید از مردم پوزش بخواهیم. سوم؛ باید با مردم همدل شویم.

در حوزه بین‌المللی هم نیاز نداریم تهدیدها را فراموش کنیم اما بدانیم که همه آنها را می‌توانیم به فرصت تبدیل کنیم. درست است که ما در دنیا اختلافاتی داریم اما دنیا می‌تواند برای ما فرصت باشد و می‌توانیم از امکانات دنیا استفاده کنیم. ما نیاز داریم سرمایه دنیا وارد کشورمان شود و جوانان ما از بهترین تکنولوژی دنیا بهره‌مند شوند. نگاه تهدیدمحور ناشی از عدم خودباوری است. کسی که خود را باور دارد معتقد است که می‌تواند تهدیدها را به فرصت تبدیل کند. قدرت معنایی ایران که مهم‌ترین عامل قدرت ماست، همین خودباوری است که با آن با غرور و افتخار با دنیا مذاکره کند و راه را پیش ببرد و سدها را بشکند. سد هسته‌ای، سد FATF و همه سدها را می‌توانیم بشکنیم به شرط آنکه خود را باور کنیم و بپذیریم که می‌توانیم فرصت داشته باشیم. لذا معتقدم دولت پزشکیان دولت فرصت‌محور است نه دولت تهدید».

همچنین در این نشست، عباس عبدی گفته است: «انتخابات روز ۸ یا ۱۵ تیر رخ نداد. این رخداد فرآیندی قدیمی دارد. در حقیقت از سال ۱۴۰۰ که انتخابات برگزار شد، این ذهنیت به وجود آمد که دیر یا زود سیستم سیاسی به بن‌بست می‌رسد که رسید و به دموکراسی تن داده شد تا اصلاح صورت گیرد. حدود اواسط سال گذشته سیستم به این نتیجه مشخص رسید که حکومت نه توانست یکدست شود و نه کارآمد. بنیاد این اتفاق دو شکاف عمیق در ساختار سیاسی ایران است. یکی شکاف درون ساختار قدرت و شکاف دیگر به مرور ایجاد و تشدید شده بین ساختار قدرت و مردم. صحبت‌های رهبری دقیق و روشن و با ادبیات دیگری ساختار اول را توضیح می‌دهد. تا وقتی که با شکاف درون ساختار قدرت مواجه هستیم امکان ندارد که پروژه‌ها پیش ‌رود. اما شکاف بدتر بین دولت و مردم است… از سال ۱۳۹۶ رابطه مردم با این فرآیند قطع شد و تنها یک راه مانده بود، اینکه آیا سیستم سیاسی کشور حاضر می‌شود انتخاباتی را آگاهانه بپذیرد؟ سیستم سیاسی در سال ۷۶ و ۹۲ انتظار روی کار آمدن خاتمی و روحانی را نداشت، اما آنها روی کار آمدند. بنابراین آن نوع انتخابات فایده‌ای نداشت. انتخابات ۱۴۰۳ مبنایی برای برطرف کردن این شکاف‌ها است. صحبت‌ها درباره انتخابات و اجرای آن معرف این اراده بود که سیستم سیاسی به نتیجه رسیده که باید این مسیر را برود اما این‌بار آگاهانه. از ابتدا گفتم که سیستم سیاسی ایران تن داده که آگاهانه پزشکیان رئیس‌جمهور شود، آن‌هم برخلاف ۷۶ و ۹۲. بارها هم در جلسات علنی و غیرعلنی گفتم اگر می‌خواهید زیر این انتخابات بزنید، از الان این اقدام را انجام دهید. صحبت‌های رهبری کاملاً مرحله بعدی را نشان داد که مجلس نمی‌تواند چوب لای چرخ دولت بگذارد. ایده کلی انتخابات ۱۴۰۳ بازگشت به جامعه و مردم و همچنین حذف شکاف درون قدرت و یکدست شدن قوا برای پیشبرد پروژه توسعه و آرامش مردم، حذف شکاف بین دولت و ملت و اعتماد مردم به اقدامات دولت است».

درباره اظهارات ظریف و عبدی گفتنی است هر دو نفر به تناسب اعوجاجات شخصیتی روایتی تحریف شده به دست می‌دهند. آقای ظریف در حالی ادعا می‌کند گفتمان دولت پزشکیان فرصت محور است و جریان تهدید محور را تخطئه می‌کند که شخصاً مجسمه فرصت سوزی و جلب بی‌سابقه‌ترین تهدیدهاست. مواضع او و دیگرانی مانند آقای روحانی در همان سال ابتدائی تشکیل دولت یازدهم، ارسال پیام ضعف به دشمنان تاریخی ملت ایران بود و روشن است که باب مذاکره متوازن با همین ادبیات اظهار ضعف بسته شد و باب تهدید و طلبکاری تروئیکای اروپایی قبل و بعد از برجام گشوده شد تا آن تحقیرهای تاریخی در پایمال کردن حقوق برجامی ایران و افزایش سیستماتیک تحریم‌ها در سه دولت اوباما و ترامپ و بایدن، تحقیر ظریف در مونیخ، تحقیر حمید ابوطالبی از سوی آمریکا، ممانعت انگلیس از افتتاح حساب بانکی و…. سپس توسعه تهدید داعش در پشت مرزهای ایران و نهایتاً ترور سردار سلیمانی در اثر پیام‌های ضعف پیاپی‌ای که از سوی تیم روحانی و ظریف ارسال شد و موجب شد دولت روحانی چهار سال دوم کاملاً به توپ فوتبال میان آمریکا و اروپا تبدیل شود و با بدترین کارنامه اقتصادی و امنیتی و دیپلماتیک، در حالی به پایان برسد که ناتوان از فروش نفت و واردات واکسن است و قادر به تأمین حداقل درآمد ارزی نیست و بایدن به واسطه خروج ترامپ از برجام از این دولت باج مضاعف می‌خواهد و فشار حداکثری را ابزار طلبکاری خویش قرار داده است. در چنین فرآیندی، محبوبیت روحانی تک‌رقمی شده و به زیر شش درصد رسیده بود.

عباس عبدی محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان هم در خلاف گویی و «خودگویی و خودشگفتی»، دست کمی از ظریف ندارد. آقای پزشکیان در انتخابات اخیر چیزی حدود دو میلیون کمتر از آقای رئیسی (انتخابات ۱۴۰۰) کسب کرد (۲۵ درصد کل واجدان حق رأی) و طبق ادبیات خود همین افراطیون رئیس‌جمهور و دولت حداقلی محسوب می‌شود. اما با این وجود متهم پرونده فروش اطلاعات، انتخابات ۱۴۰۰ را موجب شکاف ملت و حاکمیت و انتخابات اخیر را موجب پر کردن آن شکاف می‌داند! مضحک نیست؟ یقیناً امثال عبدی سر سوزنی ارادت و احترام برای رئیس‌جمهور محترم و منتخب قائل نیستند همان‌گونه که برای خاتمی و ‌هاشمی و روحانی قائل نبودند و هر بار که خرشان از پل گذشت، از خجالت یکایک آن سیاسیون درآمدند.

اما افراطیون همان‌هایی هستند که قریب بیست سال است ادعا کرده‌اند انتخابات مهندسی شده است، رئیس‌جمهور تدارکاتچی نظام و فاقد اختیار است و فلان یا بهمان نامزد، نامزد نظام در انتخابات است و نظام نمی‌خواهد نامزد رقیب انتخاب شود و تقلب اتفاق افتاده و انبوهی از خزعبلاتی مانند این. اما هربار هم با هیجان تمام – و با بی‌صداقتی مطلق- آویزان یکی از نامزدها شده‌اند تا اگر پیروز شد، به دوگانگی و تقابل و ناکارآمدی در نظام دامن بزنند و مردم را طبق نقشه خارجی ناراضی کنند، و اگر رأی نیاورد دم از مهندسی و تقلب در انتخاب بزنند و مردم را بی‌اعتماد کنند. در همین انتخابات اخیر ادعا می‌شد قالیباف یا جلیلی نامزد نظام است و نمی‌گذارند پزشکیان انتخاب شود. برخی هم در همین حیص و بیص مدعی شدند نظام، پزشکیان را به بازی گرفته و می‌خواهد رئیس‌جمهور کند تا مشکلات را گردن او و حامیان سیاسی وی بیندازد!

این همه دروغ و دغل در حالی است که یکی از نشانه‌های سلامت انتخابات در اغلب دوره‌ها غیر قابل پیش‌بینی نبودن نتیجه آن و انتخاب افرادی از طیف‌های رقیب هم بوده است. که اگر غیر از این بود، بر خلاف ادعای دروغین عبدی، خاتمی و کروبی و مجمع روحانیون و ۱۶ حزب از ۳۱ حزب اصلاح‌طلب در انتخابات ۱۴۰۰، پشت آقای عبدالناصر همتی صف نمی‌بستند و آقای مهرعلیزاده را هم یار کمکی و تخریبی وی قرار نمی‌دادند. و یا در انتخابات مجلس ۱۳۹۸ به جای یک لیست با سه لیست اصلاح‌طلبان مواجه نمی‌شدیم.

نکته مهم این است که بر خلاف تحریفات متهم پرونده فروش اطلاعات، شکاف عمیق دولت و ملت در دولت روحانی، با همت شهید رئیسی تا حدود زیادی کاهش یافت و اگر آن روند خدمتگزاری و معبرگشایی در دو عرصه سیاست خارجی و داخلی با حضور شهید رئیسی تداوم پیدا می‌کرد، قطعاً امید و اعتماد و همدلی تار و مار شده در دولت اشرافی غربگرا بیش از آنچه اتفاق افتاد، تقویت می‌شد.

نهایتاً این که مسئولیت بررسی صلاحیت وزیران پیشنهادی طبق قانون اساسی با مجلس شورای اسلامی است و کسانی که دزدکی سوار قطار مردم سالاری شده‌اند (و بعضاً سابقه آشوب در برابر رأی اکثریت و کارشکنی در مقابل دولت‌های ناهمسو به شکل حداکثری را دارند) مطلقاً در جایگاهی نیستند که برای لوث کردن مسئولیت مجلس تعیین تکلیف کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خودگویی و خودشگفتی متهمان فرصت‌سوزی بیشتر بخوانید »

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس



تصویر حضور پویانفر و سید محمد خاتمی در منزل مجید مجیدی، در شبکه‌های اجتماعی وایرال شد و واکنش‌های مختلفی را به دنبال داشت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، برگزاری مراسم سالانه سوگواری حسینی توسط مجید مجیدی، کارگردان مطرح سینما با حضور جمعی از چهره‌های سیاسی، هنری و شخصیت‌های فرهنگی با حاشیه‌هایی روبه‌رو شده است.

یک از حواشی این مراسم نوحه‌سرایی محمدحسین پویانفر در این محفل بوده که از قضا سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات هم در این محفل حضور داشته و تصویری از این دو شخصیت در یک کادر منتشر شده است.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

تصویر حضور پویانفر و خاتمی در منزل مجید مجیدی، در شبکه‌های اجتماعی وایرال شد و واکنش‌های مختلفی را به دنبال داشت.

یکی از جنبه‌های این واکنش‌ها که حواشی زیادی در شبکه‌های اجتماعی ایجاد کرد، رویکرد برخی کاربران با هویت انقلابی است که مواضع تندی علیه پویانفر گرفته‌اند.

این کاربران با توجه به نقش محمدخاتمی در فتنه ۸۸ پویانفر را نسبت به حضور در این محفل و نوحه‌سرایی در حضور خاتمی سرزنش کردند. این سرزنش‌ها گاهی به قدری تند و غیرقابل کنترل شده که برخی کاربران انقلابی را وادار به تذکر و حمایت از پویانفر کرده است.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

نمونه‌ای از مطالب منتشر شده درباره پویانفر در پیام‌رسان ایتا

به گفته برخی کاربران توئیتری، با توجه به بررسی‌ها بیشترین حجم تخریب علیه محمدحسین پویانفر در بستر پیامرسان ایتا صورت گرفته است. توئیت‌های کاربران انقلابی بیانگر این است که نسبت به تخریب‌های ناجوانمردانه نسبت به پویانفر چه در بستر توئیتر و چه در پیامرسان‌های داخلی، ابراز نگرانی می‌کنند. این کاربران البته به هیچ‌وجه از سیدمحمد خاتمی حمایتی نکردند و صرفا نگران تنگ‌تر شدن دایره انقلاب برای افرادی نظیر پویانفر و چهره‌های فرهنگی هستند که در سال‌های اخیر در زمینه برپایی اقامه عزای سیدالشهدا و فعالیت‌های فرهنگی میدانی و مجازی، زحمات قابل تقدیری کردند.

به خصوص درباره محمدحسین پویانفر که در کنار دیگر مادحین، حضور فعالی در زمینه فضای مجازی داشته است. به خصوص در ایامی که مدعیان سابق، نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه سکوت کرده‌اند، پویانفر همسو با فعالان انقلابی و دیگر مادحین، از کنشگران فعال فضای مجازی در حوزه اعلام انزجار از این رژیم منحوس بوده است. در کنار اینها می‌توان از تلاش ایشان برای افزایش مشارکت انتخابات و موضع‌گیری‌های روشن در این عرصه و بسیاری از مسائل دیگر هم یاد کرد.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

مروری بر برخی از فعالیت‌های پویانفر در فضای مجازی

اما نکته اساسی اظهارات کاربرانی که از پویانفر حمایت کردند این است که آنها معتقدند برای قضاوت کردن زود است و شاید اصل ماجرا با آنچه در هجمه‌ها گفته می‌شود تفاوت داشته باشد؛ زیرا خاتمی و آقای پویانفر هردو مهمان مراسم هرساله مجید مجیدی بوده است و امکان دارد این مداح از مهمانان دعوه‌شده به این محفل بی‌خبر بوده است.

اغلب این انتقادها نسبت به قیاس‌های عجیب و نابجای برخی کاربران هم مرتبط بود. در برخی از توئیت‌ها، آقای پویانفر، در اوج ناجوانمردی، با ملاک‌های براندازی انقلاب اسلامی مقایسه و تشبیه شده بود.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

علاوه‌ بر این موارد، کاربران توئیتر تصاویر مختلفی از حضور مسئولین شاخصی همچون محمد مخبر، سرپرست ریاست جمهوری و محمد محمدی گلپایگانی، مسئول دفتر رهبر معظم انقلاب، حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه‌ کیهان و … در اماکن مختلفی که سیدمحمد خاتمی نیز حضور داشته است، منتشر کردند. انتشار این تصاویر نه در حمایت از سیدمحمد خاتمی، بلکه برای جلوگیری از تخریب یک‌طرفه پویانفر و ترسیم چهره‌ای مخدوش و ضدانقلاب از او در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

البته کاربرانی هم بودند که انتقادات معقولانه‌ای داشتند. این کاربران معتقدند کسانی که علیه پویانفر موضع گرفتند، در واقع دلسوز انقلاب و تا حدودی دلسوز آقای پویانفر هستند و باید این هجمه‌ها را نگرانی از پیوستن ایشان به صف اصلاح‌طلبان رادیکال برداشت کرد. اما آنچه که در بین اکثر کاربران مشهود است، محکومیت تخریب‌ها و تهمت‌ها علیه نیروهای انقلابی و به ویژه چهره‌های تاثیرگذار فرهنگی است.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

طبق رصد فضای مجازی، اکانت‌های جریان‌ساز برانداز قصد دارند تا پس از حواشی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، به صورت فله‌ای اکانت‌های مذهبی تاسیس کرده و با هویت کاربران انقلابی در شبکه‌های اجتماعی فعالیت کنند. هدف اصلی این پروژه تفرقه‌افکنی بین کاربران حقیقی انقلابی است که برای هر دو سو، یعنی تندروهای مذهبی و منتقدانشان اجرا می‌شود.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس بیشتر بخوانید »

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟



پخت‌وپزهای خاص در اندرونی حکایت از آن دارد که برخی در سایه در تلاش هستند که به نام گورباچف از پزشکیان یک بنی‌صدر دیگر بسازند!

سرویس سیاست مشرق- شواردنادزه نیم ساعت زودتر از دیدار با امام رسید، اضطراب شدیدی داشت. دستش چنان می‌لرزید که صدای استکان چای و نعلبکی که در دستش بود را می‌شنیدم. شواردنادزه گفت من مأمورم این دیدار را به‌خوبی انجام بدهم و می‌ترسم بحرانی اتفاق بیفتد؛ من به شواردنادزه گفتم هر کاری که امام کرد، شما تبعیت کنید. حتی به او گفتم جلو نرود تا با امام دست بدهد. ببیند امام چکار می‌کند، او هم همان کار را تکرار کند. شواردنادزه همین کار را کرد.

این جملات بخشی از روایت دیدار وزیر خارجه شوروی از زبان آخرین سفیر ایران در مسکو پس از ابلاغ‌نامه امام (ره) به گورباچف است، آن روزها آخرین رهبر شوروی در باتلاق اعتماد به آمریکا افتاده بود و امام (ره) در یک نامه تاریخی با اشاره به عواقب اعتماد به غرب پایان کمونیسم را به رهبران آن کشور اعلام کرده بودند.

گورباچف اگرچه یک سیاست‌مدار رده میانی در حزب کمونیست شوروی محسوب می‌شد اما توانست با بالا آمدن از پله‌های سیاست یکی پس از دیگری به بالاترین سطح رسیده و مشهور شود. در اواخر دهه ۱۹۷۰ و به دلیل یک نوآوری کوچک در کشاورزی، نخستین نشانه‌های شهرت در زندگی وی پدیدار شد. این نوآوری درواقع ابداع یک سیستم منسجم گروهی برای برداشت محصول بود. از شانس خوب ناگهان محبوبیتش افزایش یافت.

گورباچف در سال ۱۹۸۰ به عضویت کامل دفتر سیاسی حزب پذیرفته شد و همین مسئله باعث شد پارها به سفرهای خارجی برود، ازجمله او چند بار به انگلستان و کانادا سفر کرد، بعدها مارگارت تاچر نخست‌وزیر اسبق بریتانیا در خاطرات خود از ملاقات با گورباچف در سال ۱۹۸۴ نوشت که از او خوشم آمد. امکان معامله با او وجود داشت!

گورباچف در مقام دبیر کلی حزب نیز سعی کرد چهره متفاوتی از رهبران گذشته از خود نشان دهد و با تکرار رویه‌هایی چون ایجاد اصلاحات ساختاری در نظام تصمیم سازی به ظن خود یک شوروی جدید بسازد البته از همان زمان مشخص بود که بخش زیادی از این تفکرات چیزی جز توهمات ذهنی او نیست، به‌عنوان‌مثال در فوریه ۱۹۸۶ در کنگره حزب کمونیست با اعلام برائت از گذشته می‌گوید: «این راه پیموده شده کشور ما و دستاوردهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آن، گواهی بر نیروی بی‌کران حیات‌بخش آموزه‌های مارکسیستی – لنینیستی و پتانسیل‌های عظیم این سوسیالیسم است، اما باید آن را اصلاح اساسی کرد زیرا شکست‌خورده است».

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

افول مردی که می‌خواست ستاره باشد!

گورباچف علاوه بر تغییر در سیاست‌گذاری‌های داخلی که تحت عنوان برنامه‌های اصلاحی معروف به پروسترویکا (بازسازی) و گلاسنوست (شفافیت)، شناخته‌شده بود، در سیاست خارجی نیز یک ماجراجویی عجیب را شروع کرده و اعلام کرد که از طریق رقابت تسلیحاتی نمی‌توان بر امپریالیسم غلبه کرد. او رفته‌رفته این فکر را در دفتر سیاسی جا انداخت که برای کاهش مشکلات اقتصادی باید سلاح‌های اتمی را کاهش داد.

کار به‌جایی رسید که هاشمی رفسنجانی در شرح روزگار گورباچف به وزیر خارجه وقت پیام داد که گورباچف ضعیف و بی‌قدرت شده است! وادادگی بیش‌ازحد به غربی‌ها کار را به‌جایی رساند که گورباچف درصدر هیئت‌رئیسه اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۸۷ از واشنگتن نیز دیدار کرد و در جریان این سفر، معاهداتی بی‌سابقه در رابطه با تسلیحات دو کشور منعقد کرد، ازجمله آن‌ها معاهدات INF و استارت یک و دو بود.

گورباچف در غرب به یک ستاره رسانه‌ای بدل شده بود و از این اتفاق بسیار خوشحال بود، انگیزه جایزه نوبل نیز بر این تحولات روحی روی رهبر شوروی اثر بیشتری گذاشته بود تا جایی که گورباچف در ژانویه ۱۹۸۷ در کمیته مرکزی حزب اعلام کرده که ما به همان اندازه که برای نفس کشیدن به هوا نیاز داریم، محتاج دموکراسی آمریکایی نیز هستیم.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

این جملات در حالی بیان می‌شد که در همان روزها در جمهوری‌های قفقاز یک جنبش اعتراضی راه افتاده و در بالتیک برخی علم جدایی‌طلبی را بلند کرده بودند، اما گورباچف چنان در توهمات خود غرق بود که در روز ۷ اکتبر ۱۹۸۹ در جشن‌های چهلمین سالگرد تأسیس جمهوری دموکراتیک آلمان در یک ‌سخنرانی کنایه‌آمیز گفت هر کس دیر برسد، زندگی او را تنبیه خواهد کرد. این جمله آهنگین به‌زودی ورد زبان مردم شد.

البته دوران حضیض گورباچف خیلی زود فرارسید، روز ۱۹ آگوست ۱۹۹۱ رأس ساعت ۱۶: ۳۰ خطوط تلفن و تلگراف‌خانه ویلایی گورباچف واقع در کریمه قطع شد، در همین حال ستونی از نفربرهای نظامی بدون اطلاع قبلی به‌سوی ویلای رهبر شوروی آمدند، کاملاً مشخص بود که کودتایی صورت گرفته است. فرستادگان کودتاچیان از گورباچف می‌خواستند استعفای خود را بنویسد!

گورباچف از کریمه خارج‌شده و از همان‌جا کوشید وحدت شوروی را حفظ کند و پیشنهاد میثاقی تازه داد؛ میثاقی که بر اساس آن بتوان اتحاد شوروی را بر پایه‌یک سیستم جدید فدراتیو حفظ و اداره کرد. یلتسین روز ۸ دسامبر ۱۹۹۱ به‌صورت مخفیانه توافق‌نامه‌ای را با روسای جمهور اوکراین و روسیه سفید به امضا رساند، در این توافق‌نامه انحلال شوروی و موجودیت جمهوری‌های تازه استقلال‌یافته اعلام شد، تنظیم‌کنندگان این توافق‌نامه علت این تصمیم خود را رعایت حقوق بین‌الملل و توجه به واقعیت‌های ژئوپلیتیک اعلام کردند.

مجله اشپیگل در شرح آن روزها نوشته است که کرملین بلافاصله جایگاه خود را به‌عنوان مقر دولت اتحاد جماهیر شوروی، از دست داد و به مقر ریاست‌جمهوری فدراتیو روسیه بدل شد؛ مقری که ریاست آن را رئیس‌جمهور منتخب یعنی بوریس یلتسین بر عهده داشت. بدین ترتیب گورباچف به پادشاهی بی تاج‌وتخت و کشور بدل شد!

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

بیگ بنگ چپ‌ها در اتوبان یک‌طرفه گورباچف

ماجرای گورباچف در خود عبرت‌های مهمی دارد، رهبر شوروی البته در میان مردم ایران نیز چهره‌ای شناخته‌شده است و گاه‌وبیگاه شنیده می‌شود که برخی با اشاراتی به تعدادی از سیاست‌مداران، آن‌ها را با گورباچف مقایسه می‌کنند، ازجمله آن‌ها در همان دوران بهار اصلاحات بود که برخی از چپ‌های رادیکال با تدارکاتچی خواندن خاتمی سعی داشتند از او یک گورباچف بسازند.

روزنامه حیات‌نو نزدیک به اصلاح‌طلبان رادیکال در همان ایام نوشته که خاتمی گورباچف خوبی است ولی یلتسین ندارد تا با ضربه‌ای نظام را خرد کند، در همان روزها آقا فرمودند که نه آقای خاتمی گورباچف است و نه جریان افراطی یلتسین. در آن روزها برخی اصلاح‌طلبان معتقد بودند که باید در نظام یک «بیگ بنگ» بزرگ روی دهد زیرا که جامعه ایران پس از جنگ با انفجار مطالبات و تقاضاهای فروخفته‌ای مواجه شده که راه‌حل‌های حکومتی و راهکارهای مصلحتی نظیر بازنگری قانون اساسی و تأسیس مجمع تشخیص مصلحت و گفتمان سنتی از پس آن برنمی‌آید.

ابراهیم اصغر زاده ازجمله لیدرهای چپ‌ها در روزنامه همبستگی درباره گورباچفی کردن خاتمی نوشته بود:

عصری که علیرغم فرصت‌های نو برای جهان، حامل تهدیدات و خطرات جدیدی هم برای پیروزمندان و هم تماشاچیانش داشت. «دشمن‌هراسی» که بنیادی‌ترین اصل نظام معنایی جنگ سرد را تشکیل می‌داد، اینک آخرالزمان کمونیست‌ستیزی از یک‌سو و ضدیت با سرمایه‌داری از دیگر سو فرارسیده بود. کمونیست هراسی که سالیان متمادی محور اصلی امنیت جهان سرمایه‌داری و اصل راهنمای منافع ملی آمریکا بود، به‌سادگی رژیم چائوشسکو و دیوار برلین فرومی‌ریخت و بنا کردن نظم جدید بدون در دست داشتن چشم‌اندازی از دشمنان فرضی آن طنزی بیش نبود.

بیان این دست مطالب از سوی اصلاح‌طلبان حکایت از آن داشت که برخی تمایل دارند که مبارزه با استعمار آمریکایی را شعاری پوچ خوانده و با تشابه سازی از خاتمی او را وادار به گرفتن تصمیماتی کنند که به‌اندازه گورباچف بزرگ باشد، اصلاح‌طلبان در آن زمان این دگردیسی را «چپ نو» نامیده بودند.

ازجمله اثرات این معادل‌سازی‌های سیاسی راه‌اندازی گروه دوستی پارلمانی ایران و فرانسه بود که طی آن نشست‌های فراکسیون خط امام، مذاکرات و تریبون مجلس این فرصت را به اصلاح‌طلبان می‌داد تا با طرح مباحثی نظیر دوگانه «جمهوریت/ اسلامیت»، «قانونگرایی/ شخصی‌سازی»، «توسعه‌یافتگی/ عقب‌ماندگی» و ارائه تعریف جدید از امنیت ملی که متضمنِ نوسازی اجتماعی و توسعه سیاسی و پذیرش تنوع و تکثر باشد دست بزنند که به‌زعم خودشان هم سو با تحولات بین‌المللی بود!

در حالی برخی در ایران آرزوی گورباچف سازی از خاتمی را داشتند که در همان زمان در میان مردم روسیه او به فردی منفور بدل شده بود زیرا اصلاحات رهبر حزب کمونیست باعث یک تَرک بزرگ سیاسی و جغرافیایی گردیده بود. در آن زمان رهبر انقلاب تنها کسی بود که به داد خاتمی رسیده و او را از افتادن در یک دریای مواج و غرق شدن در آن نجات داد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

رهبر انقلاب در شرح این شبیه‌سازی‌های عجیب درباره خاتمی فرمودند:

من واقعاً دریغم می‌آید که اسم خاتمی را با گورباچف مقایسه کنم؛ ولی آن‌ها این مقایسه را کردند و صریحاً گفتند که در ایران هم گورباچفی به قدرت رسید! البته فراموش نکنیم که متأسفانه یک عدّه هم در داخل خوششان آمد و این اهانت را نفهمیدند و آن توطئه‌ای را که پشت این اهانت هست، به‌طریق‌اولی نفهمیدند! به مغرضان و آن‌هایی که می‌فهمند چه دارد اتفاق می‌افتد و چه می‌خواهند پیش بیاورند، کاری ندارم؛ اما یک عدّه از آن‌هایی که مغرض هم نبودند، نفهمیدند که چه شد و دشمن چه می‌خواهد انجام دهد.

آقا در ادامه بابیان اشتباهات اصلاح‌طلبان رادیکال در تبدیل کردن رئیس‌جمهور وقت به گورباچف می‌فرمایند:

این‌ها در چند مورد اشتباه کردند؛ اشتباه اول‌شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دوم‌شان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سوم‌شان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکل از سرزمین‌های به هم سنجاق‌شده نیست. اشتباه پنجم‌شان این است که نقش بی‌بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست.

بررسی اسناد نشان می‌دهد که اولین بار بحث گورباچفی کردن خاتمی توسط ضدانقلاب در خارج از کشور طراحی شده و سر از روزنامه‌های زنجیره‌ای درآورده بود، ورود رهبر انقلاب برای نجات رئیس‌جمهور اصلاحات را باید از همین زاویه تحلیل کرد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

چه کسی می‌خواهند پزشکیان را خاتمی، گورباچف یا بنی‌صدر بسازند؟

گورباچفی کردن پزشکیان آن‌هم در روزهای که رئیس‌جمهور نه مراسم تحلیف و تنفیذ خود را برگزار کرده و نه کابینه‌اش آماده‌شده حکایت قابل‌توجهی دارد و نشان می‌دهد دست‌هایی مرموز در تلاش است که از همین ابتدای کار بحران پس از بحران را به دولت پزشکیان تحمیل کرده و از او شخصیتی بسازد که نه سرنوشت گورباچف بلکه روزگار بنی‌صدر را پیدا کند!

نکته قابل‌توجه آن‌که گورباچفی کردن پزشکیان مانند ساختن چنین لباسی برای خاتمی از بیرون کشور هدایت‌شده و توسط موساد عملیاتی شده است، نزدیک به ۱۰ روز قبل از آنکه یک روزنامه اصلاح‌طلب برای پزشکیان مانیفست گورباچفی شدن بنویسد، شبکه اینترنشنال در یک برنامه تحلیلی به ترسیم خطوطی می‌پردازد که رئیس‌جمهور منتخب را تا سطح گورباچف پایین می‌آورد.

این شبکه تلویزیونی وابسته به صهیونیست‌ها گفته است که اگر پزشکیان به دنبال اصلاح سیاسی در ایران است باید مسئله‌هایی چون پرونده هسته‌ای و موشکی در بیرون و مواردی چون کشف حجاب در داخل را در کوتاه‌ترین زمان اصلاح کند تا خود را رئیس‌جمهوری متمایز نشان دهد، از نگاه این شبکه ضد ایرانی پزشکیان در صورت اجرای این اصلاحات ضربتی محبوبیت زیادی در میان کشورهای غربی به دست آورده و گورباچف ایران خواهد شد.

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟

البته واضح است که خط گورباچفی کردن پزشکیان توسط شبکه اینترنشنال به‌صورت قطعی از سوی سرویس‌های اطلاعاتی به این شبکه دیکته شده است، اما نکته مهم‌تر آن است که چه کسی این خط تحلیلی را به داخل آورده و هدفش از گورباچفی کردن پزشکیان چیست؟

پاسخ به این سؤال سخت نبوده اما بیانش نیاز به الزاماتی دارد، ازجمله آنکه از نگاه مردم ایران گورباچف یک سیاست‌مدار موفق نیست که جریانی از درون آن‌هم با نمای اصلاح‌طلب بخواهد از او الگوسازی کند، از نگاه مفسران سیاسی گورباچفی شدن پزشکیان به معنای آن است که برخی جریان‌های مرموز سیاسی درصدد هستند تا با برخی پخت‌وپزهای خاص در اندرونی از پزشکیان یک «دولت ناتمام» ساخته و به نام گورباچفی کردن پزشکیان از او یک بنی‌صدر بسازند که به کشورش خیانت نیز کرده است.

بی‌تردید میان گورباچفی شدن و بنی‌صدری کردن در سیاست ایران فاصله‌ای کمتر از یک تار مو است که عدم توجه به آن می‌تواند اثرات خطرناکی برای آینده کشور داشته باشد و ایران را از دوران «وعده صادق» به مرحله ماقبل تثبیت بازگرداند.

تحمیل این هزینه سنگین به کشور از سوی جریان‌هایی صورت می‌گیرد که از سویی با خطوط نفوذی سرویس‌های اطلاعاتی دشمن هم‌راستا وهم‌دست بوده و از سوی دیگر تلاش دارد تا با در سایه ماندن، گورباچفی کردن پزشکیان را به گردن یک جریان ساده لوح سیاسی در یک روزنامه دست چندم بیاندازد.

این عملیات خطرناک با آشکار ساختن اطلاعات محرمانه یکی از مدیران امنیتی کشور در شبکه اینترنشنال کلید خورده و قدم‌به‌قدم پیش رفته است، البته این تحرکات در سایه به‌زودی زیر تیغ آفتاب عیان شده و جریان نفوذ مجبور خواهد شد دست از این بازی خطرناک بکشد، تمامی این تحرکات ناپیدا میان سرویس جاسوسی دشمن و شبکه نفوذی آن این روزها در رصد آشکار قرار دارد!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از دخالت یک سرویس اطلاعاتی برای تشکیل «دولت ناتمام» در پاستور! /چه کسانی می‌خواهند از رئیس‌جمهور یک گورباچف بسازند؟ بیشتر بخوانید »

تشبیه رئیس‌جمهور منتخب به گورباچف مدح است یا ذم؟!

تشبیه رئیس‌جمهور منتخب به گورباچف مدح است یا ذم؟!



روزنامه آرمان از عنوان «مانیفست گورباچف ایرانی» برای مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور منتخب استفاده کرد. عنوانی که مشخص نیست برای مدح (مدحی که به لحاظ تاریخی شامل گورباچف نمی‌شود) یا ذم بوده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه آرمان در تیتر یک خود با عنوان «مانیفست گورباچف ایرانی» مقایسه‌ای میان گورباچف و پزشکیان انجام داده و پزشکیان را «گورباچف ایرانی» لقب داده است!

اولین‌بار انتصاب این لقب به رئیس‌جمهور ایران در دولت اصلاحات رخ داد و برخی در داخل و خارج از کشور این لقب را به او منتسب کردند.

این مشابهت‌سازی نیز به علت تمایلات آن دولت برای عادی‌سازی رابطه با آمریکا و شعار اصلاح‌طلبی بود. کاری که در نهایت شوروی را به فروپاشی کشاند.

رهبر معظم انقلاب نیز در سال ۱۳۷۹ با اشاره به این نقشه شوم فرمودند: «اینها در چند مورد اشتباه کردند؛ اشتباه اول‌شان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دوم‌شان این است که اسلام، کمونیسم نیست. اشتباه سوم‌شان این است که نظام مردمیِ جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارم‌شان این است که ایرانِ یکپارچه، شورویِ متشکل از سرزمین‌های به هم سنجاق‌شده نیست. اشتباه پنجم‌شان این است که نقش بی‌بدیل رهبری دینی و معنوی در ایران، شوخی نیست.»

انتساب این لقب به رئیس‌جمهور منتخب از دو حالت خارج نیست! اگر از روی جهل و ناآگاهی و یا بی‌ادبی این لقب را به رئیس‌جمهور منتخب منتسب کرده‌اند که کاری ناپسند و غیراخلاقی است. اگر هم به عنوان صفتی خوب و به عنوان کارآمدی گورباچف این لقب را به پزشکیان منتسب کرده‌اند باید گفت که احتمالاً تاریخ را درست متوجه نشده‌اند. نهایت اقدامات او جز فروپاشی شوروی چیزی نداشت.

گورباچف در دید مردم روس به دو اقدام متهم است: اول پایان دادن به حکومت و قدرت شوروی و دوم تغییر وضعیت نسبتاً مناسب اقتصادی به وضعیتی غیرقابل تحمل و سخت.

با تمامی این اوصاف و همچنین صحبت‌های سال ۱۳۷۹ رهبر معظم انقلاب در رابطه با این موضوع، عجیب است که برخی برای ایجاد رابطه با آمریکا و بدون در نظر گرفتن عواقب آن، که شوروی نمونه آن است، همچنان به هر دری می‌زنند تا دولت چهاردهم را به سمت این مسیر حرکت دهند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تشبیه رئیس‌جمهور منتخب به گورباچف مدح است یا ذم؟! بیشتر بخوانید »