سید محمد خاتمی

روحانی نه قدرت دارد و نه حامی بین مردم! / فرش قرمز رادیکال‌ها زیر پای یک رئیس‌جمهور ورشکسته

روحانی نه قدرت دارد و نه حامی بین مردم! / فرش قرمز رادیکال‌ها زیر پای یک رئیس‌جمهور ورشکسته



آنچه باعث ائتلاف دوباره اصلاح‌طلبان با روحانی شده چیزی جز ایفای نقش اپوزیسیونی نبوده و علائم خاصی نیز در اندرونی چپ‌ها دارد!

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید

************

مروری بر رسانه‌های جریان اصلاح طلب بیانگر آن است که آنان ضمن انتشار نامه حسن روحانی در پاسخ به علل ردصلاحیت وی از سوی شورای نگهبان پرداخته و از سوی دیگر این نامه را بهانه ای برای هجمه به شورای نگهبان ساخته اند، رسانه های اصلاح طلب در این زمینه با اتکای نامه روحانی کوشیدند تا اعضای شورای نگبهان توانایی لازم حرفه‌ای و کارشناسی ندارند.

روزنامه هم‌میهن در سرمقاله خود مسئله نامه روحانی را مورد بررسی خاص قرار داده و آن را رخدادی بی‌نظیر خوانده است، در بخشی از این یادداشت آمده است:

پاسخ آقای روحانی به نامه محرمانه شورای نگهبان اگر صد نقطه قوت داشته باشد که دارد، ولی یک نقطه ضعف هم دارد. اینکه چرا اصل نامه شورای نگهبان را افشا نکرده‌ و به نقل مضامین یا برداشت‌هایی از آن کفایت کرده است. ظاهراً این نامه محرمانه ارسال شده، ولی این محرمانگی ناظر به حقوق شخصی مخاطب است و اگر خواست می‌تواند در اختیار دیگران قرار دهد؛ همچنان که نامه مشابهی خطاب به آقای علی لاریجانی بود و منتشر شد.

در بخش دیگری از این یادداشت آمده است:

چرا این نکته مهم است؟ چون شاید خواننده حس کند که پاسخ آقای روحانی مستدل است و مهمتر اینکه وی موفق شده این شورا را به جایی برساند که از پوسته عدم‌پاسخگویی خارج شود و برای اولین بار تا حدی دست این شورا در اتخاذ تصمیمات غیرشفاف رو شود. ولی به نظر می‌رسد که هرچند پاسخ روحانی مستدل باشد، ولی خواندن مستقیم توضیحات و نظرات شورای نگهبان از حیث رویکرد عالی‌ترین نهاد حقوقی کشور و ضعف‌های منطقی آن در رعایت حقوق مردم متنی تاریخی و ماندگار خواهد بود و این امکان را فراهم می‌کند که حقوقدانان و صاحبنظران گوناگون نیز به‌طور مستقل به آن بپردازند.

روحانی نه قدرت دارد و نه حامی بین مردم! / فرش قرمز رادیکال‌ها زیر پای یک رئیس‌جمهور ورشکسته

روزنامه اعتماد نیز در گزارشی نامه روحانی را دفاعیه‌ای برای ثبت در تاریخ خوانده و می‌نویسد:

حسن روحانی، رییس‌جمهوری پیشین در نامه‌ای سرگشاده خطاب به «مردم ایران» از دلایل ردصلاحیت خود برای انتخابات مجلس خبرگان رهبری ششم پرده برداشت. این نامه که دیروز ۲۴ اردیبهشت ماه منتشر شده، تاریخ ۱۲ اردیبهشت ماه را کنار امضای روحانی دارد. او در این نامه ضمن انتقاد تند از شورای نگهبان و برخی نهادها، برخی اتفاقات دوران ریاست‌جمهوری خود را بازگو کرد.

روحانی نه قدرت دارد و نه حامی بین مردم! / فرش قرمز رادیکال‌ها زیر پای یک رئیس‌جمهور ورشکسته

مروری بر رسانه های جریان اصلاح طلب بیانگر آن است که آنان ضمن انتشار نامه حسن روحانی در پاسخ به علل ردصلاحیت وی از سوی شورای نگهبان پرداخته و از سوی دیگر این نامه را بهانه ای برای هجمه به شورای نگهبان ساخته اند. رسانه‌های اصلاح طلب در این زمینه با اتکای نامه روحانی کوشیدند تا اعضای شورای نگبهان توانایی لازم حرفه‌ای و کارشناسی ندارند.

فارغ از نقدهای جداگانه ای که می توان به نامه حسن روحانی و تعارضات، توهمات و ادعاهای وی داشت اما نحوه اصل دور این نامه مبنی بر دفاع از جمهوریت و نیز نحونه حمایت اصلاح طلبان از وی جای تامل و بررسی بیشتری دارد.

روزنامه اصلاح طلب آرمان ملی تاکید کرد که روحانی نه قدرت تاثیرگذاری در جامعه دارد و نه حامیان زیادی بتواند در کنش‌های سیاسی جامعه تاثیرگذاری داشته باشد.

این روزنامه در گزارشی با طرح این پرسش که احتمال تایید صلاحیت روحانی برای ریاست جمهوری هست؟ با بیان اینکه روحانی نه هاشمی می شود و نه خاتمی می نوشت: او مانند آیت‌ا… هاشمی نیست که وقتی ردصلاحیت شد دارای قدرت تاثیرگذاری زیادی بر جامعه باشد و در معادلات سیاسی و بین‌اللملی تاثیرگذار باشد. مانند خاتمی هم نیست که از حامیان زیادی برخوردار باشد و بتواند در کنش‌های سیاسی جامعه تاثیرگذاری داشته باشد. روحانی به‌خوبی می‌داند اکنون از جایگاهی که حتی قبل از ریاست جمهوری داشت هم برخوردار نیست و تاثیرگذاری او کمرنگ شده است.

این روزنامه اصلاح طلب با بیان اینکه برخی مدعی حضور حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۴ هستند، در تحلیل این موضوع چند مساله را مورد اشاره قرار داده و می نویسد، نخست آنکه او سعی داشت تعدادی از اعضای حزب اعتدال و توسعه را به مجلس بفرستد که زمینه را برای حضور او در انتخابات ریاست جمهوی آماده کنند که این کاندیداها تایید صلاحیت نشدند و یا رای نیاوردند.

دومین موضوع به چالش روحانی با شورای نگهبان پس از ردصلاحیتش مربوط است که سبب شده احتمال تایید او برای انتخابات ریاست جمهوری را کاهش دهد. سومین و مهم‌ترین مولفه هم به جامعه باز می‌گردد که در سال‌های اخیر مزاج سیاسی‌اش تغییر پیدا کرده و به نوعی خستگی سیاسی در جامعه پررنگ شده است به‌عنوان نمونه پس از ردصلاحیت روحانی شاهد انتقادات زیادی از سوی جامعه و حتی حامیان او نبودیم و دغدغه جامعه تنها مسائل معیشتی و اقتصادی بود.

در بخش دیگری از گزارش این رونامه نیز آمده است که در چنین شرایطی مشخص نیست که آیا روحانی برای کاندیداتوری در انتخابات ۱۴۰۴ اصرار دارد یا ترجیح می‌دهد اقدامات سیاسی او به مانند این روزها در جلسه‌های مستمر با وزرا و مدیران دولتش باشد. البته نباید فراموش کرد او می‌تواند درانتخابات ۱۴۰۴ به معرفی کاندیدای مطلوب به مردم کمک کند و با خاتمی و سایرین ائتلافی در راستای معرفی کاندیدایی غیر از خودش داشته باشد. در نهایت این گمانه را نباید رد کرد که روحانی تا انتخابات ریاست جمهوری فضا را به نحوی فراهم کند که خودش تایید صلاحیت شود!

روحانی نه قدرت دارد و نه حامی بین مردم! / فرش قرمز رادیکال‌ها زیر پای یک رئیس‌جمهور ورشکسته

اصلاح طلبان که طی سال های گذشته همواره به دلیل رفتارهای روحانی که به تعبیر علی شکوری راد نمک نشناسانه بوده می کوشند تا نامه وی را در راستای دفاع از جمهوریت ارزیابی و به انتقاد از شورای نگهبان بپردازند اما هیچ اشاره ای به رفتارهای ضددمکراتیک خود به ویژه تحریم انتخابات نداشته و می کوشند صرفا نامه روحانی را به بهانه ای برای مبارزه سیاسی خود با حاکمیت تعریف و تفسیر کنند.

از دیگر سو اصلاح طلبان رادیکال که مدتی است ائتلاف‌های مساله محور را مطرح می سازند و در شرایطی که از عدم تاثیر روحانی بر افکار عمومی سخن می گفتند اما باز هم به صحنه آمده و در حال ضریب بخشی به نامه روحامی می باشند. شاید بتوان در این زمینه گفت آنچه که موجب تعریف پروژه مشترک میان اصلاح طلبان و روحانی شده چیزی جز ایفای نقش اپوزیسیونی نبوده و عملا نشان می دهد اگر قرار است روزی دوباره اصلاح طلبان و روحانی به یک ائتلاف برسند قطعا از مسیر ایفای نقش اپوزیسیونی می باشد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روحانی نه قدرت دارد و نه حامی بین مردم! / فرش قرمز رادیکال‌ها زیر پای یک رئیس‌جمهور ورشکسته بیشتر بخوانید »

چند نمونه از ترک‌فعل در دولت سابق که موجب نابسامانی اقتصادی شد

چند نمونه از ترک‌فعل در دولت سابق که موجب نابسامانی اقتصادی شد



دوره هشت ساله دولت حسن روحانی با توجه به آمار و ارقام موجود به دهه از دست رفته معروف شده است. دوره‌ای که کشورمان فرصت‌های نابی را از دست داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: جهان نیوز با اشاره کم‌کاری‌های پدید آمده در دولت قبل نوشت: اخیرا «جواد اوجی»‌ وزیر نفت کشورمان در مراسم انعقاد قرارداد فشارافزایی پارس جنوبی با اشاره به اهمیت این پروژه گفت: «ملی‌ترین و با ارزش‌ترین قرارداد کشور امروز به امضا رسید. این قرارداد از سال ۲۰۱۷ بود که زمزمه آن بود که منعقد شود اما هیچ زمان این بحث تعیین و تکلیف نشد، لذا در این دولت تصمیم بر آن شد که فراساحل این پروژه اجرائی شود البته کشور شریک یعنی قطر نیز برای فشارافزایی فازهای خود با کمک شرکت‌های بزرگ در دریا طرح‌های خود را اجرا می‌کند. بحث فشارافزایی در دولت‌های قبل مغفول مانده بود خوشبختانه با مطالعات به این جمع‌بندی رسیدیم با کمک ۴ پیمانکار داخلی ۲۸ سکو را در دستور کار قرار دهیم و امیدواریم ۳ تا ۴ سال آینده،‌ هاب‌ها به مرحله بهره‌برداری برسد.»

دو موضوعی که در سخنان اوجی بسیار حائز توجه است مغفول ماندن یک برنامه است که باید سال‌های قبل به اجرا درمی‌آمد و از سوی دیگر پیشرفتی که باید جلوتر حاصل می‌شد و امروز باید به فکر فازهای بعدی می‌بودیم.

جهان نیوز با بیان اینکه در دولت قبل توقف ساخت مسکن افتخار بود، افزود: مسکن در ایران خصوصا در دهه ۹۰ حکایتی تراژیک دارد. وزیر راه و شهرسازی که باید یکی از اولویت‌هایش حوزه مسکن باشد به ساخت مسکن اعتقادی نداشت و حتی به این تفکر افتخار می‌کرد. مسکن در اقتصاد کشورهای مختلف جایگاه ویژه‌ای به سبب به‌کارگیری صنایع مختلف دارد اما همین عقب افتادگی سبب شد تا قیمت مسکن به طور سرسام‌آوری افزایش یابد. قشر کمتربرخوردار جامعه که امیدشان به ساخت مسکن دولتی بود با روی کار آمدن دولت‌های روحانی این امید خود را بر باد رفته دیدند. براساس اطلاعات مرکز آمار ایران از سال ۱۳۹۲ به بعد، میزان ساخت و ساز مسکن با یک سقوط خاص همراه بود، عدم تامین حداقل نیاز ۵۰هزار واحدی ماهانه که از سال ۹۳ شروع شد، زمینه انباشتگی تقاضا در بازار مسکن فراهم کرد. بر این مبنا، انباشتگی تقاضا، افزایش هزینه ساخت و ساز و عدم حمایت مناسب دولت برای تامین مسکن مصرفی مردم در دهه نود موجب شده است تا موضوع مسکن در کشور به یک کلاف سردرگم تبدیل شود. متعلقات این بخش نیز با وضعیت بدی روبه‌رو شدند تا جایی که اغلب کارخانه‌های ساخت مصالح ساختمانی، کاشی‌کاری و… با ورشکستگی روبه‌رو شدند.

میراث خاموشی هم، داستان دیگری است. دهه ۹۰ را دهه رکود سنگین صنعت برق می‌خوانند. موضوعی که در انتهای دولت روحانی با قطعی مکرر برق خود را نشان داد و یکی از میراث‌های این دولت برای دولت رئیسی همین موضوع بود.. با کم‌کاری دولت در سرمایه‌گذاری برای تولید برق، پس از دو دهه کشور دوباره گرفتار خاموشی‌های گسترده در تابستان ۱۴۰۰ شد. پرواضح است که اگر توسعه ظرفیت‌های شبکه برق متناسب با نیازهای کشور نباشد، قطعی برق اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. مقایسه مجموع ظرفیت نصب‌شده شبکه نیروگاهی کشور در دولت‌های مختلف نیز نشان می‌دهد طی سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۹ دولت احمدی‌نژاد طی دوره ۸ ساله خود با توسعه ۶۸ درصدی ظرفیت شبکه نیروگاهی کشور رتبه اول را در بین دولت‌های مختلف دارد. پس از آن، دولت خاتمی با توسعه ۶۰ درصدی ظرفیت نیروگاهی کشور در رتبه دوم و دولت مرحوم‌ هاشمی رفسنجانی نیز با توسعه ۵۵ درصدی ظرفیت نیروگاهی ایران، رتبه سوم را دارد؛ اما طی دوره ۸ ساله روحانی ظرفیت شبکه نیروگاهی، تنها ۲۱ درصد توسعه پیدا کرد!

از سوی دیگر، ساخت پالایشگاه و ذخیره‌سازی بنزین یکی از اقداماتی است که می‌تواند کمک شایانی به رفع ناترازی بنزین کند و حتی مانع از واردات بنزین برای حل این معضل شود. صادرات فرآورده‌های نفتی و جلوگیری از خام‌فروشی نیز از جمله محسنات پالایشگاه‌سازی است. پالایشگاه سازی از جمله برنامه‌های مهم کشورهای در حال پیشرفت است. به طور مثال طبق آماری که در شهریورماه سال جاری منتشر شد در آسیا ۴۷ پروژه جدید پالایشی در مرحله ساخت یا برنامه‌ریزی است. از این طرح‌ها ۱۸ پالایشگاه در حال ساخت است و ۲۹ طرح در مرحله طراحی هستند. نکته جالب توجه در این است که کشورهایی مانند کره جنوبی، چین و ژاپن و حتی هند که تولیدکننده نفت خام نیستند و واردکننده آن به شمار می‌روند نیز در این سال‌ها همواره به دنبال ارتقای پالایشگاه‌ موجود و احداث پالایشگاه‌های جدید بوده‌اند. اما در دولت‌های حسن روحانی پالایشگاه‌سازی مضموم بود و «بیژن نامدار زنگنه»‌ پالایشگاه‌سازی را کثافت‌کاری قلمداد می‌کرد. در همین رابطه،‌ جلال‌الدین‌هاشمی کارشناس انرژی با بیان اینکه زنگنه نه اجازه پالایشگاه سازی داد و نه توانست نفت خام را در بازار جهانی به فروش برساند، گفت: «در زمان زنگنه صادرات نفت ایران به ۳۰۰ هزار بشکه سقوط کرد!»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


چند نمونه از ترک‌فعل در دولت سابق که موجب نابسامانی اقتصادی شد بیشتر بخوانید »

روزنامه هم‌میهن: لیدر اصلاحات از خودش ناامید شده است! / آیا خاتمی دوباره به کانون فتنه باز می‌گردد؟

روزنامه هم‌میهن: لیدر اصلاحات از خودش ناامید شده است! / آیا خاتمی دوباره به کانون فتنه باز می‌گردد؟



خاتمی می کوشد تا خود را به عنوان رهبر براندازی تعریف کرده و نظام حکمرانی موجود را به عنوان دگرخود به چالش فرا بخواند!

  • جاباما -استیکی سایت

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژه‌های مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید

************

روزنامه‌های امروز شنبه ۱۹ اسفندماه در حالی چاپ و منتشر شد که تذکر مهم رهبر انقلاب خطاب به منتخبان جدید مجلس شورای اسلامی و فعالان سیاسی، روزهای سخت سیل زدگان سیستان و بلوچستان و سفر رئیس جمهور به خوزستان در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

محمد خاتمی در جدیدترین اظهارات خود ضمن تلاش برای توجیه رای ندادن خود در انتخابات مجلس شورای اسلامی بخشی از راهبردهای ترسیمی اصلاح طلبان ساختاری برای اجتماعی سازی و معنادهی را آشکار ساخت، این تغییر رفتار مورد توجه روزنامه‌های اصلاح‌طلب قرار دارد.

روزنامه اصلاح‌طلب هم‌مهین بر این باور است دلیل اصلی رای ندان خاتمی را باید در ناامیدی وی از خویشتن ارزیابی کرد، این روزنامه که ارگان اصلاح‌طلبان گذاری و مشارکت‌جو محسوب می‌شود، درباره آخرین تحرکات غیر سیاسی لیدر اصلاحات نوشته است:

این روزنامه در یاددداشتی با طرح این پرسش ها که آیا خاتمی همچون تاج‌زاده، ادامه همراهی با صندوق را همسویی با ظلم می‌داند؟ آیا خاتمی همچون سران جبهه اصلاحات، مسئله را به فقدان نامزدهای انتخاباتی یا کاهش تاثیر مجلس و نهادهای انتخابی فرومی‌کاهد؟ آیا خاتمی همچون بخش بزرگی از رای‌دهندگان یک دهه پیش، از تکرارها و ناکامی‌ها و پای صندوق رفتن‌ها، خسته شده است؟، تاکید می کند، احتمالاً، همه این موارد در کنش ۱۱ اسفند خاتمی مؤثر بوده است. اما به نظر می‌رسد آنچه عامل اصلی غیبت خاتمی در این دوره بود؛ نه ناامیدی از روزنه‌گشایی در «صخره» پیش روی اصلاحات، بلکه نوعی ناامیدی از خویشتن است.

به باور این روزنامه، خاتمی حال در آینه، خاتمی ۱۴۰۲ را می‌بیند که چه تکرار کند و چه تکرار نکند، چه پای صندوق برود و چه پای صندوق نرود، چه از لیستی حمایت بکند یا نکند؛ تاثیری در روند مناسبات نخواهد داشت. او ازیک‌سو، ساختار سیاسی و جریان حاکم را می‌بیند که نه‌فقط با او که با محافظه‌کارانی چون ناطق‌نوری، حسن روحانی و علی لاریجانی هم سر آشتی ندارد و به بیان خاتمی، در مسیر «خودبراندازی» و به بیان لاریجانی، در تداوم «خالص‌سازی» گام برمی‌دارد. او از سوی دیگر، جامعه‌ای با اکثریت ناراضی، منفعل، خشمگین و خسته از کنش را می‌بیند که دیگر حتی صدای او را نمی‌شنود؛ چه رسد که با تک‌جمله‌های تکراری‌اش، به میدان آید و صحنه‌آرایی‌ها را بر هم بریزد.

روزنامه هم میهن با تاکید بر اینکه خاتمی، خود را در صفحه شطرنج سیاست همچون شاهی مات می‌یابد؛ ناتوان از هرگونه حرکت و کنش، می نویسد، با این تفاوت که او، نه‌فقط با مهره‌های رقیب (جریان حاکم و ساخت قدرت) که با مهره‌های خود (بدنه اجتماعی و ناراضیان) نیز محاصره شده است. خاتمی ۱۴۰۲، برای نخستین‌بار صندوق را و بازی را و صفحه شطرنج را رها کرد و در خانه نشست. گویی، تنها این کار را می‌توانست؛ اینکه خود را رها کند، رها از دو لبه‌ی انسداد قدرت و انفعال ملت!

روزنامه هم‌میهن: لیدر اصلاحات از خودش ناامید شده است! / آیا خاتمی دوباره به کانون فتنه باز می‌گردد؟

روزنامه آرمان‌ملی سعی دارد خاتمی را در جبهه اصلاحات حفظ کرده و رای ندادن او را پیامی برای انتخابات سال ۱۴۰۴ بخواند، این روزنامه می‌نویسد:

خاتمی بر عهد خود عمل می‌کند اما عنصر زمان مواد و استلزامات مادی و معنوی این حرکت تشخیص مکان و جامعه هدف، زبان و ادبیات جدید را می‌طلبد که او و همفکرانش را بتواند در این مسیر با وجود فشارهای داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی در لایه‌های گوناگون به عنوان افراد موثر قرار دهد. اگر او این عناصر چهارگانه؛ زمان، مواد، مکان و ادبیات موضوع را نداشته باشد و مهم‌تر از این بعد از این اقدام دامنه تحرکات خود را افزایش ندهد؛ دیگر نمی‌تواند خاتمی اثرگذار بر عرصه تاریخ فعلی و ماندگار در چارچوب منزلت بیشتری که می‌تواند برای خود مهیا کند، بماند.

روزنامه هم‌میهن: لیدر اصلاحات از خودش ناامید شده است! / آیا خاتمی دوباره به کانون فتنه باز می‌گردد؟

با وجود آنکه رسانه‌های اصلاح‌طلب در حال رتوش تحریم از سوی خاتمی هستند اما در واقعیت وی می کوشد تا ضمن مشروعیت بخشی از رای ندادن خود آن را به نام مردم و برای مردم تعریف کرده و به نوعی از مساله تحریم و عدم مشارکت قبح زدایی کند.

خاتمی در راستای توجیه راهبرد تحریم انتخابات از سوی اصلاح طلبان تلاش دارد تا از القای جامعه ناراضی ای سخن به میان بیاورد که اکثریت داشته و درگیر بحران های فزاینده می باشند، واضح روشن و مبرهن است که خاتمی می کوشد تا خود را به عنوان اپوزیسیون تعریف کرده و نظام حکمرانی موجود را به عنوان دگرخود تعریف کند.

مروری بر رسانه‌های اصلاح‌طلب نشان می‌دهد که اصلاح طلبان مشارکت‌جو با بیان اینکه اصلاح طلبان تحریمی با همین تخمین های غلط خاتمی را به سوی عدم مشارکت سوق دادند، تصریح می کنند اصلاح طلبان ساختاری و تحریمی در شرایط کنونی بدون اینکه اشاره ای به تخمین اشتباه خود نمایند می کوشند همین میزان مشارکت قابل قبول ۴۱ درصدی را یک شکست جلوه دهند تا هم به نظام فشار بیاورند و هم مانع از شکل گیری حمایت ها از اصلاح طلبان مشارکت جو شوند!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است


روزنامه هم‌میهن: لیدر اصلاحات از خودش ناامید شده است! / آیا خاتمی دوباره به کانون فتنه باز می‌گردد؟ بیشتر بخوانید »

بهزاد نبوی زیر بار ریاست دوباره جبهه اصلاحات نرفت

بهزاد نبوی زیر بار ریاست دوباره جبهه اصلاحات نرفت



بهزاد نبوی ادامه ریاست جبهه اصلاحات را نپذیرفت و این مسئولیت از سر اجبار به آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت سپرده شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: خبرآنلاین در این زمینه نوشت: «آذر منصوری» دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی با رای اکثریت اعضای جبهه اصلاحات به عنوان رئیس‌دوره‌ای این تشکل سیاسی انتخاب شد.

احمد شریف دبیرکل حزب همبستگی دانش‌آموختگان گفت: اعضای جبهه اصلاحات ایران در جلسه عصر دیروز «آذر منصوری» را به عنوان رئیس‌انتخاب کردند. بهزاد نبوی که ششم اسفند ۱۳۹۹ از سوی مجمع عمومی نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری در ۲۸خرداد ۱۴۰۰ به عنوان رئیس‌ جبهه اصلاحات ایران انتخاب شده بود، پس از شکست جریان اصلاحات در انتخابات، اسفند ۱۴۰۱ از این سمت کناره گرفت.

او اخیرا به خبرنگار ایرنا گفته بود که همچنان عضو جبهه اصلاحات ایران هستم و «عدم آمادگی خود» را برای ریاست دوره جدید این سازوکار اجماعی که به‌زودی آغاز می‌شود، اعلام کرده‌ است. به تازگی کمال‌الدین پیرموذن نماینده ادوار مجلس با معرفی ۱۵ عضو حقیقی جدید جبهه اصلاحات، در گفت‌وگو با رسانه‌ها مدعی شده بود که ‌بهزاد نبوی، فخرالسادات محتشمی‌پور، محسن امین‌زاده، ‌محمدرضا جلایی‌پور، ‌عماد بهاور، بدرالسادات مفیدی، ‌سیدحسن رسولی، معروف صمدی، اسماعیل گرامی‌مقدم، فاطمه سعیدی، محسن‌هاشمی، غلامرضا ظریفیان، محمد مقدم، آذر منصوری و محسن آرمین اعضای حقیقی جدید جبهه اصلاحات را تشکیل خواهند داد.

پیش از این، روزنامه آرمان ملی هم نوشته بود: بهزاد نبوی گفته است برای ریاست جبهه آمادگی ندارد. او هشتم اسفندماه سال گذشته از ریاست جبهه اصلاحات کناره‌گیری کرد. بهزاد نبوی آبان سال گذشته اعلام کرد: «قطعا نمی‌توانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه می‌دهند، همسو شویم. بحث محافظه‌کاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما می‌خواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم. نمی‌خواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم بلکه می‌خواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم که البته می‌دانیم کار بسیار مشکل و پرهزینه‌ای است». این سخنان انتقاداتی را درپی داشت.

روزنامه هم‌میهن نیز، وضعیت جبهه اصلاحات را به‌هم‌ریخته توصیف کرده است. روزنامه هم‌میهن در گزارش خود نوشت: «جبهه اصلاحات که از ماه پایانی سال ۱۳۹۹ و پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ با حضور ۳۱ حزب به صورت رسمی اعلام موجودیت کرده بود، در حالی وارد سومین سال فعالیت خود شده که در اسفند سال گذشته، بهزاد نبوی که در دو سال اول ریاست این جبهه را بر عهده داشت، برای دومین‌بار از مقام ریاست جبهه اصلاحات استعفا کرد. پس از این‌که بهزاد نبوی از ریاست جبهه استعفا کرد، عملا فعالیتی از سوی نهاد بالادستی اصلاح‌طلبان صورت نگرفته است.

یادآور می‌شود جبهه اصلاحات در چند سال اخیر با وجود حضور خود بهزاد نبوی و چهره‌های مشابه وی به بن‌بست خورد، تا جایی که امثال عارف و موسوی‌لاری از ریاست و نایب‌رئیسی «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان» (شعسا) پس از انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸ استعفا دادند و شعسا از هم پاشید. در دوره انتخابات بعدی نیز گروهی موسوم به ناسا (نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان) به ریاست نبوی تشکیل شد که آن هم به بن‌بست خورد و گرفتار دودستگی شد. در انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸، اصلاح‌طلبان سه لیست انتخاباتی ارائه کردند و در انتخابات ریاست جمهوری دو نامزد (همتی، مهرعلیزاده) در گود داشتند اما هر دو در انتخابات به خاطر سرخوردگی و نارضایتی و انزجار شدید مردم نسبت به دولت ائتلافی مدعیان اعتدال و اصلاحات، شکست خوردند. در انتخابات ریاست جمهوری، از دست‌رفتگی گسترده پایگاه اجتماعی متوجه شد تا «ناسا» به دو طیف ۱۵ و ۱۶ حزبی تقسیم شود و طیف اکثریت به همراه خاتمی و کروبی و دیگران، از همتی حمایت کنند. اما نامزد مد نظر آنها نتوانست بیش از ۴/۲ میلیون رأی به دست آورد. این روند موجب اعتراض‌های بعدی به بهزاد نبوی و استعفای او شد، چنان‌که قبل از آن به عارف شده و به استعفا انجامیده بود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بهزاد نبوی زیر بار ریاست دوباره جبهه اصلاحات نرفت بیشتر بخوانید »

حمایت خاتمی از گروهک‌هایی که مطرود امام(ره) بودند

حمایت خاتمی از گروهک‌هایی که مطرود امام(ره) بودند



سید محمد خاتمی از سران فتنه ۸۸ گفته است: مرحوم دعایی با کسانی که می‌خواستند این جمهوری را براندازند، دشمنی داشت».

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: سایت جماران، اظهارات یک سال قبل خاتمی در دیدار خانواده مرحوم سید محمود دعایی را منتشر کرد که گفته است: «رابطه‌ای که آقای دعایی با ملی- مذهبی‌ها و با جریان‌های مختلف داشت به هیچ وجه به این معنا نبود که با امام و انقلاب فاصله دارد. اما اگر ما تک‌تک افراد را دفع کنیم تا کنار بروند، علی می‌ماند و حوضش! حالا اگر حوض را هم تکه‌تکه کنیم دیگر نمی‌توانیم کار کنیم. دعایی در حدی که می‌توانست افرادی که به درد می‌خوردند، سالم بودند و مشکلی نداشتند را جذب همین انقلاب و کشور کند، دست‌کم حقوق‌شان پایمال نشود و احیاناً خدای ناکرده به نام انقلاب ستمی نشود.

البته کسی که جرم می‌کند باید با جرمش برخورد کرد ولی شما نمی‌توانید از حقوق دیگر محرومش کنید. این مملکت برای همه است و هرچه بیشتر افراد را به خیمه انقلاب و نظام بیاوریم به نفع کشور و به‌خصوص به نفع اسلام است. امروز که ما چهره‌های خشن و نامناسبی را از اسلام در دنیا می‌بینیم، ایجاد این تمایز خیلی مهم است. تفاوت بین امام و طالبان این است که امام می‌گوید «جمهوری اسلامی» جای نظام شاهنشاهی باشد. وقتی می‌گویید «جمهوری» یعنی می‌پذیرید که در دنیای امروز زندگی می‌کنید.

بنابراین، در مقابل کسانی که می‌گفتند «حکومت اسلامی» و روش‌های عقب افتاده، ضد زن و ضد مرد را به نام اسلام می‌خواهند پیاده کنند، نشان دادن یک چهره رحمانی اسلام به نفع اسلام است. اسلامی که ما امروز می‌خواهیم باید به نیازهای امروز ما پاسخ بگوید. ما نمی‌توانیم با دیدگاه بسته‌ای که متعلق به مثلا ۸۰۰ سال پیش است، اسلام را به عرصه حیات اجتماعی امروز بیاوریم… دعایی یک لحظه در ارادت به امام و وابستگی به جمهوری اسلامی تردید نکرد و به این مسئله افتخار می‌کرد و نیز با کسانی که می‌خواستند این جمهوری را براندازند دشمنی داشت. البته دشمنی کردن دعایی هم لطیف بود و خشن نبود. اما در عین حال معتقد بود هرچه بیشتر باید افراد را بیاوریم و اگر خدای ناکرده حقی از کسی ضایع می‌شود به نام اسلام نباشد.».

سخنان خاتمی درباره گروهک‌های ملی- مذهبی در حالی است که حضرت امام به صراحت فرمودند: «من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می‌کنم که بعضی تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست‌ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته‌اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی‌رود، گرچه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الان هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی آمریکای جهانخوار قناعت نمی‌کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی‌خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‌اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان‌ خود را به گروه‌ها و لیبرال‌ها می‌خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر آمریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری می‌کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده‌اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده‌ایم و صدها چرای دیگر. و نکته مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحم‌های بی‌جا و بی‌مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به‌گونه‌ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سؤال بروند… صریحاً اعلام می‌کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال‌ها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی‌پناه را از بین ببرند».

حضرت امام همچنین به صراحت درباره گروهک نهضت آزادی فرمودند: «در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی مسائل فراوانی است که بررسی آن محتاج به‌‎ ‌‏وقت زیاد است. آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پرونده این نهضت و همین‌طور‎ ‌‏عملکرد آن در دولتِ موقتِ اولِ انقلاب شهادت می‌دهد که نهضت به اصطلاح آزادی‌‎ ‌‏طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به آمریکا است، و در این‌باره از هیچ کوششی فروگذار‎ ‌‏نکرده است… به حسب این پرونده‌های قطور و نیز ملاقات‌های مکرر اعضای‌‎ ‌‏نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده‌‎ ‌‏کردم از انحرافات آنها، که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت‌‎ ‌‏موقت باقی مانده بودند ملت‌های مظلوم به‌ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و‎ ‌‏مستشاران او دست و پا می‌زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می‌خورد که‌‎ ‌‏قرن‌ها سر بلند نمی‌کرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت‌‎ ‌‏برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار‎ ‌‏آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با‎ ‌‏دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل‌های جاهلانه موجب فساد‎ ‌‏عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‌های دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز‎ ‌‏مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.» مع‌الأسف خاتمی و برخی از هم‌طیفانش دقیقاً خلاف نص صریح حضرت امام(ره)، طی سه دهه گذشته با گروهک‌های التقاطی و برانداز پیوند خوردند و در تمام نقشه‌های جریان برانداز مورد حمایت آمریکا و انگلیس و اسرائیل، همراهی کامل نشان دادند. به‌ویژه در فتنه سال ۱۳۸۸ و اغتشاشات سال گذشته که جریان‌های براندازی علناً به میدان آمده بودند و با این وجود باند پیرامون خاتمی، در همراهی با آن جریانات فاسد سر سوزنی کم نگذاشتند. در موضوع جمهوریت نیز خاتمی بزرگ‌ترین دشمنی را در جریان آشوب ۱۳۸۸ به نمایش گذاشت و روی هرچه دیکتاتور را سفید کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حمایت خاتمی از گروهک‌هایی که مطرود امام(ره) بودند بیشتر بخوانید »