سینما رکس

ماموران شهربانی اجازه نجات به مردم گرفتار در سینما را ندادند

روایت یک شاهد عینی واقعه سینما رکس آبادان از از خیانت ماموران شهربانی پهلوی ؛


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سید کریم حجازی» مسئول بنیاد شهید آبادان در دوران جنگ تحمیلی بود که خاطراتش از سال‌های فعالیتش در کتاب «آبادان لین ۱» آمده است.

او در روایتی از آتش سوزی سینما رکس آبادان به بیان خاطره‌ای از آن حادثه پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

فریاد مردم از مقابل سینما بلندتر شده بود، دویدم آمدم روبه‌روی سینما ایستادم. آنجا جوانی ایستاده بود که از همه بیشتر جوش و خروش داشت. او را می‌شناختم. اسمش على محمدی بود که بعدها توی جنگ شهید شد. دیدم رفت و خیلی زود سوار بر یک ماشین ب‌ام‌و آمد. می‌خواست با ماشین به در سینما بکوبد تا مردم را بشود نجات داد. در کمال ناباوری، عده‌ای از مأموران شهربانی جلوی ماشینش را سد کردند و درحالی‌که کتکش می‌زدند، او را کشان‌کشان بردند. چنددقیقه بعد على محمدی توانسته بود از دست مأموران فرار کند و دوباره خودش را به سینما برساند.

حالا از نیمه‌شب گذشته بود و صدای ضجه‌ها از داخل سینما رو به خاموشی گذاشته بود. بوی روغن و گوشت سوخته با بوی سوختگی چوب و آهن طوری قاطی شده بود که حال آدم را به هم می‌زد. ساعت حدود ۱:۳٠ تا ۲ سحرگاه بود که دیگر هیچ صدایی از داخل سینما به گوش نمی‌رسید. یک عده‌ای یک پله نردبان بزرگ آوردند و از کنار یکی از خانه‌ها سعی کردند خودشان را به بالا برسانند اما هیچ راهی برای ورود از آن قسمت نبود. على محمدی چند دقیقه‌ای غیبش زد و وقتی که آمد، مقدار زیادی پلاستیک و چکمه‌های ساق‌بلند آورده بود. او مردم را توجیه می‌کرد و ما پلاستیک‌ها را در اندازه‌های یک مترونیم تا دومتری بریدیم و چکمه‌ها را هم به پایمان کردیم. تعدادی از ما از همان نردبان بالا رفتیم و از دیواری که تخریب شده بود، وارد طبقهٔ بالا و سالن سینما شديم. باید به داخل سینما می‌رفتیم. مأموران شهربانی خود را از مقابل در سینما کنار کشیده بودند و مردم بالاخره با رفتن مأموران، قفل در را شکستند.

ما وارد محل کشتار شده بودیم. پاهای چکمه‌پوشمان تا زانو توی روغن فرو رفت؛ روغن تن آدم‌هایی که سوخته بودند! تعداد زیادی از مردم روی صندلی‌های سوخته که اینک فقط اسکلتی فلزی از آنها باقی مانده بود، پیش از اینکه فرصت گریز بیابند، سوخته بودند؛ درست مثل مجسمه‌های خانهٔ اشباح! از جسدهای توی سالن اصلی چیزی باقی نمانده بود که سالم باشد؛ همه مثل شمع آب شده بودند. اینها را دست نزدیم. آمدیم سراغ اجسادی که توی راهرو و راه‌پله‌ها روی هم انبار شده بودند. این اجساد سالم بودند. آن‌ها را آوردیم بیرون. بعدش نوبت اجساد کاملا جزغاله‌شدهٔ داخل سالن اصلی رسید. آن‌ها را داخل پلاستیک‌ می‌گذاشتیم و سعی می‌کردیم هر تکه جسد را از جسد دیگر جدا بگذاریم.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایت یک شاهد عینی واقعه سینما رکس آبادان از از خیانت ماموران شهربانی پهلوی ؛ بیشتر بخوانید »

ماموران شهربانی اجازه نجات به مردم گرفتار در سینما را ندادند

ماموران شهربانی اجازه نجات به مردم گرفتار در سینما را ندادند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سید کریم حجازی، مسئول بنیاد شهید آبادان در دوران جنگ تحمیلی بود که خاطراتش از سال‌های فعالیتش در کتاب «آبادان لین ۱» آمده است. او در روایتی از آتش سوزی سینما رکس آبادان به بیان خاطره‌ای از آن حادثه پرداخت که در ادامه می‌خوانید.

فریاد مردم از مقابل سینما بلندتر شده بود، دویدم آمدم روبه‌روی سینما ایستادم. آنجا جوانی ایستاده بود که از همه بیشتر جوش و خروش داشت. او را می‌شناختم. اسمش على محمدی بود که بعدها توی جنگ شهید شد. دیدم رفت و خیلی زود سوار بر یک ماشین ب‌ام‌و آمد. می‌خواست با ماشین به در سینما بکوبد تا مردم را بشود نجات داد. در کمال ناباوری، عده‌ای از مأموران شهربانی جلوی ماشینش را سد کردند و درحالی‌که کتکش می‌زدند، او را کشان‌کشان بردند. چنددقیقه بعد على محمدی توانسته بود از دست مأموران فرار کند و دوباره خودش را به سینما برساند.

حالا از نیمه‌شب گذشته بود و صدای ضجه‌ها از داخل سینما رو به خاموشی گذاشته بود. بوی روغن و گوشت سوخته با بوی سوختگی چوب و آهن طوری قاطی شده بود که حال آدم را به هم می‌زد. ساعت حدود ۱:۳٠ تا ۲ سحرگاه بود که دیگر هیچ صدایی از داخل سینما به گوش نمی‌رسید. یک عده‌ای یک پله نردبان بزرگ آوردند و از کنار یکی از خانه‌ها سعی کردند خودشان را به بالا برسانند اما هیچ راهی برای ورود از آن قسمت نبود. على محمدی چند دقیقه‌ای غیبش زد و وقتی که آمد، مقدار زیادی پلاستیک و چکمه‌های ساق‌بلند آورده بود. او مردم را توجیه می‌کرد و ما پلاستیک‌ها را در اندازه‌های یک مترونیم تا دومتری بریدیم و چکمه‌ها را هم به پایمان کردیم. تعدادی از ما از همان نردبان بالا رفتیم و از دیواری که تخریب شده بود، وارد طبقهٔ بالا و سالن سینما شديم. باید به داخل سینما می‌رفتیم. مأموران شهربانی خود را از مقابل در سینما کنار کشیده بودند و مردم بالاخره با رفتن مأموران، قفل در را شکستند.

ما وارد محل کشتار شده بودیم. پاهای چکمه‌پوشمان تا زانو توی روغن فرو رفت؛ روغن تن آدم‌هایی که سوخته بودند! تعداد زیادی از مردم روی صندلی‌های سوخته که اینک فقط اسکلتی فلزی از آنها باقی مانده بود، پیش از اینکه فرصت گریز بیابند، سوخته بودند؛ درست مثل مجسمه‌های خانهٔ اشباح! از جسدهای توی سالن اصلی چیزی باقی نمانده بود که سالم باشد؛ همه مثل شمع آب شده بودند. اینها را دست نزدیم. آمدیم سراغ اجسادی که توی راهرو و راه‌پله‌ها روی هم انبار شده بودند. این اجساد سالم بودند. آن‌ها را آوردیم بیرون. بعدش نوبت اجساد کاملا جزغاله‌شدهٔ داخل سالن اصلی رسید. آن‌ها را داخل پلاستیک‌ می‌گذاشتیم و سعی می‌کردیم هر تکه جسد را از جسد دیگر جدا بگذاریم.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماموران شهربانی اجازه نجات به مردم گرفتار در سینما را ندادند بیشتر بخوانید »

حادثه سینما رکس باعث شد مردم پرشورتر علیه نظام شاهنشاهی به پا خیزند/ مردم حادثه سینما رکس آبادان را فراموش نکردند

حادثه سینما رکس، زهر چشم رژیم پهلوی از مردم آبادان


حادثه سینما رکس باعث شد مردم پرشورتر علیه نظام شاهنشاهی به پا خیزند/ مردم حادثه سینما رکس آبادان را فراموش نکردندبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، وفا صالح‌پوریان گزارشگر صدای مرکز آبادان در گفت‎وگو با رادیو نماسرو با اشاره به حادثه سینما رکس در سال ۱۳۵۷ اظهار داشت: یکی از ابعاد حادثه سینما رکس آبادان مربوط به واکنش‌ها به این حادثه با وجود گذشت چهار دهه از آن است. در حقیقت آبادانی‌ها و خرمشهری‌ها وقتی که از آن فاجعه یاد می‌کنند اشک در چشمان آن‌ها حلقه می‌زند.

وی ضمن تاکید بر تبعات حادثه سینما رکس افزود: فاجعه سینما رکس خشم مردم ایران را در سراسر کشور برانگیخت و آبادان یکپارچه علیه رژیم ستم‌شاهی قیام کرد. ساعت حدود ۲۱ و ۳۰ دقیقه شب ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ همزمان با پانزدهم رمضان در حالیکه صد‌ها نفر در سینما رکس آبادان مشغول تماشای فیلم بودند، سینما دچار حریق شد و ۳۷۷ نفر در این حادثه جان خود را از دست دادند و به شهادت رسیدند.

صالح‌‌پوریان تصریح کرد: بسیاری از اجساد به دلیل شدت بالای سوختگی قابل شناسایی نبودند و بسیاری به دلیل شدت گاز دچار خفگی شده بودند. شاید دردناک‎‌ترین مسئله مربوط به این است که بسیاری از زوج‌هایی که به تازگی ازدواج کرده بودند در این حادثه به شهادت رسیدند.

گزارشگر صدای مرکز آبادان ضمن تاکید بر اینکه بسیاری از اجساد به دلیل شدت حریق قابل شناسایی نبودند، ادامه داد: بعد از آنکه آتش در سینما خاموش شد، اجساد را به آرامستان آبادان منتقل کردند و از خانواده‌ها خواستند که برای شناسایی اجساد به آن محل مراجعه کنند اما در نهایت از ۳۷۷ نفر، اجساد حدود ۲۰۰ نفر از آن‌ها مورد شناسایی قرار گرفت و ما بقی گمنام به خاک سپرده شدند.

صالح‌پوریان در مورد فضای عمومی آبادان بعد از حادثه سینما رکس افزود: یکی از افرادی که زمان وقوع حادثه سینما رکس حضور داشته، اظهار داشت که روز بعد از حادثه مردم به اندازه‌ای خشمگین شدند، در شرایط بدی قرار گرفتند و فضای عزای عمومی در آبادان حاکم شد که در نتیجه آن این بار مردم پرشورتر علیه رژیم شاهنشاهی به پا خواستند.

وی همچنین خاطرنشان کرد: هنوز یاد حادثه سینما رکس آبادان منجر به تاسف و ناراحتی مردم آبادان می‌شود. این مردم حادثه سینما رکس آبادان را فراموش نکردند و از آن به عنوان بدترین حادثه یاد می‌کنند.

صالح‌پوریان با اشاره به چرایی وقوع حادثه سینما رکس آبادان افزود: آبادان منطقه مهمی بود و رژیم نیز به دنبال زهر چشم گرفتن از مردم آبادان بود که از تظاهرات و اعتراضات خود نسبت به رژیم شاهنشاهی دست بکشند اما برعکس شد و مردم آبادان تا زمان پیروزی انقلاب به تلاش خود برای سرنگونی آن رژیم ادامه دادند.

گزارشگر صدای مرکز آبادان در بخش دیگری از صحبت‎های خود در مورد آئین و رسوم مردم آبادان در ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین (ع) خاطرنشان کرد: مراسم ماه محرم بسیار پرشور در آبادان و خرمشهر برگزار می‌شود البته از زمان شیوع کرونا محدودیت‌هایی در این زمینه صورت گرفته است. در آبادان علاوه بر مساجد و حسینیه‎ها حتی در منازل هم مراسم عذاداری برگزار می‌شود.

صالح‌پوریان در پایان یادآور شد: در آبادان هر ساله مراسم عزاداری امام حسین (علیه السلام) تا روز اربعین بسیار پرشور برگزار می‌شود. در حقیقت به دلیل اینکه یکی از دورازه‌های ورودی زائرین به کشور عراق است، در آبادان موکب‌هایی جهت پذیرایی و استقبال از آن‌ها برپا می‌شود.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

حادثه سینما رکس، زهر چشم رژیم پهلوی از مردم آبادان بیشتر بخوانید »

جابجا شدن جلاد و شهید در فاجعه سینما رکس

جابجا شدن جلاد و شهید در فاجعه سینما رکس



جابجا شدن جلاد و شهید در فاجعه سینما رکس

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «عباس سلیمی نمین» پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی و رییس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران است. از جمله آثار او، کتاب «قتلگاه رکس» با موضوع فاجعه اتش‌سوزی سینما رکس آبادان در سال ۱۳۵۷ است.

در شامگاه 

۲۸ مرداد ۱۳۵۷ حدود ۷۰۰ نفر برای تماشای فیلم «گوزن‌ها» که یک فیلم سیاسی بود و به نوعی در راستای مبارزه قلمداد می‌شد، به سینما رکس آبادان رفتند که ناگهان سینما دچار اتش‌سوزی شد و حدود ۴۰۰ نفر از آنان در میان شعله‌های آتش جان باختند.

انتشار خبر آتش‌سوزی و نمایش فیلم‌ها و عکس‌های این فاجعه، افکار عمومی را به شدت جریحه‌دار کرد. رژیم پهلوی با متهم کردن نیروهای انقلابی، تلاش کرد تا انقلابیون مسلمان را افرادی متحجر و مخالف هنر نشان دهد، اما بیشتر مردم و انقلابیون معتقد بودند که این اقدام توسط ساواک انجام گرفته است.

با وجود اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مسببان این حادثه دستگیر و اعدام شد، اما همچنان برخی نیروهای انقلابی را متهم می‌کنند و عامل رخ دادن این فاجعه می‌دانند.

سلیمی نمین در این مصاحبه به ابعاد و ابهامات این آتش‌سوزی پرداخته و به شبهات مطرح شده پاسخ داده است.

حادثه سینما رکس چه جایگاهی در تاریخ انقلاب دارد؟

فاجعه آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان، جنایتی کم نظیر در تاریخ بشر است. یک بعد این جنایت نسبت دادن آن به نیروهای انقلابی و جابجا شدن جایگاه جلاد و شهید است.

متاسفانه در سال‌های گذشته برخی رسانه‌ها و افراد، نیروهای انقلابی را مسببان این فاجعه معرفی کرده‌اند در حالی که بر اساس اسناد و خاطرات منتشر شده، ساواک و رژیم پهلوی عامل اصلی اتش‌سوزی بود. دلایل بسیار دیگری هم وجود دارد که نشان می‌دهد آتش‌سوزی توسط عوامل رژیم پهلوی صورت گرفت.

به هر حال امروزه دشمنان انقلاب اسلامی تلاش دارند واقعیت‌های انقلاب اسلامی را تغییر بدهند  و به تطهیر رژیم پهلوی و حامیان آن یعنی آمریکا و انگلیس بپردازند. این موضوع در تولیدات شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای همچون بی‌بی‌سی فارسی، من و تو و ایران اینترنشال قابل مشاهده است.م تاسفانه برخی رسانه‌ها و افراد در داخل کشور نیز همسو با آنان عمل می‌کنند.

دشمنان انقلاب اسلامی سرمایه‌های کلانی برای تحریف تاریخ انقلاب اسلامی انجام داده‌اند چراکه تاریخ ساده‌ترین راه برای تغییر عقاید و باورهاست. این سرمایه‌گذاری، هوشمندانه است.

دشمنان به دنبال این هستند تا باورهای تاریخی مردم مذهبی ایران را مخدوش سازند. مخدوش شدن باورهای تاریخی به تدریج بر اعتقادات افراد تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود تا اعتقادات مردم نسبت به انقلاب اسلامی و اسلام سست شود.

یکی از استدلال‌های کسانی که ادعا می‌کنند سینما رکس توسط نیروهای انقلابی به آتش کشیده شد، حمله نیروهای انقلابی به سینماها و آتش زدن بعضی از آن‌ها در برخی از شهرها مانند تهران است. آیا چنین گفته‌ای صحت دارد؟

یکی از اقدامات رژیم پهلوی برای تغییر ذائقه مردم مذهبی و متدین ایران، رونق کاباره‌ها و مشروب فروشی‌ها و پخش فیلم‌هایی در سینماها بود که صحنه‌های جنسی داشت. نمایش فیلم‌های مستهجن در سینماها برای مردم متدین ایران بسیار ناراحت کننده بود.

از این رو مردم انقلابی در اعتراض به پخش چنین فیلم‌هایی بعد از هشدارهای متعدد به این قبیل سینماها، اقدامی علیه‌شان انجام می‌دادند و در مواردی اقدام به شکستن شیشه‌های آن سینماها و در نهایت پرتاب کوکتل مولوتف به داخل سینما، آن هم در شرایطی که مردم در آن مکان نبودند، می‌کردند.

مردم و جوانان انقلابی قصد آزار رساندن به کسی حتی مسئول سینما و مخالفان خود نداشتند و تنها به دنبال این بودند تا به نوعی اعتراض خود را بیان کنند. این اقدام نه در حاشیه یک راهپیمایی و تظاهرات بلکه به صورت مستقل و زمانی که خیابان‌ها خلوت بود، انجام می‌گرفت.

انجام این‌گونه کارها چند دلیل داشت، نخست اینکه تظاهرات به صحنه درگیری و زد و خورد تبدیل نشود یا اینکه حداقل خشونتی شکل نگیرد که عامل آن نیروهای انقلابی معرفی شوند. دوم اینکه نیروهای انقلابی از خلوتی خیابان‌ها و کوچه‌ها استفاده کنند و به راحتی فرار کنند تا به دست مأموران رژیم پهلوی نیافتند. سومین دلیل هم اینکه در هنگام حضور شهربانی، آسیبی به مردم وارد نشود.

همچنین مرور وقایع رخ داده در سینما رکس آبادان نشان می‌دهد که این فاجعه سنخیتی با اتفاقات پیش از آن ندارد. در فاجعه سینما رکس اطراف سینما مواد آتش‌زا ریخته و بمب باطری‌دار جای‌گذاری شد. سپس تمام درب‌های سینما قفل شد. نیروهای انقلابی نه چنین کاری انجام می‌دادند و نه وقت آن را داشتند که انجام بدهند. آنها چند شیشه می‌شکستند و در برخی موارد کوکتل مولوتفی به داخل سینما پرتاب می‌کردند.

جالب این است که ادعا می‌شود نیروهای انقلابی پس از انجام کارهای خود به داخل سینما رفتند و به تماشای فیلم نشستند. کدام عقل سلیمی قبول می‌کند آن‌هایی که پی از شکستن شیشه‌های سینما و از ترس دستگیری به سرعت فرار می‌کنند به داخل سینما بروند و در انتظار اتش‌سوزی بنشینند؟

پس سینما رکس آبادان توسط چه کسی به آتش کشیده شد؟

فاجعه سینما رکس آبادان با طراحی و اجرای ساواک انجام گرفت. ساواک آتش زدن سینما را به دو بخش مدیریتی و عملیاتی تقسیم کرده بود. بخش عملیاتی را به گونه‌ای طراحی کرده بود که اگر عوامل آن لو رفتند گفته شود یک یا چند معتاد خیابانی این کار را انجام داده‌اند.

ساواک چهار معتاد و مواد فروش را که در کمیته مشترک ضد خرابکاری و شهربانی پرونده داشتند به کار گرفت. البته معلوم نیست که در زمان حضور در سینما مواد مخدر مصرف کرده بودند یا خیر.

معتادان نیز خبر نداشتند که قرار است درب‌های سینما بسته شود. به همین دلیل در سالن سینما نشستند و خیالشان راحت بود که با شروع اتش‌سوزی می‌توانند به سرعت خارج شوند، اما آنان نیز همچون مردم بی‌گناه در آتش سوختند و کشته شدند. البته یکی از معتادان (تکبعلی‌زاده) توانست از راه پشت‌بام از سالن سینما خارج شود و فرار کند.

در شب حادثه سرتیپ رزمی دو کار باید انجام می‌داد. نخست اینکه چهار نفر عامل اجرایی نصب کننده بمب‌های آتش‌زا در چهار گوشه سینما به همراه تماشاچیان در آتش بسوزند. دوم این‌که خسارات این جنایت به حداکثر ممکن افزایش یابد.

رزمی در شب جنایت این دو مأموریت بدترین عملکرد را از خود ارائه کرد، به گونه‌ای که نه تنها برای مردم جمع شده در اطراف سینما بلکه حتی برای نیروهای معمولی در خدمت رژیم پهلوی این تصور به وجود آمد که رژیم پهلوی در آتش‌سوزی نقش داشته است. بنا به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از رییس ساواک خوزستان در این رابطه بین رییس شهربانی و چند نفر از افسران شهربانی آبادان اختلاف شدیدی به وجود آمد.

با استناد به چه دلیلی می‌توان اثبات کرد که سینما رکس آبادان توسط ساواک و عوامل اجیر شده از سوی رژیم پهلوی به آتش کشیده شد؟

دلایل بسیاری برای اثبات این ادعا وجود دارد. طراحی دقیقی برای اجرای این جنایت انجام گرفته بود. رییس آتش‌نشانی آبادان و معاون او در صحنه اتش‌سوزی حاضر نشدند. از معاون آتش‌نشانی پرسیده شد که چرا حضور پیدا نکردی و او پاسخ داد که رییسم به من گفت نرو.

مشابه این اتفاق نیز در آتش‌سوزی‌های تهران انجام گرفت. به دلیل برقراری حکومت نظامی، نیروهای ارتش در خیابان‌ها حضور داشتند. ساواک نیز به ارتش دستور داده بود تا در آتش‌سوزی‌ها دخالت نکند و آتش را خاموش نکند. این موضوع در خاطرات ارتشبد قره‌باغی رییس ارتش شاهنشاهی آمده است.

سینمای بزرگ آبادان در آتش می‌سوخت و شهر ملتهب بود، اما مسئولان آتش‌نشانی در صحنه حاضر نشدند. آیا مهمتر از این فاجعه می‌توانست اتفاق دیگری رخ بدهد که نیاز باشد مسئولان در صحنه حضور پیدا کنند؟

آتش‌سوزی از ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه بعدازظهر آغاز شد و تا ساعت ۴ بامداد روز بعد ادامه پیدا کرد اما نیروهای آتش‌نشانی نیم ساعت با تاخیر رسیدند. در نهایت در ساعت ۲ و یا ساعت ۴ بامداد توانستند وارد سالن سینما بشوند و آتش را مهار کنند. آن نیروها هم افراد مبتدی بودند و تجربه آنچنانی در اطفای حریق به آن شدت نداشتند.
روزنامه کیهان در گزارشی که همان روزها منتشر شد، به صراحت به تاخیر نیم ساعتی شهربانی آبادان در اطلاع‌رسانی به آتش‌نشانی اشاره کرده است که زمان لازم برای طی مسافت اتومبیل‌های آتش‌نشانی سه دقیقه بود. اما مأموران آتش‌نشانی پس از نیم ساعت به محل حادثه رسیدند.

سازمان آتش‌نشانی در پاسخ به این موضوع به رسانه‌ها اعلام کرد که شهربانی نیم ساعت پس از وقوع حادثه آتش‌نشانی را مطلع کرده است. نیروهای شهربانی آبادان نیز در حالی که مکان استقرارشان در چند قدمی سینما رکس بود با تاخیر در محل حادثه  حضور پیدا کردند.

منبع: ماهنامه فرهنگی هنری «سرو»



منبع خبر

جابجا شدن جلاد و شهید در فاجعه سینما رکس بیشتر بخوانید »