گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس؛ «صادق صادقدقیقی» را بیشتر با سینمای کودک و نوجوان میشناسیم. ریشه این مسئله را خودش بهتر روایت میکنند، آنجایی که میگوید «مستندهای زیادی را برای شهدای نوجوان دوران دفاع مقدس ساخته و پژوهش زیادی درباره آنها انجام داده است»، و حالا همین سابقه و کارهای پژوهشی سوژه فیلمهای بلند او را میسازد. تازهترین فعالیت این کارگردان فیلم «بچههای طوفان» است؛ ساخت این فیلم بهانهای شد تا درباره این فیلم و گفتوگویی با این کارگردان انجام دهیم که در ادامه میخوانید.
دفاعپرس: ورود شما به سینمای دفاع مقدس از کجاست؟
من سالها پیش مستندهای زیادی را درباره شهدای دانشآموز ساختم؛ ما ۳۶ هزار شهید دانشآموز داریم؛ خیلی عجیب است. ۳۶ هزار شهید دانشآموز زیر ۱۵ سال؛ من وقتی خودم فکر میکنم خیلی برایم عجیب است. درباره این شهدا من مستندهایی ساخته بودم که چند مستند آن خیلی صدا کرد؛ «سهام دختر هویزه» نمونه آنها بود که در جشنوارههای مستند چندجایزه گرفت.
دفاعپرس: درباره فضای این شهدای دانشآموز برایمان بگویید.
یکسریها میگفتند این شهدا بچه بودند و نمیفهمیدند، اما وقتی ما رفتیم و تحقیق و پژوهش کردیم متوجه شدیم، نه اینجوری نیست. واقعاً شهدایی که ما کار کردیم احساس من این بود که واقعاً اینها با آگاهی رفته بودند؛ اصلاً قصدم شعار دادن نیست. در اقوام ما بچههای ۴ سالهی هستند که لبتاپ و کامپیوتر و همه اینها را میخورد یعنی آگاه است و میداند و میشناسد. بچههای دانشآموزمان در دوره جنگ ۱۴-۱۵ سال داشتهاند و من مطمئنم، آگاه بودند. بعضیهای اینها فلسفه میخواندند که شاید برای برخی از ما خندهدار باشد و برخی باورشان نشود.
سینمای امروز با نگاهی که وجود دارد و رسانههایی که این مفاهیم را میزنند، فکر میکنند این حرفها شوخی و فلان بوده است؛ البته من نمیگویم همه این دانشآموزان در یک سطح بودهاند و همگی با آگاهی کامل به جبهه رفتهاند، اما آنچه من دیدم واقعاً با آگاهی کامل به جبهه رفته بودند و خیلیهای از اینها شهید شده بودند.
من داخل خیلی از خانوادههای این شهدا رفتم و احساس اینها را درک میکردم؛ احساس اینها عجیب غیریب و خاص است.
دفاعپرس: مقدمه خوبی داشتید؛ اگه اجازه بدهید وارد بحث فیلم «چهل کچل» بشویم؛ کمی از تولید آن بگویید.
«بزرگ مردم کوچک» فیلم اول من بود که درباره شهید بهنام محمدی کار شد و کار دوم «تا آمدن احمد» بود؛ آخرین فیلم من «بچههای طوفان» است. ببینید من خودم بهشخصه دفاع مقدس دوست دارم و در این باره مستندهای زیادی ساختهام، ولی واقعاً میبینیم سینمای امروز از دفاع مقدس قصههای ویژه میخواهد. بعضی فیلمها میلیاردها ساخته میشود که بخش اعظم منابع مالی آنها را فارابی تامین میکند و واقعاً فیلم هیچ حرفی برای گفتن ندارد؛ بهجای تولید این کارها میگویم در تولید فیلم دفاع مقدس باید نگاه ویژه و جهانی باشد که البته در این قضیه ضعف قصه ما جدی است.
من فکر میکنم درخصوص سینمای دفاع مقدس باید قصهای روایت شود که موضوع امروز باشد؛ «بچههای طوفان» روایت یک جانباز است که در خانه است و حال خیلی بد دارد و این را دستمایه قرار دادهایم که وقتی یکجا طوفان و سیل بهوجود میآید که در ۱۰ سال اخیر خیلی بوده است چطور باید با آن روبرو شد. من داستان را به شمال بردیم و کار را با افسانه چل کل که در تاریخ طبری که مربوط به هزار سال پیش است، شروع کردیم. من یکسری باورها را در این فیلم نقد کردیم و تاکید کردم نمیشود با افسانه قهرمان ساخت.
قهرمان فیلم وقتی وارد میدان میشود متوجه میشود با افسانه نمیتواند کاری انجام دهد و باید توکل کند و خودش در میدان حاضر شود لذا همه مشکلات را کنار میزند و به او هم کمک میشود و اتفاقاتی رقم میخورد. بچههای طوفان بحثهای خوبی برای بچهها دارد.
دفاعپرس: مخاطب فیلم کودک و نوجوان است؟
مخاطب ما در این فیلم کودک نیست؛ این فیلم برای بچههای ۱۰ سال به بالا مناسب است، چون سیل و خشونت دارد. ما در این فیلم آموزش میدهیم که اگر یک روز سیل و زلزلهای وجود داشته باشد بچهها را آماده کرده باشیم. هدف ما این بود که اگر روزی ما در یک شهر و حتی تهران که زلزله خواهد داشت، قبل از ورود نیروهای امدادی مردم را آماده کمک و حمایت کنیم. ما تلاش کردیم با روایت قصه این مفاهیم را برای مخاطب نمایش دهیم لذا موضوع فیلم ایثار است. پژمان بازغی در این فیلم جانباز و یک پهلوان و کشتیگیر است که تبدیل به قهرمان شده است و اسم او سرزبانهاست.
این شخصیت بخاطر اینکه دوست نداشتم کلیشهای باشد انتخاب شد؛ من دوست نداشتم مثل گذشته جانبازها را لاغر و نحیف نشان دهم؛ من تحقیقاً به یک جانبازی رسیدم که حتی از بازیگر فیلم هم خوشتیپتر بود؛ او یک جانباز بود که در آسایشگاه بستری بود.
دفاعپرس: تولید فیلم برای کی بوده است؟
این فیلم چند سال پیش تولید شد، اما اتفاقاتی رقم خورد و به کرونا خورد که موجب تاخیر در اکران شد. این فیلم یک کار اجتماعی به تمام معناست.
دفاعپرس: درباره شرایط اکران فیلم بگویید؛ زمان اکران فیلم بد نبود؟
من واقعاً نمیخواستم شب عید اکران بخورد؛ قرار بود خردادماه در هنر و تجربه اکران شود، چون میدانستم این فیلم، فیلم بفروشی نیست. یک کار نوجوان پرزحمت که برای همه پلانهای آن زحمت زیاد کشیدیم، اما متاسفانه فیلم پرزحمت در ایران دیده نمیشود ما در اکران فیلم نابود شدیم و اصلاً دوست نداشتیم وارد اکران شویم چراکه شرایط لازم را نداشیم. اگر فارابی حمایت میکرد فیلم ما دیده میشد.
خیلیها وقتی برای دیدن فیلم میرفت هیچ سانسی برای اکران آن وجود نداشت و در این شرایط چطور ممکن است فیلم بفروشد. به نظرم دوره بسیاری از فیلمها تمام شده است و در این رابطه فیلمهای دفاع مقدس اگر تبلیغات مناسب نداشته باشند فروش نخواهند کرد لذا تبلیغات فیلم ضروری است. مردم بخاطر تبلیغات فیلم به سینما میروند و در این زمینه هیچ برنامه مناسبی توسط نهادهای متولی سینما دنبال نمیشود.
دفاعپرس: فیلم شما در جشنوارههای مختلف هم دیده شده است.
این فیلم در جشنواره کودک جایزه دستاورد فنی و هنری را گرفت و خوشبختانه دیده شد و جایزه بهترین بازیگر نوجوان و در جشنواره رشد تندیس بهترین فیلم را گرفت. در جشنواره میراث نیز که در یزد برگزار شد، بهترین فیلم جشنواره شد و جایزه بهترین بازیگر زن را گرفت. فیلم به چندین جشنواره خارجی رفته است و در چند جشنواره کاندید بهترین کارگردانی و بهترین فیلم بوده است.
دفاعپرس: شرایط ساخت فیلم دفاع مقدس چگونه است؟
ما هرچه فیلم میبینیم تکراری است؛ واقعاً مخاطب کمتر فیلمی با قصه خوب میبیند. کارگردانهایی مثل انسیه شاهحسینی که در حوزه دفاع مقدس کار میکنند سالهاست نتوانستهاند از جنگ فیلم بسازند لذا شرایط فیلمسازی سخت است درحالی که قصه و جذاب برای فیلمسازی هم کمتر وجود دارد. البته قصههای جذاب بسیاری در جنگ وجود دارد که امکان ساخت فیلم ندارند که اگر آنها ساخته شوند، فیلم جهانی میشود. من میگویم باید قصه فیلم دفاع مقدس جذاب باشد چراکه مردم از روایت دهه شصت کمی خسته شدهاند و بهنظر روایت مقاومت باید متفاوت باشد.
انتهای پیام/ 121