شاعر گیلانی

«تکثیر قاسم را پس از قاسم نمی‌بینند»

«تکثیر قاسم را پس از قاسم نمی‌بینند»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، «تکثیر قاسم را پس از قاسم نمی‌بینند» عنوان تازه‌ترین سروده «نجمه پورملکی» از شاعران گیلانی است که به مناسبت هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی منتشر شد.‌

ای روشنی‌ ای آینه در آینه تابان‌

ای تا سحرگاه ظهورت، دیده‌ها گریان

از کربلای هفتِ تیر، از خیمه‌ ایران

شوق سلامم را پذیرا باش آقاجان

فریاد هل من ناصرت تا در وطن پیچید

عطر بهشتی، عطر هفتاد و دو تن پیچید

این اشک سرخ، از کربلای هفتم تیر است

این یادگار، از زخم‌های هفتم تیر است

این سیل جمعیت، صدای هفتم تیر است

پیغام رهبر، در عزای هفتم تیر است:

بیدارتر کرده شهادت، ملت ما را

خون بهشتی کرده افشا، کور دل‌ها را

بانگ رسا، کوه صلابت سید مظلوم

از ددمنش‌ها خورده تهمت، سید مظلوم‌

ای شیر کرسی قضاوت، سید مظلوم‌

ای شیفته تنها به خدمت، سید مظلوم

تو تشنه قدرت نبودی بلکه در طوفان

تو ملتی بودی برای ملت ایران

با این همه داغی که از زخم ترور دیدیم

ما همچنان آن راست قامت‌های جاویدیم

ما با صعود این چهل‌ساله که تابیدیم

یک ذره از تهدید دشمن‌ها نترسیدیم

آیا گمان کردند مردم خسته از دین‌اند

تکثیر قاسم را پس از قاسم نمی‌بینند؟

از آب‌های نیلگون در خلیج فارس

تا لاله‌های غرق خون در خلیج فارس

از ناو‌های بدشگون در خلیج فارس

تا حمله‌های پر جنون در خلیج فارس

اخبار تلخ یک سفر را می‌کند افشا

نقض حقوق این بشر را می‌کند افشا

این انتفاضه این تبی که در فلسطین است

کودک‌کشی‌ها در یمن، داغی که سنگین است

وقتی جهاد روزگار ما که تبیین است

خون شهیدان حرم افشاگر این است:

این جنگ ترکیبی همه نیرنگ آمریکاست

کودک‌کشی ضد حقوق مردم دنیاست

ما اهل جمهوری اسلامی ایرانیم

ما پاسدار این حرم تا پای این جانیم

در این نبرد اقتصادی مرد میدانیم

ما سازش و وادادگی را ننگ می‌دانیم

هر کس کند در راه ما تردید، از ما نیست

هر کس که مردم را کند نومید، از ما نیست

آری چه شد آن وعده‌ی دشمن؟ علم باقی است

هشتاد تا شش ماه رفت و این حرم باقی است

از راه رفته برنمی‌گردیم و غم باقی است

از کربلا تا قدس تنها یک قدم باقی است

آماده‌ فتحیم و تیغی صیقلی داریم

ما در ولایت شیر مردی، چون علی داریم

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«تکثیر قاسم را پس از قاسم نمی‌بینند» بیشتر بخوانید »

«من راهی مرقد امامم با اشک»

مثل شهدا پر شده جامم با اشک


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، «مثل شهدا پر شده جامم با اشک» عنوان تازه‌ترین سروده «نجمه پورملکی» از شاعران گیلانی است که به مناسبت رحلت امام (ره) منتشر شد.

فرهنگ شهادت تو عالم گستر

آوازه‌ی انقلاب، روز افزون‌تر‌

ای مکتب تو همیشه «طیب» پرور‌

ای بانی روز قدس در هر کشور

رفتی و صحیفه‌های نورت باقی است

اندیشه‌ی ناب و شوق و شورت باقی است

خون در رگ این قیام، جاری است هنوز

میراث امام، حق مداری است هنوز

فرهنگ جهاد، افتخاری است هنوز

جریان نفوذ، زخم کاری است هنوز‌

ای وای اگر نظام تضعیف شود

راه و روش امام تحریف شود

در نیمه‌ی خرداد که طوفان آورد

فرهنگ بسیج را به میدان آورد

او شخصیت زن مسلمان آورد

اسلام محمدی به ایران آورد

بر تابش نهضت حسینی، صلوات

بر معجزه‌ی قرن خمینی، صلوات

هر لحظه حساب کار، در دستش بود

قرآن و کتاب یار، در دستش بود

سجاده و ذوالفقار، در دستش بود

آرامش و اقتدار، در دستش بود

آن پیر که دشمن از دمش می‌ترسید

با یاد حسین، شانه اش می‌لرزید

فرمود که باشم و نباشم، یک دم

در دست غریبه‌ها نیوفتد، پرچم

آسیب به کشور نرسد، گر با هم

باشیم همیشه پشت رهبر، محکم

رفتی و نصایح تو در گوشم هست

این بیرق انقلاب بر دوشم هست

هر بار که فتنه‌ای پدید آوردند

بر روی سرت موی سفید آوردند

از جبهه خبر‌های جدید آوردند

یک دسته کبوتر شهید آوردند

با روضه‌ی کوثری، اماما برگرد

تنها شده رهبری، اماما برگرد

ماییم و جماران سیه پوش شده

رفتی و غمت مگر فراموش شده

تا رهبر فرزانه علم دوش شده

هر آتش جنگ و فتنه خاموش شده

بعد از تو چنین آینه‌ای را داریم

سید علی خامنه‌ای را داریم

از دور روانه شد سلامم با اشک

من راهی مرقد امامم با اشک

کامل شده رزق ناتمامم با اشک

مثل شهدا پر شده جامم با اشک‌

ای قافله‌ها دلم حرم می‌خواهد

همراهی کاروان غم می‌خواهد

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مثل شهدا پر شده جامم با اشک بیشتر بخوانید »

«رشت افسرده، رشت بارانی»

«رشت افسرده، رشت بارانی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، «رشت افسرده، رشت بارانی» عنوان تازه‌ترین سروده «مجتبی حاذق» از شاعران گیلانی است که در سوگ آیت‌الله «سیدمجتبی رودباری» منتشر شد.

رشت افسرده، رشت بارانی

رشت آشفته، رشت طوفانی

چه بهاری؟! که هیچ چشم ندید

روز‌هایی چنین زمستانی

گرچه نوروز شد… چه روزِ نویی؟

گرچه عید آمده… چه مهمانی؟

بی‌کس و بی‌بزرگتر نشدی

حال و روز مرا نمی‌دانی

سایه‌ای بود بر سر مردم

لطف او مستدام و پنهانی

چه بلا‌ها که دور کرد از ما

آن قنوت همیشه عرفانی

چه نمازی… که دوست‌داشتمش

در صفوف همیشه طولانی

دست او بوی ربنا می‌داد

و چه دست نحیف و لرزانی

در مراثی سیدالشهدا

چشم‌هایش همیشه بارانی

هم خودش روضه‌خوان و هم خادم

هم خودش سفره‌دار و هم بانی

اگر او واقعاً مسلمان بود

وای بر ما و این مسلمانی

پدر پیر شهر ما پر زد

از یتیمی بگو چه می‌دانی؟

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«رشت افسرده، رشت بارانی» بیشتر بخوانید »

«آه ... خونی که فاو می‌ریزد»

«آه از خونی که به فاو می‌ریزد»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، «آه … خونی که فاو می‌ریزد» عنوان تازه‌ترین سروده «نجمه پورملکی» از شاعران گیلانی است که به مناسبت 25 بهمن سالگرد شهادت شهید «سیدجواد موسوی» شهید شاخص و با کرامت گیلانی منتشر شد.

روز‌هایی که حاجتی دارم

شنبه بازار «آخر دنیاست»

حک شده روی شیشه‌ی ماشین

نذر سید جواد موسوی است

از درختان فومنی تا من

بند سبزی به دست‌ها بسته

سفره‌ی بیست و پنجم بهمن

نذر سید جواد موسوی است

مجمع سبز گریه و لبخند

نان و سبزی حاجت مردم

آش نذری و دسته و دمام

نذر سید جواد موسوی است

چارده تا شهید می‌بینم

که یکی از یکی دگر بهتر

زائر هر شهید می‌گوید

نذر سید جواد موسوی است

در خودم غرق می‌شوم ساکت

در درونم صدای خمپاره است

آه … خونی که فاو می‌ریزد

خون سید جواد موسوی است

خط شکن‌های دسته‌ی غواص

دل به اروند می‌زنند امشب

باز نذر شهادت و رفتن

نذر سید جواد موسوی است

رمز والفجر هشت یازهراست

پهلو و دست و صورتش زخمی است

این چنین مادرانه جان دادن

نذر سید جواد موسوی است

گفت گریه برای من نکنید

که شهید از تو رهرو می‌خواهد

هر کسی رهرو شهیدان است

نذر سید جواد موسوی است

وقت تشییع چشم هایم را

مثل آیینه باز بگذارید

تا نگوید کسی که کور بودم

حرف سید جواد موسوی است

دست‌های مرا ز تابوتم

بگذارید از کفن بیرون

چیزی با خود نبردم از دنیا

حرف سید جواد موسوی است

از خدا بی خبر نگوید که

ما ندانسته راه پیمودیم

از خداییم و به خدا رفتیم

حرف سید جواد موسوی است

اگر اسلام با حسین زنده است

با شهیدان، ولی قوی‌تر شد

نذر لبیک بر حسین زمان

نذر سید جواد موسوی است

دارم از پشت شیشه می‌نگرم

چقدر آشناست این جاده

چقدر آشناست این اسپند

بوی سید جواد موسوی است

من رسیدم: سلام «سبز قبا»

من رسیدم: سلام «آقادار»

همه‌ی زندگی من حالا

نذر سید جواد موسوی است

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«آه از خونی که به فاو می‌ریزد» بیشتر بخوانید »