شاعر

لشکر فاطمیون: محمدسرور رجایی مقاومت بدون مرز را معنا کرد

محمدسرور رجایی مقاومت بدون مرز را معنا کرد


لشکر فاطمیون: محمدسرور رجایی مقاومت بدون مرز را معنا کردبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در پی رحلت محمدسرور رجایی شاعر و فرهیخته افغانستانی لشکر فاطمیون پیام تسلیتی صادر کرد. متن این پیام بدین شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

و بشر العباد الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه الراجعون

خبر رحلت شاعر، ادیب، نویسنده و پژوهشگر عزیز و ارزشی جناب آقای محمدسرور رجایی علاوه بر مردم عزیز ایران و افغانستان، ضایعه‌ای سترگ برای دوستداران محور مقاومت بود.

بر کسی پوشیده نیست که این ادیب بزرگ سال‌های متمادی زندگی خویش را صرف همدلی میان دو ملت ایران و افغانستان و هموار کردن مسیر مقاومت بدون مرز کرد و در این عرصه مرجعی قابل اتکا و قابل اعتنا بود.

جوانان در ایران و افغانستان تا سال‌ها می‌‌توانند جرعه‌های معرفت مقاومت را از آثار این نویسنده معزز بنوشند.

لشکر فاطمیون همواره در طول حیات مرحوم رجایی از ارتباط با این عزیز، بهره فرهنگی و معرفتی برده و فقدان از دست دادن ایشان را ضایعه‌ای غیرقابل جبران برای خود دانسته و از خداوند منان برای ایشان علو درجات و برای تمام بازماندگان خانواده محترم رجایی صبر زینبی طلب می‌کند.

امید است جوانان مسلمان و دوستداران محور مقاومت در ایران و افغانستان راه ادیب و نویسنده عزیز را ادامه دهند.»

انتهای پیام/ 221

محمدسرور رجایی مقاومت بدون مرز را معنا کرد

منبع خبر

محمدسرور رجایی مقاومت بدون مرز را معنا کرد بیشتر بخوانید »

لشکر فاطمیون: محمدسرور رجایی مقاومت بدون مرز را معنا کرد

محمدسرور رجایی مقاومت بدون مرز را معنا کرد


لشکر فاطمیون: محمدسرور رجایی مقاومت بدون مرز را معنا کردبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در پی رحلت محمدسرور رجایی شاعر و فرهیخته افغانستانی لشکر فاطمیون پیام تسلیتی صادر کرد. متن این پیام بدین شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

و بشر العباد الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه الراجعون

خبر رحلت شاعر، ادیب، نویسنده و پژوهشگر عزیز و ارزشی جناب آقای محمدسرور رجایی علاوه بر مردم عزیز ایران و افغانستان، ضایعه‌ای سترگ برای دوستداران محور مقاومت بود.

بر کسی پوشیده نیست که این ادیب بزرگ سال‌های متمادی زندگی خویش را صرف همدلی میان دو ملت ایران و افغانستان و هموار کردن مسیر مقاومت بدون مرز کرد و در این عرصه مرجعی قابل اتکا و قابل اعتنا بود.

جوانان در ایران و افغانستان تا سال‌ها می‌‌توانند جرعه‌های معرفت مقاومت را از آثار این نویسنده معزز بنوشند.

لشکر فاطمیون همواره در طول حیات مرحوم رجایی از ارتباط با این عزیز، بهره فرهنگی و معرفتی برده و فقدان از دست دادن ایشان را ضایعه‌ای غیرقابل جبران برای خود دانسته و از خداوند منان برای ایشان علو درجات و برای تمام بازماندگان خانواده محترم رجایی صبر زینبی طلب می‌کند.

امید است جوانان مسلمان و دوستداران محور مقاومت در ایران و افغانستان راه ادیب و نویسنده عزیز را ادامه دهند.»

انتهای پیام/ 221

محمدسرور رجایی مقاومت بدون مرز را معنا کرد

منبع خبر

محمدسرور رجایی مقاومت بدون مرز را معنا کرد بیشتر بخوانید »

فیلم/ اقامه نماز بر پیکر نویسنده مشهور افغانستانی

فیلم/ اقامه نماز بر پیکر نویسنده مشهور افغانستانی


مراسم تشییع پیکر محمد سرور رجایی شاعر افغانستانی مقیم ایران در قطعه ۲۹ برگزار شد.

فیلم/ اقامه نماز بر پیکر نویسنده مشهور افغانستانی

منبع خبر

فیلم/ اقامه نماز بر پیکر نویسنده مشهور افغانستانی بیشتر بخوانید »

حضور تعجب آور یک زن در خط مقدم جبهه

خاطره شاعر معروف زن از حال و هوای خرمشهر در ایام مقاومت


حضور تعجب آور یک زن در خط مقدم جبههبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سیمیندخت وحیدی» نویسنده و شاعر اهل جهرم است که در سال‌های دفاع مقدس نیز در جبهه‌های نبرد حضور یافت و با قرائت اشعار شورانگیز در بین رزمندگان به آنان روحیه می‌داد. او در خاطره‌ای از آن دوران نوشته است:

همیشه دوست داشتم کنار رزمندگان باشم. اوایل جنگ بود. یک بار رفتیم خرمشهر، خرمشهر بود و خانه‌های خراب و آن طرف آب عراقی‌ها.

من و خانم کاشانی، آقای سبزواری، آقای بیگی، آقای اسرافیلی، و آقایان سراج، امین پور، سید حسن حسینی و اوستا رفتیم کوت شیخ. آنجا کانال‌هایی کنده بودند. از کانال رد شدیم. ما را بردند به یک خانه و تأکید کردند که از پله‌های خانه بالا نرویم، چون در این صورت دیده می‌شویم. فقط اجازه داریم داخل خانه را نگاه کنیم. خانم کاشانی از پله‌ها بالا رفت طبقه‌ دوم را نگاه کرد. به محض اینکه پایین آمد آن خانه را با آرپی‌جی زدند. بعد مسوولان آمدند اعتراض کردند که تأکید کردیم که بالا نروید دشمن می‌بیند، چرا گوش نکردید. بعد از آن سریع از آن منطقه خارج شدیم. از همان کانال رد شدیم سوار مینی بوس شدیم برگشتیم خرمشهر. تا شب هم خرمشهر بودیم و شب شعر گذاشتیم، شعر خواندیم. هر کس یک شعر خواند. نوحه خواندند و برنامه دو سه ساعتی طول کشید.

خیلی دلم می‌خواست کنار بچه‌هایی که در حال دفاع از شهر و مبارزه با دشمن بعثی بودند، بروم؛ برای همین تصمیم خودم را گرفتم و رفتم جلو. خیلی تاکید کردند که جلو نروم، اما من اعتنایی نکردم و رفتم. اصلا اراده‌ عجیبی پیدا کرده بودم و متوجه نبودم که دشمن در حال تیراندازی است. جوان‌ها را که دیدم دورم جمع شده‌اند و گفتند شما مثل مادر ما هستی. وقتی می‌گفتند مادر با آمدنت به ما روحیه دادی، با دیدنت یاد مادر خودمان افتادیم از اینکه آنجا بودم و جوانان روحیه گرفتند خوشحال بودم و جوان‌ها هم اصلا فکر نمی‌کردند کسی هم سن و سال من بتواند بین رزمندگان برود. حضور زنی به سن و سال من در خط مقدم برایشان خیلی عجیب بود. وقتی هم شروع کردم به شعر خواندن بیشتر روحیه گرفتند. من پشت سنگر بودم، ردیف خاکریز‌ها مشخص بود و در سنگر حفره‌ای بود که ما راحت از داخل آن دشمن را می‌دیدیم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

خاطره شاعر معروف زن از حال و هوای خرمشهر در ایام مقاومت

منبع خبر

خاطره شاعر معروف زن از حال و هوای خرمشهر در ایام مقاومت بیشتر بخوانید »

حضور تعجب آور یک زن در خط مقدم جبهه

خاطره شاعر معروف زن از حال و هوای خرمشهر در ایام مقاومت


حضور تعجب آور یک زن در خط مقدم جبههبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سیمیندخت وحیدی» نویسنده و شاعر اهل جهرم است که در سال‌های دفاع مقدس نیز در جبهه‌های نبرد حضور یافت و با قرائت اشعار شورانگیز در بین رزمندگان به آنان روحیه می‌داد. او در خاطره‌ای از آن دوران نوشته است:

همیشه دوست داشتم کنار رزمندگان باشم. اوایل جنگ بود. یک بار رفتیم خرمشهر، خرمشهر بود و خانه‌های خراب و آن طرف آب عراقی‌ها.

من و خانم کاشانی، آقای سبزواری، آقای بیگی، آقای اسرافیلی، و آقایان سراج، امین پور، سید حسن حسینی و اوستا رفتیم کوت شیخ. آنجا کانال‌هایی کنده بودند. از کانال رد شدیم. ما را بردند به یک خانه و تأکید کردند که از پله‌های خانه بالا نرویم، چون در این صورت دیده می‌شویم. فقط اجازه داریم داخل خانه را نگاه کنیم. خانم کاشانی از پله‌ها بالا رفت طبقه‌ دوم را نگاه کرد. به محض اینکه پایین آمد آن خانه را با آرپی‌جی زدند. بعد مسوولان آمدند اعتراض کردند که تأکید کردیم که بالا نروید دشمن می‌بیند، چرا گوش نکردید. بعد از آن سریع از آن منطقه خارج شدیم. از همان کانال رد شدیم سوار مینی بوس شدیم برگشتیم خرمشهر. تا شب هم خرمشهر بودیم و شب شعر گذاشتیم، شعر خواندیم. هر کس یک شعر خواند. نوحه خواندند و برنامه دو سه ساعتی طول کشید.

خیلی دلم می‌خواست کنار بچه‌هایی که در حال دفاع از شهر و مبارزه با دشمن بعثی بودند، بروم؛ برای همین تصمیم خودم را گرفتم و رفتم جلو. خیلی تاکید کردند که جلو نروم، اما من اعتنایی نکردم و رفتم. اصلا اراده‌ عجیبی پیدا کرده بودم و متوجه نبودم که دشمن در حال تیراندازی است. جوان‌ها را که دیدم دورم جمع شده‌اند و گفتند شما مثل مادر ما هستی. وقتی می‌گفتند مادر با آمدنت به ما روحیه دادی، با دیدنت یاد مادر خودمان افتادیم از اینکه آنجا بودم و جوانان روحیه گرفتند خوشحال بودم و جوان‌ها هم اصلا فکر نمی‌کردند کسی هم سن و سال من بتواند بین رزمندگان برود. حضور زنی به سن و سال من در خط مقدم برایشان خیلی عجیب بود. وقتی هم شروع کردم به شعر خواندن بیشتر روحیه گرفتند. من پشت سنگر بودم، ردیف خاکریز‌ها مشخص بود و در سنگر حفره‌ای بود که ما راحت از داخل آن دشمن را می‌دیدیم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

خاطره شاعر معروف زن از حال و هوای خرمشهر در ایام مقاومت

منبع خبر

خاطره شاعر معروف زن از حال و هوای خرمشهر در ایام مقاومت بیشتر بخوانید »