شبکه نمایش خانگی

مخاطب محوری و پرهیز از ابتذال برگ برنده سریال «سوجان»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاع‌پرس، دنیای امروز، دنیایی پیچیده چند لایه و دارای ابعاد متکثری هست. همین امر برای رسانه‌های جمعی در موضوع جذب مخاطب و تولید محتوا به شدت مشکل آفرین هست. بخصوص آنکه شناخت سلیقه مخاطب اگر ناممکن نباشد، امری دشوار هست. دلیل آن نیز این هست که مخاطب به دلیل دسترسی به شبکه‌های گسترده اجتماعی به نوعی صاحب رسانه هست و با تولید محتوا در این فضا به جذب مخاطب اقدام می‌کند.

مخاطب محوری و پرهیز از ابتذال برگ برنده سریال «سوجان»

فارغ از ارزشیابی‌های کارشناسانه در موضوع تولید محتوا توسط عموم مردم در فضای مجازی باید گفت تولید اثری که هم حداقل‌ها را رعایت کند و هم از ابتذال مبرا باشد و در عین حال پاسخ‌گوی سلیقه مخاطب باشد دشوار هست. این امر ثقیل به مثابه سرزمینی هست که رسانه ملی باید آن را فتح کند.

مخاطب محوری و پرهیز از ابتذال برگ برنده سریال «سوجان»

تولید سریال با توجه به هزینه بالایی تولید و عدم بازگشت سرمایه در تلویزیون و همچنین رشد آثار شبکه نمایش خانگی مسئله دیگری هست که ممکن هست باعث از دست رفتن مخاطب باشد. با این حال رسانه ملی توانسته در این عرصه دشوار رقابت‌های آثاری را تولید کند که در اولویت انتخاب مخاطب قرار بگیرد. مشخصا سریال «سوجان» ساخته «حسین تبریزی» از جمله این آثار هست. 

مخاطب محوری و پرهیز از ابتذال برگ برنده سریال «سوجان»

«سوجان» اثری قابل قبول در کارنامه رسانه ملی هست که توانسته با قرار دادن اصل مخاطب محوری و پرهیز از ابتذال و عوام‌زدگی در نظر سنجی از بینندگان رتبه قابل قبولی کسب کند. این سریال نشان داد که شخصیتی، چون سوجان که هم شمایل زن امروزی را به نمایش می‌گذارد و هم پایبند به سنت‌ها هست برای مخاطب قابل درک و پذیرش هست.

مخاطب محوری و پرهیز از ابتذال برگ برنده سریال «سوجان»

مسئله دیگری که در این سریال به درستی بیان شده حفظ کرامت پدر و مادر و احترام به بنیان خانواده از محسنات دیگر این سریال هست. حتی شخصیت‌های منفی سریال نیز پا را از دایره این احترام بیرون نمی‌گذارند و به نوعی ادامه حیات خود را در حیات خانواده می‌بینند. این مسئله چه در شخصیت‌های فقیر و کم‌برخوردار و چه در شخصیت‌های مرفه به خوبی دیده می‌شود. نکته‌ای که متاسفانه در سریال‌های شبکه نمایش خانگی به ندرت دیده می‌شود. 

مخاطب محوری و پرهیز از ابتذال برگ برنده سریال «سوجان»

این نکته ظزیف، اما مهم که به حرمت و کرامت پدر و مادر نباید خدشه‌ای وارد شود و همه اعضای خانواده باید در حفظ و حراست آن بکوشند، نکته‌ای ارزشمند و کلیدی هست و انتقال آن به نسل امروز در قالب سریال اقدامی راهبردی هست که در سریال «سوجان» به درستی اتفاق افتاده هست.

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

مخاطب محوری و پرهیز از ابتذال برگ برنده سریال «سوجان» بیشتر بخوانید »

توهین فیلیمو حشدالشعبی

توهین فیلیمو حشدالشعبی


فیلیمو در یک نظرسنجی که برای ارزیابی دانش کاربران دربارۀ آثار این پلتفرم بود، نام «حشدالشعبی»، یکی از نیروهای محور مقاومت، را در کنار نام گروهک‌ تروریستی داعش و و اسامی با بار معنایی منفی درج کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، فیلیمو در یک نظرسنجی که برای ارزیابی دانش کاربران دربارۀ آثار این پلتفرم بود، نام گروه «حشدالشعبی»، یکی از نیروهای کلیدی و تاثیرگذار در محور مقاومت، را در کنار نام گروهک‌ تروریستی داعش و اسامی با بار معنایی منفی درج کرد.

این اقدام، به‌ویژه در شرایطی که محور مقاومت نقشی حیاتی در تامین امنیت منطقه ایفا می‌کند، واکنش‌های تند و گسترده‌ای را در میان کاربران شبکه‌های اجتماعی به همراه داشته است.

توهین فیلیمو حشدالشعبی

بسیاری این حرکت را نشانه‌ای از بی‌دقتی و مسئولیت‌ناپذیری در مدیریت محتوای فرهنگی این پلتفرم می‌دانند.

یکی از کاربران در توییتر نوشت: «چطور یک پلتفرم داخلی که باید ارزش‌های منطقه‌ای و ملی را تقویت کند، چنین خطایی مرتکب می‌شود؟ آیا نظارتی بر تولید محتوا وجود ندارد؟»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

توهین فیلیمو حشدالشعبی بیشتر بخوانید »

قربانیان خاموش سلاح‌های شیمیایی


گروه فرهنگ دفاع‌پرس ـ رسول حسنی ولاشجردی؛ جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران اسلامی زوایای پنهان و ناگفته بسیاری دارد که هنوز در انتظار آن هستند تا با زبان هنر که گویاترین و ماناترین شکل بیانی هست گفته شود. مسئله مهم بمباران شیمیایی صدام حسین علیه مردم ایران و حتی مردم مظلوم حلبچه عراق به بهانه حمایت از رزمندگان ایران یکی از موضوعات مغفول مانده‌ای هست که جز در یکی دو فیلم سینمایی مانند «اوینار» به کارگردانی «شهرام اسدی» و «درخت گردو» به کارگردانی «محمدحسین مهدویان» روایت نشده هست.

قربانیان خاموش سلاح‌های شیمیایی

متاسفانه در مجامع بین‌المللی و روابط دیپلماتیک چنان که باید از قربانیان بمباران شیمیایی دفاع نشده هست. جانبازان حمله‌های شیمیایی بعد از گذشت چهار دهه از پایان جنگ تحمیلی هنوز با عوارض آن دست و پنجه نرم می‌کنند و با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان هستند. شدت عوارض ناشی از بمباران شیمیایی به حدی هست که نسل‌ بعدی و حتی نسل‌های بعدی از عواقب آن در امان نیستند. 

قربانیان خاموش سلاح‌های شیمیایی

شهرهای مرزی ایران در طول هشت سال جنگ تحمیلی بارها و بارها مورد هجوم وحشیانه دژخیمان بعثی با سلاح‌های شیمیایی بودند، این حملات نه علیه رزمندگان که علیه مردم بی‌دفاع از نوزادان تا زنان سالخورده را شامل می‌شد. رژیم بعث عراق در ۲۳ دی ۱۳۵۹ برای اولین بار و تنها پند ماه پس از آغاز جنگ منطقه‌ای واقع در پنجاه کیلومتری غرب ایلام را هدف سلاح‌های شیمایی خود قرار داد. بعد از این تاریخ نیز مردم ایران هدف انواع سلاح‌های شیمیایی قرار گرفتند که معروف‌ترین و تکان‌ دهنده‌ترین آن بمباران شیمایی سردشت در هفتم تیر ۱۳۶۶ بود. در این حمله وحشیانه چهار نقطه پرازدحام شهر سردشت مورد حمله قرار گرفت، ۱۱۰ نفر از ساکنان غیرنظامی شهر کشته شده و هشت هزار تن نیز در جانباز شدند.

قربانیان خاموش سلاح‌های شیمیایی

طبیعی هست که بخش قابل توجه این جمعیت هشت هزار نفری را کودکان و زنان دربرمی‌گیرد. زنان با توجه به محدودیت‌ها و وظایف متعددی که دارند بیشتر از مردان در متحمل عوارض آن می‎شوند. زنان علاوه بر اینکه خود از شدت عوارض بمباران شیمیایی در رنج هستند باید نقش همسری و مادری را نیز با همه مشقات آن ایفا کنند و از کودکان و همسران جانیاز خود پرستاری کنند. به همین دلیل باید گفت زنان قربانیا خاموش سلاح‌های شیمیایی هستند. 

قربانیان خاموش سلاح‌های شیمیایی

نکته تاسف‌بار این هست که این زنان که ممکن هست سرپرست خانوار نیز باشند پرونده پزشکی نیز ندارند و برای تحصیل معیشت و تهیه دارو با مشکلات عدیده‌ای مواجه هستند. مشکل دیگر نبود مراکز مجهز و پزشکان متخصص در شهرستان‌ها و روستاهای دور افتاده هست و این زنان باید کیلومتر راه را برای مراجعه به پزشک و تهیه اقلام دارویی به مراکز استان‌ها و یا تهران مراجعه کنند که با توجه به بافت سنتی شهرستان‌ها، دوری راه، محدودیت‌هایی معیشتی و درآمدی عملا ممکن نیست.

قربانیان خاموش سلاح‌های شیمیایی

هر چند برخی نهادها مانند بنیاد شهید و امور ایثارگران برای کاستن آلام زنان جانباز شیمیایی سعی خود را می‌کند اما با توجه به حجم نیازمندان کار چندانی از پیش نمی‌رود. سازمان‌های مردم نهاد، گروه‌های جهادی و دیگر دستگاه‌های دولتی نیز باید وارد این عرص شوند. نکته مهم‌تر تبیین فاجعه بمباران شیمیایی رژیم بعث عراق هست که با حمایت گسترده کشورهای غربی صورت گرفت. 

قربانیان خاموش سلاح‌های شیمیایی

حجم تولید آثار فرهنگی با توجه به حجم و گستردگی بمباران شیمیایی به هیچ وجه قابل قبول نیست. رسانه ملی، شبکه نمایش خانگی، سینما و تئاتر باید با همه توان خود وارد این عرصه شوند و زندگی سخت زنان جانباز شیمیایی را به تصویر بکشند. جز زبان هنر، هیچ زبانی نمی‌تواند افکار عمومی جهان را متوجه قربانیان بمباران شیمیایی کند. بخشی از تحقق رسالت جهاد تبیین که بر عهده اصحاب هنر قرار دارد گفتن از زنانی هست که جایی برای گفتن دردهای خود ندارند.

انتهای پیام/ ۱۶۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

قربانیان خاموش سلاح‌های شیمیایی بیشتر بخوانید »

پایان آپارات با شمارش معکوس برای رفع فیلترینگ یوتیوب/ سقوط فیلیمو با تشکیل کنسرسیوم توزیع سه پلت‌فرم رقیب

پایان آپارات با شمارش معکوس برای رفع فیلترینگ یوتیوب/ سقوط فیلیمو با تشکیل کنسرسیوم توزیع سه پلت‌فرم رقیب


سه پلت‌فرم شیدا ، فلیم‌نت و نماوا در آینده‌ای نزدیک برای مواجهه با بازار انحصاری، محصولات خود را به صورت اشتراکی توزیع خواهند کرد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق – شایعات هر روز حول رفع فیلترینگ شبکه کاربر محور «یوتیوب» پررنگ‌تر می‌شود و شمارش معکوس، برای این تصمیم بزرگ آغاز شده است. حالا هسته سختی که در گذشته مخالف رفع فیلترینگ «یوتیوب» بود، با عملکرد منفی آپارات و دسترسی آسان به محتوای هنجارشکن‌تر از آپارات راضی به رفع فیلترینگ این بستر شده است. روز گذشته خبرگزاری تابناک خبر داد بر اساس تصمیمات اخیر شورای عالی فضای مجازی، گفته می‌شود قرار است در گام دوم از طرح رفع فیلترینگ، دسترسی به پلتفرم‌های یوتیوب و تلگرام تسهیل شود.

رفع فیلتر یوتیوب و تلگرام از اهمیت بالایی برخوردار است، چرا که این پلتفرم‌ها نقش مهمی در دسترسی آزاد به اطلاعات، آموزش، ارتباطات و فعالیت‌های اقتصادی ایفا می‌کنند. یوتیوب به عنوان یکی از بزرگ‌ترین منابع آموزشی و سرگرمی در جهان، به کاربران ایرانی امکان می‌دهد تا از محتوای آموزشی، علمی و فرهنگی بهره‌مند شوند و مهارت‌های جدید کسب کنند.

پایان آپارات با شمارش معکوس برای رفع فیلترینگ یوتیوب/ سقوط فیلیمو با تشکیل کنسرسیوم توزیع سه پلت‌فرم رقیب

روزگاری نه چندان دور «یوتیوب» به عنوان سکویی تهدید محور در افکار عمومی معرفی شد، اما با گذشت چند سال و فراهم کردن فرصت برای پلت‌فرم آپارات، حالا این پلت‌فرم داخلی است که به تهدید بزرگ برای امنیت فرهنگی جامعه تبدیل شده است و «یوتیوب» با اصلاح تدریجی خود و حذف محتواهای خشن و جنسی، دارای امنیت بیشتری نسبت به آپارات است.

پایان آپارات با شمارش معکوس برای رفع فیلترینگ یوتیوب/ سقوط فیلیمو با تشکیل کنسرسیوم توزیع سه پلت‌فرم رقیب

چندی قبل مدیرعامل فیلیمو در واکنش به اظهارات عضو شورای عالی فضای مجازی درباره جایگزین‌کردن آپارات با یوتیوب نوشت: عضو شورای عالی فضای مجازی که دیروز آپارات را دلیلی برای رضایت مردم از فیلتر یوتیوب عنوان کرد، می‌داند که همین الان ما درگیر پنج پرونده شکایت صداوسیما از آپارات هستیم؟ پس روغن ریخته را نذر امامزاده نکنید؛ نظر ما همین‌ است که بارها و بارها گفتیم و اعلام رسمی کردیم: فیلترینگ یوتیوب را بردارید و آپارات را بهانه فیلتر و چماق تصمیمات غلط قبلی نکنید… . مجموعه ما خیلی سال پیش از این، پیش‌بینی این شرایط را داشته و در حوزه‌های مختلف دیگری مانند آموزش مبتنی بر تکنولوژی، سینمای خانگی و… فعالیت خود را گسترش داده و از آپارات هم چند پروژه مؤثر و قابل رقابت مثل آپارات‌اسپورت، آپارات‌موزیک و… بیرون کشیده است. امروز دیگر مردم خودشان انتخاب می‌کنند از چه سرویس و درگاهی استفاده کنند؛ البته اگر دسترسی و رقابت آزاد و عادلانه باشد. تقاص دردسرها و پرونده‌های باز ما را هم یوتیوب از ساترا و صداوسیما می‌گیرد ان‌شاءالله.

واکنش‌های اخیر مدیران صبا ایده و اداره کنندگان آپارات و تلاش‌های رسانه‌ای برای عدم تابعیت از تصمیمات کلان، فرصت خوبی را فراهم کرده است تا کاربران ایرانی برای همیشه با آپارات خداحافظی کنند.

این روزها در کنار این تصمیم بزرگ، ادعایی در حاشیه رفع فیلتر یوتیوب مطرح می‌شود که مخاطبان به محتوای ملتهب این سکو دسترسی خواهند داشت. اما مسئولان امر باید این تهدیدسازی را نادیده بگیرند. چون با رفع فیلتر یوتیوب گروه‌های برنامه ساز داخلی از فرصت درآمدزایی این بستر استفاده بیشتری خواهند کرد و رقابت داخلی موجب می‌شود این معدود محتواهای ملتهب توسط برنامه سازان داخلی خنثی شوند.

همچنین این شایعه همواره وجود داشته که درآمد آپارات ماهانه چندین همت ( هزار میلیارد) بوده است؛ شایعه ای که البته مشرق آن را تایید نمی کند و مدیران این سکو نیز هرگز درباره درآمدهای آشکار و پنهان خود شفاف سازی نکرده اند.

درباره آپارتت بیشتر بخوانید:

چه کسی ناظر بر ابتذال جاری در آپارات است؟

تبلیغ تروریسم و تکفیری‌ها در وب‌سایت آپارات

نگاه ضدامنیتی «صبا ایده» به حوادث سال ۱۴۰۲ / چگونه قاتل کودکان افغانستان قهرمان آپارات می‌شود!؟ +فیلم

شبکه ساختارشکن ماهواره‌ای صفحه خود را در آپارات تاسیس کرد +عکس

«آپارات» چگونه مهسا امینی را به اسم رمز آشوب تبدیل کرد؟ +تصاویر

محمدجواد شکوری مقدم، مدیرعامل آپارات محکوم شد

ترویج بی‌عفتی در «آپارات»

مورد عجیب و سخیف ژلوفن

انتشار فیلم‌های بدون سانسور در آپارات!

فیلم مورددار در سایت آپارات!

آپارات؛ بستری برای ولنگاری و تمسخر رئیس جمهور +فیلم

گاف چندباره آپارات با بهانه «کاربرمحور» بودن +عکس

ترویج «همخوابگی یک شبه» در یک سایت ایرانی+ فیلم

قمارخانه‌های آنلاین همچنان پیش چشم مسئولان بازند!

سه پلت‌فرم رقیب فیلیمو را محاصره می‌کنند؟

غیر از خبر ناگوار رفع فیلتریگ یوتیوب، مهمترین خبر برای مدیران صبا ایده و پلت‌فرم فیلیمو این است که با اجماع چند پلت‌فرم در آینده‌ای نزدیک مواجه خواهند شد.

بر اساس شنیده‌ها سه پلت‌فرم‌ دارای محصول و برای تقویت اکوسیستم شبکه نمایش خانگی تصمیم گرفته‌اند که با تشکیل کنسرسیومی، انحصار در شبکه نمایش خانگی را بشکنند.

سه پلت‌فرم شیدا ، فلیم‌نت و نماوا تصمیم دارند در آینده‌ای نزدیک برای مقابله با بازار انحصاری شبکه نمایش خانگی، محصولات خود را به صورت اشتراکی توزیع کنند.

به این ترتیب هر سه پلت‌فرم با کاربران تازه‌ای مواجه می‌شوند و از سوی دیگر هزینه تمام شده تولید هر قسمت سریال‌ در شبکه نمایش خانگی که حدود ۵ تا ۸ میلیارد تومان است به دو تا سه میلیارد تومان تقلیل خواهد یافت.

در تسهیل این روند و مقابله با انحصار، ساترا نیز می‌تواند به جای اینکه تمام قوای خود را صرف شکایت از فیلیمو کند، با تشکیل شورایی روند این تصمیم اولیه را تسریع کند. به این ترتیب اگر سه بازوی تولید شیدا، نماوا و فیلم‌نت در کنار یکدیگر قرار گیرند، فیلیمو توان رقابت با این سه پلت‌فرم را نخواهد داشت و ظرف کمتر از یکسال از چرخه رقابت خارج می‌شود.

بی‌تردید بخش اعظمی از مخاطبان فیلیمو، محصولات تأمینی این پلت‌فرم را که دارای آرشیوی منحصر به فرد است را دنبال می‌کنند. فیلیمو در حالی از این رقابت کنار خواهد رفت که هر سه پلت‌فرم در دوره توزیع محصولات به صورت کنسرسیوم بتوانند محصولات تامینی خود را ارتقا دهند و آرشیو خود را با فیلیمو همسان کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پایان آپارات با شمارش معکوس برای رفع فیلترینگ یوتیوب/ سقوط فیلیمو با تشکیل کنسرسیوم توزیع سه پلت‌فرم رقیب بیشتر بخوانید »

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی


هیچ‌گاه جاهلان و اراذل و اوباش، که عمدتا ناجوانمرد، هیز و هرزه، عیاش، مفتخور و تلکه‌بگیر، خلافکار و منفورند، یک طبقه یا قشر اصلی در جامعه‌ی ایرانی نبوده، اما امروز صحنه‌گردان نمایش خانگی شده است.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق- سینمای «جاهلی» یا همان‌چیزی که با نام‌گذاری مرحوم دکتر هوشنگ کاووسی(از اولین منتقدان سینمایی در مطبوعات ایرانی) به «فیلمفارسی» معروف شد، حول محور لمپنیسم و اقشار بدخیمی از جامعه با نام‌های «کلاه‌مخملی»، «روسپی» و «رقاصه» حقیقتا یک ریل‌گذاری خیانت‌بار، عقب‌مانده، منحط و ضدفرهنگی از سوی وزارت فرهنگ و هنر عصر پهلوی، با هدف کلان «سیاست‌زدایی» از فرهنگ عامه بود.

هیچ‌گاه جاهلان و اراذل و اوباش، که عمدتا ناجوانمرد، هیز و هرزه، عیاش، مفتخور و تلکه‌بگیر، خلافکار و منفور بودند، یک طبقه یا قشر اصلی یا عمده در جامعه‌ی ایرانی نبود، در حالی که سیاست‌گزاران فرهنگی با همدستی پایوران وقت فیلمفارسی قصد داشتند جامعه‌ی ایران را در کلیت خود یک جامعه‌ی جاهلی و لمپنی به تصویر بکشند.

در کمال تعجب، از اواسط دهه‌ی ۹۰ خورشیدی، به نحوی خزنده اما پیگیرانه، این گونه سینما، البته با حذف صحنه‌های کافه‌ای و رقص عربی و اضافه‌شدن نوعی صراحت گزنده‌ و حتی وقیحانه در نمایش خشونت و پلشتی، احیاء شده است. آن‌چیزی که با رونق گرفتن فیلم‌هایی چون «مغزهای کوچک زنگ‌زده» (هومن سیدی/۱۳۹۶) به عنوان «ژانر فلاکت» در برخی رسانه‌ها مطرح شد، همان ژانر جاهلی اوایل دهه ۱۳۵۰ است.

کار سندرم «عشق لاتی» در شبکه‌ی نمایش خانگی بسیار بالا گرفته است و کم‌کم در حال تبدیل به بدنه‌ی اصلی است. تازه‌ترین محصولی که به طور کامل بر این گونه تطبیق می کند و در حال پخش است، سریال «غربت» ساخته‌ی امیر پورکیان و به تهیه‌کنندگی صادق یاری، محصول پلتفرم نماوا است.

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی

حقیقتا این چه بیماری است که به جان سینما و نمایش خانگی ما افتاده که بعد از ۴۰، ۴۵ سال، دوباره اوباش و اراذل، صحنه‌گردان فیلم‌ها و سریال‌های ما شده‌اند؟

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی

آیا سینماگران ما خدای ناکرده دچار طرحواره‌ی نقص و شرم در باب «مردانگی» شده‌اند که این چنین جُهّال، رجالگان قمه به دست و الواط و اوباش و زیست لمپنی پرده سینماها و صفحه تلویزیون‌ها را فتح کرده است؟ این «لات‌دوستی» و «لمپن‌پروری» از کجا می آید؟

«فری چزی، دلش لغزیده واسه دختره»، «فری چزی لجنه، ولی دل داره»، «دلش برات سریده!»، جمع کنید این بساط اسطوره‌سازی از جماعت لات و لمپن بی شرف هیچی ندار را! لمپن-اسطوره‌ی اولی(فرهاد) کم بود، از اواسط کار، سر و کله‌ی لمپن بلوند! با سر و شکل مسیحایی(ای داد!) نیز پیدا شد. آن به خاک و خل افتادن «شاهرخ» (ستاره پروین) و دویدن به سمت «ادی»، از آن سکانس‌های قلابی و دل‌آشوبه‌آور است. بعد، اصولا سر و شکل و ریخت این جاهل بلوندی با سر و گردن زخم و ناسور، چه دخلی به «ادی مورفی»، ستاره سیاهپوست کمدی دهه ۱۹۸۰ هالیوود دارد؟

انتخاب یک خواننده‌ی پاپ مد روز(حامد مظفری) برای ایفای یکی از نقش‌های اصلی سریال مثلا «خشن» و «پایین‌شهری»، یک اشتباه بزرگ در کستینگ مجموعه است، چرا که آن دوست خواننده، مقدمات و مبتدیات بازیگری را هم بلد نیست، و در صحنه‌های دونفره با بازیگر توانمندی چون «مهدی حسینی‌نیا» این آماتوریسم شدیدا به چشم می زند. البته، خود حسینی‌نیا هم دیگر در نقش سردسته‌ی اوباش، به شدت کلیشه شده است و هیچ تازگی و ارزش افزوده‌ی جدیدی در بازیگری ندارد. معلوم هم نیست سرّ بلوندی بودن «فرید» (حسین مهری» و «ادی» (شهاب مظفری) چیست.

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی

مشتی زنجموره‌ی مکرّر و مستمر، عربده، شیشه شکستن، حرف چاروداری با نثر مسجّع اهنگین، «عشق» های(کذا!) سمّی، این ارتجاع، این عقب‌افتادگی، این ترسیم وهن آمیز رابطه‌ی زن و مرد، این عرق‌خوری با شیشه، این «سلامتی» ‌گفتن‌های تهوع‌آور اوباش و لذت آشکاری که نویسنده از گذاشتن این رجزهای «ادبی» در دهان آن‌ها برده و…چه دستاوردی دارد و کدام گره از فرهنگ عمومی ما(که روزهای خوبی را نمی گذراند) باز می کند؟ کدام مدنیت؟ کدام انسانیت؟ کدام کورسوی امید، در این لجنزار ترسیم‌شده توسط جناب پورکیان دیده می شود؟ آیا رسالت هنر صرفا به تصویر کشیدن چرک و عفونت است(آن هم از نوع شدید و غلیظ)؟ هنری که هیچ نور امیدی به انسان در آن روشن نباشد، هنر نیست، آینه دقّ است.

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی

این رابطه‌ی «مریض» میان فرهاد(حسینی نیا) و احلام(ستایش رجایی نیا)، که ظاهرا فانتزی ذهنی بسیاری از فیلمسازان ایرانی است، یک رابطه‌ی سمی و به شدت ناسالم است و هیچ جای تبلیغ و دلربا-سازی از آن نیست.

آناهیتا درگاهی در نقش محبوبه، صرفا مشتی و جملات و اصطلاحات «لاتی» را پرتاب می کند، تا مثلا در نقش زن «خفن» زاغه‌نشین خوش بنشیند، اما تصنع بیداد می کند. انگار که مثلا الوات و اوباش، مشتی ادیب فرهیخته هستند که شبانه روز به نثر مسجع آهنگین سخن می گویند!

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی

عشق علی(حامد رسولی) پسر سیدجلال(بچه پولدار لندکروز سوار) به وحیده(ترلان پروانه) زاغه نشین دقیقا از چه سنخی است؟ دوربین مخفی است؟ و رگ زدن علی برای او، شوخی است؟ کدام عشق و کدام انگیزه‌ی قوی این پسر را به لاسیدن با مرگ سوق داده است؟ چه برجستگی در این دختر i ست که ارزش این جنون را داشته باشد؟ نه زیبایی اعجاب آور، نه لطافت، نه فرهیختگی، نه ظرافت؟ چه چیزی دقیقا؟ آیا مسخره نیست که وسط بچه‌بازی‌های نابالغانه‌ی علی و لاتی‌پُرکردن‌ها او و نوچه‌اش، به ناگاه سخن از «دون کیشوت» و پیشکارش سانچو(دو از شخصیت‌های برجسته و به یادماندنی ادبیات غرب) به زبان نوچه می آید؟ یا این که علی برای توجیه حرکت واقعا احمقانه‌اش برای انتقام‌گیری از گنگستر خطرناکی مثل فری چزی، متوسل به چه‌گوارا و فیدل می شود.

این هم یکی از امراض جدید سینمای ایران است که برای بالا بردن دوز روشنفکری و کلاس کار، وسط نمایش لمپنیسم بچه‌های پایین و لاکچری‌بازی بچه‌ها بالا، چهارتا اسم قملبه سلمبه، چند موزیک فرنگی و چند پوستر فیلم‌های مطرح تاریخ سینما را می چپانیم تا فیلمفارسی-فیلم انتلکت من‌درآوردی بسازیم و به چشم مخاطب فرو کنیم که “ما خیلی خفن هستیم! هم زندگی گنگسترها را مثل نمونه‌های آمریکای جنوبی تصویر می کنیم، هم بر دهان لات و لمپن‌ها جملات قصار و حرف‌های «حکیمانه» می گذاریم تا بگوییم فرهیخته هم هستیم.

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی

کثرت و تکرّر سکانس‌های باده‌نوشی، بدمستی و گعده‌های «داداشی‌ها» و «خوب‌ها» و قربان‌صدقه‌های حقیقتا مشمئزکننده‌ی میان ایشان، به خوبی دست سازندگان را رو می کند که به تصویر کشیدن «طبقات محروم» و معضل «حاشیه‌نشینی» و «سیاهی‌های جامعه» صرفا دستاویزی برای برآوردن فانتزی ذهنی فیلمسازان ما در به تصویر کشیدن «گنده‌لات» هاست.

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی

نکته‌ی قابل‌تامل در این میان اما، حذف روزافزون زیست و بود «طبقه متوسط» از محصولات نمایش خانگی است. غیاب طبقه متوسط به عنوان موتور محرکه‌ی توسعه و اعتلای یک جامعه، یک ضربه‌ی فرهنگی سنگین در بازار فرهنگ و هنر است. خوب که دقیق شویم، عمده‌ی محصولات این روزهای نمایش خانگی یا ترسیم زیست لاتی-لمپنی و غوطه‌ی ناتورالیستی در پلشتی است، یا نمایش قلابی زرق و برق طبقات برخوردار و لاکچری‌بازی مشتی نوکیسه‌ی تازه به دوران رسیده.

معلوم نیست ملت چه گناهی کردند که بین تصویر «خوب و همه‌چیز تمام» از زندگی جامعه در سیما و تصویر سراسر چرک، تباهی و پلشتی شبکه نمایش خانگی از جامعه، گیر کرده‌اند؟ آیا هیچ حد وسطی وجود ندارد؟

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

طغیان اوباش در سینمای ایران و عقب‌گرد به سینمای جاهلی بیشتر بخوانید »