شب خاطره

هفتمین ویژه برنامه شب خاطره

هفتمین ویژه برنامه شب خاطره


به گزارش نوید شاهد، شب خاطره با محوریت روایت پیشکسوتان و فرماندهان کمیته انقلاب اسلامی، شامگاه‌ (سه‌شنبه) ۲۷آذرماه با حضور پیشکسوتان و فرماندهان کمیته انقلاب اسلامی در موزه دفاع مقدس و مقاومت برگزار شد.

هفتمین ویژه برنامه شب خاطره

در ابتدا، سردار کرم‌پور رئیس کانون پیشکسوتان فراجا در سخنانی یاد و خاطره رزمندگان دوران دفاع مقدس را گرامی‌داشت و اظهار داشت: در این جلسه شب خاطره دو نسل و دو طبقه‌ی که در بخش امنیت میهن اسلامی‌مان توفیق خدمت داشته‌اند، حضور دارند. نسل اول در روزهای ابتدایی انقلاب در تهران‌بزرگ و شاکله کمیته انقلاب اسلامی را شکل دادند و سپس در کنار عزیزترین فرزندان در جبهه نبرد، جوانانی که از دانشگاه علوم انتظامی در این جلسه هستند، پیوند زیبایی شکل داده‌‌ شده است. 

وی خاطره‌ای از “شهید ناصر دادرس” ذکر کرد و گفت: این شهید در کارگزینی کمیته سابق روی کاغذ نوشت “برادر ارجمندام، جناب اسماعیلی! من انشالله به فضل خدا اگر روزی بود، شنبه یا نهایتا یک‌شنبه در خدمت شما هستم اما حسب وظیفه می‌خواهم این دقایق را در محضر رزمندگان باشم”؛ اما ایشان در همان روزها در جریان بازدید از منطقه به شهادت رسید و یک‌شنبه ایشان تشییع شد. لذا این رزمندگان از تمام لحظات برای خدمت استفاده می‌کردند. 

در ادامه سردار علی‌قلی فودازی به روایت بخش‌های از مبارزات کمیته در تهران پرداخت و گفت: جوان‌های امروز از چگونگی ایجاد کمیته‌های انقلاب در روزهای ابتدایی انقلاب اطلاع ندارند؛ این کمیته‌ها ابتدا در مساجد شکل گرفتند که اولین کمیته مربوط به استقبال از امام خمینی(ره) بود. 

این پیشکسوت کمیته انقلاب اسلامی با بیان اینکه شهربانی و پلیس‌قضایی از دیگر مجموعه‌های برامده از کمیته انقلاب اسلامی بودند، گفت: مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی در راس کمیته‌های انقلاب اسلامی در تهران بودند که در ادامه به ۱۴ مجموعه توسعه پیدا کردند و حدود ۱۴ هزار نیرو در منطقه جنوب تهران داشتند که عمده وظیفه این کمیته‌ها تامین امنیت مردم بود. 

وی با تاکید براینکه کسانی که در کمیته ماندند کسانی بودند که تابع ولی‌فقیه و حضرت امام (ره) بودند، گفت: همه بچه‌هایی که در کمیته‌های انقلاب اسلامی بودند به عشق امام(ره) ایستادند و مهمترین کار مقابله با گروهک منافقین بودند. اولین برخورد با منافقین در خیابان هلال احمر و علیه مرکز آموزش منافقین در سال ۱۳۵۹ بود.

فودازی تصریح کرد: در عملیاتی سه دختر عضو گروهگ منافقین را اوایل سال ۱۳۶۰ در خیابان وحدت اسلامی دست‌گیر کردیم که آن‌ها ۱۲ عملیات و ترور موفق انجام داده بودند. 

در بخش دیگر این مراسم، حمید احمدی، از پیشکسوتان کمیته در سخنانی گفت: شخصا ورودی ۲۳ سال ۱۳۵۷ و اولین مجروح کردستان بودم که تیرخلاص خوردم و در عملیات برون‌مرزی و آبادان و گیلانغرب زخمی شدم اما همچنان زنده هستم. 

وی گفت: اولین قائله‌ی که در کردستان ایجاد شد امام خمینی(ره) پیام دادند که این قائله را جمع کنید که شهید چمران در میدان بود و شرایط به طوری که کومله به پای بچه‌های جهاد نعل می‌زنند. ما داوطلبانه به پادگان امام حسین(ع) رفتیم و پس از اموز‌هایی راهی کرمانشاه و جوانرود شدیم و مقابل دشمن ایستادیم.  

در ادامه سردار هاشمی از پیشکسوتان کمیته، مادران را ریشه پیروزی انقلاب دانست و با بیان اینکه اگر ما در صحنه‌های انقلاب خدمتی انجام دادیم، به پشتوانه مادران و همسران بود، گفت: بچه‌های کمیته در روزهای انقلاب بدون هیچ چشم‌داشت و فیش‌های حقوقی و به دستور امام خمینی(ره) وارد میدان کمیته شدند و تا آخر ایستادند.

سپس، سید منصور موسوی از آزادگان کمیته انقلاب اسلامی گفت: ۱۱ سال در اسارت آمریکایی‌ها بودم درحالی که هیچ مدرکی از ما نداشت ولی چون ظالم بودند ما را نگه داشتند؛ دشمن مسائل روحی و روانی را علیه ما انجام می‌داد. 

در پایان این مراسم از خانواده‌های شهیدان دوران دفاع مقدس شهید سید برات حسینی، شهید محمدابراهیم حمیدی و شهید مجید بیاتی تجلیل شد.



منبع خبر

هفتمین ویژه برنامه شب خاطره بیشتر بخوانید »

شب خاطره پیشکسوتان و فرماندهان کمیته انقلاب اسلامی برگزار شد

شب خاطره پیشکسوتان و فرماندهان کمیته انقلاب اسلامی برگزار شد


شب خاطره پیشکسوتان و فرماندهان کمیته انقلاب اسلامی برگزار شد

به گزارش نوید شاهد، در ابتدا، سردار کرم‌پور رئیس کانون پیشکسوتان فراجا در سخنانی یاد و خاطره رزمندگان دوران دفاع مقدس را گرامی‌داشت و اظهار داشت: در این جلسه شب خاطره دو نسل و دو طبقه‌ی که در بخش امنیت میهن اسلامی‌مان توفیق خدمت داشته‌اند، حضور دارند. نسل اول در روزهای ابتدایی انقلاب در تهران‌بزرگ و شاکله کمیته انقلاب اسلامی را شکل دادند و سپس در کنار عزیزترین فرزندان در جبهه نبرد، جوانانی که از دانشگاه علوم انتظامی در این جلسه هستند، پیوند زیبایی شکل داده‌ شده است.
وی خاطره‌ای از “شهید ناصر دادرس” ذکر کرد و گفت: این شهید در کارگزینی کمیته سابق روی کاغذ نوشت “برادر ارجمندام، جناب اسماعیلی! من انشالله به فضل خدا اگر روزی بود، شنبه یا نهایتا یک‌شنبه در خدمت شما هستم اما حسب وظیفه می‌خواهم این دقایق را در محضر رزمندگان باشم”؛ اما ایشان در همان روزها در جریان بازدید از منطقه به شهادت رسید و یک‌شنبه ایشان تشییع شد. لذا این رزمندگان از تمام لحظات برای خدمت استفاده می‌کردند.
در ادامه سردار علی‌قلی فودازی به روایت بخش‌های از مبارزات کمیته در تهران پرداخت و گفت: جوان‌های امروز از چگونگی ایجاد کمیته‌های انقلاب در روزهای ابتدایی انقلاب اطلاع ندارند؛ این کمیته‌ها ابتدا در مساجد شکل گرفتند که اولین کمیته مربوط به استقبال از امام خمینی(ره) بود.
این پیشکسوت کمیته انقلاب اسلامی با بیان اینکه شهربانی و پلیس‌قضایی از دیگر مجموعه‌های برامده از کمیته انقلاب اسلامی بودند، گفت: مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی در راس کمیته‌های انقلاب اسلامی در تهران بودند که در ادامه به ۱۴ مجموعه توسعه پیدا کردند و حدود ۱۴ هزار نیرو در منطقه جنوب تهران داشتند که عمده وظیفه این کمیته‌ها تامین امنیت مردم بود.
وی با تاکید براینکه کسانی که در کمیته ماندند کسانی بودند که تابع ولی‌فقیه و حضرت امام (ره) بودند، گفت: همه بچه‌هایی که در کمیته‌های انقلاب اسلامی بودند به عشق امام(ره) ایستادند و مهمترین کار مقابله با گروهک منافقین بودند. اولین برخورد با منافقین در خیابان هلال احمر و علیه مرکز آموزش منافقین در سال ۱۳۵۹ بود.
فودازی تصریح کرد: در عملیاتی سه دختر عضو گروهگ منافقین را اوایل سال ۱۳۶۰ در خیابان وحدت اسلامی دست‌گیر کردیم که آن‌ها ۱۲ عملیات و ترور موفق انجام داده بودند.
در بخش دیگر این مراسم، حمید احمدی، از پیشکسوتان کمیته در سخنانی گفت: شخصا ورودی ۲۳ سال ۱۳۵۷ و اولین مجروح کردستان بودم که تیرخلاص خوردم و در عملیات برون‌مرزی و آبادان و گیلانغرب زخمی شدم اما همچنان زنده هستم.
وی گفت: اولین قائله‌ی که در کردستان ایجاد شد امام خمینی(ره) پیام دادند که این قائله را جمع کنید که شهید چمران در میدان بود و شرایط به طوری که کومله به پای بچه‌های جهاد نعل می‌زنند. ما داوطلبانه به پادگان امام حسین(ع) رفتیم و پس از اموزهایی راهی کرمانشاه و جوانرود شدیم و مقابل دشمن ایستادیم.
در ادامه سردار هاشمی از پیشکسوتان کمیته، مادران را ریشه پیروزی انقلاب دانست و با بیان اینکه اگر ما در صحنه‌های انقلاب خدمتی انجام دادیم، به پشتوانه مادران و همسران بود، گفت: بچه‌های کمیته در روزهای انقلاب بدون هیچ چشم‌داشت و فیش‌های حقوقی و به دستور امام خمینی(ره) وارد میدان کمیته شدند و تا آخر ایستادند.
سپس، سید منصور موسوی از آزادگان کمیته انقلاب اسلامی گفت: ۱۱ سال در اسارت آمریکایی‌ها بودم درحالی که هیچ مدرکی از ما نداشت ولی چون ظالم بودند ما را نگه داشتند؛ دشمن مسائل روحی و روانی را علیه ما انجام می‌داد.
در پایان این مراسم از خانواده‌های شهیدان دوران دفاع مقدس شهید سید برات حسینی، شهید محمدابراهیم حمیدی و شهید مجید بیاتی تجلیل شد.



منبع خبر

شب خاطره پیشکسوتان و فرماندهان کمیته انقلاب اسلامی برگزار شد بیشتر بخوانید »

محفل خاطره‌گویی «کوی نیک نامان» در خرم آباد برگزار می‌شود

محفل خاطره‌گویی «کوی نیک نامان» در خرم آباد برگزار می‌شود


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از لرستان، با مشارکت حوزه هنری انقلاب اسلامی لرستان و بنیاد شهید و امور ایثارگران و جانبازان استان لرستان، ویژه‌برنامه اولین اجلاسیه شهدای غریب در اسارت استان لرستان، محفل خاطره‌گویی با عنوان «کوی نیک نامان» فردا، ۲۵ مهرماه ساعت در تالار ماه حوزه هنری لرستان در خرم‌آباد برگزار می‌شود.

 این برنامه قرار هست به صورت محفل خاطره‌گویی با حضور جمعی از  رزمندگان و ایثارگران و آزادگان سرافراز دوران دفاع مقدس و عموم مردم برگزار شود.

 گرامیداشت یاد و خاطره ایثارگری و مجاهدت‌های شهدای گرانقدر و رزمندگان در دوران دفاع مقدس و آشنایی نسل جوان و نوجوان و عموم مردم با این شهدای گرانقدر از جمله اهداف برگزاری این برنامه هست.

 خاطره‌گویی آزادگان، اجرای سرود، پخش کلیپ و رونمایی از چند جلد کتاب از جمله بخش‌های این محفل خواهد بود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

محفل خاطره‌گویی «کوی نیک نامان» در خرم آباد برگزار می‌شود بیشتر بخوانید »

ویژه برنامه «شب خاطره»

ویژه برنامه «شب خاطره»/ با فرماندهان و پیشکسوتان دفاع مقدس


به گزارش نوید شاهد، پنجمین برنامه شب خاطره با حضور فرماندهان، پیشکسوتان، خانواده معظم شهدا و ایثارگران در سالن همایش‌های بین المللی خلیج فارس موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار می شود.

ویژه برنامه «شب خاطره»

زمان: سه شنبه 24مهرماه 1403 بعد از نماز مغرب و عشاء

مکان: میدان ونک- بزرگراه حقانی- انتهای خیابان سرو- موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس



منبع خبر

ویژه برنامه «شب خاطره»/ با فرماندهان و پیشکسوتان دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

خشاب دوربین عکاسی‌ام گلوله نداشت

روزی‌ که خشاب دوربین عکاسی‌ام گلوله نداشت+ فیلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار گروه فرهنگ دفاع‌پرس، تاریخ جنگ تحمیلی مملو از خاطرات تلخ و شیرین بسیاری هست، خاطراتی که برخی از آنها بار‌ها گفته شده و برخی هنوز در یاد رزمندگان و یادگاران جنگ تحمیلی مانده هست. مرور این خاطرات هر چند بار‌ها و بار‌ها شنیده باشیم هنوز حلاوت خود را از دست نداده هست. 

زنده یاد رسول ملاقلی‌پور از کارگردانان سینمای دفاع مقدس که از همان ابتدای جنگ به عنوان عکاس و مستندساز وارد جبهه‌های نبرد شده بود، خاطرات بسیاری از آن دوران داشت. وی بخشی از این خاطرات را در آثار سینمایی خود برای همیشه ثبت و ضبط کرد.
ملاقلی‌پور همچنین در صد و چهل و چهارمین برنامه شب خاطره که در آذر ۱۳۸۴ در حوزه هنری برگزار شده بود، به نقل یکی از خاطرات خود پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

عکاسی بدون نگاتیو

 در جمع خرمشهری‌ها یک عکاسی بود که از بچه‌های قدیمی حوزه هنری بود مشغول عکاسی از رزمندگان خرمشهری بود. من دیدم یک تعدادی از شهرستانی‌ها که نوجوان و پیرمرد و… در بین‌شان بود، ترک هم بین آنها زیاد بود، آمدند که عکس بگیرند؛ گفتند نباید از شما عکس بگیرم بروید واحد خودتان. 

این بچه‌ها که از آنها عکس نگرفته بودند، و در واقع غیر از خرمشهری‌ها از بقیه عکس نگرفتند. برگشتند بین خاکریز‌های موقتی که احداث شده بود. آنجا بغض کردند. من هم در دوره‌ای بودم که در کوله پشتی‌ام دوربین سوپر ۸ و دوربین عکاسی بود. اما من نمی‌توانستم عکس بگیرم از آنها که دلیلش را متوجه می‌شوید. در بین بچه‌ها یک نوجوان ۱۵ ساله بود که اگر اشتباه نکنم عباس نام داشت. در تاریک و روشن هوا دیدم که بغض کرده هست. رفتم پیشش و گفتم: چرا گریه می‌کنی؟ حالا از تو عکس نگرفتند، مهم نیست.

کلی سربه‌سرش گذاشتم تا به حرف آمد و گفت: من پدر و مادر ندارم. در یتیم خانه بزرگ شدم. عشقم کشیده بود یک عکس یادگاری بگیرم. با اینکه کسی را ندارم تا جایی این عکس را بگذارد و راجع من بعد‌ها صحبت بکند، اما دلم می‌خواست این عکس را داشته باشم.

گفتم: خوب این عکس را من می‌گیرم.

گفت: نه. نمی‌خواهم.

من دست کردم تو کوله‌پشتی و دوربین عکاسی‌ام را درآوردم. متوجه یک اتفاق تلخ شدم، وقتی من در دارخوین بودم یادم رفتم بروم اهواز نگاتیو بخرم. فیلم‌های خام من تمام شده بود و دوربین من یا اسلحه من هیچ فشنگی نداشت، خشابش خالی بود. احساس کردم به عنوان یک آدم باید یک حالی باید به این پسر ۱۵ ساله بدهم. فلاش را روی دوربین عکاسی گذاشتم، باطری هم داشت، فلاش بزرگی هم داشتم. شروع کردم میزان کردن آن.

اما عباس با دست جلوی صورتش را گرفت بغض هم داشت که در تاریک و روشن دیده می‌شد. یک فلاش زدم که صورتش را در ویزور دیدم. با خوردن نور فلاش دانه دانه بچه‌های بسیجی که حدودا سه هزار نفر می‌شدند پیدایشان شد. تعدادی از این بسیجی‌ها داشتند سوار کامیون‌ها می‌شدند و در حال خواندن نوحه بودند که بروند دم خط. با خوشحالی آمدند و گفتند: اخوی فیلم داری؟ عکس می‌اندازی؟

گفتم: بله. همه بیایید.

تک تکی، دوتایی، بچه محل بودند، بچه‌های مسجد بودند. من تند تند عکس می‌گرفتم، در حالی که فیلمی وجود نداشت و این جرات را هم نداشتم به اینها بگویم. فیلمی وجود ندارد و همه دارند عکس یادگاری می‌گیرند و به من می‌گویند شماره تلفن بده، آدرس بده، ما کجا بیاییم عکس بگیریم. من مگر جرات می‌کردم در حوزه اندیشه و هنر اسلامی در خیابان حافظ کار می‌کنم.

تنها چیزی که به ذهنم رسید این بود که من از این بسیجی‌ها آدرس بگیرم. گفتم: شما‌ها به من آدرس بدهید، من عکس‌ها را می‌فرستم.

حدود دوهزار یا سه هزار عکس گرفتم و همین تعداد آدرس و شماره تلفن بچه‌ها را گرفتم و ریختم در کوله‌پشتی ام. در حالی که عکسی نگرفته بودم. به هیچ‌کدام هم نگفتم. همه سوار کامیون‌های ده‌تن شدیم. با ترس و لرز حقیقتا نمی‌خواستم بمیرم. می‌خواستم زنده بمانم. می‌خواستم صاحب خانه بشوم، صاحب زندگی بشوم. مثل بقیه آدم‌ها، مثل آن بسیجی‌ها تصمیم نگرفته بودم شهید بشوم.

کد ویدیو

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روزی‌ که خشاب دوربین عکاسی‌ام گلوله نداشت+ فیلم بیشتر بخوانید »