گروه جامعه دفاعپرس – سردار سید تیمور حسینی رئیس پلیس راهور فراجا؛ در روزهای اخیر دو خبر فناورانه در فضای مجازی پربازدید شد اول خبر خارجی اعلام شروع تولید انبوه اتومبیلهای خودران توسط شرکت تسلا و دیگری بهکارگیری خودروهای برقی در پلیس راه محور تهران کرج به قزوین و سپس ارتقا آن به پنج هزار دستگاه در مأموریتهای پلیس سراسر کشور.
واقعیت این هست که برای گریز از ابر چالش تراکم ترافیک کلانشهرها راهی به جز توسل به معجزه و شگفتی سازیهای دانش بنیانی باقی نمانده چون هرگونه اقدام، فقط در راستای ارتقای کیفیت خودرو و توسعه راهها ضمن کارگشا بودن باعث افزایش تقاضا و مصرف شده ولی بار ترافیکی به علت عدم تغییر سیاستگذاریها و به تبع آن رفتارهای اجتماعی شاهد تغییر چندانی نخواهد بود.
بر اساس مطالعه صورت گرفته در ۳ کشور آلمان، ژاپن و بریتانیا تمرکز بر روی کاهش ترافیک بدون محدود کردن تحرک شهرنشینان تابع سه اتفاق هست اول کاهش نیاز به استفاده از خودرو به ویژه در بخش خصوصی و دوم انتقال بار ترافیک باقیمانده به وسایل حمل و نقل عمومی دوستدار محیط زیست و سوم پایش هوشمند نیازها و رفتارهای ترافیکی شهروندان هست.
امروز فقط اتحادیه اروپا علی رغم تمام زیرساختها و برنامهریزیهای علمی و قانون مداری آموخته شده ۱۱۰ میلیارد یورو در سال هزینه مدیریت تحرک شهری و تراکم جادهها میکنند. سطح بالای ازدحام بهرهوری در تمام امور را به شدت محدود میکند به طوری که در یک تحقیق مشاهده شده که روانسازی ترافیک میتواند به ازای هر ۱۰ درصد کاهش زمان سفر حداقل تا ۳ درصد بهرهوری عمومی منطقه را ارتقا میدهد و برخلاف آن ناکارآمدی جابجایی و آلودگی محیط زیست و فقدان ایمنی خودروها و جاده به شدت باعث کاهش قابلیت زندگی در شهر میشود.
با این مقدمه و طرح مسئله به دنبال ارائه این نظر هستیم که تنها راه نجات ما از این ابر چالش جهانی در کوتاه مدت تغییر ریل از اقدامات سختافزاری و سنتی و عمرانی و ارائه لوایح قانونی سلبی محض به سوی اقدامات هوشمند و دانش بنیانی و نرمافزاری و فناورانه هست. البته اقدامات خلاقانه و دانش بنیان همواره با نواقص و ایرادات از قبیل ضعف قابلیت اجرا در عمل و صحنه، فقدان خبررسانی و آموزش و پذیرش همگانی و تغییرات مداوم دنیای فناوری و هزینهبریها مواجه هستند و نیازسنجی و به روز شدگی آنها به درستی صورت نمیپذیرد.
برای رفع این معضل جوانان و نخبگان وطنی و شرکتهای دانش بنیان باید خلاقیتهای خود را چه در قالب و بستر امواج فضای مجازی و یا خطوط مخابراتی و….. از طریق الگوهای هوش مصنوعی و یا……. بر سه اصل در دسترس بودن همگانی، کم هزینگی و امن بودن بنا نهند و محصول آنها در عمل مشکل میدانی پلیس و مردم را حل نمایند و قابلیت تعمیم و توسعه را داشته باشد.
پلیس راهور از همین رسانه از کارآفرینان و دانش بنیانها دعوت میکند پیشنهادهای پژوهشی خود را در اختیار مرکز پژوهشهای کاربردی پلیس راهور قرار دهند تا مراحل لازم بعدی را با همراهیتان طی و ایدههای شما را تبدیل به محصول مشکلگشا در کنترل و راهبری هر سه حوزه خودرو و راه و انسان کنیم.
انتهای پیام/ 241
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «نشریه آتلانتیک» به تازگی در گزارشی، پیشرفتهای اخیر در زمینه هوش مصنوعی و جلوههای تازه این فناوری را که عمومی شدهاند، به نمودهایی عینی از یک توهین تشبیه کرده است. این نشریه مینویسد: «اگر خواستید به معنای واقعی کلمه به احساسات یک نفر در سال ۲۰۲۳ آسیب بزنید و با او بازی کنید، سراغ هوش مصنوعی بروید».
نکته قابل تامل اینکه به تازگی شماری از رهبران صنعتی و حوزه فناوری آمریکا نیز در بیانیه مشترکی به این نکته اشاره داشتهاند که هوش مصنوعی میتواند خطرِ انقراض بشر را به همراه داشته باشد. البته که در این زمینه برخی معتقدند فناوری و پیشرفت آن اتفاقی کاملا مثبت است با این حال، سوءاستفادههای بشر از آن میتواند عوارض جانبی بسیار بدی را به همراه داشته باشد. با این همه، این طور به نظر میرسد که حداقل از ۳ منظر، کاربردهای هوش مصنوعی در زندگی بشر میتواند تبعات مخربی را به همراه داشته باشد.
اول اینکه باید توجه داشته باشیم، سالهاست مناظرات مختلفی در مورد استفاده از فناوری هوش مصنوعی در صنعت تسلیحات مطرح میشود. با این حال، در مدت اخیر و با توجه به کسب پیشرفتهای قابل ملاحظه در این حوزه، مناظرات در مورد تبعات مخرب استفاده از هوش مصنوعی در قالب تسلیحات مختلف نیز بیش از پیش افزایش یافته است.
در این زمینه منتقدان به طور خاص به این نکته اشاره دارند که فناوری هوش مصنوعی و استفاده از آن در قالب تسلیحات مختلف در میدانهای نبرد که عاری از حضور مستقیم انسانها هستند، میتواند تبعات وخیمی را برای غیرنظامیان به همراه داشته باشد. آنها در این زمینه به طور خاص به دو نکته اشاره میکنند. اول اینکه اساسا هوش مصنوعی در میدانهای جنگ قادر به تمیز دادن و تفاوت قائل شدن میان نظامیان و غیرنظامیان نیست و دیگر اینکه اگر فناوری راهبری هوش مصنوعی از کنترل خارج شود و اختلالی در این مسیر رخ دهد، کاملا محتمل است که یک فاجعه رخ دهد و شاهد کشتارهای خطرناک از سوی ماشینهای جنگی مجهز به هوش مصنوعی باشیم.
کما اینکه پیشتر نیز مثلا تصاویری از اتومبیلهای خودرانِ شرکت «تسلا» که مجهز به هوش مصنوعی هستند، در حالی که کاملا کنترل خود را از دست داده و با سرعت فروان در محیط شهری حرکت میکنند منتشر شده است.
دوم اینکه ظهور فناوریهای جدید نظیر «چت جیپیتی» و امثالهم سبب شده تاافراد بتوانند با هوش مصنوعی چت کنند و پاسخهایی را از آن بگیرند که تا حد زیادی به پاسخهای بشری نزدیک هستند. موضوعی که به طور خاص در مدت اخیر جنجالهای زیادی را برانگیخته و مثلا موارد زیادی بوده که افراد در قالب مقالات و گزارشهای کاری و تحصیلی خود از این فناوری سواستفاده کرده اند.
در این میان، فعال شدن فناوریهای دیگر که امکان شبیه سازی بالای صدای افراد و حتی تصویر آنها را فراهم میکند نیز در نوع خود چالش زا شده است. جالب است که مثلا «تام هنکس» بازیگر شناخته شده هالیوودی به تازگی در موضع گیری گفته است که با استفاده از هوش مصنوعی قادر خواهد بود که پس از مرگش نیز فیلم بازی کند؛ و در نهایت سوم اینکه در مدت اخیر شاهد انتشار تصاویری با کیفیت بالا و البته بسیار شبیه به واقعیت بوده ایم که همگی دستپخت هوش مصنوعی بوده اند و در نوع خود بُهت مردم در کشورهای مختلف جهان را به همراه داشته و حتی در بعضی موارد آنها را شوکه نیز کرده اند. به عنوان مثال، در بحبوحه طرح اتهامات مختلف علیه ترامپ به دلیل پرونده قضایی او و امکان بازداشت قریب الوقوعش، تصاویری از بازداشت ترامپ توسط هوش مصنوعی در فضای مجازی منتشر شده که برای مدتی، بسیاری را شوکه کرد.
تصاویری که کاملا جعلی بودند. در نمونهای دیگر، در مدت اخیر تصاویری از وقوع انفجار در نزدیکی کاخ سفید منتشر شد که جدای از شوکه کردن افکار عمومی در آمریکا، بهت و شوک فعالان اقتصادی در این کشور را نیز به همراه داشت. موضوعی که بلافاصله با واکنشهای مقامهای آمریکایی رو به رو شد و آنها سعی کردند ضمن رد کردن صحت تصاویر مذکور، از تاثیرگذاری منفی چند عکس تولید شده توسط هوش مصنوعی بر بازار و مناسبات اقتصادی کشور خود جلوگیری کنند.
با این همه باید منتظر ماند و دید که بشر در سالهای آینده، چه اقداماتی را با محوریت برقراری برخی اصول و مقررات و پروتکلها جهت مدیریت فناوریهای مرتبط با هوش مصنوعی انجام میدهد. حوزهای که مخصوصا در سالهای اخیر، مناظرات و مباحثات مختلفی با محوریت آن انجام گرفته و به شدت چالش زا بوده است.
منبع: سایت الف
انتهای پیام/ ۱۳۴
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
او نسخهی جدیدی از خداوارههای دنیای متهوّر نو از جمله جابز و گیتس است. اخیرا کار تبلیغ «مذهب» ایلان ماسک به جایی رسیده که مجله فوربز چهرهی خدا را شبیه ماسک خوانده است!
سرویس جهان مشرق- در تصویرسازی این روزهای امپراتوری رسانههای جریان اصلی در غرب، «ایلان ماسک»، یک «نابغه حیرتانگیز» است که به واسطهی نبوغ اعجابآور و جاهطلبی و بیپروایی خود، بیمحابا به حوزههای مختلف فناوریهای پیشرفته ورود می کند و در این سن نسبتا جوان خود، رقیب قدرتمندی برای نهادهایی چون پنتاگون و ناسا است. به نوعی می توان گفت او نسخهی جدیدی از بتها و خداوارههای دنیای متهوّر نو از جمله استیو جابز و بیل گیتس است با اظهارنظرهای جنجالی و عجیب و خارج از هنجار خود، خصلت یک ستارهی راک را هم به نبوغ علمی خویش افزوده است.
حتی کار این تصویرسازی اسطورهای به جایی رسیده که در هرزنامههایی به اسم مقاله، خدا را موجودی شبیه ایلان ماسک دانستند!
اما آیا واقعا ایلان ماسک یک «نابغه»، آن هم در سطحی است که درباره او تبلیغ می شود؟
او در ۱۹۷۱ در آفریقای جنوبی به دنیا آمد. او در خانوادهای ثروتمند رشد کرد. خانوادهی او صاحب معدن زمرد بودند. پدرش «اِرول ماسک» در مصاحبهای گفته است:
” ما خیلی پولدار بودیم. گاهی آنقدر پول داشتیم که حتی نزدیک گاوصندوق هم نمی توانستیم برویم. “
ظاهرا او در نوجوانی با جیبهای پر از سنگ زمرد متعلق به پدرش به جواهرفروشیها می رفته و آنها را می فروخت و پولش را به جیب می زد.
با اینحال ایلان در راستای ارایهی جلوهای خودساخته از خود، مدعی شده که بعد از دوره کالج، ۱۰۰ هزار دلار بدهی وام کالج او بوده و او حتی نمی توانسته یک رایانه دست دوم بخرد.
اما نکته اینجاست که او در دوران تحصیل دوره کارشناسی در دانشگاه پنسیلوانیا از بورس تحصیلی کامل استفاده می کرد. جدای از این، او در دوران دانشگاه، به همراه یکی از همدانشگاهیهای خود به نام «ادئو رِسی»، یک خانه با ۱۰ اتاق خواب خرید و آن را تبدیل به یک نوع کلاب شبانه کرد. [۱]
در تبلیغات رسانهای، ضریب هوشی ایلان ماسک «۱۵۵» است. معلوم نیست تحت کدام آزمون و تستی این عدد به دست امده است. اما روشن است که او وقتی برای دوره دکتری فیزیک وارد دانشگاه استنفورد شد، تنها دو روز دوام آورد و درس را رها کرد. [۲]
ایلان ماسک اولین شرکت خود را به نام ZIP۲ به همراه برادرش کیمبال در ۱۹۹۵ در پالو آلتو کالیفرنیا ثبت کرد. برای راهاندازی این شرکت، که فعالیت آن ایجاد درگاهی برای آگهیهای تجاری اینترنتی بود(چیزی که در آمریکا به نام یلو پیج شناخته می شود و در کشور خود ما هم پروژههایی چون کتاب اول از آن الهام گرفته)، دهها هزار دلار از والدین خود دریافت کرده بود. به علاوه، شریک تجاری پدر آنها، گرک کوری، حاضر شد برای این پروژه شریک تجاری پیدا کند. جالب اینجاست که امروز ایلان ماسک را نابغهی برنامهنویسی از دوران نوجوانی معرفی می کنند، در حالی که همه کدنویسیهای او برای ZIP۲ اشتباه بود و آنها مجبور شدند چند برنامهنویس حرفهای استخدام کنند تا کدها را بازنویسی کند. [۳]
در ۱۹۹۹ آن دو موفق شدند شرکت کامپک کامپیوتر را اقناع کنند که برای گسترش دادن موتور جستجوی خود(آلتاویستا) شرکت zip۲ را از آنان بخرد. زیپ تو به قیمت ۳۰۷ میلیون دلار فروخته شد و ایلان و برادرش جمعها ۳۵ میلیون دلار به دست آوردند. جالب اینجاست که خرید این شرکت تبدیل به یک ضرر بزرگ برای مدیران کامپک شد و آنها نتوانستند هیچ سودی از این معامله به دست بیاورند و در نهایت مجبور به انحلال آن شدند. [۴] ایلان ماسک البته سود سرشاری از این معامله برد و از ۲۲ میلیون دلاری که به جیب او رفت، به خود یک جایزه یک میلیون دلاری داد و یک خودروی فوقگرانقیمت مک لارن اف ۱ خرید. او این خودرو را بیمه نکرد و در یک تصادف آن را تقریبا نابود کرد. همهی این دیوانهبازیهای اصطلاحا لاکچری به معروفتر شدن برند او کمک کردند.
در دسامبر سال ۱۹۹۹، بعد از فروش zip۲ ایلان ماسک به همراه سه نفر دیگر (هریس فریکر، کریستوفر پاین و اد هو) یک بانک انلاین به نام X.COM تاسیس کردند. با این حال، تنها ۵ ماه بعد از شروع به کار شرکت، فریکر ترتیباتی صورت داد که ماسک از سیاستگذاری شرکت کنار گذاشته شود و خود به فریکر بر صندلی مدیرعاملی بنشیند. در مارس ۲۰۰۰، ایکس دات کام توسط شرکت رقیبش، Confinity، خریدار شد نام شرکت جدید هم ایکس دات کام شد.
نکته بسیار مهم اینجاست که در تبلیغات اینروزهای رسانهها، «PayPal»، به عنوان شاهکار و نقطه عطف ابداعات و آغاز روند جهشی او معرفی می شود. این در حالی است که اصولا پی پَل، ابداع مکس لِوچین و پیتر تیل، یعنی موسسان شرکت کانفینیتی در سال ۱۹۹۸، پیش از ادغام با ایکس دات کام بود و ماسک هیچ نقشی در طراحی آن نداشت! [۵]
تازه تمام چند ماهی که ماسک در شرکت ادغام شدهی ایکس دات کام و کانفینیتی حضور داشت، با وجود این که بیشترین سهام را در اختیار داشت و مدیرعاملی را هم خود به عهده گرفت، درگیر جنگ قدرت با سایر سهامداران اصلی و مدیران شرکت بود. اینگونه بود که در سپتامبر ۲۰۰۰، زمانی او در سفر ماه عسل خود در استرالیا به سر می برد، توسط هیات مدیره از مدیرعاملی کنار گذاشته و عملا از مدیریت شرکت اخراج شد و پیتر تیل، طراح مشترک پی پَل با لِوچین جای او را گرفت. [۶] تازه در ژوئن ۲۰۰۱ بود که نام شرکت از ایکس دات کام(که با فشار ماسک نهاده شده بود) به PayPal تغییر کرد. [۷]
جالب اینجاست که برای استعفای ایلان ماسک از ایکس دات کام، تواقفنامهای امضاء شد که برای جلوگیری از ضربه خوردن به اعتبار او، در وبسایتهای شرکت، همه جا به نام او به عنوان یکی از «موسسان» شرکت ایکس دات کام قدیم و ایکس دات کام جدید (بعد از ادغام با کانفینیتی) اشاره شود. همین تواقفنامه بعدا به ایلان ماسک اجازه داد که با وجود این که هیچ نقشی در طراحی سیستم تراکنش الکترونیک پی پل نداشت، صرفا به خاطر همان توافق، همهجا خود را موسس آن معرفی کند. در حالی که منظور نقش او در شکلگیری شرکت پی پل، به عنوان تغیرنامیافته شرکت ایکس دات کام است، نه طراحی سیستم پرداخت معروف پی پل.
تحت مدیریت پیتر تیل، ارزش شرکت پی پل بسیار رشد کرد و در نهایت او توانست شرکت را به قیمت ۱.۵ میلیارد دلار به شرکت eBay بفروشد. از این معامله، سهم ایلان ماسک ۱۸۰ میلیون دلار شد. او با این پول توانست در شرکتهای «تسلا»، «اسپیس ایکس» و شرکت ناموفق و ورشکسته «Solar City»سرمایهگذاری کند. بر خلاف همه تبلیغات و اسطورهسازیها و البته ادعاهای دروغین خود او، ایلان ماسک موسس شرکت «تسلا» نیست. تسلا در سال ۲۰۰۳ توسط مارک تارپنینگ و مارتین اِبِرهارد تاسیس شد. [۸]
ماسک با عایدی خود از معاملهی شرکت پیپَل، حدود ۳۰ میلیون دلار در شرکت تسلا سرمایهگذاری کرد و با این سرمایه به ریاست هیات مدیره شرکت رسید[۹] . وقتی در سال ۲۰۰۶، نیویورک تایمز در مقالهای به روند تاسیس شرکت تسلا پرداخت، هیچ اشارهای به ایلان ماسک نکرد. این ماجرا برای ماسک بسیار سنگین آمد و او در ایمیلی به مارتین ابرهارد، موسس مشترک و ایدهپرداز اصلی تسلا گلایه و اعتراض کرد. ابرهارد برای آن که دل سرمایهگذار اصلی را به دست بیاورد، مدیرعامل وقت را برکنار و ماسک را به جای او گذاشت. اما ماسک در عوض شروع به توطئه و کودتا علیه ابرهارد کرد و در سال ۲۰۰۷، موفق شد موسس را از شرکت بیرون کند. ابرهارد در سال ۲۰۰۹، شکایت قضایی علیه ماسک مطرح کرد و او را به توطئه علیه خود در ماجرای اخراجش از شرکتی که خود ابرهارد تاسیس کرده بود، متهم نمود. در شکایت ابرهارد، ایلان ماسک به این متهم شده که در حال دستکاری همه اطلاعات آرشیوی شرکت است تا با «باز-نگاری» تاریخچه شرکت، خود را در جایگاه موسس اصلی و سازنده برند تسلا جا بزند! [۱۰] [۱۱]
دربارهی ماجراهای ایلان ماسک با شرکت فضایی «SpaceX»، هم ما شاهد داستانهایی به غایت بلاهتبار هستیم که از سوی رسانههای مبلغ و ترویجدهندهی برند «ایلان ماسک» منتشر می شود. این که یک روز او به وبسایت ناسا سر می زند و می بیند که هیچ پروژهای برای سفر به مریخ در آن نیست. سپس به روسیه می رود تا راکت ارزان بخرد، اما پیدا نمی کند و بعد با خودش عهد می بندد که خودش راکت بسازد و شروع به کتاب خواندن می کند و تا… ا.
شرکت «اسپیس ایکس» و پروژهی «مستعمرهسازی مریخ»، بیشتر شبیه داستانهای دیو و پری والت دیزنی است و بیش از حد ذهن مخاطب عام را کُند و رسوبگرفته در نظر گرفته است! کسی که حتی یک روز سابقهی تحصیل و حتی کار عملی در حوزه ساخت راکت و تجهیزات هوا-فضا نداشته، به ناگاه تبدیل به غول فناوری فضایی و همکار و حتی رقیب ناسا شود به داستانهای کودکانه بیشتر شبیه است! با اینحال برخی جزییات در همین داستان هست که نشان می دهد در ماجرای تاسیس «SpaceX» هم، کسان دیگری دستاندرکار اصلی بودند، اما طبق معمول میوهی شهرت را ماسک چید.
طبق همین داستان جاافتاده و تثبیت شده رسانهای، در اکتبر ۲۰۰۱، ایلان ماسک ۳۰ ساله به همراه «جیم کنترل» (Jim Cantrell) و رفیق دوران دانشگاهش «ادئو رِسی» به مسکو رفتند تا از شرکتهای فضایی روسیه راکت بخرند. اما جیم کنترل کیست؟ همانقدر که در سال ۲۰۰۱، ایلان ماسک یک چهرهی بیربط به حوزه هوا-فضا بود، کنترل فردی شناختهشده در سطح بینالملی در این حوزه بود. این کارآفرین و مهندس مکانیک شناختهشده، با سازمانهای فضایی چند کشور همکاری کرده بود و خود به صورت شخصی شرکت هوا-فضای «فانتوم» را تاسیس کرد.
او با پروژههای دفاعی پنتاگون(وزارت دفاع) هم همکاری داشت. نکته بسیار قابلتوجه این که، کَنتِرل موسس مشترک، نایب رییس، مغز متفکر تاسیس «SpaceX» بود. او حتی مهندس ارشد نخستین پروژهی مهم این شرکت یعنی «فالکون ۱» نیز بود. [۱۲]
کسی که برخلاف ماسک، هم در این حوزه(ساخت راکت) تحصیل کرده بود، هم تجربهی سالها کار عملی داشت و هم سالها با سازمانهای هوا-فضای مختلف کار کرده بود. [۱۳] [۱۴] اما امروز هیچ خبری از نام کنترل در تاریخچهی اسپیس ایکس نیست، چرا که ظاهرا قرار بوده فقط و فقط یک نام، در این وسط باقی بماند، رشد داده شود و تبدیل به یک «اسطوره» گردد.
ماجرا اما وقتی جالبتر می شود که بدانیم، در آن سفرهای ادعایی به روسیه برای خرید موشک بالیستیک. در فوریه ۲۰۲۲، یک چهرهی بسیار جالب هم همراه ماسک و رفقایش دیگرش شد: «مایکل دی گریفین»، فیزیکدان و مهندس هوافضا، معاون وزارت دفاع آمریکا، همکار آژانس اطلاعات مرکزی یا همان سیا در حوزه علم و فناوری، باز هم جالبتر این که این فرد، سه سال بعد از این سفر، یازدهمین مدیر ناسا(۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹) شد! [۱۵]
ماجرا اکنون کمی روشنتر است. تیمی از چهرههای کاربلد و متخصص و شناختهشده وابسته به حکومت، با یک جوان تاجر سی ساله که تازه سری در بین سرها درآورده بود، به چه کاری به مسکو رفته بودند؟ آیا روشن نیست که ایلان ماسک، دستکم از مقطعی به بعد تبدیل به یک «پروژه» شد که از سوی محافل قدرتمند و ذینفوذ در آمریکا حمایت و پروموت میشد؟
نکته بسیار عجیب و جالبی که «پروژه» بودن ماهیت و هویت فردی به نام «ایلان ماسک» را قابلتامل میسازد این است که «ورنر فن براون»، دانشمند فیزیک و متخصص ساخت موشک و راکت در آلمان نازی که بعد از پایان جنگ دوم جهانی در قالب عملیات پیپر کلیپ به همراه صدها دانشمند نازی به آمریکا منتقل شد و نقشی کلیدی در صنعت موشکی ایالات متحده ایفاء کرد، در سال ۱۹۵۲ رمانی علمی-تخیلی با نام «پروژهی مریخ» منتشر کرد که در آن به فردی با عنوان «ایلان» اشاره کرده که در راس دولت حاکمشده بر مریخ قرار می گیرد! [۱۶]
ورنر براون، عضو کلیدی واحد نخبهی اس اس در آلمان نازی بود که مورد عنایت خاص شخص هیتلر قرار داشت. او از دانشمندان ارشد پروژهی موشک V۲ بود که امروزه آن را نسخهی مادر موشکهای بالیستیک می دانند. حال که ایلان ماسک به طور مشترک با ناسا ظاهرا روی پروژهی سفر به مریخ کار می کند، بازکشف این نکته در آمریکا بسیار جنجالی شده است.
جدای از این که در خود ایالات متحده، بسیاری از خبرنگاران مستقل و فعالان رسانهای، بیشتر ویدئوهایی که از پروژههای پر آب و تاب اسپیس ایکس منتشر می شود(مثلا فرود راکت روی قایق و …)، بیشتر بازیهای گرافیکی و پردازش بصری(CGI)می دانند، دربارهی ماهیت برنامههای کاوشی بلندپروازانه چون مریخنورد و امثال آن هم، حرف و حدیث بسیاری وجود دارد. بعد از سفر ادعایی آپولو ۱۱ به ماه، تا به امروز، صدها قرینه و مدرک و شبهه علیه اصالت نداشتن آن فیلمهای فرود روی ماه در خود آمریکا منتشر شده است و حتی این گمانه هم مطرح است که اصولا کارگردان پروژهی آپولو ۱۱ استنلی کوبریک، کارگردان شهیر هالیوود بوده است.
با این حال، به فرض اصالت داشتن آن سفر، پرسشی که همواره دربارهی ناسا مطرح است این است که چطور با فناوری ۱۹۶۹ توانستند انسان به کره ماه بفرستند، اما با تحولات و پیشرفتهای نجومی بیش از نیم قرن گذشته، چرا یک بار دیگر آن ماموریت تکرار نشد؟
جالب اینجاست که «باز آلدرین» که مثلا عضو تیم فضانوردان آپولو ۱۱ بود، وقتی پای گفتگو با یک دخترک دانشآموز نشست، در جواب همین سوال دخترک که چرا بعد از آپولو ۱۱ دیگر فضانوردی به ماه نرفت، گفت: “برای این که ما به آنجا نرفتیم و این چیزی است که اتفاق افتاد! “[۱۷] البته این مسالهای است که در مجالی مستقل می شود و باید به آن پرداخت. فقط محض نمونه، جالب است بدانیم که در نظرسنجی که در سال ۲۰۱۶ در انگلستان انجام گرفت، ۵۲ درصد پاسخدهندگان ماجرای فرود به ماه را «جعلی» می دانستند. [۱۸]
ظاهرا ایلان ماسک در دزدیدن شهرت و اعتبار دیگران، حرفهای شده است. البته از کسی که زیر دست پدری بزرگ شده که به گفته خود او، «یک مرد شرور منحرف» بود[۱۹] ، چندان دور از انتظار نیست. پدر ایلان، یعنی ارول، کسی است که با دخترخواندهی خود(یعنی دختر همسر سابقش از ازدواج قبلی او) از دوران نوجوانی دختر در ارتباط بود و اکنون از او یک فرزند دارد! [۲۰]
به نظر می رسد در شکلگیری «اسطوره» ی ایلان ماسک، جدای از هوش سیاه او در بازاریابی و برندسازی از خود و البته سرقت داراییهای معنوی دیگران، یک دست حمایتی قوی هم دستاندرکار بوده است. بدون پشتیبانی آشکار یک شبکه رسانهای-تبلیغاتی، قطعا ایلان ماسک همین برندی که اکنون هست، نبود. او اکنون یکی از منادیان «نظم نوین جهانی» است و ترنس-هیومانیسم، یعنی ترکیب انسان و ربات و پروژههایی چون وارد کردن نانوچیپ به بدن انسانها را دنبال می کند.
جالب اینجاست که دوست دختر سابق او، خواننده کانادایی مشهور به «گرایمز»، از مبلغان آرمانشهر کمونیستی به سیاق ۱۹۸۴ جرج اورول است که در آن شهروند-رعیتها به صورت کامل و صددرصدی توسط یک حکومت واحد جهانی و با فناوریهای پیشرفته رصد و کنترل می شوند.
بیراه نیست که ایلان ماسک را یک «سوپرنابغه» ی جعلی و یک برند بادشدهی رسانهای بدانیم که قرار است با برند خود برنامههایی مشکوک را برای محافلی مرموز، قدرتمند و شوم در پشتپرده پیش ببرد. او همانقدر نابغه است که فرضا بیل گیتس، «انساندوست». همهی این صفات چیزی جز بازنماییهای رسانهای با اهدافی خاص نیستند و آیندهای نه چندان دور این ماجرا را روشن خواهد کرد.
نشریه فوربس آمریکا تازهترین ردهبندی ثروتمندترین افراد جهان در سال ۲۰۲۲ را منتشر کرد. این فهرست شامل ۲ هزار و ۶۶۸ میلیاردر است که در مجموع از ثروتی معادل ۱۲.۷ تریلیون دلار برخوردارند.
به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از یورو نیوز، در صدر این فهرست ایلان ماسک قرار دارد. با جهش ۳۳ درصدی سهام شرکت تسلا، ماسک ۶۸ میلیارد دلار جدید کسب کرد و با ۲۱۹ میلیارد دلار، مقام ثروتمندترین فرد جهان را به خود اختصاص داده است.
در رده دوم جف بزوس، مالک آمازون قرار دارد که به دلیل کاهش ۳ درصدی سهام این شرکت و همینطور افزایش کمکهای خیریهاش، ۶ میلیارد دلار دارایی قبلی خود را از دست داد و با ۱۷۱ میلیارد دلار به رتبه دو سقوط کرد.
در رتبه سوم نیز برنار آرنو، سرمایهدار فرانسوی صاحب شرکتهای تولید کالاهای لوکس قرار دارد که سال گذشته ۸ میلیارد دلار به ثروت خود اضافه کرد و داراییهایش در مجموع به ۱۵۸ میلیارد دلار رسید. بیل گیتس با ۱۲۹ و وارن بافت نیز با ۱۱۸ میلیارد دلار در ردههای ۴ و ۵ قرار گرفتند.
در این فهرست کماکان فرانسواز بتانکور مدیر ثروتمندترین زن جهان که پدربزرگش غول لوازم آرایشی و بهداشتی «لورآل» را تأسیس کرد، با ۷۴.۸ میلیارد دلار مقام نخست را داراست. در مجموع ۳۲۷ زن در این لیست حاضر هستند که از میان آنها ۲۲۶ نفر ثروت خود را به ارث بردهاند و ۱۰۱ نفر میلیاردرهای خودساختهای هستند که در صدر آنها فن هونگ وی رئیس شرکت الیاف شیمیایی هنگلیگروپ چین با ۱۸.۲ میلیارد دلار ثروت قرار دارد.
موکش آمبانی از هند با ۹۰.۷ میلیارد دلار دارایی همچنان ثروتمندترین فرد در آسیا نام گرفته است.
آمریکا با ۷۳۵ میلیاردر که ثروتی به ارزش ۴.۷ تریلیون دلار دارند همچنان در صدر جهان است. چین (شامل ماکائو و هنگ کنگ) با ۶۰۷ میلیاردر با ثروتی مجموعا به ارزش ۱.۹۶ تریلیون دلار در رتبه دوم باقی مانده است. در مجموع، میلیاردرهای چینی نسبت به سال پیش که حدود ۲.۵ تریلیون دلار ثروت داشتند حدود ۵۰۰ میلیارد دلار فقیرتر شدهاند. پس از چین، هند با ۱۶۶، آلمان با ۱۳۴ و روسیه با ۸۳ نفر سه کشور با بیشتری افراد ثروتمند هستند.
انتشار لیست جدید در حالی صورت میگیرد که همهگیری کووید-۱۹، سقوط بازارهای سهام و کسادی تجارت به میلیاردهای جهان ضربه زده است. ۳۲۹ نفر عمدتا با سقوط ثروتشان به زیر یک میلیارد دلار از این لیست خارج شدهاند که بیشترین تعداد از زمان بحران مالی سال ۲۰۰۹ بدین سو است.
با این وجود در حالی که ۲۳۶ نفر به تازگی به این لیست اضافه شدهاند، هزار نفر نیز نسبت به یک سال پیش ثروتمندتر شدهاند. از جمله افراد تازهوارد میتوان به ریحانا ستاره پاپ آمریکا با ۱.۷ میلیارد دلار، پیتر جکسون، کارگردان ارباب حلقهها و جرد کوشنر، سرمایهگذار و داماد دونالد ترامپ اشاره کرد.
۸۶ عضو این فهرست زیر ۴۰ سال سن دارند که در میان آنها ملانی پرکینز بنیانگذار ۳۴ ساله پلتفرم طراحی گرافیک کانوا حضور دارد. از این تعداد ۱۲ نفر نیز زیر ۳۰ سال سن دارند از جمله کوین دیوید لمن ۱۹ ساله جوانترین میلیاردر جهان و وارث داروخانههای زنجیرهای در آلمان موسوم به «دروگری مارکت» و گری وانگ ۲۸ ساله بنیانگذار ارز دیجیتال FTX.
بنا بر گزارش فوربس در مجموع ارزش دارایی ثروتمندان جهان نسبت به سال گذشته که رکوردی ۱۳.۱ تریلیون دلاری را ثبت کرد، حدود ۴۰۰ میلیارد دلار کاهش یافته و به ۱۲.۷ تریلیون دلار رسیده است.
منبع: ایرنا
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به جز شاخص قیمت سهام تسلا، هیچ رابطه معناداری بین تغییرات قیمت بیت کوین با قیمت نفت خام، طلا، یورو و حتی یوان چین برحسب دلار آمریکا وجود ندارد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، بازار رمزارزها، بدون شک جدیدترین موضوع در حوزه فعالیتهای مالی-اقتصادی در جهان است. ابهامات پیرامون آن، از یک طرف ناشی از علاقه طراحان اولیه بر ناشناخته ماندن این بازار است که خود سبب افزایش توجههای خاص به این بازار مالی شده است. از طرف دیگر ذات هر تکنولوژی و نوآوری جدیدی در ابتدای کار همراه با سئوالات متعدد و ابهامات فراوان است تا کم کم زوایای پنهان و پیدای آن برای عموم مردم روشن شود و به یک امر عادی و عمومی تبدیل شود.
در حال حاضر متخصصان امر در خصوص این بازار نظرات مختلفی دارند. برخی آن را یک معامله غرری و یک کلاهبرداری بزرگ میدانند و برخی دیگر آنرا فرصت جدیدی برای حل و فصل معضلات نظام سنتی بانکداری.
یکی از روشهای شناسایی یک بازار جدید، تحلیل تطبیقی آن با سایر بازارهای مالی-اقتصادی است. در روش تطبیقی، حرکتهای نمودار قیمت یک کالا یا ارز را با نمودار یک کالا یا ارز دیگر میسنجند و تاثیرات مستقیم یا غیرمستقیم آن در یک محدوده زمانی مشخص را بررسی میکنند.
به عنوان مثال تصویر ۱ نمودار مقایسهای قیمت EUR-USD با GBP-USD در یک بازه زمانی ثابت است. همانطور که مشاهده میکنید حرکت شاخص قیمت پوند نسبت به دلار با حرکت شاخص یورو نسبت به دلار کاملاً هماهنگ و یکسان است. به این معنی که با بررسی یک نمودار میتوان حرکت نمودار دیگر را پیشبینی کرد. یا به عبارت دقیقتر نوسانات این دو شاخص اقتصادی کاملاً به یکدیگر وابسته و مرتبط است.
تصویر ۱- مقایسه نمودار تغییرات قیمت EUR-USD با GBP-USD
رمز ارز بیتکوین به دلیل ماهیت دیجیتالی که دارد؛ دارای نوسانات بزرگ مقیاس و غیرقابل پیشبینی است. این نوسانات ناشی از سیال بودن معیار ارزشی این شاخص است. یعنی فعالان این بازار، هنوز معیار ثابت و محکمی برای ارزشگذاری آن در اختیار ندارند. لذا هر پارامتری میتواند بیم و امیدهای گستردهای را در میان فعالان این بازار برانگیزاند.
در چنین شرایطی با استفاده از تحلیل تطبیقی و مقایسه نوسانات آن با سایر بازارها، تا حدودی میتوان ریشهها و شاخصهای موثر بر این بازار را شناسایی کرد. همچنین میتوان درک نمود که کدام یک از بازارهای مالی-اقتصادی، علیرغم پروپاگاندای رسانهای، ارتباط چندانی با نوسانات قیمت بیت کوین ندارد.
در ابتدا نمودار تطبیقی رمز ارز بیت کوین با شاخص قیمت نفت خامِ وست تگزاس اینترمدیت (WTI) و شاخص قیمت طلا بررسی شده است تا میزان تغییرات سهمگین ارزش بیت کوین در بازههای زمانی کوتاه مدت، کاملا درک شود. درک این مطلب، کلید فهم خطرات سرمایهگذاری در بازار رمز ارزهاست.
در تصاویر زیر، تغییرات شاخص قیمت بیت کوین، نفت خام (WTI) و طلا برحسب دلار، نمایش داده شده است. نمودارهای زیر برحسب درصد تغییرات شاخص قیمت از ابتدای بازه زمانی مورد نظر، مقیاسگذاری شده است. در این تصاویر به خوبی میزان تغییرات سریع و سنگین شاخص قیمت بیتکوین با دو شاخص بنیادین در اقتصاد جهانی یعنی طلا و نفت، قابل مشاهده است.
تصویر ۲- مقایسه درصد تغییرات شاخص قیمت بیت کوین، نفت خام (WTI) و طلا برحسب دلار امریکا در طول ۶ ماه اخیر
در نمودار فوق شاخص قیمت نفت خام به رنگ مشکی، شاخص قیمت طلا به رنگ قرمز و شاخص قیمت بیت کوین به رنگ آبی نمایش داده شده است. در محدوده ۶ ماه اخیر نوسانات قیمت بیت کوین بین منفی ۳۱% تا بیش از مثبت ۴۱% بوده است. آخرین قیمت آن نیز در زمان نگارش این گزارش، به نسبت ۶ ماه قبل منفی ۲۰.۵۹% درصد کاهش داشته است.
در همین محدوه زمانی نوسانات قیمت نفت خام (WTI) بین منفی ۱۴% تا بیش از مثبت ۲۲% بوده است. آخرین قیمت آن نیز در زمان نگارش این گزارش، به نسبت ۶ ماه قبل منفی ۲۷.۷۵% درصد کاهش داشته است.
در همین محدوه زمانی نوسانات قیمت طلا بین منفی ۴.۴% تا بیش از مثبت ۴% بوده است. آخرین قیمت آن نیز در زمان نگارش این گزارش، به نسبت ۶ ماه قبل منفی ۱.۳۴% درصد کاهش داشته است.
وقتی محدوده زمانی را افزایش دهیم؛ کم کم متوجه حجم سنگین نوسانات قیمت بیتکوین خواهیم شد. در ادامه نمودار تغییرات شاخص قیمت سه گزینه فوق برای بازههای یکساله، دوساله و پنج ساله ارائه شده است.
تصویر ۳- مقایسه درصد تغییرات شاخص قیمت بیت کوین، نفت خام (WTI) و طلا برحسب دلار امریکا در طول ۱ سال اخیر
تصویر ۴- مقایسه درصد تغییرات شاخص قیمت بیت کوین، نفت خام (WTI) و طلا برحسب دلار امریکا در طول ۲ سال اخیر
تصویر ۵- مقایسه درصد تغییرات شاخص قیمت بیت کوین، نفت خام (WTI) و طلا برحسب دلار امریکا در طول ۵ سال اخیر
همانطور که در نمودار فوق مشاهده میشود؛ تغییرات شاخص قیمت بیت کوین برحسب دلار تا مرز مثبت ۶۴۰۰% رسیده است. در حالی که حداکثر تغییرات شاخص قیمت نفت و طلا برحسب دلار، در طول ۵ سال اخیر حداکثر بین منفی ۷۰% الی مثبت ۷۰% بوده است.
به این ترتیب مشخص شد که درصد تغییرات بازار رمز ارزها برای سرمایههای خرد، غیرقابل تحمل و ویرانگر است و حضور این سرمایهها در چنین بازاری به شدت پرریسک و خطرآفرین است.
در ادامه نمودار تغییرات قیمت بیت کوین را به طور تک به تک با تغییرات قیمت پنج شاخص مهم در بازارهای مالی-اقتصادی جهان بررسی میکنیم. این شاخصها عبارتند از:
نفت خام(WTI)
طلا
یورو
یوان چین
سهام شرکت تسلا
هدف از بررسی این نمودارها، پیداکردن یک رابطه مستقیم یا غیرمستقیم، بین تغییرات هریک از شاخص های فوق با تغییرات ارزش بیت کوین است. ابتدا نمودارهای زیر را نگاه کرده و اندکی بررسی نمائید.
تصویر ۶- مقایسه نمودار تغییرات قیمت بیت کوین با نمودار تغییرات قیمت نفت خام (WTI) برحسب دلار آمریکا
تصویر ۷- مقایسه نمودار تغییرات قیمت بیت کوین با نمودار تغییرات قیمت طلا برحسب دلار آمریکا
تصویر ۸- مقایسه نمودار تغییرات قیمت بیت کوین با نمودار تغییرات قیمت یورو برحسب دلار آمریکا
تصویر ۹- مقایسه نمودار تغییرات قیمت بیت کوین با نمودار تغییرات قیمت یوان چین برحسب دلار آمریکا
تصویر ۱۰- مقایسه نمودار تغییرات قیمت بیت کوین با نمودار تغییرات شاخص قیمت سهام تسلا برحسب دلار آمریکا
با بررسی نمودارهای فوق درمییابیم که به جز شاخص قیمت سهام تسلا، هیچ رابطه معناداری بین تغییرات قیمت بیت کوین با قیمت نفت خام، طلا، یورو و حتی یوان چین برحسب دلار آمریکا وجود ندارد. البته شاید در برخی محدودههای زمانی بتوان ارتباط اندکی بین این تغییرات پیداکرد؛ اما امکان پیشبینی کنترل شده آن در تمام زمانها وجود ندارد.
نکته قابل توجه اینکه به دلیل قیمتگذاری همه شاخصها برحسب دلار آمریکا، تقویت یا تضعیف ارزش دلار گاها سبب حرکتهای نسبتاً هماهنگی در کلیه بازارهای مالی شده است. اما این موضوع ربطی به بحث ما ندارد.
نهایتاً پس از بررسی نمودارهای متعدد، متوجه میشویم که نمودار تغییرات شاخص قیمت سهام تسلا، ارتباط کاملا معناداری با تغییرات شاخص قیمت بیت کوین دارد. در زیر نمودار مقایسهای این دو شاخص را با استفاده از دو منبع اعلام قیمت مختلف ارائه کردهایم.
تصویر ۱۱
تصویر ۱۲
به خوبی مشاهده میشود که روند تغییرات قیمت بیت کوین و قیمت سهام تسلا، بهویژه در ماههای اخیر ارتباط کاملا معناداری با یکدیگر دارند. بررسی دقیقتر این دو نمودار در بازههای زمانی مختلف و تحلیل فاندامنتالی (سیاسی – اقتصادی) اظهارات مدیران تسلا، میتواند نکات بسیار دقیق و ظریفی را برای علاقمندان به مطالعات سیاسی-اقتصادی بین الملل روشن نماید و ما را به پاسخ این سوال نزدیک سازد که آیا واقعا بیت کوین یک بازار مالی کاملاً آزاد و فارغ از حمایت دولتها و بنیادهای مالی قدرتمند جهانی است یا اینکه ابزاری در دست آنهاست.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است