شریعتی

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن!

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن!



من یک داستان تاریخی، درام، عاشقانه و حماسی نوشتم. این یک حماسه ‌است از شمال خراسان در صد و چند سال پیش. فضایش با این که یک فضای جنگی و حماسی است اما زنانه هم هست. این برای خودم هم جالب بوده.

  • تور آنتالیا

به گزارش مجاهدت از مشرق، آواز پر طرقه رمانی است با محوریت عشق و حماسه که در دوران حکومت مظفرالدین‌شاه قاجار، در خراسان شمالی شکل گرفته است. این رمان با تکیه بر اتفاقات تاریخی مثل ماجرای دختران دامغان، عشق بی‌پایان مردم ایران را به مهین‌شان نشان داده است که هر زمان پای دشمن خارجی در میان باشد، مردم ایران با درایت و عقلانیت خودشان به دفاع از وطن بر می‌خیزند.

رمان با قصه‌گوی قدرتمند خودش مخاطب را به دل تاریخ می‌برد و علاوه بر آشنایی او با فرهنگ اصیل مردم کرد آن خطه، از سلحشوری‌ها و غیرت ایرانی برایش روایت می‌کند. خواندن این رمان کاملا ایرانی عشق ما را به ایران بیشتر می‌کند. گفتگوی ما اگر چه قبل از دفاع مقدس ۱۲ روزه شکل گرفت، اما خواندنش در این روزهای پس از پیروزی هم مغتنم است.

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن!

«نازنین جاویدسخن» سال ۱۳۶۳ در تهران متولد شد و کارشناسی ارشد زبان و ادبیتا فارسی را از دانشگاه پیام نور گرفته اگر چه کارشناسی‌اش را دررشته فیزیولوژی ورزشی گرفت. به گفته خودش از بچگی عاشق ادبیات بوده و با این که وارد ورزش شده و در رشته آمادگی جسمانی درخشیده اما عشق به ادبیات باز هم او را پاگیر کرده و به نوشتن رمان رو آورده است. دخترانش که به دنیا آمدند، حضورش در ورزش را کمرنگ کرد و راه ادبیات را قوی‌تر پی گرفت. با او درباره اولین رمانش «آواز پر طرقه» که به همت انتشارات مهرستان به چاپ رسیده و نظر خوانندگانش را جلب کرده، گفتگو کردیم.

*آواز پر طرقه چطور شروع شد؟

همه چیز از شنیدن یک مرثیه از نواهای کردهای خراسان شمالی که کرمانج هستند به نام الله مزار شروع شد. پژوهشم شش ماه طول کشید و تصمیم گرفتم این پژوهش را به یک رمان تبدیل کنم.

*شما اصالتا برای‌ آن منطقه هستید؟ علاقه‌تان چطور شکل گرفت؟

من با یکی از پژوهشگران بزرگ کُرد به نام استاد کریم‌الله توحدی در ارتباط بودم که در خراسان شمالی زندگی می‌کنند. استاد شناخته‌شده ای هستند و عمرشان را در راه فرهنگ ایرانی و کرمانج گذاشته‌اند. ایشان هنوز هم باور نکرده‌اند که من کرد نیستم. به دفتر انتشارات تماشس گرفت هتا مطمئن شود من کرد هستم یا نه! آنقدر که من با علاقه این کار را دنبال کردم. من کلا به ایران و به فرهنگ ایران علاقه دارم. هر ایرانی وقتی که موسیقی، هنر و زبان‌های محلی مناطق ایران را می‌بیند و می‌شنود، حسش برانگیخته می‌شود. مادر من اردبیلی و پدرم باکویی هستند اما من بچه تهرانم و با آذری‌ها ارتباط چندانی ندارم.

شمال خراسان منطقه عجیبی است. در یک منطقه کوچک،‌ترکگ و کرد و تات و فارس و اقوام دیگر کنار هم زندگی می‌کنند و حتی از نظر عرفانی هم زبانزد هستند.

حددو شش ماه پژوهش کردم و به این نتیجه رسیدم که ظرفیت تبدیل شدن به رمان را دارد. من مجموعه داستانم را تازه دارم می‌نویسم و اولین کارمف‌رمان بود. بعد از شش ماه، پژوهشم همراه بود با نوشتن چون پیرنگ و طرحم کامل بود. البته در چهار سالی که مشغول نوشتن بودم، تغییرات زیادی کرد. من بعد از سه سال گمان کردم که کار تمام است اما نظرها این بود که روی رمانم باید بیشتر کار کنم. وقتی که به کارگاه استاد منایی رفتم، زبانم و دیدم به داستان تغییر کردو در این یک سال خیلی فشرده تر این رمان را جلو بردم. هم بازنویسی کردم و یک سوم هم حجم آن اضافه شد. آ«قدر خوب شد که به محض این که به انتشارات مهرستان فرستادم پذیرفته شد.

*چرا مهرستان؟

مهرستا ننشری است که جانبدار نیست و فقط دارد به ادبیتا خدمت می کند. حقیقات من مهرستان را اینگونه می بینم چون برای ادبیتا دغدغه دارد. لطف خدا بود و الان هم خیلی راضی ام که با این نشر کار کرده ام. نثر من نسبت به زمانی که این رمان را نوشتم تغییر کرده و الان تقریبا مجموعه داستانم آماده ایست و شاید اگر یک نفر مجموعه داستانم را بخواند بویی از این رمان در آن نباشد. این رمان زبان خاصی دارد که باید به طور خاصی نوشته می‌شد. فرهنگ این مردم کرمانج،‌ به شدت آنها را هنرمند کرده است.

رمان یک شخصیت دارد به نام امیرحسین‌خان شجاع‌الدوله که در راه وطن کشته می‌شود و کردها این شخصیت را خیلی زیاد دوست دارند. این شخصیت وقتی به فرمان شاه مجبور به کاری می‌شود که دلش نمی‌خواسته، به یک سید می‌گوید دعا کن من کشته بشود و من نتوانم این مأموریت را انجام بدهم. اگر کشته شدم، این آبادی را به تو می‌بخشم. اگر هم زنده ماندم، می‌آیم و گردن تو را می‌زنم. مثل این که دعا کارگر می‌افتد و در راه کشته می‌شود و قلعه فیروزه هم به دست شجاع‌الدوله به دست روس‌ها نمی‌افتد. مرثیه «وای وای رشیدخان؛ سردار کل قوچان» را برای ختم این شخصیت می‌خوانند و الان متاسفانه تبدیل شده به یک قطعه طربناک! هنر آن قوم، زیر سایه درد و غم ساخته شده.

*از چه منابعی در روند پژوهشتان استفاده کردید؟

من به غیر از منابع برخط، گفتگوهای زیادی با استاد توحدی داشتم. چهار جلد کتاب حرکت تاریخی کردها به خراسان را خواندم. کتاب خراسان دکتر شریعتی که راه‌های خراسان را تشریح کرده است. کتاب دختران قوچان نجم‌آبادی نیز جزو منابع من بود و چندین کتاب دیگر را هم خواندم. من به عنوان منبع به کتاب سووشون هم نظر داشتم. دو جلد کتاب افسانه هزار و یک شب کرمانج که نوشته استاد توحدی است هم از منابع اصلی من بود. این کتاب تاریخ شعر و موسیقی کرمانج است و خیلی به کار من آمد. از سفرنامه «ترکستان و ایران» هنری موزر هم استفاده کردم. موزر به شرقی‌ترین بخش ترکستان می‌رود و از آنجا تا سمنان می‌رود. مهمترین بخشش هم برای همان منطقه خراسان شمالی است.

چیزی که من می‌نوشتم برای صدو اندی سال پیش است و دیگر هیچ کسی از ‌آن دوران وجود ندارد. من سعی کردم به شکل زمان این مسائل را ثبت کنم چون نسل جدید سراغ کتاب‌های نظری نمی‌رود.

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن!
نازنین جاویدسخن، نویسنده داستان بلند «آواز پر طرقه»

*این انتخاب برای کار اولتان سخت نبود؟

می‌خواهم بگویم این رمان برای من مثل یک معلم بود. من در جریان نوشتن این رمان، «نویسنده» شدم. نوشتن این رمان خیلی زحمت داشت و گاهی به تنگنا می‌خوردم. این رفتن به دل تاریخ، نویسنده را بیچاره می‌کند چون منابع خیلی کم است. مثلا برای فهمیدم یک تاریخ باید موسیقی آن را واکاوی می‌کردم. در یکی از فصل‌های رمان، مرثیه «شاره‌جان» که آقای سهراب محمدی خوانده‌اند را محور قرار دادم و تاریخ و داستانش را پیدا کردم و یک فصل برای‌ آن نوشتم.

*قلعه‌ها در داستان شما نقش مهمی دارند…

کلا در شهرهای مرزی ایران، در قلعه‌ها زندگی می‌کردند و یکی از مناطقی که خیلی قلعه دارد، همین خراسان است. خیلی از قلعه‌ها از بین رفته و خیلی‌ها هم آنسوی مرز قرار گرفته. من اگر چه خود به آن مناطق نرفتیم اما خودشان می‌گویند که چقدر خوب جزئیات آن قلعه‌ها را فهمیده‌ام. من عکس‌های آن قلعه‌ها را در کتاب آقای توحدی دیده‌ام. قلعه‌هایی که حتی راه هم نداشته و با چهارپا به آنجا رفتند تا عکسی از آن قلعه‌ها باقی بماند. شاره‌جان قلعه‌ای است که ترکمن‌ها به آن حمله کردند و آنجا یک آقایی است که می‌خواهد برود و نامزدش را به نام «شاره» نجات بدهد که نمی‌تواند و او را می‌برد. حالا دارد به برادرش دردل می‌کند و می‌خواهد برود که برادرش نمی‌گذارد چون خطر دارد.

مرثیه سوزناکی است و من با شخصیت‌های خودم این ماجرا را در یک فصل نوشتم. کل رمان من همین است؛ یعنی دارد تاریخ را با شخصیت‌هایی که برساخته ذهن من بوده، روایت می‌کند. تنها شخصیت واقعی داستان من، امیرحسین‌خان شجاع‌الدوله است.

*این رمان چه آورده ای برای مخاطب امروزی دارد؟

برای مخاطب امروز، لذت خواندن یک رمان و درام عاشقانه و در پی آن، آشنا شدن با فرهنگ ایران. اگر مجموعه داستان من منتشر شود می‌بینید که داستانی نوشته‌ام که در شمال ایران اتفاق افتاده. این داستان در جشنواره سیمین دانشور مقام آورد. آنجا که رفته بودم، هر کدام از داورها نظر می‌دادند و خانم الهام فلاح هم که اصالتا شمالی است می‌گفت من مطمئن بودم تو شمالی هستی. فقط یک شمالی می‌فهمد تو چقدر برای نوشتن این داستان دقت کرده ای… باورش نمی شد کهم نشمالی نیست. در آن مجموعه، ود داستان برای جنوب دارم. کلا به ایران علاقه و عشق دارم.

*علاقه شما کی به خطه آذربایجان می‌رسد؟

ان‌شا الله دررمان بعدی. فکر می‌کنم برای رمانی که می‌خواهم برای آذربایجان بنویسم لااقل باید دو سال پژوهش کنم. رمان کلیدر، نام روستایی است که ساکنانش کرمانج هستند و شخصیت‌هایش همه کرد هستند و آقای دولت‌آبادی این رمان را به لهجه و گویش سبزواری نوشته است. کلیدر نام روستایی است که به قوچان نزدیک است و در خراسان شمالی قرار دارد اما نویسنده، رمان کلیدر را با لهجه‌ای نوشته که مربوط به آن منطقه نیست. سبزواری‌ها خراسانی هستند و کلیدری‌ها،‌ کُرد هستند.

من وسط نوشتن این رمان بودم که سراغ رمان کلیدر رفتم و تعجب کردم چرا نویسنده درباره کردها با گویش سبزواری نوشته. این موضوع را از آقای توحدی هم پرسیدم و گفت که من دو جلد کتاب با نام «کلیدر در اسناد و واقعیات» دارم و خواندن آن را به من توصیه کرد.

*اینطور که تعریف می‌کنید، استاد توحدی باید زندگی جالبی داشته باشد….

آقای توحدی در مناطق اطراف شیروان، در حال زندگی است و با این که می‌تواند در خارج از کشورزندگی کند، باز هم مانده تا فرهنگ کرمانج را حفظ کند و حتی موزه‌ای هم تاسیس کرده. آقای توحدی در کتابش گفته که مارال و گل‌محمد (شخصیت های اصلی رمان کلیدر) را در همان منطقه بوده‌اند و واقعا زندگی می‌کرده‌اند. برای من خیلی جالب بود که مارال در کوره‌پزخانه کارگردی می‌کرده و در همانجا می‌میرد.

*برخی معتقدند کتاب شما از منظر نثر خیلی مورد توجه است. موضوعتان تاریخی است اما نثر برای مخاطب امروز و ذائقه‌اش خیلی مناسب است. نه جملات سنگین دارد و نه کلمات کهن. این کارتان هوشمندانه بوده و به راحتی مخاطب را همراه می‌کند. چطوری به این زبان رسیدید.

این داستان این زبان را می‌طلبید. من اصلا سراغ ساختن زبان نمی‌روم و این را درست نمی‌دانم. این کار اگر چه تکنیکی است اما مورد پسند من نیست. برخی از این کتاب‌ها را فقط کتابخوان‌های حرفه‌ای می‌خوانند و می‌پسندند اما به درد مخاطب جوان امروزی نمی‌خورد. فکر می‌کردم برای یک درام تاریخی باید زبانم لطیف باشد و این مسیر را انتخاب کردم تا قدری شاعرانگی داشته باشد. من یک عاشقانه ساختم که باید روندش ساخته بشود برای همین برایش خیلی وقت گذاشتم.

* احساس می‌کنم زبان رمان شما خیلی امروزی شده. توقعی در مخاطب ایجاد کرده‌اید که اگر با رمان پیش برود، انگار به اتفاقاتی در زمان حال برمی‌گردد. البته این هوشمندی هم خوب است که خواسته‌اید مخاطب را جذب کنید.

من زبان ویژه آن دوران را نساختم چون مخاطبم محدود می‌شد. من فکر کردم بهتر است رابطه ها را بسازم و آدم ها را نشان بدهم بعد از آن داستانم را تعریف کنم. من به نحوی از براعت استهلال استفاده کرده‌ام و خواسته‌ام زوایای داستانم را نور بتابانم تا مخاطب، راحت‌تر با آن همراه شود.

*تا وقتی قصه طُرقه را تعریف نمی‌کنید، انگار رمانتان شروع نشده. کاش رمان را با همین قصه که ساده اما جذاب است شروع می‌کردید…

من اولین بار با حرکات موزون کرمانجی شروع کرده بودم اما بعدا به من گفتند این شروع ممکن است حساسیت‌هایی به دنبال داشته باشد برای همین در بازنویسی آخر فصل اول را جابجا کردم.

*برخی ویژگی داستان شما را در این می‌دانند که تفاوت‌های رمان و رمنس را در نظر گرفته‌اید و تلاش کرده‌اید که هر دو ساحت را در اثرتان مد نظر داشته باشید. شما اصرار داشتید که به شخصیت هایتان محدود باشید. شما اجازه کشف به مخاطبتان می‌دهید.

من یک کار حماسی و تاریخی نوشته‌ام. اثر من فقط در یک فضای واقعی وجود دارد و افرادش واقعی نیستند. تلاش کردم یک کار حماسی و تاریخی بنویسم و قهرمان بسازم؛ قهرمانی که کاملا سفید است. این از ویژگی رومنس است و سردار، قهرمان است که هیچ نقطه تاریکی در زندگی‌اش نیست. من در بستر تاریخ، عرض زیادی به رمانم دادم.

*داستان شما هم پیرنگ موقعیت دارد و هم پیرنگ شخصیت و قهرمان و این را هم می‌شود از نقاط قوت داستان شما بدانیم… حالا اگر قرار باشد در چند جمله، چیزی بگویید که مخاطب را به خواندن رمان‌تان تشویق کند، چه می‌گویید؟

من یک داستان تاریخی، درام، عاشقانه و حماسی نوشتم. این یک حماسه ‌است از شمال خراسان در صد و چند سال پیش. فضایش با این که یک فضای جنگی و حماسی است اما زنانه هم هست. این برای خودم هم جالب بوده. آخر رمان چهل نفر مرد هستند که با هم می‌روند تا دختران ربوده شده را برگردانند اما یک نفرشان زن است. عمه‌ای که یک زن پهلوان است. زنی کرد با شاخصه‌های زنانی که در عین زنانگی، مردانگی عجیبی دارند. در یک صحنه می‌آید تا قیقاج با اسب را به گلبوته یاد بدهد. گلبوته با این که دوست دارد پیش سردار بماند. در قشلاق و ییلاق، پیرها و ناتوان‌ها می‌مانند و نمی روند و سردار هم برای محافظت از حدود، پیش آنها می‌ماند. عمه خانم هم می‌ماند که از حد و مرز قلعه، محافظت کند.

*انتخاب شخصیت عمه در این ترکیب خیلی هوشمندانه است چون کردها و لرها از این زنان قوی و پهلوان، خیلی دارند و مردان هم به شکب یک اسطوره به آن نگاه می‌کنند. رد این شخصیت‌ها را حتی در سریال‌های تلویزیونی هم می‌شود گرفت. همه این جزئیات را کنار هم که می‌چینیم به این نتیجه می‌رسیم که رمان، از کار درآمده.

اگر خودم منتقد رمانم بودم به خوانندگان توصیه می‌کردم لطفا تحمل کنید و این رمان را تا آخر بخوانید. بعضی‌ةا عاشقانه را دوست ندارند و حتی آنها هم باید صبوری کنند. گاهی خوانندگان دوست دارند عاشقانه با خون و خونریزی همراه باشد در حالی که من در این رمان، یک واقعیت عاشقانه را بدون خشونت ارائه کرده‌ام. دختری بوده که فکر می‌کرده نامزدش زنده اشت در حالی که مرده بوده. به قبرستان که می‌رود تا آخر هم باور نمی‌کند که نامزدش از دنیا رفته. به قبرها دست می‌کشد و بو می‌کند و بالاخره مزار یارش را پیدا می‌کند.

*قفسه کتاب / روزنامه جام‌جم

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن!

خیزش عاشقانه یک دختر در دفاع از وطن! بیشتر بخوانید »

احتمال همزمانی انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در دور بعد

احتمال همزمانی انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در دور بعد



نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: پیگیر این موضوع هستیم که با صدور مجوزهای مربوطه، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری بعدی همزمان در سال 1407برگزار شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مالک شریعتی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در گفتگو با خبرنگاران، گفت:‌ بعد از اتفاق ناگواری که منجر به شهادت رئیس جمهور خستگی ناپذیر شهیدرئیسی شد، در ابتدای ۱۴۰۳ عملاً تقویم انتخابات کشور هم دچار تغییرات ناخواسته و اجباری شد.

وی افزود: فرایند انتخابات مجلس 3، 4 ماه طول کشید و بعد از آن انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. از طرف دیگر به جهت اینکه مجلس ناظر بر انتخابات شورای شهر است عملاً امکان اجرا انتخابات شوراها همزمان با ریاست جمهوری فراهم نبود.

مالک شریعتی تاکید کرد: طبق سیاست‌های کلی انتخابات که قبلا ابلاغ شده بود، انتخابات ریاست جمهوری و شوراها باید با هم برگزار می‌شد، یعنی شوراهایی که مجلس ناظر بر آن است باید با انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود، ولی چون مجلس تازه تشکیل شده بود و عملاً امکان تشکیل هیئت‌های نظارت شوراها وجود نداشت، قانون فعلی تصویب شد.

وی افزود: تغییراتی که در انتهای مجلس یازدهم تصویب شد، همچنان این چالش ها را درون خود دارد و این اشکال همچنان پابرجا است که گفته شورای بعدی سه ساله و همزمان با انتخابات ریاست جمهوری بعدی برگزار شود. یعنی به دلیل همزمانی انتخابات بعدی ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی همچنان این مشکل را خواهیم داشت.

شریعتی تاکید کرد: ظاهراً تدبیری شده و سیاست کلی ناظر بر همزمانی شوراها و ریاست جمهوری لغو شده است، به جهت اینکه با مشکلات فعلی برخورد نکنیم مجلس اختیار دارد که در مورد انتخابات شوراها تصمیم بگیرد و قانون فعلی را اصلاح کند.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: برای حل این معضل چندین گزینه پیش روی ما بوده و نزدیک به تصویب است. یک گزینه طرح شورای عالی استان هاست که به مجلس تقدیم شده که انتخابات به تعویق بیفتد و مدیریت شورای فعلی هفت ساله شود که در صورت تصویب هم اشکال فعلی همچنان در آن پابرجا خواهد بود، یعنی اگر هفت سال هم شود مشکل نظارت مجلس بر انتخابات پابرجا است.

وی افزود: انتخابات میان دوره ای مجلس در 5 حوزه باید برگزار شود و در شرایط فعلی فقط تبریز شرایط برگزاری را دارد چون 6 ماه فرصت استعفا فراهم بوده است.

شریعتی تاکید کرد: یک طرح دیگر این است که به جهت اینکه امکان برگزاری انتخابات میان دوره‌ای مجلس فراهم شود، انتخابات شوراهای شهر با چند ماه تاخیر برگزار شود که امکان برگزاری انتخابات میان دوره ای مجلس هم فراهم باشد. این مشکل با لغو سیاست‌های کلی در خصوص همزمانی شوراها و ریاست جمهوری حل می‌شود و انتخابات شوراها دیگر میتواند مستقل برگزار شود.

شریعتی عنوان کرد: نکته بعدی این است که انتخابات ریاست جمهوری و مجلس آینده کی برگزار شود؛ یعنی اگر طبق فضای فعلی برگزار شود و اسفند 1406 انتخابات مجلس سیزدهم برگزار شود، تیر ماه سال بعد انتخابات ریاست جمهوری برگزار شود و انتخابات خبرگان هم برگزار شود، به فاصله کمتر از 6 مله چندین انتخابات برگزار می‌شود و منطقی نیست.

نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: تدبیری که دارد دنبال می‌شود این است که با صدور مجوزهای مربوطه، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری همزمان برگزار شود و این احتمال وجود دارد که برای سال ۴۰۷ با تاخیر یک ماهه در برگزاری انتخابات مجلس و تعجیل یکی دو ماه در برگزاری انتخابات ریاست جمهوری همزمان برگزار شوند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

احتمال همزمانی انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در دور بعد

احتمال همزمانی انتخابات ریاست جمهوری و مجلس در دور بعد بیشتر بخوانید »

پیشنهاد بی‌شرمانه در نیمه‌شب!

پیشنهاد بی‌شرمانه در نیمه‌شب!



خندیدم و گفتم: فکر کردم همه آن چیزهایی را که در کیهان می‌نویسم، می‌توانم در یک روزنامه اصلاح‌طلب هم بنویسم، به‌خصوص درباره شخصیت روشنفکری، چون دکتر شریعتی، اما ظاهراً آنجا دستم بسته‌تر از کیهان است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، تقی دژاکام طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: خانم فرزانه روستایی همکلاسی ما در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تماس گرفت و گفت امشب می‌خواهم به خانه شما بیایم. جا خوردم و البته رویم هم نشد که بپرسم چرا و چطور این‌طور بی‌مقدمه و…. در هر صورت ایشان به همراه یکی از خانم‌های همدوره‌ای ما در دانشکده به منزل ما آمدند. آن‌موقع خانم دکتر روستایی در روزنامه اصلاح‌طلب جامعه دبیر بخش بین‌الملل یا معاون سردبیر یا هر دو بود و طبیعتاً بحث و گپ ما از همان سر شب خیلی جدی حول مسائل سیاسی روز دور زد.

اما فارغ از مسائل سیاسی روز، معلوم شد که خانم روستایی آمده است تا با اصرار، مرا راضی کند از کیهان جدا و در روزنامه جامعه مشغول شوم و هر چه توضیح می‌دادم که من در اکثر موارد با مواضع کیهان همراه و با بسیاری از موضع‌گیری‌های جامعه مخالفم و هیچ دلیل عقلی برای این جدایی ندارم، کوتاه نمی‌آمد و اصرارهای خودش را تشدید می‌کرد. اگر اشتباه نکنم بحث حقوق بیشتر را هم مطرح کرد و از آن مهم‌تر اینکه تو به جامعه بیا و همین چیزهایی را بنویس که در کیهان می‌نویسی! تعجب کردم و گفتم: مگر می‌شود من در آنجا هم همین مقالات و یادداشت‌ها را بنویسم؟! و او می‌گفت من تضمین می‌کنم که تو در جامعه هیچ منع و مانعی برای نوشتن نداشته باشی و هر چه نوشتی بدون تغییر منتشر شود.

در هر صورت، من در آن لحظه که دیگر به ساعت یک نیمه‌شب نزدیک می‌شدیم چیزی به ذهنم رسید. راستش فکر کردم که چه چیزی می‌تواند «خط قرمز» روزنامه جامعه و گردانندگانش که بسیار به دکتر سروش نزدیک بودند، باشد. اولین مورد بارز تفاوت شدید آن‌ها با دکتر شریعتی بود. شریعتی یک دینمدار معتقد به ایدئولوژی و تفکیک روحانیت به انقلابی و غیرانقلابی و سیاسی و غیرسیاسی بود. یاد فریادهایش در شب شام غریبان در مسجد جامع نارمک تهران افتادم که گفته بود: «اگر امامت نباشد، اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد، چرخیدن بر گرد خانه خدا با خانه بت، مساوی است.» به‌خصوص یاد این جمله معروف او افتادم که به دینداران سیاست‌گریز گفته بود: «وقتی در صحنه حق و باطل نیستی، وقتی شاهدِ عصر خودت و شهید حق و باطل جامعه‌ات نیستی، هر کجا که می‌خواهی باش، چه به نماز ایستاده باشی چه به شراب نشسته باشی، هر دو یکی است». یاد این افتادم که شریعتی به تقلید و مرجعیت اعتقاد داشت و مرجع خودش را امام خمینی انتخاب کرده بود؛ نکته‌ای که در گزارش‌های متعدد ساواک هم آمده بود، با این تأکید که «شریعتی از طرفداران خود خواسته است که همه‌جا برای مرجعیت خمینی تبلیغ کنند.» خود شریعتی در چند جا با اشاره و تصریح به این موضوع اشاره می‌کند از جمله در کتاب خودسازی انقلابی: «.. ظهور روح‌های انقلابی و شخصیت‌های پارسا، آگاه و دلیری که به خاطر وفادار ماندن به ارزش‌های انسانی و پاسداری از حرمت و عزت اسلام و مسلمین گاه به گاه در برابر استبداد، فساد و توطئه‌های استعمار قیام می‌کرده‌اند، از این‌گونه است. قیام‌هایی که از زمان میرزای شیرازی تا اکنون، آیت‌الله خمینی، شاهد آن بوده‌ایم.» یا آنجا که در تحلیل قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، از «پایان مماشات روحانیت با سلطنت» یاد و از امام خمینی تجلیل می‌کند. بگذریم از تصریح مکرر او در تفکیک روحانیت قاعد و ساکت و غیرسیاسی با روحانیان انقلابی و خوشفکری، چون مطهری، خامنه‌ای، صدر، طالقانی و بهشتی و اینکه: «اول گفتند با ولایت مخالف است! بعد که دیدند یک میلیون نسخه کتاب و نوار از من درباره ولایت، در دسترس مردم قرار گرفته، گفتند: نه؛ با روحانیت مخالف است! در این باره عرض می‌کنم (و تذکار این مطلب، نه به خاطر مصلحت است – چرا که خدا و خلق می‌دانند که تاکنون دروغی را به خاطر «مصلحت» نگفته بودم و نگفته‌ام و نخواهم گفت و سرنوشتم حاکی از این است که نگفته‌ام و به خاطر اعتقاد و ایمان خود و ضرورت اجتماعی و مسئولیت فکری من است) که من در طول این مدتی که می‌توانستم – در هر سطحی، چه در اروپا و چه در اینجا – کار کنم، حرف بزنم و خدمتی انجام دهم، همیشه قوی‌ترین، مؤمنانه‌ترین و متعصبانه‌ترین دفاع را از “‌روحانیت راستین و مترقی”، از جامعه علمیِ “‌درست و اصیل اسلامی‌” کرده‌ام و در اینجا حتی به خود شما هم گفته‌ام که دفاع، نگاهبانی و جانبداری از این جامعه علمی نه فقط وظیفه هر مسلمان مؤمن است بلکه – از آنجا که آخرین و تنها سنگری است که در برابر هجوم استعمار فرهنگی غرب، ایستادگی می‌کند، وظیفه هر “‌روشنفکر مسئول‌” است ولو معتقد به مذهب هم نباشد.»

این‌ها و خیلی نمونه‌های دیگری را که به نقل از دکتر اینجا و آنجا به‌خصوص در سالگرد درگذشت شریعتی در کیهان نوشته بودم، در مغزم مرور کردم و گفتم: «خانوم روستایی! موافقید برای اولین مطلب، یک یادداشت جانانه برای دکتر شریعتی بنویسم؟!» خانم روستایی که نه انتظار موافقت من را داشت و نه انتظار چنین پیشنهاد بی‌شرمانه‌ای! را، خیلی صریح گفت: «نه آقای دژاکام! ما در جامعه قرار نداریم در دفاع از شریعتی چیزی بنویسیم. شریعتی یک متفکر ایدئولوژی‌زده بود و ما باید برای نسل جوان و دانشجوی‌مان از شخصیت‌های مناسب و معاصر استفاده کنیم.» خندیدم و گفتم: «فکر کردم همه آن چیزهایی را که در کیهان می‌نویسم، می‌توانم در یک روزنامه اصلاح‌طلب هم بنویسم، به‌خصوص درباره شخصیت روشنفکری، چون دکتر شریعتی، اما ظاهراً آنجا دستم بسته‌تر از کیهان است. من همین‌جا می‌‎مانم و بدون خط قرمزهایی اینچنینی به وظیفه خودم عمل می‌کنم!»

خیلی از نیمه‌شب گذشته بود که دو خانم همکلاسی ما در دانشکده حقوق، منزل ما را در خیابان هانری کربن ترک کردند، در حالی که از شکار یک صید ناامید شده بودند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیشنهاد بی‌شرمانه در نیمه‌شب!

پیشنهاد بی‌شرمانه در نیمه‌شب! بیشتر بخوانید »

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!



مشکل اصلی اصلاح طلبان، بی صداقتی این طیف با مردم است. گویا غارتگری از عواطف مردم و ماهیگیری سیاسی برای تأمین منافع شخصی و قبیله ای، به یک روال عادی در رفتار اصلاح طلبان تبدیل شده است.

سرویس سیاست مشرق- حادثه تلخ فروریختن ساختمان متروپل در آبادان، مردم ایران را اندوهگین کرده و این روزها همه ملت ایران شریک غم و اندوه خانواده های جانباختگان و مصدومان این حادثه هستند.

از نخستین لحظات وقوع حادثه تلخ متروپل، نیروهای آتش نشانی، هلال احمر، سپاه، ارتش، بسیج، نیروی انتظامی، اورژانس و سایر گروه های امداد و نجات و انتظامی و نظامی و پزشکی به صورت شبانه روز مشغول تلاش بوده و بی وقفه در حال خدمت رسانی هستند.

همزمان مقامات محلی، استانی و مقامات ارشد دولت در کنار مردم غیور آبادان حضور یافته و در همان محل حادثه، مشغول رسیدگی به امور هستند؛ از امام جمعه تا استاندار و فرمانده سپاه و از وزیر کشور تا معاون اول رئیس جمهور.

اما نکته تأمل برانگیز اینجاست که برخی فعالین و رسانه های اصلاح طلب همصدا با رسانه های معاند و دشمنان ملت ایران، بر زخم مردم نمک پاشیده و مشغول ماهیگیری سیاسی از این حادثه تلخ هستند.

در همین رابطه «محمد خاتمی» که در هشت سال گذشته، نزدیکان و همقطاران وی قوه مجریه را دربست در اختیار داشته، در پیامی اعلام کرد: «آنگاه که حادثه ناشی از قصور و تقصیر افراد و یا نهادها باشد دردآورتر است؛ مردم آبادان در مقاومت حماسی در برابر تجاوزگران علیه ملت ما هزینه‌های سنگینی پرداختند.»

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

«حسام الدین آشنا» مشاور روحانی در دولت تدبیر و امید نیز با نمک پاشی بر زخم مردم داغدار آبادان در توئیتی نوشت: «حتی باید مراقب جنازه ها هم بود که ناغافل به خارج فرار نکنند.»

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

همچنین «عباس عبدی» فعال اصلاح طلب که پیش از آزادی مشروبخواری و آزادی خرید و فروش مواد مخدر را برای جوانان تجویز کرده بود در مطلبی نوشت: «اگر شهاب سنگی بیاید و برخی کشته شوند مسئولیت متوجه حکومت نیست گرچه همدردی و جبران باید کرد. ولی در آوار متروپل مسئولیت مستقیم دارند چون مردم به واسطه نظارت نهادهای حقوق‌بگیر حکومتی در چنین سازه‌ای ساکن شده‌اند. ازاین حیث فراتر از همدردی باید عذرخواهی کرد، سکوت کردن که فاجعه است

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

«عباس آخوندی» وزیر ناکارآمد و پرحاشیه راه شهرسازی در دولت روحانی نیز در توئیتی نوشت: «از سال 88 فساد سیستماتیک در سازمان نظام مهندسی ساختمان آغاز شد. تا جایی که کسی که فاقد دانشنامه مهندسی معتبر بود به ریاست این سازمان منصوب گشت و اینک فاجعه ساختمان متروپل آبادان. تسلیت به خانواده عزیز جانباختگان، آبادان و ملت ایران و همدردی با زخم دیدگان.»

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

«مصطفی تاجزاده» از محکومین فتنه 88 و از حامیان دولت روحانی نیز در مطلبی نوشت: «چگونه توانستید مردمی ترین انقلاب را به جایی برسانید که می گویید مالک متروپل زیر آوار آن مرده است و افکارعمومی نمی پذیرد؟ چرا دروغ ممنوع را جدی نگرفتید تا اعتماد ملی فرونریزد و مشکلات یکجا بر سرتان آوار نشود؟ به ملت بازگردید شاید نجات یابید. تسلیت آبادان.»

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

«محمود صادقی» نماینده عضو فراکسیون امید در مجلس دهم که بارها اظهارات بدون سند مطرح کرده و سپس به دروغ بودن آن اعتراف کرده بود نیز در توئیتی نوشت: « وقتی می‌خواهید جشن بگیرید نگاهی به تقویم بیاندازید مقارن با شهادت امام جعفر صادق (ع) نباشد، نگاهی هم به گوشه و کنار کشور بیاندازید مردم عزادار عزیزان از دست رفته شان نباشند.»

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

و اما درخصوص فضاسازی جریان اصلاح طلب درباره حادثه ساختمان متروپل در آبادان، گفتنی هایی است که در ادامه به اختصار به آن می پردازیم:

1- تفاوت جریان اصلاح طلب با جریان انقلابی دقیقا در همین بزنگاه ها مشخص می شود. امام جمعه خوزستان پا به پای نیروهای امداد و نجات در محل حادثه مشغول کار است و وزیر کشور نیز از دوشنبه گذشته تاکنون در محل حادثه حضور دارد و بچه های سپاه و ارتش و بسیج و نیروی انتظامی و هلال احمر و اورژانس و…شبانه روز مشغول تلاش هستند و در اینسو امثال تاجزاده و عبدی و آخوندی و محمود صادقی و رمضان زاده و حسام آشنا و…زیر کولر نشسته و مشغول توئیت زنی هستند.

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

هنوز افکارعمومی ماجرای فراخوان «صادق زیباکلام» در جریان زلزله کرمانشاه و حواشی آن را فراموش نکرده است.

2- پروانه ساختمانی پروژه متروپل در تیرماه 96 و در دولت روحانی صادر شده است. در همان مقطعی که استاندار و فرماندار و دیگر مقامات مسئول همگی منتسب به جریان اصلاح طلب بودند. این در حالی است که این پروانه از نظر قانون نظام مهندسی ساختمان غیرقانونی بوده است.

3- شریعتی استاندار وقت خوزستان در مراسم افتتاحیه‌ی متروپل آبادان: دلهره ایجاد کردن برای سرمایه‌گذاران هیچ نفعی برای استان و منطقه و مردم نخواهد داشت و فرار سرمایه و تنگ دستی مردم را به دنبال دارد.

3- «غلامرضا شریعتی» استاندار پرحاشیه خوزستان در دولت تدبیر و امید! که بعدها در اقدامی تأمل برانگیز از سوی روحانی به عنوان رئیس سازمان استاندارد کشور منصوب شد! در واکنش به مخالفت های فنی و کارشناسی درخصوص ساخت مجتمع متروپل آبادان گفته بود: «ساخت چنین ساختمان‌هایی کمک به بهبود و توسعه آبادان است»!

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

شریعتی در مراسم افتتاحیه‌ متروپل آبادان گفته بود: «دلهره ایجاد کردن برای سرمایه‌گذاران هیچ نفعی برای استان و منطقه و مردم نخواهد داشت و فرار سرمایه و تنگ دستی مردم را به دنبال دارد.»

سوال اینجاست که چرا امثال خاتمی و تاجزاده و عبدی و…درباره قصور و تقصیرهای دولت روحانی و استاندار خوزستان در ماجرای متروپل هیچ موضع گیری ندارند؟

4- در دولت روحانی، استاندار وقت خوزستان-شریعتی- در مسئله تأمین آب شرب روستاها و سیل و موارد متعدد دیگر دچار قصور و تقصیرهای فراوان شد و در همه موارد مذکور، این بچه های سپاه و ارتش و بسیج و نیروهای امداد و نجات بودند که پای کار آمدند. چرا در همان مقطع، فعالین اصلاح طلب به این قصور و تقصیرها اشاره ای نکرده و بر آن سرپوش گذاشتند.

5- چرا وقتی روحانی علیرغم نارضایتی شدید مردم خوزستان، شریعتی را به عنوان رئیس سازمان استاندارد کشور منصوب کرد، صدایی از جریان اصلاح طلب به نشانه اعتراض بلند نشد!؟

6- در دولت روحانی همین آقای آخوندی در بزنگاه ها و مواقعی همچون زلزله و دیگر بلایای طبیعی آنقدر ضعیف عمل می کرد که بیشتر از آنکه به مردم آسیب دیده خدمت شود، بر درد و رنج مردم نمک پاشیده می شد. اکنون معاون اول رئیس جمهور چندین بار به آبادان سفر کرده و از نزدیک در جریان امور قرار گرفته و در دولت روحانی، معاون اول با کفش وارد چادر زلزله زدگان می شد و…

7- مشکل اصلی اصلاح طلبان، بی صداقتی این طیف با مردم است. گویا غارتگری از عواطف مردم و ماهیگیری سیاسی برای تأمین منافع شخصی و قبیله ای، به یک روال عادی در رفتار اصلاح طلبان تبدیل شده است؛ این طیف با زیرپاگذاشتن اخلاق و شرافت و بدون توجه به مسئولیت اخلاقی خود، به هر واقعه دردناک صرفا به عنوان یک «ابزار سیاسی» می نگرد.

برای نمونه در سال ۹۶ – چهارسال پس از روی کارآمدن دولت روحانی- پس از وقوع زلزله کرمانشاه و در شرایطی که هر انسانی سراسیمه به دنبال یافتن راهی جهت کمک رسانی به هموطنان آسیب دیده بود، روزنامه های اصلاح طلب به کاسبی سیاسی از «مسکن مهر» پرداختند.

همچنین در حادثه پلاسکو در شرایطی که مردم لحظه به لحظه اخبار حادثه را دنبال می کردند و تمامی دستگاه ها در تلاش برای نجات حادثه دیدگان بودند، اصلاح طلبان بی توجه به اصل ماجرا به موج سواری سیاسی پرداخته و دستگاه های دولتی را تبرئه و شهردار وقت را که در طیف مقابل آنها بود آماج حمله قرار دادند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر! بیشتر بخوانید »

اختلال در شبکه برق‌رسانی سایت هسته‌ای نطنز مشکوک به خرابکاری و نفوذ است

اختلال در شبکه برق‌رسانی سایت هسته‌ای نطنز مشکوک به خرابکاری و نفوذ است


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس، مالک شریعتی سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی در صفحه شخصی خود در توئیتر با اشاره به اختلال در شبکه برق سایت هسته‌ای نطنز خاطرنشان کرد:

«این اتفاق در سالگرد روز ملی فناوری هسته‌ای و در خلال تلاش ایران برای و ادار کردن غربی‌ها به لغو تحریم‌ها بسیار مشکوک به خرابکاری و نفوذ است. 

همین امروز پس از اطلاع در مجلس در حال پیگیری ابعاد و جزئیات موضوع هستیم و پس از جمع‌بندی اعلام نظر خواهد شد». 

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از فارس، بهروز کمالوندی معاون و سخنگوی سازمان انرژی اتمی در گفت‌وگو با فارس از وقوع حادثه‌ای در بامداد امروز (یکشنبه) در بخشی از شبکه برق تأسیسات غنی‌سازی شهید مصطفی احمدی‌روشن نطنز خبر داد و اعلام کرد که این حادثه صدمات انسانی و آلودگی به دنبال نداشته است. این در حالی است که 13 تیر سال گذشته نیز مرکز مونتاژ سانتریفیوژها در محوطه باز سایت نطنز دچار حادثه شده بود.

انتهای پیام/



اختلال در شبکه برق‌رسانی سایت هسته‌ای نطنز مشکوک به خرابکاری و نفوذ است

منبع خبر

اختلال در شبکه برق‌رسانی سایت هسته‌ای نطنز مشکوک به خرابکاری و نفوذ است بیشتر بخوانید »