شعر مقاومت

باشکوهی و چون ارس بیدار

باشکوهی و چون ارس بیدار


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «شهریار شفیعی» از شاعران انقلابی آذربایجان شرقی، آخرین سروده خود را در وصف شهدای مدافع حرم استان با عنوان «چون ارس بیدار» منتشر کرد.

جاده در انتظار مقدم توست
گام‌هایت نوید پرواز است

راه افتاده‌ای و پشت سرت دست‌ها
رو به آسمان باز است

تو جوانی و در طریقت پیر
پیری از فتنه‌ها گذر کرده

آنکه در قهقرای حادثه‌ها
دل به حق داده و خطر کرده

شیر هستی، به سینه‌ات فریاد
می‌زنی در صفوف کفتاران

تو به زانو در آوری همه را
در نگاهت، شرار سرداران

تو که هستی؟ سهند یا سبلان
باشکوهی و چون ارس بیدار

گل خندان باغ روح‌الله
خار غیرت به چشم استکبار

آنچه در دست‌های باور تو
می‌درخشد، نه برق شمشیر است

داس ایمان گرفته‌ای در دست
قاطع ریشه‌های تکفیر است

برنگشتن مرام عشاق است
سر در این کارزار دادی تو

بیعتت سرخ بود و امضا خون
دست، عباس‌وار دادی تو

جنگ، جنگ است هر زمان، اما
روزها، روز‌های سابق نیست

همه از داغ دم زنند ولی
هیچ‌کس مثل لاله صادق نیست

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

باشکوهی و چون ارس بیدار بیشتر بخوانید »

پلاک سرخ تو بر روی گردن نخل است

پلاک سرخ تو بر روی گردن نخل است


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «عارف ساسانی» از شاعران انقلابی استان آذربایجان شرقی، آخرین سروده خود با عنوان «قطعه‌های تن» را در وصف شهدای سرافراز میهن اسلامی منتشر کرد.

غزل نبوده برابر به قطعه‌های تنت
چهار پاره نه، صد پاره‌ای شده بدنت

چقدر قالب خوبی برای شاعری است
که تکه‌تکه تنت گشته کلمه‌ی سخنت

منور سخنت را به جان شب زده‌ای
هنوز می‌شنود شب ستاره از دهنت

تو را فشرده به سینه به روی داغ دلش
شبیه مادر پیر پر از غمی وطنت

پلاک سرخ تو بر روی گردن نخل است
کدام گوشه رها مانده شال و پیرهنت؟

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پلاک سرخ تو بر روی گردن نخل است بیشتر بخوانید »

نگین خاتم ما قاسم سلیمانی

نگین خاتم ما قاسم سلیمانی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «سیدغفار هاشمی» از شاعران انقلابی استان آذربایجان شرقی، سروده خود درباره سردار شهید «قاسم سلیمانی» و شهدای مدافع حرم را منتشر کرد که آن را در ادامه می‌خوانید:

قسم به فجر و به آفاق نور یزدانی
فرا ز رنگ و نژاد است مرز انسانی

اگر نگین سلیمان فتاده دست عدو
نگین خاتم ما قاسم سلیمانی

به یمن عشق به یک رشته خوش کشید آری
عقیق و در عراقی و لعل افغانی

به بزم ماه شده سنگ‌ها تراشه نور
به دور خاتم و فیروزه خراسانی

به حیرتم که چه سان دست عشق پوشانده
به قد و قامت آن‌ها لباس یکسانی

شبیه شیر خداوند جمع اضدادند
ظهور قهر الهی و مهر رحمانی

یکیست نوگل و آن دیگریست سرو سهی
شکسته‌اند تبر از تبار سوفیانی

همو که سرو سهی بود پیر میدان‌دار
دلاور همدانی حبیب ایرانی

جوان جوانی حامد ز پیر رخصت خواست
نهاد بر طبق عشق دست و چشمانی

چگونه وصف تو را ای رها بگوید اسیر
که در خیال نگنجی حماسه رامانی

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگین خاتم ما قاسم سلیمانی بیشتر بخوانید »

هنوز می‌شنوم من صدای چمران را

هنوز می‌شنوم من صدای چمران را


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «علی شهودی» از شاعران انقلابی و آئینی استان آذربایجان شرقی آخرین سروده خود را به مناسبت گرامیداشت سالروز شهادت دکتر «مصطفی چمران» منتشر کرد که آن را در ادامه می‌خوانید:

هنوز می‌شنوم من صدای چمران را
صدای غرش شیر جنوب لبنان را

صدا صدای قدم‌های زخمی صبح است
که سخت می‌کند آشفته شب پرستان را

هنوز هم که هنوز است می‌کند پیکار
گمان مبر که دمی ترک کرده میدان را

کسی که زندگی و مرگ او بود یکسان
ادامه می‌دهد او خط سرخ ایمان را

زهی خیال عبث در نبود چمران‌ها
کند خراب عدو پایگاه قرآن را

بحول و قوه ایزد زنیم بر خاکش 
اگر چه تیز نمودست چنگ و دندان را

هنوز عشق در این شهر حکمفرما هست
به  عاشقان دهد آری هنوز فرمان را

هنوز در دل شب‌های تار نوری هست
امیدوار به فردا نماید انسان را

بیا شکفتن خورشید را تماشا کن
که مژده می‌دهد آشفتن زمستان را

سحر منادی توحید بانگ بردارد
بپای سرو ولایت نثار کن جان را

هنوز خنجر معشوق کشته می‌گیرد
به هر کرانه ببینید خیل قربان را

هنوز شمع محبت شگفت می‌سوزد
چنانکه سوخت سراپای غاده چمران را

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

هنوز می‌شنوم من صدای چمران را بیشتر بخوانید »

خواب شیرین شهادت این چنین تعبیر شد

خواب شیرین شهادت این چنین تعبیر شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، «ویدا افضلی» از شاعران انقلابی استان آذربایجان شرقی، سروده خود را با عنوان «سردار عشق» در سوگ سردار شهید «قاسم سلیمانی» منتشر کرد که در ادامه آن را می‌خوانید.

سردار عشق

ای ابوالفضل زمانه، بازوانت غرق خون

هر دو افتاده به خاک و شانه‌هایت لاله‌گون

این فتاده دست تو، بیعت‌گر دست ولا

و آن دگر دستت یقین در حلقه‌ دست خدا

امنیت را ارمغانی مقتدر دستان تو

واژه‌ی آسودگی سرچشمه‌ پیمان تو

کاش می‌شد تا غبار خستگی‌هایت زدود

راه تو هموار کرد و جاده بر رویت گشود

با تن خسته مسافر، مقصدت معبود بود

بهر پرواز و رهایی این سفر مقصود بود

کاشکی کابوس آن شب جمله ما را خواب بود

جای رعد دلخراشی، نوری از مهتاب بود

زخمی زخم غریبی، غربتت تفسیر شد

خواب شیرین شهادت این چنین تعبیر شد

دیده‌ها از دوریت دریای خون، سردار عشق

ای نهاده، سر به پای دوست در پیکار عشق

رفتی و شد ملتی از داغ هجرت خون جگر

اسوه‌ی ایمان و همت، مرد دین، مرد خطر

قهرمان ملت آزاده‌ی ایران زمین!

روح پاکت را بباید ارج و حرمت بیش از این

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خواب شیرین شهادت این چنین تعبیر شد بیشتر بخوانید »