شهادت حضرت زهرا

مستندات هجوم به خانه صدیقه طاهره/ آیا علی(ع) نشست تا همسرش را کتک بزنند؟

مستندات هجوم به خانه صدیقه طاهره/ آیا علی(ع) نشست تا همسرش را کتک بزنند؟


خبرگزاری فارس ـ گروه مسجد و هیأت ـ امیرحسین کسائی: تحریف موضوعات شهادت حضرت زهرا چند سالی است که به مناسبت‌ها و اتفاقات مختلف از سوی افراد صورت می‌گیرد، اما در آخرین مورد، حذف ابعاد تاریخی شهادت حضرت زهرا (س) از یک کتاب داستانی، توسط وزارت ارشاد و پس از آن هم مصاحبه یکی از مسؤولان این وزارتخانه نشان داد که شاید میان برخی از مسؤولان هم این شبهات و تحریفات جا افتاده است.

سراغ حشمت‌الله قنبری، استاد و پژوهشگر تاریخ اسلام رفتیم تا در گفت‌وگویی ابعاد و مستندات تاریخی شهادت حضرت زهرا (س) را در آستانه فاطمیه مرور کنیم. ماحصل این گفت‌وگو را ادامه می‌خوانید:

دو دلیل افراد برای طرح شبهه در خصوص شهادت حضرت زهرا

انگیزه و دلیل افرادی که ابعاد مختلف شهادت حضرت زهرا (س) را زیر سوال می‌برند، چیست؟

تحریف ماجرای شهادت حضرت زهرا (س)، موضوعی نیست که در روزگار ما به وجود آمده باشد، بلکه حتی در دوران حیات مبارک ایشان نیز خطی از تحریف و سانسور وجود داشته است که علل مختلفی دارد. گاهی این نوع رفتارها که شکل تحریف هم به خود می‌گیرند، ظاهراً خیرخواهانه است، یعنی تصور می‌کنند اگر رخدادهای دوران غربت اسلام مورد واکاوی قرار گیرد، ممکن است بین مذاهب اسلامی تفرقه به وجود بیاید. بعد هم اهم فی‌الاهم می‌کنند و نزد خودشان به این نتیجه می‌رسند که بهتر است این مسائل بازگو نشود و یا بهتر است از کنار آنها عبور کنیم.

بخش‌هایی از انکار شهادت حضرت زهرا ریشه در فطرت پاک مسلمان‌ها دارد که همه مذاهب اسلامی را دربرمی‌گیرد، زیرا عمق این فاجعه به قدری زیاد است که غیرت دینی نمی‌تواند با آن کنار بیاید

من با این مسأله که بنا به مصالحی، مسائلی بازگو نشوند و یا از کنار آنها عبور شود، مخالفت جدی ندارم؛ اما اینکه پدیده‌ای را حذف کنید، مخالفم؛ زیرا اگر رخدادی از متن زندگی اهل ایمان بیرون برود، تمام حقایق ایمانی به تدریج از زندگی او بیرون می‌روند و زیر تیغ سانسور قرار می‌گیرند. این روند ظالمانه و خیانت به انسانیت انسان و همه افراد و عوامل مؤثر در پیدایی این ماجراست.

بخش‌هایی از انکار این رخداد، ریشه در فطرت پاک مسلمان‌ها دارد که همه مذاهب اسلامی را دربرمی‌گیرد، زیرا عمق این فاجعه به قدری زیاد است که غیرت دینی نمی‌تواند با آن کنار بیاید. ما هم همین‌طور هستیم و یکی از آرزوهای مبنایی و اساسی ما، اگر به آن روزگار برمی‌گشتیم این بود که این اتفاق نمی‌افتاد. کسی با وقوع این پدیده و اتفاق، خشنود نمی‌شود و همین دلیل محکمی بر طهارت امت اسلامی است؛ چون وقتی این پدیده را باور نمی‌کند و نمی‌خواهد با آن کنار بیاید، زمینه مساعد برای تحلیل و معرفت صحیح به وجود می‌آید و در آنجاست که دریافت، موجب تغییر بنیادین در باور صحیح مردم می‌شود. بنابراین گروهی هم این رخداد را با حسن‌نیت و به خاطر عدم تطابق با باورها و غیرت دینی‌شان نمی‌پذیرند؛ اما این اتفاق افتاده است.

حضرت زهرا بر اثر جراحات ناشی از ضرب و شتم به شهادت رسید

در خصوص شهادت حضرت زهرا (س) برخی می‌گویند حضرت به شهادت نرسید؛ بلکه بر اثر بیماری از دنیا رفت. پاسخ شما به این شبهه چیست؟

این اشتباه است. اولین مطلب، هجوم به خانه صدیقه طاهره (س)‌ است. بعضی‌ها می‌گویند که اصلاً چنین اتفاقی نیفتاده و چنین اتفاقی در بین نبوده و هجوم و درگیری‌ رخ نداده است. کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند، مشخص است که مطالعات تاریخی ندارند. من رخدادهای ۶ ماهه پایان عمر پیامبر اکرم (ص) را در کتاب «آن شش ماه» از حجةالوداع تا شهادت صدیقه طاهره (س) به طور مفصل و مستوفی از مآخذ و مصادر تاریخی بیان و ثبت کرده‌ام.

من قائل به اهل‌سنت و شیعه نیستم. ما در مذاهب اسلامی عامه و امامیه داریم، چون ما پیروان مکتب اهل‌بیت (ع) از عمق وجدانمان به سنت پیغمبر (ص) وفاداریم و بخش بسیار مهمی از علاقه و ارادت ما به امیرالمؤمنین (ع) و اهل‌بیت (ع) در سایه سنت و سیره پیامبر اکرم (ص) است.

مستندات هجوم به خانه حضرت زهرا (س) این چنین است که بخاری در «تاریخ صغیر» جلد یک، صفحه ۱۰۱ به بعد، هجوم به خانه حضرت صدیقه طاهره (س) را تأکید کرده است. ابن قتیبه در کتاب «الامامه و السیاسه» جلد اول، صفحه ۱۲ به بعد و بلاذری در «انساب الاشراف» جلد اول این موضوع را تصریح کرده است. طبری در جلد دوم «تاریخ الرسل و الملوک»، ابن عبد ربه اندلسی در کتاب «العقد الفرید»، جلد ۳، مسعودی معتزلی شافعی در «اثبات الوصیه»، ابن عبدالبر قرطبی در «الاستیعاب فی معرفه الاصحاب»، شهرستانی در «ملل و نحل» جلد اول و جوهری بصری در کتاب «السقیفه» در صفحه ۵۰ به بعد، این موضوع را مفصل شرح داده است. ابی‌الفداء در جلد اول کتاب تاریخش و شهاب‌الدین نویری در جلد نوزدهم «نهایةالارب فی فنون الادب» این گزارش را آورده است. ابن شحنه در حاشیه «الکامل فی‌التاریخ» ابن اثیر، جلد هفتم، صفحه ۱۶۰ به بعد، این را بیان کرده است. عمر رضا کحاله در «اعلام النساء فی عالمی العرب و الاسلام»، عبدالفتاح عبدالمقصود، از متأخرین در کتاب علی بن ابیطالب (ع)، ابن ابی شیبه در «المنصف فی‌الاحادیث و الآثار»، جلد هشتم.

حمله به خانه حضرت زهرا (س) یک موضوع قطعی و حتمی است و اتفاقی است که قطعاً رخ داده است. من نمی‌خواهم بگویم که این واقعه را باید نادیده گرفت و سانسور کرد تا با سانسور کردن آن، اتحاد و اتفاق به وجود بیاید زیرا این اهانت به جامعه اسلام و همه مسلمانان است

اسامی افرادی هم که در ماجرای هجوم به خانه امیرالمؤمنین (ع) نقش و سمت داشتند، به تفصیل و با دقت در مهم‌ترین مصادر و مآخذ آورده شده‌اند. ابن ابی‌الحدید در جلد ۶ «شرح نهج‌البلاغه»‌ صفحه ۵۱ این‌گونه آورده است: ابی‌بکر بن ابی قحافه فرمانده این عملیات بوده و فرمان حمله را صادر کرده است. ابن ابی الحدید یکی از بزرگان معتزله و شخصیت معتبر اسلامی است که هم در تاریخ قدرت و قوت دارد، هم در شرح و تفسیر نهج‌البلاغه شاید یکی از کم‌نظیرترین شرح نهج‌البلاغه متعلق به اوست. طبری در جلد ۲ تاریخش و متقی هندی در جلد پنجم «کنزالعمّال» گفته که عمربن الخطاب مردم را به طرف خانه علی بن ابیطالب (ع) فرماندهی کرد. ابن قتیبه در جلد اول «الامه و السیاسه» و قاضی نورالله شوشتری در جلد دوم «احقاق الحق و ازهاق الباطل» نوشته‌اند که اُسید بن خضیر هم از جمله مهاجمین به خانه امیرالمؤمنین (ع) بوده است.

ابن ابی الحدید در جلد ششم «شرح نهج‌البلاغه» صفحه ۴۷ به بعد به این موضوع تصریح می‌کند که محمد بن مسلمه، خالد بن ولید، ثابت بن قیس خزرجی و سلمه بن سلامه در هجوم به خانه صدیقه طاهره (س) مشارکت داشتند. شیخ مفید که امامیه است در صفحه ۱۸۵ «کتاب اختصاص» به این نکته اشاره می‌کنند که مغیرة بن شیبه و بشیر بن سعد مشارکت داشتند. اینها افراد اصلی و محوری بودند که مردم را به حرکت درمی‌آوردند. ابن کثیر در کتاب «البدایة و النّهایة» در جلد ۵، صفحه ۲۵۰ و ذهبی در صفحه ۲۶ «سیر اعلام النبلاء» تصریح می‌کنند که یکی از مهاجمین عبدالرحمن بن عوف بوده است. او کسی است که ما او را به عنوان عشره مبشره، یعنی یکی از ۱۰ نفری که به آنها وعده بهشت رفتن داده شده و در عین حال جزو شورای حکمیت عمربن الخطاب هم بوده، می‌شناسیم. شیخ مفید در صفحه ۱۰۴ به بعد «کتاب اختصاص» اشاره می‌کند که عثمان‌بن عفان هم در ماجرای هجوم مشارکت داشته است و الی آخر. ما در حدود ۳۰ سند برای حمله به خانه حضرت زهرا (س) ارائه کردیم که تنها یکی برای امامیه بود. در کتاب چند مورد دیگر از مصدر امامیه هم هست که اشاره نکردم.

حمله به خانه حضرت زهرا (س) یک موضوع قطعی و حتمی است و اتفاقی است که قطعاً رخ داده است. من نمی‌خواهم بگویم که این واقعه را باید نادیده گرفت و سانسور کرد تا با سانسور کردن آن، اتحاد و اتفاق به وجود بیاید؛ زیرا این اهانت به جامعه اسلام و همه مسلمانان است. قاطبه مسلمانان با این تحریف و تعریف، مورد اهانت واقع می‌شوند، یعنی قاطبه امت اسلامی از این اتفاق راضی بودند و چون کسانی در عمق اعتقاداتشان راضی به این موضوع نبوده‌اند، گفته‌اند که آن را حذف کنید، در حالی که این‌گونه نیست. اکثر مسلمانان عالم به اهل‌بیت (ع) ارادت دارند و به آنان احترام می‌گذارند. در بین اصحاب پیامبر (ص) و علمای سلف از متقدمین و متأخرین، هیچ کسی را پیدا نمی‌کنید که اصحاب را در تراز اهل‌بیت پیامبر (ص) بیاورد. امیرالمومنین نیز می‌فرماید: «لا یقاس بآل محمد صلى الله علیه وآله من هذه الأمة أحد». اگر کسی چنین تفکری داشته باشد که به خاطر اینکه فلانی نرنجد، ما این رویداد را سانسور کنیم، چون ممکن است اوقات او تلخ بشود، اشتباه است. اوقاتش از چه چیزی تلخ می‌شود؟ آنها می‌گویند تهمت و افتراست که فلانی‌ها مشارکت داشتند. ناراحتی‌شان از این بابت است و نه اینکه معتقد باشند که تهاجم به خانه صدیقه طاهره (س) کار خوبی بوده است. این بدفهمی متأسفانه گاهی در نظام دیوانی و ممیزی در بین مسلمانان وجود داشته و الان هم هست.

شنیده‌ام بعضی از کتاب‌هایی را که به وزارت فرهنگ و ارشاد می‌رود، می‌گویند باید این بخش‌هایشان را حذف کنید، چرا؟ مگر تحریف تاریخ در صلاحیت وزارت ارشاد است؟ مگر وزیری که در جایگاهی منصوب می‌شود، نسبت به این قضیه اجتهاد دارد؟ مگر می‌تواند به هر علت غلطی، بیان این موضوع را منتفی کند و بگوید بیانش به مصلحت نیست؟ تحریف و سانسور، ناجوانمردانه است.

شنیده‌ام بعضی از کتاب‌هایی را که به وزارت فرهنگ و ارشاد می‌رود، می‌گویند باید این بخش‌هایشان را حذف کنید، چرا؟ مگر تحریف تاریخ در صلاحیت وزارت ارشاد است؟ مگر وزیری که در جایگاهی منصوب می‌شود، نسبت به این قضیه اجتهاد دارد؟ 

اصل این موضوع، قطعی و حتمی است و قطعاً، حتماً و بدون تردید، صدیقه طاهره (س) در این تهاجم مورد ضرب و شتم قرار گرفته است. گاهی می‌گویند که حضرت صدیقه طاهره (س) در بستر بیماری از دنیا رفت. این حرف ممکن است درست باشد. من نمی‌خواهم این را انکار کنم. یک وقت هست که شهید در میدان معرکه به شهادت می‌رسد،‌ مثل سیدالشهدا (ع)، عماربن یاسر که کاملاً ملموس، در معرکه روح از بدن مفارقت پیدا کرده و شهادتش تحقق عینی پیدا می‌کند. اما گاهی هم شهادت در قالب حضور مستقیم در میدان معرکه نیست، اما آثار اتفاق‌ها و رخدادهای میدان معرکه، باعث می‌شود که این اتفاق در جای دیگری تحقق پیدا کند. یعنی فرد بر اثر جراحات ناشی از معرکه به شهادت می‌رسد.

اگر فرض کنیم که این اتفاق برای حضرت صدیقه طاهره (س) نیفتاد و مورد ضرب و شتم واقع نشد و آسیبی ندید و بعداً در بستر بیماری به مرگ طبیعی از دنیا رفت؛ تاریخ زیر سوال رفته است، چرا؟ چون مهم‌ترین مصادر اسلامی اشاره می‌کنند که از روزی که حضرت صدیقه طاهره (س) مورد ضرب و شتم قرار گرفت و پهلوی مبارک ایشان شکست و نقص عضو پیدا کرد تا روزی که از دنیا رفت، در همین مدت کوتاه، یکی از ابتکارات و ابداعات بسیار خوب و محوری حضرت صدیقه (س) این بود که با استفاده از جانبازی و مظلومیتی که برای خودش به وجود آورده بود، جامعه وقت را با حقایق پیغمبر (ص) آشنا کرد.

خانه‌های مکه در داشت همانطور که کعبه در دارد

برخی بحث آتش زدن خانه و شکستن در و بین در و دیوار قرار گرفتن حضرت را هم زیر سوال می‌برند. در خصوص نحوه ورود این افراد به خانه چه مستنداتی وجود دارد؟

در همین کتاب‌هایی که اشاره شد، نیم‌سوز شدن در هم، قطعی است. اما بعضی‌ها می‌گویند صدیقه طاهره (س) پشت در بود و وقتی که با لگد زدند و در را شکستند، بانو بین در و دیوار قرار گرفت البته خیلی‌ها هم این حرف را رد می‌کنند. من هم معتقدم که نباید این‌جور بوده باشد

همه خانه‌های مکه از زمان عبدالمطلب در داشته‌اند. خانه کعبه مگر دَر نداشته است؟ در را چه کسی برایش ساخته است؟ در زمان عبدالمطلب و اصلاً قبل از ظهور اسلام، در زمانی که پیغمبر (ص) هنوز به دنیا نیامده بود، خانه ها در داشت. در همین کتاب‌هایی که اشاره شد، نیم‌سوز شدن در هم قطعی است. اما بعضی‌ها می‌گویند صدیقه طاهره (س) پشت در بود و وقتی که با لگد زدند و در را شکستند، بانو بین در و دیوار قرار گرفت. البته خیلی‌ها هم این حرف را رد می‌کنند. من هم معتقدم که نباید این‌جور بوده باشد. چرا؟ برای اینکه اگر شرایط آن روز را براساس اسناد تاریخی در نظر بگیریم، دعوایی جریان داشته است. یعنی چند بار رفت و برگشت و پیغام از مسجد آورده شده و برده بودند. یعنی در خانه توحیدی علی‌بن ابیطالب (ع) همه منتظر این هجوم بودند و می‌دانستند که اتفاقی در حال انجام است. حالا فرض کنید که حرف هم زده شده باشد، می‌تواند با فاصله از در صورت گرفته باشد. این مطلبی است که طرحش می‌تواند زمینه ایجاد شبهه فراهم شود و فرد مهاجم هم برای خود توجیه بتراشد. اما قول معتبر این است که در نیم‌سوخته را شکستند و وقتی وارد حیاط شدند، ناموس کبرای خدا در حیاط بود. بنابراین در مصادر اسلامی این‌طور آمده که وقتی حضرت زهرا (س) به او نگاه کرد، فرمود: «فلانی! قرآن نخوانده‌ای که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَى طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ…» (احزاب/ ۵۳) اینها را نشنیده‌ای؟ این قرآن خواندن حضرت باعث برافروختگی مهاجمان شد.

ابن ابی‌الحدید می‌گوید وقتی دختر پیغمبر (ص) این حرف را زد، بخش بسیاری از مردم که نمایندگان دولت انشعابی را همراهی کرده بودند، از التهاب فاطمه (س) فرار کردند که ما کارمان به کجا کشیده که به قول ما ایرانی‌ها هنوز آب کفن پیغمبر خشک نشده، خانه دخترش و تنها یادگارش را مورد هجوم و حمله قرار داده‌ایم و برگشتند. اما در حیاط فقط یک نفر ماند. مأموریت امیرالمؤمنین (ع) این بود که مدارا کند. چرا؟ چون سپهسالار این حماسه، فاطمه (س) بود.

آیا امیرالمومنین نشست تا همسرش را کتک بزنند؟

شبهه و سوالی که برخی مطرح می‌کنند، این است که چرا امیرالمومنین (ع) در این معرکه وارد نشدند و اقدامی نکردند؟

علی (ع) کسی نبود که بشود جلوی چشمش همسرش را مورد ضرب و شتم قرار داد. علی (ع) در یک ماجرای بزرگ گیر افتاده بود ولی هرگز این نبود که علی‌بن ابیطالب (ع) سکوت کند

حضرت علی (ع) وارد شدند، اما آن چیزی که در باور کسی نمی‌گنجید این بود که ناموس خدا مورد تعدی واقع شود. اما با اولین جسارتی که انجام شد، علی‌بن ابیطالب (ع) مداخله کرد. آمد و برخورد کرد و ضارب را زمین زد و با تهدید به او گفت که اگر دستور پیغمبر (ص) دست مرا نبسته بود، تو را می‌کشتم. علی (ع) کسی نبود که بشود جلوی چشمش همسرش را مورد ضرب و شتم قرار داد. علی (ع) در یک ماجرای بزرگ گیر افتاده بود، ولی هرگز این نبود که علی‌بن ابیطالب (ع) سکوت کند. بعد از اینکه اخبار برخورد امیرالمؤمنین (ع) با ابن‌ خطاب به مسجد رسید، خود ابوبکر دستور داد که بروید و اگر علی (ع) دست از عمر برنداشت، او و اهل خانه‌اش را به آتش بکشید. ضمن اینکه خود ابوبکر هم در سال‌های پایانی عمرش از هجوم به خانه حضرت زهرا (س)، آتش زدن خانه و ضرب و شتم حضرت زهرا (س) اظهار ندامت و پشیمانی کرد. بنابراین علی (ع) عکس‌العمل نشان داد، اما اینکه برود و طرف مقابل را به قتل برساند، محاسبات غلط ماست.

درست مطرح کردن مسأله این است که اصلاً دختر پیغمبر (ص) هم نبود. یک دختر معمولی شهر بود که پدرش را از دست داده بود. آیا باید بلافاصله به او جسارت شود؟ اگر در محله خودتان از کسی کینه عمیقی به دل داشته باشید و با او دشمن هم باشید، ببینید عزیز او مرده و جلوی در ایستاده و دارد اعلام عزا می‌کند و از کسانی که برای تسلیت می‌آیند، استقبال می‌کند. شما به او هجوم می‌آورید؟ قطعاً حرمت نگه می‌دارید. نباید حرمت حضرت زهرا (س) را حفظ می‌کردند؟ حالا رفته‌اید و او یک سئوال پرسیده و می‌گوید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ…» برایتان قرآن خوانده است. جواب دهید. مثلا بگوئید ما رئیس هستیم، قدرت داریم، از هیچ‌ کسی هم اجازه نمی‌گیریم، بالاخره درست یا غلط، این جواب است. ضرب و شتم برای چه؟

دلیل ضرب و شتم حضرت زهرا روشن است، برای اینکه آن کسی که این اتفاق را رقم زد، خودش را مخاطب فاطمه (س) ندید، بلکه خودش را مخاطب قرآن دید، چون فاطمه (س) قرآن خواند. او برایش سنگین آمد زیرا معلوم شد بی‌اجازه ورود پیدا کردن به خانه پیغمبر (ص) صلاحیت‌های ایمانی را ساقط می‌کند. درد قضیه این بود

البته دلیل ضرب و شتم هم روشن است. برای اینکه آن کسی که این اتفاق را رقم زد، خودش را مخاطب فاطمه (س) ندید، بلکه خودش را مخاطب قرآن دید؛ چون فاطمه (س) قرآن خواند. او برایش سنگین آمد زیرا معلوم شد بی‌اجازه ورود پیدا کردن به خانه پیغمبر (ص) صلاحیت‌های ایمانی را ساقط می‌کند. درد قضیه این بود. یعنی بقیه‌ای که وارد خانه نشدند، مومن بودند و ایمان داشتند. این هجوم به معنای پذیرش بی‌ایمانی بود. دردناک هم هست،‌ اما شد. اتفاقات بعدی هم ادامه پیدا کردند.

حضرت زهرا (س) براثر جراحات ناشی از این ضرب و شتم، چند روز بعد به شهادت رسید و این اتفاقی نیست که بتوان آن را کتمان کرد و یا نادیده گرفت و تحریف آن نیز توهینی به تمام جامعه اسلامی است؛ زیرا هیچ‌کس از این هجوم و جسارت خشنود نشد و راضی به آن نیست.

انتهای پیام/





منبع خبر

مستندات هجوم به خانه صدیقه طاهره/ آیا علی(ع) نشست تا همسرش را کتک بزنند؟ بیشتر بخوانید »

دهباشی از توییت جنجالی‌اش کوتاه آمد و عذرخواهی کرد

دهباشی از توییت جنجالی‌اش کوتاه آمد و عذرخواهی کرد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حوزه قرآن و فعالیت‌های دینی خبرگزاری فارس، جلسه گفت‌وگو و مناظره حجت‌الاسلام حامد کاشانی با حسین دهباشی درباره موضوع توئیت ‌اخیر این مستندساز با موضوع خانه‌های صدر اسلام در حجاز عصر روز پنجشنبه هشتم آبان‌ماه در مجتمع فرهنگی سرچشمه تهران برگزار شد.

* مامدیون حضرت زهرا(س) هستیم

دهباشی در ابتدای این نشست با بیان اینکه تمام ما مدیون حضرت زهرا(س) هستیم و همه این را می‌دانیم، اظهارداشت: امام خمینی(ره) تعبیری دارند که اگر محرم و صفر نبود، اسلام هم نبود و تعبیر من این است که اگر محرم و صفر نبود، ایران هم نبود. در دوران دفاع مقدس درست است برخی به دلیل روحیه ملی حضور داشتند اما عمده کار بر دوش افرادی بود که به عشق اهل بیت(ع) رفتند و پشت لباس‌های خود نوشته بودند که می‌روم تا انتقام سیلی زهرا(س) را بگیرم و مهمترین عملیات‌های ما نیز با شعار حضرت زهرا(س) بود.

وی با بیان اینکه ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که علی‌رغم سلایق مختلف از میان ۱۰ اسم مشهور، حداقل ۴ اسم متعلق به ایشان است، گفت: نسبت به افرادی که تجاهل کردند و ارادت من را زیر سوال بردند گلایه دارم. 

آیا توئیت من توهین بود؟

دهباشی تصریح کرد: در توئیت نوشته بودم که «خانه‌های حجاز در صدر اسلام جز پارچه‌ای حائل اساساً در نداشتند، چه رسد به درِ چوبی که آتش بگیرد و مسمار داشته باشد و شکسته شود و این‌ها. امام علی (ع) نیز به خلفا مشورت داده و تحت فرمان‌شان به جهاد می‌رفت. شیعه و سنی، شاخه‌های یک درخت‌اند. و تفرقه میان مسلمین، سرچشمه شطی از خون!» سوال من این است که در این توئیت وهنی می‌بینید؟

فرامتن توئیت شما توهین به شیعیان بود

حجت‌الاسلام کاشانی در جواب اظهارداشت: بله من این را توهین می‌دانم زیرا فرامتن آن توهین به شیعیان است یعنی آنان چیز‌هایی را باور دارند که از اصلا وجود ندارد و شبیه به آن است که بگوییم اساسا عراق شهری به نام کربلا نداشته است که سربازانی بیایند آب را قطع کنند و … یعنی سالبه به انتفاع موضوع در ذهن مخاطب می‌شود. بسیاری از شبکه‌های وهابی از این موضوع استفاده کردند و شما را به خود منتسب کرده بودند و خوشحالم در ابتدا، این سخنان را گفتید. یعنی گفتگوی ما، میان دو شیعه است.

این سخنرانی مذهبی تصریح کرد: مخاطب از این جملات جسارت برداشت می‌کند و افراد احساس کردند که به ناموسشان جسارت شده است. برداشت اولیه من هم همین بود اما باتوجه به اینکه برنامه‌های شما را دیده بودم تصمیم گرفتم گفت‌وگو کنیم تا روشن شود.

وی ادامه داد: برداشت مخاطب از سه قسمت توئیت شما به خصوص بخش اول و دوم توهین به حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین بود.

 

نظر شما این است که شیعه نباید آتش بیار معرکه باشد؟

کاشانی در تبیین این توئیت گفت: فهم من این است که شما مقدمه‌ای قرار دادید که به نتیجه‌ای برسید. این که بگوییم خانه‌های صدر اسلام در نداشته و امیرالمومنین در خدمت خلفا به جهاد می‌رفته است برای این زمینه‌سازی است که اساسا بین اهل بیت و خلفا اختلافی یا اختلاف عمیق نبوده است بنابراین شیعیان در عصر حاضر نباید آتش بیار معرکه باشند.

دهباشی در جواب گفت: من مخالف این برداشت هستم اما ادامه دهید.

کاشانی گفت: نتیجه دیگر آن است که اصلا اختلاف شدیدی نبوده است یا صریح در توئیت بوده است که به سمت وحدت بروید.

این سخنران مذهبی تصریح کرد: این که در نبوده و یا مسمار نبوده است، برای آن است که بگوییم شهادت خون‌بار نبوده و یا مظلومیتی نبوده است؟ در حالی که اگر فرض کنیم در هم نبوده در اصل مسئله تغییری ایجاد نمی‌کند. در منابع روایی و تاریخی داریم که یک نفر از مسئولین ارشد سقیفه، حضرت زهرا(س) را تهدید به احراق می‌کند و این در کتب اهل سنت آمده است. (حامد کاشانی اسناد این روایات را در کانال خود منتشر کرد که می‌توانید    ببینید)

 

حسین دهباشی در این بخش از بحث این سوال را مطرح کرد که تهدید به احراق کرد؟ که کاشانی این گونه پاسخ داد که شما در مطالب خود پیش از این گفته‌اید که تاریخ را فاتحان می‌نویسند بنابراین در این گونه مطالب باید اشارات را هم مورد توجه قرار داد البته که این گفتگوی ما میان دو شیعه است و من این تهدید را برای اثبات موضوع در اشاره کردم.  این مسئول سقیفه سراغ حضرت زهرا(س) می‌رود و می‌گوید اگر من ببینم عده‌ای در خانه شما بست نشسته‌اند و بیعت نمی‌کنند، من خانه را آتش می‌زنم. این نشان می‌دهد که اگر خانه در نداشت نیاز به آتش نبود، داخل خانه می‌آمدند.

کاشانی افزود: تهدید به آتش زدن خانه‌ای که پیامبر بی‌اذن وارد آن نمی‌شود مورد قبول تمام مسلمانان است. یکی از مسئولین ارشد سقیفه از دنیا می‌رفت تاسف می‌خورد که ای کاش در خانه فاطمه را به زور نمی‌گشودیم حتی اگر برای جنگ با من قفل شده بود. یا خود حضرت زهرا(س) که در کتاب صحیح بخاری آمده است، با یم مسئول تا پایان عمر سخن نمی‌گوید و زمانی که از دنیا رفتند نیز امیرالمومنین ایشان را شبانه دفن کردند و آن رهبر اصلی سقیفه را اجازه ندادند در نماز شرکت کند.

این سخنران مذهبی گفت: عباس عموی پیامبر برای عیادت حضرت زهرا حضور پیدا کرد که دید وضع ایشان است، او گفت: اجازه دهید که مردم در تشییع حضرت زهرا(س) حضور پیدا کنند تا آشتی ملی رخ دهد یعنی نشان می‌دهد تنها بحث در نیست و موضوع گسترده‌تر است که امیرالمومنین فرمودند خودش اجازه نداده است. چرا ایشان اجازه نداد زیرا زمانی که فاتحان تاریخ را می‌نویسند مانند ماجرای کربلا با این که امام حسین(ع) با لب تشنه و زن و بچه به شهادت رسید، ابن تیمیه به عنوان طرفدار بنی امیه می‌نویسد که فساد ایجاد شده توسط حسین(ع) در تاریخ اسلام بی‌نظیر است. یعنی به جای آن که قاتل و آمر را تقطع کند او را تقطع می‌کند.

روایت شیخ طوسی از نحوه شهادت حضرت زهرا

وی گفت: شیخ طوسی می‌گوید مشهور است که یکی از افراد سقیفه لگد به بدن حضرت زهرا(س) زد و فرزند او را شهید کرد یعنی موضوع در داشتن و یا نداشتن نیست. در موضوع کربلا امام حسین(ع) شهید شده است حال خولی ایشان را سر بریده باشد، یا سنان ابن انس یا شمر یا … بنابراین در شهادت ایشان شکی نیست. حال اگر فردی بگوید خولی اصلا در کربلا نبوده است در اصل موضوع که شکی نیست.

کاشانی گفت: در نبوده، میخ نبوده یا … در زمینه شهادت ایشان شکی ایجاد نمی‌کند که شما نیز الحمدلله شکی ندارید. البته اسناد، آیات و روایات داریم که در وجود داشته است. در قرآن کریم داریم شما کجاها می‌توانید غذا بخورید که می‌فرماید نمی‌توانید در خانه مردم بروید و غذا بردارید و بخورید، این آیه ۶۱ سوره نور است. در این آیه خدا می‌فرماید از خانه‌ای که کلید آن دست شماست می‌توانید غذا بخورید و این کلید به معنای در داشتن است.

موافق تهدید شدن حضرت زهرا به آتش زدن خانه هستیم

دهباشی در ادامه این برنامه گفت: من در خصوص تهدید به احراق بحثی نکردم زیرا من هم موافق هستم. سید محمد فضل‌الله که در دوره ما این بحث را شروع کرد هم موافق تهدید به احراق بود. باید در خصوص مواردی که اختلاف داریم بحث کنیم. مرحوم سیدمحمد فضل‌الله می‌گوید: من با سه چیز آن را مسلم می‌دانم، اول کنار زدن پرده خانه، دوم حمله به خانه و سوم تهدید به آتش زدن خانه. من هم در ماجرایی که نقل کردم نگفتم تهدید به احراق نبوده است. یکی از بزرگان سقیفه تهدید به آتش زدن و خراب کردن خانه کرده و حمله به خانه هم صورت گرفته است. من گفتم آتش زدنی صورت نگرفت، لفظ آتش زدن الزاما به در اطلاق نمی‌شود و می‌تواند تمام خانه آتش گیرد.

چرا امامان ما واقعه شهادت حضرت زهرا را روایت نکردند؟

این مستندساز ادامه داد: سوال من این است که امر به این مهمی چرا باید رها شود که فاتحین و مورخین در قرون بعد بنویسند. حتی در خصوص واقعه عاشورا که ارکان هویت شیعه و ما ایرانیان است، چرا به جای اینکه امام سجاد بنویسند رها شده تا دو نسل بعد ابن مخنف بگوید و از آن هم سندی باقی نماند تا اولین متن مکتوب باقی مانده از آن در تاریخ طبری دیده شود. چرا امیرالمومنین(ع) و حضرت سیدالشهدا(ع) از کیفیت شهادت حضرت زهرا(س) سخن نگفتند و حدیث معتبری از آن وجود ندارد؟

وی افزود: بحث مسمار و میخ در قبل از ۱۰۰ سال گذشته و کتاب معتمر علما بغداد در جای دیگر نقل شده است؟ اگر نشده بود به چه اعتنایی بالای منبرها بیان می‌شود و هیأتی‌ها آن را شاخ و برگ می‌دهند. ما در شرایطی که اساسا نمی‌دانیم سن حضرت زهرا(س) چقدر بوده است، یعنی ایشان در ۸ سالگی ازدواج کردند و در ۱۸ سالگی به شهادت رسیدند و یا در ۱۸ سالگی ازدواج کردند و در ۲۸ سالگی به شهادت رسیدند یا اینکه تاریخ دقیق شهادت ایشان چه زمانی بوده است، چگونه جزییات شهادت ایشان را بدون وجود حدیث و متون مکتوب تعریف می‌کنیم.

تهدید به احراق چگونه به در داشتن خانه مربوط است؟

کاشانی در پاسخ به این اظهارات تصریح کرد: تهدید به احراق به وجود در مربوط است زیرا اگر در نباشد نیاز به تهدید به آتش زدن نیست و فرد وارد می‌شود و افراد داخل خانه را به راحتی به بیرون می‌آورد. من برای اثبات وجود در آیه قرآن خواندم که می‌توانید از خانه‌ای غذا بخورید که کلید آن را داشته باشید. شما ادله در نداشتن را اشاره کنید.

دهباشی در این خصوص گفت: تهدید به احراق الزاما به معنای در نیست. ما در خصوص مظلومیت اهل بیت تاریخ شسته و رفته نداریم، موقعی تاریخ تحریف می‌شود که فرد نفعی داشته باشد اما در خصوص اهل بیت در موضوعات غیر منتفع فاتحان نیز مطالب شفافی نداریم مانند سن حضرت زهرا(س).

کاشانی در این بخش از بحث گفت: به این دلیل که تحریف تنها به دلیل نفع فاتحان نیست و ممکن است اسناد نرسیده باشد. دهباشی با تصدیق این حرف اظهارداشت: همین عوامل موجب می‌شود که این وقایع، روایت متعدد داشته باشند و مثلا شیخ مفید می‌گوید که حضرت باردار نبوده است. کاشانی پرسید کجا شیخ مفید این حرف را گفته است؟

این سوال کاشانی بدون جواب ماند و او افزود: این سوال را پاسخ دهید که ادله شما برای عدم وجود در چیست؟

دلیل دهباشی برای در نداشتن خانه‌های صدر اسلام

دهباشی افزود: در سفر به حج همین الان در محله‌های سنتی عربستان، خانه‌ها در ندارند. زمانی که همین الان در مناطق مشابه، خانه‌ها در ندارند، به طریق اولا در آن زمان نیز خانه‌ها در نداشتند. کاشانی گفت: پس این یک حدس بی سند است. دهباشی افزود: این مانند حرف شماست که می‌گویید از تهدید به احراق به در داشتن خانه می‌توان استناد کرد.

کاشانی در پاسخ به این بحث افزود: در آیه قرآن خواندم که به کلید داشتن افراد از یک خانه اشاره شده است. در تفاسیر قرآن کریم همه این بحث را در داشتن اشاره شده است. قفل را که به پرده نمی‌زنند!

دهباشی افزود: من از این آیه گونه دیگری متوجه می‌شوم، با این وجود به این دلیل که یک خانه در داشته باشد نمی‌توان آن را به خانه‌های دیگر تسری داد.

توصیه پیامبر برای کاهش دزدی در مدینه

کاشانی گفت: جابر بن عبدالله انصاری می‌گوید: در مدینه دزدی زیاد بود، پیامبر فرمودند: درها را ببندید. این جمله یعنی پرده بکشید. پیامبر فرمودند: درها را ببندید، در اگر قفل باشد راحت باز نمی‌شود. در معجم طبرانی از حفصه همسر پیامبر نقل شده است که برای ورود به خانه در را هل دادم دیدم باز نمی‌شود، یعنی در قفل بود، بنابراین پشت آن نشستم تا پیامبر در را باز کند. زمانی که حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین ازدواج کردند پیامبر از در خانه آن‌ها خارج شد و در را بست جوری که باز نشود. این‌ها روایات و اسناد است، چگونه با وجود این‌ها بگوییم همه مجازی است. ما حتی برای جنس درهای همسران پیامبر هم روایت داریم.

این سخنران مذهبی ادامه داد: در متن توئیت گفتید خانه‌های حجاز در نداشت چه رسد به درِ چوبی که آتش بگیرد و مسمار داشته باشد. به نظرم این را گفتید تا بگویید این مظلومیت مضاعف که شیعیان می‌گویند به حضرت زهرا شده است، این گونه نلوده است. فرض کنید حادثه در نبوده است، چه ثمره‌ای بیان شما داشته است؟ یعنی شما به سمت رد مظلومیت عظیم رفته‌اید.

هدف من جلوگیری از شورترکردن ماجرای شهادت است

دهباشی پاسخ داد: در خصوص مشاجره لفظی، غصب خلافت و فدک به قدر کافی به معصومیت تعدی شده است. حرف من نفی فاجعه و شهادت نیست و نفی شورتر کردن ماجراست. من در خصوص شهادت ایشان بحثی ندارم. کاشانی گفت: شهادت شخصی را به عنوان قاتل می‌خواهد. اما نسبت به قاتل و نحوه آن شک دارید؟ دهباشی گفت: شهادت ایشان مسلم است. کاشانی باز پرسید با این مسلم بودن چرا جمله سوم را گفتید؟  لازم نبود در را انکار کنید می‌گفتید من هم مانند بسیاری معتقدم حضرت زهرا بیرون از خانه شهید کردند.

دهباشی ادامه داد: اینکه حضرت زهرا(س) از تعدی به حق امیرالمومنین برای جانشینی پیامبر(ص) بیمار شوند و از دنیا بروند و یا فردی عامدانه ایشان را به شهادت برساند، دلیل به شهادت ایشان و نشانه مظلومیت است.

کاشانی گفت: پس از توئیت شما باید این را برداشت کرد که در نبوده بنابراین اینقدر کینه انباشته نداشته باشید اما این وافی مقصود نیست زیرا اگر در نبوده و لگد هم بوده باشد، نفرت و خشم را به همراه داشته است. دهباشی گفت: توئیت اینقدر امکان نگارش واژگان نداشته است. سند این واقعه که در بوده یا لگد بوده برای چه زمانی است؟

سنت قرن اول اسلام روایت شفاهی بود نه مکتوب

کاشانی گفت: در قرن اول سنت شفاهی است و سنت خلفا نیز منع از مکتوب کردن روایات بوده است به جز افراد خاصی که اجازه داشتند و آنها هم مطالب خاص را منتقل نمی‌کردند. بنابراین ابوذر را برای مکتوب کردن احادیث تبعید می‌کنند. بین شیعیان مکتوباتی بوده است که به دست اهل بیت می‌رسیده است و اگر در قرن سوم سند داریم، آن سند متولد نشده است بلکه سلسله سند داشته است. آن فرد در قرن سوم گفته است که از استادم فلانی شنیدم. دهباشی در اینجا بحث گفت: یعنی شفاهی شنیده است؟ در اینجا از حدثنی استفاده شده است که به معنای شنیدن و دیدن است.

عزاداری شیعیان در زمان امام رضا برای سقط شدن فرزند حضرت زهرا

دهباشی تصریح کرد: یک سند کتبی زودتر از قرن سوم بیان کنید؟ کاشانی گفت: در قرن دوم در کتاب التحریش اهل سنت نوشته شده است که یکی از بدعت‌های شیعیان این است که برای فاطمه زهرا(س) و فرزند سقط شده‌اش عزاداری می‌کردند. یعنی شیعیان در زمان امام رضا(ع) برای این امر عزاداری می‌کنند. این زمان حضور امام بوده است و اگر انحرافی بوده، ایشان تذکر می‌داده است.

دهباشی با طرح این سوال که زمانی که سندی نداریم تا فردی بگوید من بودم و این اتفاق افتاد، حرف‌های ما براساس حدس است، که کاشانی پاسخ داد: چرا در خصوص تاریخ کوروش و هخامنشی بدون وجود چنین اسنادی، سخن می‌گویید در حالی که در خصوص این شهادت اسناد متواتر وجود دارد. در تاریخ سند متصل لازم نداریم. قطعیت در تاریخ وجود ندارد.

دهباشی افزود: در خصوص غدیر ده‌ها نفر گفتند دیدیم و این قطعیت می‌شود.

کاشانی گفت: بسیاری از کتاب‌های قدیمی به دست ما نرسیده است اما می‌توانیم فهرست کتب قدیمی‌ترها را ببینیم، حدود ۵۰۰ کتاب به دست ما نرسیده است. شیخ طوسی یک شخصیت طراز اول شیعه می‌گوید: در مشهوری که خلاف میان شیعیان عصر ما نیست، داریم که فرد اصلی لگد به شکم حضرت زهرا زد و حضرت محسن سقط شد. در مباحث حساس دینی عالمی مانند شیخ طوسی می‌گوید که میان شیعه مشهور است و این براساس کثرت شواهد، قرائن و … است. شیخ طوسی نظر شیعه را جمع‌بندی می‌کند، این گزارش را می‌دهد و این نظر شخص خودش نیست.

شرکت امیرالمومنین در جنگ‌های خلفا دروغ محض است

این سخنرانی مذهبی ادامه داد: این که بگوییم امیرالمومنین در جنگ‌های زمان خلفا شرکت می‌کرد دروغ فاحش است. حتی این را ابن تیمیه که عناد با ایشان داشته است مطرح نمی‌کند. او می‌گوید که ایشان بعد از پیامبر(ص) در هیچ جنگی چه آن زمان که طرف مقابل روم بود و چه آن زمان که ایران بود شرکت نکرد و این را بارها تکرار می‌کند. در حالی که به نفعش بود که بگوید ایشان شرکت می‌کرده است. شما که می‌گویید رخ داده است، یک سند قرن اولی ارائه کنید.

دهباشی افزود: قبول دارید امیرالمومنین با وجود به قتل رسیدن همسرش به خلفا مشورت می‌داده است. کاشانی پاسخ داد بله برای حفظ اسلام مشورت می‌داده است اما سندی ارائه کنید که به جنگ رفته است. دهباشی گفت: من سندی ندارم و حرفم را پس می‌گیرم.

کاشانی در خصوص وحدت میان شیعه و سنی گفت: در اینستاگرام منتشر کردم که از آیت‌الله وحید پرسیدند ما در منطقه‌ای هستیم که شیعه نیستند و ما را تکفیر می‌کنند آیا ما هم اجازه داریم که توهین کنیم و ایشان می‌فرماید: به کسی که شهادتین می‌گوید حق توهین ندارید، جان و مالش محترم است. اگر او تکفیر می‌کند تو حق نداری مقابل به مثل کنید. من این جمله را نوشتم که نشان دهم موضوع وحدت تنها کلامی از مقام معظم رهبری نیست. ما با اهل تسنن اختلاف داریم اما این ربطی به محبت کردن، کمک کردن و توجه به دشمن اصلی ندارد.

این سخنران مذهبی ادامه داد: ما معتقد به جبهه واحد مستضعفین هستیم و جغرافیا آن را محدود نمی‌کند.

دهباشی در پایان بحث گفت: من می‌پذیرم به جهت محدودیت توییتر و کم سوادی؛ مقدمه‌ام برای رسیدن به مقصود کامل و صحیح نبود و  بسیاری را به اشتباه انداخت و شاید من هم اشتباه کرده باشم. اگر توئیت نوشتم به خاطر این بود که به صورت زیرپوستی محافلی داریم که حتی مقام معظم رهبری و مراجع نیز آن را نهی می‌کنند و در آن اعمالی صورت می‌گیرد کهخلاف سیره امیرالمومنین است. این توئیت نگرانی از این مباحث بود.

صوت کامل این مناظره را اینجا بشنوید:

 

 

انتهای پیام/





منبع خبر

دهباشی از توییت جنجالی‌اش کوتاه آمد و عذرخواهی کرد بیشتر بخوانید »