حقیقـت لیـلةالـقدر
پیامبر خلقت نوری حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها را اینگونه بیان کردهاند:«نور فاطمه سلاماللهعلیها قبل از اینکه زمین و آسمان خلق شوند آفریده شد».
به گزارش مجاهدت از مشرق، زن همچون شب است. آرام و آرامبخش؛ عمیق و پاک؛ ساده و پیچیده. زن همچون آب است. رقیق و سیال؛ زنده و زندگیبخش؛ روان و دلسوز. زن همچون خورشید است. مرکز و گرم؛ واحد و وحدتآفرین؛ میسوزد و میسازد. اگر زن شب است صدیقه کبری بین همه شبها و روزها لیلةالقدر بود. «و ما أدراک ما لیلةالقدر»؟ همان محدثهای که جبرئیل به در خانهاش میآمد و میرفت. همان مادری که خدا تا طلوع فجر بر او سلام رسانده. مادر را ببین! چیزی برای خودش نگه نمیدارد!
در بستر به امیرالمؤمنین فرمود: «سلام مرا تا قیامت به فرزندانم برسان»! این سلامی که فاطمه زهرا به فرزندانش رسانده؛ همان سلامی است که خدا به او رسانده. گمانم امیرالمؤمنین در تاریخ به راه افتاد و در گوش هرکه دلش فطرتا رو به سمت خوبیها دارد فرمود: «فاطمه به شما سلام رساند». شاید هرکه نام علی را بر زبان آورده؛ مولا سلام فاطمه را به او رسانده. شاید این اندوه فاطمیهها، بازتاب همان سلامی باشد که فاطمه به ما رسانده. زن اگر آب است؛ فاطمه بین هر آب و ساحلی و کوثر است. خیر کثیر؛ چشمهای که خشک نمیشود. سلام فاطمه را امیرالمؤمنین باید برساند؛ ساقی کوثر هم علی است. خیرات و برکات فاطمه را تقسیم میکند میان فرزندانش. زن اگر خورشید است؛ ام ابیها در این دنیا و دیگر عوالم خورشید است؛ جهان را به دور خود میگرداند.
خدا وقتی میخواهد پنجتن را معرفی کند؛ نمیفرماید: «محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین». نه. میفرماید: «فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها»… خورشید است که مقدرات ما را تعیین میکند. اوست که میفرماید کی شب شود و کی روز، کی سرد شد و کی گرم، روزها کی کوتاه شود و کی بلند. خورشید لیلةالقدر جهان است و خورشید وجود، دختری است که حتی برای پدرش هم مادری میکند. وقتی پیامبر اعظم خلائق است؛ مادر پیامبر نیز مادر تمام جهان است. مادر آمنه هم فاطمه است. مادر موسی هم فاطمه است؛ او بود که موسی را برای جنگ با فرعون مهیا میساخت. مادر آدم و حوا هم حضرت زهرا است. شاید او بود که وقتی آدم نام امام حسین را آورد؛ گریهاش گرفت و از خدا بخشش آدم را طلب کرد.
آقا میفرماید شبهای کربلای پنج، لیلةالقدر انقلاب اسلامی است. وقتی رمز عملیاتی یا فاطمهالزهرا باشد، باید هم شبهایش شبهای قدر شود. مادر! لبهایمان از انتظار افطار خشک شده… اذان ظهور کی از منارههای عرش طنین میافکند؟
خلقت نور
پیامبر خلقت نوری حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها را اینگونه بیان کردهاند: «خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ ع قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ الْأَرْضَ وَ السَّمَاءَ»؛ «نور فاطمه سلاماللهعلیها قبل از اینکه زمین و آسمان خلق شوند آفریده شد». اندیشمندان جهان از درک این حقیقت که خدا فاطمه را از نور خود آفرید، متحیر مانده و انگشت ابهام به دهان گرفتهاند. این نور فاطمه است که در سایه عرش الهی با تسبیح، تقدیس، تهلیل و تحمید پروردگار ارتزاق میکرد. آن هنگام که اراده الهی بر انتقال نور فاطمه قرار گرفت، آن را با تحفهای(سیب) از بهشت به نزد پیامبر فرستاد. هنگامی که پیامبر آن تحفه را گشود، نوری از آن ساطع گردید که عظمت آن نور بر نبی مکرم اسلام اثر گذاشت و در این هنگام بود که جبرئیل امین نازل شد و خطاب به پیامبر صلیاللهعلیهوآله گفت: «لَا تَخَفْ فَإِنَّ ذَلِکَ النُّورَ لِلْمَنْصُورَةِ فِی السَّمَاءِ وَ هِیَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةُ»؛ «نترس، زیرا آنچه دیدی نور بانویی است که در آسمان «منصوره» و در زمین فاطمه خواهد بود».
رسول گرامی اسلام با شنیدن سخن جبرئیل چنین سوال کرد: «لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ؟»؛ «چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه سلاماللهعلیها است؟»
جبرئیل اینگونه پاسخ داد: «در زمین فاطمه سلاماللهعلیها نامیده شد برای اینکه پیروان و شیعیان خود را از آتش نجات میدهد و دشمنانش از محبّت او محروم خواهند بود، و در آسمان به این جهت منصوره است که خدا فرمود: «قَالَ سُمِّیَتْ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ لِأَنَّهَا فُطِمَتْ شِیعَتُهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا- وَ هِیَ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ یَعْنِی نَصْرَ فَاطِمَةَ لِمُحِبِّیهَا»؛ «در روز قیامت، مؤمنان از نصر و یاری خدا خشنود می شوند، و خداوند هر که را خواهد یاری کند»، و مقصود از نصرت خدا برای مؤمنان، همانا شفاعت و امداد فاطمه سلاماللهعلیها برای شیعیان و دوستدارانش می باشد».
در سختترین لحظاتی که انسان حتی تصورش را هم نمیکند و تا بدانجا است که قرآن آن را اینگونه توصیف میکند: «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ»؛ «آن روز که (از وحشت و هولناکی) هر کس از برادرش میگریزد» «وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ»، «و بلکه از مادر و پدرش» «وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ»؛ «و از زن و فرزندانش هم میگریزد» «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ»؛ «در آن روز هر کس چنان گرفتار کار خود است که به هیچ کس نتواند پرداخت» اما این نور صدیقه شهیده است که تجلی کرده و شیعیان خود را شفاعت میکند. اوست که همچون پرندهای که دانههای سالم را از خراب جدا میکند، شیعیان خود را از گنهکاران جدا کرده و وارد بهشت میکند.
شباهتهای حضرت زهرا با پیامبر
رسول خدا نسبت به دختر گرامی خود خیلی مهربان بودند و با شفقت و مهربانی با ایشان رفتار مینمودند و همواره بیان میکردند: «هِیَ بَضْعَةٌ مِنِّی وَهِیَ قَلْبِی وَ رُوحِیَ الَّتی بَیْنَ جَنْبَیَّ فَمَنْ آذاها فَقَد آذانی وَمَن آذانی فَقَد آذَی اللَّهَ»؛ « فاطمه پاره تن من است. او قلب من است. او روح میان دو پهلوی من است. هر کس او را بیازارد، مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است».
در این روایت شریف رسول خدا دختر گرامیشان را روح و قلب خود معرفی کردهاند که با اذیت او پیامبر نیز اذیت میشود. این امر نشان از ارتباط و رابطه تنگاتنگ بین این دو نور بزرگوار است، این ارتباط تنگاتنگ نشان از شباهت دختر گرامی رسول خدا با پدر بزرگوارشان است که در روایات به آنها اشاره شده است، که به چند مورد از آنها اشاره میشود:
۱. عَنْ عَائِشَةَ أَنَّهَا قَالَتْ: «مَا رَأَیْتُ أَحَداً مِنَ النَّاسِ [کَانَ] أَشْبَهَ بِالنَّبِیِ صَلَّیاللَّهُعَلَیْهِوَآلِهِ وَسَلَّمَ کَلَاماً وَ لَا حَدِیثاً وَ لَا جِلْسةً مِنْ فَاطِمَة؛ ازعایشه چنین نقل شده است: هیچ کس از مردم را ندیدم که در گفتار و حدیث نمودن و نشستن، از فاطمه علیهاالسلام به پیامبر صلّیاللّٰهعلیهوآله وسلّم شبیهتر باشد». در این روایت که از عایشه همسر پیامبر نقل شده، ایشان طی چندین سال که رسول خدا را همراه دختر گرامیشان نظارهگر بودند به خوبی بیان میکند که بانو در گفتار، کلام و حتی نوع نشستن نیز مانند رسول خدا بودند.
۲. عَـن عائِشَـةَ قالَـتْ: «ما رَأَیْتُ اَحَدا اَشْبَهُ سَمْتا وَ دَلاًّ وَ هَدْیا بِرَسُولِ اللّه فی قِیامِها وَ قُعُودِها مِنْ فـاطِمَـةَ بِنْتِ رَسُولِ اللّه؛ عایشه میگوید: کسی را ندیدهام که در خوش خلقی و رفتار و برخورد از فاطمه علیهاالسلام به پیامبر صلیاللهعلیهوآله شبیهتر باشد. در نشست و برخاست نیز کسی چون فاطمه علیهاالسلام همانند پیامبر صلیاللهعلیهوآله نبود».
پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله از سوی پروردگار به عنوان «اسوه و الگو» معرفی شده است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»؛ «همانا برای شما رسول خدا اقتدایی نیکوست». کمال انسان نیز به تبعیّت از این الگوی کمال و اخلاق است. کسانی به پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله نزدیکترند که در رفتار و زندگی به آن حضرت شبیهتر باشند. بانوی بزرگ حضرت زهرا سلاماللهعلیها پرورده دامان نبوت بود و گفتار و رفتارش جلوهای از خلق و خوی نبوی به شمار میرفت. پس میتوان او را در بالاترین درجه ایمان دید و آینه تمام نمای رسول خدا نامید.
۳. قـالَتْ عائِشَـةُ: «ما رَأَیْـتُ اَحَـدا قَطُّ اَصْدَقَ مِنْ فاطِمَةَ علیهاالسلام غَیْرَ اَبیها صلیاللهعلیهوآله؛ عایشه نقل کرده است: کسی را راستگوتر از فاطمه علیهاالسلام ندیدم جز پدرش».
یکی از لقبهای حضرت فاطمه علیهاالسلام «صدّیقه» است، یعنی بسیار راستگو. خاندان رسالت همه اهل صدق در کردار و گفتار بودند. اگر آن حضرت صدّیقه بود، پدر بزرگوارش هم به «صادق امین» معروف بود و مردم در طول زندگی از آنان جز صدق و راستی ندیده و نشنیده بودند و همین مایه محبوبیّت و نفوذ آنان در دلها بود. در نتیجه حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها در رفتار و کردار و نحوۀ نشست و برخاست و حتی در راستگویی از همه شبیهتر به رسول خدا بود و ایشان آیینه تمامنمای رسول خدا بودند.
اصالت فاطمی منجی در روایات اهلسنت
بشریت روزگار درازی را تحت برنامه کلی تربیت الهی به سر برده تا شرایط تحقق هدف غایی و ایجاد جایگاه شایسته برای وی فراهم آید. رهبری که برای عملی شدن آن هدف بزرگ ذخیره گردیده، حضرت مهدی موعود(عج) میباشد؛ همو که همه ادیان آمدنش را مژده دادهاند و اسلام نیز آن را بشارت داده است. این از آن روست که همه دینهای آسمانی، در مسیر آن هدف سترگ قرار داشته و همگی به دنبال تحقق شرایط ظهور و تشکیل دولت جهانی آن حضرت میباشند. با کنکاش در منابع حدیثی شیعه و اهل تسنن به روشنی در مییابیم که حضرت مهدی (عج) یکی از فرزندان پیامبر اکرم صلّیاللّهعلیهوآله و عترت و اهل بیت آن حضرت است که همگی مصداق حدیث ثقلین میباشند. اما با وجود انتساب حضرت مهدی (عج) به مادرش حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام در احادیث گوناگون، میتوان نشانهها و نکات بسیار مهمی را از این پیوند دریافت کرد. روایات زیادی در کتاب حدیثی اهل تسنن به ویژه صحاح ششگانه بر این مطلب دلالت روشن دارد که حضرت مهدی علیهالسلام از فرزندان حضرت فاطمه علیهاالسلام است:
۱. ابن ماجه در کتاب «السنن» با اسناد خویش از سعید بن مسیب از اُم سلمه همسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل کرده که ایشان فرمود:«الْمَهْدِیُّ مِنْ ولد فَاطِمَة؛ مهدی از فرزندان فاطمه علیهاالسلام است».
۲. همچنین ابوداوود در «السنن» همان سعید با اختلاف اندکی نقل کرده که پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود:«الْمَهْدِیُّ مِنْ عِتْرَتِی مِنْ ولد فَاطِمَة؛ مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه علیهاالسلام است».
خیانت در امانت
نکته بسیار مهم و قابل توجه و تأمل آن است که چهار نفر از علمای بزرگ اهل تسنن در کتابهای خویش تصریح کرده و شهادت دادهاند که حدیث پیشگفته در کتاب «صحیح مسلم» نقل شده و آن را روایت کردهاند؛ ابن حجر هیتمی (۹۷۴ ق)، متقی هندی حنفی (۹۷۵ ق)، شیخ محمد صبان مالکی (۱۲۰۶ ق)، شیخ حسن جزاوی مالکی (۱۳۰۳ ق)، اما متاسفانه در چاپهای موجود کتاب صحیح مسلم هیچ اثری از این حدیث به چشم نمیخورد.
گرچه بخاری نیز این روایت را در صحیح خودش نیاورده اما در «تاریخ کبیر» آن را نقل کرده است. ابن ابیالحدید نیز به شهرت انتساب امام زمان علیهالسلام به حضرت زهرا علیهاالسلام نزد عالمان اهل تسنن تصریح میکند. به هر روی، عالمان اهل تسنن بر این نکته اتفاق نظر دارند که امام مهدی (عج) از فرزندان حضرت فاطمه علیهاالسلام است.
در حصار غاصبان
مشیت الهی چنین رقم خورده تا نه تنها امام زمان (عج) از لحاظ تبارشناسی به سرور زنان عالم منسوب شود و افتخاری فرزند ایشان را داشته باشد، بلکه تبلور همبستگی و همراهی در ساختار و تاریخ زندگی این دو نور خداوندی نیز قابل مشاهده است. یکی از دلائل غیبت امام زمان از دیدگان مردم، وجود ظالمان و غاصبان خلافت بر حق ایشان بود که تا امروز زمینهها برای مبارزه همه جانبه با ظلم و فساد فراهم نشده است.
به فرموده امام مهدی(عج) این وضعیت، به روزهای پایانی زندگی حضرت زهرا سلاماللهعلیها شباهتهای بسیار دارد؛ زیرا پس از آنکه حضرت زهرا علیهاالسلام بر اساس آنچه که تکلیف و وظیفه خویش بود، با غاصبان ولایت و خلافت امیرالمومنین علیهالسلام به صراحت گفتوگو کرده و حجت را بر آنان تمام کرد، دشمن خوار و زبون به جای پذیرش حق، به خانه دختر پیامبرشان هجوم برده و فرزندش محسن را کشته و خودش را مضروب و مجروح ساختند. اینجا بود که دیگر هیچ چارهای جز سکوت و صبر برای اهل بیت علیهمالسلام باقی نگذاشتند.
این شیوه همیشگی برخورد ظالمان دنیاپرست با رهبران الهی و معصوم بوده و تا زمان امام زمان (عج) و پس از آن نیز ادامه پیدا کرد و تا فرا رسیدن شرایط و زمینههای مناسب برای قیام جهانی، چارهای جز صبر و دعا برای حضرت مهدی (عج) و شیعیان آن حضرت وجود ندارد.
منبع: روزنامه رسالت
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
حقیقـت لیـلةالـقدر بیشتر بخوانید »