شهدای آبادان

کمک ۱۹ میلیارد دلاری بچه‌های آبادان به شرکت نفت


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، با شروع جنگ تحمیلی صدام علیه ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، نخستین کسانی که بیشتر از همه ملت ایران طعم تلخ جنگ و تجاوز به سرزمین و خانه و کاشانه خود را چشیدند، مردمانی بودند که در مناطق مرزی و هم‌جوار با عراق ساکن بودند.  ازجمله شهر‌هایی که در آغاز جنگ هدف تاخت‌وتاز دشمن بعثی قرار گرفت؛ شهرآبادان بود؛ اما در این بین مقاومت و ایستادگی مردم و به‌ویژه جوانان و بچه مسجدی‌های محله‌های شهر آبادان در برابر تجاوز دشمن، خاطراتی ارزشمند و ماندگار را بجای گذاشته هست که مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس را بر آن داشته تا همزمان با ایام شروع جنگ تحمیلی هشت‌ساله رژیم بعثی علیه ایران، در چند شماره این حوادث و اتفاقات را منتشر کند.

کمک ۱۹ میلیارد دلاری بچه‌های آبادان به شرکت نفت

هوای تابستان آبادان به حدی گرم بود که نفس بچه‌ها را می‌برید و بدنشان را انگار آتش می‌زد. در قسمتی از پالایشگاه دو تا تانکر ۱۸ متری آب کنار هم به ارتفاع ۱۶ متر از زمین قرار داشتند و شیر آنها روی زمین بود. بچه‌ها برای فرار از فشار گرما به آنجا می‌رفتند و شیر آب را باز می‌کردند. آب با فشار زیاد از لوله بیرون می‌زد و آنها با همان لباس‌های تنشان زیرآب می‌رفتند. بعد که خنک می‌شدند از روی کنجکاوی راه می‌افتادند و به همه جای بالایشگاه سرک می‌کشیدند.

در دمیارد (انبار کناری پالایشگاه) دو کانتینر کنار هم قرار داشت که هر وقت از جلویشان حتی از فاصله چندمتری رد می‌شدند، بوی شدیدی می‌آمد و گلویشان به‌شدت می‌سوخت و اشک از چشمانشان جاری می‌شد.  بچه‌ها به سید محمد گفتند: روشو بوخون ببینیم چیه که زودتر ردشون کنیم برن، خیلی اذیتمون می‌کنن. سید محمد روی آنها را خواند و گفت: چیز بی‌ارزشی‌ان، وسایل آتیش نشانی‌ان، توش کلر دارن، برا همی آبریزش بینی و چشم داریم. بچه‌ها هم از خیر آن دو کانتینر گذشتند و به سراغ جا‌های مهم‌تر رفتند.

۴۰ روزی می‌گذشت. ۱۰ روز آخر هم ماه رمضان بود و بچه‌ها با زبان روزه در آن گرمای سوزان که باد داغ خاک‌ها را به‌صورت و دهانشان می‌پاشید و با وجود آن مسائل حاشیه‌ای همچنان جانانه پای‌کار ایستاده بودند و پا پس نکشیده بودند. ۹۰ درصد بار‌ها تخلیه شده بود.  آنها بیشتر بار‌های مهم و قرقره‌های حاوی کابل‌های برق و کابل‌های انس ترومنت مخصوص اتاق کنترل را خارج کرده بودند. برای همین تصمیم گرفتند به سراغ کانتینر‌های آتش‌نشانی بروند و بالاخره آن بار‌های مزاحم را رد کنند.

همگی چفیه دور دهان و بینیشان پیچیدند و با هم به‌طرف محل کانتینر‌های آتش‌نشانی رفتند. سید محمد گفت: حالا که میخیم بار بزنیم، بذار قفلاش بشکنیم ببینیم ارزشش داره بار بزنیم یا نه.

آنها با یک اهرم فلزی که یک سرش میخ‌کِش بود، قفل‌ها را شکستند و در کانتینر را باز کردند. بوی تندی از آن بیرون زد و با وجود چفیه، اشک از چشم همه سرازیر شد. طول کانتینر‌ها حدود ۱۲ متر بود، داخل آن مواد شیمیایی اطفاء حریق و کلر دیده می‌شد. بچه‌ها مشغول نگاه کردن به اجناس داخل کانتینر بودند که ناگهان چشمشان به انتهای آن افتاد.

سه متر داخل کانتینر را با یک‌تخته سه‌لایی مسدود کرده بودند. به همدیگر نگاه‌هایی متعجب انداختند. از صابری اجازه گرفتند که تخته را بِکَنند. در کمال ناباوری با جعبه‌های ۱۲ تایی مشروبات الکلی برخورد کردند. به سراغ کانتینر دوم رفتند. آن‌هم همین‌طور بود.

سید محمد شناسنامه بار را خواند و معلوم شد که آن بار حدود چهار سال پیش، یعنی قبل از انقلاب سفارش داده شده بوده. معلوم نبود چرا هنوز در دمیارد مانده و ارسال نشده بود. به‌هرحال صابری موضوع را به حراست گزارش کرد و قضیه صورت‌جلسه شد و با حکم دادگاه انقلاب و حضور حراست، با همان اهرم‌ها که داشتند تمام مشروبات کشف‌شده را منهدم کردند.

کالا‌های آتش‌نشانی را هم بارگیری کردند و به این ترتیب دمیارد کاملاً از کالا‌های مهم تخلیه شد. بچه‌های اداره پالایشگاه ارزش کالا‌های تخلیه شده را ۱۹ میلیارد دلار تخمین زدند.

ادامه همکاری بعد از دمیارد

وقتی انبار‌های دمیارد کاملاً تخلیه شدند؛ چند نفر از بچه‌ها برای صحبت درباره نحوه ادامه کار به دفتر اداره کالا رفتند. آنجا به بچه‌ها گفتند که از فردا باید اجناس داخل پالایشگاه را تخلیه کنند. فریدون خیلی خوشحال شد، چون تا آن موقع داخل پالایشگاه را ندیده بود و خیلی دوست داشت آنجا را ببیند.  بعد از اینکه جلسه‌شان در اداره تمام شد، برای افطار به مسجد طالقانی رفتند. دست و صورتشان را شستند و منتظر اذان نشستند. بچه‌ها یک دیگ شربت آبلیمو درست کرده بودند و فریدون که گرمازده شده بود، چشمش به آن دیگ بود تا اذان را بگویند.

او بلافاصله بعد از اذان دو پارچ شربت خورد و دیگر نتوانست شام بخورد. بعد از افطار، ماشین جهاد برای شناسایی به دنبال آنها رفت. از بچه‌های مسجد، «فریدون شفیعی»، «غلام فخرآبادی»، «شهباز نوری‌زاده»، «عباس هاشمیان»، «سهراب محمودیان»، «سید محمد موسوی» و «محمود فخر عالی‌زاده» رفتند و از شرکت هم «عبدالله صابری»، «فاضل غفاری»، «سید مجتبی حسینی» و «عمو میاحی» حضور داشتند.

آنها از گیت ۱۸ با نشان دادن گیت پاس و با راهنمایی صابری وارد پالایشگاه شدند. بچه‌ها در ورودی انبار پیاده شدند و داخل رفتند. انبار خیلی بزرگی بود که آن را از ورقه‌های فلزی ایرانیتی ساخته بودند و یک ساختمان اداری دو طبقه داخلش قرار داشت. سقف انبار به‌قدری گلوله خمپاره ۶۰ و آرپی‌جی خورده بود که در روز، نور آفتاب به شکل نقطه‌نقطه‌های خیلی زیاد از لابه‌لای سقف دیده می‌شد.

کمک ۱۹ میلیارد دلاری بچه‌های آبادان به شرکت نفت

فریدون شروع به گشت و گذار میان راهرو‌های انبار کرد که یک‌هو با پسر همسایه‌شان که کارمند شرکت بود، به نام «داریوش قلعه‌وردی» روبه‌رو شد. آنها با هم سلام و احوال‌پرسی کردند و داریوش که از دیدن فریدون در آنجا تعجب کرده بود، از او پرسید تو اینجا چکار می‌کنی؟! وقتی فهمید فریدون برای چه‌کاری آنجاست، گفت مواظب خودتون باشین. اینجا خیلی خطریه، دیوار انبار جلو گلوله و خمپاره و آرپی‌جی مقاومت نداره و هر روز اینجا رو میزنن.

کار در ستاد تخلیه سه ماه طول کشید و انبار‌های مهم و اساسی پالایشگاه مثل انبار پروژه، انبار سرپوشیده، سنتر استور، اداره فنی و مهندسی، اسپر پارت (انبار پخش کالا‌های درخواستی) دمیارد و انبار ریمنکو (واقع در ایستگاه ۹) تخلیه شد.

در این مدت، سوری (نماینده شرکت نفت که اولین بار درخواست فعالیت بچه‌ها در پالایشگاه را داد) حتی یک‌بار هم سراغی از بچه‌ها نگرفت. در حین کار هم زیر بار قبول این مسئولیت نرفت که بچه‌ها را به‌صورت پیمانی یا قراردادی وارد کار کند تا حداقل اگر اتفاقی افتاد، پشتوانه‌ای داشته باشند؛ حتی با وجود اینکه پدران و بعضی از اعضای خانواده‌های آنها هنوز در پالایشگاه کار می‌کردند و این در حالی بود که اداره کالای شرکت نفت نیروی کافی داشت که برای این نوع کار حقوق هم می‌گرفتند؛ ولی حاضر نبودند به آبادان بیایند و کار کنند.

منبع:

علیرضا فخارزاده، سعیده سادات محمود زاده حسینی، بچه‌های مسجد طالقانی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، تهران ۱۴۰۲، صص ۲۸۱، ۲۸۳، ۲۸۴، ۲۸۵، ۲۸۶، ۲۸۷

انتهای پیاک/ ۱۱۲

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

کمک ۱۹ میلیارد دلاری بچه‌های آبادان به شرکت نفت بیشتر بخوانید »

ضرب شصت پیشمرگان مسلمان عراقی به صدام در دفاع از ایران


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: دوشنبه ۳ فروردین ۱۳۶۰؛ تأسیسات نفتی و مناطق مسکونی آبادان مورد هدف آتش توپخانه و خمپاره‌انداز‌های دشمن قرار گرفت. پنج خانه منهدم و قسمتی از پالایشگاه طعمه آتش شد که به وسیله مأموران آتش‌سوزی مهار شد. در منطقه فیاضیه (از توابع آبادان) یک انبار مهمات و در بخش اشغالی خرمشهر تعدادی سنگر دشمن منهدم شد. شش نفر شهید و ۲۴ نفر زخمی شدند. همچنین یک نفر از مأموران شهربانی براثر اصابت ترکش گلوله توپ دشمن زخمی شد.

نقاط مسکونی اهواز و سوسنگرد هدف توپخانه دشمن قرار گرفت و به بخش‌هایی از شهر‌ها خساراتی وارد شد و دو نفر شهید شدند. نیرو‌های دشمن در منطقه رقابیه (جنوب غربی شوش) در مقابله با رزمندگان ایران شکست خوردند و با از دست دادن چهار تانک و دو بالگرد، عقب‌نشینی کردند. لشکر ۲۱ ارتش مواضع دشمن در منطقه کرخه را هدف قرار داد که یک دستگاه خودرو و یک انبار مهمات و سه سنگر منهدم و شش نفر کشته و زخمی شدند.

در تبادل آتش در این منطقه، یک درجه‌دار و یک سرباز نیز زخمی شدند. همچنین یک میدان مین در منطقه شناسایی و ۱۰ عدد مین خنثی و تخلیه شد. در درگیری در منطقه بان‌میران (از توابع گیلان‌غرب) ۴۰ نفر از افراد دشمن کشته و تعدادی زخمی شدند و دو نفر هم به اسارت درآمدند. همچنین دو قبضه کلاشینکف، یک قبضه آرپی‌جی ۷، تعدادی نارنجک دستی و مقداری مهمات به غنیمت گرفته شد.

در بانسیران (از توابع گیلان‌غرب) پنج نفر از افراد دشمن به اسارت درآمدند. آتش یگان‌های مستقر در منطقه کانی‌سخت (مسیر جاده مهران ـ صالح آباد ـ ایلام)، نه سنگر گروهی دشمن را منهدم و عده‌ای از آنها را کشته یا زخمی کرد. تبادل آتش توپخانه‌ها در مناطق میمک، شورشیرین و ارکواز (مناطق مرزی غرب استان ایلام) شدت بیشتری داشت. نبرد توپخانه و خمپاره‌انداز در جبهه‌های میمک، کانی‌سخت، شورشیرین، مهران، زله‌زرد، داربلوط، سومار، ارکواز، ملک‌شاهی، نی‌خزر، هلاله، ذهاب و قصرشیرین در ساعات پایانی دیروز و امروز، جریان داشت. همچنین امروز، با اصابت گلوله خمپاره در ارتفاعات ذیل، پنج نفر شهید و سه نفر زخمی شدند.

نیرو‌های سپاه در منطقه پاوه با نیرو‌های دشمن درگیر شدند که در این درگیری پنج نفر شهید و ۱۰ نفر زخمی شدند. در حمله رزمندگان به پاسگاه کوخلان عراق (مقابل منطقه مریوان) شش نیروی دشمن کشته شد و دو قبضه آرپی‌جی ۷، شش قبضه کلاشینکف و مقداری مهمات به غنیمت درآمد. همچنین ساختمان پاسگاه منهدم شد. مواضع دشمن در منطقه هرگینه (مقابل مریوان)، هدف توپخانه قرار گرفت و ده نفر کشته و زخمی شدند.

لشکر ۶۴ پیاده ارومیه اعلام کرد که در دو روز گذشته چهار نظامی و یک غیرنظامی عراق، خود را به پادگان سردشت معرفی و تقاضای پناهندگی کردند. همچنین ۲۹ نظامی و هشت غیرنظامی که گروگان حزب دموکرات بودند، آزاد و به پادگان پیرانشهر تحویل داده شدند. در منطقه پاییروان میاندوآب (جنوب آذربایجان غربی) نیرو‌های سپاه پاسداران با ضدانقلاب درگیر شدند که در نتیجه آن تعدادی از مهاجمین کشته و زخمی و یک سپاهی شهید و چند نفر زخمی شدند.

یک واحد چریکی متشکل از سپاهیان پاسدار و ارتش، چهار کیلومتر داخل خاک عراق نفوذ و پاسگاه کوکلان عراق را تصرف کردند. در این عملیات عده‌ای از نیرو‌های دشمن کشته و زخمی شدند و مقادیری جنگ‌افزار‌های سبک و سنگین به غنیمت گرفته شد. در حملات چریکی گروهی از نیرو‌های مردمی که خود را «فدائیان اسلام» می‌نامیدند، در مناطق گردنه چناره (بخش مرکزی و جنوب سنندج)، مزاران، پشت‌تپه، میشان، گرده‌نو و مله‌زرد، (توابع غربی استان کرمانشاه) تعدادی از نیرو‌های عراقی کشته و زخمی شدند و شماری از تجهیزات نظامی دشمن منهدم شد.

بر اثر حمله توپخانه دشمن نه نفر از مردم اهواز شهید و بیست‌وسه نفر زخمی شدند. نیرو‌های عراقی، نخلستان کنجانچم (پانزده‌کیلومتری شمال مهران) را با خمپاره شیمیایی هدف قرار دادند که بوی گوگرد، تنگی نفس و سوزش چشم اهالی و دود خاکستری‌رنگ ازجمله علایم آن بود. این حادثه تلفات جانی نداشت. بر اثر آتش توپخانه دشمن در سوسنگرد و روستا‌های اطراف آن، چهار پاسدار شهید و سه نفر زخمی شدند. در مقابل، در محور دارخوین (بخش مرکزی شادگان) سه انبار مهمات دشمن در منطقه مارد (بخش مرکزی خرمشهر) با آتش توپخانه منهدم شد.  

پیشمرگان مسلمان عراقی (از گروه‌های مخالف حزب بعث) با حمله به سلیمانیه و قطع برق این شهر خساراتی به بعثی‌ها وارد کردند. در این حمله یک نیروی شهربانی کشته و چند نفر زخمی شدند. بنی صدر، رئیس‌جمهور، با ارسال نامه محرمانه‌ای به حجت‌الاسلام احمد خمینی، ضمن گلایه از اقدامات دادستان ارتش در خصوص دستگیری برخی فرماندهان این نیرو و بازجویی آنان، انعکاس موضوع به رهبر انقلاب و ممانعت از ادامه چنین اقداماتی را خواستار شد.  

حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، در مصاحبه‌ای با هفته‌نامه الموتف (چاپ نیکوزیا)، گفت: «ایران تا سرنگونی رژیم صدام حسین به جنگ ادامه خواهد داد.» همچنین ادامه جنگ تا بیرون راندن نیرو‌های بعثی از خاک ایران را به عنوان اصل پیشروی جمهوری اسلامی اعلام کرد و گفت: ما به دنبال هیچ‌گونه توافقی با بغداد نیستیم.   روزنامه لوموند (چاپ فرانسه) امروز، در گزارش مبسوطی به وضعیت سوسنگرد در جبهه جنوب و موقعیت حساس نظامی آن پرداخت.

احمد سکوتوره، رئیس‌جمهور گینه، در رأس یک کمیته صلح ۹ نفره براى تبادل نطر با رئیس‌جمهور پاکستان درباره پایان دادن به جنگ ایران و عراق وارد اسلام‌آباد شد. سایر اعضاى این کمیته از کشورهاى بنگلادش، ترکیه، مالزى، گامبیا و سنگال هستند. همچنین یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادى‌بخش فلسطین و حبیب شطى، دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامى، از دیگر اعضاى این کمیته مى‌باشند.

انتهای پیام/ ۱۱۲

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ضرب شصت پیشمرگان مسلمان عراقی به صدام در دفاع از ایران بیشتر بخوانید »

قالیباف: باور‌های قرآنی و فرهنگ مقاومت موجب پیروزی در دفاع مقدس شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار سیاسی دفاع‌پرس، «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی صبح امروز (پنج‌شنبه) در سی و ششمین گردهمایی فرماندهان مهندسی رزمی جنگ جهاد که در وزارت جهاد کشاورزی برگزار شد، با تبریک هفته دفاع مقدس و گرامیداشت یاد و نام شهدا اظهار داشت: امروز پنجم مهر مصادف با روز شکست حصر آبادان هست و همه شهدای دفاع مقدس و این عملیات را که نقطه عطفی در دوران دفاع مقدس هست را باید یاد کنیم. 

دفاع مقدس شد” src=”https://defapress.ir/files/fa/news/۱۴۰۳/۷/۵/۲۶۲۱۸۸۳_۵۹۷.jpg” alt=”قالیباف: باور‌های قرآنی و فرهنگ مقاومت موجب پیروزی در دفاع مقدس شد” width=”۵۵۵″ height=”۳۷۰″>

قالیباف ادامه داد: ما باید این عزیزان را در تمام عمر، یاد کنیم و تجربیات، باور‌ها و سنت‌های دوران دفاع مقدس را به کار بگیریم و بدانیم هر کجا امروز دچار اشکال و چالش در زمینه‌های مختلف هستیم، حاصل بی‌توجهی به همین گلوگاه‌ها و فرهنگ دفاع مقدس هست.

در حال تکمیل…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

قالیباف: باور‌های قرآنی و فرهنگ مقاومت موجب پیروزی در دفاع مقدس شد بیشتر بخوانید »

مادر شهیدان «اعیانی» به فرزندان شهیدش پیوست

مادر شهیدان «اعیانی» به فرزندان شهیدش پیوست


مادر شهیدان «اعیانی» به فرزندان شهیدش پیوستبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «فاطمه نادری بهبهانی» مادر شهیدان «حسین و فریدون اعیانی» پس از سال‌ها فراق از فرزندانش در سن ۹۰ سالگی ۱۸ فروردین‌ دعوت حق را لبیک گفت و به فرزندان شهیدش پیوست.

پیکر پاک این مادر شهید با حضور جمعی از مسئولان شهرستان آبادان و خانواده‌های معظم شهدا و ایثارگران پنجشنبه ۱۹ فروردین‌ در قطعه صالحین گلزار شهدای آبادان تشییع و به خاک سپرده شد.

شهید «حسین اعیانی» سال ۱۳۳۱ در شهرستان آبادان به دنیا آمد و سال ۱۳۵۹ در جاده آبادان بندرماهشهر به شهادت رسید.

شهید «فریدون اعیانی» سال ۱۳۳۸ در شهرستان آبادان به دنیا آمد و سال ۱۳۵۹ در جاده آبادان بندرماهشهر به شهادت رسید.

انتهای پیام/ ۱۱۲



منبع خبر

مادر شهیدان «اعیانی» به فرزندان شهیدش پیوست بیشتر بخوانید »