شهدای ارتش

گذری بر زندگی سرباز شهید «نایینی زاده»

گذری بر زندگی سرباز شهید «نایینی زاده»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از قم، کهکشان عظیم تاریخ میهن اسلامی پر از ستارگانی است که با درخشندگی خود، راه درست زندگی را به دیگران می‌نمایانند.

شهید سرافراز «غلامحسین نایینی زاده لباف» فرزند اسماعیل از آن جمله شهیدان بزرگواری است که هم سابقه فعالیت انقلابی دارد و هم شوق حضور در عرصه جهاد فی سبیل الله او را به میدان نبرد با دشمن کشاند.

این شهید والامقام بیستم آدر سال ۱۳۴۳ در قم به دنیا آمد؛ تحصیل خود را تا پایان دوران ابتدایی ادامه داد و با رسیدن به سن قانونی، لباس خدمت مقدس سربازی در ارتش بر تن کرد و به سوی جبهه‌ها شتافت.

غلامحسین، سی ام بهمن سال ۱۳۶۴ در حملات توپخانه‌ای نیرو‌های دشمن بعثی در شهرک ربط سردشت، بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به سر به شهادت رسید و در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم (ع) قم به خاک سپرده شد.

در خاطراتی از این شهید عزیز نقل شده است که هر چند نامش غلامحسین بود، اما به سبب ارادت خانواده به امام رضا (ع)، همواره او را «رضا» صدا می‌زدند.

وی از دوران نوجوانی انس و علاقه به حضور راهپیمایی‌ها و فعالیت‌های انقلابی داشت؛ با شروع جنگ تحمیلی نیز شوق حضور در جبهه همواره با او بود تا اینکه در لباس سربازی به آرزوی دیرینه اش دست یافت.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گذری بر زندگی سرباز شهید «نایینی زاده» بیشتر بخوانید »

گذری بر زندگی و شهادت «محمد بدلی»

گذری بر زندگی و شهادت «محمد بدلی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از قم، دفاع مقدس آکنده از نماد‌های ایثار و ازخودگذشتی و شجاعت و معنویت است و همچون آینه‌ای است که تمامی خوبی‌ها را به جهانیان منعکس می‌کند.

حضور جوانان رشیدقامتی که با درک موقعیت خطرناک جنگ، عاشقانه لباس رزم پوشیدند و در قامت خدمت مقدس سربازی گام در وادی دفاع از آرمان‌ها و ارزش‌های اسلام نهادند، یکی از آن جلوه‌های به یاد ماندنی دفاع مقدس است که نمونه آن را می‌توان در سرباز شهید «بدلی» یافت.

«محمد بدلی» فرزند محرم، هفتم شهریور سال ۱۳۴۶ در همدان به دنیا آمد. پدرش کارگر بیمارستان بود. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت و بنابر ضرورت کمک به معیشت خانواده، به کار در کارگاه فیلترسازی روی آورد. با رسیدن به سن سربازی، به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت.

این سرباز سرافراز، هفتم بهمن سال ۱۳۶۵ هنگامی که ۱۹ سالش بود، بر اثر حوادث ناشی از جنگ تحمیلی، به شهادت رسید و در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گذری بر زندگی و شهادت «محمد بدلی» بیشتر بخوانید »

گذری بر زندگی سرباز شهید «کریم نجاتی»

گذری بر زندگی سرباز شهید «کریم نجاتی»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از قم، ارتش سرافراز جمهوری اسلامی ایران، شهدای بی‌شماری را تقدیم آرمان‌های نظام مقدس جمهوری اسلامی کرده است که هر یک، همچون شمعی فراروی رهروان صدیق راه شهدا، می‌درخشند.

شهید کریم نجاتی فرزند شعبانعلی از جمله جوانان رشیدی است که خطر حضور در برابر سرب داغ گلوله‌های دشمن را آگاهانه به جان خرید و در راه حفظ آرمان‌های اسلام و انقلاب به شهادت رسید.

وی اول تیر سال ۱۳۴۶ در مأمونیه از توابع شهرستان ساوه به دنیا آمد. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند و سپس برای کمک به معیشت خانواده به حرفه گچکاری روی آورد. پس از آنکه به خدمت سربازی اعزام شد و با سمت بیسیم چی در منطقه شرهانی مشغول انجام ماموریت بود، در هشتم بهمن ۱۳۶۵ توسط نیرو‌های دشمن بعثی بر اثر اصابت گلوله به سر به فیض عظیم شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد.

در خاطرات و ویژگی‌ها شهید نجاتی گفته شده است: «کریم اخلاق خوبی داشت. به نماز و عبادت اهمیت خاصی می‌داد. در دوران انقلاب عضو بسیج بود و در تظاهرات‌ها شرکت می‌کرد.

به انجام وظیفه‌اش در قبال دین و کشورش علاقه خاصی داشت. برای آن‌که بتواند به منطقه برود، از طرف بسیج اقدام کرد ولی موفق نشد برای همین هم زودتر از موعد برای رفتن به سربازی ثبت‌نام کرد.

در زمان انقلاب همیشه می‌گفت آرزویم این است که شهید بشوم. همان موقع یک عکس گرفت و به ما داد می‌گفت هر وقت که شهید شدم این عکس را برای حجله شهادتم استفاده بکنید.»

به پاس رشادت‌های شهید والامقام «کریم نجاتی» یکی از معابر شهرداری منطقه ۳ در خیابان کارگر قم به نام وی مزین شده است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گذری بر زندگی سرباز شهید «کریم نجاتی» بیشتر بخوانید »

تجلیل از خانواده‌های شهدا و ایثارگران با حضوربرخی از مسئولان ارتش

تجلیل از خانواده‌های شهدا و ایثارگران با حضور برخی از مسئولان ارتش


تجلیل از خانواده‌های شهدا و ایثارگران با حضوربرخی از مسئولان ارتشبه گزارش مجاهدت به نقل ازگروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از فرماندهان و مسئولان ارتش، از جمله معاون نیروی انسانی نیروی دریایی ارتش، فرمانده مرکز علوم و فنون دریایی رشت و… با حضور در منزل هفت تن از خانواده‌های معظم شهدا، رزمندگان و جانبازان ارتش جمهوری اسلامی ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، از جمله خانواده‌های شهیدان پوررمضان کوهی، اخلاصی، شهبازی، بهبودی، خوشدل، رضایی و جانباز آزاده علیرضا نعمتی دیدار و از مقام شامخ آن‌ها تجلیل کردند.

انتهای پیام/ 112



منبع

تجلیل از خانواده‌های شهدا و ایثارگران با حضور برخی از مسئولان ارتش بیشتر بخوانید »

دلم گواهی شهادت برادرم را می‌داد

«پسر خندان»؛ لقب همسایه‌ها برای شهید کاظمی/ کنایه شیرینی که به وقوع پیوست


دلم گواهی شهادت برادرم را می‌دادبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، خواهر شهید ارتش محمدابراهیم کاظمی که در اردیبهشت سال ۱۳۹۹ در ناوچه کنارک به شهادت رسید، در گفت‌‌وگویی کوتاه با گروه دوستان شهدایی به بیان ویژگی‌های برادرش پرداخت.

وی اظهار داشت: محمدابراهیم متولد ۱۴ تیر ۱۳۷۰ در شهر درق خراسان شمالی بود. سه برادر و سه خواهر هستیم و برادرم در زمان شهادت عقدکرده بود. تحصیلات مدرسه را در شهر درق گذراند. کاردانی را در دانشکده فنی مهندسی کرمان خواند و کارشناسی را در دانشکده فنی و مهندسی نیشابور به پایان رساند.

وی افزود: برادرم خودش حضور در ارتش را انتخاب کرد و خانواده با کمال میل به تصمیمش احترام گذاشت. مدتی هم برای دفاع از حرم عمه سادات بی بی زینب (س) به سوریه رفت. در یک سال پایان عمرش به عنوان آشپز در نیروی دریایی مشغول به خدمت بود.

خواهر شهید کاظمی اضافه کرد: تمام زندگی محمد برای من خاطره است چرا که فاصله سنی کمی با او داشتم. ما اغلب با هم بودیم. خیلی مهربان بود، به بزرگتر‌هایش احترام خاصی می‌گذاشت، روی عمل به فرائض دینی مقید بود. بعد از شهادت به پسر خندان کوچه شهید کاظمی در بین همسایه‌ها لقب گرفت. کوچه به نام عموی شهیدمان است که در دفاع مقدس شهید شد.

کاظمی تصریح کرد: چون راه دور بود و شهید وابستگی زیادی به خانواده داشت، اغلب خودش تماس می‌گرفت. وقتی قرار بود ناو حرکت کند به همه خواهر و برادر‌ها زنگ می‌زد و می‌گفت دلواپسم نباشید به محض پهلو گرفتن ناو خودم تماس می‌گیرم ولی بار آخر بر خلاف همیشه تماسی نگرفت. چتد شب قبل از شهادت که خواهر بزرگترم و دامادمان با ایشان صحبت کردند، به او گفته بودند محمد مثل شهدا شدی و محمد خندیده بود.

این خواهر شهید در ادامه گفت: ما ایشان را در خانه شهید صدا می‌زدیم. همیشه به شوخی می‌گفتیم تو اگر بروی سوریه حتما شهید می‌شوی، با حسرت می‌گفت یعنی میشه؟!

وی به آخرین دیدار با برادرش اشاره کرد و بیان داشت: آخرین دیدار ما به هشت یا ۹ ماه قبل از شهادت بر می‌گشت. با توجه به شیوع بیماری کرونا پرواز‌ها و مرخصی‌ها لغو شده بود. ماه رمضان هم بود و کلاس‌های درس آنلاین برگزار می‌شد. ساعت ۲ ظهر کلاس آنلاین دخترم بود. گفتم تا معلم لیست حضور و غیاب را بگذارد نگاهی به گروه خانوادگی کنم. زن داداش بزرگم پیام گذاشته بود ناوچه کنارک دچار حادثه شده و یک شهید و ۱۹ زخمی دارد. سریع با برادرم تماس گرفتم دیدم خاموش است. از خواهر بزرگترم سوال کردم که از محمد خبر داری؟ او هم گفت نه، در حین صحبت بودیم که خواهرزاده‌ام گفت در گروه کلاسی خبر داده‌اند دایی شهید شده. دلم گواه می‌داد محمدابراهیم در بین شهدا باشد، اما نمی‌خواستم باور کنم.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

«پسر خندان»؛ لقب همسایه‌ها برای شهید کاظمی/ کنایه شیرینی که به وقوع پیوست بیشتر بخوانید »