شهدای ترور

توصیه شهید آیت‌الله مدنی برای آمادگی‌های رزمی

توصیه شهید آیت‌الله مدنی برای آمادگی‌های رزمی


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله سید اسدالله مدنی؛ این چهره نورانی اسلامی، عمری را در تهذیب نفس و خدمت به اسلام و تربیت مسلمانان و مجاهده در راه حق علیه باطل گذراند. او از چهره‌های کم‌نظیری بود که به حد وافر از علم و عمل و تقوا و تعهد و زهد و خودسازی برخوردار بود.

آیت‌الله مدنی با شروع جنگ تحمیلی، در میدان‌های مختلف حضور گسترده و فعال داشتند. ایشان در پشت جبهه، برای راه‌اندازی و تقویت ستاد پشتیبانی مردمی جنگ تلاش بسیاری کردند و در نماز جمعه، ضمن گزارش وضعیت جنگ و رزمندگان اسلام، مردم را به کمک نقدی و غیر نقدی به جنگ توصیه می‌کردند.

باوجوداینکه شهید مدنی، نزدیک به یک سال در زمان جنگ حضور داشتند و در ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ ترور شدند، عملکردشان از جنبه‌های مختلف نظیر ارتباط با رزمندگان، ستاد پشتیبانی جنگ، حضور در میدان جنگ، رایزنی مستمر با مسئولان و مردم برای تأمین نیاز‌های مناطق جنگی، مداخله در آزادسازی سوسنگرد، تأسیس بسیج عشایر در مناطق مرزی، ایستادگی در برابر کارشکنی‌های بنی‌صدر در خصوص اعزام نیرو و مهمات به مناطق جنگی، حضور در مراسم تدفین شهدا و… درخور توجه هست.

ساده زیستی

خانم فریبا بدر علیزاده نقل می‌کند: به دفتر شهید مدنی مرتبط شدیم و برای هر مشکلی به ایشان و دفترشان مراجعه می‌کردیم. مشکلات مردم انواع گوناگونی داشت، از مشکلات مالی گرفته تا مشکلات خانوادگی. ایشان وقت می‌گذاشت با زن و شوهر‌هایی که اختلاف داشتند، با خواهر و برادرانی که با فرزندانشان اختلاف داشتند حرف می‌زدند و با مهربانی بینشان صلح و صفا ایجاد می‌کردند.

یادم می‌آید یک‌بار که برای گرفتن راهنمایی برای حل مشکلی به همراه دوستانم به دفترشان که خانه‌ای قدیمی و ساده در خیابان شکلی بود رفتیم، متوجه شدیم دفتر ایشان خیلی خاک گرفته هست و روی دیوار هم عنکبوت تار تنیده بود.

این‌قدر سر شهید مدنی و پاسدار‌ها شلوغ بود که اصلاً وقت نمی‌کردند به نظافت دفتر برسند. از شهید مدنی خواهش کردیم که اجازه بدهند دفترشان را تمیز کنیم. ایشان قبول نمی‌کردند؛ ولی ما این‌قدر اصرار کردیم و توضیح دادیم که، چون مردم به اینجا می‌آیند، باید این محل تمیز و آبرومند باشد، بالاخره قبول کردند.

مصمم به حل مشکلات مردم

حمید منبع جود، درباره رسیدگی شهید مدنی به مشکلات مردم و راه‌های کسب اطلاعات ایشان می‌گوید:

هم تمام روزنامه‌ها را مطالعه می‌کردند، هم به اخبار همه رادیو‌ها گوش می‌دادند؛ منتها بیشترین اخبار را از مردم می‌گرفتند. مثلاً از طریق بازاری‌ها در جریان کامل اوضاع بازار قرار می‌گرفتند و به همین ترتیب از طریق نمایندگان اصناف، دقیقاً می‌دانستند وضعیت چگونه هست. اغلب هم پیاده این‌طرف و آن‌طرف می‌رفتند و در تماس مستقیم با مردم بودند.

یادم هست تازه ازدواج کرده بودم و یک‌شب نماز آقا در مسجد که تمام شد، ایشان از من پرسیدند: جایی مهمان هستی؟ عرض کردم: نه آقا! فرمودند: پس بیا اینجا بشین که کار داریم. شاید کسانی باشند که با من کار داشته باشند و مقید باشند که به خانه نیایند یا بیایند.

اگر در روز قیامت کسی جلوی مرا گرفت و گفت: با شما کار داشتم و راهم ندادند، چه جوابی باید بدهم؟ آمدم به مسجد که دیگرکسی مانع مردم نشود، یزید هم در خانه من بیاید، شما حق ندارید مانعش بشوید، چه رسد به این مردم!

یک‌بار آقایی که خودش خیلی آدم خوبی بود، اما پسر ناراحتی داشت، می‌آید دم در خانه آقا و محافظین راهش نمی‌دهند. او هم می‌رود و در جایی گلایه می‌کند. آقا این را فهمیدند و به‌شدت عصبانی شدند که این کار‌ها چیست که شما‌ها می‌کنید؟ یک بنده خدایی آمده دم در خانه من و شما‌ها راهش نداده‌اید؟ به چه حسابی؟ با اجازه چه کسی؟ بروید آن آدم را پیدا کنید، بیاورید تا از او عذرخواهی کنیم.

آقا فوق‌العاده مهربان و رئوف بودند، ولی وقتی عصبانی می‌شدند، واقعاً هیچ‌کس جرئت نداشت حرفی بزند. همیشه برای اقامه نماز جمعه، مقداری از مسیر را پیاده می‌رفتند تا با مردم مراوده مستقیم داشته باشند.

مسائل جنگ و پشتیبانی از آن در کنار موضوعاتی نظیر اقدامات خلق مسلمان در تبریز مانع نمی‌شد که شهید مدنی از کمک به فقرا غفلت کند.

رسیدگی به فقرا

ایشان همواره و روزانه به مسائل نیازمندان یا گرفتاری مردم رسیدگی می‌کرد. محمدباقر گودرزی از محافظان ایشان دراین‌باره می‌گوید: بااینکه جنگ ایران و عراق بود و در این زمینه‌ها مشغول بودند، کار‌های دیگرشان نیز تأمل‌برانگیز هست؛ مثلاً یکی از مسائلی که ایشان خیلی اهمیت می‌دادند؛ رسیدگی به وضعیت فقرا و نیازمندان بودند. با آنها دیدار می‌کرد، صحبت می‌کرد.

ایشان گروهی از ما تشکیل داده بودند. آدرس افراد را می‌گرفت و به ما می‌داد. شب‌ها می‌رفتیم محلات و اطراف تبریز، حتی روستاها. وضعیت نیازمندان آنجا را بررسی می‌کردیم. کمک‌های مالی، مواد غذایی حتی وسایل خانگی، جهیزیه دختران را تقدیمشان می‌کردیم.

در آن وضعیت درگیری، ما مرتب این کار را از طریق ایشان و به دستور ایشان انجام می‌دادیم. واقعاً همت ایشان در این رابطه بسیار جای تأمل هست. مردم آن موقع را خوب به یاد دارند.

اطاعت‌پذیری از ولایت‌فقیه

آیت‌الله ملکوتی، هم‌رزم و همراه شهید مدنی تأکید داشت که آیت‌الله مدنی به‌تمام‌معنای کلمه فانی در امام بود. سیره نظری و عملی شهید محراب، آیت‌الله مدنی، نشان می‌دهد که ایشان عدول از فرامین ولی‌فقیه، حضرت امام خمینی را حرام شرعی و قانونی می‌دانست و با اخلاص کامل از ولایت‌فقیه تبعیت می‌کرد و در بحث اطاعت از ولایت‌فقیه با هیچ‌کس تعارف نداشت و در مبارزات انقلابی خود از هیچ کوششی در راستای حمایت از نهضت انقلابی امام خمینی (ره) دریغ نمی‌کرد. ایشان می‌گفت: اگر امام خمینی امر کند که به‌عنوان سرباز در مرز قرار گیرم، اطاعت خواهم کرد.

حجت‌الاسلام بروجردی، داماد شهید محراب، درباره ارادت شهید مدنی به امام خمینی (ره) به نقل از یکی از اقوام چنین می‌گوید: یک روز نشسته بودیم، شهید مدنی تلویزیون را روشن کردند. به‌محض اینکه تصویر حضرت امام در صفحه تلویزیون ظاهر شد، بی‌اختیار خم شدند و تصویر مبارک امام را بوسیدند.

آیت‌الله مدنی مدت کوتاهی در زمان جنگ در قید حیات بود. در همین مدت کوتاه بار‌ها در جبهه‌های ایلام و کرمانشاه و اهواز حضور پیدا کرد.

ایشان نه یک‌بار، بلکه بار‌ها با تلاش خستگی‌ناپذیر در جبهه‌های جنگ حاضر می‌شد و مدت‌زمان طولانی را در مناطقی نظیر کرمانشاه و اهواز با رزمندگان سپری می‌کرد و به تعبیر یکی از فعالان فرهنگی همدان، شهید مدنی از یاران برجسته امام بود که در میادین جنگ تحمیلی، عظمت و رشادت از خویشتن نشان داد.

۹ روز نمازت را به من بده

رزمنده‌ای تعریف می‌کرد؛ در ارتفاعات سخت کردستان بودیم که به ما اطلاع دادند آیت‌الله مدنی برای بازدید منطقه به محل استقرار ما می‌آید. هنگام بازدید، رزمنده نوجوانی جلو آمد و باحیایی خاص بعد از سلام و احوالپرسی گفت: الآن ۹ روز هست که آب پیدا نکرده‌ایم و نمازهایم را با تیمم خوانده‌ام، تکلیف نماز‌های من چه می‌شود؟

شهید مدنی وقتی نگرانی او را دیدند، درحالی‌که اشک در چشمانشان حلقه‌زده بود، گفتند: حاضری یک معامله با من بکنی؟ آن رزمنده گفت: چه معامله‌ای؟ شهید مدنی گفتند: من حاضرم تمام عبادت‌هایم را به تو بدهم و در عوض تو این نه روز نمازت را به من بدهی.

لزوم آمادگی رزمی برای دفاع از مرز‌های سرزمینی

آیت‌الله مدنی به حفظ مرز‌های سرزمینی از طریق توانمندی نیرو‌های مسلح و نیرو‌های رزمی اهمیت می‌داد. ایشان با تأکید بر فرمایشات امیرالمؤمنین (ع)، آمادگی برای دفاع از مرز‌های سرزمین اسلامی را امری واجب و ضروری می‌دانست. ایشان می‌فرمود:

در زمان طاغوت، محمدرضای خائن، به هوا و هوس مشغول شده بود و جهت ارضای خواسته‌های نفسانی به ساختن جزیره کیش و امثال آن پرداخته بود و هرچه از ناحیه اربابانش دستور می‌رسید، اطاعت می‌کرد. به خاطر آن بود که دیگر در مرز‌های کشور آمادگی وجود نداشت. اگر طبق فرموده آقا امیرالمؤمنین (ع) برای جلوگیری از خطر در مرز‌های کشور آمادگی می‌بود، این مسئله پیش نمی‌آمد.

آن بدبخت مشغول به خودش بود و وقتی حکومت به دست مسلمان‌ها افتاد، هنوز مسلمان‌ها مهیا نشده بودند که یک روز، چشم‌باز کردند و دیدند که کافران بعثی از غرب و جنوب به کشورمان ریخته و خونین‌شهر و قصر شیرین و دیگر شهر‌ها را تصرف نموده‌اند و نظرشان تسلط بر خوزستان و سایر نقاط ایران بود.

اما نکته‌ای که مهم هست، مبادرت به جلوگیری از خطر هست که برای جلوگیری از خطر، این جوانان عزیز ما و نظامیان سلحشور، مرز‌ها را نگه داشتند و داغ تصرف آبادان و خوزستان را بر دل آنها برای همیشه به‌جا گذاشتند و نقشه‌هایشان نقش بر آب شد و آرزوهایشان را ان‌شاء‌الله الرحمن، به همراه صدام به جهنم خواهند برد.

منبع: قربی، سید محمدجواد، عالم شاهد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۴، ۵، ۷، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۶، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۲۸۰، ۲۸۹، ۲۹۰۴۵۹، ۴۶۰

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

توصیه شهید آیت‌الله مدنی برای آمادگی‌های رزمی

توصیه شهید آیت‌الله مدنی برای آمادگی‌های رزمی بیشتر بخوانید »

نقش شهید مدنی در تربیت عرفانی فرمانده مطرح جنگ

نقش شهید مدنی در تربیت عرفانی فرمانده مطرح جنگ


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سید اسدالله مدنی» سال ۱۲۹۳ ش در شهر دهخوارقان از توابع تبریز به دنیا آمد. آقا میرعلی پدر اسدالله، از سادات محبوب آذرشهر، به خاطر ارادت خود به ساحت مقدس امیر المومنان (ع)، نام فرزند خود را هم نام یکی از القاب حضرت قرار داد.

اسدالله در چهارسالگی مادر خود را از دست داد و وظیفه تربیت او بر عهده پدر و نامادری‌اش قرار گرفت. هرچه اسدالله بزرگ‌تر می‌شد، بیشتر موردتوجه پدر قرار می‌گرفت. پدر برای تربیت و تعلیم فرزند خود، او را به مدرسه طالبیه تبریز فرستاد تا خواندن و نوشتن را به‌خوبی یاد بگیرد. اسدالله روزبه‌روز پیشرفت می‌کرد و در کنار تحصیل علم و دانش، در امور کار و کسب نیز کمک یار پدر خود بود.

در سال‌های اول جوانی، پا به حوزه علمیه یزد نهاد و وقتی به شانزده‌سالگی رسید، پدر مهربان خود را از دست داد. وی در سال ۱۳۵۶ ه. ق همراه با حاج میرزا باقر حکمت نیا، برادر رضاعی خود به قم مهاجرت کرد.

تحصیلات حوزوی

هوش و ذکاوت و علاقه سید اسدالله به مطالعه، باعث شد تصمیم به ادامه تحصیل بگیرد. در آن روز‌ها مردم روزگار سختی داشتند. اسدالله درد مردم را فقر فرهنگی و اعتقادی می‌دانست و باوجود کینه‌توزی‌ها و دشمنی‌هایی که رضاخان با طلاب و روحانیت داشت، پا به عرصه پرفرازونشیب طلبگی گذاشت.

مبارزات سیاسی در دوران تبعید

فعالیت‌های متعدد شهید مدنی در تشویق مردم به انقلاب، ساواک را نسبت به ایشان حساس نموده و تصمیم به تبعید ایشان به مناطق مختلف گرفت که عبارت بودند از: نورآباد ممسنی در سال ۱۳۵۴، گنبدکاووس در سال ۱۳۵۶، بندر کنگان در اوایل سال ۱۳۵۷ و مهاباد در تابستان ۱۳۵۷.

شهید مدنی پس از ورود به مهاباد، پایگاهی جدید برای مبارزات خود تأسیس نموده و تلاش زیادی برای ایجاد اتحاد بین شیعه و سنی و مبارزه با دشمن مشترک یعنی رژیم شاهنشاهی از خود به نمایش گذاشت.

مبارزات چشمگیر و جذب جوانان و مردم انقلابی بار دیگر ساواک را به چاره‌جویی وادار نمود. در نهایت بعد از فعالیت‌های متعدد شهید مدنی، عوامل ساواک به این نتیجه رسیدند که تنها را کنترل شهید مدنی تبعید او به تهران هست.

تصویب تبعید وی به تهران با ایام ورود امام خمینی به ایران مصادف شد و تقریباً عملاً این مسئله اجرا نشد.

شهادت

سرانجام این شخصیت بزرگ و فقیه عارف بعد از پیروزی انقلاب، در روز جمعه ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ پس از ایراد خطبه‌های نماز جمعه و عصر، در محراب عبادت به دست منافقان کوردل به شهادت رسید.

تربیت نیرو‌های توانمند مجاهد در تبریز

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شهید مدنی در آذربایجان شرقی منشأ آثار فراوانی شد و به دلیل اینکه اصالتاً آذرشهری بودند و آخرین تبعیدگاهشان، مهاباد بود، فرصتی فراهم شد که نیرو‌های انقلابی تبریز با ایشان آشنایی پیدا کنند.

ارتباط آیت‌الله قاضی و دیگر علمای برجسته آذربایجان با ایشان موجب شد تا جایگاه رفیعی در بین مردم بیابند. بعد از شهادت آیت‌الله قاضی و حکم امام خمینی به آیت‌الله مدنی برای عزیمت به تبریز، ایشان سال ۱۳۵۸ به تبریز وارد شد و ضمن ساماندهی مشکلات، ارتباط دوستانه‌ای با نیرو‌های مذهبی و نهاد‌های انقلابی برقرار کردند.

روابط صمیمانه ایشان باعث شد تا نیرو‌های جوان سپاه، نوجوانان و حتی دختران دانش‌آموز با دفتر ایشان مرتبط و هرکدام به فعالیتی مشغول شوند. هدایت شهید مدنی، نیرو‌های همراه ایشان و جوانان انقلابی را که در مسیر امام خمینی و خط انقلاب استقرار یافته بودند، از انحرافات فکری و سیاسی که جریان‌های انحرافی و معاند مترصدش بودند محافظت می‌کرد.

عملکرد تبلیغی و ارشاد شهید مدنی باعث شد تا مؤمنین و نیرو‌های مذهبی، گوش‌به‌فرمان شهید مدنی باشند و شروع جنگ تحمیلی نشان داد که این نیرو‌ها از آیت‌الله مدنی تبعیت کردند و هرکدام برحسب وظیفه شرعی و ملی خود به دفاع از جان، مال و ناموس ملت ایران در مناطق جنگی پرداختند.

در این مسیر، سبک‌رفتاری و منش اخلاقی شهید مدنی، همچون کارخانه‌ای انسان‌ساز بود که توانست نیرو‌های مقاوم و مکتبی برای حفظ نظام اسلامی پرورش دهد. به‌عنوان‌مثال می‌توان به سردار شهید حسن شفیع‌زاده (فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس) اشاره کرد.

اگر بخواهیم حسن شفیع‌زاده را بشناسیم، باید شهید آیت‌الله مدنی، شهید محراب و امام‌جمعه تبریز را بشناسیم. وسعت وجودی شفیع‌زاده نشئت‌گرفته از وجود آن عالم مجاهد و معلم اخلاق بود.

جواد غفاری (از ملازمان شهید مدنی) همراهی با شهید مدنی را در شکل‌گیری شخصیت شهید شفیع‌زاده این‌گونه توصیف می‌کند:

به نظر من بهترین و پرثمرترین لحظات حضور حسن در سپاه تبریز، روز‌هایی بود که در جوار شهید آیت‌الله مدنی به‌عنوان یکی از محافظان ایشان انجام‌وظیفه می‌کرد؛ برای همین بسیاری از خصوصیاتش برگرفته از شهید مدنی شد. در جوار ایشان، خلوص، صداقت، ایثار و زهد شهید شفیع‌زاده شکوفا شد.

در خاطراتی در خصوص شهید شفیع‌زاده آمده هست که ایشان رفتار و منش خود در مورد مواجهه با حوادث جبهه و جنگ را متأثر از سیره شهید مدنی دانسته هست و مشاهده رفتار امام‌جمعه تبریز منجر شد تا ایشان در مواجهه با حوادث ناگوار صبر و استقامت داشته باشد. در این خصوص آمده هست:

قبل از عملیات بیت‌المقدس نیرو‌های خودم را به پشت ایستگاه حسینیه که پشت خط محسوب می‌شد بردم تا آنان را توجیه کنم. همراه من مصطفى تقى جراح؛ فرمانده توپخانه تیپ ۶۱ امام رضا (ع)، حسن صافی و سردار محمدزاده هم بودند. شفیع‌زاده هم از توپخانه نیز کنار من ایستاده بود. مجبور بودم ایستاده و مشرف به منطقه بایستم تا بهتر صحبت کنم. در همین حین عراق ما را دید و با خمپاره ۶۰ شروع کرد به آتش ریختن تا جایی که ما را تار و مار کرد.

من همین‌طور که روی زمین افتاده و ترکش‌خورده بودم، صدای «یا مهدی (عج)» گفتنم بلند شد و از صاحب‌الزمان کمک می‌طلبیدم. یک آن دیدم در آن شرایط، حسن شفیع‌زاده ایستاده، قاه‌قاه به من می‌خندد و ادای من را درمی‌آورد. گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و آرامش و خنده همیشگی خود را داشت.

بعد از عملیات بیت‌المقدس از حسن سؤال کردم که چطور به این سکینه قلی رسیدی؟ قبل جنگ، حسن از محافظین آیت‌الله مدنی بود و همیشه خودش را سرباز ولی‌فقیه می‌دانست. برایم تعریف کرد: همین حرف و سؤال تو در مسجدی که شهید مدنی پیش‌نماز آن بود برایم پیش آمد. روزی نیرو‌های خلق مسلمان ریختند در مسجد تا آیت‌الله را به شهادت برسانند من که محافظ بودم و شرایط را دیدم و نگران جان آقا شدم، به سیمای شهید مدنی، اما نگاه کردم و دیدم با وقار نشسته، آب در دلش تکان نمی‌خورد. حس کردم که ایشان خودش را کاملاً برای شهادت آماده کرده‌اند.

حسن روی خودش کار کرده بود. الکی نمی‌شد یکی در خط مقدم و در مقابل دیدگان دشمن بی‌ترس و واهمه راه برود. در آتش تهیه دشمن نخوابد، سینه‌خیز نرود و کنترل میدان نبرد را برای نیرو‌های خودش به دست گیرد، مگر اینکه از لحاظ ایمانی خودش را به خیل اولیای الهی رسانده باشد.

خودکفایی و استقلال در امور اقتصادی

حمایت از کارخانجات صنعتی برای ارتقای تولید داخلی در دوران جنگ

تولید داخلی از مسائل مهم حکومت و نظام اسلامی هست که شهید مدنی برای آن ارزش و احترام زیادی قائل بود ایشان زمانی که در تبریز حضور داشت از کارخانه‌ها و صنایع داخلی حمایت می‌کرد و به‌شدت مخالف کارشکنی برخی از مسئولان در دوران جنگ تحمیلی بود.

شهید مدنی برای آبادانی و توسعه و رونق کارخانه‌های صنعتی تبریز کوشش فراوانی کرد و این در اوایل جنگ به ارتقای داخلی کمک شایانی کرد.

صادق خلخالی در خصوص اهمیت نقش آیت‌الله مدنی در ارتقای درآمد کارخانه‌ها و ارتقای سطح تولید کارخانجات صنعتی تبریز می‌گوید:

بالا بردن تولید کارخانجات داخلی از قبیل ماشین‌سازی و تراکتورسازی و واگن سازی و … در سرلوحه برنامه‌های دولت قرار داشت. راجع به تراکتورسازی و ماشین‌سازی تبریز، کارشکنی‌هایی در این دو کارخانه وجود داشت. مدیران مسئول لیبرالیست، طرفداران جبهه ملی، مدارکش موجود هست، کارشکنی می‌کردند. نمی‌گذاشتند تولید این کارخانه‌ها بالا برود. والحمدلله با کوششی که شهید محراب آقای آیت‌الله مدنی در تبریز کردند تولید افزایش یافت و این‌یک موقعیت چشمگیری هست.

تشریح تهاجم همه‌جانبه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران/تمجید آیت‌الله خامنه‌ای از مواضع شهید مدنی

امام‌جمعه تبریز و نماینده امام در آذربایجان شرقی ضمن اینکه به ترفند‌های آمریکا هوشیار بود، برای خنثی‌سازی آنها اقدام عملی انجام می‌داد و این اقدامات در زمان جنگ تحمیلی هم مشاهده می‌شد.

ایشان از فعالیت‌های آمریکا در حوزه‌های مختلف آگاه بود و برای مدیریت تهدیدات خارجی، تیزبینانه اقدام می‌کرد. آیت‌الله خامنه‌ای در این خصوص اشاره‌کرده‌اند که آیت‌الله مدنی در مواجهه با عملکرد دشمنان انقلاب اسلامی به‌خصوص آمریکا در دوران جنگ تحمیلی و روند استقرار نظام جمهوری اسلامی، دارای خصلت‌هایی نظیر شجاعت، اخلاص در عمل، روشن‌بینی، آگاهی و معرفت بودند. در بخشی از بیانات ایشان آمده هست:

از اول، از قبل از پیروزی انقلاب که احساس می‌کردند، سنگر آمریکا، سنگر استکبار در اینجا دارد می‌لرزد و ممکن هست فروبریزد و اسلام به سمت مرکز فروکوفتن پرچم استکبار در این منطقه یعنی حکومت پادشاهی دارد پیش می‌رود، از همان روز، مواجهه شروع شد. همان دشمن‌ها هستند، بعد از انقلاب هم همان‌ها بودند، بعد از تسخیر لانه جاسوسی هم همان‌ها بودندکه علیه ما مبارزه می‌کردند، منتها شعار‌ها و روش‌ها و شیوه‌ها فرق می‌کند.

امروز هم همان هست. امروز هم انقلاب اسلامی با همان دشمن‌های آن روز مواجه هست. ما امروز هم به همان جمع‌بندی در شخصیت‌های انسانی در خودمان و مسئولین، خادمان و کارگزاران حکومتی خودمان و تریبون دار‌های خودمان احتیاج داریم. شخصیت مرحوم شهید مدنی، یعنی همان اخلاص را لازم داریم. همان روشن‌بینی را لازم داریم. همان شجاعت را لازم داریم. همان آگاهی و معرفت را لازم داریم. این چیز‌ها لازم هست.

منبع: قربی، سید محمدجواد، عالم شاهد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۶۱، ۶۲، ۶۳، ۲۵۳، ۲۵۴، ۴۶۲، ۴۶۳، ۵۷، ۵۸، ۴۵۴، ۴۵۵

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نقش شهید مدنی در تربیت عرفانی فرمانده مطرح جنگ

نقش شهید مدنی در تربیت عرفانی فرمانده مطرح جنگ بیشتر بخوانید »

تعداد شهدای ترور کشور از ۲۳ هزار نفر گذشت

تعداد شهدای ترور کشور از ۲۳ هزار نفر گذشت


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از خراسان رضوی، «سید محمدجواد هاشمی‌نژاد» دبیرکل بنیاد هابیلیان (خانواده شهدای ترور) اظهار داشت: طبق بررسی‌ها صورت گرفته تا سال ۱۳۹۰ شمار شهدای ترور کشور ۱۷ هزار و ۱۶۰ نفر بود که با به‌روزرسانی اطلاعات، انطباق مشخصات شهدا با کد ملی شهروندی و صرف ۱۸ هزار ساعت وقت و با بررسی نحوه، محل و عامل شهادت از منابع رسمی، شمار شهدای ترور تا آبان سال گذشته ۲۳ هزار و ۳۲ نفر جمع‌بندی و ثبت شد.

وی افزود: نخستین اقدام در مواجهه با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در ۴۶ سال گذشته از سوی دشمنان، ترور بوده هست که این اقدامات همچنان از طریق ۳۵ گروه تروریستی و دولت‌های متخاصم آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران ادامه دارد.

دبیرکل بنیاد هابیلیان یادآور شد: بیشترین ترور‌ها توسط گروهک‌های تجزیه‌طلب غرب کشور انجام شده؛ بر همین اساس ۲۵ درصد از شهدای ترور از اهل سنت هستند که طبق آمار به دست آمده استان آذربایجان غربی با بیش از چهار هزار و ۲۰۸ شهید، استان تهران با دو هزار و ۹۹۷ شهید و کردستان با دو هزار و ۷۷۳ شهید بیشترین شهدای ترور در کشور را دارند.
هاشمی‌نژاد تصریح کرد: با توجه به اینکه شهدای مدافع حرم به مبارزه با گروهک تروریستی داعش به کشور‌های سوریه و عراق اعزام شدند، این شهدا هم جزو شهدای ترور محسوب می‌شوند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

تعداد شهدای ترور کشور از ۲۳ هزار نفر گذشت

تعداد شهدای ترور کشور از ۲۳ هزار نفر گذشت بیشتر بخوانید »

ضرورت به‌روزرسانی اسناد تروریسم و مقابله رسانه‌ای با منافقین/ گروهک منافقین ابزار اصلی دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی است

ضرورت به‌روزرسانی اسناد تروریسم و مقابله رسانه‌ای با منافقین/ گروهک منافقین ابزار اصلی دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی است


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از خراسان رضوی، آیت‌الله «سید احمد علم‌الهدی» نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی در دیدار با «سید محمدجواد هاشمی‌نژاد» دبیرکل بنیاد هابیلیان اظهار داشت: طبق گزارشاتی که شما اعلام کردید تعداد شهدای ترور از ۱۷ هزار شهیدی که در سال ۹۰ بوده، به ۲۳ هزار شهید رسیده هست؛ این می‌تواند به‌عنوان مرحله‌ای تکاملی از جریان تروریسم منافقین مورد توجه قرار گیرد.

وی با بیان اینکه گروهک منافقین همچنان ابزار اصلی دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران هست، تأکید کرد: حرکت شما در بنیاد هابیلیان به‌عنوان یک جریان ضد منافقین، برگ برنده‌ای برای نظام مقدس جمهوری اسلامی به شمار می‌رود و باید واقعیت جنایات این ترور‌ها برای نسل جوان و افکار عمومی جهان بازگو شود.

نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی خاطرنشان کرد: اگر ابعاد این جنایات به‌طور گسترده رسانه‌ای شود، می‌تواند تبلیغات دروغین منافقین را خنثی کند و تصویر واقعی آنها را به جهانیان نشان دهد. 

عضو مجلس خبرگان رهبری افزود: دشمن تلاش دارد با بهره‌گیری از ابزار رسانه، خود را مدافع آزادی و دموکراسی جلوه دهد، در حالی‌که کارنامه منافقین سرشار از ترور، خشونت و جنایت هست.

آیت‌الله علم‌الهدی همچنین با تأکید بر اهمیت طرح مسئله شهدای ترور در عرصه‌های بین‌المللی گفت: امروز مبارزه با تروریسم یک مطالبه جهانی هست. جمهوری اسلامی ایران که قربانی اصلی تروریسم بوده، باید این واقعیت را به دنیا منتقل کند. معرفی ۲۳ هزار شهید ترور، سندی محکم برای اثبات مظلومیت ملت ایران و رسوایی مدعیان دروغین حقوق بشر هست.

وی در پایان با قدردانی از تلاش‌های بنیاد هابیلیان بیان داشت: امیدوارم در این مسیر موفق و پیروز باشید و بتوانید با استمرار این حرکت ارزشمند، چهره واقعی منافقین را در سطح جامعه و جهان آشکار کنید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ضرورت به‌روزرسانی اسناد تروریسم و مقابله رسانه‌ای با منافقین/ گروهک منافقین ابزار اصلی دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی است

ضرورت به‌روزرسانی اسناد تروریسم و مقابله رسانه‌ای با منافقین/ گروهک منافقین ابزار اصلی دشمن برای مقابله با جمهوری اسلامی است بیشتر بخوانید »

ناگفته‌های دختر شهید عسگری از پدر دانشمندش+ فیلم

ناگفته‌های دختر شهید عسگری از پدر دانشمندش+ فیلم


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: خانواده دکتر «منصور عسگری» دانشمند هسته‌ای در پی حمله وحشیانه رژیم صهیونیستی به بلوک ۱۲ شهرک شهید چمران به شهادت رسید.

شهیده «معصومه یوسفی» همسر شهید عسگری بازنشسته دانشگاه پیام‌نور و دخترش شهیده «مرضیه عباسی» فوق تخصص نوزادان و هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و شهیده «زهرا برزگر» نوه سه ساله‌اش نیز به همراه ایشان به شهادت رسیدند. 

بر همین اساس، با «فاطمه عسگری» فرزند شهید عسگری، به گفت‌وگو نشستیم که او در این گفت‌وگو به جزئیات این فاجعه و ابعاد شخصیتی و حرفه‌ای پدر خود و سایر اعضای خانواده پرداخته هست.

فاطمه عسگری با اشاره به وقایع صبح روز حادثه اظهار داشت: جمعه ۲۳ خرداد، رژیم صهیونی، بلوک ۱۲ شهرک شهید چمران را هدف قرار داد که شش طبقه از دو برج کاملا فروریخت و ده‌ها نفر از جمله خانواده‌ام به شهادت رسیدند که هنوز هم نمی‌توانم باور کنم آنها دیگر در میان ما نیستند.

تمام فعالیت‌های پدرم صلح‌آمیز بود

وی با اشاره به پیشینه علمی پدرش گفت: پدرم پس از دریافت کارشناسی ارشد فیزیک هسته‌ای از دانشگاه شیراز، به عضویت هیئت علمی دانشگاه امام حسین (ع) درآمد. پدرم با شهیدان «مسعود علی‌محمدی»، «فریدون عباسی» و «محسن فخری‌زاده» همکاری نزدیک و مهمی داشت؛ به‌طوری‌که این همکاری‌ها منجر به تاسیس سازمان «سپند» شد. طبق گفته همکاران پدرم، این نام را ایشان برای سازمان انتخاب کرد. پس از شهادت آقای علی‌محمدی، پدرم همکاری علمی خود را با شهید فخری‌زاده و شهید عباسی ادامه داد؛ در حالی‌که تمام فعالیت‌های علمی‌شان صلح‌آمیز و قانونی بود.

وی درباره پدرش افزود: پدرم انسانی متواضع، مهربان، خانواده‌ دوست و اهل عبادت بود. از جوانی‌اش که امام خمینی (ره) به نسل جوان توصیه کرده بودند دوشنبه‌ها و پنجشنبه‌ها را روزه بگیرند، پدرم همواره دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها روزه می‌گرفت، با وجود مشغله فراوان در خانه کمک می‌کرد. پدرم به تولد اعضای خانواده اهمیت زیادی می‌داد و برای ما شعر می‌سرود.

دختر شهید عسگری درباره وضعیت مالی خانواده‌اش گفت: پدرم تنها از دانشگاه امام حسین (ع) حقوق می‌گرفت و با توجه به اشتغال دومش در وزارت دفاع، می‌گفت از آنجا دستمزد نمی‌گیرم، همین دستمزد دانشگاهی کافی هست با این‌که به او پیشنهاد شده بود، آن را نپذیرفت. خانه‌مان در همان آپارتمانی بود که در آن شهید شد. وضعیت مالی‌مان متوسط و ساده‌زیستی، باور قلبی پدرم بود.

کد ویدیو

وی در پاسخ به شایعاتی درباره توقیف دارایی‌های خارجی پدرش، تصریح کرد: پدرم هیچ دارایی‌ای در خارج کشور نداشت. مطالب مطرح‌شده، حاصل برداشت نادرست از اسناد تحریم‌های قدیمی آمریکا علیه پدرم هست. ایشان حتی در داخل کشور هم دارایی قابل توجهی نداشت.

مادرم همسری وفادار بود 

فاطمه عسگری با اندوهی عمیق از مادر شهیدش یاد کرد و گفت: مادرم همه‌چیز خانه ما بود. با عشق و فداکاری، سال‌ها ستون خانواده بود. از دوران کودکی ما تا نگهداری از نوه‌ها، همواره با سکوت و مهربانی نقش‌آفرین بود. همسری وفادار بود که تا آخرین لحظه، دوشادوش پدرم ایستاد.

خواهرم خوش‌اخلاق و بسیار دلسوز بود

وی درباره خواهرش، دکتر مرضیه عسگری نیز ابراز داشت: خواهرم پزشک فوق‌تخصص نوزادان و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. انسانی متین، آرام، خوش‌اخلاق و بسیار دلسوز. در کار حرفه‌ای خود نیز بسیار دقیق و قابل اعتماد بود که البته دختر کوچکش نیز در این حمله به شهادت رسید. دیگر هیچ‌کدامشان در کنارم نیستند.

فاطمه عسگری با صدایی لرزان و بغضی در گلو درباره آخرین دیدار با خانواده‌اش گفت: همراه با خواهرم هماهنگ شدیم که از پنجشنبه تا یکشنبه که عید غدیر بود، در کنار پدر و مادرمان باشیم. از این‌رو من و پسرم پنجشنبه از ساعت ۱۸ مهمان پدر و مادرم بودیم، اما برای انجام یک سری کارهایمان مجبور شدیم به خانه خودمان برگردیم که بامداد جمعه صدای مهیب انفجاری را شنیدم، ابتدا تصور کردم رعد و برق هست، اما دقایقی بعد متوجه شدم محل سکونت خانواده‌ام هدف حمله قرار گرفته و شش طبقه کامل از ساختمان تخریب شده هست، فقط دعا می‌کردم آنها سالم باشند، اما نبودند. حتی نتوانستم با آنها درست خداحافظی کنم. پنجشنبه هر چهار نفرشان تا جلوی در آمدند و بدرقه‌مان کردند.

کد ویدیو

وی افزود: از زیر آوار، تنها یک کیف باقی ماند؛ درونش نامه‌هایی بود که پدرم سال‌ها پیش در دوران نامزدی برای مادرم نوشته بود. اینها تنها چیز‌هایی هست که از آن خانه مانده هست.

فاطمه عسگری در پایان گفت: دشمنان از پیشرفت علمی ایران هراس دارند. آنها با این جنایت نه‌تنها پدر من، بلکه نماد دانایی و ایستادگی ایران را هدف گرفتند اما راه این شهیدان ادامه دارد و ما همچنان ایستاده‌ایم.

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

ناگفته‌های دختر شهید عسگری از پدر دانشمندش+ فیلم

ناگفته‌های دختر شهید عسگری از پدر دانشمندش+ فیلم بیشتر بخوانید »