شهدای ترور

«باروت بیداری» خاطرات شهید حجت‌الاسلام «علی ایرانمنش»

«باروت بیداری»


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از کرمان، کتاب «باروت بیداری» روایت‌گر زندگی‌نامه و خاطرات شهید حجت‌الاسلام «علی ایرانمنش»، توسط «آذر همتی» از نویسندگان حوزه دفاع مقدس استان کرمان به رشته تحریر درآمده و «محمدحسن میرزایی» ویراستاری آن را برعهده داشته است.

این کتاب در سه هزار نسخه، ۵۶ صفحه و در قطع پالتویی به چاپ رسیده و «باتوم»، «وقت نماز»، «شوخ‌طبعی»، «پول متبرک»، «روز‌های جمعه»، «کمک به نیازمندان»، «حق مدیر کلی»، «پذیرایی از شاکیان»، «شب ازدواج» عنوان‌های برخی از داستان‌های این کتاب هستند.

«علی ایرانمنش» سیزدهم‌ آذر سال ۱۳۱۱، در شهرستان کرمان چشم به جهان گشود. وی تا سطح ۲ اتمام‌الرسایل رشته الهیات و معارف اسلامی در حوزه علمیه تحصیل و سال ۱۳۴۴ نیز ازدواج نمود و صاحب ۲ پسر و ۲ دختر شد.

حجت‌الاسلام ایرانمنش مدیرکل آموزش و پرورش استان کرمان بود که بیست و هفتم بهمن سال ۱۳۶۵ در زادگاهش توسط گروه‌های منافقین به شهادت رسید.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«باروت بیداری» بیشتر بخوانید »

پافشاری شهید خوش‌اخلاق برای عملی کردن حرف امام (ره)

تحلیل شهید آوینی از علت قتل عام مردم توسط منافقین/ پافشاری شهید «خوش‌اخلاق» بر اجرای فرمان امام (ره)


پافشاری شهید خوش‌اخلاق برای عملی کردن حرف امام (ره)به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفا‌ع‌پرس، ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در مورد پایان جنگ را پذیرفت؛ جنگی که شروعش بر پایه خباثت و قدرت‌طلبی دیگران بود، اما این ختم ماجرا نبود.

هنوز ساعتی از پذیرش قطع‌نامه نگذشته بود که عراق به کمک منافقین، حملات خود را به غرب و جنوب کشور آغاز کرد؛ منافقینی که همیشه داعیه آزادی داشتند اما رفتار وحشیانه‌شان از اذهان هیچ ایرانی پاک نخواهد شد.

صدام هم پس از قطعنامه گویا می‌خواست غرور شکسته شده خویش را ترمیم کند. از همین رو دو روز بعد از قبول رسمی قطعنامه از جانب ایران، از چند محور وارد غرب کشورمان شد و شهر‌های قصرشیرین، خسروی، سر‌پل‌ذهاب و گیلان‌غرب را به تصرف خود درآورد.

به قول سیدمرتضی آوینی: «نفرت مردم از منافقین بیش از صدامیان است و این حقیقت، اگرچه از زمان درگیری‌های درون‌شهری منافقین به‌روشنی قابل ادراک بود، اما در عملیات مرصاد به یقین پیوست. منافقین نیز این حقیقت را از همان آغاز دریافته بودند، وگرنه هرگز دست به ترور و قتل‌عام مردم در درون شهر‌ها و یا مصلا‌های نماز جمعه و مساجد نمی‌زدند.»

عکس آشنا

اردوی راهیان‌نور و بازدید از مناطق عملیاتی غرب کشور توسط خادمین شهدا _ فدک، مرداد امسال برگزار شد. صبح روز عرفه بود که به یادمان عملیات مرصاد رسیدیم. تصاویر شهدای عملیات به تفکیک نام هر شهر بر دیوار نقش بسته بود. عکسی از بچه‌های تهران توجهم را جلب کرد: شهید سعید خوش‌اخلاق.

مادر سعید را چند ماه قبل در کلاس‌های امر به معروف خیابان ایران دیده بودم. با وجود سن و سالی که از او گذشته هم‌چنان فعال و پر انرژی است. یادم می‌آید گفته بود ۳۰ سال پیش و درست مقارن با عید قربان پسرش را بدرقه کرده بود و روز عید غدیر هم خبر شهادتش رسیده بود.

مادر شهید خوش‌اخلاق گفت: «من و همسرم اهل خمینی‌شهر اصفهان هستیم. قبل از ازدواج در یک محله زندگی می‌کردیم. همسرم به خواستگاری آمد. بعد از دو سال نامزدی در سن ۱۴ سالگی ازدواج کردم و ساکن تهران شدیم. همسرم این‌جا مغازه داشت و کار می‌کرد. اولین فرزندم دو سال بعد به دنیا آمد. سعید فرزند سوم بود و سال ۱۳۵۰ به دنیا آمد. از دوران نوجوانی بسیار فعال و بااراده بود. کمربند مشکی جودو داشت. هم‌باشگاهی شهید ابراهیم هادی بود. روحیه پهلوانی داشت. یک روز رفته بود با بچه‌های کوچه بازی کند وقتی به خانه آمد یک کتک حسابی خورده بود. گفتم: سعید! تو ورزشکار هستی برای چه کتک خورده‌ای؟!

گفت: مادر، ما در باشگاه قسم خورده‌ایم که از زورمان جای دیگری استفاده نکنیم.»

بچه‌محل‌ها دور هم جمع شدند

«شهید خوش اخلاق» کوچه‌های خیابان ۱۷ شهریور و محله آهنگ به نام شهدای بسیاری مزین شده است. خانواده خوش‌اخلاق با شهیدان لواسانی و ابراهیم هادی هم‌محله‌ای هستند. مادر می‌گوید: «پسرهایمان با هم بزرگ شدند، قد کشیدند و راهی جبهه شدند. شهید لواسانی در عملیات خرمشهر، شهید هادی در کانال کمیل و سعید در عملیات مرصاد شهید شد. جالب اینجاست که کنار مزار سعید یادبود شهید ابراهیم هادی و به فاصله یک مزار دیگر، مزار شهید لواسانی قرار دارد.

انگار بچه‌محل‌ها با اینکه در نقاط و زمان‌های مختلف شهید شدند، اما عاقبت دور هم جمع شدند. مادر شهید لواسانی حتی نتوانست پیکر بی‌سر پسرش را برای آخرین‌بار ببیند. چه بسیارند خانواده‌هایی که حتی نمی‌دانند عزیزان‌شان کجای ایران به خاک سپرده شده‌اند. جوان‌هایمان رفتند، خانواده‌ها آن‌قدر سختی کشیدند، آنوقت بعضی‌ها به‌ خاطر مشکلات اقتصادی و اجتماعی و یا مسئله حجاب مدام ابراز ناراحتی و شکوِه می‌کنند و قدر ناشناسند. آدم دلش می‌گیرد.»

امام گفته‌اند همه باید بروند

مادران شهدا با صبوری خاطراتی را برایمان تعریف می‌کنند که شاید روح‌شان را هربار زخمی و زخمی‌تر کند. این زن‌ها خودشان شاهدان بی‌ادعای زمانه‌اند. مادر در بیان خاطرات آن روز‌ها می‌گوید: «سعید اولین‌بار زمستان سال ۶۶ و چند ماه قبل از عملیات مرصاد راهی جبهه شد. با اینکه محصل بود می‌گفت: وظیفه من در شرایط کنونی، دفاع از وطن است. چند ماه بعد یعنی مرداد سال ۶۷ و حمله منافقین به غرب کشور دوباره به جبهه رفت.

خیلی از دوستان و هم‌محله‌ای‌ها همراهش بودند. سعید تصمیمش را برای رفتن گرفته بود و گوشش به حرف هیچ کس بدهکار نبود. یکی از پسرانم را در تصادف از دست داده بودم. به همین علت تمام اقوام از سعید می‌خواستند که بماند تا نکند اتفاقی برایش بیافتد و خانواده را دوباره داغدار کند اما او دائم تکرار می‌کرد «امام گفته همه باید بروند، پس باید بروم» و راهی کردستان شد.

خانوادگی رفته بودیم اصفهان برای تشییع یکی از اقوام که شهید شده بود. وقتی برگشتیم، خبر شهادت سعید را به پدرش دادند. من نمی‌توانستم باور کنم. ۱۰ روز بیش‌تر از رفتنش نمی‌گذشت. عید قربان بود که بدرقه‌اش کردیم و رفت و روز عید غدیر در سن ۱۷ سالگی به شهادت رسید. در عملیات مرصاد حدود ۴۰۰ شهید دادیم که پیکر خیلی از شهدا برنگشت اما الحمدالله پیکر سعیدم را خیلی زود در آغوش گرفتم.»

سه دهه آرزو

حضور مادران شهدا در اردو‌های راهیان‌ نور و مقتل پسران‌شان، صحنه‌های‌ عاشقانه، ولی دردناکی را رقم می‌زند. راه رفتن با عصا روی خاک‌هایی که می‌دانی روزی فرزندت را به آغوش کشیده صبر زینبی می‌خواهد. خانم خوش‌اخلاق ۳۰ سال در آرزوی دیدن مقتل سعید به سر برد و سرانجام بهار امسال به آرزویش رسید.

«مناطق عملیاتی جنوب کشور را زیاد رفته بودم اما تا امسال غرب نرفته بودم. خیلی دلم می‌خواست محل شهادت سعید را ببینم. چندین‌بار ثبت‌نام کرده بودم، اما جور نمی‌شد. تا اینکه بهار امسال قسمتم شد. بعد از ۳۰ سال رفتم و عقده‌های چندین ساله‌ام را خالی کردم. آن‌جا حال دیگری داشتم. اصلا قابل وصف نیست.»

ارادت به شهدا با هر رنگی

او پا جای پای پسرش گذاشته است. جبهه‌اش عوض شده اما نگاهش به همان مسیر است. از فعالیت‌هایش در مسیر امر به معروف برایمان می‌گوید: «در گروه مردمی آمرین به معروف «صراط» فعالیت دارم. استاد تقوی کلاس‌های آموزشی دارد و به افراد یاد می‌دهد که چگونه «امر به معروف» و «نهی از منکر» را به‌ طور صحیح در جامعه اجرا کنند. البته فقط در مورد حجاب نیست. در مورد رعایت حقوق همسر و فرزند و همسایه نیز مطالب مهم و کاربردی را یاد می‌گیریم. افراد شرکت‌کننده در طرح صراط همه جوان هستند. من پیر آن جمع هستم. در این طرح، نحوه بیان را همراه با کتاب و جزوه آموزش می‌دهند.

خاطره‌ای از همین فعالیت‌ها دارم. به دختر جوان و بد‌حجابی در خیابان به نرمی تذکری دادم و رد شدم اما به تندی و پرخاش با من صحبت کرد. دلشکسته شدم. دست خودم نبود. اشکم جاری شد. دختر جوان که با من هم‌مسیر بود نگاهی کرد و متوجه شد. آمد جلو و از من دلجویی کرد. به او گفتم: تو مثل دختر من هستی. من به‌ خاطر پسرم که خونش را برای این مملکت داده است می‌خواهم حجابت را رعایت کنی. جا خورد و خیلی منقلب شد. من را بوسید. حلالیت طلبید و موهایش را پوشاند. گفت: از پسرت بخواه برایم دعا کند.

همیشه وقتی سر مزار سعید می‌روم ناخودآگاه یاد آن دختر می‌افتم. معتقدم جوان‌های ما با هر رنگ و حجاب و روشی که دارند هنوز ارادت خاصی به شهدا دارند. اسم شهدا که به میان می‌آید، گویا پذیرش آن‌ها در مسائل شرعی و دینی بیش‌تر می‌شود.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

تحلیل شهید آوینی از علت قتل عام مردم توسط منافقین/ پافشاری شهید «خوش‌اخلاق» بر اجرای فرمان امام (ره) بیشتر بخوانید »

قدردان نخبه علمی ایثارگر در کشور هستیم

قدردان نخبگان علمی ایثارگر در کشور هستیم


قدردان نخبه علمی ایثارگر در کشور هستیمبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سعید اوحدی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در پنجمین جشنواره جایزه ملی ایثار که امروز (سه‌شنبه) در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، اظهار داشت: هفت هزار نخبه و سرامد علمی پیشتاز در کشور داریم و امروز قدرشناسی از این عزیزان بودیم.

وی افزود: در آستانه عید غدیر جا دارد اشاره کنم که در دوران جاهلیت عرب که بویی از علم و معرفت و ارزش‌های انسانی نبرده بودند، پیامبر اسلام (ص) فرمودند که من شهر علم هستم و علی در آن؛ در عین حال فرمودند که علم عزت و قدرت می‌دهد، اما در تواضع هم می‌آورد.

اوحدی با اشاره به برگزاری جشنواره جایزه ملی ایثار بیان کرد: روایت داریم که اگر زبان قدرشناسی داشته باشیم و از خداوند شکرگذاری کنیم در‌های برکت به روی انسان باز می‌شود. اگر امروز اینجا جمع شده‌ایم به این امید است که خدا در‌های رحمتش را به واسطه این عزیزان باز کند. پدران این نخبگان علمی در سخت‌ترین روز‌های کشور از جانشان گذشتند و امروز هم فرزاندانشان پیشتازان علم در کشور هستند.

اوحدی گفت: روایت داریم دو ویژگی برای انسان وجود دارد که هیچ ویژگی برای انسان بالاتر از ایمان به خدا و مفید بودن برای جامعه نیست. وقتی به بنیاد شهید آمدم برخی گفتند چالش در بنیاد زیاد است و به دنبال برنامه‌های فرهنگی نباشید، اما امروز می‌بینیم برنامه‌های زیادی مثل تجلیل از ۱۷ هزار زن شهید، ایثارگر و جانباز و جشنواره جایزه ملی ایثار برگزار شده است.

ملتی که ایثار جهادگرانش را ارج ننهد آینده ندارد

محمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه ازاد اسلامی دیگر سخنران این مراسم با اشاره به جنگ سرد و تقابل علمی دو تفکر در برابر جمهوری اسلامی گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی پیشرفت کشور را مبتنی بر توسعه علمی و سه مولفه اقتصاد، علم و فرهنگ می‌دانند. از این رو پنجره‌ای رو به علم باز شده و دانشگاه‌هیان با این نگاه مسیر جدیدی را آغاز کرده‌اند. ایشان مدل جدیدی از توجه به علم را دارند و همه جا از جهاد علمی می‌گویند.

وی افزود: دشمن، دانشگاه و دانشمندان ما را تحریم می‌کند و آنان را در راه دانشگاه به شهادت می‌رساند. عرصه، عرصه جهاد است و علم ظهور نمی‌یابد مگر با ایثار.

طهرانچی خطاب به برخی تفکرات مخالف جریان‌سازی‌های فرهنگی در کشور گفت:‌ ای کسانی که معتقدید دانشگاه باید مقوم مدرنیته باشد، باید بگویم اگر ملتی به گذشته خود نبالد و آگاه نباشد، آینده ندارد، همانطور که کسی که آلزایمر می‌گیرد آینده ندارد. ملتی که ایثار جهادگرانش را ارج ننهد آینده قوام یافته‌ای ندارد. در جهاد علمی قوام نمی‌یابیم مگر به ایثارگران و جهادگران ارج بنهیم. در فطرت انسان ارج نهادن به اسطوره‌ها جزوی از تاریخ ملت‌هاست.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

قدردان نخبگان علمی ایثارگر در کشور هستیم بیشتر بخوانید »

قدردان نخبه علمی ایثارگر در کشور هستیم

قدردان نخبه علمی ایثارگر در کشور هستیم


قدردان نخبه علمی ایثارگر در کشور هستیمبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سعید اوحدی رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران در پنجمین جشنواره جایزه ملی ایثار که امروز (سه‌شنبه) در موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، اظهار داشت: هفت هزار نخبه و سرامد علمی پیشتاز در کشور داریم و امروز قدرشناسی از این عزیزان بودیم.

وی افزود: در آستانه عید غدیر جا دارد اشاره کنم که در دوران جاهلیت عرب که بویی از علم و معرفت و ارزش‌های انسانی نبرده بودند، پیامبر اسلام (ص) فرمودند که من شهر علم هستم و علی در آن؛ در عین حال فرمودند که علم عزت و قدرت می‌دهد، اما در تواضع هم می‌آورد.

اوحدی با اشاره به برگزاری جشنواره جایزه ملی ایثار بیان کرد: روایت داریم که اگر زبان قدرشناسی داشته باشیم و از خداوند شکرگذاری کنیم در‌های برکت به روی انسان باز می‌شود. اگر امروز اینجا جمع شده‌ایم به این امید است که خدا در‌های رحمتش را به واسطه این عزیزان باز کند. پدران این نخبگان علمی در سخت‌ترین روز‌های کشور از جانشان گذشتند و امروز هم فرزاندانشان پیشتازان علم در کشور هستند.

اوحدی گفت: روایت داریم دو ویژگی برای انسان وجود دارد که هیچ ویژگی برای انسان بالاتر از ایمان به خدا و مفید بودن برای جامعه نیست. وقتی به بنیاد شهید آمدم برخی گفتند چالش در بنیاد زیاد است و به دنبال برنامه‌های فرهنگی نباشید، اما امروز می‌بینیم برنامه‌های زیادی مثل تجلیل از ۱۷ هزار زن شهید، ایثارگر و جانباز و جشنواره جایزه ملی ایثار برگزار شده است.

ملتی که ایثار جهادگرانش را ارج ننهد آینده ندارد

محمدمهدی طهرانچی رئیس دانشگاه ازاد اسلامی دیگر سخنران این مراسم با اشاره به جنگ سرد و تقابل علمی دو تفکر در برابر جمهوری اسلامی گفت: رهبر معظم انقلاب اسلامی پیشرفت کشور را مبتنی بر توسعه علمی و سه مولفه اقتصاد، علم و فرهنگ می‌دانند. از این رو پنجره‌ای رو به علم باز شده و دانشگاه‌هیان با این نگاه مسیر جدیدی را آغاز کرده‌اند. ایشان مدل جدیدی از توجه به علم را دارند و همه جا از جهاد علمی می‌گویند.

وی افزود: دشمن، دانشگاه و دانشمندان ما را تحریم می‌کند و آنان را در راه دانشگاه به شهادت می‌رساند. عرصه، عرصه جهاد است و علم ظهور نمی‌یابد مگر با ایثار.

طهرانچی خطاب به برخی تفکرات مخالف جریان‌سازی‌های فرهنگی در کشور گفت:‌ ای کسانی که معتقدید دانشگاه باید مقوم مدرنیته باشد، باید بگویم اگر ملتی به گذشته خود نبالد و آگاه نباشد، آینده ندارد، همانطور که کسی که آلزایمر می‌گیرد آینده ندارد. ملتی که ایثار جهادگرانش را ارج ننهد آینده قوام یافته‌ای ندارد. در جهاد علمی قوام نمی‌یابیم مگر به ایثارگران و جهادگران ارج بنهیم. در فطرت انسان ارج نهادن به اسطوره‌ها جزوی از تاریخ ملت‌هاست.

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

قدردان نخبه علمی ایثارگر در کشور هستیم بیشتر بخوانید »

روایتی از ترور نافرجام آیت‌الله «ربانی شیرازی»


ترور نافرجام آیت‌الله «ربانی شیرازی» چگونه اتفاق افتاد؟به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «عبدالرحیم ربانی شیرازی» از متقدمین مبارزه علیه رژیم پهلوی و از افراد مؤثر نهضت امام خمینی (ره) بود که سابقه طولانی مبارزاتی داشت. وی علاوه‌بر مبارزه با رژیم پهلوی، در مقابله با گروه‌های التقاطی انقلابی‌نما و حفاظت از کیان انقلاب اسلامی نیز بسیار فعال بود و با دقت نظر مواضع و عملکرد آن‌ها را مورد توجه قرار می‌داد.

این عالم مبارز، با دوستان بسیار صمیمی و با دشمنان بی‌اندازه خشن بود، آن‌چنان که یکی از چهره‌های درخشان روحانیت مبارز به‌شمار می‌رفت و دستگاه رژیم پهلوی و ساواک منفور نیز با تمام جدیت در پی شکستن و خاموش نمودن صدای پرجوش و خروش و بی‌مهابای وی بودند؛ اما با شکست مواجه شدند.

آیت‌الله «عبدالرحیم ربانی شیرازی» پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در یک ترور نافرجام، مورد سوءقصد منافقین کوردل قرار گرفت تا این‌که در اسفند سال ۱۳۶۰ در یک حادثه تصادف ساختگی به شهادت رسید.

کتاب «تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات آیت‌الله عبدالرحیم ربانی‌شیرازی» که توسط موسسه فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، ماجرای ترور نافرجام این روحانی مبارز را چنین بیان می‌کند:

«گروه فرقان دو مرتبه به شیراز آمدند و هر دو مرتبه دستگیر شدند و ظاهراً برای ترور من آمده بودند. تا در شب نهم فروردین ۶۰ از جهاد سازندگی در برابر بیمارستان حافظ از شیشه عقب ماشین مورد حمله واقع شدم، به مجرد اینکه در گردن احساس سوختگی کردم، خودم را در کف ماشین انداختم. راننده از فریاد من متوجه پیشامد شد، از ماشین پایین آمد و یک نفر به‌نام «محبی» که همراه من بود، تیری شلیک کرد و کسانی که قصد ترور من را داشتند، به فکر اینکه به مقصود رسیده‌اند با موتور متواری شدند. به‌هرحال به راننده گفتم فوراً مرا به منزل برسان و آن‌ها را تعقیب نکن. به منزل آمدم و از آن‌جا به سپاه و بیمارستان تلفن نمودند و آمبولانس فوراً آمد، در حالی که خون از گردنم می‌ریخت و لباسم به کلی آلوده شده بود به بیمارستان بردند. با اینکه تیر به حساس‌ترین محل بدنم خورده بود، اما صدمات به کمترین حد بوده و پس از چند روز بستری شدن به منزل منتقل گشتم.»

بعد از ترور نافرجام آیت‌الله «عبدالرحیم ربانی شیرازی»، نامه‌هایی به‌وسیله منافقین و فرقان، برای وی با این مضامین ارسال شد که از این به بعد منتظر فرصت بعدی هستیم تا شما را به قتل برسانیم.

همچنین، پس از ترور نافرجام آیت‌الله «عبدالرحیم ربانی شیرازی»، تلگرافی در تاریخ ۹ فروردین ۱۳۶۰ ‏از سوی امام‌خمینی (ره) خطاب به وی ارسال شد که متن آن به شرح ذیل است:

«بسم اللَّه الرحمن الرحیم

جناب حجت‌الاسلام و المسلمین آقای ربانی شیرازی – دامت افاضاته

از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم. این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است؛ غافل از آنکه به حکم تاریخ، روحانیون آگاه در تمام صحنه‏های سیاسی پیشقدم بوده‏اند و ترور اشخاص نمی‏‌تواند آنان را مأیوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کنند. بحمداللَّه جنابعالی از این سانحه نجات پیدا نمودید و امید است به‌زودی صحت خود را بازیافته و به خدمت به اسلام و مملکت ادامه دهید.

والسلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته روح‌اللَّه الموسوی الخمینی»

آیت‌الله ربانی‌شیرازی پس از دریافت تلگراف محبت‌آمیز امام‌خمینی (ره)، بلافاصله پاسخی تهیه نموده و برای آن حضرت ارسال کرد و در بخشی از این تلگراف بیان داشت که «ماهیت انقلاب اسلامی برخلاف زعم کج‌اندیشان متکی به فرد و یا افراد نمی‌باشد که با ترور و شهادت آن‌ها وقفه یا ضربه‌ای بر آن وارد شود. انقلاب اسلامی ایران مرحله‌ای از تکامل انقلاب جهانی الهی است که با کوشش پیگیر پیامبران الهی و پیشوایان راستین و مردان معتقد استوار گشته است».

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

روایتی از ترور نافرجام آیت‌الله «ربانی شیرازی» بیشتر بخوانید »