شهدای ترور

منافقین؛ در آستانه سقوط به زباله‌دان تاریخ

منافقین؛ در آستانه سقوط به زباله‌دان تاریخ


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس- حامد افروغ؛ مردم غیرتمند و آزاده‌مرام ایران بزرگ همواره در طول تاریخ برای آزادگی و استقلال خود هزینه‌های سنگینی پرداخته‌اند که گاهی به پیروزی رسیده و گاه از همان اول به شکست انجامیده است.

انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷، اما بزرگ‌ترین، منسجم‌ترین و البته شگفت‌ترین گام ملت ایران برای زیست مستقل بر اساس آزادگی بود، گامی که معادلات بسیاری از اندیشمندان جبهه استکبار را بهم ریخت و بذر دنیای نوین را با موفقیت در دل توده ملت‌های جهان کاشت.

فارغ از تاثیرات شگرف انقلاب اسلامی بر جهان معاصر، دشمنی‌ها و دسیسه‌های بسیاری علیه این انقلاب صورت گرفت که موثرترین آن‌ها دسیسه‌های عناصر داخلی و نفوذی‌ها بود.

در این میان سهم منافقین که خود را نماینده خلق! می‌خواندند در راس همه خیانت‌ها و توطئه‌ها بود که آمار بالای ترورها، دسیسه‌ها، خراب‌کاری‌ها و ضربه‌هایی که به ملت ایران روا داشتند، حاکی از آن است که این گروهک ضاله، سمی‌ترین و جدی‌ترین دشمن انقلاب اسلامی هستند.

با بررسی وضعیت دشمنان و مخالفان ایران و انقلاب اسلامی، گروهک منافقین به دلیل نفاق ریشه‌دار خود که با هزاران رنگ و لعاب پوشانده شده از جدی‌ترین و خطرناک‌ترین آنهاست. خیانت‌های آنان در کمک به صدام برای تصرف شهر «مهران» و حمله به کشور از غرب برای فتح تهران تا لو دادن برخی عملیات‌ها، از جمله خیانت‌های آنها برای زمین زدن انقلاب اسلامی و از پس آن استیلا یافتن بر سرنوشت ملت ایران است.

ایران اسلامی اما با همه خیانت‌هایی که از سوی منافقین و امثالهم صورت گرفته، از آنجا که همچنان در مسیر حق قرار دارد و با وجود همه کاستی‌ها، ضعف‌ها و کارشکنی‌ها در طول نزدیک به نیم قرن عمر خود توانسته یکی پس از دیگری بر چالش‌ها غلبه یابد و راه خود را باز کند.

امروز نیز به سبب اراده دولت برای گشایش ظرفیت‌های پنهان کشور و البته اصلاح مسیرهای غلط گذشته در حوزه اقتصادی، کشور در وضعیت اقتدار قرار گرفته تا بتواند رهین آن مشکلات کهنه مردم را مرتفع سازد. در این روند ازاله گروهک منافقین از سر راه پیشرفت ملت ایران یکی از کارهایی است که می‌تواند سنگ‌های بزرگی را از سر راه بردارد.

درخواست جدی و تحکم آمیز به غرب جهت استرداد منافقین خصوصا مریم رجوی، می‌تواند اقدامی موثر برای شناسایی عناصر داخلی آنها باشد تا مانع از هزینه‌تراشی بیشتر از این برای ملت و البته دسیسه‌های بعدی باشد.

از این رو ایران بزرگ باید به خون‌خواهی کسانی که به ناحق توسط این گروهک ظالم، فاسد، منحرف و خائن کشته شدند، تا محاکمه کامل و بدون بخشش آنها اقدامات لازم را پیگیری کند تا سرنوشت این گروهک درسی باشد برای همه کسانی که برای خیانت به کشور خود، علاوه بر قتل و کشتار، راه را برای استیلای اجانب بر کشور هموار می کنند.

انتهای پیام/ ۱۱۲

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

منافقین؛ در آستانه سقوط به زباله‌دان تاریخ بیشتر بخوانید »

صید صیاد/ قهرمان من

دو روایت از جزئیات شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در کتاب «در کمین گل سرخ» که روایتی است از زندگی شهید صیاد شیرازی که محسن مؤمنی آن را به رشته تحریر درآورده و انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است که در ادامه روایتی از گزارشات شهادت سپهبد صیاد شیرازی را به نقل از این کتاب می‌خوانید.

«شبانگاه ۱۹ فروردین ۱۳۷۸ در تهران، خیابان دیباجی، همسایگان علی، چند مورد رفت و آمد مشکوک دیده بودند. پیکانی در آن نیمه‌شب چند بار طول خیابان را پیموده بود. رفتگر شهرداری را دیده بودند که ناشیانه خیابان را جارو می‌کرده و حرکات و نگاه‌هایش غیرعادی بوده است و…

اما در مشهد، علی هنگامی که از حرم برگشت که آفتاب صبح جمعه تابیده بود. او سر راهش نان سنگک، پنیر و خامه گرفته بود. مانند همیشه خود، سفره صبحانه را پهن کرده و بعد پدر و مادرش را دعوت به صبحانه کرده بود. سپس گویی که عجله داشته باشد، به‌سراغ بستگانش رفته بود و تا ظهر به خانه اغلب آن‌ها سر زده بود. حتی آن‌ها می‌گویند انگار از سرنوشت خود خببر داشته است که آن‌ها را نسبت به انجام فرایض دینی و وظایف فردی و اجتماعی‌شان سفارش می‌کرده است. سرانجام حدود ظهر به‌سوی تهران پرواز کرد.

صبح شنبه (۲۱ فروردین) وقتی که او فراز‌های آخر دعای عهد را زمزمه می‌کرد، مقابل خانه‌اش منافقی در لباس خدمتگزار در کمین او نشسته بود.

در سازمان آن‌ها سرلشکر «علی صیاد شیرازی» لابد به‌خاطر جانبازی‌هایش در راه دفاع از استقلال ایران به اعدام محکوم شده بود. اکنون رهبران نظام مُصِر بودند مأموریت ناتمام فروردین ۱۳۶۱ را تمام کنند. سرانجام لحظه موعود فرارسید.

ساعت شش و ۴۵ دقیقه در باز شدو ماشین تیمسار بیرون آمد. او منتظر ماند تا فرزندش مهدی درِ پارکینگ را ببندد و به او برسد. معمولاً سر راهش او را هم به مدرسه می‌رساند…

ادامه ماجرا را پلیس چنین گزارش داد:

«.. مهاجم ناشناس در پوشش کارگر رفتگر به محض خروج امیر صیاد شیرازی از منزل و در حال سوار شدن به اتومبیل خود، به وی نزدیک شد. تیمساز شیرازی وقتی متوجه آن مرد رفتگرنما شد، منتظر ماند تا او خواسته‌اش را بیان کند.

مرد مهاجم پاکت نامه‌ای را به دست تیمسار صیاد شیرازی داد تا آن را بخواند. تیمسار در حال باز کردن پاکت بود که ناگهان مردم ناشناس با سلاح خودکاری که پنهان کرده بود، وی را هدف چند گلوله از ناحیه سر، سینه و شکم قرار داد و از محل حادثه گریخت.

صید صیاد/ قهرمان من

بر اساس اظهارات شاهدان، مهاجم فراری پس از تیراندازی به‌طرف خودروی پیکان که در فاصله چند متری منزل تیمسار صیاد شیرازی توقف کرده بود، دوید و به‌کمک همدست خود از محل گریخت…

پیکر غرق به خون تیمسار صیاد شیرازی، ابتدا به بیمارستان فرهنگیان و سپس به بیمارستان ۵۰۵ ارتش منتقل شد، اما سرانجام براثر شدت جراحت به پایان رسید…»

صید صیاد/ قهرمان من

سرانجام روز ۲۱ فروردین ۱۳۷۸ در مقابل درب منزل مسکونی خود در تهران، مورد هدف عناصر ضدانقلاب که در پوشش رفتگر درآمده بودند، قرار گرفت و به فیض عظیم شهادت نائل آمد. به گفته شاهدان، مرد تروریست در حوالی خانه شهید به کمین نشسته بود و وی را هنگام خروج از خانه زیر نظر داشت.

تروریست منافق هنگامی که شهید صیاد سوار خودروی تویوتای سفید رنگ خود شد، با نامه‌ای که در دست داشت و با عنوان کردن این مسئله که مشکلی دارم، به خودروی او نزدیک شد. صیاد تا شیشه ماشین خود را پایین می‌کشد تا نامه را دریافت کند، تروریست منافق با استفاده از طپانچه و شلیک چند گلوله به سر و صورت، وی را به شهادت می‌رسانَد.

در پی این حادثه، یک سخنگوی گروهک تروریستی منافقین در تماس با خبرگزاری فرانسه، مسئولیت این جنایت را برعهده گرفت.

«مهدی صیاد شیرازی» فرزند شهید صیاد، لحظه شهادت پدرش را اینگونه توصیف می‌کند:

«شخصی مقابل چمشانم با لباس رفتگری به پدرم نزدیک شد و نامه‌ای به او داد حین خواندن نامه، چندین تیر به سر پدرم شلیک کرد…»

کد ویدیو

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دو روایت از جزئیات شهادت سپهبد علی صیاد شیرازی بیشتر بخوانید »