تصاویر/ مراسم بزرگداشت شهید «باهنر» در قم
تصاویر/ مراسم بزرگداشت شهید «باهنر» در قم بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، به مناسبت هفته دولت، گروه معارف اسلامی شبکه تهران برنامه «مرد پولادین» را برای بررسی شخصیت شهید «اسدالله لاجوردی» در مزار شهدای ۷۲ تن در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) تولید کرد.
میهمانان این برنامه «زهره لاجوردی» دختر شهید لاجوردی، «اسدالله بادامچیان» دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی، «محمدحسن صادقیمقدم» عضو حقوقدان شورای نگهبان و «سید ایوب عبداللهی» معاون شهید لاجوردی بودند که هرکدام به زعم خود به بررسی بخشی از شخصیت شهید لاجوردی پرداختند.
پدرم هرگز از نقش تربیتی خود در خانواده غافل نشد
در بخش نخست «زهره لاجوردی» دختر شهید لاجوردی به بررسی ابعاد شخصیتی، تربیتی و نقش پدر خود در خانه و خانواده پرداخت. وی در این مورد اظهار داشت: وقتی زندگی وی را مرور میکنیم، میبینیم که با اینکه در مبارزات نقش فعالی داشت؛ اما هرگز از نقش تربیتی خود در خانواده غافل نشد و مقید بود که خانواده باید یک کانون گرمی باشد.
دختر شهید لاجوردی در مورد نقش خانواده از دید شهید لاجوردی ادامه داد: وی معتقد بود خانواده نقش بسیار مهمی دارد. اصول تربیتی که پدرم در خانواده پیاده میکرد و زمانی که برای هر کدام از اعضای خانواده میگذاشت، قابل توجه است و تأثیرات آن را به طور کامل مشاهده میکنیم.
زمانی که پدرم زندانی بود، ما احساس نمیکردیم پدرمان کنارمان نیست
وی افزود: شهید لاجوردی حدود یک دهه از عمر خود را در زندان ستمشاهی گذراند. آزاد میشد و دوباره زندانی میشد. از آنجا که مقید بود، هرگز کسی نبود که از ادامه دادن به مبارزه خسته یا پشیمان شود، همواره این مبارزه را ادامه میداد. زمانی که زندانی بود، دوران کودکی ما را شامل میشود؛ اما به دلیل برنامه ریزی که داشت و اهمیتی که برای ارتباط با فرزندان از هر شکل ممکن قائل بود، ما احساس نمیکردیم که پدرمان در کنارمان نیست.
لاجوردی در خصوص مبارزه طلبی و اقدام پدرش علیه منافقین اظهار داشت: پدرم دوران پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشت. از همان جوانی زمانی که وارد مبارزه میشود و وقتی که در زندانهای ستم شاهی است و پس از آن، زمانی که از زندان آزاد میشود، مسئولیتهایی را در انقلاب برعهده میگیرد که هر کدام از آنها پر از فراز و نشیب است و با توجه به پیام مقام معظم رهبری که ویژگیهای خاصی را برای وی برشمردند، نشان دهنده این است که در تمام این مراحل به حمد الله موفق بود.
دختر شهید لاجوردی در مورد آشنایی پدرش با روحیات و افکار منافقین اظهار داشت: از آنجا که پدرم در زندان ستم شاهی با منافقین از نزدیک نشست و برخاست داشت، کاملاً به روحیات و افکار اینها آشنا بود و از وی یک فرد جریان شناس ساخته بود. چون جریانشناس بود و منافقین را میشناخت، زمانی که مبارزه مسلحانه را آغاز کردند و دست به اسلحه بردند و مردم کوچه و بازار را به شهادت میرسانند.
وی افزود: مهمترین عملیات تروریستی عصر حاضر در سال ۱۳۶۰ اتفاق افتاد. در آن سال، بیش از ۹ هزار واقعه تروریستی اتفاق افتاده است. اینها به هیچ کس رحم نمیکردند و اینگونه نبود که فقط بخواهند مسئولین را ترور کنند.
منافقین جنایاتی داشتند که بسیار بدرتر از داعش بود
لاجوردی در مورد ماهیت عملیات «مهندسی» منافقین اظهار داشت: اگر امروز نسل جوان با داعش آشنا هستند و با جنایات آنها روبهرو هستند، باید بدانند که منافقین جنایاتی داشتند که بسیار بدتر از داعش بود. در عملیات «مهندسی» سه تن از پاسداران را دستگیر میکنند و آنها را به بدترین شکل به شهادت میرسانند. این جنایات کمتر گفته شده است.
رسانهها باید جنایات منافقین در غالب هنر به تصویر بکشند
دختر شهید لاجوردی در مورد به تصویر کشیدن جنایات منافقین گفت: به نظر میرسد اگر تا الآن کوتاهی شده است یا خیلی اندک بدان پرداخته شده است، لازم هست که رسانههای ما این جنایات را در غالب هنر به تصویر بکشند تا نشان بدهند اینها چگونه میخواستند با نیت پلید خود اصل نظام را از بین ببرند.
وی در رابطه با یکی از نمودهای جهاد تبیین در بازنمایی جنایات منافقین افزود: به نظر من یکی از موارد جهاد تبیین که رهبر معظم انقلاب اسلامی میفرمایند، به این بازمیگردد که نیت شوم منافقین که از همان ابتدا تبیین شود و مشخص شود که اینها با چه نیتی اقدام کردند و چه کار کردند تا نسل جوان ما امروز با این حقیقت روبهرو شده و با ذات پلید آنها آشنا شوند.
لاجوردی هنوز شناخته نشده است
سپس «اسدالله بادامچیان» دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی به سخنرانی در مورد ویژگی شخصیتی شهید لاجوردی پرداخت. وی در مورد نقشی که ویژگی «مبارزه طلبی» در عملکرد لاجوردی داشت، اظهار داشت: به نظر من لاجوردی هنوز شناخته شده نیست. جریان استکباری و لیبرالی هنوز مایل نیست که لاجوردی و لاجوردیها شناخته شوند و نسل جوان ما از وی گریزان شوند؛ بنابراین یکی از وظایف ما در گام دوم انقلاب اسلامی بنا بر نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی، باید جامعه نمونه بسازیم که جامعه نمونه از اسطورهها، الگوها و اسوهها (یعنی کسانی مانند شهید بهشتی، شهید لاجوردی، شهید امانی و.) شکل میگیرد.
دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی در رابطه با اسطوره شدن گفت: برای اسطوره شدن، سه محور اساسی داریم که عبارتند از اندیشه، بینش و عملکرد است.
وی افزود: «عملکرد» به این خاطر که خیلیها بینش و اندیشه دارند؛ اما این در چارچوب نظری باقی میماند و به عمل نمیرسد. این از نظر مبانی الهی، ارزشی و علمی قابل قبول نیست؛ بنابراین ما در این زمینه باید به طرف شناخت آقای لاجوردی در مورد این سه محور برویم.
لاجوردی بنابر تکلیف، قبول «سِمَت» میکرد
بادامچیان در مورد شخصیت مقاوم شهید لاجوردی ادامه داد: «لاجوردی» چگونه بینشی دارد؟ چه چیزی «لاجوردی» را «لاجوردی» میکند؟ مقاوم، استوار و محکم میایستد حتی زیر شکنجههای طاغوت و «مرد پولادین» میشود. رژیم شاه و تمام شکنجهگران را به عجز درمیآورد و آنها را عاجز میکند نه آنکه آنها وی را تسلیم کنند. بینش و اندیشه او که باید در راه خدا کار کرد، باعث این کار میشود. شهید «محمدعلی رجایی» هم اینگونه بود. چه چیزی لاجوردی را استوار نگاه میدارد که وقتی که مسئول میشود، مقام او را فریب نمیدهد؟ مسئله مهم اینجاست که وقتی که به او میگویند: مسئولیت دادستانی را بپذیر، لاجوردی بنا بر تکلیف آن سِمَت را میپذیرد.
دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی افزود: شهید رجایی میخواست لاجوردی را وزیر بازرگانی خود کند که شهید بهشتی به وی میگوید: ما برای زندان به کسی احتیاج داریم که زندانی را بشناسد، آنها را درک کند، خودش به زندان رفته باشد و بتواند از زندانی یک انسان متعالی بسازد. به همین علت گفت از لاجوردی میخواهم به زندان برود. رژیم پهلوی زندانی لاجوردیها بود.
لاجوردی یک بینش فعال داشت
وی در مورد بینش لاجوردی اظهار داشت: ممکن است یک انسانی اندیشمند باشد، اما در نظر بماند و نداند و تشخیص ندهد. بینش لاجوردی، یک بینش ایستا نبود؛ منتهی این اندیشه فعالِ پویای اجتهادگر بسیار ضابطهمند در چارچوب فقه مترقی اسلام، مبانی و اصول نظام با یک راهنمای خط، آن هم خط خمینی بود و اندیشه وی در این زمینه بود.
بادامچیان در رابطه با اینکه لاجوردی مظهری از تربیت امام (ره) گفت: این بینشی که نه جمود، نه تحجر و نه ارتجاعی است، نه بازگشت به عقب است، نه روشنفکرمآبانه است و نه لیبرالمآبانه است و نه حتی انقلابی افراطی است، آن بینشی است که امام (ره) دارند. اگر امام خمینی (ره) انقلابیترین و بابینشترین انسان عصر حاضر است، لاجوردی مظهری از تربیت امام است. وی آینده ۲۰ سال دیگر را هم میدید.
نفاق شناسی شهید لاجوردی باعث شد که منافقین را زودتر از همه بشناسد
دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی در مورد «نفاقشناسی» شهید لاجوردی خاطرنشان کرد: زمانی که لاجوردی این بینش و اندیشه را دارد، هر جا که با این اندیشه و بینش مغایرت داشته باشد، برای او زود آشکار میشود؛ لذا او نفاقشناس و شرکشناس میشود و حتی شرک خفی را هم میشناسد. نخستین کسی که سازمان منافقین را در زندان «قزلحصار» شناخت زمانی که کسی آنها را نمیشناخت، لاجوردی بود.
وی افزود: به همین خاطر لاجوردی هم اینها را شناخت و هم مسأله را دانست؛ اما این بینش و شناخت همراه با کار احساسی و زودرس نبود. اینگونه نبود که به محض اینکه متوجه شد، اینها را زندانی کند بلکه این کار راه حل دارد.
اعدام اعضای منافقین به خاطر جنایاتی بود که مرتکب میشدند
بادامچیان در مورد بحثی که لاجوردی در حق اعضای سازمان منافقین برای روشنگری اینها انجام میداد، گفت: در سازمان مجاهدین خلق عده زیادی از عناصری بودند که فریب خورده، ساده دل و مخلص بودند و فکر میکردند اسلام انقلابی اینگونه است؛ اما نمیشد اینها را زندانی کرد؛ بلکه باید اینها را بیدار کرد؛ لذا اگر لاجوردی با بینش و اطلاع با اینها بحث میکرد، بحث بیهوده نمیکرد بلکه روشنگری و تبیین میکرد که اینها متوجه شوند و برگردند و برگشتند.
دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی در مورد اعدام منافقین افزود: مسأله اعدام منافقین به خاطر عضویت اینها در سازمان مجاهدین خلق نبود بلکه به خاطر جنایاتی بود که مرتکب شده بودند.
خیال خام منافقین
بعد از آن «محمدحسن صادقیمقدم» عضو حقوقدان شورای نگهبان به سخنرانی پرداخت. وی در مورد حرکت مسلحانه منافقین اظهار داشت: شرایط آغاز حرکت مسلحانه یا به تعبیر سرکرده منافقین داشت که عبارت بود از: «مبارزه تا سرنگونی نظام» که این مربوط به اوایل سال ۱۳۶۰ هست، این گروهک با حرکتی که در روز ۳۰ خرداد آغاز کرد و یک شبهکودتا راه انداختند و تلاش کردند که مردم را به سمت خود بکشانند؛ اما مردم با اینها مخالف بودند و پیرو امام (ره) بودند.
صادقیمقدم افزود: منافقین بعد از ترور شهید بهشتی به تصور خود گفتند که ما پشتوانه نظام را از بین بردیم. آنها به هیچ کس رحم نمیکردند. شما تصور کنید با این حرکت دادستان انقلاب اسلامی تهران که وظیفه مدعیالعموم و اجرای قانون را دارد، وظیفه جلوگیری از بروز این تخلفات و جنایات را دارد، چه کار باید بکند؟
عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: مردم با توجه به ابزار و تکنولوژی، تصاویر و دسترسیهایی که هست، الآن داعش را میشناسند، اما منافقین داعش اوایل سال ۱۳۶۰ بودند.
صادقیمقدم در مورد آغاز حرکت مسحانه منافقین اظهار داشت: روز ۵ مهر سال ۱۳۶۰ منافقین مسلحانه به خیابانها ریختند و همه مردم و حتی عابرین را به رگبار بستند. از یک طرف با نفوذ در دستگاهها تلاش میکردند تا رهبران این کشور را به شهادت برسانند و از طرف دیگر مردم را به رگبار میبستند.
تلاش شهید لاجوردی در اصلاح زندانیان
عضو حقوقدان شورای نگهبان در مورد تسلط شهید لاجوردی به بینش و اندیشههای منافقین گفت: شهید لاجوردی با اقتدار، تقوا و تسلطی که به بینش و اندیشههای اینها داشت، هم در مبارزه قاطعانه بدون سفارش با اینها مبارزه میکرد و هم در اصلاح زندانیان و رفتار آنها (آن دسته که قابل اصلاح است) تلاش میکرد.
لاجوردی مصداق «أشِدّاءُ علی الکُفّارِ رُحَماءُ بینَهم» بود
سپس «سید ایوب عبداللهی» معاون شهید لاجوردی در مورد مقابله شهید لاجوردی با اقدامات تروریستی منافقین به بیان سخنانی پرداخت. وی در این مورد اظهار داشت: اگر بگوییم شهید لاجوردی در عمل نه در نظر یکی از مبارزین و صادقین و مصدقین و اسوههای انقلاب بود، ادعای بیهودهای نیست. وی مصداق اتم «أشِدّاءُ علی الکُفّارِ رُحَماءُ بینَهم» در عمل و جلوه فردی، لاجوردی بود.
معاون شهید لاجوردی در مورد رفتار شهید لاجوردی با مبارزات مسلحانه منافقین گفت: لاجوردی آنچنان با زندانیان باملاطفت برخورد میکرد. چون از زمان پیش از پیروزی انقلاب و زمان زندان و مبارزات گروهها، فرقهها و افراد را تقسیم بندی کرده بود و شناخت کافی از اینها داشت، زمانی که مبارزات مسلحانه را آغاز کردند، دیگر اینجا جای سکوت و مماشات نبود.
وی افزود: منافقین زمانی چند نفر بیشتر نبودند و خودشان را آیتالله طالقانی میچسباندند. اینها چند فرقه بودند. گروهی واقعا مذهبی بودند، گروهی مارکسیسم صرف بودند و تعدادی هم ملیگرا بودند. وسط اینها دو نفر بودند که شاخص آنها رجوی و ابریشمچی بودند.
عبداللهی در مورد تصفیه درون گروهی در منافقین گفت: چیزی که حوادث و اطلاعات به ما میگویند، اینها نفوذی ساواک، آمریکا و انگلیس در آن گروه بودند؛ لذا از همان موقع خودشان به تصفیه روی آوردند. یک جنایتکار چقدر باید جانی باشد که همگروه و دوست خود را بکشد. از آن گروه چند نفره فقط رجوی و ابریشمچی باقی ماندند.
معاون شهید لاجوردی در مورد سوءاستفاده منافقین از کسانی که امام آنها را به صحنه آورد، افزود: زمانی که انقلاب پیروز شد، اینها از نفس گرم امام که بچههای سر خیابانها را در صحنه انقلاب آورد، سوءاستفاده کردند و میلیشیایی را تشکیل دادند و یک طرفدارهایی با شعارهای قشنگ، مردمفریب و جوانفریب بسیاری از جوانان و نوجوانان ما را دور خود جمع کردند. امام با کیاست، ظرافت، ژرفبینی و شناختی که از اینها داشت، سالها قبل زمانی که خدمت امام قاصد فرستاده بودند و پیام داده بودند، امام اینها را امتحان کردند و آیات قرآن و نهجالبلاغه را حتی بهتر از امام میخواندند، اما امام اینها را تأیید نکردند. اینها پس از آنکه متوجه شدند که امام کسی نیستند که مملکت را به راحتی در اختیار اینها بگذارند، جنگ مسلحانه را آغاز کردند.
سیاست مسلحانه خطرناک منافقین
وی در مورد سیاست مسلحانه مجاهدین خلق گفت: سیاست مجاهدین خلق (منافقین) در جنگ مسلحانه اینگونه بود که در روز بین ۶۰ تا صد آدم را باید بکشید و کاری به این نداشته باشید که گناهکار است یا بیگناه. کسی که حتی عکس امام در مغازهاش بود حتی اگر بقال بود. او را میزدند.
عبداللهی در مورد خط مشی منافقین افزود: خط مشی منافقین اینگونه بود که اشخاصی که کفش کتانی پای آنها است، اورکت کرهای یا آمریکایی تن او است، شیشه ماشین آنها به اندازه برف پاک کنها تمیز است. چنین فردی که ریش هم دارد، حزباللهی است و باید او را کشت. اینگونه بود که در روز ۶۰-۷۰ نفر را شهید میکردند.
معاون شهید لاجوردی اظهار داشت: با چنین افراد، گروه و خط مشی ضدمردمی چه باید کرد؟ شناختی که باید از منافقین پیدا کنیم، خیلی مهم است و خیلی باید به جزئیات آن پرداخت که نسل امروز منافقین را بشناسند و مرد پولادینی مثل شهید لاجوردی را در آن مرتبه از علم، ایمان و عمل و تقوا بشناسند که خود را مقلد امام میدانست و با فرمایشات و رهنمودهای ایشان مبارزه با اینها را شروع کرد.
انتهای پیام/ 118
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، محمدمهدی ابراهیم عراقی (۱۳۵۸-۱۳۰۹) در سال ۱۳۰۹ در محله پاچنار بازار بزرگ تهران دیده به جهان گشود. پدرش آجرپز و مادرش خانه دار و متدین و دوستدار اهل بیت پیامبر (علیهمالسلام) بودند.
بعد از شش سال دبستان به دوره دبیرستان رفت. مدتی در دبیرستان مروی درس خواند و بعد به دبیرستان دارالفنون رفت؛ اما به دلیل وضعیت ضعیف معیشتی خانواده مجبور به ترک تحصیل و کمک خرج پدر شد. به بازار بزرگ تهران رفت و در صنوف مختلف شاگردی کرد.
به دلیل جو مذهبی خانواده و شکل گرفتن احساسات مذهبی در مهدی و حضور در کانون فعالیتهای اجتماعی و سیاسی یعنی بازار بزرگ تهران در سال ۱۳۲۴ جذب هیأتهای مذهبی شد و به زودی با حجتالاسلام «سید مجتبی نواب صفوی» آشنا شد و جزء شورای مرکزی فدائیان اسلام شد.
روحیه مبارزاتی مهدی جوان با حضور در این تشکل سیاسی – مذهبی به تدریج شکل گرفت و در اکثر اقدامات و فعالیتهای مبارزاتی ۱۱ ساله فدائیان اسلام نقشی تأثیرگذار داشت و به عنوان یکی از نیروهای اجرایی توانمند نواب صفوی و فدائیان اسلام ظاهر شد.
شهید عراقی از فعالان و مبارزین باسابقه انقلاب اسلامی و از مؤثرترین اشخاص در نهضت امام خمینی (ره) است. مهدی عراقی از نوجوانی و جوانی با اشتغال در بازار تهران، فعالیتهای سیاسی خود را در دهه ۱۳۲۰ در کنار اعضای فدائیان اسلام آغاز کرد.
مشارکت در نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران به همراه آیتالله کاشانی و شهید سید مجتبی نواب صفوی و حضور در فراز و نشیب تشکیلاتی فدائیان اسلام از او فردی باتجربه ساخت. عراقی سال ۱۳۳۱ و یک سال قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به همراه برخی دیگر از اعضای جمعیت فدائیان اسلام از این جمعیت جدا شد. وی بین سالهای ۱۳۳۱ تا ۱۳۴۲ از فعالیت سیاسی کناره گرفت و به فعالیت در کوره پزخانه و استخراخ سنگ معدن در کنار مراسمهای مذهبی پرداخت.
مهدی عراقی در دهه ۱۳۴۰ در مقابله با برخی سیاستهای رژیم پهلوی همچون لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید که با مخالفت علما از جمله امام خمینی (ره) نیز همراه بود، به صف نهضت امام پیوست. عراقی از مؤثرترین و فعالترین افراد حاضر در قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در تهران و قم است که مسئولیت حفاظت از منزل امام خمینی (ره) را برعهده داشت.
در این دوره با ابتکار وی و موافقت امام (ره) هیئتهای مذهبی – سیاسی بازار تهران جهت هماهنگی و فعالیت منسجم در قالب «هیئتهای مؤتلفه اسلامی» متشکل میشوند. عراقی عضو شورای مرکزی این هیئتها و تشکیل دهنده شاخه نظامی آن است. سال ۱۳۴۳ با طرح لایحه کاپیتولاسیون و مخالفت صریح امام با آن، مؤتلفه اقدام به ترور نخستوزیر وقت حسنعلی منصور کردند. بهمن ۱۳۴۳ عراقی به اتهام شرکت در ترور منصور دستگیر و به حبس ابد محکوم شد.
شهید عراقی در جلسه محاکمه اعضای مؤتلفه اسلامی به جرم کشتن «حسنعلی منصور»
او در دوره ۱۳ ساله محکومیت خود در زندان ضمن مدیریت امور زندانیان مسلمان، رفتاری تسامح جویانه با سایر زندانیان دارد. ادامه فعالیتهای سیاسی عراقی در زندان منجر به تبعید یک ساله او به زندان برازجان شد. سال ۱۳۵۵ به همراه عده دیگری از زندانیان سیاسی با توجه به سیاست فضای باز سیاسی مطرح شده توسط حکومت پهلوی از زندان آزاد شد.
وی در این مدت تا پیروزی انقلاب اسلامی ضمن تلاش برای ایجاد انسجام و وحدت میان گروههای مبارز مسلمان به ارتباطگیری با سایر جریانهای فکری از جمله ملیگراها میپردازد. برگزاری مراسم ختم دکتر «علی شریعتی» و یادواره «سید مصطفی خمینی» از جمله فعالیتهای سازماندهی شده عراقی علیه حکومت در این دوره است.
آذر ۱۳۵۷ عراقی به پاریس رفت و مدیریت بیت امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو را برعهده گرفت. او ضمن بازگشت مجدد به تهران برای ساماندهی راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷، مجدداً به پاریس رفت و همراه با امام به تهران بازگشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، هیئتهای مؤتلفه اسلامی به حزب جمهوری اسلامی پیوسته و مهدی عراقی در اردیبهشت ۱۳۵۸ عضو شورای مرکزی این حزب شد.
مدیریت زندان قصر با حکم امام، پیشنهاد تشکیل بنیاد مستضعفان با نظارت بر امور مالی آن و مدیریت امور مالی روزنامه کیهان از جمله مسئولیتهای دیگر عراقی در دوره حیات کوتاه او پس از پیروزی انقلاب است. سرانجام ۴ شهریور ۱۳۵۸ مهدی عراقی به همراه فرزندش «حسام عراقی» و «حسین مهدیان» مدیر مسئول روزنامه کیهان در منطقه قلهک تهران توسط اعضای گروه فرقان ترور و همراه پسرش به شهادت رسیدند.
بر اساس اظهارات اکبر گودرزی (رهبر گروه فرقان) طرح ترور مهدی عراقی از سوی وی و محمد متحدی مسئول شاخه نظامی گروه مطرح شد. مهدیان که صبحها همراه مهدی عراقی به مؤسسه کیهان میرفت، در طرح ترور قرار داشت. در تحلیل فرقانیها هر دو جزئی از جبهه «زر» به شمار میآمدند و گودرزی آنها را به عنوان مرتبطین با سرمایهداران بزرگ معرفی میکرد. [۱]
تیم ترور فرقان متشکل از بهرام آذرتیموری، علیرضا یوسفینسب، علی نیکنام و علی اسدی صبح روز ۴ شهریور ۱۳۵۸ در منطقه قلهک تهران، خیابان زمرد که خانهی حسین مهدیان در آن قرار داشت با اسلحه یوزی اتومبیل پیکان حامل آنها را مورد هدف قرار داد. مهدی عراقی در اثر گلولهای که به گردنش اصابت کرد، شهید شد و مردم دو مجروح دیگر یعنی حسام عراقی و حسین مهدیان را به بیمارستان ایران مهر قلهک انتقال دادند.
حسام عراقی در بین راه شهید شد؛ اما حسین مهدیان تحت عمل جراحی قرار گرفت و ادامه حیات یافت. به دستور امام خمینی (ره) پیکر پدر و پسر شهید به قم منتقل شد. در تشییع جنازه آنها در قم نزدیک به نیم میلیون نفر شرکت کردند که حضرت امام از میدان سعیدی تا صحن مطهر در این تشییع حضور یافت. [۲]
شهید عراقی در زندان برازجان در سال ۱۳۴۸
بهرام آذرتیموری دانشجوی سال آخر رشته ساختمان سازی مدرسه عالی ساختمان از ضاربان مهدی عراقی و فرزندش حسام است. آذرتیموری به وسیله سعید واحد از اعضای گروه فرقان با جلسات قرآنی اکبر گودرزی آشنا و جذب این گروه شد. وی در همین جلسات با غلامرضا یوسفینسب آشنا شد و همراه با علی اسدی و علی نیکنام یک تیم چهار نفره متأثر از اندیشههای فرقانی تشکیل داده و در خانههای تیمی مستقر میشوند.
آنها ضمن شناسایی شخصیتهایی چون آیتالله سید محمدحسین بهشتی، حجتلاسلام محمدجواد باهنر، آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله خسروشاهی و حجتالاسلام حقی جهت ترور، سرقتهای مسلحانهای برای تأمین نیازهای مالی گروه از بانکهای پایتخت دارند.
آذرتیموری هدف از طرح ترور ۴ شهریور ۱۳۵۸ را حسین مهدیان میداند و تیم ترورکننده را سه نفر شامل خود، یوسفی نسب و اسدی معرفی میکند. وی جریان ترور را اینگونه روایت میکند که اسدی به عنوان راننده موتور و او و غلامرضا یوسفینسب مسلح به مسلسل یوزی در کنار و روبروی خیابان کمین میکنند؛ یوسفینسب اتومبیل حامل مهدی عراقی، حسام عراقی و حسین مهدیان را به رگبار گلوله میبندد و وی به عنوان احتیاط و به هنگام اضطرار باید اقدام به شلیک میکرد.
بهرام آذرتیموری معتقد است در عملیات ترور مهدی عراقی هیچگونه گلولهای شلیک نکرده و تنها اسلحه کلت خود را در صحنه ترور جا گذاشته است. این در حالی است که وی در بازجوییهای بعدی غلامرضا یوسفینسب را ضارب اصلی، علی نیکنام را راکب موتورسوار، علی اسدی را راننده اتومبیل احتیاطی و خود را ضارب ذخیره در صورت لزوم معرفی میکند که ضرورتی به شلیک وی نبود: «در جریان ترور سعید واحد در اتومبیل بود که رضا و علی اسلحهها را به او دادند. علی نیکنام راننده موتور و علی اسدی راننده ماشین بود.» [۳]
علی نیکنام دانشآموز دوره متوسطه در یکی از جلسات تفسیر قرآن گودرزی جذب گروه فرقان میشود و در طرح ترور مهدی عراقی به عنوان راکب موتورسوار حضور دارد. او در بازجوئیهای خود اعتراف کرده است که ساعت هفت و ۳۰ دقیقه صبح روز ۴ شهریور ۱۳۵۸ به همراه بهرام آذرتیموری، علی اسدی و غلامرضا یوسفینسب در محل ترور حضور داشته است: «در ترور آقای مهدی عراقی من و علی اسدی و بهرام و رضا بودیم که بهرام مواظب رضا بود و رضا شلیک کرد و من موتور داشتم و علی در ماشین بود برای آنکه اسلحهها را ببرد.
ساعت هفت و ۳۰ دقیقه آمدیم. علی در آن خیابان ایستاده بود و من و رضا و بهرام سرکوچه آمدیم. من پائین ایستادم و رضا و بهرام سرکوچه و بعد با همدیگر آمدیم. موتور ۱۸۵ بود و موتور کمی منحرف شد و بعد که روزنامه نوشت یک ماشین دنبال ما بود، ولی سرانجام برگشت.» [۴]
درباره اعترافات و اقدامات سایر افراد دخیل در این ترور (علی اسدی و غلامرضا یوسفینسب) اطلاعات چندانی در دسترس نیست. اما غلامرضا یوسفینسب به عنوان ضارب اصلی و اقدام کننده به ترور مهدی و حسام عراقی در تاریخ ۱۸ دی ۱۳۵۸ همزمان با عملیات کشف خانههای تیمی فرقان، دستگیر و در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۵۸ به جرم شرکت در ترور محمدولی قرنی، مهدی عراقی و حسام عراقی اعدام میشود.
شهید عراقی در پرواز کنار امام خمینی (ره)
اکبر گودرزی به عنوان رهبر و ایدئولوگ گروه فرقان با رد توجیهات عاملین ترور مهدی عراقی و در پاسخ به سؤالات دادگاه درباره اهداف این ترور که اگر «هدف ترور مهدیان بود چرا اتومبیل حامل وی که در آن مهدی عراقی، فرزندش حسام و دو پاسدار قرار داشتند را به رگبار بستید؟»
گفته است: «موضوع از این قرار است که من گفتم افرادی که مورد هدف ما بودند، افراد مؤثر رژیم بودند. در این تردیدی نیست؛ ولی در مورد پاسدار یا ارتشی، این مسئله مطرح شده که اگر مقاومت کردند، کشته شوند! پاسداران از آنها دفاع کردهاند آنها هم ماشین را به رگبار بستهاند.» [۵]
وی خود را بیخبر از جزئیات ترور عراقی میداند و معتقد است در مورد افرادی که هدف ترور واقع شدهاند، مشورت شده است؛ اما اگر افرادی در برابر اقدام ترور فرقان مقاومت کنند نیز ترور میشوند.
پس از شهادت مهدی عراقی و فرزندش حسام، خانواده شهید عراقی دیداری با امام خمینی (ره) در قم دارند که در این دیدار امام ضمن بیان سابقه آشنایی و اعتماد خود نسبت به شهید مهدی عراقی میفرمایند: «من ایشان را حدود ۲۰ سال است که میشناسم. مهدی عراقی یک نفر نبود، او به تنهایی ۲۰ نفر بود.» [۶]
گزارش از: عباس علیبخشی
منابع
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده اکبر گودرزی، شماره بازیابی ۱۸۱۸۳، تاریخ بازجویی ۲۱ فروردین ۱۳۵۹
روزنامه جمهوری اسلامی، ۵ شهریور ۱۳۵۸
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده بهرام آذرتیموری، شماره بازیابی ۳۲۰۶۸
آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده علی نیکنام، شماره بازیابی ۳۲۰۶۷
یادآور: کتاب ماه فرهنگی تاریخی ویژه بازکاوی اندیشه و عملکرد گروه فرقان، سال سوم، شماره ۶، ۷ و ۸، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تابستان، پائیز و زمستان ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹
صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی (بیانات، پیامها، مصاحبهها و …)، جلد ۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸.
انتهای پیام/ 118
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
بازخوانی پرونده ترور شهید عراقی/ مردی که به تنهایی ۲۰ نفر بود! بیشتر بخوانید »
مراسم گرامیداشت شهید حجتالاسلام سیدرضا کامیاب از شهدای ترور با حضور محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی در مشهد مقدس برگزار شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
عکس/ حضور قالیباف در مراسم گرامیداشت شهید کامیاب بیشتر بخوانید »