شهدای دفاع مقدس

حجاب اسلامی؛ خواسته شهدا از خواهران دینی خود

حجاب اسلامی؛ خواسته شهدا از خواهران دینی خود


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس – سید محمدجواد میرخانی؛ شهدا هر کدام در وصیت‌نامه‌های خود توصیه‌هایی را به ما دارند که ما مکلفیم به آن‌ها عمل کنیم؛ بیشتر توصیه‌های شهدا که در وصیت‌نامه‌های اغلب آن‌ها دیده می‌شود، پیروی از ولایت فقیه، اطاعت از روحانیت، حفظ بیت‌المال، حفظ حجاب اسلامی و صدها توصیه دیگر است که با خواندن آن‌ها، راه سعادت برای ما روشن خواهد شد.

این‌روزها به واسطه فتنه پاییز گذشته، عمل به توصیه‌های شهدا بیش از پیش در جامعه احساس می‌شود که در این میان، علاوه‌بر مهم‌ترین وصیت شهدا یعنی پیروی از ولایت فقیه، حفظ حجاب اسلامی نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.

شهدا معمولاً در وصیت‌نامه خود، خطاب به خواهران‌شان تأکید می‌کنند که آن‌ها حجاب اسلامی را رعایت کنند و در این راستا جملات معروفی به‌عنوان «پیام شهید» نظیر «سیاهی چادر تو کوبنده‌تر از سرخی خون من است» نیز بیان شده است و در انظار عمومی زیاد دیده می‌شود.

توصیه‌های شهدا به خواهران خود مبنی بر ضرورت رعایت حجاب اسلامی، موجب شده است تا برخی افراد با درک نادرست از این خواسته شهدا، شبهه‌ای را مطرح کنند که شهدا صرفاً به خواهران خود توصیه کرده‌اند تا حجاب را رعایت کنند؛ نه این‌که جامعه را به رعایت حجاب اسلامی توصیه کرده باشند!

این درحالی است که اولاً؛ توصیه شهدا مبنی بر رعایت حجاب اسلامی به خواهران خود، در بسیاری از موارد به «خواهران دینی» خطاب شده است. مثلاً شهید عباس بیات در فرازی از وصیت‌نامه خود نوشته است: «خواهران عزیزم! توصیه من به شما، همان توصیه مهم است که تمام شهدا به خواهران خود و خواهران دینی خود کرده‌اند و آن حفظ حجاب واقعی است».

دوماً؛ شهدایی که به خواهران خود خطاب کرده‌اند که حجاب اسلامی را رعایت کنند نیز در واقع راه و منش خود را مطرح کرده‌اند؛ بنابراین اگرچه ممکن است توصیه آن‌ها به همه زنان جامعه نبوده باشد؛ ولی رعایت حجاب اسلامی و عمل به وصیت‌نامه شهدا می‌تواند احترام به راه و منش شهدایی باشد.

انتهای پیام / 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حجاب اسلامی؛ خواسته شهدا از خواهران دینی خود بیشتر بخوانید »

قالیباف:دوران دفاع مقدس میدان عبور از تعلقات دنیوی بود

قالیباف: دوران دفاع مقدس میدان عبور از تعلقات دنیوی بود


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی در کنگره بزرگداشت شهدا و سرداران شهید سازمان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (عرشیان بی نشان) که در سالن اجلاس سران در حال برگزاری است، اظهار داشت: دوران دفاع مقدس نمادی از فرهنگ قربان و عید قربان بود که پدر، پسر، برادر و دوست در کنار یکدیگر برای خداوند و برای پا گذاشتن روی رذائل جانفشانی کردند و با دشمن جنگیدند و این‌ها نمادهایی از شهدا و فرهنگ شهدا و اطاعت و فرمانبری در میدان جنگ است.

وی بیان کرد: ما امروز وارثان چنین فرهنگی هستیم. یکی از نکاتی که امروز در این مجالس که در حقیقت مجالس ذکر یاد و نام شهدا است و یکی از برکات این جلسه که برای جامعه و ملت ما اثرگذار است، آن است که ما را از یک عامل مهم گمراه کننده که غفلت در زندگی است دور کند و ما را به خودمان بیاورد و مجلس ذکر شهدا ما را از غفلت خارج می‌کند.

رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: ما در دوران دفاع مقدس و فرهنگ جهاد و شهادت همکاری جمعی و ملی را با تمام معنای خودش دیدیم. میدان دفاع مقدس، میدان آزمایش و عبور از خود و همه تعلقات دنیوی بود.

ادامه دارد….

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قالیباف: دوران دفاع مقدس میدان عبور از تعلقات دنیوی بود بیشتر بخوانید »

یک دیدار پدر و فرزندی فوق‌العاده+ تصاویر

یک دیدار پدر و فرزندی فوق‌العاده+ تصاویر


به گزالرش فضای مجازی دفاع‌پرس، کاربران شبکه‌های اجتماعی به دیدار رهبری با خانواده شهدا واکنش نشان دادند و عکس‌ها و فیلم‌های مختلفی از این دیدار را به اشتراک گذاشتند.

یک دیدار پدر و فرزندی فوق‌العاده+ تصاویر

یک دیدار پدر و فرزندی فوق‌العاده+ تصاویر

یک دیدار پدر و فرزندی فوق‌العاده+ تصاویر

یک دیدار پدر و فرزندی فوق‌العاده+ تصاویر

یک دیدار پدر و فرزندی فوق‌العاده+ تصاویر

یک دیدار پدر و فرزندی فوق‌العاده+ تصاویر

یک دیدار پدر و فرزندی فوق‌العاده+ تصاویر

یک دیدار پدر و فرزندی فوق‌العاده+ تصاویر

انتهای پیام/ 801

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یک دیدار پدر و فرزندی فوق‌العاده+ تصاویر بیشتر بخوانید »

عفت، اخلاق و حجاب اسلامی را رعایت کنید/ قلب خانواده شهدا را به درد نیاورید

عفت، اخلاق و حجاب اسلامی را رعایت کنید/ قلب خانواده شهدا را به درد نیاورید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، «علیرضا نانگیر» سال ۱۳۴۵ و در یک روز سرد زمستانی، از میان خانواده‌ای متدین و مذهبی در یکی از محلات تهران چشم به جهان گشود. وی ۱۲ سال بیشتر نداشت که حرکت رهایی‌بخش امت به‌پاخاسته ایران به اوج خود رسید و او که در محیطی مذهبی رشد یافته بود، همراه با خانواده‌اش در راهپیمایی‌ها و تظاهرات‌هایی که علیه نظام جبار و ستمگر ستم‌شاهی برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد. هنگامی‌که رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) به خاک گل‌گون وطن بازگشتند نیز وی برای دیدار با ایشان و بستن بیعت، همراه با پدرش به مدرسه علوی رفت.

علیرضا  ۱۴ ساله بود که به بسیج پیوست و در بسیج مسجد جامع فاطمیه مشغول خدمت به انقلاب و اسلام گشت. وی پس از هجوم ارتش بعث عراق به‌خاک میهن اسلامی ایران و هنگامی‌که به سن قانونی رسید، برای پیوستن به رزمندگان پرتوان سپاه اسلام نام‌نویسی کرده و پس از گذراندن دوره آموزشی به جبهه غرب کشور اعزام شد؛ پس از این اعزام بود که پایش به جبهه باز شد و هر سال پس از این که شور و حال اعزام به جبهه زیادتر می‌شد، بلافاصله برای این امر مهم پیش‌قدم می‌شد.

حضور در جمع پیکارگران صحنه‌های حق علیه باطل و به تعبیری شیران روز و زاهدان شب، باعث گشت تا «علیرضا نانگیر» بیش از پیش به مسائل عرفانی توجه کند و به تهذیب نفس بپردازد و از آن‌جابی که برای همرزمان شهیدش ارزش فوق‌العاده‌ای قائل بود، سعی می‌کرد تا به خانواده شهدا سرکشی و از آن‌ها دلجویی نماید و از روحیه والایشان کسب فیض کند.

وی به انجام فرائض شرعی سخت پایبند بود و نماز را به جماعت و در مسجد محل به جای می‌آورد. او در عطیات دندان‌شکن «کربلای یک» در تیر سال ۱۳۶۵ شرکت و به علوان بی‌سیم‌چی انجام وظیفه کرد. وی در این عملیات، همراه با خط‌شکنان در صف مقدم پیکار حضور داشت.

آری! سرانجام این کبوتر سبکبال عاشق در حالی که در دل هوای کوی یار داشت و برای زیارت حرم مطهر سیدالشهداء (ع) بی‌تابی می‌کرد و بر زبان ندای توحیدیان را زمزمه می‌کرد، قفس تن را شکست و در تاریخ ۱۳۶۵/۰۴/۰۹ در عملیات فوق شربت شهادت را نوشید و به سوی معبود حقیقی پرواز کرد.

وصیت‌نامه شهید علیرضا نانگیر

بسم الله الرحمن الرحیم

گمان می‌کنید بدون امتحان داخل بهشت خواهید شد؟ آنان‌که در راه دین جهاد و درسختی‌ها صبر و مقاومت کنند، خداوند مقام‌شان را بر عالمی معلوم گرداند. (آل عمران ١٤٢)

الله اکبر – اشهد ان لا اله الا الله – اشهد ان محمداً رسول الله – و اشهد ان على ولى الله.‌ای خدای که مرا از آب مرده‌ای زنده کردی و به من جان داده‌ای و من را خلیفه خود در کتاب خود نامیدی و من را به فضل خود مسلمان کردی و به آبروی ائمه آبرو دادی و از نظر نعمت‌های خود بی‌بهره نگذاشتی و من را برای خودت خلق کردی و گفتی قلب تو باید مقر مخصوص من باشد و من غیر تو را در آن راه دادم و من در کمال ضعف و ناتوانی به عنایت تو با تو رابطه برقرار کردم و تو دستم را گرفتی و از ظلمت‌کده جهنم غیر خودت خارج کردی و من در مقابل یک لحظه عنایت تو هیچ‌گونه قادر نیستم که شکر کنم و اگر به من از شام تا به سحر عنایت کنی و بیدارم دارى یک کلام بیش نگویم و آن هم اینکه چقدر مهربان هستی. تو آن خدایی هستی که در ظلمت دستم را گرفتی و سر پیچ‌های خطرناک در زندگی کمک کردی و باب عنایت خاصه خود که محبت اهل بیت است به رویم باز کردی و من در عوض به‌جای شکرگذاری از نعمت‌های تو گناهان و از نور به‌طرف ظلمات گام برداشتم و روح و نفس سپید خود آلوده شهوات و نفسانیات خود کردم. ولی چون از کوچکی به خانه و حرم اباعبدالله الحسین که جان ناقابلم فدای او باد برده شده بودم و شیر با اشک به من داده شده بود، من را، چون کبوتری که جلب خانه‌ای شده است و مدتی از آن جا دور افتاده باشد دوباره به خانه اولیه برگشتم و دست گرم و پر مهر و نوازش صاحبم من را منقلب ساخت و من را شرمنده ساخت تا آنجا که برای توبه از درگاه منان او و با عنایت او وارد آن مدرسه عشق شدم بسیجی که شاید با دوستان او که شهدا باشند رابطه برقرار کنم که به آبروی آن‌ها من را نیز ببخشد و آبرو بدهد و با شهادت تک تک سرورانم من هم به لطف او تغییر کردم و او درب با برکت جهاد را به روی من باز کرد و من را به دانشگاه انسان‌سازی بزرگ خود راه داد و من را با دوستان و عاشقان خود آشنا کرد و من کم کم در زیر سایه آن‌ها رشد کردم و آبروی از دست رفته خود را باز پس گرفتم و با دوستان صیغه برادری خواندم که امیدوارم در روز قیامت دست من را نیز بگیرند و بسوی آقایم اباعبد الله الحسین ببرند که شاید آقا بخاطر آن‌ها عنایت نماید و شافع من در پیشگاه خداوند شود که شفاعت مولایم در هر زمان واجب به قبولی است. حسین جان میدانی که فقط برای عشق به تو در این بیابان‌ها و در آن روستا‌ها رفتم و در سرما و گرما زمزمه عشق را سرداده ام و میدانم جوابم را خواهی داد و من که نمی‌توانم خود را عاشق دلباخته تو معرفی کنم، چون عاشق معاصی را به کنار

میگذارد و سر تا به پا مجنون‌وار به دور تو می‌گردد؛ ولی من با این صوت و صدای غیر الهی و گنه‌کار که تو خیلی آن را دوست داری، تو را ندا می‌دهم که خداوندا به عصمت کبریای خود و به پهلوی شکسته فاطمه‌ات و به جان حسینت در آن روز که مجرمون با سیمای خود معرفی می‌شوند، من را ببخشی و سیمای واقعی من را رو نکنی درست است که عاشقت نیستم؛ ولی بنده‌ای هستم که قلبم سیاه و نامه اعمالم پوشیده از گناهان مختلف است. تو را به ستاریست و به غفاریتت ندا می‌دهم که آبروی مرا در آن دنیا نریز.

پدر بزرگوارم و مادر محنت کشم! سلام. می‌دانم که فرزند بدی برای شما بودم. همانطور که عبد ناصالحی برای خدا بودم؛ ولی از شما تشکر می‌کنم که با لقمه حلال و شیر پاک و عزاداری روح و جانم را پروراندید و راه درست زندگانی را به من آموختید که به قول اباعبدالله الحسین مرگ سرخ به از زندگی ننگین است. پدر و مادر ارجمندم و عزیزتر از جانم! اگرچه فراغ و دوری من برای شما بسیار سخت است، ولی بدانید که وقتی ابراهیم، اسماعیل خود را به قربانگاه برد و اسماعیل را خداوند به‌عنوان قربانی قبول نکرد، ناراحت نشد و گفت‌ای کاش قبول می‌کردی و من هم جزو مصیبت‌دیدگان عالم قرار می‌گرفتم. اگر دادگر منان مرا از شما گرفت، ولی بدانید مقامی به شما داد که ملائله و انبیاء و اوصیاء حصرت این مقام را می‌خورند، چونکه گلی را در گلزار اباعبدالله الحسین نهاده‌اید که باغبان آن گل‌ها فاطمه زهرا (س) است و مگر از اول برنامه کربلا بدین صورت نبوده که باید کالای گران‌قیمت داده شود تا به زیارت کربلا رفت حال این کالا جان شیرین است و چه خوش است اگر قرار است که جان داد بهتر است که در ره کرب و بلا جان داد که کربلا رفتن خون می‌خواهد که همه جان‌های عالمیان فدای یک لحظه دیدار رخ نیلگون اباعبدالله الحسین، مادر و پدر جانم ناراحت نباشید ان‌شاءالله وعده بعدی ما در روز قیامت کنار آقا اباعبدالله و هروقت من از دانشگاه عشق برگشتم برایم قربانی می‌کردی دوست دارم این بار قربانی خودم باشم و شما دست بسوی آسمان بلند کنید و بگوئید خداوندا این قربانی را دره کرب و بلا بپذیر و گریه برای اباعبد الله الحسین کنید و مجلس را فزونی بخشید که صاحب عزای آن فاطمه پهلو شکسته است و بدانید من به نیت زیارت کربلا از خانه خارج شده ام که اکنون به کربلا رسیده‌ام و بجای کربلا، خود اباعبد الله الحسین را در اینجا دیده‌ام و بدانید که اگر آقا به شما نظری نداشت من را از شما نمی‌گرفت که گویند (اگر با دیگرانش بود میلی چرا جام مرا بشکست لیلی) بدانید اباعبد الله الحسین به شما نظر داشته است و برای شما همین را بس.

برادران و خواهرانم عفت و اخلاق اسلامی و حجاب اسلامی را رعایت کنید و در جامعه طوری حرکت کنید که قلب خانواده معظم شهدا با دیدن شما به درد نیاید و خدای نکرده صحبتی نشود که قلب آن‌ها به درد آید که به‌درد آوردن قلب آن‌ها، به درد آوردن قلب أباعبدالله‌الحسین (ع) است و تکرار همان صحنه است که وقتی علی اکبر را از پدر جدا کردند و شهیدش کردند، به امام مظلوم خندیدند. مواظب زبان خود باشید و آن‌را کنترل کنید و به خانواده شهدا سرکشی کنید می‌دانید که چه میگویم همان حرف‌های تکراری سابق است، ولی تذکر بد نیست برادرانن ان‌شاءالله همانطور که من به بسیج رفتم، شما هم بروید و دوستان خداوند را پیدا کنید که آن‌ها مقربان درگاه خدایند و انگیزه ورود به بسیج را همچون من، شاد کردن یاران خدا باشد که ان‌شاءالله آن‌ها نیز شفاعت کنند و دست ما را نیز بگیرند و نزد ابا عبد الله الحسین ببرند. درستان را بخوانید که درس برای من خیلی اهمیت داشت؛ ولی چه کنم که عشق این حرف‌ها را نمی‌فهمد کار انسان عاشق به دیوانگی می‌کشد و شما درس را ادامه دهید و حب اهل بیت را در قلب‌تان فزونی بخشید و کتب من رابه نحو کمال استفاده کنید؛ و‌ای برادران بسیج! من اگرچه خاک زیرپای شما هم نمی‌شوم اگر شما را ناراحت کردم من را ببخشید و‌ای شهدایی که زنده هستید و در آینده نزدیک پر می‌کشید و می‌آیید، ما را نیز یادتان نرود و قدر یکدیگر را بدانید و به خانواده شهدا سرکشی کنید؛ همانطور که در حیاتم متذکر این مطلب بوده‌ام حال هم هستم و با اعمال و رفتار خود کاری نکنید که به این لباس با قداست ضربه وارد شود که خداوند اصلا نمی‌بخشد و اگر من به این فیض عظیم نائل آمدم که شهید شوم از خداوند خواستارم که مانند اباعبدالله‌الحسین (ع) سینه‌ام سوراخ و مانند مولایم علی ابن ابیطالب فرقم را بشکافد؛ چون شیعه آن‌ها هستم و دوست دارم مانند آن‌ها شهید شوم و از خداوند خواسته‌ام با لباس بسیج اجازه دهد روز قیامت حاضر شوم و روی همه شما را می‌بوسم و از تک تک شما خصوصاً خانواده طلب حلالیت میکنم و از شما میخواهم که مرا ببخشید و ما را نیز دعا کنید.

خدا حافظ شما باشد

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار.

ساعت ٦ و اتمام ساعت ۷ بعد از ظهر هنگام غروب و اذان مغرب ۳/۳ و پاکنویس روز ۱۱/۳ شب قدر. علی رضا نانگیر

١٣٦٥/٣/١۱

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عفت، اخلاق و حجاب اسلامی را رعایت کنید/ قلب خانواده شهدا را به درد نیاورید بیشتر بخوانید »

ولایت و رهبری امام خمینی (ره) در کلام نورانی شهدا

ولایت و رهبری امام خمینی (ره) در کلام شهدا


گروه استان‌های دفاع‌پرس: «علی اکبر مرزبان» مدرس دانشگاه و استاد درس آشنایی با دفاع مقدس؛ یکی از مهمترین ویژگی‌های رزمندگان ما در دوران دفاع مقدس، ولایت پذیری بود. آنان دریافته بودند که ولایت، حیات طیبه است؛ حیاتی که با درک و اطاعت ولایت نصیب انسان میشود. ولایت پرتوی از حکومت خدا بر روی زمین است و در پرتو آن، خدا مداری و عدالت خواهی تحقق پیدا می کند. ولایت روحیه‌ی ستیز با دشمنان را در انسان می‌دمد و عزت اجتماعی و سیاسی کشور را تضمین می کند.

دوران دفاع مقدس مکمل و استمرار بخش معنویت انقلاب اسلامی و اوج تجلی فضیلت‌های دینی و کرامت‌های والای انسانی است. در این دوران جوهرۀ معنوی دریای انسان‌ها در این عرصه نمایان شد و برجسته‌ترین معیارها و شاخصه‌های ارزش‌های متعالی اسلامی با قلم معنوی رزمندگان شجاع ایران، درتابلو رنگارنگ هشت سال دفاع مقدس، به تصویرکشیده شد.

نسل سرافراز این دوران در مصاف با اهریمنان، حماسه‌ای شکوهمند و شگرف آفرید و جاودانۀ تاریخ ماند و وصفش جز با قلم عشق میسر نگردد. رهبری مهم‌ترین عامل پیروزی، حفظ روحیه و پیشگیری از آسیب ها در تمامی جنگ‌ها است.

در ایران اسلامی نیز در جنگ تحمیلی، شخصیت عرفانی و حماسی حضرت امام(ره) از ایشان، رهبر و فرمانده‌‎ای بی‌نظیر در دوران دفاع مقدس ساخته بود که نگرش، آموزه‌ها و سیره ایشان تأثیر عمیق انکار ناپذیری بر روحیه ملت و رزمندگان و آمادگی‌های آنان در برابر دشمنان داشت. عشق و محبت وصف ناپذیر آحاد ملت و رزمندگان اسلام به ایشان از باورهای دینی آنان سرچشمه می‌گرفت. حضرت امام(ره) جنگ تحمیلی را به دفاعی مقدس و حماسه‌ای با شکوه برای ملت ایران مبدل کرد.

انسان‌های فراوانی را از چارچوب جهان مادی خارج ساخت و با الهام از تعالیم و آموزه‌های غنی دینی و سیره پیشوایان معصوم(ع)، آنها را برای میدان نبرد با دشمنان آماده ساخت و اعجاب و شگفتی سیاستمداران و نظامیان دنیا را برانگیخت.

رزمندگان اسلام افزون بر محبت بسیار زیاد به حضرت امام(ره)، عمیقاً باور داشتند که ایشان از ولایت امام معصوم (ع) و شأن مرجعیت دینی و زعامت سیاسی جامعه اسلامی برخوردار است. از این رو در چارچوب این باور ولایت حضرت امام(ره) را در ادامه ولایت معصوم(ع) پذیرفته و به لوازم آن پایبند بوده و اطاعت و پیروی از ایشان را بر خود واجب می دانستند.

نگارنده سعی دارد باتوجه به فرارسیدن سی و چهارمین سالروز رحلت ملکوتی و جانگداز حضرت امام خمینی(ره) در این مجال به دیدگاههای ارزشمند تعدادی از شهدای والامقام در اقصی نقاط کشور درخصوص ایشان اشاره نماید؛

شهید قاسم سلیمانی: «خدایا! تو را سپاس می‌گویم به‌خاطر نعمتهایت. خداوندا! تو را سپاس که مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجسته‌ترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم و سرباز رکاب او شوم. بدانید که می‌دانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد.»

شهید محمدطاهر کاویانی: پیام من اطاعت و پیروی از قرآن و سنت و امام خمینی (ولایت فقیه) و ادامه راه شهدا که در تداوم انقلاب اسلامی تا انقلاب جهانی مهدی و رها ساختن مستضعفین و محرومین از قید و بند اسارت مستکبرین و زالو صفتان است.

شهید قاسم تیموری: همانطور که امام خمینی (ره) فرمود که سربازان من صلب پدر و یا در رحم مادران هستند من نیز از همان تیر هستم.

شهید ذبیح الله سیدکتولی: اگر فیض شهادت نصیبم گشت، آنانکه پیرو خط سرخ امام خمینی (ره) نیستند و ولایت فقیه و نمایندگان او اعتقاد ندارند برمن نگریند و بر جنازه ام وارد نشوند.

شهید سلمان اخلی: در این برهه از زمان که اسلام نیاز به حامی دارد بر خود لازم و واجب دانستم تا از آن پاسداری کنم و اگر چه نبودم در کربلا با حسین(ع) بیعت کنم، اکنون که هستم، پس چرا، چرا، چرا بنشینم و پیرم (امام خمینی) را که اکنون رسالت حسین(ع) را در جماران بردوش دارد و همواره چون حسین(ع) برای اسلام یاری می طلبد را یاری نکنم.

شهید یعقوب زنگانه: امام امت را تنها نگذارید زیرا خمینی کبیر نائب برحق امام زمان (عج) است.

شهید قربان اشرفی: جهاد انتخاب سیر الی الله تعالی است و ما به دنیا و همه ضد انقلاب و مخالفین اسلام و امام خمینی و یاران امام اعلام می کنیم که تا جان داریم از اسلام دفاع خواهیم کرد.

شهید سیدحسین حسینی تقرتپه: در غیاب او (امام زمان (عج) روح الله الموسوی (امام خمینی) زعامت جامعه را بر عهده دارد ما همه موظیم اوامرش را از جان و دل پذیرا باشیم و فقط پیرو او بوده و وحدت داشته باشیم.

شهید سلیمان برزگر: پشتیبان نائب برحق امام زمان عج، خمینی بت شکن باشید تا پرچم لاالله الا الله را در جهان برافراشته کنید و در آخر دعا به جان امام خمینی را فراموش نکنید.

شهید حسین دنکوب: مردم هرچه دعا دارید به امام بکنید که چراغ راه مسلمین است.

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از لحظه لحظه عمر ما بکاه و بر عمر امام بیفزا    

حسن عاشوری شیخی: امام عزیز، این نعمت گرانقدر، این نائب برحق امام زمان (عج) را دعا کنید تا انقلاب آقا امام زمان (عج) سالم باشد و گوش به فرمان پیامبرگونه او بدهید.

شهید علی محمدی: سخنم با شما این است امام امت، این اسوه تقوا و جهاد و پرهیزگاری و مقاومت که از سلاله پاک رسول الله(ص) و نائب برحق امام زمان(عج) است را تنها نگذارید که مطمئنا چنین نخواهید کرد.

شهیدعلی محمد فردوس شاه: در پایان امام را تنها نگذارید و برای پیروزی رزمندگان اسلام دعا کنید و برای ظهور حضرت مهدی دعا کرده و از خدا بخواهید که انقلاب اسلامی را به انقلاب مهدی متصل کند.

شهید علیرضا ربیعی: در آخر سفارش میکنم که جبهه ها را خالی نگذارید و مشتاقانه بسوی جبهه ها بشتابید و امام امت را تنها نگذارید که نمی گذارید و به سخنان او گوش دهید و عمل کنید و بدانید که اسلام پیروز است.

شهید محمداسماعیل اسکندری: به امام عزیزمان به این اسوه بر حق الهی و الگوی مجسم اسلام بگوئید تا آخرین قطره خون دست از او و راهش بر نخواهیم داشت زیرا راه و فریاد او، راه و فریاد امام حسین (ع) است . به امامان بگوئید تا جان در بدن داریم با هر ندای مخالف در راهت خواهیم جنگید.

مسعود رمضانی: باسلام بر نائب امام زمان (عج)، آن که درافتاده با شیطان‌های زمان. خمینی بت شکن وبه یاد آن عاشقان و به یاد آن شاهدان انقلاب اسلامی وبه یاد آن قطره قطره خون شهیدی کوشا می باشد و برای ثبات این راه خونهای مظلوم داده و خواهد داد.

آری پیوندی ناگسستنی میان امام خمینی (ره) و شهدا وجود داشت و همه رزمندگان و شهدایی که برای دفاع از اسلام و قرآن به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام می شدند به فرمان حضرت امام (ره) لبیک گفته و برای حفظ و زنده نگهداشتن دین خداوند و دفاع از اسلام عزیز و ایران اسلامی از گرانبهاترین سرمایه آدمی که همان جانشان بود گذشتند و عازم جبهه ها شدند که این خود به عنوان گواهی صادق و محکم برای عشق وصف ناپذیر و بی پایان شهدای والامقام به این عالم فرهیخته است.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ولایت و رهبری امام خمینی (ره) در کلام شهدا بیشتر بخوانید »