به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، در بین شهدایی که چه در دفاع مقدس و چه پس از آن در جریان دفاع از حرم آل الله و در جبهه مقاومت به شهادت رسیدند نام شهدای فرهنگی و معلم زیادی به چشم میخورد. شهدایی که از میان کلاس درس و سنگر علم به سنگر جهاد و دفاع از دین خدا رفتند و از جان خویش گذشتند تا سرمشقی برای نسلی باشند که روزی با درس و بحث به رشد علمی آنان پرداختند و پس از شهادت نیز با عمل به باورها سرمشق و الگوی انسانیت و آزادگی شدند.
شهادت در روز شهادت استاد
مرتضی پالیزوانی مدرس آثار استاد مطهری بود، از نوجوانی روح و جانش را با تفکر و اندیشه شهید مطهری رشد داد و الگوی زندگیاش را استاد شهید قرار داد. عطش خواندن کتابهای شهید مطهری هیچ گاه در دل مرتضی فروکش نکرد. بیشتر زمان فراغتش را مشغول خواندن کتاب بود، حتی صله ارحام را با برگزاری دورههای کتاب خوانی همراه کرد و حماسه حسینی را در بین اقوام تدریس میکرد که با استقبال خوب آنان همراه بود.
مرتضی اوایل دفاع مقدس وارد سپاه پاسداران شد، علاقهاش به درس و کتاب باعث شد تا به توصیه همسرش در کنکور شرکت کند، سال ۶۳ فلسفه دانشگاه تهران قبول شد و این در حالی بود که همزمان با ادامه تحصیل در جبهه حضور داشت. به واسطه او بسیاری از رزمندهها در سنگر جبهه کتابهای شهید مطهری را به دست داشتند.
مرتضی پالیزوانی به عنوان نیروی عقیدتی سپاه در جبههها حضور پیدا میکرد، اما در آخرین اعزامش به عنوان رزمنده در جبهه حضور یافت. آنقدر به استادش شهید مطهری علاقه داشت که در روز ۱۲ اردیبهشت سال ۶۵ در اثر اصابت ترکس خمپاره در فکه به شهادت رسید.
جامانده شهدا خودش را به کاروان شهدا رساند
شهید علیرضا قدمی معلم دینی بود، ابتدای انقلاب که اعلام شد مدارس به دبیر دینی نیاز دارد آزمون داد و قبول شد. مدتی دبیر بود و بعد مدیر مدرسه شد و سپس مسوولیت آموزش و پرورش منطقه ۱۸ را به او دادند، اواخر جبهه حدود سال ۶۷ همزمان که ارشد قبول شد در دانشگاه هم تدریس میکرد. در عین حال به جبهه هم میرفت، چند ماه در جبهه بود و برمی گشت و به کارهایش در تهران میرسید و دوباره زمان عملیاتها خودش را به جبهه میرساند. آخرین روزهای دفاع مقدس و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت مبنی بر پایان جنگ بود. علیرضا قدمی از از اینکه به مقام شهادت نرسیده بود ناراحت بود، گریه میکرد و میگفت در شهادت بسته شده و من بعد از اینهمه سال نتوانستم به آرزویم برسم، تا اینکه خبر رسید منافقین از مرزهای غربی به کشور حمله کردهاند. علیرضا بلافاصله وسایلش را جمع کرد و به کرمانشاه رفت. چند روز بعد خبر رسید به شهید شده و به آرزویش رسیده است.
معلم جبهه افغانستانیها
«ابوزینب» را خیلیها میشناختند، چه بچه رزمندههای قدیمی جبهه سوریه، چه نیروهای فاطمیون و چه رزمندگان ایرانی گردانهای مختلف، او اگرچه افغانستانی بود و بیشترین حضورش در سوریه را با لشکر فاطمیون همراهی کرد، اما به واسطه سابقه خوبش در بحث جهاد و فعالیتهای فرهنگی بسیاری از فعالان فرهنگی او را میشناختند. به واسطه توانمندیها و ویژگیهای فردیاش توانسته بود به عنوان معلم در یکی از آموزشگاههای تهران به تدریس زبان انگلیسی مشغول شود. او نه تنها رزمنده میدانهای نبرد با داعش و تکفیریها که مجاهد عرصه میدان علم و فرهنگ نیز بود. دغدغه رشد و اعتلای بچههای افغانستانی و کادرسازی فرهنگی در این زمینه را داشت. چه در دورانی که به سوریه میرفت و چه پس از آن تمام تلاشش را برای برگزاری گعدههای فرهنگی و تربیتی و ایجاد فضایی دوستانه بین بچههای افغانستانی کرد. ابوزینب، اما جانباز جبهه مقاومت بود و تیر و ترکشهای به یادگار مانده از جنگ سوریه او را چند سال پس ازپایان سیطره داعش بر این کشور از پای دراورد و در زمستان سال ۱۳۹۸ آسمانی کرد. ابوزینب را به عنوان یکی از شهدای معلم افغانستانی لشکر فاطمیون میشناسند که میتواند الگوی خوبی برای نسل جوان و آینده دار افغانستانی باشد.
انتهای پیام/ ۱۴۱