شهدای مدافع حرم

شش سال گمشده در میان نبرد‌ها

شش سال گمشده در میان نبرد‌ها


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «عین‌الله مصطفایی» از جمله شهدای مدافع حرم هست که زندگی و شهادت او جلوه‌ای از ایثار، ایمان و تعهد به آرمان‌های انسانی و دینی به شمار می‌رود. روایت‌های موجود از لحظات پایانی زندگی این شهید والامقام، نشان می‌دهد که او در جریان مأموریتی حساس در محاصره گروه تروریستی داعش قرار گرفت و پس از آن برای مدتی مفقودالاثر شد؛ تنها نشانی از او صدایی بود که از پشت بی‌سیم شنیده می‌شد.

در کتاب «حوالی شش بعداظهر» نوشته «کوثر امیدی» از انتشارات شهید کاظمی آمده هست که عین‌الله مصطفایی چهارمین فرزند خانواده‌ای مذهبی در روز عید قربان در بیمارستان کمالی کرج متولد شد و به مناسبت تولدش، پدرش قربانی کرد. از همان دوران کودکی، او همراه برادرانش، جمعه‌ها در نماز جمعه شرکت می‌کرد و در فعالیت‌های مذهبی و هیئت‌های دینی حضور داشت. قرائت قرآن و برگزاری مراسم مذهبی در خانه از عادات خانواده مصطفایی بود. منطقه اسلام‌آباد کرج که از مناطق کم‌برخوردار این شهر به شمار می‌رود، محل شکل‌گیری روز‌های کودکی، نوجوانی و جوانی او بود.

عین‌الله مصطفایی در سال ۱۳۸۵ صاحب فرزندی شد که به گفته خودش نذر امام رضا (ع) بود و نام او را «امیررضا» نهاد. این دوره با فعالیت گروه‌های تکفیری و داعش در منطقه سوریه و عراق هم‌زمان بود و مصطفایی در قالب مربی نظامی، مسئولیت آموزش نیرو‌های اعزامی را بر عهده داشت. علاوه بر این، او به عنوان یکی از مستشاران نظامی در چندین مأموریت حساس با گروه‌های تروریستی مقابله کرد.

آخرین مأموریت اعزامی مصطفایی به سوریه در سال ۱۳۹۴ انجام شد. بازگشت او از این مأموریت به دلیل مفقودالاثر شدن، شش سال طول کشید. تنها نشانی از او صدای بی‌سیم بود که حاکی از حضور او در شرایط دشوار منطقه بود. در منطقه قراصی حلب، مصطفایی به همراه چند تن از نیروهایش زیر آتش سنگین دشمن گرفتار شد و اکثر همراهان سوری و افغانستانی او در همان نبرد به شهادت رسیدند. پس از این حادثه، تماس‌های بی‌سیم او با دوستانش، آخرین نشانه‌های زنده بودنش بود. در این تماس‌ها، او از جراحات خود خبر داد و محل دقیق حضورش را اعلام کرد و بار‌ها از هم‌رزم‌هایش درخواست کمک نمود، اما منطقه به طور کامل در کنترل نیرو‌های داعش بود.

مصطفایی در آخرین تماس خود با دوستانش گفت: «خون زیادی از بدنم رفته و احساس سردی می‌کنم.» و در نهایت با آنها خداحافظی کرد و بی‌سیم را تحویل داد. این مکالمه‌ها، آخرین نشانه‌های زندگی او بود. دوستانش پیش‌بینی کردند که ممکن هست او به بیهوشی یا اسارت دچار شده باشد. سپس عملیات دیگری پس از ۴۵ روز برنامه‌ریزی شد، اما به دلیل عدم تطابق دی‌ان‌ای پیکرها، خبر بازگشت او تا سال ۱۴۰۰ به تعویق افتاد.

در طول این سال‌ها، خانواده مصطفایی، به ویژه همسرش که در زمان مأموریت عین‌الله باردار بود، با شرایط دشواری روبه‌رو شد. همسر او فرزندی را که در انتظار تولد بود از دست داد، و تنها فرزندشان، امیررضا، ۱۴ ساله بود. با این حال، بازگشت پیکر شهید در ماه محرم، حال و هوای خانواده و شهر کرج را دگرگون کرد و آرامش و شادی را به خانواده بازگرداند. پیکر مطهر شهید عین‌الله مصطفایی با حضور گسترده مردم در آستان مقدس امامزاده حسن (ع) شهر کرج تشییع و به خاک سپرده شد.

عملیات نهم آبان ۱۳۹۴، آخرین مأموریت مصطفایی بود. او به عنوان فرمانده عملیات، جلوتر از نیروهایش حرکت کرد و توانست پیشروی خوبی داشته باشد، اما تحت آتش سنگین دشمن گرفتار شد. نیرو‌هایی که عقب‌تر بودند، پس از مشاهده حجم آتش، به عقب بازگشتند و مصطفایی و تعدادی از همراهانش در منطقه ماندند. تماس‌های بی‌سیم او تا ساعت ۴ صبح ادامه داشت و در آخرین لحظات، با بیان اینکه «خون زیادی از بدنم رفته و احساس سردی می‌کنم»، بی‌سیم را تحویل داد و از دوستانش خداحافظی کرد.

عین‌الله مصطفایی بار‌ها می‌گفت که آرزوی او این هست که برود و بازنگردد؛ او معتقد بود شهدا باید جان و جسم خود را به طور کامل در راه خدا تقدیم کنند. این اعتقاد و نگاه به شهادت، نه تنها روحیه خانواده، بلکه باور مردم منطقه را نیز متاثر کرده هست. همسر او می‌گوید که سال‌ها انتظار کشیدیم، اما بازگشت پیکر شهید، تسکین‌دهنده زخم‌های خانواده بود و آرامشی عمیق به همراه آورد.

یکی از خاطرات مهم از حضور مصطفایی در میدان نبرد، مربوط به سال ۱۳۹۳ و در پشت بام یکی از خانه‌های تازه آزاد شده شهر حلب هست. او در کنار هم‌رزم خود غروب را مشاهده می‌کرد و از مظلومیت شهدای منطقه و خطرات مأموریت‌ها سخن می‌گفت. او با حضور خود در میان مردم آسیب‌دیده و کودکان منطقه، تلاش می‌کرد هم نقش حامی و هم مرشد و مدافع را ایفا کند. مصطفایی در این تجربه عملیاتی، معنای واقعی امنیت، آرامش و دفاع از انسانیت را به نمایش گذاشت.

در سفر‌های متعدد او به مناطق جنگ‌زده، مصطفایی با مشاهده کودکان بی‌سرپرست، زنان و خانواده‌های داغدار، تلاش می‌کرد تا حد توان خود، نقش پدری، برادری و حامی را برای آنان ایفا کند. او معتقد بود که حضور نیرو‌های دفاعی، تنها به خاطر تکلیف و دفاع از مظلومان هست و باید در همه شرایط پایبند این اصول باقی ماند. او همواره تاکید داشت که هدف نهایی، محافظت از ارزش‌های انسانی و دینی و ایجاد لبخند بر چهره کودکان مسلمان هست.

مصطفایی علاوه بر نقش نظامی، شخصیتی عارفانه و مهربان داشت؛ ویژگی‌هایی که او را از دیگر رزمندگان متمایز می‌کرد. او همزمان فرمانده، مربی و انسان دغدغه‌مند بود که با تمام وجود به انجام وظیفه خود پایبند بود. خاطرات او و هم‌رزمش نشان می‌دهد که شهید مصطفایی در عمل، جلوه‌ای از ایمان، شجاعت و مسئولیت‌پذیری را به نمایش گذاشت و در کنار تمام این فعالیت‌ها، صمیمیت و مهربانی را نیز حفظ کرد.

آخرین مأموریت و شهادت مصطفایی، نماد ایثار و پایبندی به اصول انسانی و دینی هست. او در نهم آبان ۱۳۹۴ در روستای قواصی در جنوب حلب، در جریان مقابله با نیرو‌های داعش مظلومانه به شهادت رسید. پس از گذشت شش سال، پیکر مطهر او شناسایی و به وطن بازگشت. این بازگشت نه تنها پایان فصل انتظار خانواده بود، بلکه یادآور فداکاری و جان‌فشانی شهدای مدافع حرم برای جامعه و نسل‌های آینده شد.

زندگی و فعالیت‌های شهید عین‌الله مصطفایی نمونه‌ای بارز از ایثار، شجاعت و وفاداری به آرمان‌های انسانی و دینی هست. او با حضور خود در میدان‌های نبرد، حفاظت از مردم بی‌دفاع و تربیت نیرو‌های جوان، تصویری از یک فرمانده با ایمان و متعهد را ارائه داد. بازگشت پیکر مطهر او پس از سال‌ها، همزمان با ماه محرم، یادآور اهمیت فداکاری و شهادت برای جامعه و خانواده‌هاست و نقش ویژه او را در تاریخ دفاع از انسانیت و ارزش‌های دینی تثبیت می‌کند.

منبع: مهر

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شش سال گمشده در میان نبرد‌ها

شش سال گمشده در میان نبرد‌ها بیشتر بخوانید »

شفایی که راه «ابراهیم» را به آسمان باز کرد

شفایی که راه «ابراهیم» را به آسمان باز کرد


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «ابراهیم اسمی» در پانزدهمین روز خرداد ماه سال یک هزار و سیصد و هفتاد و دو در شهر کرج در یک خانواده مذهبی و متوسط از نظر اقتصادی به دنیا آمد. والدین او اصالتاً اهل استان آذربایجان شرقی شهر میانه هستند. ابراهیم اسمی دبستان را در مدرسه اهل دهکده، دوران راهنمایی را در مدرسه کاشانی پور و دوران دبیرستان را در هنرستان فنی حرفه‌ای امام خمینی (ره) در رشته نقشه کشی ساختمان گذراند. او پس از اخذ دیپلم در رشته معماری دانشگاه فنی کرج قبول و مشغول تحصیل شد. کمتر از پانزده سال داشت که خادم حسینیه فدائیان حضرت مهدی (عج) شد.

رشد فرهنگی و اجتماعی‌اش از همان خادمی در هیئت آغاز شد. او همزمان در پایگاه بسیج شهید باهنر به عضویت عادی بسیج درآمد و پس از مدتی یکی از عناصر اصلی پایگاه شد و مسئولیت سرحلقه گروه صالحین، تأیید صلاحیت وعقیدتی سیاسی را به عهده گرفت. با تلاش و جدّیت در این مسئولیت‌ها، علیرغم سن کمش در دوران نوجوانی مسئولیت عقیدتی حوزه ۵ شهید مطهری را به او واگذار کردند. ابراهیم در گردان امام حسین (ع) نیز فعالیت داشت و چندین بار به عنوان بسیجی نمونه انتخاب شد.

ابراهیم در ورزش به رشته‌های کشتی، فوتبال و بدنسازی علاقه داشت که دراین بین کشتی را سال‌ها برای بالا نگه داشتن آمادگی جسمانی خود ادامه داد. مدتی هم جودو و دفاع شخصی کار کرد. ابراهیم پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، به عنوان پاسدار وظیفه درگردان فاتحین ذوالفقارِ سپاه امام حسن مجتبی (ع) با مسئولیت نیروی انسانی مشغول خدمت سربازی شد. باتوجه به آموزش‌های نظامی که قبلا گذرانده بود خیلی سریع مورد توجه قرار گرفت و در لشکر ۱۰ حضرت سیدالشهدا (ع) نیز ایفای وظیفه کرد.

او پس از خدمت سربازی باتوجه به نشان دادن توانمندی‌های منحصر‌به‌فرد و داشتن خصوصیات اخلاقی بارز و نیز علاقه شخصی عمیق به رهبر معظم انقلاب وارد سپاه ولی امر شد. پس از مدتی به دانشگاه افسری امام حسین (ع) رفت و ازآنجا فارغ التحصیل شد و داوطلبانه به نیروی قدس سپاس مامور شد. مدت‌ها تمام تلاشش را برای ورود به جبهه مقاومت کرد که در نهایت توانست به عنوان یکی از رزمندگان مستشاری برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) عازم سوریه شود. شهید اسمی در منطقه بوکمال سوریه مجروح و جانباز مدافع حرم شد و ۱۷ تیر ماه ۱۳۹۹ بر اثر جراحات جنگی در ۲۷ سالگی به شهادت رسید و تربت پاکش در گلزار شهدای بی‌بی سکینه (س) زیارتگاه مومنین شد.

نذرامام رضا (ع)

مادر ابراهیم در سخنانی آورده هست: وقتی ابراهیم به دنیا آمد، پایش از ناحیه لگن آسیب دیده بود، خیلی اذیت می‌شد. ما بعد از چهل روز متوجه شدیم. آن زمان خیلی دکتر بردیم و گفتند که زمان تولد پایش از قسمت لگن آسیب دیده و ممکن هست در آینده برایش مشکل ایجاد کند و نتواند به درستی راه برود و یا بنشیند، دکتر گفت: راه درمانی جز بستن کمربند فلزی ندارد. من این کمربند را یک روز بستم به پایش و زمانی که از مطب دکتر به خانه آمدیم، آنقدر ابراهیم بی‌قراری و گریه کرد و جیغ زد که من طاقت نیاوردم و گریه کردم. کمربند فلزی را که خیلی سنگین بود باز کردم. همان موقع دلم شکست و به امام رضا (ع) متوسل شدم و از آقا شفای بچه‌ام را خواستم.

گفتم یا امام رضا (ع) از اعماق وجودم می‌خواهم که خودت شفای بچه من را بدهی. گفتم من نمی‌توانم تحمل کنم که ابراهیم بعد‌ها بخواهد بیرون برود و بازی کند ولی توان نداشته باشد! نمی‌توانم کمربند را هم ببندم. خودت به او کمک کن. من به شما ایمان دارم و شفای بچه‌ام را از شما می‌خوام. بعد ازچند ماه تقریبا در ده ماهگی دیدم ابراهیم کم‌کم چهار دست و پا راه می‌رود و می‌نشیند و حتی زمان راه افتادنش زودتر از بچه‌های دیگه‌ام بود! در این مدت من با امام رضا (ع) راز و نیاز کردم و شفای بچه‌ام را از آقا خواستم که آقا خودش شفای بچه‌ام را داد. مشکل ابراهیم کاملا برطرف شد و راه رفت. من هم که نذر کرده بودم بچه‌ام را ببرم به پابوسی آقا، همان موقع تدارک سفر به مشهد را دیدم و با حاج آقا راهی مشهد شدیم.

دفاع ازحق مظلوم

از همان دوران کودکی دفاع از مظلوم در او نهادینه شده بود. اگر می‌دید به کودکی ظلم می‌شود، یا عده‌ای مسخره‌اش می‌کنند یا کتکش می‌زنند، تحمل نمی‌کرد و قبل از اینکه ناظم مدرسه یا بزرگ‌تر دیگری برسد خودش وارد عمل می‌شد و از آن مظلوم دفاع می‌کرد و اگر حقی از او ضایع شده بود، حق مظلوم را می‌گرفت؛ به شدت هم برخورد می‌کرد! علی‌رغم اینکه در دبستان و کودکی بچه‌ها می‌روند دور و اطراف آدم‌های قوی جمع می‌شوند، اما ابراهیم بیشتر سمت قشر ضعیف چه از نظر مالی یا از نظر جسمی می‎‌رفت، تا به واسطه اینکه ابراهیم پیش اینها هست کسی جرأت نکند به اینها نزدیک بشود.

یادم هست یک روز مستند شهید احمد متوسلیان را که می‌دیدیم، در فیلم احمد متوسلیان در مدرسه حمله می‌کند و چند نفر را می‌زند. ابراهیم همان لحظه به من نگاه کرد و یک خنده‌ی معنا داری به من کرد. دقیقا آن صحنه‌ها یادآور خاطرات ابراهیم بود. البته ابراهیم بعدا به یک پختگی رسید که این روحیه‌اش را کنترل نمی‌کرد.

دائم الذکر یواشکی!

مجید اسمی، برادر شهید نیز در بیان خاطراتی از برادرش گفته هست: گاهی زیر چشمی زیر نظر می‌گرفتمش. دائم الذکر بود، حتی هنگام تماشای تلویزیون؛ اما مراقب بود که جلب توجه نکند. می‌گفتم ابراهیم، یک مقدار به خودت استراحت بده. چطور از ذکر گفتن خسته نمی‌شی؟ این جمله را که گفتم، جا خورد. خودش را جمع کرد، گویی که متوجه چیزی شده باشد. دیگر تسبیح را به دست نگرفت. بعد از چند وقت، احمد، برادر بزرگترم برایش ذکر شماری خرید تا لااقل به جای تسبیحش از ذکر شمار استفاده کند. مدت کوتاهی از ذکر شمار استفاده کرد، ولی آن را هم کنار گذاشت.

دوازده ساله که بود، عبادت‌ها و ذکر گفتن‌هایش علنی و آشکار بود، ولی هر چقدر سنش بالاتر رفت مانند غواصی که هر لحظه در عمق آب پایین‌تر می‌رود و مخفی‌تر می‌شود، عبادت‌ها و اعمال دینی اش مخفی‌تر می‌شد.

انتهای پیام/ 119

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شفایی که راه «ابراهیم» را به آسمان باز کرد

شفایی که راه «ابراهیم» را به آسمان باز کرد بیشتر بخوانید »

برگزاری دهمین سالروز شهادت سردار «همدانی» در همدان

برگزاری دهمین سالروز شهادت سردار «همدانی» در همدان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، مراسم دهمین سالروز شهادت سرلشکر شهید حاج حسین همدانی و گرامیداشت شهدای مدافع حرم روز (پنج‌شنبه) ۱۷ مهرماه بعد از نماز مغرب و عشاء در حسینیه امام خمینی (ره) همدان برگزار می‌شود.

در این آیین، سردار «حسین زارع کمالی» فرمانده سپاه انصارالحسین (ع) استان همدان، به ایراد سخنرانی خواهد پرداخت و حاج «محمود کریمی» نیز به مرثیه‌سرایی و ذکر مصیبت می‌پردازد.

یادآوری می‌شود شهید حاج حسین همدانی از فرماندهان برجسته دوران دفاع مقدس و از مدافعان حرم بود که در مهرماه ۱۳۹۴ در حلب سوریه به فیض شهادت نائل آمد. 

مراسم امسال با حضور خانواده‌های معظم شهدا، ایثارگران و عموم مردم ولایتمدار برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

برگزاری دهمین سالروز شهادت سردار «همدانی» در همدان

برگزاری دهمین سالروز شهادت سردار «همدانی» در همدان بیشتر بخوانید »

تصاویر/ سردار سپهبد شهید «غلامعلی رشید» (۲)

تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی


تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی
تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی
تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی
تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی
تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی
تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی
تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی
تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی
تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی
تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی
تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی

تصاویر/ برگزاری دومین اجلاسیه شهدای طلبه و روحانی و شهدای مداح خراسان شمالی بیشتر بخوانید »

برگزاری مراسم سالگرد شهادت «رضا سنجرانی» در مشهد

برگزاری مراسم سالگرد شهادت «رضا سنجرانی» در مشهد


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از خراسان رضوی، مراسم هشتمین سالگرد شهیدان مدافع حرم؛ «رضا سنجرانی»، «سید محمد حسین‌زاده»، «محمدآرش احمدی» و «محمد امینی» امروز (جمعه)، از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۱ در بلوک ۱۵ بهشت رضا (ع) مشهد برگزار خواهد شد.

در این مراسم؛ «جواد فولادیان» به روایتگری می‌پردازد و «مهدی اکبری» برای حاضران در جلسه، مرثیه‌سرایی خواهد داشت.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

برگزاری مراسم سالگرد شهادت «رضا سنجرانی» در مشهد

برگزاری مراسم سالگرد شهادت «رضا سنجرانی» در مشهد بیشتر بخوانید »