گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: سردار شهید «مهدی کازرونی» فروردین سال ۱۳۳۹ در روستای سعدی واقع در کرمان متولد شد. روزهای انقلاب اسلامی، با دوره نوجوانی او توأم شد، وقتی انقلاب به پیروزی رسید، مهدی هنوز از مرز ۲۰ سالگی عبور نکرده بود، اما تدبیرهای او به عنوان یکی از مسئولین سپاه کرمان بسیاری از توطئههای منافقین و اشرار این منطقه کویری را خنثی کرد.
او در ۲۱ سالگی از مسئولین سپاه کردستان (مهاباد) بود. درایتش در فرماندهی باعث شد تا در شهرهایی که پای مهدی به آنجا میرسید صلح و آرامش برقرار شود و سرانجام در آبان سال ۱۳۶۲ در عملیات والفجر مقدماتی به شهادت رسید.
در ادامه خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس با همسر شهید «محمدمهدی کازرونی» به گفتوگو نشسته است که از نظر مخاطبان گرامی میگذرد.
حمیده مولایی معلم بازنشسته آموزش و پرورش و همسر شهید مهدی کازرونی اظهار داشت: محمدمهدی در سال ۱۳۳۹ در روستای سعدی از توابع کرمان به دنیا آمد، دوران ابتدایی را در همان روستا درس خواند و، چون در روستای سعدی مقطع راهنمایی و دبیرستان وجود نداشت، برای تحصیل در مقطع راهنمایی و دبیرستان به کرمان عزیمت کرد. قبل از انقلاب وارد دبیرستان نظام شد. وقتی به ایشان میگفتیم چه اصراری داری در دبیرستان نظام درس بخوانی؟ میگفت که میخواهم همه آموزشهای نظامی را یاد بگیرم تا بتوانم در راه خدمت به اسلام از آنها کمک بگیرم. در دبیرستان نظام بعد از یک سال تحصیل، به عنوان فرد خرابکار که در نظام اخلال ایجاد کرده، دستگیر و زندانی شد و بعد از آزادی هم از مدرسه اخراج شد.
مولایی ابراز داشت: حاج مهدی از کودکی با قرآن مأنوس بودند و همیشه در خانه نوار قرآن میگذاشتند و همراه با نوار، خودش هم قرآن را قرائت میکرد. گاهی همسایهها میگفتند مگر کسی مرحوم شده که نوار قرآن گذاشتهاید؟ و آقامهدی میگفت قرآن راه زندگی ماست مگر قرآن فقط برای اموات است ما زندهها هم باید قرآن بخوانیم. عاشق و منتظر امام زمانش بود و همیشه دعای عهد میخواند و اشک میریخت و با امام زمان حرف میزد که تا کی باید منتظر بمانم. حتی هم رزمانش میگویند، لحظه شهادت نیز درخواست کرده بود تا قرآن را از جیبش بیرون بیاورند و بعد از بوسه بر قرآن آرام گرفت.
همسر شهید کازرونی در مورد نحوه آشناییشان با شهید به سابقه فامیلیشان اشاره کرد و گفت: من دختر عمه شهید هستم و از هم شناخت داشتیم، هشتم شهریور سال ۱۳۵۹ به عقد هم درآمدیم که حاصل سه سال زندگی مشترکمان سه فرزند پسر هست به نام های بشیر، نذیر و ظهیر. بشیر و نذیر فرزندان اول ما که دوقلو هستند زمان شهادت پدر یک سال و چند ماه داشتند، دو ماه بعد از چهلم شهید، ظهیر فرزند سومم دنیا آمد. البته یک پسر هم بنام محمد اول ازدواجمان از کردستان آورده بودیم که با ما زندگی میکرد، تا اینکه ازدواج کرد و الان چهار فرزند دارد و در قم ساکن است.
وی افزود: حاج مهدی فردی با ایمان پر انرژی، شجاع و خلاق بود. قبل از ازدواج، در جبهه غرب مشغول بود، در مورد شرایط کاریاش با من صحبت کرده بود، اینکه امکان دارد مدتها در منطقه باشد و در مورد این مسئله با هم به توافق رسیدیم، و قرار بر این شد هر دو گوش به فرمان و پیرو امام و ولایت باشیم. ولایتپذیری، اخلاص و شجاعت شهید، زبانزد خاص و عام بود، حاج مهدی قبل از اینکه شهید شود، شهید زندگی کرد.
مولایی گفت: آقا مهدی جزو اولین کسانی بود که به سپاه پاسداران پیوست و در سال ۵۹، قبل از ازدواجمان در منطقه کردستان مشغول مبارزه با گروهکهای ضد انقلاب بود که حدود پنج روز مرخصی آمد، جشن عروسیمان که برگزار شد، دو روز بعد از جشن مجددا به جبهه کردستان برگشت. سه روز بعد از رفتن ایشان من نیز به سپاه منطقه کردستان رفتم و به رزمندگان آنجا ملحق شدم. زمانی که ما در منطقه کردستان بودیم، در مهاباد مسئولیت فرهنگی و روابط عمومی شهید فخریزاده با آقا مهدی بود و من افتخار این را داشتم که نیروی زیر دستشان باشم. در سپاه مهاباد در قسمت روابط عمومی، کارهای فرهنگی انجام میدادیم مثل آماده کردن صوت داستانهایی برای کودکان جهت پخش از رادیو در راستای اهداف جمهوری اسلامی.
مولایی خاطرنشان کرد: در قسمت آموزش نظامی خواهرانی که به منطقه اعزام میشدند در روزهای اول توجیه آنها نسبت به منطقه و آموزش نظامی مانند نحوه استفاده از اسلحه ژ۳ و کلت و نارنجک بر عهده من بود، از طرفی بازجویی خانمهایی که از گروهکهای دموکرات و کوموله دستگیر میشدند را هم به من سپرده بودند. یکی دیگر از کارهایی که زمان انقلاب در خانه انجام میدادیم و با هم همکاری داشتیم، تهیه کوکتلمولتوف بود، البته بانی و آموزشدهنده این کار نیز حاج مهدی بود.
وی ادامه داد: آشنایی بنده با شهید فخری زاده هم به این دوران برمیگردد، اخلاص و تقوای شهید فخری زاده زبانزد بود. یک نیروی فعال دلسوز دغدغهمند که حتی دغدغه جوانان منطقه کردستان را هم داشت. اکثر جوانان، آن زمان شهید شدند و ما از قافله شهدا جا ماندیم. امروز بیشتر از قبل باید حواسمان جمع باشد، برخی با انجام کارهای ضد فرهنگی، میخواهند یاد آن روزها را از خاطر ملت ایران پاک کنند و از تکرار اسم جنگ و اسم مناطق جنگی، «خرمشهر»، «شلمچه»، «دو کوهه» و … عصبانی میشوند.
مولایی با اشاره به همرزمی شهید کازرونی با شهید سلیمانی گفت: شهید سلیمانی درباره شهید کازرونی گفته است که «برادر مهدی یکی از سرداران اسلام بود و از ابتدا تمام لحظات عمر خود را با انقلاب سپری کرد. مهدی با داشتن سه فرزند کوچک همیشه یار و مددکار انقلاب بود و در لشکر همیشه کلید قفلهای بسته برای ما بود. اگر بخاطر خدا و وعدههای خدا نبود این مصیبت باید کمر ما را میشکست. هنوز نغمههای یا زهرا و یا مهدی شهید کازرونی در ذهن و نظر ماست».
انتهای پیام/ 112