شهرری

سگ گردانی در جنوب تهران هم ممنوع شد

سگ گردانی در جنوب تهران هم ممنوع شد



دادستان عمومی و انقلاب ری از اجرای طرح ممنوعیت سگ‌گردانی در معابر عمومی این شهرستان خبر داد و تأکید کرد متخلفان با برخورد قضایی مواجه خواهند شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد مهدی رحیمی از اجرای طرح ممنوعیت سگ‌گردانی در معابر عمومی این شهرستان خبر داد.

دادستان عمومی و انقلاب ری اظهار کرد: بر اساس ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی، هرگونه اقدام که موجب اخلال در نظم و آسایش عمومی یا تهدید سلامت جامعه شود، ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.

رحیمی با اشاره به نگرانی‌های بهداشتی ناشی از سگ‌گردانی در معابر عمومی گفت: متأسفانه شاهد افزایش مواردی مانند آلودگی معابر، انتقال بیماری‌های مشترک انسان و حیوان و ایجاد محیط ناسالم برای شهروندان هستیم که این موارد نقض مقررات بهداشتی و محیط‌زیستی است.

وی با تأکید بر جایگاه ویژه شهرری به عنوان یکی از شهرهای مذهبی کشور تصریح کرد: این شهرستان به دلیل وجود حرم مطهر حضرت عبدالعظیم (ع) و سایر اماکن مقدس، از حساسیت بالایی برخوردار است و ما موظفیم از ارزش‌های دینی و فرهنگی مردم این منطقه صیانت کنیم.

رحیمی در پایان هشدار داد: با متخلفان این مقررات به صورت قانونی برخورد می‌شود و شهروندان می‌توانند موارد تخلف را از طریق مراجعه به دادسرا اطلاع دهند.

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سگ گردانی در جنوب تهران هم ممنوع شد بیشتر بخوانید »

فیلم/آتش‌سوزی در برج بام ری؛ عملیات اطفای حریق در جریان

فیلم/آتش‌سوزی در برج بام ری؛ عملیات اطفای حریق در جریان



حادثه آتش‌سوزی در یک واحد مسکونی واقع در طبقه پنجم برج بام ری در خیابان ایرانیت رخ داد و هم‌اکنون ۴ دستگاه خودروی آتش‌نشانی مشغول مهار آتش هستند.


دریافت
۶۹۶ KB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/آتش‌سوزی در برج بام ری؛ عملیات اطفای حریق در جریان بیشتر بخوانید »

مادر شهید حاج کاظم نجفی رستگار آسمانی شد

مادر شهید حاج کاظم نجفی رستگار آسمانی شد


مادر شهید حاج کاظم نجفی رستگار آسمانی شد
 
به گزارش نوید شاهد؛ پیکر مطهر این مادر شهید روز سه‌شنبه ۱۱ دی‌ماه ۱۴۰۳ بعد از تشییع در شهرری در قطعه ۲۵ بهشت زهرا (س) در جوار پدر شهید به خاک سپرده می‌شود.
 
حاج کاظم فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا بود که ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ به شهادت رسید و پیکرش بعد از ۱۳ سال بازگشت.
 
انتهای پیام/



منبع خبر

مادر شهید حاج کاظم نجفی رستگار آسمانی شد بیشتر بخوانید »

عکس/ ری، میراث‌دار کهن ایران

عکس/ ری، میراث‌دار کهن ایران



ری یکی از شهرهای مهم ایران باستان و کهن‌ترین شهرهای جهان است به‌طوری‌که این منطقه را در گذشته «شیخ البلاد» می‌گفتند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ‌تاریخ سکونت در این شهر به ۶۰۰۰ سال پیش از میلاد برمی‌گردد. ری در لغت به معنای شهر سلطنتی است و در دوره زیاریان و نیز سلجوقیان پایتخت ایران بوده است.

‌با وجود اینکه شهر ری مرکز شهرستان ری است، این شهر منطقه ۲۰ شهرداری تهران نیز محسوب می‌شود. در فرهنگ عامیانه به این شهر به واسطه مدفون بودن حضرت عبدالعظیم حسینی (علیه‌السلام)، شاه عبدالعظیم نیز می‌گویند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عکس/ ری، میراث‌دار کهن ایران بیشتر بخوانید »

اعزام به جبهه با شناسنامه برادر/ فرماندهی در وسط آتش و مجروحیت

اعزام به جبهه شهید زمانلو با شناسنامه برادر/ فرماندهی در وسط آتش و مجروحیت


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: هنوز ریش و سبیل‌هایش درنیامده بود که عزم رفتن به جبهه کرد، جوان ۱۷ ساله اهل شهرری تهران که از ابتدای انقلاب و در ابتدای نوجوانی دلش را به مهر امام گره زد و وقتی فرمان او برای پیوستن جوان‌ها به جبهه را دید همه همتش را به کار گرفت که قطره‌ای از دریای رزمنده‌های مسیر حق باشد.

حسن درس خوانده مکتب امام و اهل بیت بود، کودکی و نوجوانی‌اش در مسجد گذراند و روح و جانش را محبت به دین و انقلاب پیوند داد، برای همین دور از ذهن نبود در روز‌هایی که کشور و انقلاب به خطر افتاده دست روی دست بگذارد و با حمله بعثی‌ها بی تفاوت از این اتفاق بگذرد، همین شد که در اواسط نوجوانی خود را به آب و آتش زد تا راهی جبهه شد.

داوود، برادر بزرگتر حسن زمانلو، خود از مردان جبهه و جنگ و راوی خاطرات برادر است که در گفت‌وگو با خبرنگار دفاع‌پرس آن را مطرح کرده است و مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

شادی بازگشت امام به تهران

ما شش برادر و خواهر بودیم که حسن چهارمین فرزند خانواده، متولد سال ۱۳۴۴ و ۲ سال از من کوچکتر بود. به واسطه فاصله سنی کممان با هم رابطه خوبی داشتیم ضمن اینکه حسن نسبت به خواهر و برادر کوچمان احساس مسوولیت زیادی داشت و توی رفت و آمد به مدرسه همراهشان می‌رفت.

دایی و پسردایی‌های ما فعالیت انقلابی و مذهبی زیادی داشتند و ارتباط خوب ما باعث شد تاثیر زیادی در زندگی ما داشته باشد. زمانی که امام خمینی به ایران برگشت حسن همراه دایی برای استقبال از امام به بهشت زهرا (س) رفتند، یادم هست که حسن چقدر خوشحال بود. همراه دایی در مسجد قائمیه فعالیت‌های مذهبی و تلاوت قرآن داشت و بعد‌ها هم در مسجد فاطمیه کوچه خودمان پایگاه بسیج را فعال کرد.

جعل شناسنامه برای رفتن به جبهه

همان اوایل انقلاب عضو بسیج شد. وقتی جنگ با اینکه سن کمی داشت و اجازه ثبت نام به او نمی‌دادند شناسنامه مرا به پایگاه برد تا برای اعزام به جبهه نام نویسی کنند. یکی از دوستان به پدرم در مسجد خبر داده بود پسرت برای رفتن به جبهه ثبت نام کرده، پدر آمد به من گفت تو رفتی ثبت نام؟ گفتم من قصد رفتن به جبهه دارم، ولی هنوز ثبت نام نکردم، از حسن پرسیدیم متوجه شدیم با شناسنامه ثبت نام کرده. خب به جبهه علاقه زیادی داشت و موفق شد سال ۱۳۶۱ سمت سقز و بانه برود. ۴ ماه آنجا بود و بعد مدتی مرخصی آمد و مجدد به جنوب اعزام شد. در آنجا فرماندهی یکی از بخش‌های تیپ‌عبدالعظیم را برعهده داشت.

اعزام به جبهه با شناسنامه برادر/ فرماندهی در وسط آتش و مجروحیت

خیلی سر به زیر و آرام بود. از همان بچگی روی نماز و روزه‌اش حساسیت داشت. کلاس قرآن می‌رفت و مسجد فعالیت می‌کرد. هم پدر مادر، و هم فامیل از او رضایت داشتند. زمانی که آیت الله بهشتی شهید شد یکی از دوستان حسن به شهید توهین کرده بود که همین باعث شد حسن خیلی ناراحت شود و می‌گفت نباید پشت شهید حرف بزنید، به خصوص که شما متوجه نمی‌شوید بهشتی چه کسی بود. خیلی وقت‌ها خودش هم از شهادت صحبت می‌کرد و می‌گفت اگر شهید شدم راهم را ادامه ندهید و مراقب انقلاب باشید.

آخرین باری که حسن را دیدم دی‌ماه بود که من از عملیات والفجر ۴ برگشتم خانه، نیمه‌های شب رسیدم و همینکه وارد خانه شدم حسن بیدار شد، حالم را پرسید، چون شنیده بود چند تن از دوستانم مجروح شده‌اند، هرچه گفتم نصف شب است و بخواب گوش نکرد، چراغ‌ها را روشن کرد، کمی نگاهم کرد و سوال پرسید تا مطمئن شود حالم خوب است. دو سه روزی باهم بودیم، حسن هنرستان درس می‌خواند و کمی به کار‌های مدرسه‌اش رسید، زمان مرخصی‌ام که تمام شد مرا برد ترمینال آزادی تا دوباره به جبهه بروم. دیگر او را ندیدم تا اینکه در مریوان بودم که خبر رسید حسن مفقود شده.

اعزام به جبهه با شناسنامه برادر/ فرماندهی در وسط آتش و مجروحیت

برزخ بی خبری چند ساله از وضعیت نامعلوم برادر

عملیات خیبر حسن و دوستانش در مقابل پاتک دشمن که قصد داشت جزیره مجنون را بگیرد ۷۲ ساعت مقاومت کردند، یکی از رفقایش می‌گفت ما دیدیم که حسن تیر به پهلو و سر کتفش خورده، فقط به ما گفت پیشروی کنید و کاری به من نداشته باشید، ماهم جلو رفتیم، اما حملات شدید دشمن باعث شد برگردیم عقب و نتوانستیم حسن را به عقب بکشیم، دیگر نمی‌دانستیم شهید شده یا اسیر.

بعد از آن وقتی اسرا آزاد شدند چندباری از اسرا سراغ حسن را گرفتیم، ولی همه همان حرف‌هایی که پیش از این شنیده بودیم را زدند تا اینکه سال ۱۳۷۴ از طرف سپاه کیف و پلاک حسن را به دایی‌ام دادند و اعلام کردند حسن شهید شده، تصمیم گرفتیم تا بازگشت پیکر چیزی به خانواده نگوییم. در این مدت پدر که چیز زیادی بروز نمی‌داد و مادر هم حرفش این بود که افتخارمان است فرزندمان در راه اسلامی شهید شده. همان سال خبر دادند پیکر پیدا شده و دایی وسایل حسن را به پدر و مادرم داد.

اعزام به جبهه با شناسنامه برادر/ فرماندهی در وسط آتش و مجروحیت

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اعزام به جبهه شهید زمانلو با شناسنامه برادر/ فرماندهی در وسط آتش و مجروحیت بیشتر بخوانید »