به گزارش مجاهدت از مشرق، ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۹۹، صاحب یک شرکت خصوصی با مراجعه به اداره پلیس از سه مرد جوان به اتهام سرقت شکایت کرد و در توضیح به مأموران گفت: «شب گذشته بعد از اتمام کار به خانه برگشتم. در حال استراحت بودم که نگهبان شرکت تماس گرفت و گفت سه مرد جوان با تهدید قمه و چاقو دست و پای او را بسته و اموال شرکت را سرقت کردهاند. بلافاصله به شرکت رفتم و متوجه شدم مقدار زیادی اموال شرکت به مبلغ ۸۰۰ میلیون تومان سرقت شده است.»
با طرح این شکایت نگهبان شرکت مورد تحقیق قرار گرفت. او در توضیح شب حادثه گفت: «سالهاست نگهبان شرکت هستم. آن شب مشغول استراحت بودم که ناگهان سه مرد جوان در حالی که صورتشان را پوشانده بودند وارد شرکت شدند و با تهدید قمه و چاقو دست و پای مرا بستند. لحظاتی بعد در حالی که سارقان مقداری از اموال شرکت را سرقت کرده بودند سوار یک خودروی وانت مزدا شدند و گریختند. بعد از فرار آنها، سینه خیز به طرف تلفن رفتم و به زحمت دست و پایم را باز کردم و شماره صاحب شرکت را گرفتم و از او درخواست کمککردم.»
با به دست آمدن این اطلاعات، تحقیقات در این زمینه آغاز شد و در روند تحقیقات مأموران دریافتند سرقت از سوی فردی آشنا صورت گرفته است. با به دست آمدن این فرضیه سرانجام برقکار شرکت به نام ناصر به عنوان مظنون به سرقت بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او ابتدا سعی داشت جرمش را انکار کند تا اینکه در روند بازجوییها به جرمش اقرار کرد و گفت با همدستی دو نفر از دوستانش به نامهای پرویز و سعید مرتکب جرم شده است و اموال را به مالخری به نام سیاوش فروختهاند. او با رد ادعای صاحب شرکت گفت فقط چند متر از کابلهای برق شرکت را سرقت کرده و ارزش آنها ۳۰۰ میلیون تومان بوده است.
با دستگیری دوستان متهم، سیاوش نیز بازداشت شد. او در اظهاراتش گفت: «پرویز از دوستانم بود و او را میشناختم. روزی با من صحبت کرد و گفت مقداری ضایعات برای فروش دارد و برای فروش آنها کمک خواست. چند روز بعد پرویز با برقکار شرکت به خانهمان آمد و گفت شرکتی که ناصر در آن کار میکند ورشکسته شده است و آنها میخواهند مقداری از اقلام شرکت را به عنوان ضایعات بفروشند. قبول کردم و به عنوان واسطه اقلام را فروختم و پول آنها را پرداخت کردم.»
آن مرد در ادامه گفت: «باور کنید از ماجرای سرقت اطلاعی نداشتم و پرویز و دوستانش در این باره با من صحبتی نکرده بودند. پرویز به خاطر انتقام پای مرا به این پرونده باز کرده است. او همسرش را طلاق داده بود، اما من مدتی بعد از جدایی آنها با همسرش ازدواج کردم به همین خاطر از من کینه دارد.»
با اقرار متهمان پرونده یک بار در دادگاه عمومی صفادشت شهرستان شهریار تحت رسیدگی قرار گرفت، اما با ادعای صاحب شرکت و اصرار او درباره سرقت ۸۰۰ میلیون تومانی از شرکت و انکار متهمان، پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. به این ترتیب پرونده بعد از تعیین شعبه در وقت رسیدگی در یکی از شعب دادگاه رسیدگی خواهد شد.
منبع: روزنامه جوان