شهناز اشکیان

فیلم/ سختی کار پرستاری در دوران جنگ از زبان امدادگر دفاع مقدس

فیلم/ سختی کار پرستاری در دوران جنگ از زبان امدادگر دفاع مقدس

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

فیلم/ سختی کار پرستاری در دوران جنگ از زبان امدادگر دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

ماجرای جلسه اضطراری حاج احمد متوسلیان برای نجات یک زن/ فراری دادن یک امدادگر به دست خواهر عضو کومله

جلسه اضطراری حاج «احمد متوسلیان» برای نجات یک زن/ فراری دادن یک امدادگر به دست خواهر یک عضو کومله


ماجرای جلسه اضطراری حاج احمد متوسلیان برای نجات یک زن/ فراری دادن یک امدادگر به دست خواهر عضو کوملهبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهناز اشکیان امدادگر دوران دفاع مقدس است که سابقه حضور او در فعالیت‌های انقلابی و جهادی، به پیش از انقلاب اسلامی و شرکت در تظاهرات‌ها بازمی‌گردد.

او با شروع جنگ تحمیلی و پس از سپری کردن دوره‌های امدادگری و کمک‌های اولیه به همراه چند تن دیگر از زنان به جبهه‌های غرب و جنوب اعزام شد. در ادامه خاطره‌ای از حضور وی در کردستان در دوران دفاع مقدس را می‌خوانید.

نجات به دست خواهر عضو کومله

اولین اعزامم بهمن سال ۶۰ به استان کردستان بود. وضعیت آن روز کردستان به گونه‌ای بود که وقتی می‌خواستیم از اصفهان اعزام شویم باید یک هفته تا ۱۰ روز در مقر سپاه سنندج می‌ماندیم تا ستون نظامی آماده رفتن به مریوان شود. آن‌وقت با ستون نظامی خود را به شهر مریوان می‌رساندیم، محل ماموریت ما در بیمارستان الله اکبر مریوان بود. چندین بار اتفاق افتاد زمانی که به همراه ستون نظامی حرکت می‌کردیم بین راه ضد انقلاب کمین می‌زد و مجبور بودیم به مقر برگردیم.

یکی از خاطرات فراموش نشدنی‌ام در کردستان مربوط به زمان فراغت از عملیات بود. زمان عملیات به مجروحین رسیدگی می‌کردیم و در زمان‌های دیگر به مدارس می‌رفتیم تا ضد انقلاب مجالی برای فعالیت نداشته باشد. ضد انقلاب داخل آموزش و پرورش نفوذ کرده و آموزش ساخت بمب دست‌ساز و ترور را به دانش آموزان می‌داد. طبیعی بود وقتی وارد مدرسه می‌شدیم و چند روزی را با بچه‌ها می‌ماندیم انس و الفتی به هم پیدا می‌کردیم، همراز هم می‌شدیم و مورد محبت قرار می‌گرفتیم.

یکی از بچه‌ها که همکلاسی من بود همیشه از مشکلات خانه‌شان برایم حرف می‌زد، اینکه خواهر و برادرش جزو کومله بودند و او از این بابت ناراحت بود. چند روز خبری از او نبود، نگرانش شدم، یک روز تصمیم گرفتم سری به منزلش بزنم و حالش را بپرسم. از مدرسه که تعطیل شدیم خودم را به درب خانه رساندم، خودش در را باز کرد، پر از ترس و اضطراب بود، بدون هیچ حرفی دیگری گفت فرار کن، تا جایی که می‌توانی فرار کن. من هم با تمام وجود، تا جایی که توان داشتم جانم را در پاهایم گذاشتم و به سمت مقر دویدم.

چند روز بعد وقتی به مدرسه آمد دیدم پای چشمش کبود است. گفت خدا خیلی تو را دوست داشت؛ تعریف کرد آن روز خواهر و برادرم تو را در راه خانه دیدند و قصد داشتند اسیرت کنند، به خاطر اینکه تو را فراری دادم سه روز بدون آب و غذا مرا به زیرزمین انداختند و بسیار کتک و لگد زدند. تمام بدنش کبود و جای شلاق و لگد بود.

تلاش متوسلیان برای نجات یک زن

چند روز در هفته با اکیپ جهاد سازندگی به روستا‌های دورافتاده از شهر می‌رفتیم، جا‌هایی که امکانات پزشکی نداشتند و به دلیل صعب العبور بودن، مردم، توانایی آمدن به شهر را مخصوصا در زمستان نداشتند. با کمک برادران دارو و پزشک به مردم می‌رساندیم و قبل از غروب آفتاب به مقر برمی‌گشتیم.

آن سال سرمای وحشتناکی بود، بیشتر از یک متر برف آمد، یک روز که در خوابگاه را باز کردیم دیواری از برف مقابل خود دیدیم که امکان رفت و آمد را از ما گرفت. ر همین شرایط به یکی از روستا‌ها سرزدیم که قبل از این نیز چندین مرتبه رفته بودیم. پشت ماشین کانکسی می‌زدیم و آن را پر از دارو می‌کردیم برادران جلوی ماشین می‌نشستند و من و همکارم نزدیک پله کانکس فضای خالی‌ای بود که به کارتن‌ها تکیه می‌دادیم و آنجا می‌نشستیم. آن روز نزدیک غروب آفتاب وقت برگشتن فرا رسید، همه توی ماشین نشستند، من هم آخرین کارتن را توی کانکس جا دادم و تا آمدم خودم بنشینم ماشین حرکت کرد، نزدیک پنج کیلومتر پشت ماشین دویدم، اما من را ندیدند و ماشین راهش را به سمت مقر ادامه داد. تنها وسط جاده مانده بودم، ترس همه وجودم را فرا گرفت. شب روستا دست ضد انقلاب می‌افتاد و یک ساعت با مریوان فاصله داشت، زمین تا چشم کار می‌کرد پوشیده از برف بود. توی جاده نشستم و متوسل به امام زمان (عج) شدم، مردم روستا که دیدند جا ماندم آمدم سراغم، خیلی محبت داشتند و هرکس می‌گفت امشب را در خانه ما باش، می‌دانستم خیلی از این‌ها اعضای خانواده شان عضو کومله و دموکرات هستند. با خودم فکر کردم خوراک گرگ‌ها شوم بهتر است تا خدایی ناکرده به دست ضد انقلاب بیفتم. گفتم همینجا می‌نشینم تا ببینم تقدیرم چیست. زیر لب دعای فرج می‌خواندم. مردم آتش بزرگی برپا کردم و کنارم نشستند در حالی که مدام ذکر می‌گفتم. هرچه به شب نزدیک‌تر شدیم صدای گرگ‌ها از اطراف واضح‌تر شنیده می‌شد، گرگ‌ها در حال پرسه زدن بودند، اهالی روستا گفتند بمانی گرگ تو را می‌خورد، قبول کردم هرچه خدا بخواهد همان می‌شود.

از آن طرف ماشین که به مقر رسید دوست من انقدر به کارتن‌های عقب کانکس مشت زده و گریه کرده بود که همه کارتن‌ها پاره شده بود وقتی رسیدند. تا حاج احمد متوسلیان از موضوع باخبر شد از شدت ناراحتی سریع جلسه اضطراری برگزار کرد. دستور داد ستون نظامی تشکیل شده و بدون من بازنگردند، حتی شده جنازه من را بیاورند. ساعت یک بعد از نصف شب ستون به روستا رسید و من به همراه دوستان به مقر برگشتم. واقعا آن شب یاری امام زمان (عج) را دیدم.

می‌خواهم این را با زبان دل بگویم اگر امروز در کمال آرامش و امنیت نشستیم و هر ساعت از شبانه روز می‌توانیم بیرون از خانه برویم این از زحمات شهدا و خانواده ایثارگران است که از آسایش خود گذشتند تا آسایش نسل‌های بعدی را تامین کنند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

جلسه اضطراری حاج «احمد متوسلیان» برای نجات یک زن/ فراری دادن یک امدادگر به دست خواهر یک عضو کومله بیشتر بخوانید »

بانوان حوزه مقاومت با موضوع زنان، معماران تمدن نوین اسلامی گردهم آمدند

برگزاری نشست «زنان؛ معماران تمدن نوین اسلامی»


بانوان حوزه مقاومت با موضوع زنان، معماران تمدن نوین اسلامی گردهم آمدندبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نشست تخصصی بانوان حوزه مقاومت با موضوع «زنان؛ معماران تمدن نوین اسلامی» به همت سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان در دفاع مقدس و با همکاری موزه انقلاب اسلامی با حضور شهناز اشکیان، معاون امور استان‌های سازمان نشر آثار مشارکت زنان در دفاع مقدس، مریم شادی مدیر پژوهش سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان در دفادع مقدس و جمعی از بانوان محقق و پژوهشگر از کشور‌های فلسطین و لبنان در سالن قصرشیرین موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس تشکیل شد.

شادی در این نشست با تاکید بر لزوم همکاری بین سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان در دفاع مقدس و کشور‌های حوزه مقاومت، اظهار داشت: در چند گام می‌توانیم خدمت شما باشیم و نه تنها کمک کنیم بلکه از کمک‌های شما هم بهره‌مند شویم.

وی گفت: یکی از فعالیت‌هایی که می‌توانیم به صورت مشترک انجام بدهیم بحث حمایت از تشکل‌ها و کارگروه‌های حوزه دفاع مقدس و مقاومت است؛ یعنی مجموعه کارگروه‌هایی را در کشور‌های لبنان، سوریه فلسطین و دیگر کشور‌های حوزه مقاومت ایجاد کنیم و با ارائه مطالب فکری، محتوایی و اجرایی در موضوع مقاومت از این کارگروه‌ها حمایت کنیم.

مدیر پژوهش سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان در دفادع مقدس اعلام کرد: این آمادگی را داریم در حوزه ثبت این تشکل و ایجاد یک پیوند با کارگروه‌های سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان در دفاع مقدس، مثل کارگروه مادران، خواهران، همسران، فرزندان و سلاله‌های شهدا و پژوهشگران عرصه دفاع مقدس همکاری کنیم.

شادی با اشاره به برگزاری دوره‌های مختلف فرهنگی اجتماعی و علمی در جمهوری اسلامی ایران تصریح کرد: می‌توانیم این دوره‌ها را به صورت وبینار و در بستر فضای مجازی با حضور اساتید حاذق برای کلیه بانوان کشور‌های مقاومت هم برگزار کنیم.

وی افزود: بانوان کشور‌های حوزه مقاومت می‌توانند طرح‌های پژوهشی و تحقیقاتی خود را در قالب یک طرح به سازمان ارائه دهند؛ سازمان این طرح‌ها را با همکاری پژوهشگاه دفاع مقدس بررسی می‌کند و این طرح بعد از تصویب می‌تواند از طریق بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس به اسم پژوهشگر به چاپ برسد.

شادی گفت: فصلنامه زنان و حماسه که نخستین فصلنامه تخصصی زنان و دفاع مقدس در کشور است توسط سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان در دفاع مقدس هر فصل مقالات حوزه دفاع مقدس را به چاپ می‌رساند و این ظرفیت را دارد که یک فصلنامه را به کشور‌های حوزه مقاومت اختصاص بدهد.

وی در پایان تاکید کرد: لازمه شروع یک همکاری ثمربخش ایجاد یک انجمن علمی فرهنگی مشترک بین ایران لبنان وفلسطین است.

شهناز اشکیان مدیر استان‌های سازمان نشر آثار و ارزش‌های مشارکت زنان در دفاع مقدس نیز با بیان خاطراتی از حضور خود در دوران دفاع مقدس و ایثارگری‌های آن دوران بر ضرورت همکاری‌های فی مابین ایران و کشور‌های حوزه مقاومت و ضرورت تبادل نظر در موضوع دفاع مقدس و مقاومت تاکید کرد.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

برگزاری نشست «زنان؛ معماران تمدن نوین اسلامی» بیشتر بخوانید »