شهید آرمان علی وردی

حجله‌ها سخن می‌گویند


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: قطعه‌های بهشت در میان شهرها، نام و نشانی بر دل‌ها دارند تا پلی باشند از دنیای خاکی به عرش نور؛ آن لاله‌زار‌هایی که گل‌هایش قصه حماسه‌های خونین را روایت می‌کنند و هر کدام داستانی منحصر بفرد دارند. 

آری! کافی‌ست لحظه‌ای در برابر هر مزار شهیدی بایستی و به سنگ‌مزار و حجله‌اش بنگری تا به عمق داستان او پی ببری؛ داستانی‌هایی که هر کدام سرود اقتدار می‌سرایند و ماجرا‌های فراق کبوتر‌های خونین‌بال و مادران و پدران شکسته‌دل را روایت می‌کنند.

آری! حجله‌ها سخن می‌گویند؛ سخنانی به ارزشمندی یک تاریخ؛ سخنانی به ماندگاری یک موزه؛ موزه‌هایی که آثارشان، رنگ خدایی دارد و هرکدام با سلیقه مادری چیده شده هست.

 آری! حجله‌ها سخن می‌گویند.

گاهی دل‌ها در شلوغی شهرها می‌گیرد و هوس خلوت می‌کند؛ حال چه خلوتگهی بهتر از آن جایی که ملائکه پر می‌کشند و پرواز می‌کنند.

 آری! گاهی بایستی همه دنیا را فراموش کرد و دل به خدا گره زد و خلوت خود را خدایی کرد و به آن لاله‌زاری پای نهاد که قدم به قدم آن، لاله‌ای روییده هست؛ آن‌جاست که اگر خلوت کنی، زیبایی‌های زیادی می‌بینی؛ فقط کافی‌ست تا راه در پیش گیری و عازم بزرگترین گلزار شهدای کشور شوی تا در میان سنگ‌مزارهایش قدم بزنی و به حجله‌هایش بنگری؛ آری! حجله‌ها سخن می‌گویند.

آخر هفته هست؛ دلم هوای خلوتی شهدایی دارد؛ بنابراین سوار مترو می‌شوم و ایستگاه به ایستگاه را طی می‌کنم تا به بهشت‌زهرا (س) می‌رسم. ساعت از ظهر گذشته و خورشید نوید عصر را می‌دهد؛ باد آرامی برگ‌های درختان را می‌رقصاند و هوا هم پاییزی و چیزی بین سرد و گرم هست. از مترو پیاده می‌شوم و قدم‌زنان به گلزار شهدا می‌روم. در مسیر ذهنم درگیر می‌شود تا به بهانه‌ای برای شهدا دست به قلم شوم.

همین‌طور که فکر می‌کنم، به خودم می‌گویم چه سوژه‌ای بهتر از حجله‌های شهدا؛ حجله‌هایی که هرکدام به‌دست خانواده شهیدی آراسته شده و گلزار شهدا را به یک موزه بزرگ تبدیل کرده هست. در همین فکر‌ها هستم که به گلزار شهدا می‌رسم و با تعداد بسیار زیادی از حجله‌ها مواجه می‌شوم که اگر بخواهم از همه آن‌ها بنویسم، چند جلد کتاب می‌شوند؛ لذا تصمیم می‌گیرم که گذرا به حجله‌ها نگاه کنم و از آن‌ها بنویسم.

حجله‌ها سخن می‌گویند

کار خود را از قطعه روح‌الله آغاز می‌کنم؛ همان‌جایی که اغلب شهدای مدافع حرم آرمیده‌اند و البته شهدای لشکر فاطمیون که در جوار آن‌هایند.

سردار شهید امیرعلی حاجی‌زاده که وصیت کرده در جوار شهدای مدافع حرم خاکسپاری شود، به‌همراه همرزمش سردار حاج محمود باقری هم که نگین قطعه روح‌الله هستند؛ همان قطعه‌ای که شلوغی خاصی نسبت به دیگر قطعه‌ها دارد و آن هم برای مزار ۲ شهید، علاوه بر مزار شهیدان حاجی‌زاده و باقری؛ یعنی شهیدان آرمان علی‌وردی و سجاد زبرجدی هست.

حال اگر بخواهم از حجله‌های زیبای این قطعه بگویم، بیشتر حجله‌ها سنگی هست که روی مزار شهدا گذاشته شده و تصویر آن‌ها روی آن نقش بسته هست؛ اما در این میان، حجله شهید مدافع حرم جواد الله‌کرم همچون ضریح، یک جاذبه خاصی دارد.

آری! این‌جا زیارت‌گاه عاشقان و اهل‌یقین هست.

حجله‌ها سخن می‌گویند

پرچم سه‌رنگ ایران؛ همان ایران خدایی، نشانگر مشترک بسیاری از حجله‌هاست که به آن آراسته شده‌اند؛ تزئین درون و بیرون بسیاری از حجله‌ها با پرچم ایران، بیان‌گر یک هدف مشترک شهداست و آن هدف چیزی نیست جز جانی که در راه جمهوری اسلامی ایران فدا شده هست؛ این را زمانی که از قطعه روح‌الله حرکت می‌کنم و در میان قبور مطهر شهدا قدم می‌زنم، می‌بینم. شهدایی که فدا شدند تا این پرچم همیشه و همه‌جا برفراز و سرافراز بماند؛ از شهدای نهضت انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس گرفته تا شهدای مدافع حرم، مدافع امنیت و شهدای دفاع مقدس ۱۲ روزه، همه و همه چنین هدفی را دنبال کردند.

آری! آن‌ها رفتند تا پرچم اسلام، پرچم انقلاب اسلامی خمینی کبیر و پرچم آزادگی و مقاومت، همواره در این جهان پر از ظلم جاودانه بماند؛ و این سخنی دیگر از حجله‌هاست.

قدم‌ زدن خود را در میان قبور مطهر شهدا ادامه می‌دهم تا باز هم نظاره‌گر حجله‌ها باشم؛ حجله‌هایی که خیلی از آن‌ها با پرده آراسته شدند؛ همچون پنجره‌هایی که ما را از فرش به عرش می‌برند.

آری! این هنر مادران شهداست که با عشق و علاقه، چنین حجله فرزند خود را آراسته‌اند؛ پرده‌هایی که در میان آن‌ها تصاویر شهدا همچون نگینی می‌درخشند و به ما می‌گویند که باید برای رسیدن به جایگاه آن‌ها، پرده‌های غفلت را در دنیای پر از خدعه شیطان کنار زد و شاید هم این را می‌گویند که گناه بین دل ما و بین مقام والای شهدا پرده‌ای افکنده هست؛ ای تو که به این حجله‌ها می‌نگری، دنیا تو را به کجا می‌برد؟

آری! این نیز سخنی دیگر از حجله‌هاست.

حجله‌ها سخن می‌گویند

سفره‌های هفت‌سین شهدایی را بخشی دیگر از زیبایی‌ها و جلوه‌های حجله‌های شهدا برای خودم دسته‌بندی می‌کنم؛ نه اینکه حال در دوران نوروز قرار داشته باشیم و مانند آن ایام هفت‌سین‌ها به زیبایی در گلزار شهدا و بر سر مزار هر شهیدی چیده شده باشد؛ نه، بلکه همان سفره‌های هفت‌سین را بسیاری از خانواده‌ها در حجله‌ها ماندگار کرده‌اند و دلیل آن را هم من نمی‌دانم.

اما در ذهن خودم فلسفه‌ای برای آن می‌چینم و گمان می‌کنم که شهدا وقتی در نزد خدا روزی می‌خورند و در بهشت، در جوار رسول خدا (ص) و اهل‌بیت (ع) هستند، زمستانی برای آن‌ها نیست که در پس آن بهاری باشد؛ بلکه هر روزشان بهار و عید هست. این را هم سبزه‌های هفت‌سین حجله‌ها به من می‌گویند که برداشت ذهنی خودم هست.

قاب عکس‌های در حجله‌ها هم خود دیدنی هست؛ از آن شهدای دفاع مقدس که تصاویرشان در جبهه‌ها را در حجله‌های نهاده‌اند تا شهدایی که در سال‌های اخیر در گشوده‌اند و تصاویر باکیفیت‌تر و به‌روزتری دارند؛ اما در این میان تصاویر ولی و مقتدای امت اسلامی یعنی امامین انقلاب هم در حجله‌ها کم نیستند و نشان‌دهنده حقیقت راه شهدا و توصیه اصلی آن‌ها در وصیت‌نامه‌های‌شان یعنی تمسک به ولایت فقیه هست و البته تصاویر والدین شهدا که مرحوم شده و سوی فرزند شهید خود رهسپار شدند. این را هم حجله‌ها به من می‌گویند.

آری! حجله‌ها سخن می‌گویند.

 فقط کافی‌ست که در گلزار شهدا پای گذاری تا این موزه بزرگ را که به‌دست خانواده شهدا آراسته شده‌اند را مشاهده کنی، موزه‌هایی با این همه زیبایی‌ها و آثار به‌جای مانده از شهدا در آن.

آری حجله‌ها با تو سخن می‌گویند.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
حجله‌ها سخن می‌گویند

حجله‌ها سخن می‌گویند بیشتر بخوانید »

انجام ۳۰ هزار عملیات فرهنگی در طرح‌های شهید آرمان

انجام ۳۰ هزار عملیات فرهنگی در طرح‌های شهید آرمان


به گزارش مجاهدت از خبرنگار جامعه دفاع‌پرس، حجت‌الاسلام والمسلمین «علیرضا شیرزاد» رییس مرکز فعالیت‌های دینی شهرداری تهران صبح امروز (یکشنبه) در مراسم هم عهدی ستاد شهید آرمان که در سالن همایش‌های برج میلاد برگزار شد، با بیان اینکه در طرح‌‌های شهید آرمان اقدامات قابل توجهی در محلات، مساجد و مدارس انجام شده هست، اظهار داشت: این اقدامات شامل برگزاری برنامه‌های متنوعی هست که از جمله آنها می‌توان به روزه اولی‌ها، اردو‌های مشهد، جشن‌های روز دختر، جشن‌های نیمه شعبان، ماه مبارک رمضان، اعتکاف‌های دخترانه، فعالیت‌های تابستانی و بیش از ۳۰ هزار عملیات در قالب فعالیت‌های مختلف اشاره کرد.

حجت‌الاسلام شیرزاد ادامه داد: این فعالیت‌ها توسط مربیان و شبکه تربیتی انجام شده و از خداوند متعال، با توسل به اهل بیت و شهدای گرانقدر، به ویژه شهید آرمان علی‌وردی که فعالیت‌های فرهنگی به نام ایشان مزین شده هست.

ادامه دارد…

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

انجام ۳۰ هزار عملیات فرهنگی در طرح‌های شهید آرمان

انجام ۳۰ هزار عملیات فرهنگی در طرح‌های شهید آرمان بیشتر بخوانید »

فیلم/ انقلاب جوان ۱۸ساله و پیرمرد ۹۰ساله را در یک خط بسیج می‌کند

فیلم/ انقلاب جوان ۱۸ساله و پیرمرد ۹۰ساله را در یک خط بسیج می‌کند


امتیاز انقلاب: هم‌خط شدن نوجوان و کهنسال در جهاد


دریافت
7 MB

به گزارش مجاهدت از مشرق، رهبر انقلاب در مراسم بزرگداشت شهید رئیسی و شهدای پرواز اردیبهشت: امتیاز انقلاب این است که می‌تواند شهید آیت‌الله اشرفیِ ۹۰-۸۰ ساله را و شهید آرمان علی‌وردی، جوان ۱۹-۱۸ ساله را، آن پیرمرد ۹۰-۸۰ ساله و این جوان ۱۹-۱۸ ساله را، با فاصله ۴۰ سال، می‌تواند در یک خط قرار بدهد و بسیج کند و به راه بیندازد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ انقلاب جوان ۱۸ساله و پیرمرد ۹۰ساله را در یک خط بسیج می‌کند

فیلم/ انقلاب جوان ۱۸ساله و پیرمرد ۹۰ساله را در یک خط بسیج می‌کند بیشتر بخوانید »

حکم قصاص برای شش نفر از عاملان قتل شهید آرمان علی وردی صادر شد

حکم قصاص برای شش نفر از عاملان قتل شهید آرمان علی وردی صادر شد


براساس رای شعبه سیزدهم دادگاه کیفری برای ۶ نفر از عاملان قتل شهید آرمان علی وردی حکم قصاص صادر شده است.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق، چهارم آبان ماه سال ۱۴۰۱ بود که جوانی ۲۱ ساله تنها به جرم بسیجی بودن توسط سنگ دلانی که از دسته اغتشاشگران بودند به شهادت رسید.

نحوه شهادت آرمان علی وردی به گونه‌ای بود که خیلی از کاربران شبکه‌های اجتماعی از واژه «قتل صبر» برای این شهید استفاده کردند.

از نخستین دقایق اعلام این خبر مأموران پلیس آگاهی تهران به دنبال دستگیری این متهمان سنگ دل بودند تا اینکه در روز ۱۲ آبان ماه موفق به دستگیری ۶ نفر از متهمان اصلی شهادت این طلبه بسیجی شدند.

پس از رسیدگی به پرونده این افراد امروز بابک پاک نیا وکیل متهمان در شبکه مجازی ایکس نوشت:

در پرونده اکباتان در خصوص میلاد آرمون، علیرضا کفایی، امیرمحمد خوش اقبال، نوید نجاران، حسین نعمتی و علیرضا برمرزپورناک با رأی مستشاران شعبه سیزدهم دادگاه کیفری یک حکم قصاص صادر شد.

البته وی نوشته است که رئیس شعبه با این حکم مخالف بوده و رأی اقلیت صادر کرده است.

به گفته پاک نیا این حکم بدوی بوده و قابل فرجام خواهی است.

حکم قصاص برای پنج نفر از عاملان قتل شهید آرمان علی وردی صادر شد

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حکم قصاص برای شش نفر از عاملان قتل شهید آرمان علی وردی صادر شد

حکم قصاص برای شش نفر از عاملان قتل شهید آرمان علی وردی صادر شد بیشتر بخوانید »

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!


مجید محمدولی، نویسنده کتاب آرمان عزیز می‌گوید: پدر شهید کتاب را خوانده ولی مادر شهید می‌گوید من هنوز بخش دوم روایت را نخوانده‌ام و گفته‌ام کسی این بخش را برای من تعریف نکند.

  • آهن پرایس

به گزارش مجاهدت از مشرق، کتاب «آرمان عزیز» با موضوع زندگی شهید امنیت، آرمان علی‌وردی که توسط انتشارات ۲۷ بعثت منتشر شده است به چاپ سیزدهم رسیده و تا یک هفته با تخفیف ۲۵ درصد به فروش می‌رسد.

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!

مجید محمدولی، نویسنده این کتاب در پاسخ به این پرسش که در مقدمه کتاب موضوع فیلم‌هایی که از اداره آگاهی به شما داده شد قابل توجه است. آیا کل ماجرا در این فیلم‌ها معلوم بود؟ می‌گوید: تقریبا آن چه که از روایت شهادت نوشته‌ام و دو بخش ابتدایی و انتهایی کتاب آمده است، در آن فیلم‌ها قابل مشاهده است. فیلم‌ها چند بخش بود، یک سری فیلم‌های دوربین‌های مدار بسته‌ای بود که در شهرک اکباتان موجود بود و دیگری دوربین‌های امنیتی بود که ساکنین و مغازه‌داران کار گذاشته بودند. هر کدام از دوربین‌ها بخش‌هایی از ماجرا را ثبت کرده‌اند. مثلا نیروی‌های اطلاعات و آگاهی فیلم دوربین یک کافه در خیابان ورزش را گرفته بودند.

اما یک سری از فیلم‌ها، تصاویر ثبت شده گوشی‌های همراه متهمین بود. برخی فیلم‌ها را پاک کرده و برخی پاک نکرده بودند. برخی نیز فیلم‌ها را در کانال‌هایی قرار داده بودند که یک سری از فیلم‌ها از آن طریق به دست آمده بود. برخی از فیلم‌ها در شبکه‌های مجازی و معاند منتشر شده بود. این فیلم‌ها به صورت آنلاین و سپس آفلاین دیده شده و حتی چندین بار پخش شده بود.

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!

وی می‌افزاید: پدر شهید کتاب را خوانده ولی مادر شهید می‌گوید من هنوز بخش دوم روایت را نخوانده‌ام و گفته‌ام کسی این بخش را برای من تعریف نکند.

محمدولی درباره شهادت آرمان می‌گوید: فرمانده یگان می‌گوید بچه‌های اطلاعات و لباس شخصی برای شناسایی بروند. دو نفر از بچه‌های اطلاعات آن شب گیر می‌کنند و می‌توانند با صحنه‌سازی فرار کنند. آن‌ها گاز اشک‌آور کوچک داشتند که می‌زنند و فرار می‌کنند. آرمان هیچ کدام از این‌ها را نداشت و نیروی اطلاعات نبود. آرمان بسیجی معمولی گردان بود. آن روز اول به حوزه علمیه رفته بود و دیر رسیده بود؛ بچه‌ها رفته بودند. با آن‌ها تماس می‌گیرد و می‌پرسد کجا هستید؟ به او می‌گویند در اکباتان هستیم. موتور امیرعباس پارسا در یگان بود. می‌گوید موتور من آنجاست. با موتور من بیا. او هم با لباس معمولی خودش که لباس یقه سفید آخوندی است با یک کوله‌پشتی و ماسک به اکباتان می‌رود و وارد گردان می‌شود. چون لباس شخصی بود وارد درگیری‌ها نمی‌شود ولی وقتی فرمانده گردان می‌گوید لباس شخصی‌ها بروند؛ آرمان با خودش می‌گوید من هم لباس شخصی هستم و باید بروم. کسی به او نگفته بود برود. او می‌خواسته کاری انجام بدهد و مفید باشد. همراه بچه‌های اطلاعات می‌رود و پخش می‌شود و دقیقا آنجا که حدود دویست و خورده‌ای نفر آدم را می‌بیند می‌خواسته برگردد که تمام راه‌ها مسدود می‌شود. آرمان باید از بین اغتشاشگران رد می‌شد. گروه مقابل هم تیم‌های شناسایی داشته که اهالی آنجا را می‌شناختند و وقتی به کسی مشکوک می‌شدند گیر می‌دادند. این اتفاق برای آرمان می‌افتد و آن حادثه رخ می‌دهد.

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!
مادر شهید آرمان علی‌وردی

نویسنده کتاب «آرمان عزیز» همچنین درباره حال و هوای گفتگو با خانواده شهید اضافه می‌کند: مصاحبه با خانواده جزو سخت‌ترین مصاحبه‌هایی بود که انجام دادم. حالم بد بود و بدتر می‌شد. این مصاحبه‌ها حین دیدن فیلم‌ها انجام می‌شد. خیلی مراقب بودم که چیزی از دهانم نپرد. در فصل مادر دوران کودکی تا نوجوانی آرمان وجود دارد او بچه‌ای بود که لاکچری بزرگ شده بود. آرمان را لای پر قو بزرگ کرده بودند. به نظر من این زیست، دو بخش جداگانه داشت. سبک زندگی ابتدایی و نوع تربیت پدر و مادر او را به مرحله دوم رسانده بود. پدر و مادر در حالیکه کاملا مراقبش بودند به او آزادی عمل داده بودند. او راهش را خود انتخاب کرده بود.

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!
پدر شهید آرمان علی‌وردی

برای یکی از مصاحبه‌ها ساعت ۷ شب به منزل خانواده آرمان رفتم. چند گروه فیلم‌برداری آمده‌بودند و ساعت ۱۱:۳۰ شب شد. خانواده شام نخورده بودند و تا ۲ نیمه شب مصاحبه کردیم. مصاحبه بعدی وقتی بود که خانواده به همدان دعوت شده بود. مجبور شدم مدتی از مسیر را با آن‌ها بروم و داخل ماشین گفتگو کنیم و بعد برگشتم. این ملاحضات بخاطر حال خانواده بود که در آن روزها داغدار و آشفته بودند. البته هنوز هم حال آن‌ها طبیعی نیست.

در مصاحبه‌هایی که جمع کردم بسیاری از روایت‌ها بین پدر و مادر مشترک بود. روایت مادر رابه دو قسمت تقسیم کردم که قسمتی از به دنیا آمدن آرمان تا نوجوانی و اوایل جوانی‌اش را شامل می‌شود و بخش دوم مربوط به زمانی است که آرمان وارد حوزه و کارهای فرهنگی شده است و رفتار او در خانه تغییر می‌کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است!

مادر «آرمان» هنوز بخش دوم کتاب پسرش را نخوانده است! بیشتر بخوانید »