شهید آوینی

فیلم/ فکه؛ قدمگاه آوینی و قتلگاه ۱۲۰ شهید تشنه لب

فیلم/ فکه؛ قدمگاه آوینی و قتلگاه ۱۲۰ شهید تشنه لب

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ فکه؛ قدمگاه آوینی و قتلگاه ۱۲۰ شهید تشنه لب بیشتر بخوانید »

از یادمان «فکه» چه می دانیم؟

از یادمان «فکه» چه می‌دانیم؟


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، یادمان زیارتی فکه (مقتل شهید آوینی) در جنوب شرقی پاسگاه فکه و شمال غربی پاسگاه چزابه، هم یک نشانه برای گرامیداشت عملیات‌ها و شهدای آن منطقه است و هم یک مقتل ده‌ها شهید دوران دفاع مقدس و روز‌های تفحص.

آب و هوای منطقه فکه بیابانی، گرم و خشک است و خاک رملی آن در هنگام وزش باد گرد و غبار شدیدی ایجاد می‌کند و در وقت بارش باران باتلاقی می‌شود. در بعدازظهر ۳۱ شهریور ۵۹، پاسگاه فکه یکی از محور‌های تجاوز عراق بود. پاسگاه فکه از روز اول مهرماه ۵۹ تا زمان پذیرش قطعنامه در اشغال دشمن باقی ماند.

کاروان‌های راهیان نور برای زیارت یادمان فکه راه زیادی را باید طی کنند به همین دلیل فکه نسبت به برخی از یادمان‌ها، خلوت‌تر است … بعد از پایان جنگ و راه‌اندازی تفحصِ پیکر‌های جا مانده در جبهه، شهدای بسیاری در منطقۀ فکه پیدا شدند که هویت برخی از آن‌ها هرگز مشخص نگردید.

در یکی از عملیات‌های تفحص، پیکر مطهر تعدادی از شهدای گردان‌های حنظله و کمیل در محدودۀ این یادمان کشف گردید. یادمان فکه جایی است برای مرور کارنامۀ عملیات‌های والفجر مقدماتی و والفجر یک و بازخوانی ماجرا‌های تأثیرگذار تفحص.

والفجر مقدماتی

– نام عملیات: والفجر مقدماتی‌

– زمان اجرا: ۱۱/۱۸ /۱۳۶۱

– رمز عملیات: یا الله – یا الله – یا الله‌

– مکان اجرا: منطقه عمومی فکه‌

– ارگان‌های عمل‌کننده: رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی‌

– اهداف عملیات: تصرف پل غزیله و پیشروی به‌سوی شهر العماره عراق

یکی از مسائل مطروحه به هنگام عملیات والفجر مقدماتی، همزمانی عملیات با دهۀ فجر و دیگری برگزاری کنفرانس غیر متعهد‌ها در هنـد بود. همچنین موفقیت‌های بدست آمده در دو عملیات مسلم بن عقیل و محرم، مجموعاً نقش بسزایی در شکل‌گیری خطوط عملیاتی آن مقطع داشت.

سردار «گلعلی بابایی» از رزمندگان دوران دفاع مقدس: «قبل از عملیات «والفجر مقدماتی» ستون پنجم دشمن، خیلی کار کرد؛ یکی از شاخص‌ترین عناصر ستون پنجم، «ابوالحسن بنی‌صدر» بود که با استفاده از سرشاخه‌های خود در داخل کشور اخبار و اطلاعات بسیار محرمانه نظامی را می‌گرفت و این مطالب را از طریق مجاهدین خلق به سفارت عراق در کشور بلغارستان تحویل می‌داد که منجر به لو رفتن عملیات بزرگ زمستانی سال ۱۳۶۱ شد؛ در نتیجه بر اثر هوشیاری دشمن و ایجاد موانع بازدارنده در مناطق شناسایی شده و پاتک‌های سنگین، در عملیات «والفجر مقدماتی» با شکست مواجه شدیم.»

نام این عملیات در ابتدا والفجر بود که پس از عدم حصول نتیجه به والفجر مقدماتی تغییر پیدا کرد.

والفجر یک

– نام عملیات: والفجر ۱

– زمان اجرا: ۲۰/۱/۱۳۶۲

– مدت اجرا: ۶ روز

– مکان اجرا: شمال غربی فکه

– رمز عملیات: یا الله – یا الله – یا الله

– ارگان‌های عمل کننده: سپاه و ارتش

– اهداف عملیات: سرکوب نیرو‌های دشمن و بازپس‌گیری مناطق تحت اشغال

سردار فتح اله جعفری: «عملیات شب ۲۱ فروردین آغاز شد. موانع دشمن پر شمار بود و اطراف هر ارتفاعی را با میدان‌های مین و انواع موانع پوشانده بودند. آتش ایران پرحجم و بی‌سابقه بود. آتش دشمن هم همین‌طور. خبر‌هایی که از خطوط مقدم می‌رسیـد روز‌های والفجر مقدماتی را یادآوری می‌کرد؛ گزارش‌های نیرو‌ها در شب اول عملیات نشان می‌داد والفجر یک نیز همچون والفجر مقدماتی عملیات سختی خواهد بود.»

شهدای شاخص

شهدای تفحص: مجید پازوکی، علی محمودوند، حسین صابری، عباس صابری، علیرضا شعبانی، مهدی فرحزادی، محمود غلامی، امیر تشت زرین، ابراهیم احمدپوری، محمد زمانی و استاد سید مرتضی آوینی

شهیــد علی محمودوند

عشقش گردان «حنظله» و «کمیــل» بود. یک بار پرسیـدم برای چی اینکار را انجام می‌دهی؟ گفت توی والفجر مقدماتی باید این بچه‌ها را به عقب می‌آوردم، نشد. مدیون این‌ها هستم، برگشتم اینجا تا آن کسانی که به من لبخنـد زدند و دست تکان دادند را بگردانم. عکس‌هایی از آن شهدا را نشان می‌داد و می‌گفت منطقه را می‌شناسم کسی غی از من نمی‌تواند این شهدا را در بیاورد، به این‌ها قول دادم. به نظرت ارزش ندارد بعد از چنـد وقت به یک ماد شهیـد گمنام پسرش را تحویل دهیـم؟ خوشحالی همان مادر برای من کافیه …

 محمودوند از نسل سربازان حضرت روح الله (ره) بود. در ششمین روز از تابستان ۴۳ به دنیا آمد و در سال ۶۱ پای در جبهه گذاشت. علی در عملیات‌های بسیاری با عنوان تخریبچی شرکت داشت و این حضور منجر به ۷۰ درصد جانبازی و ۱۰۰ درصد عشق به شهادت شد. محمودوند هم شیمیایی بود و هم و موجی. یک پایش هم در جبهه جا مانده بود و ۲۵ ترکش در بدنش خانه داشتند. حاج علی با وجود این همه مشکل جسمی و یک فرزند معلول به شوق لبخنـد مادران شهدا، سال‌های بعد از جنگ را هم در بیابان‌های خوزستان گذراند و سرانجام در ۲۲ بهمن ۷۹ به آرزوی دیرینه‌اش رسیــد.

منبع: مشرق

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از یادمان «فکه» چه می‌دانیم؟ بیشتر بخوانید »

شهدای مدافع حرم در آکواریوم زندگی نمی‌کردند!


کتاب کشکول میرزاجوادآقا

مراسم رونمایی دو کتاب «کشکول میرزا جواد آقا»؛ روایتی از زندگی شهید مدافع حرم جواد کوهساری و «پاتک علیه پیتوک»؛ روایت مردانگی‌های شهید مدافع حرم سیدهادی سلطان‌زاده در مشهد مقدس برگزار شد.



منبع

شهدای مدافع حرم در آکواریوم زندگی نمی‌کردند! بیشتر بخوانید »

پافشاری شهید خوش‌اخلاق برای عملی کردن حرف امام (ره)

تحلیل شهید آوینی از علت قتل عام مردم توسط منافقین/ پافشاری شهید «خوش‌اخلاق» بر اجرای فرمان امام (ره)


پافشاری شهید خوش‌اخلاق برای عملی کردن حرف امام (ره)به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفا‌ع‌پرس، ایران قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت در مورد پایان جنگ را پذیرفت؛ جنگی که شروعش بر پایه خباثت و قدرت‌طلبی دیگران بود، اما این ختم ماجرا نبود.

هنوز ساعتی از پذیرش قطع‌نامه نگذشته بود که عراق به کمک منافقین، حملات خود را به غرب و جنوب کشور آغاز کرد؛ منافقینی که همیشه داعیه آزادی داشتند اما رفتار وحشیانه‌شان از اذهان هیچ ایرانی پاک نخواهد شد.

صدام هم پس از قطعنامه گویا می‌خواست غرور شکسته شده خویش را ترمیم کند. از همین رو دو روز بعد از قبول رسمی قطعنامه از جانب ایران، از چند محور وارد غرب کشورمان شد و شهر‌های قصرشیرین، خسروی، سر‌پل‌ذهاب و گیلان‌غرب را به تصرف خود درآورد.

به قول سیدمرتضی آوینی: «نفرت مردم از منافقین بیش از صدامیان است و این حقیقت، اگرچه از زمان درگیری‌های درون‌شهری منافقین به‌روشنی قابل ادراک بود، اما در عملیات مرصاد به یقین پیوست. منافقین نیز این حقیقت را از همان آغاز دریافته بودند، وگرنه هرگز دست به ترور و قتل‌عام مردم در درون شهر‌ها و یا مصلا‌های نماز جمعه و مساجد نمی‌زدند.»

عکس آشنا

اردوی راهیان‌نور و بازدید از مناطق عملیاتی غرب کشور توسط خادمین شهدا _ فدک، مرداد امسال برگزار شد. صبح روز عرفه بود که به یادمان عملیات مرصاد رسیدیم. تصاویر شهدای عملیات به تفکیک نام هر شهر بر دیوار نقش بسته بود. عکسی از بچه‌های تهران توجهم را جلب کرد: شهید سعید خوش‌اخلاق.

مادر سعید را چند ماه قبل در کلاس‌های امر به معروف خیابان ایران دیده بودم. با وجود سن و سالی که از او گذشته هم‌چنان فعال و پر انرژی است. یادم می‌آید گفته بود ۳۰ سال پیش و درست مقارن با عید قربان پسرش را بدرقه کرده بود و روز عید غدیر هم خبر شهادتش رسیده بود.

مادر شهید خوش‌اخلاق گفت: «من و همسرم اهل خمینی‌شهر اصفهان هستیم. قبل از ازدواج در یک محله زندگی می‌کردیم. همسرم به خواستگاری آمد. بعد از دو سال نامزدی در سن ۱۴ سالگی ازدواج کردم و ساکن تهران شدیم. همسرم این‌جا مغازه داشت و کار می‌کرد. اولین فرزندم دو سال بعد به دنیا آمد. سعید فرزند سوم بود و سال ۱۳۵۰ به دنیا آمد. از دوران نوجوانی بسیار فعال و بااراده بود. کمربند مشکی جودو داشت. هم‌باشگاهی شهید ابراهیم هادی بود. روحیه پهلوانی داشت. یک روز رفته بود با بچه‌های کوچه بازی کند وقتی به خانه آمد یک کتک حسابی خورده بود. گفتم: سعید! تو ورزشکار هستی برای چه کتک خورده‌ای؟!

گفت: مادر، ما در باشگاه قسم خورده‌ایم که از زورمان جای دیگری استفاده نکنیم.»

بچه‌محل‌ها دور هم جمع شدند

«شهید خوش اخلاق» کوچه‌های خیابان ۱۷ شهریور و محله آهنگ به نام شهدای بسیاری مزین شده است. خانواده خوش‌اخلاق با شهیدان لواسانی و ابراهیم هادی هم‌محله‌ای هستند. مادر می‌گوید: «پسرهایمان با هم بزرگ شدند، قد کشیدند و راهی جبهه شدند. شهید لواسانی در عملیات خرمشهر، شهید هادی در کانال کمیل و سعید در عملیات مرصاد شهید شد. جالب اینجاست که کنار مزار سعید یادبود شهید ابراهیم هادی و به فاصله یک مزار دیگر، مزار شهید لواسانی قرار دارد.

انگار بچه‌محل‌ها با اینکه در نقاط و زمان‌های مختلف شهید شدند، اما عاقبت دور هم جمع شدند. مادر شهید لواسانی حتی نتوانست پیکر بی‌سر پسرش را برای آخرین‌بار ببیند. چه بسیارند خانواده‌هایی که حتی نمی‌دانند عزیزان‌شان کجای ایران به خاک سپرده شده‌اند. جوان‌هایمان رفتند، خانواده‌ها آن‌قدر سختی کشیدند، آنوقت بعضی‌ها به‌ خاطر مشکلات اقتصادی و اجتماعی و یا مسئله حجاب مدام ابراز ناراحتی و شکوِه می‌کنند و قدر ناشناسند. آدم دلش می‌گیرد.»

امام گفته‌اند همه باید بروند

مادران شهدا با صبوری خاطراتی را برایمان تعریف می‌کنند که شاید روح‌شان را هربار زخمی و زخمی‌تر کند. این زن‌ها خودشان شاهدان بی‌ادعای زمانه‌اند. مادر در بیان خاطرات آن روز‌ها می‌گوید: «سعید اولین‌بار زمستان سال ۶۶ و چند ماه قبل از عملیات مرصاد راهی جبهه شد. با اینکه محصل بود می‌گفت: وظیفه من در شرایط کنونی، دفاع از وطن است. چند ماه بعد یعنی مرداد سال ۶۷ و حمله منافقین به غرب کشور دوباره به جبهه رفت.

خیلی از دوستان و هم‌محله‌ای‌ها همراهش بودند. سعید تصمیمش را برای رفتن گرفته بود و گوشش به حرف هیچ کس بدهکار نبود. یکی از پسرانم را در تصادف از دست داده بودم. به همین علت تمام اقوام از سعید می‌خواستند که بماند تا نکند اتفاقی برایش بیافتد و خانواده را دوباره داغدار کند اما او دائم تکرار می‌کرد «امام گفته همه باید بروند، پس باید بروم» و راهی کردستان شد.

خانوادگی رفته بودیم اصفهان برای تشییع یکی از اقوام که شهید شده بود. وقتی برگشتیم، خبر شهادت سعید را به پدرش دادند. من نمی‌توانستم باور کنم. ۱۰ روز بیش‌تر از رفتنش نمی‌گذشت. عید قربان بود که بدرقه‌اش کردیم و رفت و روز عید غدیر در سن ۱۷ سالگی به شهادت رسید. در عملیات مرصاد حدود ۴۰۰ شهید دادیم که پیکر خیلی از شهدا برنگشت اما الحمدالله پیکر سعیدم را خیلی زود در آغوش گرفتم.»

سه دهه آرزو

حضور مادران شهدا در اردو‌های راهیان‌ نور و مقتل پسران‌شان، صحنه‌های‌ عاشقانه، ولی دردناکی را رقم می‌زند. راه رفتن با عصا روی خاک‌هایی که می‌دانی روزی فرزندت را به آغوش کشیده صبر زینبی می‌خواهد. خانم خوش‌اخلاق ۳۰ سال در آرزوی دیدن مقتل سعید به سر برد و سرانجام بهار امسال به آرزویش رسید.

«مناطق عملیاتی جنوب کشور را زیاد رفته بودم اما تا امسال غرب نرفته بودم. خیلی دلم می‌خواست محل شهادت سعید را ببینم. چندین‌بار ثبت‌نام کرده بودم، اما جور نمی‌شد. تا اینکه بهار امسال قسمتم شد. بعد از ۳۰ سال رفتم و عقده‌های چندین ساله‌ام را خالی کردم. آن‌جا حال دیگری داشتم. اصلا قابل وصف نیست.»

ارادت به شهدا با هر رنگی

او پا جای پای پسرش گذاشته است. جبهه‌اش عوض شده اما نگاهش به همان مسیر است. از فعالیت‌هایش در مسیر امر به معروف برایمان می‌گوید: «در گروه مردمی آمرین به معروف «صراط» فعالیت دارم. استاد تقوی کلاس‌های آموزشی دارد و به افراد یاد می‌دهد که چگونه «امر به معروف» و «نهی از منکر» را به‌ طور صحیح در جامعه اجرا کنند. البته فقط در مورد حجاب نیست. در مورد رعایت حقوق همسر و فرزند و همسایه نیز مطالب مهم و کاربردی را یاد می‌گیریم. افراد شرکت‌کننده در طرح صراط همه جوان هستند. من پیر آن جمع هستم. در این طرح، نحوه بیان را همراه با کتاب و جزوه آموزش می‌دهند.

خاطره‌ای از همین فعالیت‌ها دارم. به دختر جوان و بد‌حجابی در خیابان به نرمی تذکری دادم و رد شدم اما به تندی و پرخاش با من صحبت کرد. دلشکسته شدم. دست خودم نبود. اشکم جاری شد. دختر جوان که با من هم‌مسیر بود نگاهی کرد و متوجه شد. آمد جلو و از من دلجویی کرد. به او گفتم: تو مثل دختر من هستی. من به‌ خاطر پسرم که خونش را برای این مملکت داده است می‌خواهم حجابت را رعایت کنی. جا خورد و خیلی منقلب شد. من را بوسید. حلالیت طلبید و موهایش را پوشاند. گفت: از پسرت بخواه برایم دعا کند.

همیشه وقتی سر مزار سعید می‌روم ناخودآگاه یاد آن دختر می‌افتم. معتقدم جوان‌های ما با هر رنگ و حجاب و روشی که دارند هنوز ارادت خاصی به شهدا دارند. اسم شهدا که به میان می‌آید، گویا پذیرش آن‌ها در مسائل شرعی و دینی بیش‌تر می‌شود.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

تحلیل شهید آوینی از علت قتل عام مردم توسط منافقین/ پافشاری شهید «خوش‌اخلاق» بر اجرای فرمان امام (ره) بیشتر بخوانید »

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس



تشییع مرحوم محمدسرور رجایی

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پیکر مجاهد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، راوی شهدای مشترک ایران و افغانستان، نویسنده و شاعر، مرحوم محمدسرور رجایی، ظهر امروز در قطعه ۲۹ بهشت زهرا و در جوار شهید آوینی و شهدای دفاع مقدس به خاک سپرده شد.

بنابرین گزارش، در این مراسم که با حضور خانواده، آشنایان مرحوم رجایی و همچنین برخی مسئولان و فعالان جبهه فرهنگی انقلاب از جمله حجت الاسلام قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، مهدی دادمان، رئیس حوزه هنری، سیداحمد عبودتیان، مسئول بنیاد خاتم الاوصیا، مجید بذرافکن، معاون فرهنگی سپاه پاسداران، حسین شاهمرادی، مدیر موسسه انتشارات امیرکبیر، علی‌محمد مودب، مدیر موسسه ادبی شهرستان ادب، وحید جلیلی، مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب، میلاد عرفان پور، شاعر، سید مسافر، مداح و مدافع حرم افغانستانی، محسن مومنی شریف، مدیر سابق حوزه هنری، محمدرضا شهبازی، مدیرباشگاه طنز و کاریکاتور انقلاب اسلامی برگزار شد پیکر مرحوم محمدسرور رجایی، از قطعه شهدای مدافع حرم لشکر فاطمیون به سمت قطعه ۲۹ تشییع و تدفین شد.

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس

براساس این، گزارش محمدسرور رجایی پژوهشگر و نویسنده افغانستانی، سحرگاه پنجشنبه بر اثر عوارض ناشی از ابتلا به کرونا درگذشت.

رجایی بیست سال آخر عمر با برکتش را صرف جمع آوری اطلاعات و خاطرات مربوط به شهدای ایرانی جهاد افغانستان و شهدای افغانستانی دفاع مقدس کرد.

«از دشت لیلی تا جزیره مجنون» خاطرات رزمندگان افغانستانی دفاع  مقدس، «ماموریت خدا» هفت روایت از احمدرضا سعیدی شهید ایرانی جهاد اسلامی افغانستان و کتاب  «در آغوش قلبها» اشعار و خاطرات مردم افغانستان از امام خمینی آثار منتشرشده از مرحوم رجایی‌ است.

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس

کتاب خاطرات «شهید دکتر سیدعلی شاه موسوی گردیزی» از فرماندهان جهادی افغانستان که بدست داعش ترور شد دیگر محصول تلاشهای محمدسرور رجایی‌ است که بزودی منتشر می‌شود.

دبیری چند دوره جشنواره «قند پارسی»، جشنواره خانه ادبیات افغانستان و انتشار مجله باغ ویژه کودکان افغانستانی نیز از دیگر فعالیتهای وی در این سالها بود.

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس

مرحوم رجایی از اعضای دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و نیز عضو هیأت تحریریه مجله‌های سوره و راه بود و ده‌ها مقاله یادداشت و گزارش درباره روابط فرهنگی ایران و افغانستان از او به یادگار مانده است.

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس

مرحوم رجایی از حدود یک هفته قبل به علت ابتلا به کرونا در بیمارستان میلاد تهران بستری بود.

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس



منبع خبر

«آوینی افغانستان» در جوار شهدا آرام گرفت +‌ عکس بیشتر بخوانید »