شهید ابومهدی المهندس

الحیدری: درک حاج قاسم سلیمانی بدون امام خامنه‌ای معنی ندارد

الحیدری: درک حاج قاسم سلیمانی بدون امام خامنه‌ای معنی ندارد


به گزارش مجاهدت به نقل ازگروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، به مناسبت دومین سالگرد شهادت سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس و شهدای جبهه مقاومت مراسم گرامیداشت «یاران حاج قاسم» در مسجد پیامبراعظم (ص) وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برگزار با حضور فرماندهان جبهه مقاومت از کشور عراق برگزار شد.

سید هاشم الحیدری دبیر کل جنبش اسلامی عهدالله عراق اظهار داشت: حاج قاسم سلیمانی مرد میدان، عاشق و مخلص بود و ترسی در دل نداشت. او در جبهه‌های مقاومت سوریه و عراق حاضر شد.

الحیدری: درک حاج قاسم سلیمانی بدون امام خامنه‌ای معنی ندارد

وی افزود: زمانی که تکفیری‌ها در دمشق به نزدیکی سفارت جمهوری اسلامی ایران و کاخ ریاست جمهوری رسیدند همه اعم از دوست و دشمن حتی بزرگان مقاومت گفتند سوریه تمام شد. فقط یک نفر گفت ما اجازه نمی‌دهیم که سوریه به دست تکفیری‌ها بیفتد و آن شخص امام خامنه‌ای است. ایشان حاج قاسم سلیمانی را به سوریه فرستادند و حاج قاسم به عنوان سفیر ولایت فقیه به سوریه آمد. بعد از چند سال سوریه آزاد شد و داعش به عراق رفت و دومین شهر بزرگ عراق یعنی موصل را ساقط کرد. نقشه داعش در ان زمان حضور در سامرا و تخریب آرامگاه امامین عسکریین بود.

دبیر کل جنبش اسلامی عهدالله عراق بیان کرد: من آن زمان در بغداد بودم و دیدم که حاج قاسم سلیمانی قبل از صدور فتوای آیت‌الله سیستانی در عراق حاضر بود و مانع به نتیجه رسیدن یک فتنه بزرگ شد.

سید هاشم الحیدری گفت: اگر حاج قاسم و دوستانش به عراق و سوریه نمی‌رفتند الآن داعش در شهر‌های ایران بودند. مدافعان حرم در ادامه انقلاب امام حسین (ع) و دفاع مقدس به میدان جنگ رفتند و اگرچه در ظاهر از حرم اهل بیت (ع) دفاع کردند، اما در واقع هدفشان دفاع از حریم حال حاضر که همان نظام جمهوری اسلامی ایران است، بود. این جبهه، جبهه ولایت است و امام خامنه‌ای فرمانده آن بود.

وی ادامه داد: همانطور که ما می‌گوییم مالک اشتر بدون امام علی (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) بدون امام حسین (ع) معنی ندارد، حاج قاسم سلیمانی بدون امام خامنه‌ای معنی ندارد.

دبیر کل جنبش اسلامی عهدالله عراق بیان کرد: انقلاب اسلامی با یک فریاد شروع شد و سپس به یک نظام تبدیل شد. هم‌اکنون زمان ما، زمان عین‌العمار نیست و امام خامنه‌ای با وجود افرادی، چون حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی‌المهندس تنها نیست. امروز زمان پیروزی‌های ما است.

خانواده معظم شهدا بزرگترین سرمایه نرم‌افزاری انقلاب اسلامی هستند

سردار رمضان شریف سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: همه شهدای ما اعم از شهدای دفاع مقدس، شهدای مدافع حرم و در رأس آن‌ها حاج قاسم سلیمانی عزیز ارادت ویژه‌ای به حضرت فاطمه زهرا (س) داشتند و از این جهت تقابل این جلسه با دومین سالگرد شهادت حاج قاسم و گرامیداشت شهدای عزیزی که امروز ما میزبان آن‌ها بودیم و آن‌ها به خانه خودشان بعد از سال‌ها دوری برگشتند و یک بار دیگر خاطرات دوران دفاع مقدس، دوران سرتاسر ایثار، شجاعت، شهامت، اخلاص و از خود گذشتگی را به یاد ما آوردند و یک بار دیگر به نسل امروز ما یادآوری کردند که برای از بین بردن صدام و حزب بعث، برای حفظ تمامیت ارضی کشورمان، برای حفظ آرمان‌های انقلاب اسلامی‌مان و برای به زمین نماندن فرامین امام راحل بنیانگذار انقلاب اسلامی چه جانانه و چه عاشقانه دعوت حق را لبیک گفتند، اهمیت دارد. امروز شهدا چراغ و ستارگان راهنمای ما برای پیمودن راه نورانی امام که چیزی الا راه نورانی پیامبر اعظم و اهل بیت طاهرینش نبود، هستند. ما با پیمودن راه امام و اهل بیت (ع) به سعادت دنیا و آخرت می‌رسیم.

وی افزود: امروز ۲۵۰ شهید در تهران و ۲۴ استان کشور بعد از سال‌ها که ما از دوران دفاع مقدس فاصله گرفتیم یک پیام معناداری به دنیا مخابره کرد و آن این بود که این ملت پای آرمان‌ها، اعتقادات و باور‌های خودش ایستاده است و کسانی را که در آن مقطع حساس برای استقلال و حفظ آرمان‌ها و حیثیت این کشور پا به میدان مبارزه گذاشته‌اند، هرگز فراموش نمی‌کند. گذر زمان نمی‌تواند آن ایثارها، شهامت‌ها و اخلاص‌ها را به فراموشی بسپارد. دنیا امروز شاهد است که از صدام و ژنرال‌های قد کشیده و آموزش دیده او در کره خاک خبری نیست. این به برکت شهامت و حضور جانانه و معنادار این شهیدان و هزاران شهید این سرزمین است. به برکت حضور جانانه فرزندان شما ملت که امروز ملقب به جانباز و آزاده هستند و در بین شما زندگی می‌کنند. خانواده معظم شهدا بزرگترین سرمایه نرم‌افزاری انقلاب اسلامی هستند.

سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیان کرد: امروز شما دیدید ملت ما از شهدا و خانواده عزیز آن‌ها چه تکریمی به جا آوردند. دنیا دو سال قبل در چنین روز‌هایی یک بار دیگر اراده مردم ایران را در پایبندی به احکام نورانی اسلام و فرهنگ اهل بیت و در تکریم و تجلیل کسانی که برای تحقق آرمان‌های انقلاب تلاش کردند، در تشییع جنازه حاج قاسم عزیز دیدند. رهبر معظم انقلاب آن تشییع جنازه را جز بی‌نظیرترین حضور‌های میدانی از ابتدای انقلاب تا به امروز توصیف فرمودند.

سردار رمضان شریف ادامه داد: مکتب حاج قاسم برای امروز همه ما درس‌های آموختنی دارد. دیگران بدانند و آگاه باشند که مردم ایران مردمانی فهیم، با هوش و قدرشناس هستند. علی رغم اینکه امپراتوری رسانه‌ای کشور در طول سال‌های گذشته همواره نوک حملات خودش را به نیروی قدس سپاه و در رأس آن حاج قاسم قرار داده بود، اما در همه نظرسنجی‌هایی که راجع به افراد شاخص در کشور صورت گرفت، قاسم همیشه در رأس محبوبیت نظرسنجی‌های مردمی بود. دشمن این را به خوبی می‌دانست و از عمق رابطه ما با این قهرمان ملی و قهرمان امت اسلامی آگاه بود.

وی افزود: حدود یک ماه قبل یکی از متفکرین آمریکایی‌های جنایتکار جمله‌ای به کار برد که شاید در داخل کشور ما خیلی به آن پرداخته نشد. او گفت ما قاسم سلیمانی را برای آن ترور نکردیم که در سوریه، عراق، فلسطین، لبنان و افغانستان طرح‌های نظامی ما را شکست می‌داد هر چند که از این بابت سخت نگران و ناراحت بودیم. ما جنگ‌های زیادی کردیم و پیروزی‌ها و شکست‌های متعددی داشتیم.

آن چیزی که باعث شد ما قاسم سلیمانی را ترور بکنیم این بود که قاسم سلیمانی یک قدرت نرم‌افزاری در ایران اسلامی داشت که با این قدرت نرم‌افزاری خودش پیوند بین توده مردم و نظام جمهوری اسلامی را مستحکم کرده بود و به ما اجازه نمی‌داد طرح‌هایی را پیاده بکنیم که بتوانیم براندازی نرم را که ایجاد فاصله بین ملت و نظام دینی است، عملیاتی کنیم و بعد از تشییع جنازه حاج قاسم ما دیدیم که این تحلیل در منطق خودش تحلیل درستی است و حاج قاسم از یک پتانسیل مردمی بالایی برخوردار بود.

سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیان کرد: اشتباه دشمن این بود که او حساب نکرده بود وقتی ترور حاج قاسم انجام می‌شود، چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت. آن حضور میلیونی و این مراسم‌های ۲ سال گذشته به ویژه مراسم‌های امسال و رفتار جبهه مقاومت در برخورد با دشمن نشان داد که آمریکایی‌ها اشتباه استراتژیکی را مرتکب شده‌اند.

اگر شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت (ع) یقه یزید و یزیدیان را بعد از شهادت حسین‌بن‌علی (ع) رها کردند، ملت ایران، آزادگان جهان و شیعیان عالم هم یقه ترامپ و پمپئو را رها خواهند کرد.

هزار و دویست سال از شهادت حسین‌بن‌علی می‌گذرد، اما خون آن امام جاری، حرکت‌آفرین، انرژی‌بخش و الهام‌بخش است.

عراقی‌ها عهد بسته‌اند که همچنان در راه تحقق آرمان‌های حاج قاسم سلیمانی ثابت قدم باشند

رئیس دفتر شهید محمد باقر حکیم و رئیس دفتر مجلس اعلای عراق در تهران با ضور در این مراسم گفت: حاج قاسم سلیمانی در عین متانت و برخورداری از یک تواضع مثال زدنی با جبهه‌های جنگ انس داشت. حاج قاسم با برخورد مداراگونه توانست به قلب دشمن‌ترین دشمن نفوذ کند و با اقشار مختلف مردم عراق ارتباط برقرار کند.

وی افزود: عراقی‌ها عهد بسته‌اند که همچنان در راه تحقق آرمان‌های حاج قاسم سلیمانی ثابت قدم باشند.

رئیس دفتر محمد باقر حکیم بیان کرد: امروز دشمنان جبهه مقاومت بیکار ننشسته‌اند و تلاش می‌کنند خللی در اراده ملت‌ها ایجاد کند. آن‌ها تلاش می‌کنند شکاف عمیقی بین ملت‌های ایران و عراق شکل بدهند و حاج قاسم سلیمانی پیش از شهادت سعی داشت با اتکا به اشتراکات فرهنگی و اصل مجاورت طرح‌های دشمن را خنثی کند.

وی گفت: ارتباط بین ملت‌های ایران و عراق در استحکام و موفقیت جبهه مقاومت تأثیر دارد و ما باید اهمیت زیادی به این مسئله بدهیم.

الحیدری: درک حاج قاسم سلیمانی بدون امام خامنه‌ای معنی ندارد

شعرخوانی احمد بابایی برای حاج قاسم

احمد بابایی از شاعران آیینی کشور نیز با حضور در این مراسم ارادت خود را به سردار دل‌ها شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای جبهه مقاومت با تقدیم شعری ابراز کرد. متن این شعر که در محضر مقام معظم رهبری نیز از سوی این شاعر قرائت شده است به شرح زیر است:

حُرمتش واجب است در دو جهان
هرکه در فکر احترام علی ست

از یمن تا به شام، معلوم است
هرچه دعواست پای نام علی ست

پای نام علی ست دعواها…
دامن زخم را ز کف ندهیم

اختیار مناره را هرگز
به اذان‌های بی طرف ندهیم

در اذان‌های بی طرف، ارثی ست
که به اَشراف بی شرف برسد

کوری چشمِ تنگ این اَشراف
روزی خلق از نجف برسد

جلوه‌ای کرد و صبح محشر شد
لیله القدر روز مادر شد

دل ما زلف و دست او شانه ست
مادر ما ز بس که حنانه ست

ابر شد و گاه و گاه باران شد
یک دو دم جلوه کرد و پنهان شد

گاه از جبر یار می‌گویم
گاه بی‌اختیار می‌گویم

عجز الواصفون عن صفتک
ما عرفناک حق معرفتک

جلواتش نهفته مانده هنوز
وصف زهرا نگفته مانده هنوز

از دو چشم علی صفاتش بین
پنج نوبت تجلیاتش بین

صبح صادق شراب نوری اوست
دل ما شیعه‌ی تنوری اوست

گره بغض را که وا می‌کرد
باز همسایه را دعا می‌کرد

غوت او بود سیری مردم
غصّه‌ی او اسیری مردم

من به او آفتاب می‌گویم
حیدر در حجاب می‌گویم

نفس او پرده‌دار دلبر بود
نفسش رونمای محشر بود

خشک مغزان از او چه می‌دانند؟
چشم خیسش غدیر حیدر بود

دو دم او قنوت طولانی
جانمازش جهاد اکبر بود

سفره‌ی وحی در زمین انداخت
پدرش را ز بس که مادر بود

حوریه آنقدر که من خواندم
از لباس خودش سبک‌تر بود

درک زهرا شهید می‌خواهد
مادر ما شهید پرور بود

لب دیوار و در پر از قسم است
او نخستین مدافع حرم است

رجز آن‌جا که اهل میدان است
صحبت از مادر شهیدان است

کم ما را زیاد کرده بتول
مادری بر عماد کرده بتول

کوثر آموزگار خوش عهدی‌ست
یکی ار نسل او ابومهدی‌ست

جبهه در جبهه نور پیشانی‌ست
مادر قاسم سلیمانی‌ست

جگرم بی‌قرار و درمانده‌ست
در رگم شور خون فرمانده‌ست

شعله آن شب که فکر غارت بود
شب جمعه شب زیارت بود

آن شب جمعه روضه احیا شد
تن فرمانده ارباً اربا شد

شیشه‌ی عطر شد، سرش گم شد
خون مرد آبروی مردم شد

تو بگو شعله پر کند جان را
خون ما‌تر کند خیابان را

این زمستان بهار قاسم ماست
تازه آغاز کار قاسم ماست

مالک ما دلیل راه علی‌ست
دست او پرچم سپاه علی‌ست

ریخت اردیبهشت در دی ما
زنده‌تر شد شهید زنده‌ی ما

ناف ما با جنون بریده خدا
خصم را احمق آفریده خدا

زلف این داغ، دست حاشا نیست
هر که کوتاه آید از ما نیست

بین خون خون خفته‌ایم و می‌گوییم
بار‌ها گفته‌ایم و می‌گوییم

آن‌که دل را به آل احمد داد
به امان نامه رو نخواهد داد

خصم آشفته‌ایم و می‌گوییم
بار‌ها گفته‌ایم و می‌گوییم

علم از دست ما نمی‌افتد
کربلا از صدا نمی‌افتد

دل به نور امید باید داد
پای پرچم شهید باید داد

شب حق بی‌سحر نخواهد ماند
ظلم بی دردسر نخواهد ماند

پیر ما گفت کربلا اینجاست
مرگ بر کدخدا، خدا اینجاست

شب نماز مصاف باید کرد
با خدا ائتلاف باید کرد

آی بیگانه، اشک شبنم ماست
خون ما رنگ سرخ پرچم ماست

خار و ارزان مبین غم ایران
کفن ماست پرچم ایران

در دل خسته غم نخواهد ماند
این چنین نیز هم نخواهد ماند

گرچه غم قلب ما شکست، علی
رأی ما تیغ مالک است، علی

تکیه بر خنجر جریح ندهیم
دل به امثال اشعری ندهیم

مالکیم و سبک سری نکنیم
رأی خود خام اشعری نکنیم

رفته مالک که زنده‌تر گردد
وقت رجعت دوباره برگردد

این شهادت، غیورمان کرده است
بی‌قرار ظهورمان کرده است

شک ندارم فتد به زودی‌ها
شعله بر خرمن سعودی‌ها

ذوالفقار از قلاف بیرون است
تیغ زیر گلوی صهیون است

گفت قاسم ظهور نزدیک است
گفت صهیون به گور، نزدیک است

یوسف ما هنوز در چاه است
انتقامی شدید در راه است

در راه اذهان، قسم بر غم سلیمانی
کدخدا ماند و پشیمانی

از تب تیغ وام می‌گیریم
شک مکن انتقام می‌گیریم

امتحان قبضه‌ی ولایت ماست
تازه این اول حکایت ماست

با علی جان قلندری شده است
دل ما بیت رهبری شده است

چله‌ای هست آه ما عزلیست
دلخوشی‌مان وجود سید علی‌ست

در ادامه این مراسم از خانواده شهدای مدافع حرم، رزمندگان و جانبازان جبهه مقاومت تیپ فاطمیون و یمن با حضور عیسی زارع پور وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، آیت‌الله صدیقی امام جمعه موقت تهران، سردار رمضان شریف سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جمعی دیگر از چهره‌های سیاسی، نظامی و فرهنگی تقدیر شد.

مراسم گرامیداشت «یاران حاج قاسم» با محوریت شهید ابومهدی المهندس در مسجد پیامبر اعظم (ص) واقع در وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات برگزار شد. همچنین وزارتخانه ارتباطات میزبان تشییع و تدفین دو شهید گمنام از شهدای تازه تفحص شده هشت سال دفاع مقدس بود.

انتهای پیام/ 112



منبع

الحیدری: درک حاج قاسم سلیمانی بدون امام خامنه‌ای معنی ندارد بیشتر بخوانید »

از بغداد تا تهران؛ پرچمی که برای مقاومت برافراشته است

از بغداد تا تهران؛ پرچمی که برای مقاومت برافراشته است


شمار زیادی از مردم عراق در محل شهادت شهیدان «سلیمانی» و «المهندس» در نزدیکی فرودگاه بغداد تجمع کردند.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، شمار زیادی از مردم عراق شنبه شب در محل شهادت شهیدان «سلیمانی» و «المهندس» در نزدیکی فرودگاه بغداد تجمع کردند. تجمع کنندگان در محل شهادت شهیدان سلیمانی و المهندس اقدام به روشن کردن شمع در آنجا کردند.

در این تجمع شور و شوق خاصی حاکم بود. در خیابان فرودگاه بغداد نیز تجمع گسترده‌ای توسط عراقی‌ها صورت گرفت.

در این تجمع که در نزدیکی پایگاه نظامیان آمریکایی در بغداد برگزار شد، سرودهای ملی ایران و عراق پخش شد. پخش این سرودها نشان دهنده این بود که شهادت فرماندهان پیروزی، وحدت دو کشور را تقویت کرده و طنین انداختن این سرودها در نزدیکی پایگاه نظامیان آمریکایی پیام خاصی داشت.

از بغداد تا کرمان این پرچم برافراشته است

فرودگاه بین المللی بغداد نیز به دلیل تجمع گسترده مردم به صورت موقت تعطیل شد.

در تجمع مردم بغداد مناره جمال المهندس دختر ابومهدی المهندس سخنرانی کرد و بر انتقام گیری از آمریکا تأکید کرد. دختر المهندس در این تجمع تاکید کرد که انتقام تو، برادرت و دوستانت را خواهیم گرفت. وی بیان داشت، خاک عراق را که سفارت آمریکا بر آن مسلط شده است، باز پس خواهیم گرفت. مناره جمال المهندس تاکید کرد که به خدا سوگند، از امروز به بعد، سکوت نخواهیم کرد.

از بغداد تا کرمان این پرچم برافراشته است

وی همچنین گفت: از حکام عربستان سعودی که تصور می‌کنند با پولشان می‌توانند حکومت اموی را بازگردانند، انتقام خواهیم گرفت.

زینب سلیمانی فرزند شهید سلیمانی در تجمع فرودگاه بغداد نیز حاضر بود و برای مردم عراق سخنرانی کرد. وی تاکید کرد: «پدرم از صمیم قلب عراق را دوست داشت و به عراقی قوی می‌اندیشید… شهید ابومهدی المهندس زندگی خود را وقف خدمت عراق کرد…اشک‌های اندوه با آزادسازی عراق از آمریکایی‌ها به شادی تبدیل می‌شود…زمان زیادی نخواهد گذشت تا انتقام فرماندهان شهید را بگیریم…والله این خون‌ها و این فرودگاه را فراموش نخواهیم کرد.»

از بغداد تا کرمان این پرچم برافراشته است

شعار عراقی‌ها هنگام سخنان زینب سلیمانی درباره وحدت ملت ایران و عراق؛ از بغداد تا کرمان این پرچم برافراشته است

فالح الفیاض رئیس سازمان حشد شعبی نیز به همین مناسبت تأکید کرد که حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، با خون خود، ارزش‌هایی را ثبت کردند. وی تاکید کرد، ما با ریخته شدن خون، شکست نمی‌خوریم زیرا میراث‌دار امام حسین (ع) هستیم. رئیس سازمان حشد شعبی همچنین بیان داشت که این جنایت باعث می‌شود که هیچ نظامی آمریکایی با اراده مردم، در عراق باقی نماند.

از بغداد تا کرمان این پرچم برافراشته است

«سید عمار حکیم»، رهبر جریان حکمت ملی عراق نیز در پیامی به مناسبت سالروز شهادت سرلشکر حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس نوشت: در دومین سالروز دردناک شهادت‌شان، یادگارهای نیک شهیدان ابومهدی المهندس و مهمان عراق، سرلشکر حاج قاسم سلیمانی، یادشان را گرامی می‌داریم که با مواضع شرافتمندانه‌شان در رویارویی با تروریسم و خنثی کردن نقشه‌های شومش، نام خود را در یاد و ضمیر ملت عراق و ملت‌های آزاده جاودانه کردند.

همزمان با دومین سالگرد فرماندهان مقاومت، استان‌های بصره، واسط، ذی قار، بابل، نجف، دیوانیه، میسان و کربلاء و دیالی با صدور بیانیه‌های جداگانه روز دوشنبه را تعطیل اعلام کردند.

منبع: مهر



منبع

از بغداد تا تهران؛ پرچمی که برای مقاومت برافراشته است بیشتر بخوانید »

گزارش شبکه عراقی از مکالمه مهم دو سردار پیش از شهادت/ عادتی که ابومهدی المهندس تا شب شهادت خود ترک نکرد


گزارش شبکه عراقی از مکالمه مهم دو سردار پیش از شهادت | عادتی که ابومهدی المهندس تا شب شهادت خود ترک نکرد - کراپ‌شده

پایگاه خبری العهد در گزارشی درباره شهادت فرماندهان مقاومت نوشت، شهید ابومهدی المهندس علی‌رغم بیماری، اصرار داشته که خود به استقبال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در فرودگاه بغداد برود.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، وبگاه شبکه العهد عراق در دومین سالروز جنایت آمریکا و شهادت سردار سپهبد قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس، سلسله روایت‌هایی از این دو شهید و راه و منش آن‌ها در قالب پادکست منتشر کرده است که یکی از آن‌ها به اصرار شهید ابومهدی المهندس برای استقبال از شهید سلیمانی در شب حادثه اشاره دارد.

به گفته شبکه العهد، دو شهید بزرگوار پنج روز پیش از شهادتشان همدیگر را دیده بودند. شب آن ترور جنایتکارانه، شهید ابومهدی المهندس بیمار بود. او هیچ وقت از مراد خود حاج قاسم جدا نمی‌شد پس با او تماس گرفت و گفت که حال عمومی‌اش خوب نیست و اگر می‌شود شهید سلیمانی سفرش را به تأخیر بیندازد تا او بتواند در فرودگاه به استقبالش برود.

شهید قاسم سلیمانی نیز در پاسخ گفته بود که نیاز نیست او به استقبالش برود و چند نفر را برای همراهی به جای خود به فرودگاه بفرستد.

سپس شهید ابومهدی گفته بود: «اگر تو می‌خواهی بیایی، پس من هم به فرودگاه می‌آیم.»

وبگاه العهد نوشت: «ابومهدی همواره عادت داشت که خود شخصا به استقبال حاج قاسم در فرودگاه برود و به هنگام بازگشت نیز تا دم هواپیما او را بدرقه می‌کرد. در آن شب نیز عادتش را ترک نکرد. به فرودگاه رفت تا برای ابد در کنار شهید سلیمانی باشد.»

او یک بار در مصاحبه‌ای در پاسخ به این سؤال که کدام یک از آدم‌ها را وقتی می‌بیند احساس آرامش می‌کند، پاسخ داده بود: حاج قاسم.



منبع

گزارش شبکه عراقی از مکالمه مهم دو سردار پیش از شهادت/ عادتی که ابومهدی المهندس تا شب شهادت خود ترک نکرد بیشتر بخوانید »

راز توجه ویژه حاج قاسم به سامرا


راز توجه ویژه حاج قاسم سلیمانی به سامرا

سهراب سلیمانی گفت:اعتقاد حاج قاسم این بود که مهمان‌های سامرا، مهمان‌های آقا امام زمان (عج) هستند. مگر می‌شود آدم به مهمانی خانه‌ای برود و صاحبخانه نباشد؟ امکان ندارد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، چند روز آینده مصادف با دومین سالگرد شهادت جانسوز سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی است. وقتی حرم امامین عسکریین علیهم السلام در محاصره داعش قرار گرفت، سردار سلیمانی وارد منطقه شد و توانست در مدتی کوتاه داعشی‌ها را مجبور به عقب‌نشینی کند و سامرا را از چنگ آنها نجات داد. آنچه در ادامه می‌خوانید گفتگوی ویژه نامه خاتم سلیمانی ستاد بازسازی عتبات عالیات با سهراب سلیمانی برادر و باجناق شهید والامقام حاج قاسم سلیمانی است. او در حین مصاحبه از شهید سلیمانی با نام «حاجی» یاد می‌کند.

*لطفاً مختصری در مورد خودتان بفرمائید؟

من سهراب سلیمانی برادر کوچک حاج قاسم سلیمانی و برادر کوچک‌تر خانواده سلیمانی هستم. از سال پنجم ابتدایی از روستا به کرمان و نزد حاجی آمدم. تربیت یافته ایشان هستم و در دوران دبیرستان، جبهه تا آخر در خدمت ایشان بودیم. در این مدت هیچ وقت چه در زمان جبهه و چه بعد از آن از حاجی جدا نشدم. بعد هم که باجناق ایشان شدیم و همه جا همراه ایشان شدیم، مدتی در قوچان و زنجان بودم و بعد به کرمان برگشتم و بعد از آن دیگر کنار هم بودیم.

*برادر حاج قاسم بودن کار سختی است؟

سعادتی است که عضو خانواده ایشان و تربیت شده دست چنین انسان عزیز و بزرگواری باشیم که با نفس خودش مبارزه کرد و جزو کسانی بود که من فکر می‌کنم ولایت مدارترین و متدین‌ترین افراد جامعه و در دنیا مدافع مظلومان بود. به همین خاطر نگهداشتن حرمت ایشان خیلی سخت است. ایشان زندگی ما را کنترل می‌کرد که خدای نکرده ما به بیراهه نرویم.

*مثالی از این نظارت‌ها سراغ دارید؟

من در سازمان زندان‌ها کار می‌کردم. ایشان مدت زیادی حتی کوچک‌ترین آورده زندگی من را کنترل می‌کرد که مثلاً اگر یک تخته فرش در زندگی ما آمد، از کجا آمد و چه جور آمد؟ تا خدای نکرده به بیراهه نرویم. کار ما ضمن اینکه مصلحت انگیز بود و خیلی هم ثواب داشت مفسده انگیز و خطرناک نیز می‌توانست باشد؛ ایشان تا آخرین لحظه به هر صورت از ما مراقبت می‌کرد و ما هم سعی و تلاشمان بر این بود که کاری نکنیم هم در مقابل خداوند مسئول باشیم و هم حیثیت و آبروی چنین انسان بزرگواری که آبروی خودش را برای اسلام گذاشته است، دچار خدشه شود و ایشان هتک حیثیت نشود.

*با توجه به مصالحی که جایگاه حاج قاسم ایجاب می‌کرد، ما از خانواده ایشان اطلاعات زیادی نداریم. می‌خواهیم بدانیم ایشان در چه خانواده‌ای پرورش یافت که حاج قاسم شد؟

ما در یک خانواده ۷ نفره بزرگ شدیم. ۵ بچه و دو خواهر و سه برادر بودیم. پدر ما فردی متدین، انقلابی، خوشنام و مبارز بودند و قبل و بعد از انقلاب با دامداری و کشاورزی و عشایری زندگی خود را اداره می‌کردند. جد پدری شهید سلیمانی و بنده در رابر کرمان ساکن بودند. خانواده ما جزو طایفه سلیمانی است که طایفه خوشنامی است. در واقع ما از عشایر بختیاری هستیم و نسبت لر داریم.

*اطلاع دارید چرا پدر شما در زمان اصلاحات ارضی، زمینی نگرفتند؟

ما خودمان مالک بودیم اما ملکی که در اصلاحات ارضی در اختیار قرار می‌دادند متعلق به دیگران بود. بابای من آدم بسیار مقیدی بود و حدود شرعی را رعایت می‌کرد. ایشان حاضر نبود حتی یک متر از زمینی را بگیرد که متعلق به شخص دیگری بود. موضوع اصلاحات ارضی را هم قبول نداشت و این موضوع را حق الناس می‌دانست. به هر صورت آن طرف ملکی که در دستش بود، شاید ۵۰ یا ۶۰ نفر یتیم و صغیر نسبت در آن سهم داشتند.

ایشان شخصی بود که در هیچ شرایطی نماز و روزه و عبادتش ترک نمی‌شد و متدین و مورد اعتماد تمام طایفه سلیمانی بود. در طایفه ما مراجعه به مراجع قضائی در کمترین حد بود. پدرم قبل از نماز صبح بیدار بود و ما ناهار و شام را هیچ وقت تنها نخوردیم. یکی از مواردی که پدرم همیشه از مادرم تعریف می‌کرد این بود که می‌گفتند: «هیچ وقت ندیدم مادرتان در مقابل مهمان نق بزند و با روحیه باز در مقابل مهمان قرار می گرفتند».

*چه نکات تربیتی در خانواده رعایت می‌شد؟

پدرم لقمه شبهه ناک هرگز در زندگی نیاورد. لقمه حرام که جای خود دارد! پدرم محل پناه افراد نیازمند طایفه بود به نحوی که اگر رویشان نمی‌شد به جایی مراجعه کنند به پدرم مراجعه می‌کردند. روزی حلال باعث می‌شود که حاج قاسم، حاج قاسم شود.

راز توجه ویژه حاج قاسم سلیمانی به سامرا

*پدرتان چه دعایی در حق حاج قاسم می‌کردند؟

پدر همیشه دوست داشت یکی از ما در جنگ شهید بشود. آرزویش این بود و برای حاج قاسم خیلی دعا می‌کرد که شهید شود. می‌گفت: «کسی که ضجه می‌زند و برای اسلام تلاش می‌کند حقش مردن نیست و حقش شهید شدن است. من دعا می‌کنم که ایشان شهید شود».

*برخورد حاجی با اعضای خانواده و فامیل چه طور بود؟

حاجی دو روز به روستا می‌آمد و به افرادی که احساس می‌کرد نیاز به سرزدن دارد، سر می‌زد. مشکلات را حل و فصل می‌کرد. این بود که در دل مردم جای گرفته بود. احترام خاصی هم برای پدر و مادر قائل بودند. در سخت‌ترین شرایط در جنگ چه سوریه و چه جای دیگر بود. دو روز یک بار به پدر و مادرم زنگ می‌زد. به خصوص بعد از فوت مادرم به پدرم زنگ می‌زد. اگر تماس نمی‌گرفت، آنها می‌فهمیدند که مشکلی هستند و با ما تماس می‌گرفتند که: «حاج قاسم چرا زنگ نزده؟ پیگیر شوید ببینید برادرتان کجاست!»

*از زمان جوانی خاطره مشترکی با حاج قاسم دارید؟

همه اش خاطره است. حاجی سال ۵۵ دو تومان به من جیره روزانه می‌داد. اگر مدرسه من دیر می‌شد با تاکسی ۵ ریال می‌دادم و با تاکسی می‌رفتم. اگر دوست داشتم ۵۷ ریال می‌دادم و ساندویچ و نوشابه می‌خوردم. دو تومان آن موقع خیلی بود. من به لطف خدا از پنجم ابتدایی نماز می‌خواندم. صدای نماز و صوت قرآن پدر در گوش ما بود که بلند و با قرائت زیبایی می‌خواند. سواد هم خیلی نداشت و قرآن را از حفظ می‌خواند. ما با صدای ایشان بلند می‌شدیم. کلاس اول راهنمایی بودیم و تنبلی می‌کردم و هنوز نماز بر من واجب نشده بود. حاجی و شهید احمد برای ما منبع تشویقی قرار دادند که نماز صبحمان قضا نشود. یک ساعت وسترن واچ برای من خریدند. آن وقت‌ها ساعت خریدن خیلی رایج نبود. گفتند که: «این ساعت باید سر ساعت ۵ صبح کوک شود. اگر کوک نشود، حتماً ً خراب می‌شود.» من ساعت شماته دار زنگی را بالای سرم می‌گذاشتم و برای ساعت ۵ کوک می‌کردم که این ساعت نخوابد. دیگر عادت شد و ساعت را کوک می‌کردم و نمازصبح را می‌خواندم و بعدش درس می‌خواندم.

*جدای از وابستگی خانوادگی شهادت احمد سلیمانی تأثیر زیادی بر حاج قاسم داشت؟ چرا؟

سال اول حاجی، من و یکی از اقوام به نام علی محمد سلیمانی با شهید احمد در کرمان در یک اتاق زندگی می‌کردیم. این هم اتاقی بودن هفت سال از زمان حضور من ادامه داشت. دو سال هم قبل از آن حدود ۹ سال با هم، هم اتاقی بودند. برادر شهید احمد هم به ما پیوست. کسی فکر نمی‌کرد شهید احمد پسرخاله ماست و همه فکر می‌کردند برادر ماست. اینقدر به حاج قاسم نزدیک بود و حاجی به او علاقه داشت. به خاطر نزدیکی ارتباط شاید بیش از من هم دوستش داشت.

*از فعالیت‌های شهید سلیمانی در مورد انقلاب نکته‌ای خاطرتان هست؟

من کلاس اول راهنمایی بودم. خیلی مسائل را متوجه نمی‌شدم. خانه ما در خیابان ناصریه بود. رفت و آمد افراد مختلف به خانه ما وجود داشت. ایشان فعالیت سیاسی داشت. دو سه نفر جلسات سیاسی در خانه ما برگزار می‌کردند. آنجا یکی از مراکز تصمیم گیری برای راهپیمایی‌های انقلاب در کرمان بود. حاجی و شهید احمد از افرادی بودند که کار راهپیمایی و مبارزه را ادامه می‌دادند.

*در ماجرای آتش زدن مسجد جامع کرمان توسط ساواک و عوامل رژیم، حاج قاسم و شهید احمد سلیمانی چه عکس‌العملی داشتند؟

در بحث آتش زدن مسجد جامع کرمان، حاجی و احمد در اوج درگیری بودند؛ به لحاظ اینکه از نظر بدنی وضعیت خوبی داشتند. حاشیه شهر کرمان طایفه‌ای بود که به پاسبان‌ها برای دستگیری و کشتار مردم کمک می‌کردند. اینها جزو کسانی بودند که محافظ مردم بوده و خیلی کتک می‌خوردند.

*ارتباط ایشان با روحانیت انقلابی در کرمان چطور بود؟

آن موقع حاجی ارتباط بسیار نزدیکی با آقایی به نام محمودی و شهید سید رضا کامیاب داشتند که فکر می‌کنم از مشهد آمده بودند و رفت‌وآمدشان مخفیانه بود. امام جماعت مسجد جامع آقای حقیقی (خدا رحمتش کند) و علمای دیگری که وجود داشتند؛ مرحوم آیت‌الله جعفری که حاجی برای ایشان احترام خاصی قائل بودند و تا آخرین لحظه ارتباط خاصی با ایشان داشتند. آقای رودباری در سازماندهی راهپیمایی‌ها فعال بودند و با خانه ما ارتباط داشتند. با آقای شیخ محمد هاشمیان امام جمعه رفسنجان در زمان جنگ مرتبط بودند. ایشان کمک خوبی در زمان جنگ می‌کردند و از بهترین پشتیبان‌های لشکر ثارالله در زمان جنگ بودند. لشکر ثارالله نسبت به لشکرهای دیگر از لحاظ خودرویی و تدارکاتی، لشکری قوی بودند. آقای شیخ محمد هاشمیان هرگاه که به لشکر می‌آمد، با کاروان عظیمی از خودروهای تویوتا، ژاپنی تا خشکبار و امکانات دیگر می‌آمد.

*ارتباطشان با مسجد چطور بود؟

روز پنجشنبه بعدازظهر بلااستثنا به مسجد صاحب‌الزمان (عج) می‌رفتیم، شش نفر بودیم و فوتبال گل کوچک بازی می‌کردیم. ما را اینطوری تربیت کردند تا به سمت سینما و مسائل دیگر کشیده نشویم. در طول هفته مدرسه بودیم، صبح‌های جمعه برای سرکشی از اقوام می‌رفتیم. از کلاس پنجم اینطور ما را تربیت کردند. یکی از دوستان پس از شهادت حاجی گفت: «حاجی نماز و روزه طلبکار باشد، بدهکار نیست». از زمانی که به سن تکلیف رسیدیم، یک روز نماز و روزه قضا نداشتیم به واسطه تربیتی که اخوی و برادر احمد داشتند.

*چرا حاج قاسم پس از گرفتن دیپلم در سال ۱۳۵۲ به دانشگاه نرفت؟

ما در روستا دام داشتیم ولی از نظر مالی لازم بود که کار کنیم. ایشان کمک‌خرج پدر بودند، بعد هم به مسائل انقلاب خورد و انقلاب برایشان اولویت بود. بعد هم جنگ آمد. ایشان تقریباً از روزهای اول جنگ، دوره آموزش نظامی دیدند و به عملیات کرخه نور آمدند.

*چطور شد که حاج‌قاسم به فرماندهی لشکر ثارالله رسید؟

حاج قاسم اجبار بود که کار کند تا نیازهای زندگی خانواده را تأمین کند. ایشان مدتی در هتل کسری کار می‌کردند و بعد در سازمان آب، سپس پاسدار افتخاری سپاه شدند. اولین عملیاتی که بچه‌های کرمان شرکت کردند، عملیات کرخه نور بود. حاج قاسم مسئول آموزش‌مان و آدم ورزیده و دوره‌دیده‌ای هم بود؛ آقای مهاجری فرمانده گردان و ایشان معاونشان بود. وقتی آقای مهاجری زخمی شد، ایشان فرمانده شد، عملیات طریق‌القدس بود که ایشان فرمانده نیروهای کرمان بود که یک گردان بود. ایشان از مربیان شاخص مرکز آموزشی در عملیات کرخه نور بود. آقای مهاجری فرمانده نیروهای کرمان رگبار به شکمشان خورد و زخمی شدند. حاج قاسم علی‌رغم آنکه تیر به کبدشان خورده بود، توسط شهید حسن باقری معرفی و فرمانده نیروهای کرمان شدند. در عملیات رمضان تیپ ثارالله تشکیل شد و نیروهای کرمان در عملیات طریق‌القدس عملکرد خوبی داشتند.

*فرماندهی حاج قاسم چه خصوصیاتی داشت؟

ایشان به لحاظ هوشیاری و درک سریع مطالب و وضعیت بدنی، فرمانده شاخصی بود. حاج قاسم بلااستثناء در خط بود، پس از جلسه بلافاصله در خط حاضر می‌شد و شب یا روز به تک‌تک سنگرهای بچه‌ها سر می‌زد و بعد از اعلام رمز عملیات، خودش جزو کسانی بود که مستقیماً از داخل خط فرماندهی می‌کرد نه از قرارگاه تاکتیکی. نمونه بارز خیلی از فرماندهان شهید جنگ مانند شهید باکری، شهید کاظمی و شهید همت بودند. شجاعت فرمانده به نیروهای خط منتقل می‌شد و در عملیات‌ها به ما می‌گفتند لشکر پیروز ثارالله و سخت‌ترین عملیات را به این لشکر می‌سپردند.

*ریشه توسل‌ها و توجه‌های شهید سلیمانی به ائمه اطهار (ع) کجا بود؟

پدرم رعایت‌کننده شئونات اخلاقی و مذهبی بود. ریشه اعتقادات از شیرخوارگی از خانواده بسته شده بود و علی‌الخصوص ارادت به حضرت زهرا (س). پدرم ارادت خاصی به سادات داشت. در روضه هنوز اسم نبرده بودند که اشک و ضجه حاجی جاری بود. از زمانی که یادم هست، از خیابان سرباز روضه خانه حاجی شروع شد. اول دو شب بود و تعداد کمی حضور داشتند. در خیابان شهید رجایی بیت‌الزهرا آماده شد بعد هم روضه خانگی بود. ما تقریباً چند سال روضه خانگی داشتیم. گاهی ما هم نبودیم و خودشان دو نفری بودند، می‌آمدند روضه می‌خواندند و می‌رفتند.

*درباره نقش شهید سلیمانی در شکل‌گیری ستاد بازسازی عتبات عالیات نکته‌ای به خاطر دارید؟

ایشان بعد از سقوط صدام در عراق سه موضوع را دنبال کرد. اولین کاری که ایشان انجام داد، سازماندهی مجاهدین عراق در سازمان بدر بود که در زمان جنگ با صدام مبارزه می‌کردند. حفاظت از حرم‌های شریف به سازمان بدر سپرده شد؛ موضوع دوم با دستور حضرت آقا و محوریت ایشان و هماهنگی و ارتباط بسیار نزدیک با آیت‌الله سیستانی و علمای عراق انجام شد. نیاز بود که ستاد بازسازی عتبات عالیات شکل بگیرد که کار بازسازی و نوسازی حرم‌های شریف در عراق انجام شود. کارهای زیربنایی که در نجف، کربلا، کاظمین و سامرا انجام شد، الان قابل مقایسه نیست. دغدغه اصلی حاجی این بود که زائر در رفاه و صحن و سرای ائمه (ع) در شأن ایشان باشد. کار دیگری که ایشان انجام داد، گسترش پیاده‌روی اربعین با استفاده از توانمندی مردم برای مردم بود. مؤکب‌ها مردم را درگیر خدمت‌رسانی به خودشان کردند. کار اصلی، تشکیل حشدالشعبی با طراحی و فکر ایشان بود و عملیات تأمین امنیت زائرین به نجف، کربلا و خود شهر کربلا با ساماندهی خیلی خوبی که صورت گرفت، از این طریق انجام شد که منشأ دفاع از حرم‌های شریف در برابر حمله شدید و برق‌آسای داعش در سوریه و عراق بود.

*موردی از مشکلات زائرین بود که حاج قاسم شخصاً دخالت کند؟

من در دو مرحله همراه ایشان بودم و در مسیر به زائرین حمله و جسارت شد. ایشان شبانه خودشان را به عراق رساندند تا از تعرض بعدی جلوگیری کنند. با این همه کوچک‌ترین تعرضی به حرم‌های شریف صورت نگرفت و بازسازی هم در شأن ائمه بود.

*ایشان تعصب خاصی به سامرا داشتند، علت خاصی داشت؟

اعتقاد ایشان این بود که مهمان‌های سامرا، مهمان‌های آقا امام زمان (عج) هستند. مگر می‌شود آدم به مهمانی خانه‌ای برود و صاحبخانه نباشد؟ امکان ندارد. این را خود حاجی می‌گفتند که نباید به مهمان صاحب‌الزمان (عج) جسارت شود. ایشان علاوه بر وجود مرقد ائمه (ع) در عتبات، نسبت به این موضوع تعصبی داشت.

*نکته‌ای درباره خط‌مشی ستاد بازسازی از ایشان نشنیده‌اید؟

در خصوص موضوعات کاری ایشان کمتر صحبت می‌کرد ولی سیاست کلی گسترش بازسازی تمام اعتاب مقدسه در عراق بود. من می‌دیدم که با مسئولان ستاد صحبت می‌کنند. چند باری شهید ابومهدی کارهای ستاد را دنبال می‌کردند. حاجی به سامرا توجه ویژه داشت و نقش شهید ابومهدی المهندس در گسترش سامرا نقش ویژه‌ای بود.

*شهید سلیمانی در جایی گفته‌اند که: «برای شهید شدن باید شهید بود».این جمله را در مورد خودشان چطور ارزیابی می‌کنید؟

ایشان واقعاً شهید بود که شهید شد، توجه خاصی داشت که در زندگی سر سوزنی حق‌الناس شکل نگیرد، به مردم از هر طیفی توجه داشتند و می‌گفتند ما باید مردم را جذب کنیم. به مظلومین جهان و هر جا صدای مظلومی بود، توجه داشت. ما با مراجعات و خاطراتی که بعد از شهادت ایشان گفته شد، توجه ویژه ایشان را به مظلومان جهان متوجه شدیم. شناختی که ایشان نسبت به معاندان، کفار و تکفیری‌ها و روش زندگی‌شان داشت، درس‌آموز بود. مگر می‌شود کسی که از سن ۲۳ سالگی در خدمت مبارزه و اسلام باشد و شهیدوار زندگی کند، ولی شهید نشود؟ مگر می‌شود کسی برای دوستان شهیدش ضجه بزند و نماز شبش را مثل نماز یومیه‌اش واجب بداند و شهادت نصیبش نشود؟ مگر می‌شود کسی که تلاش می‌کرد تمام مستحباتش را انجام دهد و محرمات را ترک کند، شهید نشود؟



منبع

راز توجه ویژه حاج قاسم به سامرا بیشتر بخوانید »

از کربلا تا قدس با ارتش بیست میلیونی اربعینی‌ها


از کربلا تا قدس با ارتش بیست میلیونی اربعینی‌ها

دیروز حاج احمد متوسلیان و یارانش و امروز حاج قاسم سلیمانی و همرزمانش راه احقاق حق و ابطال باطل را برای ارتش بیست میلیونی اربعینی ها بیش از هر زمانی هموار کرده اند.



منبع

از کربلا تا قدس با ارتش بیست میلیونی اربعینی‌ها بیشتر بخوانید »