شهید باکری

فرماندهان ارشد دفاع مقدس چه سنی داشتند؟


به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، کانال تلگرامی جام جم اینفوگرافی درباره سن فرماندهان ارشد دفاع مقدس را منتشر کرد.

فرماندهان ارشد دفاع مقدس چه سنی داشتند؟

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع

فرماندهان ارشد دفاع مقدس چه سنی داشتند؟ بیشتر بخوانید »

هیچ کشوری در حوزه مجازی رهاتر از ایران وجود ندارد/ عامل پیروزی ایرانی‌ها براساس تحقیق آمریکایی‌ها



 به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار رمضان شریف امروز در همایش رکن چهارم مردم سالاری و نقش رسانه و فضای مجازی در تحقق حضور حداکثری در حسینه سپاه عاشورا با اشاره به اینکه سازمان یونسکو تعریف جدیدی از باسوادی ارائه داده است، اظهار داشت: در این تعریف سواد کلاسیک یا همان تربیتی در رده آخر این تعریف قرار می‌گیرد و به ترتیب سواد مالی، ارتباطی، عاطفی و رسانه ای در اولویت این تعریف قرار داد.

وی افزود: مطابق تعریف جدید باسواد کسی است که بتواند از خوانده‌ها و دانسته‌های خود تغییری در زندگی خود ایجاد کند. نخستین تعریف از سواد توانایی در خواندن و نوشتن بود و پس از چند دهه این تعریف شامل توانایی‌هایی همچون سواد عاطفی، سواد ارتباطی و حتی سواد رسانه‌ای شد.

شریف با اشاره به اهمین سواد رسانه‌ای گفت: وقتی خبری به شخصی می‌رسد نتواند تشخیص دهد این خبر درست یا غلط و این خبر با چه نیتی و از چه رسانه‌ای منتشر شده و چه چیز چیز را در ذهن او تعقیب کرده و بدنبال القای چه مطلبی بوده بی‌سواد محسوب می‌شود چون سواد رسانه پ‌ای ندارد.

شریف گفت: باید باور کنیم رسانه‌ها صاحب دارند و هیچ رسانه‌ای بدون صاحب نیست و رسانه تاسیس شده که هدفی را دنبال کند و به دنبال جذب مخاطب است.

سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری گفت: یکی از بزنگاه‌های جدی رسانه‌های دشمن انتخابات بوده و همانند سال‌های گذشته با مطرح کردن مسایلی همچون انتخابات در ایران آزاد نبوده و مردم حق انتخاب ندارند و در هر مقطعی با ادبیاتی و با یک چهره‌های جدید مسایل و اهداف خود را دنبال می‌کنند.

سردار شریف اضافه کرد: وظیفه اصلی فعالان رسانه‌ای در انتخابات، تحقق مطالبه رهبر انقلاب در مشارکت حداکثری است چراکه تلاش دشمن کاهش حضور حداکثری مردم در انتخابات است.

وی تصریح کرد: به نظر من هیچ کشوری در حوزه مجازی رهاتر از ایران وجود ندارد و همه کشورهای دنیا برای فضای مجازی ملاکی دارند ولی متاسفانه یک مقدار ذوق زده هستیم و شاید هم متوجه نیستیم در این زمینه چی کار می‌کنیم.

سردار شریف ادامه داد: در حالی که هیچ تسلطی روی شبکه‌های اینترت و فضای مجازی نداریم و از طرفی تمام همت خودمان را برای توسعه این امر گذاشتیم و افتخار می‌کنیم روستاهای بالای چند خانوار جمعیت را به اینترنت وصل کردیم و فضای رسانه‌ای بزرگ درست کردیم اما در محتوا چیکار کردیم و چه فرهنگی را در جامعه ترویج می‌کنیم و با روح و روان یک نوجوان و جوان و خانواده چه کار می‌کنیم، جای سوال دارد.

وی اضافه کرد: فضای مجازی در کشور ما همانند این می‌ماند که جاده و اتوبان تمیز و شیک و زیرساخت‌های آن را ایجاد کردیم از مبداء رسانه به ذهن و روح جوان در سراسر کشور اما در این جاده چه ماشینی حرکت کرده و چه محموله‌ای را جابه جا می‌کند و این با میزان سرمایه‌گذاری آن تناسب ندارد و محتوایی که در آن تولید می شود بنیان خانواده‌ها را بهم ریخته است.

سخنگوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به کار پژوهشی و علمی که آمریکایی‌ها بعد از اتمام جنگ ایران و عراق انجام دادند، اظهار داشت: خلاصه این تحقیق این است که می‌خواستند به این سوال دست پیدا کنند چه چیزی باعث شده تا حزب بعث با وجود این همه پشتیبانی کشورهای غربی در مقابل انقلاب نوپای ایران شکست خورده شد،   شاخص این تحقیق آدم‌های بودند که در دفاع مقدس حضور پیدا کردند و شهید شدند، وصیتنامه‌های شهدا نیز جزو معیارها این تحقیق بوده است.

وی گفت: در این پژوهش اشاره شده که عمده شهدا فرهنگ مذهبی بالای داشتند و به خانواده‌های خودشان نیز این امر را توصیه کردند، اطاعت از رهبری و داشتن خانواده مذهبی و اصیل از جمله موارد دیگر بوده که عمده شهدا این ویژگی را داشتند.

سردار شریف تصریح کرد: در این تحقیق به صراحت اعلام شده است اگر جمهوری اسلامی در عرصه نبرد با کشورهای غربی در هشت سال دفاع مقدس پیروز شد، به خاطر داشتن خانواده‌های مستحکم با بنیان‌های دینی و فرهنگی بوده است و نسخه پیروزی بر ملت ایران زمانی حاصل می‌شود که بنیان‌های فرهنگی خانواده را بهم بریزند تا دیگر نتوانند چنین فرزندانی با اعتقادات بالا به جامعه عرضه کنند.

وی ادامه داد: وقتی جامعه‌ای داشته باشی که برای جوانان آن احترام به پدر و مادر و مباحث دینی و امنیت کشور مهم نباشد، آدم‌های خنثی هستند که زندگی خود را می‌کنند بدون اینکه دغدغه‌ای داشته باشند.

سردار شریف، نسخه غلبه رسانه‌های ضدانقلاب بر ملت ایران را در اختیار گرفتن روح و ذهن آنها عنوان و بیان کرد: در این راستا تلاش دشمن تهاجم فرهنگی است و نمی‌گذارند چنین خانواده‌هایی باشند که فرزندان انقلابی تربیت کنند.

وی گفت: رسانه‌های غربی به دنبال القای روح ناامیدی در جامعه هستند و می‌خواهند طوری وانمود کنند که مردم ایران از انقلاب کردنشان پیشمان بوده و شرایط امروز ایران بحرانی است و آینده روشنی برای ایران متصور نیست.

سردار شریف اضافه کرد: وظیفه اصلی فعالان رسانه‌ای در انتخابات، تحقق مطالبه رهبر انقلاب در مشارکت حداکثری است چراکه تلاش دشمن کاهش حضور حداکثری مردم در انتخابات است.

سخنگوی سپاه در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به برخی مشکلات در کشور اظهار کرد: نباید به بهانه این مشکلات، آبروی انقلاب را در رسانه به بازی بگیریم و کل نظارم را زیرسوال ببریم.

وی ادامه داد: باید اشکالات رفع شود، ولی حواسمان باشد که تیشه به ریشه نظام نزنیم. ، بعضا رسانه‌ها آنقدر گزارش می‌دهند که نشان دهند شرایط بحرانی است و آینده پیش رو روشن نیست.

وی یادآور شد: رسانه‌های ما باید تسلط بر آخرین شرایط روز داشته باشند و بدانند در چه شرایطی کشور را از نظام شاهنشاهی گرفتیم و الان در چه حالی هستیم، یعنی بررسی کنند که چقدر پیشرفت کردیم.

سردار شریف با بیان اینکه نارسایی‌ها وجود دارد ولی شاخص‌های پیشرفت والایی در تمامی حیطه ها داریم، اظهار داشت: ما صد سال واردکننده بنزین بودیم ولی الان پالایشگاههایی ساخته‌ایم که صادرکننده بنزین شدیم، اینها فکر می‌کردند با اعمال تحریم‌های پیچیده فقط ۶ ماه دوام خواهیم آورد اما نه تنها مقاومت کردیم بلکه پیشرفت کردیم.

وی با تاکید به اینکه رسانه‌ از بابت تاثیرگذاری از خیلی از مباحث دیگر مهمتر است و یک خبرنگار می‌تواند با یک خبر نقش یک لشکر را داشته باشد، خاطرنشان کرد: اگر رسانه‌ها بتوانند چهره شهید باکری را برای جوانان الگوسازی کنند، بزرگترین خدمت را به  خانواده شهدا کرده‌اند چرا که ترویج فرهنگ شهید مانند شهادت اجر دارد.

منبع: فارس



منبع خبر

هیچ کشوری در حوزه مجازی رهاتر از ایران وجود ندارد/ عامل پیروزی ایرانی‌ها براساس تحقیق آمریکایی‌ها بیشتر بخوانید »

شوخی «حاج قاسم» با فرماندهی که یک ساعت بعد شهید شد

شوخی «حاج قاسم» با فرماندهی که یک ساعت بعد شهید شد


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حسن از بچه‌های ساده و بی‌سر و صدای تبریزی بود اما در سرش فکرهای بزرگی بود. او از روزهای ابتدای جنگ به جبهه آمده بود و دیدن وضعیت تسلیحاتی رزمندگان ایرانی در مقابل ارتش بعث همواره او را در فکر فرو می‌برد که چطور می‌شود کاری کرد؟ روش جنگیدن تنها با اسلحه‌های انفرادی مثل ژ-۳ که برای صد سال پیش بود در چنین جنگی نمی‌توانست کاری از پیش ببرد.

تا اینکه عملیات ثامن‌الائمه (ع) انجام شد و طی حصر آبادان شکست. علاوه بر شکستن محاصره این شهر غنائمی به دست آمد که بسیار می‌توانست برای رزمندگان ما گره‌گشایی کند. یکی از این غنیمت ها آتش‌بار توپخانه ۱۵۵ م. م کششی بود در شمال آبادان بین دارخوین و پل مارد توسط دشمن مستقر شده بود. گرفتن چنین غنیمتی در دل افرادی مثل حسن که قدر توپ را در آن شرایط بهتر از هر کسی درک می‌کردند، نور امیدی روشن کرد. آنها بلافاصله قسمت‌های آسیب دیده این آتش‌بار توپخانه را تعمیر کردند و از غنایم به دست آمده علیه دشمن بعثی به کار گرفتند.

تازه شیرینی این اتفاق در دهان رزمندگان مزه کرده بود که درست سه ماه بعد در عملیات فتح بستان نیز مجدداً یک گردان توپخانه ۱۳۰ م. م و یک آتش‌بار ۱۰۵ م. م پرتغالی از ارتش عراق، از سوی رزمندگان تیپ ۱۴ امام حسین (ع) اصفهان به غنیمت گرفته شد.

این دو اتفاق فرماندهان سپه را بر آن داشت تا واحد توپخانه سپاه را راه‌اندازی کرده و با به دست آوردن چنین غنایمی برنامه‌ریزی درست در جهت بهتر استفاده شدن آنها صورت گیرد. البته راه‌اندازی چنین واحدی کار آسانی نبود و باید کسانی انتخاب می‌شدند که از تبحر و تخصص خاصی بهره می‌بردند.

شهید حسن شفیع زاده(نفر اول از سمت راست تصویر) و شهید مهدی باکری در کنار چند رزمنده

در همان ایام بود که با پایان یافتن عملیات فتح المبین، علاوه بر پانزده هزار اسیر و سایر غنائم، ۱۶۵  عراده، انواع توپ‌های مدرن و دوربرد و متوسط به همراه همه تجهیزات لازم و توپکش و مهمات‌بر و … و حتی خدمه و متخصصان آن‌ها به دست رزمندگان اسلام به غنیمت گرفته شد. حالا توپ و توپچی و توپخانه دشمن یکجا به دست رزمندگان افتاده بود.

حسن طهرانی مقدم که از همان روزها استفاده از کوچکترین فرصت را از دست نمی‌داد با مشورت افرادی چون حسن شفیع‌زاده تصمیم گرفتند هر چه سریع‌تر واحد توپخانه را راه‌اندازی کنند. طهرانی مقدم می‌دانست حسن بهتر از خیلی‌های دیگر قدر چنین غنایمی را می‌داند زیرا از روزهای اول جنگ با یک خمپاره‌انداز و روزی سه گلوله سهمیه و در شرایط بسیار سخت و فشارهای دشمن در جبهه آبادان با عراقی‌ها جنگیده بود و می‌دانست توپخانه چه دُر گران‌بهایی محسوب می‌شود.

«حسن خاطره حضور در آبادان کنار شهید باکری را فراموش نکرده بود. آنجا که در جبهه فیاضیه، مهدی شده بود خمپاره‌انداز و او دیده‌بانی می‌کرد و گرا می‌داد. همان روزهایی که آبادان محاصره بود و روزی سه تا گلوله‌ خمپاره‌ صدوبیست هم بیشتر سهمیه نداشتند تا از مواضع خود دفاع کنند! برای همین به ناچار این قدر می‌رفتند جلو تا مطمئن شوند گلوله‌هایشان به هدف می‌خورد. در همان روزها بود یک بار شفیع‌زاده با بی‌سیم به مهدی گفته بوده یه هدف خوب دارم. گلوله بده اما مهدی گفته بود: سه تامون رو زدیم. سهمیه امروزمون تمومه!»

با دادن طرح تشکیل توپخانه، رحیم صفوی که فرمانده عملیات سپاه بود بلافاصله موافقت کرد و شهید طهرانی‌مقدم شد مأمور انجام آن. طهرانی مقدم حسن را صدا زد و ماجرا را با او درمیان گذاشت و آنها پا به پای هم دویدند تا این توپخانه تاسیس شود. وقتی خبر این اتفاق به گوش دشمن رسید، تجسم آنچه به گوششان خورده بود غیرقابل‌ تصور بود. نکته مهم‌تر اینکه ۹۰ درصد توپ‌های غنیمتی سالم و حتی بسیاری از آن‌ها آغشته به گریس کارخانه سازنده بودند.

سال ۶۲ وقتی به حسن طهرانی مقدم ماموریت داده شد تا یگان موشکی را در سپاه راه اندازی کند او حسن شفیع زاده را به فرماندهی توپاخنه سپاه منصوب کرد. همه این اقدامات مهم در حالی بود که کسی این جوانان را حتی به اسم نمی‌شناخت.

شوخی «حاج قاسم» با فرماندهی که یک ساعت بعد شهید شد

شهید حسن شفیع زاده(نفر اول از سمت راست تصویر) در کنار شهید حسن طهرانی مقدم و سردار حاجی زاده

حسن کسی بود که به قول سردار حاجی زاده اگر قرار بود مسیری را دو ساعته برود با یک ماشین معمولی می‌آمد و ۴ ساعت طول می‌کشید تا برسد زیرا در راه هر بسیجی را که می‌دید سوار می‌کرد و می‌رساند بدون اینکه حتی یک نفر آنها بدانند کسی که رانندگی می‌کند فرمانده توپخانه سپاه است. حسن گمنامی و  بی سر و صدا کار کردن را دوست داشت.

سردار چارباغی از شاگردان حسن شفیع‌زاده که خود اکنون فرماندهی توپخانه سپاه را بر عهده دارد خاطره‌ای از تبحر فرمانده خود را اینگونه روایت می‌کند: «فرمانده وقت سپاه به او گفته بود که بسیجیان در دو سه روز اول عملیات باید پشت آتش توپخانه سنگر بگیرند چون ما آنجا خاکریز نداریم و باید با آتش توپخانه برایشان خاکریز ایجاد کنی تا بچه‌ها امن باشند تا بعد برویم و خاکریز بزنیم و شفیع‌زاده به خوبی این کار را کرد.

اینکه زیر دید آواکس آمریکا، ستون پنجم و هواپیمای دشمن این همه توپ را به منطقه ببری، طوری که دشمن متوجه نشود، هنر بزرگ شفیع‌زاده بود.

با لباس محلی، با تراکتور و نیسان و در قالب کارشناس سازمان آب برای شناسایی به منطق می‌رفتند و وقتی عملیات آغاز شد، مراکز مهندسی در حال ایجاد مواضع توپخانه بودند و توپ‌ها هم همزمان شروع به شلیک کردند و در کنار این، مقادیر زیادی از مهمات را بدون اینکه دشمن متوجه شود، به مناطق می‌بردند.»

شوخی «حاج قاسم» با فرماندهی که یک ساعت بعد شهید شد

شهید حسن شفیع زاده(نفر اول از سمت چپ تصویر)

این‌ها همه در حالی بود که حسن شفیع‌زاده علی رغم اینکه پاسدار بود اما هیچ‌گاه لباس بسیجی را از تن در نمی‌آورد و هر کجا کار سخت‌تری بود، شفیع‌زاده جزو اولین کسانی بود که خود را می‌رساند و کارش که تمام می‌شد آرام بر می‌گشت.

حاج قاسم سلیمانی که خود یکی از اسطوره‌های بی بدیل دفاع مقدس و از پاسداران بلند مرتبه است، با افتخار به دوستی با شهید حسن شفیع‌زاده، خاطره‌ای از او یک ساعت پیش از شهادتش روایت می‌کند: «در مورد برخورد شهید شفیع‌ زاده با من در جلسات عرض کنم، من با شهید شفیع‌زاده خیلی رفیق بودم و رفاقتی که با شهید شفیع‌زاده داشتم از بچه‌های دیگر بیشتر بود، ما معمولاً در جلسات کنار هم می‌نشستیم و با هم دیگر بیشتر شوخی می‌کردیم.

یادم است، در کربلای ۱۰ به همراه برادر عزیزمان سردار اسدی رفته بودیم برای تثبیت خط. چون شب گذشته عملیات بود، رفتیم به بچه‌ها سر بزنیم، یکی از بچه‌های بسیجی موجی شده بود، به حالت تعرضی به ما گفت که اینجا شاخ بز هم پیدا نمی‌شود، با آقای اسدی آمدیم برای خودمان یک سناریو درست کردیم، رفتیم پیش آقای شمخانی بعد پیش آقای شفیع‌ زاده. بین رزمنده‌ها ما همیشه من باب شوخی چیزهایی داشتیم، ایشان هم منتظر این نکته‌ها بود و جواب می‌ داد، شروع کردم به صحبت و شوخی کردن.

شوخی «حاج قاسم» با فرماندهی که یک ساعت بعد شهید شد

شهید حسن شفیع زاده در کنار شهید حسن طهرانی مقدم و سردار محمد باقری

تقریباً عملیات را در قالب یک فیلم آوردیم، وقتی که رسیدیم به موزیک، معمولاً در فیلم به ترتیب گفته می‌شود کارگردان چه کسی است، بازیگران و… بازیگران را خودمان معرفی کردیم، وقتی که رسیدیم به موزیک متن، گفتیم موزیک متن شفیع‌زاده. خدا رحمت کند، ۱۰ دقیقه حسن می‌خندید و می‌گفت بار دیگر بگو و شاید کمتر از یک ساعت قبل از شهادتش بود.

بعد ایشان از همان جا بلند شد و برای سر زدن به منطقه عملیاتی رفت پیش آقای محتاج که در ارتفاع قرارگاه تاکتیکی بود که همان جا توسط اصابت گلوله توپ به خودرویش شهید شد.»

سرانجام در ۸ اردیبهشت سال ۶۶ خودرو حسن شفیع‌زاده در منطقه عملیاتی کربلای ۱۰ در شمال‌غرب (منطقه عمومی ماووت) مورد اصابت ترکش گلوله توپ دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکر پاک این شهید عزیز در گلزار شهدای تبریز به خاک سپرده شد.

منبع: فارس



منبع خبر

شوخی «حاج قاسم» با فرماندهی که یک ساعت بعد شهید شد بیشتر بخوانید »

دفتر اول؛ شهید «حمید باکری»/ عملیات «خیبر» نقطه آغاز جاودانگی شهید باکری


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، تقویم این سرزمین همیشه با عطر شهادت همراه بوده است؛ از «باکری»، «خرازی» و «همت» گرفته تا «حجت‌الله رحیمی» که همگی مردان نام‌آشنای عاشقی در راه معبود هستند.

جنگ که باشد، فرقی نمی‌کند که آخر سال است یا اول آن، زمستان است یا تابستان؛ دشمن که راه خانه را بست، قهرمانانی از راه می‌رسند تا با غیرت و نثار خون خود، رویای هر اهریمنی را که قصد وطن ما کند، به کابوسی پریشان تبدیل کنند.

روزهای آخر اسفند، سالروز یادآوری برخی از این حماسه‌هاست؛ حماسه‌های قهرمانانی که مردانه ایستادند و تاریخ این سرزمین تا ابد مرهون ایثار آن‌هاست. یکی از این قهرمانان «حمید باکری» نام دارد، سردار گمنام دفاع مقدس که خستگی را خسته کرد.

آذر سال ۱۳۳۴ «حمید» به‌عنوان ششمین فرزند خانواده «باکری»، در ارومیه به‌دنیا آمد. پدرش کارمند کارخانه قند و مادرش هم خانه‌دار بود. ۱۸ ماه بیشتر نداشت که یک تصادف، او را برای همیشه از مهر مادری محروم کرد. «حمید» سال‌های درس و مدرسه را در کارخانه قند ارومیه گذراند و پس از اخذ دیپلم ریاضی، به خدمت سربازی رفت.

سال‌ها بعد، داغ از دست رفتن مادر تنها غم‌شان نشد؛ بلکه برادر بزرگ‌ترش «علی باکری» نیز توسط «ساواک» دستگیر و در زندان به شهادت رسید. شاید همین امر سرآغاز فعالیت سیاسی «حمید» و برادرش «مهدی» شد؛ به‌طوری که راهی تبریز شدند و به پخش اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های امام خمینی (ره) در این شهر پرداختند.

دفتر اول؛ شهید «حمید باکری»/ عملیات «خیبر» نقطه آغاز جاودانگی

«حمید» چندی بعد یعنی در سال ۱۳۵۵، با مشورت برادرش «مهدی» تصمیم گرفت تا برای فراهم‌شدن امکان بیشتر مبارزه علیه رژیم پهلوی، برای ادامه تحصیل راهی خارج از کشور شود؛ بنابراین ابتدا به ترکیه سفر کرد؛ اما به‌دلیل این‌که شرایط محیطی مغایر با عقایدش بود، از آن‌جا راهی آلمان شد. بعد از هجرت امام خمینی (ره) به پاریس، «حمید» هم راهی فرانسه شد تا از نزدیک و بدون واسطه، گوش جان به سخنرانی‌های امام خمینی (ره) بسپارد؛ این سفر، فصل جدیدی از مبارزات او را به‌همراه داشت و در آن‌جا مأموریت پیدا کرد تا عازم سوریه و لبنان شده و آموزش‌های چریکی را فرا گیرد.

در همان روزها، مسئولیت حمل اسلحه از مرز ترکیه به ایران را برعهده گرفت تا این‌که بعد از شنیدن خبر ورود امام خمینی (ره) به ایران، به کشورش بازگشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به عضویت سپاه پاسداران ارومیه درآمد و به‌عنوان نیروی واحد عملیات، در این نهاد انقلابی مشغول به خدمت شد.

همزمان با صدور فرمان تاریخی تشکیل بسیج مستضعفین توسط امام امت (ره)، «حمید باکری»‌ مسئولیت بسیج ارومیه را برعهده گرفت و برای رفع محرومیت‌های روستاها، در جهاد و سازندگی فعالیت کرد. غائله کردستان که فرا رسید، وی مانند دیگر سپاهیان غیور، راهی این دیار شد و در عمليات پاک‌سازی منطقه «سرو» و آزادسازی «مهاباد»، «پيرانشهر» و «بانه»، نقش به‌سزایی ایفا کرد.

پس از آغاز تجاوز ارتش بعث عراق به میهن، این‌بار «حمید باکری» راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد و ضمن برعهده گرفتن فرماندهی خط مقدم ایستگاه «هفت» آبادان، به سازمان‌دهی نیرو‌های مردمی پرداخت و پس از مدتی، عهده‌دار مسئوليت پاک‌سازی مناطق آزادشده كردنشين در منطقه «سرو» و سپس به‌عنوان مسئول كميته برنامه‌ریزی جهاد استان آذربایجان غربی، منصوب شد.

دفتر اول؛ شهید «حمید باکری»/ عملیات «خیبر» نقطه آغاز جاودانگی

عملیات «فتح‌المبین»، آغازی بود بر حضور دائمی «حمید باکری» در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل؛ همچنین عملیات «بیت‌المقدس» نیز شاهد حماسه‌های این رزمنده دلاور به‌عنوان فرمانده گردان در تیپ «نجف» بود که به‌همراه دیگر رزمندگان اسلام، نقش مهمی را در آزادسازی «خرمشهر» ایفا کرد.

عملیات موفقیت‌آمیز «مسلم بن عقیل» بخشی دیگر از رشادت‌های «حمید باکری» را به تصویر کشید؛ به‌طوری از طرف فرماندهی کل سپاه، او را به‌عنوان فرمانده تیپ حضرت ابو‌الفضل (ع) منصوب کردند؛ اما شایستگی‌های «حمید باکری» به این‌جا نیز ختم نشد؛ چراکه بعد از عملیات «والفجر مقدماتی» مسئولیت معاونت لشکر ۳۱ عاشورا را به وی سپردند.

«حمید باکری» سپس در عملیات‌های «والفجر ۱»، «والفجر ۲» و «والفجر ۴» در کنار رزمندگان تحت امر خود، در خطوط مقدم جبهه‌ها حضور پیدا کرد؛ او در حالی که در عملیات «والفجر ۱» از ناحیه پا مجروح شده و زانوی وی تحت عمل جراحی قرار گرفته بود، اما در عملیات‌های بعدی، با وجود این‌که از درد پا رنج می‌برد، این درد را هیچ‌وقت بر زبان نمی‌آورد.

دفتر اول؛ شهید «حمید باکری»/ عملیات «خیبر» نقطه آغاز جاودانگی

عملیات «خیبر» نقطه پایان حماسه‌های «حمید باکری» در دفاع مقدس و نقطه آغاز جاودانگی وی در تاریخ ایران است. قبل از عملیات، برادرش، شهید «مهدی باکری» در جمع فرماندهان گفت: «ما باید در این عملیات ابولفضل‌وار بجنگیم و هرکس آماده شهادت نیست، پا پیش نگذارد و حمید آرام گفت که برادران دعا کنید من هم شهید شوم»؛ این جمله «حمید»، همه را به گریه انداخت.

«حمید باکری» در عملیات «خیبر» توانست با نیرو‌های خود، در ساعت ۱۱ شب روز سوم اسفند سال ۱۳۶۲، پل مجنون را در عمق ۶۰ کیلومتری خاک عراق تصرف کند و سپس تا پای جان، در این منطقه به نبرد با دشمن بعثی بپردازد و به دیدار معبود خوبش بشتابد.

سردار «جمشید نظمی» یکی از همرزمانش، در خصوص آخرین دیدار خود با «حمید باکری» گفته است: «آخرین باری که حمید را دیدم، بعد از تصرف پل «شیتات» بود و حدود عصر. من مجروح شده بودم و مرا گذاشته بودند آن‌جا. «حمید» داشت نیرو‌ها را هدایت می‌کرد که یادش افتاد نماز ظهرش را نخوانده است. سریع رفت وضو گرفت و آمد، جایی قامت بست و نماز خواند که در تیر‌رس بود. هر لحظه امکان داشت فاجعه اتفاق بیافتد؛ اما او با طمأنینه و آرامشی نمازش را می‌خواند که من دردم را فراموش کردم و فقط به او خیره شدم. حتی وقتی بلندم کردند که ببرندم، برگشته بودم به آرامش نماز خواندن حمید نگاه می‌کردم».

انتهای پیام/ ۱۱۳



منبع خبر

دفتر اول؛ شهید «حمید باکری»/ عملیات «خیبر» نقطه آغاز جاودانگی شهید باکری بیشتر بخوانید »