شهید بروجردی

شهید بروجردی پایه‌گذار مکتب اخلاقی و امنیتی بود

شهید بروجردی پایه‌گذار مکتب اخلاقی و امنیتی بود


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی و امنیتی دفاع‌پرس، آئین بزرگداشت سرلشکر شهید محمد بروجردی با حضور محسن رضایی معاون اقتصادی رییس جمهور، سرلشکر ایزدی، سردار احمدی مقدم فرمانده دانشگاه عالی دفاع ملی، امیر دادبین فرمانده اسبق نیروی زمینی ارتش و جمعی از همرزمان این شهید در دانشگاه عالی دفاع ملی برگزار شد.

سردار احمدی مقدم در این مراسم طی سخنانی اظهار داشت: شهدی بروجردی و همرزمانش در راه خدا و عهدی که با خداوند متعال بسته بودند به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

وی ادامه داد: کلام و واژگان توان وصف ویژگی‌های شهید بروجردی را ندارد او پایه گذار یک مکتب اخلاقی و امنیتی بود که امروز ارزش امنیتی که او با فتح قلوب آفرید را می فهمیم.

فرمانده دانشگاه عالی دفاع ملی گفت: شهید بروجردی عمر کوتاه اما با برکتی داشت و توانست با فتح قلوب و پیوند قلوب همه به هم امنیت را برای منطقه کردستان به ارمغان آوردند.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید بروجردی پایه‌گذار مکتب اخلاقی و امنیتی بود بیشتر بخوانید »

مسیر دیروز «بروجردی» دکترین امروز ارتش و سپاه است

مسیر دیروز «بروجردی» دکترین امروز ارتش و سپاه است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرتیپ «غلامرضا جلالی» رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور به مناسبت چهلمین سال شهادت سردار محمد بروجردی پیامی صادر کرد.

در این پیام آمده است:

«چیزی که من از شهید بروجردی احساس کردم و یک احترام عمیقی از او در دل من به وجود آورد، این بود که دیدم این برادر، با کمال متانت و با کمال نجابت، به چیزی که فکر می‌کند مسئولیت و وظیفه است.»؛ این جمله از زبان مقام معظم رهبری در وصف شهید بروجردی، برای بیان عظمت شخصیت این مرد بزرگ کافی است.

محمد بروجردی نماینده نسلی است که هرچه داشتند را در طبق اخلاص برای پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی فدا کردند. محمد بروجردی از جمله بنیانگذاران اولیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که پس از پیروزی انقلاب نیز در مقابله با عناصر ضدانقلاب و تجزیه‌طلب به‌ویژه در کردستان که به دنبال نابودی نهال انقلاب بودند، دلیرانه ایستاد و در این راه نیز به درجه رفیع شهادت رسید.

اما بی‌شک آنچه بروجردی را از دیگر شهدای انقلاب اسلامی متمایز می‌کند، شیوه، مرام و مسلکش در زمان حضورش در کردستان بود. این شهید بزرگوار زمانی برای نجات کردستان به منطقه اعزام شد که به علت نفوذ و فعالیت گسترده ضد انقلاب، همه، کردستان را از دست رفته می‌دیدند. اما بروجردی راهبردی متفاوت در پیش گرفت. راهبردی که او را به «مسیح کردستان» معروف کرد؛ زیرا اعتقاد راسخ داشت آن شخصی که مردم کردستان را دوست داشته باشد، می‌تواند در کردستان کار کند و بروجردی به واقع به مردم محروم و ستم‌دیده کردستان علاقه داشت و همین مسیری که شهید بروجردی در کردستان دنبال کرد، بعد‌ها تبدیل به دکترین ارتش و سپاه شد.

مسئولیت‌پذیری و وظیفه‌شناسی بروجردی نیز درسی است برای همگان. همین روحیه بود که باعث شد وقتی در سانحه سقوط بالگرد مجروح شده بود به جهت حفظ انسجام نیرو‌ها با نصف بدن گچ گرفته در منطقه ماند.

فرماندهی مقتدر با اخلاق از بروجردی الگویی موفق برای همه جوانان و نیرو‌های مسلح ساخته است.

بدون تردید بهترین روز‌های زندگی‌ام در کنار این شهید بزرگ سپری شد، روز‌های که همواره به آن افتخار خواهم کرد.

روحش قرین رحمت الهی و بهشت جاودان و همنشینی با اولیاءالله مأوایش.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مسیر دیروز «بروجردی» دکترین امروز ارتش و سپاه است بیشتر بخوانید »

فیلم/ منش شهید «بروجردی» به روایت همرزمش

فیلم/ منش شهید «بروجردی» به روایت همرزمش

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ منش شهید «بروجردی» به روایت همرزمش بیشتر بخوانید »

عثمان فرشته مثل فرشته بود/ مرد بزرگ و تکرار نشدنی کردستان

«فرشته»‌ای که قوت قلب شهید بروجردی بود


عثمان فرشته مثل فرشته بود/ مرد بزرگ و تکرار نشدنی کردستانبه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «عثمان فرشته» فرمانده سپاه مریوان در زمان شورش ضد انقلاب در سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی بود که توسط سردار شهید محمد بروجردی ابتدا مسوول گروهانی از سپاه شد و مدتی بعد فرماندهی سپاه مریوان را برعهده گرفت.

شهید عثمان فرشته در سِمَت فرماندهی عملیات سپاه مریوان موفق شد با یاری همرزمان خود بسیاری از روستا‌ها را از وجود ضد انقلاب پاکسازی کند. وی به هر روستایی که می‌رفت ماهیت گروهک‌ها را افشا می‌ساخت و اهالی روستا‌ها را برای پیوستن به سازمان پیشمرگان مسلمان کرد دعوت می‌کرد، به طوری که تعداد زیادی از آن‌ها دعوت شهید فرشته را پذیرفتند و در جمع مجاهدان نور علیه ظلمت قرار گرفتند.

وقتی که اسم شهید فرشته در میان کسانی که او را می‌شناختند و با او آشنایی داشتند آورده می‌شد، همه آن‌ها به شجاعت و زیرکی او اذعان می‌کردند. او بیش از اندازه شجاع و نترس بود؛ رفتار بسیار عجیبی داشت؛ از هیچ چیزی نمی‌ترسید. او در بیست و هشتمین روز از اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در پایین کوهی به نام (تفین) به علت نقص در عمل کردن توپ به شهادت می‌رسد.

در ادامه دو خاطره درباره شهید فرشته را می‌خوانید.

جاودانه‌ تاریخ

«برای پاکسازی منطقه‌ «چشمیدر» و «بو ریدر» به اتفاق جمعی از پیش مرگان حرکت کردیم. عملیات بسیار سختی بود. مسوولیت عملیات را من و آقای داریوش چاپاری عهده دار بودیم. در روز اول عملیات، داریوش از ناحیه‌ چشم زخمی شد. او را برای مداوا به شهرستان سنندج انتقال دادند و تمام مسئولیت بر دوش من قرار گرفت. در وضعیتی بسیار بحرانی قرار داشتم.

روز دوم با شهید «عثمان فرشته» آشنا شدم. از وضعیت منطقه از او سؤال کردم. او که جزو پیشمرگان مسلمان شهرستان مریوان بود، گفت: من با منطقه آشنایی کامل دارم، اگر کمکی از من ساخته است، آماده ام. تعدادی نیرو در اختیارش قرار دادم تا برای تسخیر ارتفاعات آنجا حرکت کند. با صلابت خاصی که داشت، آماده‌ حرکت شد. لحظاتی پس از حرکت از ناحیه پا مجروح شده بود، اما علیرغم شدت جراحت، این موضوع را از نیرو‌های تحت امرش پنهان کرده بود و با این که از طریق بی سیم با من ارتباط داشت، در این زمینه به من چیزی نگفت.

با دشواری فراوان توانسته بود به نقطه‌ هدف برسد و روستا را پاکسازی کند. پس از پاکسازی کامل و استقرار نیروها، موضوع زخمی شدن خود را به من اطلاع داد. وقتی رفتم او را دیدم، تصور می‌کردم در همان لحظه تماس زخمی شده است، اما وقتی متوجه شدم در شروع عملیات زخمی شده و این مدت طولانی را تحمل کرده است، به اوج مردانگی، صداقت و شهامت این انسان آزاده پی بردم. شهید فرشته تا وقتی که نیرو‌ها به طور کامل در آنجا مستقر شدند و از این امر اطمینان پیدا نکرد، برای معالجه و درمان نرفت. به راستی کجا می‌توان این چنین صحنه‌هایی را به نظاره نشست؟ آیا می‌شود دیگر این ایثار و گذشت و یکپارچگی را دید؟»

سینی برکت

«در بعضی از مقاطع تاریخی با انسان‌هایی روبه رو می‌شویم که ظرفیت وجودی آن‌ها نه در مکان می‌گنجد، نه در زمان؛ در واقع بین آن‌ها با نسل‌های قبل و بعد از خود یک تفاوت ماهوی وجود دارد، چرا که شیوه سلوک و رفتار آنان بر مداری می‌گردد که با دیگران کاملا متفاوت است.‌

می‌توان آن چه را که در سال‌های بعد از انقلاب اتفاق افتاد، جزو همان مقاطع استثنایی به حساب آورد. ایمان، اخلاص و صداقت انسان‌های آن زمان را به سهولت نمی‌توان در دورانی دیگر نظاره کرد. اسطوره‌هایی مانند شهید عثمان فرشته، شهید ابراهیم مرادی و عزیزان دیگر. گروهک‌های ضدانقلاب در سال‌های اولیه تشکیل پیشمرگان مسلمان کرد، یکی از اتهاماتی را که متوجه پیشمرگان مسلمان می‌کردند، این بود که آن‌ها حقوق و مزایای کلانی از دولت می‌گیرند؛ اما واقعیت غیر از این بود. در آن زمان هیچ پیشمرگی حقوق مصوب ماهیانه نداشت. در پایان هر ماه مبالغی را در سینی می‌گذاشتند هر کس هر مبلغی را که نیاز داشت، متناسب با هزینه‌های ماهیانه اش بر می‌داشت. اکثر مبالغی که دوستان از سینی بر می‌داشتند بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ تومان بود. از مهر سال ۱۳۶۰ تا فروردین سال ۱۳۶۱ ماهیانه ۲۰۰ تومان پول از سینی برمی داشتم و این مبلغ، بسیار برکت داشت، به گونه‌ای که آن سینی به سینی برکت مشهور شده بود.»

انتهای پیام/ ۱۴۱



منبع خبر

«فرشته»‌ای که قوت قلب شهید بروجردی بود بیشتر بخوانید »

خوش‌فکری شهید بروجردی در مدیریت امور اهل سنت در پاوه


رفتار خودمان حاج احمد آقا با ماموستابه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ماموستا «ملاقادر قادری» از چهره‌های شناخته شده مذهبی در غرب ایران و کردستان است. او سال‌هاست به عنوان امام جمعه شهر پاوه زبان گویای اهالی منطقه است.

وی متولد سال ۱۳۳۲ در روستای نوریاب پاوه است و از ابتدای شکل‌گیری انقلاب اسلامی با وجود جریان‌های سیاسی و فشار از سوی گروه‌های مختلف، او یکدل و یک‌زبان همراه با انقلاب اسلامی به راه خود ادامه داد.

در سال ۱۳۵۷ با تاسیس مدرسه قرآن پیشگام مبارزات ضد رژیم شاهنشاهی شد و پس از انقلاب اسلامی نیز این مدرسه علیه جریانات ضد انقلاب فعالیت می‌کرد. ماموستا ملاقادری چندی پیش خاطرات چند دهه از فعالیت‌ها و مبارزات خود را در قالب کتاب «ماموستا» منتشر کرده است که در ادامه بخش‌هایی از این خاطرات را می‌خوانید.

«در ماجرای اختلاف ما با آقای موسوی روزی همراه جمعی از دوستان به جماران رفتیم. مطالبی نوشته بودم و می‌خواستم تسلیم و تقدیم دفتر امام (ره) کنم. در مقابل حسینیه جماران با برادر بروجردی برخورد کردم. اختلافات ما با آقای سید موسی موسوی، نماینده رهبری در کردستان، همچنان ادامه داشت. مصافحه‌ای کردیم و احوالی از هم گرفتیم. مقداری خسته و عصبانی بود. گفت: ماموستا، خیلی تلاش کردم برای شما کاری بکنم، ولی موفق نشدم. منظور او از تلاش این بود که می‌گفت مصلحت است که مرکز بزرگ اسلامی و امور فرهنگی پاوه از مرکز کردستان جدا شود.

هم او و هم ما مایل بودیم، به دلیل بعد مسافت تا سنندج، برای انجام دادن امور اداری، کار به خودمان واگذار شود و اگر با این امر موافقت نمی‌شود، بگذارند کار فرهنگی ما زیر نظر آیت الله اشرفی اصفهانی در کرمانشاه باشد. چون آقای اشرفی از محبوبیت بسیاری در میان ما برخوردار بود. ما عملکرد مرکز بزرگ کردستان را، که با رویکرد و عملکرد امنیتی همراه بود، نمی‌پسندیدیم و رفتار سنتی آقای اشرفی را مناسب‌تر می‌دانستیم.

آقای محمد بروجردی فرمانده منطقه هفت سپاه کرمانشاه، انسانی روشن ضمیر بود. برای جزئی‌ترین مسئله به پاوه می‌آمد. به محض اینکه می‌شنید دو پاسدار یا دو روحانی با هم اختلاف پیدا کرده‌اند اجازه نمی‌داد این اختلاف به شب بکشد و همان روز می‌آمد و آن دو را در کنار هم می‌نشاند و صحبت می‌کرد و آشتی می‌داد. با من هم آمد و رفت زیادی داشت و من هم به ایشان ارادت خاصی داشتم. او به اهمیت استقلال روحانیت پاوه از کردستان واقف بود و برای انتصاب نماینده ولی فقیه در امور روحانیت اهل سنت فعالیت‌های زیادی کرد. او می‌گفت: «آداب و فرهنگ شما پاوه‌ای‌ها با مردم سنندج مقداری متفاوت است و حضور طلبه‌ای از جنس خودتان بهتر از فردی از اهل تشیع است. زیرا او اگر سراسر شهر شما را گل هم بکارد، آخر کارش شک و تردید از هر دو طرف را در پی دارد.»

آن روز بعد از اتمام دیدار با امام (ره) به مرکز شهر برمی‌گشتیم. پایین‌تر از حسینیه جماران حاج احمد آقا را دیدیم. از من سؤال کرد: «ماشین دارید؟» گفتم: «بله»، گفت: «در ارتش قصد شرکت در جلسه‌ای دارم. اگر باعث زحمت نیستم با شما بیایم و در مسیر خود مرا پیاده کنید» با علاقه وافری گفتم: «افتخار می‌دهید».

راننده ما آقای قاسم سلیمانی بود و سه راکب پیکان یعنی بنده، بهران و نفر سوم عقب نشستیم و میهمان ما جلوی پیکان نشست و در مسیر برگشت به مرکز شهر او را در چهارراه قصر مقابل ساختمان ارتش پیاده کردیم. در طول مسیر، مردمی که در پیاده رو یا داخل ماشین‌ها حاج احمدآقا را می‌دیدند برای او دست تکان می‌دادند و گاهی با صدای بلند به او سلام می‌کردند.

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

خوش‌فکری شهید بروجردی در مدیریت امور اهل سنت در پاوه بیشتر بخوانید »