شهید بهروز مرادی

لحظه اعلام خبر شهادتِ «بهروز مرادی» به خانواده‌اش+ فیلم

لحظه اعلام خبر شهادتِ «بهروز مرادی» به خانواده‌اش+ فیلم

به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «بهروز واحدی» از مستشاران نظامی جمهوری اسلامی ایران در سوریه بود که ششم فروردین سال جاری در حمله ارتش تروریستی آمریکا به مواضع محور مقاومت در استان دیرالزور به شهادت رسید؛ شهیدی که او را اولین شهید راه قدس در سال ۱۴۰۳ نامیده‌اند.

جمعی از همرزمان شهید «بهروز واحدی» پس از شهادت او، با حضور در کنار خانواده‌اش، خبر شهادت فرزندشان را به آن‌ها اعلام کردند که فیلم آن را در ادامه مشاهده می‌کنید.

کد ویدیو

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

لحظه اعلام خبر شهادتِ «بهروز مرادی» به خانواده‌اش+ فیلم بیشتر بخوانید »

چشم‌انتظاری برای رسیدن به پیکر «محمود»/ مادری که دلش به بند پوتین فرزند شهیدش خوش بود

چشم‌انتظاری برای رسیدن به پیکر «محمود»/ مادری که دلش به بند پوتین فرزند شهیدش خوش بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، جبهه‌های حق علیه باطل برای رزمندگان شوری وصف‌ناشدنی داشت؛ شوری همراه با ایثار و حماسه و قدم به قدم آن برای آن‌ها، محل شهادت و ریخته شدن خون دوستان‌شان بود که گاهاً نمی‌توانستند پیکر مطهر آن‌ها را به عقب بازگردانند؛ بنابراین دل رزمندگان در محل شهادت همرزمان‌شان جا می‌ماند و منتظر لحظه‌ای بودند تا آن منطقه آزاد شود تا بتوانند پیکر مطهر دوستان شهید خود را به عقب بازگردانند و به آغوش خانواده‌شان برسانند.

این سرگذشت، در نامه‌ای که از بسیجی شهید «بهروز مرادی» در کتاب «یادداشت‌های خرمشهر» چاپ شده، بیان شده است؛ زمانی که این شهید والامقام در خرمشهر می‌جنگیده و پس از اشغال این شهر، ناچار به ترک خرمشهر شده و پس از آزادسازی شهر، به‌همراه برادر کوچک‌ترش به میان کوچه‌پس‌کوچه‌های خرمشهر رفته و به استخوان‌های یکی از دوستانش به‌نام محمود می‌رسد.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، متن نامه بسیجی شهید «بهروز مرادی» است:

«بسم الله الرحمن الرحيم

در یکی از روزهای مهرماه سال ۵۹ که با دشمن توی کوچه‌های پشت مدرسه… خرمشهر درگیر بودیم، سه نفر از دوستانم به خانه‌ای که مقر عراقی‌ها بود، حمله کردند و جنازه یک نفرشان داخل کوچه جا ماند. سه نفر «حمیدرضا دشتی» «محمدرضا باقری» و «توتونساب» بودند؛ و امروز که بعد از پیروزی قدم به شهرمان گذاشته‌ایم، این چهارمین نفری است که استخوان‌هایش پیدا می‌شود. وقتی استخوان‌های دوستم را پیدا کردم، برای لحظه‌ای گریستم و در برابر خدا زانو زدم؛ و زمین را به شکرانه امانت‌داری‌اش بوسیدم.

برادر کوچکم همراهم بود. او را آورده بودم تا از نزدیک با واقعیت‌های جنگ آشنا شود. مدتی را در راهروهای زیرزمینی و سنگرهای دشمن قدم زدیم و برای او حماسه‌های جوانان شهر را می‌گفتم که چگونه فرزندان اسلام در غربت، رقص مرگ می‌کردند؛ و او هاج و واج مانده بود. بعدازظهر که شد، به او گفتم: «داخل یکی از این کوچه‌ها یک آشنا هست؛ بیا برویم. شاید اثری از او باشد». قدم به قدم پوکه های «ژ ۳» روی زمین ریخته بود. سر این کوچه پوکه‌های شلیک‌شده از طرف ما بود و سر کوچه آن طرف‌تر پوکه‌های کلاشینکف عراقی‌‌ها.

۲۱ ماه پیش این‌جا در و دیوار و خانه‌ها شاهد یک جنگ خونین سخت بود و امروز ما آمده بودیم -که اگر خدا کمک کند- جنازه یکی از قربانیان این جنگ را بیابیم. آهسته کوچه‌ها را پشت سر گذاشتیم؛ به خانه‌ای نزدیک شدیم که هنوز فریاد وحشتناک عراقی‌ها را از آن‌جا به‌خاطر داشتم جلو خانه استخوان‌های «محمود» را پیدا کردم و آن‌طرف‌تر ساعت مچی او را داخل جیب شلوارش چند تیر «ژ ۳» بود و بلوز سبز و پیراهن سفید او بعد از ۲ سال هنوز سر جایش بود؛ و یک لنگه کفش او را زیر یک درخت فرسوده خرما پیدا کردم که در کنار او شش گلوله آر.پی.جی که از پشت‌بام خانه روبه‌رو شلیک شده بود، در دل زمین بود.

در آن لحظه زانوهایم سست شد و اشک چشمانم را گرفت. زمین را بوسیدم؛ زیرا عهد کرده بودم که اگر به خرمشهر، زنده رسیدم، بروم آن‌جاها که دوستانم شهید شده‌اند، خاک مقدس‌شان را زیارت کنم. برادرم به من نگاه می‌کرد، در حالی که چشمانش از حدقه در آمده بود…

به یاد پدر و خانواده محمود افتادم که هنوز که هنوز است، در انتظار بازگشت فرزندشان لحظه شماری می‌کنند. تا امروز خبر شهادت «محمود» را به مادرش نداده بودم؛ اما دیگر خوشحال هستم که لااقل استخوان‌های او را پیدا کرده‌ام و این می‌تواند باعث آرامش موقت قلب یک مادر باشد. به یاد مادر «سعید» افتادم؛ آن‌روز که ما جنازه سعیدمان را در جبهه آبادان جا گذاشتیم، مادر سعید به «صمد» گفته بود: «کاش بند پوتین سعید را برایم می‌آوردی تا من لااقل یک یادگار از پسرم داشته باشم». می‌بینی که ما در چه دنیایی زندگی می‌کنیم و با این وضع برای من سخت است که از جبهه دست بکشم. جبهه برای من همه‌چیز است. در جبهه دوستانم را یکی‌یکی از دست داده‌ام و حالا که دارم این نامه را برای تو می‌نویسم، صدای انفجارهای پیاپی خمپاره خصم، سکوت شب را می‌شکند و شاید هم…. بعد از آن خدا می‌داند چه بشود؟

قبل از فتح خرمشهر نوشتن چند خط نامه همراه بود با اعتراض دوستم «علی نعمت‌زاده» که می‌گفت: «گلوپ را خاموش کن»؛ اما الان که دارم این نامه را می‌نویسم، شاید جنازه علی در قبرستان آبادان پوسیده باشد و کسی نیست که به من بگوید خسته‌ام چراغ را خاموش کن؛ می‌خواهم بخوابم، من نمی‌دانم بعد از این چه خواهد شد؟ به مادرم گفته‌ام، در جبهه، بچه‌ها خواب امام حسین (ع) را می‌بینند و در بیداری، در نخلستان‌های جزیره «مینو»، مهدی (عج) را و شما در تهران در خواب، کوپن را می‌بینید و در بیداری صف مرغ کوپنی را. مادرم قانع شد که پسرش حق دارد در جبهه باشد.

می‌بینی که دنیای جبهه چه دنیای عجیبی است؟ یک دنیا حماسه است و این حماسه‌ها گاه در دل خاک مدفون می‌شوند. و گاه اثری از آن‌ها که یک تکه استخوان باشد، بعد از ۲ سال پیدا می‌شود».

خاطرنشان می‌شود؛ بسیجی شهید «بهروز مرادی» اول دی سال ۱۳۳۵ در خرمشهر چشم به جهان گشود. وی با شروع جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سال ۱۳۶۴ نیز در رشته صنایع دستی در دانشگاه پردیس اصفهان مشغول تحصیل شد؛ اما قبل از پایان تحصیلاتش، در ۴ خرداد سال ۱۳۶۷ در منطقه «شلمچه» به شهادت رسید.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چشم‌انتظاری برای رسیدن به پیکر «محمود»/ مادری که دلش به بند پوتین فرزند شهیدش خوش بود بیشتر بخوانید »

رسول ملاقلی‌پور؛ از فیلمسازی غریزی تا جایزه کارگردانی جشنواره فیلم فجر

رسول ملاقلی‌پور؛ از فیلمسازی غریزی تا جایزه کارگردانی جشنواره فیلم فجر


گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، رسول ملاقلی‌پور سال ۱۳۳۴ در منطقه عباسی تهران متولد شد و به خاطر فقر مالی خانواده موفق به ادامه تحصیلات متوسط نشد. او در سنین نوجوانی عکاسی را به صورت آماتور شروع کرد و در سال ۱۳۵۴ بازیگری تئاتر را به خاطر فن بیان و از بین بردن لکنت زبان انتخاب کرد، اما عکاسی را به شکل حرفه‌ای ادامه داد.

در سال ۵۹ با شروع جنگ به عنوان عکاس و خبرنگار از آخرین روز‌های مقاومت در خرمشهر عکس و خبر تهیه می‌کرد. با آخرین نفرات مجبور به عقب‌نشینی به شرق خرمشهر شد، این در حالی بود که با دوربین سوپر ۸ توانست برای بار دوم فیلمبرداری را همزمان با عکاسی تجربه کند.

لذت و حس فیلمبرداری باعث شد تا او تجربیات عکاسی و ظهور و چاپ در لابراتوار را این بار از ویزور فریم‌های متحرک ببیند.

کارش را در فاصلۀ سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۱ پس از دوره‌ای فعالیت آماتوری در زمینۀ عکاسی، با ساختن فیلم‌های مستند جنگی آغاز کرد، و با فیلم بلند نینوا (۱۳۶۲) ادامه داد. تا اواخر دهۀ ۱۳۶۰ با بلمی به‌سوی ساحل (۱۳۶۴)، پرواز در شب (۱۳۶۵) و افق (۱۳۶۷)، یک‌سر به ساختن فیلم‌های جنگی پرداخت. ملاقلی‌پور در سفر به چزابه و تا آخرین نفس (هر دو ۱۳۷۴)، نسل سوخته (۱۳۷۸)، قارچ سمی (۱۳۸۰)، و مزرعۀ پدری (۱۳۸۲)، بیشتر به دغدغه‌ها و حالات روحی رزمندگان پرداخت و در مجنون (۱۳۶۹)، خسوف (۱۳۷۱)، و پناهنده (۱۳۷۲)، به طرح داستان‌های اجتماعی و ماجرا‌های تلخ و ناگوار خارج از جبهه و جنگ روآورد.

آخرین اثر او میم مثل مادر (۱۳۸۵) بود. وی در میانۀ کارش (که مجموعاً شامل ۱۴ فیلم با موضوع جنگ ایران و عراق و مسائل پیرامون آن می‌شود) فیلم جنایی کمکم کن را نیز (به نویسندگی خودش) در سال ۱۳۷۷ ساخت که نه در فروش موفقیتی برایش داشت و نه در جشنواره‌ها.

ملاقلی‌پور طی دورۀ کوتاه فعالیتش فیلم‌نامۀ لبۀ تیغ (تولید ۱۳۷۱) و دشت ارغوانی (۱۳۷۳) را به ترتیب برای جمال شورجه و نادر مقدس نوشته و جز تهیه‌کنندگی تعدادی از ساخته‌های خودش، تهیه، تدوین و طراحی صحنه و لباس تعدادی از آثار کارگردانان دیگر را نیز به عهده داشته است.

موفق‌ترین فیلم او در میان آثارش هیوا بود که در هفدهمین دورۀ جشنوارۀ فیلم فجر جز دریافت جوایز بهترین فیلم و بهترین کارگردانی و نامزدی در تعدادی از رشته‌های اصلی و فنی، توانست جوایز بخش‌های بهترین بازیگر نقش اول مرد (دیپلم افتخار/ جمشید هاشم‌پور)، طراحی صحنه (سیمرغ بلورین/ بهناز نازی و علی فداکار)، تدوین (تقدیر/ حسین زندباف)، فیلمبرداری (سیمرغ بلورین/ بهرام بدخشانی) و صدابرداری (سیمرغ بلورین/ بهمن اردلان) را نیز به دست بیاورد.

ملاقلی‌پور از کارگردانان سینمای جنگ و اجتماعی ایران بود و توانست با فیلم پرواز در شب سیمرغ بلورین بهترین فیلم را از جشنواره فیلم فجر دریافت کند.

رسول ملاقلی‌پور؛ از فیلمسازی غریزی تا جایزه کارگردانی جشنواره فیلم فجر

او از کارگردانان متعهد سینمای پس از انقلاب بود. وی در سفر خود به کربلای معلا برای بازدید لوکیشن‌ها از فرصت استفاده کرد و مستندی نیز به نام ۶ گوشه عرش را جلوی دوربین برد که آخرین اثر او محسوب می‌شود. او در این سفر متوجه شد که هنرمندان برجسته اصفهانی در آنجا مشغول طراحی ضریح مقدس حضرت امام‌حسین (ع) هستند.

رسول ملاقلی پور از جمله فیلمسازانی محسوب می شد که در میان سینمادوستان و سینمانویسان به «فیلمساز غریزی» شهرت داشت.

فیلمسازی که ابتدا از عکاسی و فیلمبرداری گام در عرصه هنر نهاد و تا کسب جایزه کارگردانی جشنواره فیلم فجر نیز پیش رفت و به عنوان یکی از فیلمسازان مطرح سینمای دفاع مقدس مطرح شد.

علی ملاقلی پور فرزند رسول ملاقلی پور درباره سبک و شیوه فیلمسازی و همچنین الگو و اساتید پدر چنین می گوید: سه نفر روی پدرم تأثیرگذاری داشتند. این تأثیرگذاری را البته بعدها در میان سخنان پدرم و فیلم‌هایش پیدا کردم. نخست بهروز مرادی که پدرم به وی علاقه زیادی داشت و در فیلم «سفر به چذابه» نیز به وی اشاره کرده است. در این فیلم جوانی که شباهت چهره‌ای زیادی با شهید بهروز مرادی داشت، در نقشی به نام بهروز بازی می‌کند. فرد دیگری که باعث تحول در پدر شد، شهید حسن شوکت که جانباز بود و بعد از جنگ شهید شد. پدر که در جبهه بوده، شهید شوکت از وی می‌خواسته تا کارهایی را انجام دهد مثلاً پیغام برساند. یک بار رسول ملاقلی‌پور از روی خستگی کار را انجام نمی‌دهد و می‌خوابد، فردایش شهید شوکت به وی می‌گوید، همین تعلل تو شاید باعث شهادت چند نفر شود. این سخنان وی باعث می‌شود، پدرم احساس کند به جنگ تعهد دارد و نباید کوتاهی کند.

رسول ملاقلی‌پور؛ از فیلمسازی غریزی تا جایزه کارگردانی جشنواره فیلم فجر

می‌توانم بگویم شهیدان بهروز مرادی و حسن شوکت معلمان پدرم بودند و رسول ملاقلی‌پور که خیلی زود پدرش را از دست داده بوده و کسی را نداشته که به وی راه و رسم زندگی درست را یاد بدهد از آنها درس زندگی گرفته است. سومین شخص داستانش به ساخت یک مستند بازمی‌گردد. پدرم مستندی به نام «حمید و فاطمه» درباره شهید حمید باکری می‌سازد که روایت خانم فاطمه امیرانی از همسرش حمید باکری و عشق یک رزمنده به همسر و خانواده‌اش است. شخصیت حمید باکری و زندگی‌اش روی پدرم اثر می‌گذارد و همین موضوع مقدمه ساخت فیلم «هیوا» می‌شود.

وی که همراه با رسول احدی (مدیر فیلمبرداری) برای نگارش فیلمنامه فیلم بعدی‌اش به شمال کشور رفته بود، در شهر نوشهر بر اثر سکتهٔ قلبی جان باخت و چندروز بعد در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رسول ملاقلی‌پور؛ از فیلمسازی غریزی تا جایزه کارگردانی جشنواره فیلم فجر بیشتر بخوانید »

روزشمار دفاع مقدس (۱ دی)


روزشمار دفاع مقدس (۱ دی)رویداد‌های مهم این روز در تقویم شمسی (۱ دی)

** مهم‌ترین مناسبت‌های ملی و مذهبی در دی **

۵-ولادت حضرت عیسی (ع)، جشن کریسمس| ۷-تشکیل نهضت سوادآموزی به فرمان حضرت امام (ع) | ۸-شهادت حضرت زهرا (س) به روایتی| ۹-روز بصیرت و میثاق امت با ولایت| ۱۲-جشن آغاز سال ۲۰۲۱ میلادی| ۱۹-قیام خونین مردم قم (۱۳۵۶ هـ ش) | ۲۰-سالروز شهادت امیرکبیر به دستور ناصرالدین شاه قاجار| ۲۲-تشکیل شورای انقلاب به فرمان امام (ره) | ۲۶-فرار شاه معدوم| ۲۷-شهادت نواب صفوی، طهماسبی، برادران واحدی و ذوالقدر از فداییان اسلام| ۲۸-شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) (تعطیل) | ۲۹-روز غزه

** تاریخ شهادت برخی شهدای دفاع مقدس در دی **

• بمباران شدید آبادان توسط ارتش عراق

• سالروز شهادت شهید یدالله کلهر

• ولادت شهید سیدمحمدتقی حسینی طباطبایی (استان سیستان و بلوچستان، شهرستان زابل، روستای چلنگ) (۱۳۰۷ ه.ش)

• ولادت شهید مهدی ترک لادانی (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۲۰ ه.ش)

• ولادت شهید یوسف کلاهدوز (استان خراسان رضوی، شهرستان قوچان) (۱۳۲۵ ه.ش)

• ولادت شهید شاهرخ ضرغام (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۲۸ ه.ش)

• ولادت شهید بهروز مرادی (استان خوزستان، شهرستان خرمشهر) (۱۳۳۵ ه.ش)

• ولادت شهید اکبر واحدی (استان اصفهان، شهر وزوان) (۱۳۳۸ ه.ش)

• ولادت شهید پرویز بی پروا مقدم (استان خوزستان، شهرستان آبادان) (۱۳۳۹ ه.ش)

• ولادت شهید حمید میرزائی سیروئی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۴۰ ه.ش)

• ولادت شهید مجتبی تهامی (استان خراسان رضوی، شهرستان خلیل‌آباد، روستای سر مزده) (۱۳۴۱ ه.ش)

• ولادت شهید صادق عطاء (استان آذربایجان شرقی، شهرستان سراب) (۱۳۴۲ ه.ش)

• ولادت شهید غلامرضا رحیمی نیاسر (استان اصفهان، شهرستان کاشان) (۱۳۴۳ ه.ش)

• ولادت شهید فرهاد علیمرادی (استان اصفهان، شهرستان اصفهان) (۱۳۴۵ ه.ش)

• ولادت شهید علی رضا رحیمی (استان اصفهان، شهرستان نطنز) (۱۳۴۶ ه.ش)

• ولادت شهید محرم وفی (استان آذربایجان غربی، شهرستان پلدشت، روستای نازک علیا) (۱۳۴۸ ه.ش)

• ولادت شهید مدافع حرم محرم ترک (استان لرستان، شهرستان ازنا، روستای قاضی آباد) (۱۳۵۷ ه.ش)

• ولادت شهید علی فلاحی (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۵۸ ه.ش)

• ولادت شهید مجتبی یاوری (استان اصفهان، شهرستان آران و بیدگل) (۱۳۵۸ ه.ش)

• بمباران شدید آبادان توسط ارتش بعث عراق (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید داود محسنی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید علی صباغ یزدی (استان کرمان، شهرستان رفسنجان) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید عبدالرحمان چپاتی (استان آذربایجان غربی، شهرستان ارومیه) (۱۳۵۹ ه.ش)

• شهادت شهید حسن رفیعی یونسی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید مجتبی استکی نماینده شهرکرد در مجلس شورای اسلامی (استان چهارمحال و بختیاری، شهرستان شهرکرد) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید احمد ذوالفقاری (استان آذربایجان غربی) (۱۳۶۰ ه.ش)

• شهادت شهید نادر عبدی آستانه (استان خوزستان، شهرستان اهواز) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید عبدالله محبی (استان قزوین، شهرستان قزوین) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید علی میرزانژاد (استان آذربایجان شرقی، شهرستان سراب) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید خلیل ضرغامی (استان سمنان، شهرستان گرمسار) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید حسین رجبی مولائی (استان همدان، شهرستان همدان) (۱۳۶۲ ه.ش)

• شهادت شهید هادی چنبری (استان البرز، شهرستان ساوجبلاغ) (۱۳۶۲ ه.ش)

• ولادت شهید ابراهیم کریمی (استان زنجان، شهرستان زنجان) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید حسن موسی طارمسری (استان گیلان، شهرستان رشت) (۱۳۶۳ ه.ش)

• شهادت شهید داریوش باقریان (استان مازندران، شهرستان چالوس) (۱۳۶۴ ه.ش)

• ولادت شهید مدافع حرم سعید مسافر (استان گیلان، شهرستان رشت) (۱۳۶۵ ه.ش)

• ولادت شهید امر به معروف و نهی از منکر امیرحسام ذوالعلی (استان تهران، شهرستان تهران) (۱۳۶۵.ش)

• ولادت شهید مدافع حرم محمدتقی سالخورده (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید یدالله کلهر (استان تهران، شهرستان شهریار، روستای بابا سلمان) (۱۳۶۵ ه.ش)

• شهادت شهید اسماعیل یحیایی (استان مازندران، شهرستان نکا) (۱۳۶۶ ه.ش)

• ولادت شهید جواد منتشلو (استان کردستان، شهرستان قروه، شهر دلیران) (۱۳۶۹ ه.ش)

• شهادت شهید عبدالصمد سالمی (استان خوزستان، شهرستان شادگان) (۱۳۷۱ ه.ش)

• شهادت شهید مدافع حرم عباسعلی علیزاده (استان مازندران، شهرستان جویبار) (۱۳۹۴ ه.ش)



منبع خبر

روزشمار دفاع مقدس (۱ دی) بیشتر بخوانید »