شهید بهشتی

شهید رئیسی در واقع بهشتی ثانی بود

شهید رئیسی در واقع بهشتی ثانی بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از کرمان، «محمدمهدی فداکار» امروز ۳۱ خردادماه در همایش محوری قوه قضائیه در استان کرمان با اشاره به اینکه کار قضاوت بسیار سخت هست، اظهار کرد: امسال هفته قوه قضائیه در شرایطی برگزار می‌شود که غم بزرگ شهادت آیت الله رئیسی بر کشور سایه افکنده هست.

به گفته استاندار کرمان، شهید رئیسی گرچه رئیس قوه مجریه بود اما فرزند دستگاه قضائی و در واقع بهشتی ثانی بود.

وی بیان کرد: شهید بهشتی هر چند نظریه‌پرداز جدی بود اما مردمی بود و هوشمندی و درایت ایشان در قانون اساسی مشهود هست و دائم با مردم و پای کار مردم بود و این شاخصه مردمی بودن و دغدغه مردم داشتن نیز از صفات بارز آیت الله رئیسی بود.

به اعتقاد استاندار کرمان، آیت الله بهشتی به شدت ولایتمدار بود، رئیس جمهور شهید نیز اینگونه بود و همانطور که شهید بهشتی وارد مباحث اختلافی نمی‌شد، آیت الله رئیسی نیز همین رویه را داشت.

وی تاکید کرد: عدالت‌محوری و مدیریت جهادی، استکبارستیزی و مظلومیت از ویژگی‌های شاخص این دو شهید والا مقام بود.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

شهید رئیسی در واقع بهشتی ثانی بود

شهید رئیسی در واقع بهشتی ثانی بود بیشتر بخوانید »

شکست منافقین در مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی

شکست منافقین در مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: نگاهی به عملکرد سیاه منافقین در دهه پرفراز و نشیب ۶۰، نشان می‌دهد که تار و پود کارنامه ننگین و سیاه آن‌ها با جنایت، آدمکشی، بمب‌گذاری، ترور و فساد بافته شده هست؛ به‌طوری که آن‌ها از همان دوران دهه ۶۰ تا به امروز، جزو منفورترین افراد نزد ملت ایران به‌شمار می‌روند.

منافقین در مسیر اهداف استکبار جهانی و با خیال خام براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، به دنبال «فاز سیاسی» خود که با فتنه، آشوب و نیرنگ همراه بود، «فاز نظامی» خود را نیز در سه مرحله، در پیش گرفتند؛ چراکه آن‌ها با شکست بنی‌صدر با «بن بست» جدی سیاسی ـ تشکیلاتی مواجه شدند؛ بنابراین چنین می‌پنداشتند که اگر بتوانند جامعه را به آشوب بکشانند و جنگ داخلی راه بیاندازند و از سویی دیگر نیز مهره‌های کلیدی نظام و چهره‌های خدوم و انقلابی را حذف کنند، می‌توانند از این بن‌بست سیاسی ـ تشکیلاتی نجات پیدا کرده و قدرت را تصاحب کنند.

هدف از مرحله اول فاز نظامی منافقین را می‌توان نابودی مهره‌های کلیدی و کادر‌های عالی تصمیم‌گیرنده نظام جمهوری اسلامی دانست که آن‌ها در جزوه‌ای تحت عنوان «مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی» به آن اشاره کرده و نوشته بودند: «برای از بین بردن ثبات‌یافتگی رژیم با انهدام نیرو‌های عالی تصمیم‌گیرنده‌اش، در این مرحله نابودی کادر‌های استراتژیک دارای تقدم مرحله‌ای بوده و انهدام بدنه نظامی (مرحله دوم) را تحت‌الشعاع قرار داده…» همچنین در این جزوه آمده هست: «در این مرحله حرکت از بالا به پایین هست».

شکست راهبرد منافقین در مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی

هدف از مرحله دوم فاز نظامی منافقین نیز انهدام بدنه نظامی رژیم بود و در جزوه «مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی» در پاسخ به این سوال که بدنه نظامی رژیم کیست و چه کسانی را در بر می‌گیرد؟ نوشته شده بود: بدنه نظامی رژیم در این شرایط (شرایط دهه ۶۰ خصوصاً جنگ تحمیلی) پاسداران، کمیته‌ها، انجمن‌های ضداسلامی، جهاد سازندگی، نهاد‌های اجتماعی رژیم و… که علاوه‌بر مسلح بودن، به گسترش اختناق پرداخته‌اند، به‌طور کلی همه عناصری که به سد کردن آزادن شدن نیرو‌های خلق پرداخته‌اند». همچنین درباره نوع حرکت در این مرحله نیز در جزوه مذکور آمده بود: «در این مرحله، لزوم حرکت همه‌جانبه و گسترده نیرو‌های انقلاب از پایین به بالاست؛ یعنی با نابود کردن پایه‌های حاکمیت ضدخلق و عینیت نفوذ آن».

«مسعود رجوی» سرکرده منافقین درباره مراحل اول و دوم فاز نظامی این گروه تروریستی گفته هست: «مرحله اول فاز نظامی از ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ شروع شد و تا تابستان ۱۳۶۱ طول کشید. این مرحله نوبت سران سیاسی بود. قبل از هر چیز شاه مهره‌ها هدف بودند. در این مرحله قرار بود که رژیم بی‌آینده شود و ثباتش را از دست بدهد و در عوض سازمان تثبیت شده و به عنوان جانشین رژیم اسلامی معرفی شود. مرحله دوم از تابستان ۱۳۶۱ تا پایان سال ۱۳۶۲ ادامه یافت. در این مرحله نوبت به تنه سرکوب‌گر نظام رسید، یعنی زدن سر انگشتان رژیم [مقصود رجوی از سرانگشتان رژیم نیرو‌های سپاه، بسیج، حزب‌اللهی و کلیه افرادی که به نحوی با جمهوری اسلامی ارتباطی داشتند، بوده هست] و این‌جاست که قطع دست و پای اجرایی رژیم اسلامی اهمیت پیدا می‌کند».

شکست راهبرد منافقین در مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی

اما مرحله سوم از فاز نظامی منافقین، «آزادسازی و تدارک قیام همه‌جانبه» عنوان شده بود؛ آن‌ها در انتهای مرحله‌بندی‌های خود، در همان جزوه یادشده نوشته بودند: «اگر دو فاز حرکت (سیاسی – نظامی) و دو مرحله استراتژیک فاز تکاملی نظامی نتواند این مرحله (مرحله سوم) را ایجاد کند و مطابق قانون‌مندی‌های اجتماعی حاکم بر شرایط حرکت آغاز نشود، آن‌وقت هست که بایستی در صلاحیت پیشتاز در تعیین استراتژی و تاکتیک شک کرد».

گام اول؛ ترور مسئولان بلند‌پایه کشور

منافقین در مرحله اول از مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی، ابتدا در گام نخست، هفتم تیر سال ۱۳۶۰ با انفجار بمب در دفتر نخست‌وزیری شهید مظلوم آیت‌الله سید محمد بهشتی و ۷۲ نفر دیگر از یاران وی، از جمله ۲۷ نماینده مجلس شورای اسلامی و چهار وزیر کابینه دولت را به شهادت رساندند و تنها ۲ ماه بعد یعنی هشتم شهریور نیز با انفجار بمب در دفتر نخست‌وزیری، «محمدعلی رجایی» رئیس‌جمهور و حجت‌الاسلام والمسلمین «محمدجواد باهنر» نخست‌وزیر را به شهادت رساندند.

این جنایت‌کاران همچنین در ادامه جنایات ددمنشانه خود، دستان ناپاک خود را به خون تعدادی از نمایندگان مجلس، مسئولان کشور و ائمه جمعه آلوده کردند و آیت‌الله «سید اسدالله مدنی»، آیت‌الله «محمد صدوقی»، آیت‌الله «عطاءالله اشرفی اصفهانی» و آیت‌الله «سید عبدالحسین دستغیب» را به شهادت رساندند؛ در واقع لبه تیز حملات آن‌ها در این مرحله، مقامات مسئول جمهوری اسلامی ایران بود و آن‌ها می‌خواستند از بالا به پایین حرکت کنند؛ یعنی ابتدا مقامات درجه اول جمهوری اسلامی و سپس مراحل بعدی را اجرا کنند.

جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم از دست دادن شخصیت‌های برجسته و سرمایه‌های بزرگی نظیر شهید آیت‌الله بهشتی، شهید رجایی و شهید حجت‌الاسلام باهنر و روحانیون معظمی که در محراب عبادت به فیض شهادت نائل آمدند، نه‌تنها ضعیف و ثبات سیاسی آن متزلزل نشد؛ بلکه همان‌طور که امام امت فرمودند «بکشید ما را ملت بیداتر خواهد شد»، ملت بزرگ ایران با الهام از خون این شهیدان والامقام و با عزمی راسخ‌تر، بر قدرت خویش افزوده و ثبات خود را مستحکم‌تر کردند.

شکست راهبرد منافقین در مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی

گام دوم؛ انهدام بدنه نظامی کشور

منافقین در جزوه «مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی» در واقع منظور از «بدنه نظامی» یا «سرانگشتان رژیم» را هرکسی دانسته‌اند که در مقابل آن‌ها بایستد و دل او با عشق به اسلام و انقلاب اسلامی روشن شده باشد؛ اگرچه که آن‌ها بدنه نظامی رژیم را در این جزوه پاسداران، کمیته‌ها، انجمن‌های اسلامی، جهاد سازندگی، نهاد‌های اجتماعی رژیم و… عنوان کرده‌اند؛ اما در ادامه نیز بدنه نظامی را این‌گونه نیز گسترده‌تر کرده‌اند: «به‌طور کلی همه عناصری که به سد کردن آزادن شدن نیرو‌های خلق پرداخته‌اند»؛ بنابراین منافقین در این جزوه ضمن برشمردن اعضای نهاد‌های انقلابی، این خصوصیت را به‌درستی به همه مردم مسلمان ایران انطباق داده و علناً قصد خود را در نابود کردن پایه‌های حاکمیت اسلامی برملا نمودند. 

«علی زرکش» یکی از سردمداران تبهکار منافقین، در پیامی خطاب به هواداران بازی‌خورده اهل‌نفاق گفته هست: «ضربات خود را هرچه بهتر و کاراتر بر پیکر دشمن فرود آورید. همه نهاد‌ها و موسسات و افرادی که سعی در تحکیم موقعیت خمینی دارند را هدف قرار دهید. به افراد و موسساتی که از نظر اقتصادی باعث تقویت رژیم می‌شوند، تهاجم کنید و در صورت امکان، اموال آن‌ها را مصادره کنید. کلیه افرادی که با بستن سلاح به کمر، به دفاع از رژیم می‌شتابند را هدف قرار دهید. همچنین نگذارید کسی مانع شما برای از هم دریدن رژیم شود».

کنارهم قرار دادن خطوط این پیام و رهنمود‌های آن و همچنین تبلور عملی جنایات منافقین و ترور‌های آن‌ها، تصویر روشنی از اهداف شوم منافقین را نشان می‌دهد که دیگر صحبت بر سر نیرو‌های سپاه، کمیته انقلاب اسلامی، دیگر نیرو‌های مسلح و نهاد‌های انقلابی همچون جهاد سازندگی نبود؛ بلکه همه افراد و موسساتی که به هر عنوان، چه مسلح و چه غیرمسلح و به هر ترتیب، چه سیاسی و چه اقتصادی از انقلاب اسلامی حمایت می‌کنند را شامل می‌شود.

شکست راهبرد منافقین در مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی

منافقین از این رو، ضمن همکاری با دشمنی که جنگ را بر ما تحمیل کرده و هزاران نفر از مردم را به خاک و خون کشیده بود و خیانت‌های متعدد در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل در قامت ستون پنجم دشمن، در کوچه‌ها و خیابان‌های کشور نیز با بی‌رحمی زایدالوصفی به مردم حزب‌اللهی حمله کرده و با عنوان «عملیات انقلابی»، آن‌ها را به شهادت می‌رساندند؛ از کسانی که در مغازه خود تصاویر امام خمینی (ره) و یا آیات عظام نصب کرده بودند تا کسانی تصویر امام امت را همراه خود داشته و یا حتی چهره‌ای مذهبی داشتند؛ چراکه در منطق آن‌ها، همه این افراد جزو «بدنه نظامی» جمهوری اسلامی ایران به حساب می‌آمدند.

همچنین بمب‌گذاری در اماکن و معابر عمومی، پرتاب بمب و مواد آتش‌زا به منازل مردم، سرقت مسلحانه بانک‌ها و آتش‌زدن و سرقت وسایل نقلیه مردم و حتی وسایل نقلیه عمومی، از دیگر اقدامات منافقین در راستای گام دوم فاز نظامی آن‌ها بود که آن‌ها را نیز عملیات انقلابی عنوان کرده در منطق باطل آن‌ها، سرقت سرمایه‌های ملت و وسایل نقلیه آن‌ها نیز «مصادره انقلابی» نامیده می‌شد.

گام سوم؛ آزادسازی و تدارک قیام همه‌جانبه

منافقین براساس جزوه «مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی»، به‌زعم باطل خود پس از طی کردن مراحل اول و دوم، مرحله سومی را با عنوان «آزادسازی و تدارک قیام همه‌جانبه» برنامه‌ریزی کرده و در توضیح آن اعلام کرده بودند که اگر مراحل اول و دوم طی شده و شرایط برای اجرای مرحله سوم به‌وجود نیامد، «آن‌وقت هست که بایستی در صلاحیت پیشتاز در تعیین استراتژی و تاکتیک شک کرد»؛ این درحالی هست که پس از طی شدن مراحل اول و دوم مبارزه آن‌ها در فاز نظامی و ریخته شدن خون بزرگانی همچون شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر و… و همچنین شهادت فجیع هزاران نفر از مردم بی‌گناه، منافقین در اقداماتی نظیر عملیات «فروغ جاویدان» سعی کردند تا به‌گونه‌ای مرحله سوم مبارزه خود در فاز نظامی را محقق سازند؛ اما سرانجامِ همه خیانت‌های آن‌ها، غیر از نابودی، رسوایی و شکست، دستاورد دیگری برای منافقین نداشت که این موضوع تحقق وعده‌ خداوند متعال درباره اهل نفاق هست.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
شکست منافقین در مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی

شکست منافقین در مراحل سه‌گانه مبارزه در فاز نظامی بیشتر بخوانید »

از سوختن دلت دلم سوخته است

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، نشست ادبی «دلم سوخت..» با نظر به بیانات رهبر معظم انقلاب در سوگ مظلومیت شهدای اردیبهشت با حضور جمعی از شاعران و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان، و هندوستان با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سیدمسعود علوی‌تبار شامگاه جمعه 18 خرداد در گروه بین‌المللی هندیران برگزار شد.

سیدمسعود علوی‌تبار شاعر در این نشست در سخنانی با بیان اینکه بر آینه شهادت هیچگونه غبار و زنگاری وجود ندارد و نخواهد داشت،‌ اظهار داشت: به همین خاطر با اطمینان می‌توان گفت که به گواهی مصادیق متعدد تاریخی، شهادت رساترین رسانه انقلاب و بلکه رساترین رسانه جامعه اسلامی در طول تاریخ بوده است.

علوی با بیان این مطلب که شهیدان هم خود زنده‌اند و هم با شهادت خود باعث آگاه‌تر شدن، پویاتر شدن، و زنده‌تر شدن جامعه نیز می‌شوند،‌ افزود: همانگونه که با شهادت شهید بهشتی در هفتم تیرماه 1360 آگاهی مردم از فعالیت‌های مخرب  ضدانقلاب بیشتر شد و شهادت شهید بهشتی اسباب همدلی و اتحاد مردم را فراهم آورد، با شهادت مظلومانه سیدابراهیم رئیسی و همراهانش آگاهی مردم از تلاش‌های بی‌وقفه شبانه‌روزی و  روحیه جهادی شهید رئیسی بیشتر شد که همدلی و اتحاد هر چه بیشتر را در سطح جامعه به دنبال خود داشت. تمام خوبی‌هایی که خداوند در نهاد بشر به ودیعه نهاده است، سرانجام به وسیله شهادت از طرف خداوند مهر تأیید و تکمیل می‌خورند.

در این نشست که با بداهه‌نویسی خوشنویسان ایرانی از جمله مسعود ربانی، محسن شعبانی و خوشنویسان هندی از جمله محمد‌آرمان حبیب همراه بود، شاعرانی چون علیرضا قزوه، عبدالرحیم سعیدی راد، امیر عاملی، ایرج قنبری، سیدمسعود علوی تبار، کمیل کاشانی، سید تصور مهدی، عمادالدین ربانی، نغمه مستشار‌نظامی، پروانه نجاتی، نجمه پورملکی، میترا ملک‌محمدی، لیلی حضرتی، آمنه آل‌اسحاق، فاطمه ناظری، ام‌البنین بهرامی، صامره حبیبی، آسیه مراد پور، و صبا فیروزی حضور داشتند.

برخی از اشعاری که شاعران در این برنامه که به صورت مجازی خواندند،‌ به شرح ذیل است:

امیر عاملی:

دلم سوخت وقتی که جمعی شما را
ندانست قدر و غریبانه رفتی
دریغا به توصیف راهت  نشستند
زمانی که مظلوم از خانه رفتی

***

نغمه مستشارنظامی:

دلم سوخت با دیدن قاب عکست، دلم سوخت مانند انگشتر تو
دلم سوخت وقتی خبر زیر و رو شد، دلم سوخت با دیدن پیکر تو
دلم سوخت با بالگرد تو در مه، دلم سوخت با  آخرین عکس‌هایت
دلم سوخت با شال سبز غریبت، دلم سوخت با روضه مادر تو
دلم سوخت وقتی که گفتند از تو، زمانی که دیگر نبودی ببینی
دلم سوخت با یاد آن قلب زخمی، دلم سوخت مانند بال و پر تو
شنیدی، گذشتی، شنیدی، نهفتی، به جز با امین راز دل را نگفتی
«برای رییسی دلم سوخت» دل را، چه سوزاند این جمله‌ رهبر تو
دلم سوخت، با یاد زخم زبان‌ها، کجایند امروز نامهربان‌ها
«خداحافظ ای داغ بر دل نشسته»، خداحافظ تو، خدا‌ یاور تو

***

عبدالرحیم سعیدی راد:

به راه هر چه دشمن کار کردند
شبیه کار استکبار کردند
دل من سوخت آقای رئیسی!
تو را دیدند و باز انکار کردند

***

پروانه نجاتی:

برای سوره انسان دلم سوخت
برای مردن وجدان دلم سوخت
به روی کارهایت چشم بستند
برای این همه کتمان دلم سوخت

***

سید مسعود علوی تبار:

سیه‌پوش داغ رئیسی جهان بود
عزادار این سوگ پیر و جوان بود
دل زخمی کوه پر بود از  غم
به رنگ شهادت دل آسمان بود
میان غبار مه آن نازنین مرد
نشان داد او لاله‌ای بی‌نشان بود
در آن دم که بلبل ز دل ناله می‌کرد
بهار دل‌انگیز ما چون خزان بود
به جز ناله کردن گریزی نباشد
ز غم مرغ دل را چنین آشیان بود
نه تنها دل ما از این غم کباب است
نصیب جهان زین مصیبت فغان بود
برای رئیسی دلم سوخت و ای کاش
کمی ابر باران دلش مهربان بود

***

علی حسن پور آستانه:

لعنت به کسی که آتش افروخته است
برقامت تان لباس غم دوخته است
گفتی که دلت سوخته، ای حضرت عشق
از سوختن دلت دلم سوخته است

***

محمدمهدی عبداللهی:

دلم سوخت در لابلای خبرهای غمبار
که غم پشتِ غم پشتِ غم روی قلبم شد انبار
دلم سوخت در جنگل مه در آن برف و بوران
دلم سوخت چون بالگردی که افتاده از کار
دلم سوخت از داغ سنگین و سرد جدایی
دلم سوخت یکباره از داغ چندین سپیدار
«رئیسیِ مظلوم» شد زائر آسمان‌ها و دنیا
به روی سرم تا همیشه شد آوار
دلم سوخت از زخم نامهربان‌ها برایت
دلم سوخت از طعنه‌های رفیقان بیمار
که آزار دادند روح تو را نارفیقان
برای تو ای جان! دل رهبرم سوخت هر بار
عجب روزگار عجیب و غریبی است امّا
دگر بس کن ای روضه‌خوان از دلم دست بردار
شهیدان پرواز اردیبهشت‌اند آری
شهیدان خدمت همان خادمان سبکبار

***

فاطمه ناظری:

برای گریه رهبر دلم سوخت
برای آن همه باور دلم سوخت
برای سید خدمت به مردم
برای مصحف پرپر دلم سوخت

***

نجمه پور‌ملکی:

از دیدن خاکستر پروانه دلم سوخت
انگار نه انگار در این خانه دلم سوخت
باید چه کند گر پدری داغ ببیند؟
از گریه پنهانی و مردانه دلم سوخت
از اینهمه تابوت که آمد چه بگویم
دیدم که تویی بر سر هر شانه دلم سوخت
من بغض نکردم که نگویند شکستم
نشکستم و پیمانه به پیمانه دلم سوخت
جای تو به روی نوه‌ات دست کشیدم
آه از نفس سینه دردانه دلم سوخت
ای دولت خدمت تو کجایی که ببینی
بر اینهمه اخلاص شهیدانه دلم سوخت
بر خدمت تو چشم که بستند بماند
از تهمت یاران ِ چو بیگانه دلم سوخت
از پیرخراسان به تو ای خادم ملت
اینقدر بگویم که غریبانه دلم سوخت

***

سید تصور مهدی(هندوستان):

رئیسی رفت و قلب کشوری سوخت
جهان در حیرت و ناباوری سوخت
شنیدم چون گل عمرش اجل چید
ز داغش قلب و جان رهبری سوخت

***

کمیل کاشانی:

دلم سوخت وقتی که دیدم غریب است
گرفتار یک عده مردم فریب است
صبور و شکیبا گلایه نمی‌کرد
که این سیره مردمان نجیب است
دلم سوخت از زخم‌هایی که می‌خورد
و از طعنه‌هایی که او را می‌آزرد
برای رئیسی دلم سوخت،  آری
چه سنگین به دوش دلش بار غم برد
دلم سوخت بر اوج تنهایی او
شگفتا از این عشق و شیدایی او
ردای شهادت برازنده اوست
و این است مزد شکیبایی او

***

احمد رفیعی وردنجانی:

اگر چه مِهر خمینی گذشت از این بوم
شکوهِ اوست در آیینه‌ دگر معلوم
تمام هستی ماها فدای مظلومی
که سوخته دل او بر رئیسیِ مظلوم

***

سیده‌کبری حسینی بلخی( افغانستان) :

کبوتر شدی، پر زدی سمت بالا دلم سوخت
همه ایستادند بر  بام حاشا دلم سوخت
صدا کردم آقا نرو، کوچه‌ها بی‌تو سردند
مرا هم ببر با خودت سمت دریا، دلم سوخت
تو رفتی که این رسم و آیین رود روان است
چرا ای امید دل، اما تو بی‌ما دلم سوخت
از آن جمله نامردمی‌ها که کردند باتو
به مولا به مولا به مولابه مولا دلم سوخت
به امروز خلقی که امیدشان سوی تان بود
به حال بد هرچه فردا و فردا دلم سوخت
دلم سوخت با دیدن اشک در چشم رهبر
به آن بغض پنهان در حرف آقا دلم سوخت
به قدر خود کوه‌هایی که از ما ربودت
به اندازه جنگل سبزافرا دلم سوخت

***

ام البنین بهرامی:

به قول حضرت آقا در این میانه دلم سوخت
دگر برای رئیسی در این زمانه دلم سوخت
کسی که لحظه به لحظه تلاش کرد و ندیدند
برای زحمت روز و تب شبانه دلم سوخت
تمام خاک وطن، زیر گام‌هاش ورق خورد
برای آن همه بارِ بروی شانه دلم سوخت
که نام نامی ایران بلند کرد به دنیا
برای آن همه اقدام زیرکانه دلم سوخت
چه بذرها که به زحمت بروی مزرعه پاشید
و بعد رفتن او می زند جوانه دلم سوخت
خسارت است نبودش، عزیز مغتنم ما
برای خادم آگاه و بی‌بهانه دلم سوخت
کنون که رخت شهادت به تن نمود و رها شد
برای آن همه حرف منافقانه دلم سوخت
برای آن همه چشمی که دید حاصل رنجش
و آن زبان که به او بست تازیانه دلم سوخت
غزل رسید به فصل فراق لیلی و مجنون
از این غروب غم انگیز شاعرانه دلم سوخت

***

عمادالدین ربانی:

شنید هر کسی از هرم ماجرایت سوخت
چو شمع ریخت همی اشک و در عزایت سوخت
هوای کرب و بلا داشتی شهید شدی
پریدی از قفس و شهر در هوایت سوخت
گمان کنم دم آخر تو روضه می‌خواندی
ز داغ آل عبا گفتی و عبایت سوخت
چقدر زخم زبان می‌زدند بعضی‌ها
نمی‌زدند دم از تو دلم برایت سوخت

***

صبا فیروزی:

دو چشمش را به راهت دوخت سید!
به سینه غصه‌ها اندوخت سید!
برای طعنه‌هایی که شنیدی
دل رهبر برایت سوخت سید!

***

میترا ملک محمدی:

بهشتی سیرتی بودی که اهل آسمان بودی
دلم می‌سوزد، آماج عناد دشمنان بودی
میان قیل و قال دشمنان، از ادعاها دور،
طلوعی بی‌هیاهو، موج نوری بی‌نشان بودی
جهانت از حضور دشمنی از کینه‌ها خالی
رفیق دردمندان، آشنایی مهربان بودی
دلم می‌سوزد اما دیر فهمیدند قدرت را
تو که آماج تیر طعنه و زخم زبان بودی
تو، مظلومیت بی‌انتهایت، سادگی‌هایت،
و فهمیدند… حالا از بزرگی یک جهان بودی
خراسان در خراسان عطر مظلومیتت پیچید
زلال و پاک بودی، آب بودی، آسمان بودی
بیابان تا بیابان جای جای خاکمان شاهد
هوای لاله‌ها را داشتی و باغبان بودی
فدای خرقه‌ سرشار از عطر خراسانت
لیاقت داشتی و میهمان آستان بودی
نمی‌دیدند فصل تازه‌ فصل عشق و ایمانست
وبعد از رفتنت گفتند اهل آسمان بودی
غزل بارید و باران آمد و آیینه‌ها را شست
تو با خیل ملائک فارغ از کون و مکان بودی

    بیشتر بخوانید

        تازه‌سروده علی‌محمد مؤدب در رثای شهدای خدمت

***

صامره حبیبی:

غنیمت بود آن دولت، دلم سوخت
امان از لحظه هجرت…، دلم سوخت
عبای خاکی خدمت به تن داشت
نه بالاپوشی از شهرت، دلم سوخت
دلش خون و رخش سیمای مهتاب
از آن صورت از این سیرت دلم سوخت
سلام بی جواب و زهر دشنام
چقدر از دشنه تهمت دلم سوخت
تحمل کرد کوه طعنه‌ها را
از آن صبر و از آن طاقت دلم سوخت
قطاری که به شور و شوق می‌رفت
چه زود افتاد از حرکت دلم سوخت
برای آن غم اردیبهشتی
که شد آه دل ملت، دلم سوخت
برای آنهمه خدمتگزاری
برای اینهمه غربت، دلم سوخت

***

خدیجه دیلمی:

دلم سوخت وقتی در آن باد و باران
تو با جمع یاران صمیمانه رفتی
پس از آن همه خدمت خالصانه
دلم سوخت وقتی غریبانه رفتی
کسی پیش از آن از تو چیزی نمی‌گفت
به جز طعنه چیزی مگر می‌شنیدی؟
ولی عاشقانه به هر سوی ایران
شبیه کبوتر تو پر می‌کشیدی
سفرهای استانی‌ات ناتمام است
هنوز انتظار تو را می‌کشیدیم
نه سید نمی‌خواستیم از تو چیزی
جز اینکه صدای تو را می‌شنیدیم
دلم سوخت وقتی که آقا دلش سوخت
دلش سوخت و خم به ابرو نیاورد
عجب داغ سنگین و تلخی‌ست این داغ
ببین با دل ما چه کردی تو ای مرد

***

آسیه مرادپور:

یارانِ خدمت با شهادت پر کشیدند
در آسمان تصویرِ هشت اختر کشیدند
مُهرِ شهادت را امامِ هشتمین زد
امضای او را این چنین محشر کشیدند

***

عباس فرجی:

برای مردی از مردان دلم سوخت
برای معنی باران دلم سوخت
چه بی‌رحمانه نقدت را نوشتند
که حتی گفت آقا جان دلم سوخت

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد

نشست ادبی «دلم سوخت..» برگزار شد بیشتر بخوانید »

ابعاد شخصیتی شهید «رئیسی» باگذشت زمان شناخته می شود

ابعاد شخصیتی شهید «رئیسی» باگذشت زمان شناخته می شود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع پرس از بوشهر، سرهنگ پاسدار «علیرضا غریبی» مدیر کل حفظ آثار ونشر ارزشهادی دفاع مقدس استان بوشهر امروز در مراسم سوگواره شاعران آئینی استان بوشهر که به مناسبت گرامیداشت شهید آیت الله رئیسی برگزار شد با گرامیداشت یاد و خاطره همه شهدا اظهار داشت: ضایعه دردناک شهادت شهید رئیسی و شهدای خدمت نه تنها مردم ایران بلکه جهان اسلام را داغدار کرد که مهمترین دلیل آن مانند شهدا زندگی کردن این عزیزان در دوران حیات با برکتشان بود.
 
وی دراین خصوص گفت: شهید رئیسی مانند شهید «بهشتی» دارای ابعاد شخصیتی ویژه‌ای بود که با گذشت زمان مشخص و شناخته خواهد شد.
سرهنگ پاسدار غریبی ادامه داد:ساده زیستی و اخلاق شایسته در همه بخش های کاری از نقاط برجسته زندگی آیت الله رئیسی بود که همواره به آن در همه شرایط پای بند بود.
 
مدیرکل حفظ آثار دفاع مقدس بوشهر تاکید کرد: دشمنان بعد از از تشییع تاریخی شهیدان «سلیمانی» و رئیسی بیش از گذشته در صدد زدن نقطه قوت این نظام هستند که این نقطه مهم مردم قدر شناس و همیشه در صحنه است.
 
وی همچنین اضافه کرد: اگر به خون شهدا وفادار هستیم برهمه واجب است با همه توان در مقابل صفوف دشمنان در صحنه های مختلف ایستادگی کنیم.
انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ابعاد شخصیتی شهید «رئیسی» باگذشت زمان شناخته می شود

ابعاد شخصیتی شهید «رئیسی» باگذشت زمان شناخته می شود بیشتر بخوانید »

شهید رئیسی همچون شهید بهشتی به تنهایی یک ملت بود

شهید رئیسی همچون شهید بهشتی به تنهایی یک ملت بود


به گزارش مجاهدت از  دفاع‌پرس از کرمانشاه، حجت‌الاسلام والمسلمین «حبیب‌الله غفوری» امام جمعه شهرستان کرمانشاه امروز در خطبه‌های نماز جمعه شهرستان اظهار داشت: مردم از همه اقشار در اظهار ارادت به پیکر شهید جمهور و شهدای خدمت به میدان آمدند و تحول روحی و معنوی عظیمی را آفریدند. 

امام جمعه شهرستان کرمانشاه افزود: چشم دشمن از این حضور گسترده و باشکوه کور شد، مردم با حضور خود در تشییع پیکرهای پاک شهید جمهور آیت الله رئیسی حاج قاسم عرصه دیپلماسی دکتر امیرعبداللهیان آیت الله آل هاشم و استاندار عزیز آذربایجان شرقی جناب مالک رحمتی و دیگر شهدا، نهایتِ ارادت و علاقه خود را به آنان نشان دادند.

وی گفت: دشمن در عزای پیش آمده شادی کرد اما تمام اقشار ملت در هر سنی با حضور همه‌جانبه بر دهان دشمن کوبیدند، هیچکس فکر نمی‌کرد چنین عظمتی در تشییع پیکر شهدای خدمت خلق شود.

خطیب جمعه شهرستان کرمانشاه ادامه داد: در این برهه‌های حساس از زمان، انسان متوجه الطاف خفیه الهی می‌شود، هنگامی که حاج آقا مصطفی خمینی فرزند امام راحل رحمت الله علیه شهید شد حضرت امام فرمود مصطفی آینده امید اسلام بود و شهادت او از الطاف خفیه الهی بود. 

وی بیان کرد: رئیس جمهوری که خادم الرضا بود همکاری‌اش را در روز ولادت امام رضا علیه السلام رسماً آغاز کرد و هم در شب ولادت ایشان به شهادت رسید و در نهایت در جوار محبوب خود به خاک سپرده شد.

 غفوری افزود: تشییع پیکرهای شهدای خدمت با سالروز عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر همزمان شد روزی که ایثار در آن موج می‌زد، چهارم خرداد هم که به عنوان روز شهر قهرمان دزفول نام گرفته، روز پایداری و مقاومت است. در واقع زمان و ایام پر از رشادت، دلیری، پایداری و جهاد با ایام شهادت شهدای خدمت همزمان شده است و این همزمانی‌ها قطعاً پر از حکمت‌های درس‌آموز است.

وی تصریح کرد: از سخنان، اشک‌ها و شعارهای ملت در مراسم باشکوه از سخنان، اشک‌ها و شعارهای ملت در مراسم عظیم و باشکوه تشییع پیکرهای شهدای خدمت می‌توان فهمید که ملت ایران در مسیر حق، ایثار و فداکاری تا رسیدن به پیروزی ایستاده‌اند. 

غفوری گفت: به فضل الهی در طول ۴۵ سال گذشته با اینکه استکبار با تمام امکاناتش سعی در ضربه زدن به انقلاب اسلامی کرده است اما ملت شریف ایران با محوریت انقلاب اسلامی و ولایت فقیه به پیروزی‌های فراوانی دست یافته است و جز شکست چیزی نصیب استکبار نشده است.

وی اذعان داشت: شهید آیت الله رئیسی از یک سو بهشتی زمان و از سوی دیگر به دلیل ساده‌زیستی رجایی زمان بود، این شهید عزیز در سن ۵ سالگی یتیم می‌شود و مادر فداکار او در شرایط سختی فرزندان خود را بزرگ می‌کند، آقای رئیسی در شرایط دشوار اقتصادی دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خود را پشت سر گذاشت و با طعم فقر و محرومیت آشنا بود. 

غفوری گفت: انقلاب اسلامی با قابلیت‌های بی‌نظیر خود شخصیت‌هایی همچون آیت‌الله رئیسی را که با فقر و محرومیت آشنا هستند به نقطه‌ای می‌رساند که تمام ملت در فقدان او عزادار می‌شود، اعلام عزای عمومی از سوی بسیاری از کشورهای جهان در طول تاریخ بی‌سابقه بوده است.

وی بیان کرد: رهبر معظم انقلاب یکی از بهترین تعابیر را در مورد شهادت ایشان به کار بردند و فرمودند که ما یکی از بهترین‌ها را در زیر سقف این آسمان از دست دادیم.

غفوری افزود: با دقت در پیام‌های مقام معظم رهبری می‌توان متوجه شد که ایشان ۲۲ خصلت را برای شهید جمهور بیان کردند که از آن جمله می‌توان به عالم بودن، مجاهد بودن، مردمی بودن، با کفایت بودن، خادم الرضا بودن، شهید خدمت بودن، بزرگوار و بزرگمنش بودن، خوش اخلاق بودن و صبور بودن اشاره کرد. 

وی اذعان داشت: آیت‌الله رئیسی در مقابل آزار و اذیت‌ها، تهمت‌ها و ناسزاها چه در حضور و چه در غیابش سکوت کرده و هیچ یک را جواب نمی‌داد، او شخصی فداکار بود که آسایش را بر خود حرام کرده بود. 

وی خاطرنشان کرد: آیت الله رئیسی عزیز بود و با عزت زندگی کرد، در زمان ۳ سال ریاستشان بر تولیت آستان قدس رضوی حتی یک ریال به عنوان حق تولیت از حساب مخصوص به متولیان آستان قدس رضوی برداشت نکرد و درخواست کرد که با آن پول درمانگاه‌هایی در مناطق محروم شهر مشهد ساخته شود. 

خطیب جمعه شهرستان کرمانشاه گفت: در زمان صدارتش بر منصب قوه قضاییه نیز قوق قوه قضاییه را برای خود زیاد می‌پنداشت و حقوقش را به نصف و حتی کمتر تخفیف داد. حضور میلیونی، عزاداری، سوگواری و اشک ملت در فراق آیت الله رئیسی، ریشه در اعتقادات، اخلاق، رفتار، اعمال و رویه خداپسندانه او دارد. 

وی گفت: رهبر معظم انقلاب از او با عنوان شخصیتی پرتلاش یاد می‌کند و می‌فرماید « آیت الله رئیسی در خدمت به مردم, کشور و اسلام بی‌وقفه تلاش می‌کرد ». شهید جمهور برای پیشرفت و اصلاح امور کشور خستگی‌ناپذیر بود و بدون وقفه و به صورت شبانه‌روزی تلاش می‌کرد.

غفوری با بیان اینکه رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند رئیسی عزیز خستگی نمی‌شناخت، گفت: ایشان از شهید جمهور به عنوان فردی نام بردند که خدمتگزار، مخلص، صمیمی و با ارزش بوده و رضایت و صلاح مردم را بر همه چیز ترجیح می‌داد زیرا معتقد بود که رضای خدا در رضای مردم است، در واقع ایشان رضایت خداوند را در رضایت محرومین جامعه می‌دانست.

وی تصریح کرد: آیت‌الله رئیسی از ناسپاسی و طعنه بدخواهان آزرده بود اما آزردگی‌ها مانع تلاش او نمی‌شد و در حالی از دنیا رفت که در گذشتش با شهادت همراه شد.

غفوری با اشاره به اینکه شهید رئیسی همچون شهید بهشتی به تنهایی یک ملت بود، خاطرنشان کرد: هنگامی که ملتی برای ادای احترام به یک شخص به پا می‌خیزد قطعاً تراز آن شخص، تراز یک ملت است جمعیت عظیم شرکت کننده در تشییع پیکر شهید رئیسی نشان داد که او حقیقتاً یک ملت بود.

وی در ادامه گفت: آیت‌الله آل هاشم نیز شخصیتی برجسته و مورد علاقه رهبر معظم انقلاب بود، دکتر امیرعبداللهیان نیز مانند شهید سلیمانی در عرصه دیپلماسی ایفای نقش کرد. 

خطیب جمعه شهرستان کرمانشاه افزود: آیت الله رئیسی و دکتر امیرعبداللهیان با همکاری و همراهی در عرصه دیپلماسی اعجاز آفریدند. سفرهای متعدد آنها به کشورهای مختلف جهان و حضور آنها در مجامع بین‌المللی نشان دهنده همت بالای آنها در عرصه دیپلماسی بین‌المللی بود.

وی گفت: با این همت و حمیتی که ملت در عزای رئیس‌جمهور محترم از خود نشان داد، ملت روزهای بزرگی را در فتح قله شاهد خواهد بود.

خطیب جمعه کرمانشاه افزود: اکنون تکلیفی بر دوش ملت قرار گرفته است، قرار است زیر سایه با عظمت ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب در یک فرصت کوتاهی رئیس جمهور بعدی را انتخاب کنند.

وی با بیان اینکه تراز جایگاه ریاست جمهوری و دستگاه دیپلماسی در جمهوری اسلامی در درجات و مراتب بالایی ارتقا پیدا کرده است، گفت: فقط کسانی می‌توانند حضور پیدا کنند که مثل شهید آیت‌الله رئیسی مخلص، مؤمن، انقلابی، خستگی‌ناپذیر، فسادستیز و مرد میدان باشد.

وی گفت: رئیس جمهور آینده باید مطیع ولی‌فقیه باشد و به رأی خودشان مغرور نشود؛ مردم به کسی احتیاج دارند که شهید زنده باشد، به دنیا و مقام آن دلبستگی نداشته باشد، کسانی که قبله آمالشان را غرب می‌دانند برای همیشه هیچ جایگاهی در مسئولیت‌های حساس خطیر جمهوری اسلامی ایران نخواهند داشت.

امام جمعه شهرستان کرمانشاه با تأکید بر اینکه وظیفه ما تبیین در برابر وسوسه خناثانی است که به دنبال دلسردی، اختلاف و تفرقه‌انگیزی هستند، گفت: دولت و انقلاب ما با شهادت چند مسئول خدوم دچار سستی نمی‌شود و بدانید این راه مقتدرانه ادامه دارد.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید رئیسی همچون شهید بهشتی به تنهایی یک ملت بود

شهید رئیسی همچون شهید بهشتی به تنهایی یک ملت بود بیشتر بخوانید »