شهید بهشتی

بررسی فضای سیاسی و تحزب در ۵۰ سال اخیر کشور

بررسی فضای سیاسی و تحزب در ۵۰ سال اخیر کشور



احزاب و گروه‌ها در ایران طی پنجاه سال اخیر فضای متفاوتی گذراندند، زمانی در ایران به دستور شاه فقط یک حزب وجود داشت و پس از انقلاب اسلامی اندیشه های مختلفی ظهور و بروز یافتند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، با نگاهی ساده به وضعیت سیاسی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و فعالیت گروه‌ها و احزاب در آن زمان درمی‌یابیم که کشور در یک فضای رکود سیاسی، رخوت و فضای یک جانبه‌گرایانه سیاسی قرار داشته است.

در دهه‌ پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و با توقف فعالیت آزادانه احزاب سیاسی، محمدرضا پهلوی برای کسب مشروعیت و ایجاد ثبات سیاسی، احزاب سیاسی دولتی را راه‌اندازی کرد که مشخصه‌ آن‌ها تحکیم پایه‌های قدرت خویش بود. این احزاب برای رفع بحران‌های سیاسی در خدمت دولت بودند. دو حزب «مردم» و «ملیون» بدین ‌منظور شکل گرفتند. شاه در آذر ۱۳۴۲ حزب «ایران نوین» را جایگزین حزب ملیون کرد و حسنعلی منصور، دبیرکل حزب ایران نوین را در ۱۷ اسفند همان سال به نخست‌وزیری برگزید و پس از ترور منصور در بهمن ۱۳۴۳، شاه بلافاصله امیرعباس هویدا (باجناغ و معاون دبیرکل حزب ایران نوین) را به نخست‌وزیری منصوب کرد. هویدا بیش از دوازده سال در این سمت ماند و در این مدت حزب اکثریت ایران نوین کاملاً در اختیار هویدا قرار داشت و در کنار آن حزب اقلیت مردم نیز فعالیتش انتقاد از دولت در مجلس بود.

*جایگزینی اراده شاه به جای اراده ملی

شاه در یازدهم اسفند ۱۳۵۳ با منحل کردن دو حزب ایران نوین و مردم، حزب واحد جدیدی را تحت عنوان «رستاخیز» تشکیل داد و اعلام کرد که در آینده فقط یک حزب می‌خواهد.

محمدرضا پهلوی در یازدهم اسفند سال ۵۳ ضمن انتصاب امیرعباس هویدا به دبیرکلی حزب رستاخیز، گفته بود: «امروز یک تشکیلات جدید سیاسی را پایه‌ریزی می‌کنیم که تمام کسانی که به نظام شاهنشاهی، قانون اساسی، به انقلاب شاه و ملت معتقد و مؤمن باشند در آن وارد می‌شوند تا در لوای یک پرچم و با یک فلسفه و یک تشکیلات بسیار منظم، منافع حال و آینده مملکت را حفظ کنند.»

اما چندی نگذشت که کار از «دعوت» فراتر رفت و جملات عملاً رنگ و بوی تهدید به خود گرفت. شخص محمدرضا پهلوی که پیش از این مخالف سرسخت نظام تک‌حزبی بود، عضویت در حزب جدید را اجباری خواند و در یک مصاحبه تهدید کرد: «کسی که وارد حزب جدید سیاسی نشود دو راه پیش رو دارد: چنین شخصی یا وابسته به یک سازمان غیرقانونی است، یا به حزب غیرقانونی توده وابسته و به بیان دیگر، یک خائن است. این چنین فردی جایش در یکی از زندان‌های ایران است. یا اگر مایل باشد می‌تواند همین فردا کشور را ترک کند، بی‌ آنکه عوارض خروج بدهد و هر جا که بخواهد برود، زیرا ایرانی نیست و جزو ملت ایران نیست و فعالیت‌های او طبق قانون، غیرقانونی و مستوجب مجازات است.» سفارت آمریکا با اشاره به این نطق تند شاه، به‌کارگیری شیوه‌های استبدادی در جذب اعضا را «سبب تشدید بدبینی ایرانیان» قلمداد می‌کرد.

*ایران تک حزبیِ ملوکانه

«آبراهامیان» در کتاب «ایران بین دو انقلاب» در رابطه تک حزبی شدن ایران در زمان محمدرضا پهلوی آورده است؛ اهداف حزب رستاخیز «تقویت رژیم، نهادینه کردن هرچه بیشتر سلطنت و فراهم ساختن پایگاه اجتماعی گسترده‌تری برای دولت بود.»

سفارت آمریکا در تهران نیز در ۱۰ جولای ۱۹۷۵ با اشاره به راه‌اندازی «سیستم تک‌حزبی» توسط شاه، اینگونه تحلیل کرده بود: «ما معتقدیم این عمل عمدتاً از تمایل شاه به تسلط بیشتر و کم کردن انتقادهای داخلی برخاسته، اگر چه چنین اقدامی در دوران رشد ناسیونالیسم و اعتماد به نفس ایران غیرضروری به نظر می‌رسد… حزب رستاخیز حائز مکانیسمی است که علاوه بر ایجاد امکان راهیابی در فعالیت سیاسی، وسیله‌ای قانونی نیز برای شناسایی مخالفین نامطلوب می‌باشد. بنای حزب رستاخیز بر این نظریه شاه است که معترضان به برنامه او در ایران باید بین زندان، تبعید یا محو شدن یکی را انتخاب کنند.»

محافل رسانه‌ای و روزنامه‌نگاران آن زمان با کنایه و نقد به فضای بسته سیاسی کشور در رمان پهلوی دوم از این اتفاق و تشکیل حزب رستاخیز با عنوان «ایران تک‌حزبی ملوکانه یاد می‌کردند».

*وضعیت انتخابات در عصر پهلوی دوم؛ تقلب عجیب

نتیجه این وضعیت آن شد که در انتخابات سال ۱۳۵۴، حزب رستاخیز تنها حزبی بود که لیست انتخاباتی می‌داد و از ۲۶۸ کرسی مجلس شورای ملی و ۶۰ کرسی سنا، ۱۰۰ درصد منتخبان عضو رستاخیز بودند. از این‌رو بود که‌ سازمان‌ سیا در گزارشی تحقیقاتی که‌ در مورد ایران‌ تهیه‌ کرده‌ بود نوشت‌: «از زمانی که‌ شاه‌ به‌ قدرت‌ مطلقه‌ خود دست‌ یافت‌ مجلس‌ حکم‌ مهر پلاستیکی سلطان‌ را پیدا کرد».

در انتخابات سال ۱۳۵۴ در بعضی از مناطق کشور، افراد صاحب نفوذ و ثروتمند اقدام به خرید آرای مردم می‌کردند که این خبر را بعضی از مسئولان انتخاباتی در استان‌های مختلف نیز تأیید کردند. موضوع خرید آرا در آن زمان بیش از دوره‌های دیگر رواج یافت و در روزنامه‌ها منتشر می‌شد که چگونه افراد و نمایندگانی از طرف کاندیداها در بین مردم حضور می‌یافتند و اقدام به خرید آرای مردم می‌کردند. از آن جمله عبدالکریم ملک، یکی از کاندیداهای رشت که به مجلس راه نیافته بود، در شکواییه‌ای خطاب به شاه و مقامات عالیه‌، انواع تخلفات انتخاباتی حوزه‌ انتخابیه خود را چنین بیان می‌کند: «فریب و وعده و وعید مردم از طریق روزنامه‌ها، رد هفتاد نفر از ۷۹ نفر کاندیدای رشت و انتخاب نه نفر دیگر با سفارش، رشوه دادن سه نفر از کاندیداها به مبلغ پنج میلیون ریال بین رئیس خانه اصناف، دهبانان و افراد سرشناس حقه‌باز، مؤثر در نظارت بر صندوق‌ها، ارسال ۱۵۰۰ رأی تقلبی به حوزه‌های مختلف، پاره کردن بیش از پنجاه هزار رأی شاکی و سوزاندن و باطل کردن آن‌ها، عدم پاسخگویی مسئولین رشت به شکایات شاکی، تشکیل گروه‌های گانگستر برای برهم زدن و متشنج کردن جو به نفع عده‌ای و به ضرر عده‌ای دیگر از کاندیداها.

*دخالت اشرف

علاوه بر دولتمردان، اشرف پهلوی نیز در کار انتخابات و فضای سیاسی کشور دخالت می‌کرد. به طوری که اکثر زنان منتخب از دوستان وی بودند، تلاش مقامات و شخصیت‌های رقیب در درون حاکمیت برای انتخاب کاندیداهای مورد نظر خود بسیار تأثیرگذار بود. از جمله مداخله‌های اشرف در انتخابات مربوط به حوزه‌ انتخابیه فسا بود که وی قصد داشت شمس‌الملوک حکمت فرزند سردار فاخر حکمت، از دوستان صمیمی‌اش، را راهی مجلس کند. به طور مثال؛ او قصد داشت با نفوذ اسدالله علم، مرتضی مشیر، نماینده راه یافته به مجلس بیست‌ و چهارم را رد اعتبار کند.

*واکنش مجامع بین‌الملی به تقلب در انتخابات سال ۱۳۵۴

فضای عجیب و غریب سیاسی کشور و تقلب در انتخابات در زمان پهلوی دوم به حدی بود که رسانه‌های خارجی در آن زمان گزارش‌های مختلفی درباره آن منتشر کرده‌اند. بخش فارسی رادیوی یک کشور اروپایی در یکی از گزارش‌های خود درباره‌ تقلب در انتخابات ایران در مورخ ۲/۴/۵۴ آورده بود: «در انتخابات عمومی ایران، باز شماری آرای حوزه‌ تهران هنوز ادامه دارد و تأخیر در اعلام نتایج به سبب کشف یک تقلب بزرگ انتخاباتی بوده است.

خبرنگار ویژه یکی از رسانه‌های خارجی که برای گزارش جریان انتخابات به تهران آمده، می‌گوید که از قرار اطلاع یکی از صندوق‌ها، پنج برابر بیشتر از تعدادی که باید حاوی اوراق رأی باشد، رأی داشته است.

دانشجویان مقیم آمریکا نیز در اعتراض به نحوه‌ برگزاری انتخابات در ایران، در مقابل سازمان ملل تجمع کرده و از دبیرکل سازمان ملل خواستند تا به شاه ایران درباره‌ برگزاری انتخابات آزاد تذکر دهد.

*انقلاب اسلامی مجالی برای ارائه اندیشه‌های مختلف

به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی، تمام نیروهای سیاسی که تا پیش از این مجالی برای عرضه اندیشه‌های خود نداشتند، یک باره فرصتی برای طرح اندیشه‌های خود یافتند. ایدئولوژی‌های مختلف در تقابل با هم، درگیری‌های سیاسی را به وجود آوردند. با این حال تا اواسط سال ۱۳۶۰ کشمکش‌های سیاسی بر رقابت‌ها غلبه داشت. از سال‌های ۶۰ تا ۶۷ خصوصیت کلی رفتار نیروهای سیاسی را می‌توان همکاری غیر رقابتی دانست.

در آن سال ها با پیروزی انقلاب اسلامی، باب نوینی برای فعالیت گروه‌ها ، تشکل‌ها و احزاب سیاسی باز شد و شاهد تقابل جناح‌های سیاسی مختلف و در مقابل، اتحاد گروه‌های متفاوت حول محوری مشترک بود. در این اتحادها و گسست‌ها، صف‌بندی‌های جدیدی ایجاد و بین دو یا چند جریان خط‌کشی شفافی ترسیم می‌شد. از رودررویی اسلام‌گرایان با نیروهای غیرمذهبی در اوایل انقلاب گرفته تا انشقاق بین جناح چپ و راست اسلامگرا از سال ۱۳۶۰ تا ۶۸ و سپس ظهور راست مدرن تا سال ۷۶ و بعد ازآن نیز ورود مفاهیم توسعه سیاسی به گفتمان حکومت و قدرت گرفتن اصلاح‌طلبان در مقابل محافظه‌کاران و بالاخره ظهور اصولگرایان و آغاز صف‌بندی جدید در دو سوی مفهوم «دموکراسی» همه تحولات سیاسی و متعدد سال‌های پس از انقلاب اسلامی بود.

*فعالیت بیش از ۱۲۰ حزب و گروه سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی

تا پیش از اصلاح قانون فعالیت احزاب و گروه‌های سیاسی در سال ۹۵، بیش از دویست و چهل حزب در وزارت کشور ثبت شده بود. طبق قانون فعالیت احزاب مصوب سال ۱۳۹۵ شمسی، ۸۲ حزب ملی و ۳۴ حزب استانی و ۶ جبهه سیاسی مجوز فعالیت کسب کرده‌اند که هرکدام مربوط به جریان‌های مختلف سیاسی کشور هستند و افراد شاخصی در بین جمعیت و حزب و گروه خود دارند.

بررسی فضای سیاسی و تحزب در ۵۰ سال اخیر کشور

فضای باز سیاسی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نمودهای مختلفی در قالب گروه‌ها و احزاب مختلف پیدا کرد، گواه این موضوع هم رخدادهای سیاسی در کشور و انتخابات‌ها و اجازه ظهور و بروز گروه‌های مختلف (حتی اقلیت‌های دینی) در مناصب سیاسی و برنامه‌های تلویزیونی نشان‌دهنده فضای باز اندیشه‌ای پس از پیروزی انقلاب اسلامی است.

راه طولانی تحزب در ایران؛ کارنامه موفق انقلاب اسلامی در فضای تحزب

در پایان می‌شود گفت، با توجه به راه پر پیچ و خمی که فضای سیاسی ایران و احزاب و گروه‌ها از انقلاب اسلامی تا به امروز داشته‌اند، هنوز به آن نقطه آرمانی شاید نرسیده باشیم و به نوعی خیلی از گروه‌ها و احزاب فعلی در کشور صرفاً فعالیت‌شان مختص به انتخابات‌ها شده و از آن آرمان‌ها و ماهیت اصلی خود که در دهه‌های ابتدایی انقلاب اسلامی در مورد کارکرد احزاب می‌دیدیم، فاصله گرفته‌اند.

اما هر چه که هست، کارنامه انقلاب اسلامی در زمینه تحزب و ارائه اندیشه‌های مختلف در کشور نسبت به حکومت‌های گذشته بسیار قابل قبول و مورد توجه است، زمانی در این کشور فعل و انفعالات سیاسی به رابطه با اشرف پهلوی و نگاه همایونی بستگی داشت و امروز و در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد فعالیت و حتی روی کار آمدن زاویه‌دارترین احزاب، اشخاص و گروه‌های سیاسی هستیم؛‌ البته که باید گفت در هر کشوری چارچوب و قوانینی برقرار و پا برجاست و هر شخص، حزب و گروهی در راستای خدشه‌دار کردن قوانین کشور و تمامیت ارضی آن فعالیت کند، به طور قطع باید با آن مقابله شود.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بررسی فضای سیاسی و تحزب در ۵۰ سال اخیر کشور بیشتر بخوانید »

انتشار مجله گفتمان پیشرفت با تأملاتی درباره مفهوم آزادی

انتشار مجله گفتمان پیشرفت با تأملاتی درباره مفهوم آزادی


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، هشتمین شماره مجله گفتمان پیشرفت با تصویری از شهید آیت‌الله محمد بهشتی بر روی جلد در ۲۲۸ صفحه منتشر شد.

تازه‌ترین شماره این مجله تصویر جلد و تیتر یک خود را به بهانه فضای سیاسی و اجتماعی ماه های اخیر ایران به بررسی مفهوم آزادی اختصاص داده است. از نظر گفتمان پیشرفت، «آزادی به عنوان یکی از آرمان‌های مهم جمهوری اسلامی عمدتا با رویکرد لیبرالیستی آن در رقابت بوده است؛ چنانکه آرمان استقلال با رویکرد ماتریالیستی آن. این روزها یک‌بار دیگر مفهوم و مصداق آزادی لیبرالیستی با جمهوری اسلامی به میدان جنگ آمده است.» گفتمان پیشرفت تلاش دارد در این شماره آزادی را در مبنای جمهوری اسلامی هم زمان با نقد آزادی لیبرالیستی بازخوانی کند. محور این شماره اندیشه‌های شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی یکی از بزرگترین قربانیان ترورهای دهه ۶۰ توسط چپ های دیروز و آزادی خواهان غرب‌گرای امروز است.

همچنین در بخش گفتمان این مجله به بهانه طرح مسئله مجدد درباره مفهوم حجاب، دو مطلب خواندنی با عناوین «تاملاتی روانشناختی پیرامون مسئله حجاب» و «گذری تاریخی بر پوشش و حجاب در ایران» منتشر شده است. گفت‌وگو با علیرضا زاهدی درباره چگونگی تکوین زیست بوم علمی کشور از دیگر مطالب این بخش است.

در فصل «نقد» این شماره بار دیگر نقد مفهوم نئولیبرالیسم و آثار و نتایج آن در ایران و جهان مطمح نظر قرار گرفته است. گفت و گو با حسین راغفر یکی از مطالب خواندنی در این بخش است. دو مطلب دیگر با عناوین «افسانه کارآمدی بازار» و «نئولیبرالیسم به مثابه پروژه‌ای ایدئولوژیک» از دیگر مطالب این بخش از مجله گفتمان پیشرفت است.

بحث دربارۀ «شهر مجازی» نیز محور فصل «آینده» شماره هشتم مجله گفتمان پیشرفت است که طی آن زندگی از راه دور یا واقعیت نرم افزاری با پر رنگ شدن مفهوم شهر مجازی در زندگی روزمره مورد بررسی قرار می گیرد.

این شماره گفتمان پیشرفت دارای سه پرونده موضوعی جذاب نیز هست. نخستین پرونده، فصلی خواندنی پیرامون میراث غرب زدگی احمد فردید در ایران و تاثیر این گفتمان بر شناخت ماهیت غرب و شکل گیری رویکردهایی تازه در نزد روشنفکران ایرانی است. این بخش دربرگیرنده مطالبی از محمد رجبی، بیژن عبدالکریمی و بهروز فرنو بوده که در کنار مقالات و یادداشت هایی دیگر به خواننده عرضه شده است.

پرونده دوم پیرو مسائل امروز اقلیم کردستان و نقش آن در برخی اغتشاشات و ناآرامی های غرب ایران، به بررسی و نقش خاندان بارزانی ها در اقلیم کردستان می پردازد. گفت و گو با سید موسی علیزاده طباطبایی، ناظم دباغ (نماینده اقلیم کردستان در ایران)، علیرضا تقوی نیا و… از جمله مطالب خواندنی این پرونده است.

«نقشۀ شوم نئولیبرالیسم برای آموزش» هم عنوان پرونده سومی است که گفتمان پیشرفت برای خوانندگان خود تدارک دیده است. رویکردی نقادانه علیه نفوذ و سلطه سیاست های نئولیبرالیستی در اداره آموزش و پرورش و به طور کلی علوم انسانی ایران در مطالب این پرونده کاملا به چشم می خورد. گفت و گو با حسن سبحانی، مجید حسینی و هنری ژیرو در این پرونده دربرگیرنده نکات جالبی درباره خطرات سلطه نئولیبرالیسم بر نظام تعلیم و تربیت است.

در «متن و حاشیه» نیز مطابق روال شماره های اخیر نگاهی شده است به تازه ترین عناوین مهم منتشر شده و یا در دست انتشار بازار نشر که می توان از مهمترین این عناوین به مقاله «برابری و تفاوت» از آلن تورن، و گفت و گویی با غلامرضا ذاکر صالحی درباره فساد علمی و مدرک گرایی در ایران اشاره کرد.

گفتمان پیشرفت با مدیرمسئولی عطاءالله رفیعی آتانی و هدایت شورای سردبیری متشکل از عطاءالله رفیعی آتانی، علی سهیلی و بهزاد جامه‌بزرگ منتشر می شود.

هشتمین شماره این مجله با قیمت ۱۷۵ هزار تومان و در ۲۲۸ صفحه از کتابفروشی‌های منتخب تهران و قم و همین طور دفتر مجله قابل خریداری است. نسخه الکترونیک مجله نیز با قیمت ۶۰ هزار تومان از طریق اپلیکیشن طاقچه برای علاقمندان و مخاطبان این نشریه تحلیلی- تبیینی در دسترس خواهد بود.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انتشار مجله گفتمان پیشرفت با تأملاتی درباره مفهوم آزادی بیشتر بخوانید »

سلاح ما در جنگ روانی بصیرت است/ مسئولین کشور باید در حوزه اقتصادی کار کنند

سلاح جنگ روانی، بصیرت است/ مسئولین کشور باید در حوزه اقتصادی کار کنند


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، حجت الاسلام «سید ضیاء الدین آقاجانپور» رییس سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح در همایش بصیرت افزایی استان‌های مرزی یگان‌های وزارت دفاع در استان هرمزگان اظهار داشت: همه کسانی که ارزش و اعتبارشان را از اسلام، قرآن و حاکمیت اسلام گرفتند، باید از اسلام دفاع کنند.

 رییس سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح افزود: امروز هم زمان جنگ نظامی و جنگ فرهنگی و جنگ امپراطوری رسانه‌های غربی علیه کشور ما در جریان است که ارزش‌های اسلامی، اعتقادات مردم، ولایت و امامت را هدف قرارداده اند و در این میان بعضی‌ها به جای حمایت از نظام جمهوری و حاکمیت نظام که هزاران هزار شهید داده، هنوز به تردید هایشان غلبه نکرده اند.

حجت الاسلام آقاجانپور با اشاره به اینکه ساده انگاری است که فکر کنیم دشمن دست از دشمنی بر می‌دارد، افزود: دشمن هر روز با استفاده از دروغ، تهمت و جنگ روانی دست به توطئه می‌زند. راه مقابله با آن روشنگری، بصیرت افزایی است، ولی این روشنگری باید مبتنی بر نیاز‌ها و ابزار‌های زمانه باشد.

وی بیان کرد: در جنگ نظامی راه مقابله با دشمن مجهز شدن به سلاح‌های به روز ارتقاء یافته است که افتخار تامین این تسلیحات برای عزیزان ما در وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح است.

 رییس سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح با اشاره به بازدید خود از حوزه صنایع دفاعی دریایی استان هرمزگان افزود: ما به پیشرفته‌ترین سطح علم و فناوری در خصوص ناوچه ها، انواع شناور‌ها سطحی و زیر دریایی و… رسیده ایم و نه تنها برای اولین بار به چنین دستاورد‌هایی می‌رسیم بلکه به کشور‌های دیگر صادر می‌کنیم.

حجت الاسلام آقاجانپور گفت: سلاح ما در جنگ روانی بصیرت و آگاهی و زمان شناسی است. باید توطئه، خدعه و نیرنگ و تزویر دشمن را بشناسیم و با هوشیاری، صبر و کار‌های کیفی و پرحجم فرهنگی آن‌ها را اجرا کئیم.

وی با اشاره به سخنان شهید آیت الله بهشتی اظهارداشت: ما اجازه تسلط و دست درازی به منافع و منابع را نمی‌دهیم و شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی به ما یادآوری کرد که ما ملت امام حسینیم و باید حسینی زندگی کنیم و حسینی شهید شویم.

 رییس سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیرو‌های مسلح افزود: به امام حسین (ع) می‌گفتند با یزید بیعت کن که اگر بیعت نکنی تحریم، تهدید و کشته خواهی شد، اما امام حسین (ع) پاسخش این بود: هیهات من الذله، هرگز؛ امروز پاسخ ملت ما به تهدیدات و تحریم‌ها مقاومت و ایستادگی است؛ اما لازمه موفقیت این است که همه باید به میدان بیایند.

وی بیان داشت: در جلسه‌ای که با نمایندگان مجلس و اعضای محترم کمیسیون امنیت ملی داشتیم گفتم، وزارت دفاع در حوزه اقتدار و قدرت دفاعی خوب عمل کرده و مسئولین کشور باید در حوزه اقتصادی کار کنند و مشکلات اقتصادی را رفع کنند، به معیشت مردم رسیدگی کنند و با مدیریت جهادی و با روحیه بسیجی و انقلابی وارد این عرصه مهم شوند و باید در این عرصه همانند عرصه‌های دیگر موفق شویم.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سلاح جنگ روانی، بصیرت است/ مسئولین کشور باید در حوزه اقتصادی کار کنند بیشتر بخوانید »

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، «رضا اسماعیلی» پژوهشگر و منتقد ادبی در نشست بررسی ادبیات اعتراض در فضای شعر امروز به ضرورت برگزاری جلساتی درباره شعر اعتراضی اشاره کرد و اظهار داشت: در جریان اتفاقات اخیری که در کشور رخ داد، جامعه انتظار داشت که اصحاب فکر و فرهنگ، نویسندگان، شاعران بخصوص شاعران گفتمان انقلاب اسلامی که همیشه دغدغه‌مند بوده‌اند و در صحنه‌های تاریخ انقلاب حضور داشتند، در خصوص وقایع و اتفاقات اجتماعی اخیر واکنش نشان دهند و موضع خود را مشخص کنند و احساس من در این باره این است که ما کمی منفعلانه عمل کرده‌ایم؛ یعنی آنگونه که شایسته و بایسته است حضور تاثیرگذار و فعال نداشتیم و همین باعث شد در مقابل افکار عمومی قرار بگیریم.

حوزه هنری کرسی آزاداندیشی برگزار کند

وی افزود: در این میان حوزه هنری هم به عنوان پاتوق شاعران و ادیبان و هنرمندان انقلاب اسلامی این حق مسلم را دارد که با برگزاری برنامه و نشست‌های مختلفی، از اهالی فکر و فرهنگ دعوت کند تا با تعامل، هم‌اندیشی و هم‌افزایی، حضوری موثر در عرصه اتفاقات اخیر شکل دهد.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با اشاره به صحبت‌های رهبر معظم انقلاب درباره برپایی کرسی آزاداندیشی اعلام کرد: برگزار نشدن این کرسی‌ها بخاطر محافظه‌کاری و تنگ‌نظری مدیران میانی است که دغدغه حفظ موقعیت خود را دارند و بر همین اساس لازم است حوزه هنری که محل رفت و آمد نخبگان، فرهیختگان و اهالی فکر و ادب است، در برگزاری نشست‌هایی چون شعر اعتراضی پیش‌قدم و پرچمدار شود.

وی برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی را راهکاری برای برون رفت از مشکلات امروز جامعه معرفی کرد و سپس درباره رسالت هنر و هنرمند گفت: تولستوی، کتابی در فلسفه هنر به نام «هنر چیست» دارد که در آن می‌گوید هنر باید ارتباط احساسی مشخص بین هنرمند و مخاطب برقرار کند، طوریکه مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد؛ بنابراین هنر واقعی باید ظرفیت لازم برای اتحاد مردم از طریق ارتباط را داشته باشد و انسان را از حیات فردی به حیات جمعی ارتقا دهد. این مباحث به آموزه‌های دینی ما بسیار نزدیک است چراکه درون مایه هنر اسلامی نیز تعهد است.

مولفه‌های هنر خوب از نگاه تولستوی

اسماعیلی در بخش بعدی سخنانش به مولفه‌های هنر خوب از نگاه تولستوی اشاره کرد که شامل محتوای ارجمند انسانی، صداقت و صمیمیت در خلق آثار هنری، بیان احساسات و عواطفی که روی مخاطب تاثیرگذاری داشته باشد و همچنین سادگی و صراحت است.

وی در ادامه گفت: هنرمند باید نماینده و سخنگوی افکار عمومی جامعه و همچنین حلقه پیوند دولتمردان و مسئولان، با افکار عمومی باشد؛ یعنی هنرمند نباید خود را تافته جدا بافته بداند، بلکه با توجه به دغدغه مردم باید مطالبات را به صورت تلطیف شده و با لحاظ مسائل سیاسی و اجتماعی و امنیتی به مسئولان انتقال دهد.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی در ادامه با مطرح کردن این سوال که آیا در طول سه ماه اخیر، هنرمند به رسالت خود عمل کرده؟ گفت: من می‌گویم نتوانسته‌ایم حرف مردم را به گوش دولتمردان برسانیم. نکته مهم این است که هنرمند و ادیب باید خرجش را از سیاستمداران جدا کند، چراکه سیاستمدار به اقتضای رسالتی که دارد، امنیت اجتماعی و مصلحت را در نظر می‌گیرد ولی هنرمند و ادیب باید با زبان ادبی با مردم صحبت کند؛ یعنی ما باید با ادبیات به عرصه سیاست ورود پیدا کنیم.

هنرمندان همواره به دنبال آرمان‌گرایی بوده‌اند

اسماعیلی در بخش دیگری از سخنانش، رسالت هنرمند را مطالبه‌گری دانست و ادامه داد: همواره هنرمندان در تمام دوره‌ها دنبال آرمان‌گرایی بودند و همواره وضع موجود را برای دستیابی به وضع مطلوب نقد می‌کردند. هنرمندان همیشه سعی می‌کردند فاصله بین حقیقت و واقعیت را کم کنند و با ترسیم آرمان‌شهر و مدینه فاضله، سعی در نشان دادن افق موعود به جامعه داشتند. با ترویج عدالت و ارزش‌ها و کرامت‌های انسانی جامعه را به سمت آرمان شهر دعوت می‌کردند و بر همین اساس هم اکثر هنرمندان روحی لطیف و تعهد انسانی دارند.

وی بیان کرد: اکثر هنرمندان نمی‌توانند به فطرت انسانی خود پشت پا بزنند؛ بنابراین از میان هزاران هنرمند، شاید یک نفر دچار تخلف و جرم شود. اگر نگاهی به شاعران قبل از انقلاب اسلامی هم داشته باشیم، می‌بینیم افرادی چون نیما یوشیج، احمد شاملو، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و … اگرچه گاه دیدگاه‌های تند سیاسی و اجتماعی داشتند، ولی در مواجهه با آثارشان متوجه می‌شویم که چه روح لطیفی داشتند و همیشه دنبال احیای کرامت‌های انسانی بوده‌اند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با تاکید بر اینکه سیاستمداران باید وارد گفتمان با هنرمندان شوند تا بجای آتش ریختن در خشم مردم تلطیف‌سازی فضا انجام شود تصریح کرد: هنرمندان انقلاب اسلامی دلسوزان انقلاب هستند و ثابت کرده‌اند که پای انقلاب می‌ایستند. آنها دغدغه‌مندانه انتقاد کرده‌اند و حتی هزینه پرداخت کرده‌اند و امروز هم به همین کار مشغول هستند.

اعتراض فرزند درد است

وی با اشاره به اینکه نباید در عالم ادبیات تابوسازی کنیم به معرفی شعر اعتراض پرداخت و گفت: اعتراض فرزند درد است و فریاد طبیعی‌ترین عکس‌العمل در زمان ایجاد درد محسوب می‌شود و اکنون که شاعران فریاد اعتراضی دارند و جامعه ملتهب شده می‌گویند که دردی وجود دارد و باید دنبال التیام آن باشیم پس اگر بخواهیم صداها را خاموش کنیم و بگوییم اوضاع عادی و هیچ اتفاقی نیفتاده است خودمان متضرر می‌شویم.

اسماعیلی افزود: شاعر اگر فریاد نکشد و درد را نشان سیاستمدار ندهد دچار فروپاشی اجتماعی خواهیم شد بنابراین باید درد را تشخیص داد تا به دنبال درمان رفت.

وی بیان کرد: از شعر اعتراض به عنوان شعر مقاومت، شعر زیرزمینی، شعر انتقادی، شعر پرخاش و شعر ستیز نام برده می‌شود و اگر بخواهیم سابقه شعر اعتراض را در ادبیات فارسی بررسی کنیم به سده ۵ و ۶ یعنی زمان ناصر خسرو و سنایی غزنوی باز می‌گرددکه دست روی دردهای اجتماعی گذاشتند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی با معرفی حافظ به عنوان سیاسی‌ترین شاعر ادبیات ما به عصر مشروطه که زمان شاعران منتقدی چون ایرج میرزا، عارف قزوینی، ملک الشعرای بهار و فرخی یزدی بوده اشاره کرد و گفت: ما فکر می‌کنیم شعار «زن، زندگی، آزادی» شعار جدیدی است؛ در حالیکه من ردپای آن را در عصر مشروطه یافتم و متوجه شدم این شعار به عصر مشروطه بر می‌گردد؛ چراکه شعار «وطن، زن، آزادی» شعار مشروطه‌خواهان بوده است و اتفاقا در عصر مشروطه، شاعران، زنان را مخاطب خود قرار می‌دادند؛ چراکه متاسفانه ادبیات ما زن‌ستیز بوده و جنبه‌های شخصیتی زن نادیده گرفته می‌شده است؛ بنابراین در عصر مشروطه مخاطب نهضت عدالت‌خواهی و آزادی‌خواهی زنان بودند.

وی با اشاره به وضعیت شعر اعتراض در دوره انقلاب اسلامی تشریح کرد: معتقدم شاعران انقلاب اسلامی در حوزه شعر اعتراضی، شعر انتقادی و شعر سیاسی و اجتماعی سنگ تمام گذاشتند و با تحمل ریاضت‌های فراوان، کم‌فروشی نکردند. افرادی چون احمد زارعی، الگوهایی چون شهید بهشتی و حضرت امام (ره) را داشتند و بدون هیچ ترسی به عنوان چهره‌های عدالت‌طلب و آزادی‌خواه فریاد می‌کشیدند. در نسل اول انقلاب شاعرانی چون سلمان هراتی، قیصر امین‌پور، حمید سبزواری و طاهره صفارزاده این راه را ادامه دادند و در ادامه امروز می‌بینیم که شاعران دهه ۸۰ از جمله علی محمد مودب و سعید بیابانکی فریاد عدالت‌خواهی سر می‌دهند.

مولفه‌های شعر اعتراض

اسماعیلی با خواندن شعر انتقادی «شکر ایزد! فناوری داریم» از توجه سعید بیابانکی به مطالبات و انتظارات مردم در قالب شعر اشاره کرد. وی در ادامه نشانه‌ها و مولفه‌های شعر اعتراض را معرفی کرد که شامل ملیت، ایران دوستی و وطن دوستی، عدالت خواهی، آزادی‌خواهی، ظلم ستیزی، روشنگری و اصلاح‌طلبی، حقوق شهروندی، افتخار و غرور ملی و ترویج قانون‌مندی است.

وی یکی از رسالت‌های شاعران معترض را تقویت روح همبستگی و اتحاد ملی دانست و آزادی را اصلی‌ترین کلیدواژه شعرهای سیاسی اجتماعی معرفی کرد.

مخاطب شعر اعتراض عموم مردم هستند

در بخش دیگری از این نشست علی داودی (شاعر و طنزپرداز) ویژگی‌های شعر اعتراض را با توجه به حوادث اخیر تشریح کرد.

وی گفت: شعر اعتراض و اساسا اعتراض، بیش از اینکه از گونه شعر شمرده شود به ذات شعر برمی‌گردد؛ زیرا شعر یک پدیده و رفتار منتقد و مهاجم است و همانطور که در عنصر زبان تصرف می‌کند به همان نسبت در جهان نیز تصرف می‌کند.

داودی افزود: ما در بحث اعتراض، به یک زبان صریح می‌رسیم؛ چراکه مخاطب عام است و در اینجا اتفاقا عناصر شعری عقب می‌نشینند و با صراحت بیشتری شاعر صحبت خود را مطرح می‌کند. این فضای سیاه و سفید امروزه چندان مطرح نیست؛ چراکه جامعه امروز ما، جامعه خاکستری‌ها است؛ یعنی ما در جامعه‌ای هستیم که با تنوع مختلفی از نوع نگاه در کنار هم زندگی می‌کنیم؛ بنابراین شعر اعتراض امروز با شعر ۲۰ سال پیش مطابقت ندارد و بیشتر دادخواهی است و بیشتر سمت و سوی اصلاح دارد.

در ادامه این نشست، اسماعیلی، شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی به انواع اعتراض و تقسیم‌بندی شاعران معترض پرداخت و گفت: اعتراض یا برون مرزی و جهانی است (مثل اعتراض به مظالم جهانی) و یا درون مرزی که نمونه آن مشروطه است که به استبداد داخلی اعتراض داشت.

وی نمونه‌هایی از اعتراض درون مرزی را اعتراض به شکاف طبقاتی، اعتراض به فاصله اجتماعی، اعتراض به تورم و گرانی، اعتراض به فقر و بیکاری، اعتراض به کارتن خوابی و فقدان آزادی معرفی کرد و در دسته‌بندی شاعران یک قشر را شاعرانی دانست که در چارچوب ساختار جمهوری اسلامی نقد دارند و با هدف اصلاح ساختار خواهان بازسازی نظام سیاسی هستند؛ دسته دوم شاعران اعتراضی نیز از نگاه او، نقد برون گفتمانی و خارج از چارچوب نظام جمهوری اسلامی دارند و هدفشان مخالفت، نه گفتن به نظام و جدایی دین از سیاست است.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی شاعران انقلاب اسلامی را به دو دسته اصولگرا و اصلاح طلب تقسیم کرد و در ادامه به شاعران فراجناحی مستقل و آزاد که ادعا دارند عضو حزب و جناحی نیستند، پرداخت.

وی همچنین شاعران فراجناحی را در دو دسته فعال و بالفعل معرفی کرد که شاعران فراجناحی فعال، شاعرانی هستند که دغدغه‌مندانه شعر می‌گویند و هدفشان توسعه آزادی‌خواهی در جامعه است. وی این دسته را شاعرانی دانست که از دولت، خواهان به رسمیت شناختن حداقل حقوق شهروندی هستند.

اسماعیلی همچنین شاعران فراجناحی غیرفعال را شعرایی معرفی کرد که شعر گفته‌اند اما منتظر مساعد شدن شرایط برای انتشارشان هستند.

این شاعر، پژوهشگر و منتقد ادبی به ضرورت رعایت ادب در اشعار اعتراضی اشاره کرد و گفت: ادبیات ذاتش مودب بودن و فرهیختگی است و شعر اعتراضی با حفظ اخلاق به نقد می‌پردازد؛ پس اگر انتقادها با استدلال و عقلانیت همراه باشد از سوی مسئولان پذیرفته می‌شود و به اصلاح منتهی خواهد شد.

شعر اشتلم

در بخش پایانی نشست بررسی ادبیات اعتراض در فضای شعر امروز، محمدرضا سنگری (نویسنده و پژوهشگر و رئیس اندیشکده ادبیات پایداری در حوزه هنری) به پیشینه عجیب اعتراض انسان اشاره کرد و گفت: بحث اعتراض دامنه بسیار وسیعی دارد و یک حوزه شعر اعتراض که من نام آن را «شعر اشتلم» گذاشته‌ام شعری است که انسان در آن به خدا و هستی معترض است.

وی گونه‌ای دیگر از اعتراض را به ناسازی وجود خود انسان مربوط دانست که در عرصه ادبیات اصلا کاویده نشده است.

سنگری اظهار کرد: همه ما با اعتراض زیست می‌کنیم و دائم به خویش معترض هستیم و این اعتراض شاخه بزرگی دارد که در هیچ دوره‌ای از تاریخ به اندازه عصر انقلاب اسلامی نیست؛ به طوریکه شاعر این برهه خودستیز است و به عبارتی خود اتهامی می‌کند.

وی با تاکید بر اینکه در هیچ دوره‌ای به اندازه دوره انقلاب اسلامی شعر اعتراض وجود نداشته و هیچ جمعی به اندازه شاعران انقلاب معترض نبوده‌اند، به اشعاری اشاره کرد که حکایت از نقد شاعران نسبت به جامعه و مسئولان داشت.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شاعران انقلاب در شعر اعتراض کم‌فروشی نکرده‌اند بیشتر بخوانید »

آلبانی با پذیرش منافقین وارد بازی خطرناکی شده است/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد

بازی خطرناک آلبانی با پذیرش منافقین در کشورش/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «رامین مهمان‌پرست» سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اخیراً گفت‌وگویی را فصلنامه The Watchlist (فصلنامه تخصصی انگلیسی بنیاد هابیلیان) انجام داده است که ماحصل این گفت‌وگو در شماره سوم این فصلنامه منتشر شده است.

«مهمان‌پرست» معتقد است که آلبانی با پذیرش گروهک تروریستی منافقین، وارد بازی خطرناکی شده است که می‌تواند تبعات سنگینی برای او داشته باشد و اروپا هم اگر بخواهد به خاطر ریسکی که آلبانی کرده، خودش را درگیر این خطرات کند، اشتباه بزرگی کرده است.

«مهمان‌پرست» می‌گوید که وقتی گروهی پایگاه مردمی ندارد و به چهارچوب‌های رفتاری مردم و افکار عمومی اعتقادی ندارد، وابسته به پول و ابزار قدرت‌ها شده و هر رفتار زشتی را مرتکب می‌شود و دنیای غرب هم از این نوع گروه‌ها و تشکل‌ها به عنوان یک وسیله استفاده می‌کند و هنگامی‌که احساس کنند دیگر این‌ها نمی‌توانند کمک‌شان کنند، آن‌ها را به زباله‌دان خواهند انداخت.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، ماحصل گفت‌وگوی سخنگوی اسبق وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با نشریه The Watchlist است؛

The Watchlist: آقای دکتر با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید در ابتدا از نحوه آشنایی خود با گروهک تروریستی منافقین در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بفرمایید.

مهمان‌پرست: شروع آشنایی من با این تشکیلات به دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بر‌می‌گردد. به دلیل اینکه در دهه ۵۰، این تشکیلات فعالیت‌های مختلفی داشت. در سال ۱۳۵۴ تعدادی از منافقین را در منطقه دردشت نارمک دستگیر کرده بودند؛ چون در نارمک زندگی می‌کردم، آن‌جا دانش‌آموز ۱۲ قدیم بودم، از همکلاسی‌هایم ۲ سال از لحاظ سنی کوچک‌تر بودم، جهشی درس خوانده بودم، سال ۱۳۵۴ سال آخر دبیرستانم بود و سال بعدش در سن ۱۶ سالگی دانشجوی دانشگاه شریف بودم، با آن ذهنیتی که از این‌ها داشتم، وقتی وارد دانشگاه شدم، در دانشگاه ۲ مجموعه کار سیاسی می‌کردند؛ یکی انجمن دانشجویان مسلمان و دیگری سازمان دانشجویان مسلمان بود.

انجمن دانشجویان مسلمان متعلق به منافقین بود، بچه‌های سازمان دانشجویان مسلمان کسانی بودند که با منافقین اختلاف سیاسی داشتند، بعضی از افرادی که در سازمان دانشجویان مسلمان فعالیت می‌کردند، بعدا از اعضای اصلی اصلاحات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شدند. اعضای ارشد گروهک منافقین در دانشگاه شریف درس می‌خواندند.

اولین بحث‌هایی که اتفاق می‌افتاد اواخر سال ۱۳۵۶ یا ۱۳۵۷ بود، شهید بهشتی در آن موقع خیلی مورد اتهام قرارمی‌گرفت؛ مثلا می‌گفتند اسنادی در لانه جاسوسی مربوط به ایشان است و خیلی فضاسازی علیه او انجام می‌شد، فضاسازی علیه سه نفر بود، آقایان: بهشتی؛ هاشمی رفسنجانی و خامنه‌ای، این‌ها سه یار انقلاب بودند، آن‌موقع فضاسازی علیه شهید بهشتی زیاد بود، جلسه‌ای در داشگاه صنعتی شریف برگزار شد که سه ساعت به طول انجامید. آقای «رضا سیف‌اللهی» که بعدا فرمانده نیروی انتظامی کل کشور شد، آن‌موقع دانشجوی دانشگاه شریف بود و مدیر این جلسه بود. شهید بهشتی برای مناظره با ۲ نفر از اعضای گروهک منافقین آن‌جا بود. یادم می‌آید که آن‌جا خیلی از بچه‌های دانشگاه به دنبال این بودند که بفهمند حرف‌هایی که درباره شهید بهشتی می‌گویند، درست است یا نه؟

رفتار شهید بهشتی، جایگاه منافقین در میان دانشجویان را پایین می‌آورد

ما ردیف اول در سالن آمفی‌تئاتر دانشگاه شریف نشسته بودیم. سالن پر شده بود. دو سه صندلی آن طرف‌تر از ما، «مریم قجر عضدانلو (رجوی)» نشسته بود. او هم دانشجوی دانشگاه شریف بود. در آن‌جا بحث شروع شد؛ چون منافقین مناظره را علیه آقای بهشتی راه انداخته بودند، از اعضای منافقین در جلسه حضور داشتند. خیلی اتهامات زیادی را به آقای بهشتی می‌زدند. آقای بهشتی با خونسردی مطالب را گوش می‌کرد و سعی می‌کرد خیلی اخلاقی پاسخ دهد. یکی دو‌مرتبه تذکر داد که اینجا رینگ بوکس نیست؛ نیامده‌ایم که با هم جدل کنیم، نمی‌شود در عرض ۵ دقیقه، ۱۰ اتهام به من بزنید و من در عرض ۵ دقیقه بتوانم پاسخ بدهم، این شیوه غلط است، در آن جلسه نوع برخورد شهید بهشتی به قدری مؤثر بود که در پایان ۲ نفری که با ایشان مناظره می‌کردند و از همان ابتدا به ایشان حمله می‌کردند، خجالت می‌کشیدند که سرشان را بالا بیاورند و بخواهند به همان روش بدشان ادامه دهند.

شخصیت آقای بهشتی این‌ها را آرام کرده بود، تأدیب شده بودند، پاسخ‌های شهید بهشتی طوری بود که بچه‌های دانشگاه که ۵۰ درصدشان با تردید آمده بودند و خیال می‌کردند که یک چیز‌هایی درباره شهید بهشتی وجود دارد، جلسه که تمام شد، دور ایشان حلقه زدند و شعار می‌دادند «بهشتی قهرمان، امید مستضعفان» و ایشان را تا در دانشگاه بدرقه کردند.

این جلسه‌ای بود که برای آقای بهشتی و بچه‌های انقلاب باعث آبرو شد و برای منافقین که از خودشان برخورد زننده‌ای را در اذهان به وجود آورده بودند، جایگاه‌شان بیش از قبل در بین دانشجویان پایین آمد. از آن زمان بحث‌ها ادامه پیدا کرد، حضور من در سال ۱۳۵۵ در دانشگاه شریف که مرکز بحث‌های سیاسی بود، باعث شد تا اطلاعتم درباره جریان‌های سیاسی در آن زمان از بقیه بیشتر باشد و نسبت به این جریان هم آشنایی بیشتری داشته باشم.

«مسئول کوچه و خیابان»؛ پست‌های کاذب برای جذب اعضا!

این ماجرا‌ها هم‌زمان با تحولات جریان انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، بحث دولت موقت آقای بازرگان بود و نقشی که منافقین در آن ایام می‌خواستند بازی کنند، آن زمان مرحوم آقای طالقانی بودند، منافقین به دنبال شکاف بین مسئولین کشور بودند، به آقای طالقانی، پدر طالقانی می‌گفتند، می‌خواستند ایشان را در مقابل امام خمینی (ره) قرار دهند، توطئه‌های مختلفی را منافقین در آن زمان طراحی می‌کردند، بحث مجلس و انتخابات مجلس بود، افرادی را از اقشار مختلف جذب می‌کردند، کسانی را که سن‌شان کم بود، از دانشجویان و دانش‌آموزان، در سر کوچه‌ها و جا‌های مختلف مجبور می‌کردند که پلاکارد‌هایی را در دست‌شان بگیرند، شعار‌هایی را بدهند، با یک کار تشکیلاتی و مسئولیت دادن‌های کاذب جذب‌شان می‌کردند، مثلا یک نفر را مسئول خیابان یا کوچه بن‌بست می‌گذاشتند و به او می‌گفتند که شما مسئولیت این مکان را داری، با این کار‌ها افراد کم‌سن و سال را جذب خود می‌کردند، این وقایع تا زمان بنی‌صدر ادامه داشت.

منافقین وارد فاز مسلحانه می‌شوند!

در مسائلی که بنی‌صدر با نظام پیدا کرد، در دستور کار او، مخالفت‌کردن با امام خمینی (ره)، شهید بهشتی، هاشمی رفسنجانی و آیت‌الله خامنه‌ای بود، اختلافاتش با دولت شهید رجایی و ماجرای ۱۴ اسفند سال ۱۳۵۹ که اوج اختلافات بنی‌صدر با نظام بود، شروع شد. در این روز در دانشگاه تهران، بنی‌صدر به طرفدارانش فراخوان داد که در آن‌جا جمع شوند و منافقین آن‌جا جمع شده بودند و اجتماع را مدیریت می‌کردند، از آن طرف هم تعدادی از بچه‌هایی که معتقد به نظام بودند، آن‌جا حضور داشتند تا جلوی حرکت آن‌ها را بگیرند، درگیری شروع شد، منافقین بچه‌های ما را از دیوار‌های چندمتری به پایین پرت می‌کردند، اتفاقاتی که آن‌جا افتاد، باعث شد که اختلاف بنی‌صدر با نظام به نقطه آخر برسد، در همان ایام منافقین به سرکردگی «مسعود رجوی» پیوندشان را با بنی‌صدر اعلام کردند، دیگر مواضع کاملا شفاف و واضح شده بود، این اتفاقات ادامه داشت تا اینکه منافقین تصمیم به مبارزه مسلحانه با نظام گرفتند و درگیری‌ها به اوج خودش رسید.

در این درگیری‌ها «موسی خیابانی» (نفر دوم منافقین) به همراه «اشرف ربیعی» (همسر اول مسعود رجوی) کشته شدند، منافقین خط و خطوط عملیاتی‌شان را مرتب تغییر می‌دادند، پس از فرار بنی‌صدر به همراه رجوی از ایران، تعدادی از نیرو‌ها را به عراق بردند، آن‌ها در کمپ اشرف فعالیت‌شان را ادامه دادند، بچه‌های انقلاب را در داخل کشور ترور و شکنجه می‌کردند، در واقع به نیروی دشمن کشور ما تبدیل شدند، منافقین نیرو‌هایی بودند که مزدوری صدام را می‌کردند.

به دلایل واهی جان انسان‌ها را می‌گرفتند

این اتفاقات ادامه داشت تا زمانی که بنده قصد ازدواج داشتم، در اسفند سال ۱۳۶۰ منافقین یکی از افرادی را که ترور کردند، شهید «یعقوبی» بود. او مدیرعامل بانک سپه بود و جلساتی با شهید هاشمی‌نژاد، شهید لواسانی و افرادی مثل آقای ولایتی و آقای مرتضی نبوی داشت، جمعی بودند که جلسات‌شان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی معروف به جلسه دکتری شده بود، شهید هاشمی‌نژاد هم یکی از اعضای این جلسات بود.

آقای یعقوبی را در جلوی منزلش به رگبار بستند و فردی که این ترور را انجام داد «عباس صحرایی» نام داشت که آن زمان معروف بود؛ چون او بیش از ۵۰ نفر از شخصیت‌ها را ترور کرده بود، آن موقع که شهید یعقوبی به شهات رسید، من با خانواده ایشان هیچ آشنایی نداشتم؛ ولی مسئولیتی داشتم که می‌بایست بولتنی را برای مقامات کشور، درباره شهید تهیه می‌کردم. اولین‌بار خودم خبر شهادت این شهید را در این بولتن آوردم، به فاصله سه، چهار ماه از شهادت ایشان، دوستانم دختر ایشان را به من برای بحث ازدواج معرفی کردند، پس از چند جلسه‌ای که رفتیم و با خانواده شهید یعقوبی آشنا شدیم، این آشنایی به ازدواج ختم شد و من از نزدیک با خانواده شهید و مشکلاتی که بعد از ترور این خانواده داشتند، بیشتر آشنا شدم.

جنایاتی را که منافقین انجام دادند، جنایات کور بود، منافقین به دلایل واهی جان انسان‌ها را می‌گرفتند، کسبه و بازاری‌هایی که فقط ابراز علاقه به انقلاب اسلامی می‌کردند یا علاقه‌ای به شهید بهشتی، آقای خامنه‌ای و شهید هاشمی‌نژاد داشتند و عکس‌های این‌ها را در مغازه‌شان می‌زدند را ترور می‌کردند، گاهی اوقات شخصی را اشتباهی ترور می‌کردند، فقط روی ظواهر اقدام می‌کردند.

در ایام تعطیلی دانشگاه به دلیل انقلاب فرهنگی، من در آموزش و پرورش در مدرسه‌ای در میدان توحید تدریس می‌کردم، که در آن ایام ترور‌هایی در اطراف‌مان اتفاق می‌افتاد، روز به روز جنایات منافقین کورتر و وقیحانه‌تر علیه مردم صورت می‌گرفت، یکی از منفورترین گروه‌های سیاسی در تاریخ کشورمان منافقین هستند.

The Watchlist: شما در نیویورک تجربه رو در رو شدن با منافقین را داشتید، لطفا از این تجربه بگویید؟

مهمان‌پرست: بله، من سخنگوی وزارت امور خارجه بودم، یک سفر را برای رفتن به مجمع عمومی سازمان ملل متحد حضور داشتم. معمولا گروه‌هایی که مخالف دولت‌ها هستند، مکانی را در اختیارشان می‌گذارند، تا این‌ها بتوانند در آن‌جا تجمع و اعتراض کنند؛ ولی از آن محدودیتی که پلیس نیویورک می‌گذارد، نباید خارج شوند، با بلندگو، پرچم و پلاکارد می‌آیند. این ماجرا برای روزی بود که آقای احمدی‌نژاد سخنران بود و ما در مجمع عمومی حضور داشتیم، منافقین جمع شده بودند و شعار می‌دادند. تعدادی از مخالفان دولت سوریه هم با آن‌ها بودند.

آلبانی با پذیرش منافقین وارد بازی خطرناکی شده است/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد

در نیویورک زمانی که اجلاس مجمع عمومی شکل می‌گیرد، یک قواعدی برای تردد وجود دارد، خیابان‌های اصلی و فرعی شماره‌بندی دارد، خیابان‌های بزرگ از شماره یک شروع می‌شود و سازمان ملل در آن‌جا است و خیابان‌های دو، سه و چهار که به اصطلاح برای آن‌ها لایه‌های حفاظتی تعریف می‌شود، در خیابان شماره یکم هیچ ماشینی نباید تردد کند، فقط ماشین رؤسای جمهور و وزاری امور خارجه. امنیت رؤسای هیئت‌ها با حفاظت آن‌جا بود، با ماشین‌های دارای حفاظت، افراد را به داخل مجمع سازمان ملل منتقل می‌کنند، غیر از ماشین‌های حفاظت بقیه افراد در هر سطحی که باشند، معمولا از خیابان اول تا خیابان دوم پیاده رفت و آمد می‌کنند، ماشین‌های عادی نمی‌توانند رفت و آمد کنند، محلی از خیابان دوم به بعد را برای تظاهرات افراد مخالف اختصاص دادند، جایی بود که با بلندگو و شعاردادن بتوانند صدایشان را به ساختمان سازمان ملل برسانند، زمانی که سخنرانی آقای احمدی‌نژاد تمام شد، تعداد اعضای هیئت ایرانی زیاد بود. ماشین‌های حفاظت، آقای احمدی‌نژاد را به همراه وزیر امور خارجه آقای صالحی و تعدادی وزرا و همراهان دیگر سوار کردند و ماشین‌های اسکورت حافظت تکمیل شد؛ لذا ما ترجیح دادیم پیاده برویم.

شارلاتانیسم به سبک فرقه رجوی!

من به اتفاق دو، سه نفر از مدیران وزارت امور خارجه بودیم، پیاده از همان خیابانی عبور کردیم که منافقین تجمع کرده بودند؛ چون من را شناختند، شروع به شعار و توهین علیه من کردند، یکی دو نفر از منافقین از محلی که برایشان تعیین شده بود، خارج شدند که نبایستی از آن محدوده خارج می‌شدند و به ما حمله کردند و به تدریج افراد دیگری هم به آن‌ها اضافه شد، فکر می‌کنم تعدادشان به ۱۰۰ یا ۱۵۰ نفر رسید. من را حلقه کرده بودند و توهین می‌کردند و شعار می‌دادند، اگر در کشور‌های غربی اینچنین اتفاقی بیافتد، آن‌ها کسی را که اول اقدام فیزیکی می‌کند، مجرم می‌شناسند، منافقین با همین اطلاعاتی که از شرایط آن‌جا داشتند، می‌خواستند کاری کنند که من روی آن‌ها دست دراز کنم و با توهین‌هایشان دنبال این بودند که من جواب‌شان را بدهم. زمانی که دور من حلقه زده بودند و توهین می‌کردند، حدود ۴۰، ۵۰ عدد گوشی و دوربین به طرفم بود و فیلمبرداری و عکس‌برداری می‌کردند تا بعدا علیه ما از آن استفاده کنند؛ بدون این‌که جواب‌شان را بدهم، مسیرم را ادامه دادم و با کسانی که راهم را سد کرده بودند درگیر نشدم، منتافقین می‌دیدند که من به آن‌ها توجهی نمی‌کنم؛ لذا جلوی من می‌ایستادند تا راهم سد شود، در آن موقعیت اگر حتی دستم را می‌گذاشتم سر شانه یکی از آن‌ها، مطمئن بودم خودش را به روی زمین می‌انداخت و می‌گفت این به ما حمله کرده است و از دید پلیس آن‌جا مقصر شناخته می‌شدم؛ لذا من با آگاهی که داشتم در دام‌شان نیفتادم، برنامه‌شان این بود که من را به کوچه خلوت بکشانند تا دوربینی نصب نباشد، در جمعیت تلاش می‌کردند با زیرپایی من را به روی زمین بیندازند، این ماجرا تقریبا یک‌ربع تا ۲۰ دقیقه به طول انجامید، پلیس نیویورک آن‌جا بود، ولی با آن‌ها هیچ برخوردی نمی‌کرد.

The Watchlist: چرا پلیس آمریکا به اقدامات غیرقانونی و خرابکارانه این گروه حساسیتی نشان نمی‌دهد؟  

مهمان‌پرست: پلیس یا دستگاه امنیتی آمریکا که درباره گروه‌های تروریستی تصمیم اتخاذ می‌کند، منافقین را که در لیست گروه‌های تروریستی بودند و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مستشاران آمریکایی را ترور می‌کردند، به فاصله چند روز تا زمان برگزاری اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل، از لیست گروهک‌های تروریستی خارج کرد و فعالیت‌شان را آزاد اعلام نمود. با این اقدام معلوم می‌شود که منافقین تحت حمایت دولت آمریکا هستند، آن‌ها همچنین تحت حمایت اروپایی‌ها هستند، چندبار به پلیس تذکر دادیم که این‌ها مزاحم ما هستند، جلوی راه ما را می‌گیرند؛ ولی پلیس با بی‌تفاوتی هیچ اقدامی نکرد، تا اینکه در سر چهارراهی ماشین پلیسی را دیدم و درب ماشین را باز کردم و داخلش نشستم، هنگامی که منافقین دور ماشین پلیس را گرفتند، پلیس‌ها، منافقین را از ماشین دور کردند و مجبور شدند از ما حفاظت کنند. به من گفتند شما داخل ماشین بمانید تا ماشین مخصوص برسد.

رفتار بی ادبانه منافقین در نیویورک مورد انتقاد همه قرار گرفت

بعد از گذشت چند دقیقه، ماشین ضدگلوله‌ای از تیم امنیتی‌شان آمد و ما را سوار کرد و به هتل رساند، هنگامی که در هتل بودیم، بعد از چند دقیقه، رئیس پلیس نیویورک به هتل آمد و از من عذرخواهی کرد، به او گفتم که امنیت میهمانان با شماست و همکاران شما با اینکه می‌دیدند آن‌ها از محلی که برای ابراز مخالفت‌شان هم بود خارج شده‌اند و به ما حمله کردند، با این وجود هیچ اقدامی نکردند، او فقط عذرخواهی می‌کرد و می‌گفت اگر قصد شکایت دارید، می‌توانید شکایت کنید. شاید این شکایت هم به نتیجه‌ای نمی‌رسید، ما در آن ماجرا به دنبال این بودیم که چهره منافقین را در آن‌جا آشکار کنیم و همچنین حمایت دولت آمریکا و پلیس از آن‌ها هم شفاف شود.

آلبانی با پذیرش منافقین وارد بازی خطرناکی شده است/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد

خوشبختانه با آن‌همه توهین و فحاشی برخوردم طوری نبود که از آن سوء‌استفاده شود، رفتار ما و در مقابل رفتار بد منافقین، وضعیت بسیار بدی را برای منافقین ایجاد کرد و برگی برنده به خاطر رفتار مؤدبانه ما برای هیئت ایرانی شد. فردای آن روز، رسانه‌هایشان عکس آن وقایع را منتشر کرده بودند و دولت آمریکا را زیر سؤال برده بودند که چرا حفاظتی از میهمانان ایرانی انجام نداده است. روز بعد برنامه‌ای در یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای ایرانی مخالف نظام پخش شد که به شدت نسبت به رفتار بد منافقین انتقاد شد، در آن برنامه با کلمات خیلی تندی به آن‌ها می‌گفتند که «مهمان‌پرست سخنگوی وزارت امور خارجه ایران است؛ حتی اگر رفتار سیاسی مهمان‌پرست را قبول ندارید، حق نداشتید با او اینگونه رفتاری را داشته باشید». همچنین گفته بودند «او با شما چه رفتاری کرد، رفتار اخلاقی محترمانه داشت؛ ولی شما وحشی‌گری کردید و مردم ایران قضاوت می‌کنند، شما که ادعا دارید ایران را می‌خواهید اداره کنید، با این وحشی‌گری‌ها می‌خواهید اداره کنید؟» در آن ماجرا خیلی به ضرر خودشان شد و چهره‌شان خیلی مخدوش شد.

The Watchlist: با توجه به رفتار خشن منافقین که خودتان هم با این رفتار مواجه شدید، این رفتار گروهک منافقین چیز جدیدی نیست و شما هم تجربه مواجه با آن را در نیویورک داشتید، آن‌ها در برهه‌ای همزمان به ۱۱ سفارتخانه ایران در کشور‌های مختلف حمله کردند، این گونه رفتار‌های منافقین برای کشور‌ها قابل پیش‌بینی است. برخورد دولت‌های میزبان با رفتار‌های خشونت‌آمیز این گروهک را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مهمان‌پرست: ما مشکلی که با دنیای غرب داریم، این است که خیلی از واژه‌های زیبایی که در سطح روابط بین‌الملل مطرح است، از آن به عنوان یک اهرم فشار یا وسیله و ابزار برای رسیدن به اهداف‌شان استفاده می‌کنند، فرض کنید نسبت به حقوق بشر که خیلی کلمه زیبایی می‌باشد، حقوق بشر برای آن‌ها در جای مختلف معنای مختلفی دارد، مثلا اگر افرادی در فلسطین، یمن، عراق و کشور‌های مختلف کشته شوند، هیچ مشکلی نیست و این را جزو حقوق حاکمان آن رژیمی می‌دانند که این جنایات را مرتکب می‌شوند؛ ولی اگر در یک کشور غربی، حقی از کسی ضایع شود و او اعتراض کند که چرا حقوقش زیر پا گذاشته شده است، آن را خلاف همه چیز می‌دانند، مثلا در برخی از کشور‌های غربی خانم‌ها نمی‌توانند از حجاب خودشان دفاع کنند، در آن‌جا حقوق بشر نادیده گرفته می‌شود، می‌گویند اینجا یک قواعد دارد و باید قواعد رعایت شود؛ ولی اگر همین اتفاق در جای دیگری، در فرهنگ کشور دیگری، در اعتقادات کشور دیگری باشد و بخواهد یک چهارچوبی را ارائه دهد، خلاف آزادی و خلاف حقوق بشر است.

بحث دموکراسی نیز همین‌گونه است؛ در کشور ما انتخابات مختلف صورت می‌گیرد، تقریبا به صورت میانگین هر سال انتخاباتی سراسری داریم، با این وجود ما را متهم می‌کنند که در کشورتان دموکراسی نیست، در عربستان از تاریخ تأسیسش تا الان هیچ انتخاباتی برگزار نشده است، آن‌جا می‌شود دوست کشور‌های غربی و هیچ مشکلی با دموکراسی ندارد.

مسئله آزادی هم این‌گونه است؛ کشور ما در فعالیت‌های هسته‌ای می‌خواهد از دانش هسته‌ای برای پیشرفت کشورش استفاده کند؛ ولی آن‌ها می‌گویند ما باید مراقب شما باشیم تا انحرافی از فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای نداشته باشید و کسانی که داورند و این حرف‌ها را می‌زنند، سلاح هسته‌ای دارند و کشور‌ها را با آن تهدید می‌کنند. آمریکا نیمی از سلاح هسته‌ای دنیا را دارد و تنها کشوری است که از سلاح هسته‌ای استفاده کرده و چند صد‌هزار نفر از مردم ژاپن را از بین برد.

غرب از گروهی که ۱۷ هزار نفر را ترور کرده است، حمایت می‌کند/ از منافقین برای زد و بند سیاسی علیه ایران استفاده می‌کنند

بحث تروریسم و مقابله با تروریسم همین‌گونه است؛ اگر مردم لبنان بخواهند از کشورشان دفاع کنند و جلوی تجاوز رژیم صهیونیستی بایستند، به حزب‌الله لبنان تروریست می‌گویند؛ ولی منافقینی را که ۱۷ هزار نفر از مردم ایران را ترور کردند را در حمایت خودشان قرار می‌دهند، در قاموس هیچ کشوری که جایگاهی در بحث وطن‌پرستی، انسانیت و اخلاق داشته باشد، نیست که عده‌ای در زمان جنگ با دشمن خارجی علیه ملت خودشان بجنگند؛ ولی منافقین این‌گونه به کشورشان خیانت کردند و در این زمینه پرونده سیاهی دارند؛ اما با وجود این اسناد ضدحقوق بشری، کشور‌های غربی به این‌ها اجازه فعالیت می‌دهند و نام‌شان را از آن دایره تروریسم خارج کردند. واژه‌هایی را که آن‌ها استفاده می‌کنند، واقعی نیست، این واژه‌ها به عنوان ابزار دست، هر جا که لازم باشد، استفاده می‌کنند، این‌که چرا علی‌رغم این همه رفتار‌های خشونت‌آمیز به این‌ها اجازه فعالیت می‌دهند، برای این است که همه رفتارهایشان سیاسی است و کلماتی را که به کار می‌بندند، برای رسیدن به اهداف خودشان است، در هیچ جای دنیا به جنایات منافقین رسیدگی نمی‌شود و حتی از آن‌ها برای زد و بند‌های سیاسی و اهرم فشار به جمهوری اسلامی ایران استفاده می‌شود.

The Watchlist: بنیاد هابیلیان در مقابل دادگاه حمید نوری در سوئد نمایشگاهی درباره تاریخ اقدامات تروریستی منافقین برگزار کرد که با واکنش شدید این گروهک مواجه شد، به شکلی که با چاقو، بنر و پوستر‌های نمایشگاه را از بین بردند و دست به اعمال وحشیانه زدند. متأسفانه پلیس سوئد در برخورد با آن‌ها تعلل کرد. انگیزه منافقین از این اقداماتی که باعث می‌شود چهره‌شان را سیاه‌‎تر و خراب‌تر کند را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

مهمان‌پرست: زمانی جریانی سیاسی با اتکاء به مردم خودش، فعالیت‌هایی را دنبال می‌کند و امید دارد که مثلا پیروز شود یا با سرنگونی یک رژیم بتواند حکومت را در دست بگیرد، همه رفتارش باید بر مبنای علاقه مردم، گرایش مردم به حرف‌های آن‌ها، چهارچوب فکری‌شان و برنامه‌های سیاسی و اقتصادی‌شان باشد، اگر جریان سیاسی‌ای می‌خواهد کار کند و هیچ پایگاهی در بین مردم خودش نداشته باشد، سراغ مراکز قدرت می‌رود، بودجه‌اش را از آن‌ها می‌گیرد، حمایت سیاسی‌اش را از آن‌ها می‌گیرد، بستر فعالیت‌های سیاسی‌اش را آن‌ها فراهم می‌کنند.

وقتی پایگاه مردمی نداشته باشی، هر رفتار زشتی را مرتکب می‌شوی

منافقین زمانی می‌خواهند حرکتی را ساماندهی کنند، مثلا وزیر سابق امور خارجه آمریکا که رئیس سازمان جاسوسی آمریکا بود، در مجلس منافقین سخنرانی علیه ما می‌کند، یا فردی که خیلی تند است و تندی‌اش طوری است که در آمریکا آن‌هایی که او را می‌شناسند، از دایره عقل و منطق او را به دور می‌دانند، به اسم آقای جان بولتون، این آدم هم‌پیمان این گروهک تروریستی می‌شود. زمانی که منافقین برای بزرگ کردن خودشان از این چهره‌ها استفاده می‌کنند و از بودجه آن‌ها بهره می‌ببرند، مشخص می‌شود که این‌ها یک سازمان ابزار دست قدرت‌ها هستند، پایگاه مردمی ندارند و دیگر به آن چهارچوب‌های رفتاری مردم و افکار عمومی اعتقادی ندارند؛ چون برایشان مهم نیست؛ ولی اگر قرار بود منافقین کار مردمی‌ای انجام دهند، طبیعتا نباید وارد بحث‌هایی می‌شدند که از دید افکار عمومی این رفتار‌ها، رفتار درستی نیست، چهارچوب منطقی ندارد و نشان‌دهنده یک نوع وحشی‌گری است، ولی چون‌که می‌دانند مردم به آن‌ها اعتقادی ندارند و قبول‌شان ندارند، فقط با فشار‌های سیاسی دولت‌های غربی و رژیم صهیونیستی، پول و امکانات آن‌ها فعالیت می‌کنند و نگران این جور مسائل نیستند و هر رفتار زشتی را مرتکب می‌شوند؛ البته این را نمی‌دانم که منافقین دقت می‌کنند یا نه؟! که دنیای غرب از این نوع تشکل‌ها و جریان‌ها به عنوان یک وسیله استفاده می‌کنند، هنگامی‌که احساس کنند که دیگر نمی‌توانند کمک‌شان کنند و به دردشان بخورند، همه این‌ها را به زباله‌دان خواهند انداخت.

The Watchlist: می‌دانیم که انتقال منافقین از عراق به آلبانی با حمایت آمریکا صورت گرفت، در واقع آمریکا بود که در نهایت و پس از ناتوانی گسترده در اقناع یا تطمیع سایر کشورها، این کشور را انتخاب کرد و حتی از لحاظ بودجه‌ای هم آن‌ها را پشتیبانی کرد. از جنابعالی دو پرسش داریم، اول اینکه انگیزه آمریکا از انتخاب آلبانی چه بود؟ و دوم انگیزه آلبانی برای پذیرفتن این گروهک تروریستی به درخواست آمریکا چه بود؟

مهمان‌پرست: بعد از اینکه منافقین احساس کردند که در عراق جایگاه امنی ندارند و مردم و دولت عراق مخالف حضور آن‌ها در این کشور هستند و بعد از اینکه منافقین خسارت‌های زیادی را دیدند و افراد زیادی را در پادگان اشرف از دست دادند، تصمیم آمریکایی‌ها این بود که این‌ها را جابه‌جا کنند، و به نقاط مختلفی انتقال دهند، هیچ کشوری حاضر نشد این‌ها را بپذیرد، اگر یک جریان سیاسی سالمی باشد و آینده‌دار باشد، اصولا کشور‌های دیگر از آن‌ها استقبال می‌کنند، مثل اینکه دارند برای حکومت‌های بعدی در این کشور سرمایه‌گذاری می‌کنند، زمانی که در عراق صدام حاکم بود و خیلی از چهره‌های سیاسی مبارز به ایران پناه آورده بودند، آن‌ها از اینکه پیش ما بودند و امنیت داشتند، خوشحال بودند و ما هم به خاطر مسائل انسانی کمک‌شان می‌کردیم و ایران را به محلی امن برای پناه افراد آواره قرار دادیم و بعد از اینکه دولت مردمی در عراق روی کار آمد، همین دوستانی که در ایران بودند، مسئولیت‌های مختلف در عراق گرفتند؛ چون پایگاه مردمی داشتند، الان هم رابطه خوبی با ما دارند و ما در سخت‌ترین شرایط در کنارشان بودیم.

کشور‌های غربی منافقین را لکه نجس می‌دانند؛ بنابراین حاضر به پذیرش‌شان نبودند

اگر کشور‌های غربی نسبت به منافقین چنین دیدی داشتند، حتما بر سر پناهندگی این‌ها بین کشور‌ها دعوا بود، اگر این‌طوری بود آن‌ها با خودشان می‌گفتند چون ۲ روز دیگر این‌ها اداره کشور خیلی مهمی را در خلیج فارس و خاورمیانه به عهده می‌گیرند، باید از الان یک رابط خوبی با این‌ها داشته باشیم؛ ولی دلیلش چه بود که هیچ کشوری حاضر نشد این‌ها را بپذیرد؟ و این‌ها مثل یک لکه نجس هستند که کشور‌های دیگر خودشان را از این‌ها دور می‌کنند و دنبال دردسر نمی‌گردند، حالا چرا آلبانی پذیرفت؟ به نظر می‌رسد آلبانی چون در یک منطقه در اروپا قرار گرفته است و به خاطر گذشته‌اش نسبت به کشور‌های دیگر از لحاظ پیشرفت خیلی عقب مانده است، مشکلات جدی دارد و باید به کمک‌های کشور‌های غربی امیدوار باشد، کشوری که از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در محدودیت قرار می‌گیرد و احتیاج به کمک دیگران پیدا می‌کند، در قبال یک سری کمک‌ها حاضر می‌شود، مسائل مختلف سیاسی‌ که آن‌ها تحمیل می‌کنند را بپذیرد.

آلبانی با پذیرش منافقین وارد بازی خطرناکی شده است/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد

پذیرش منافقین، برای آلبانی مشکلات جدی به وجود می‌آورد

دلیل اصلی آلبانی برای پذیرفتن منافقین، این بود که کشور‌های غربی با او معامله کردند و در ازای این، یک سری کمک‌ها و حمایت‌ها از آن‌ها خواستند که البته برای کشور آلبانی حتما یک نقطه منفی است و حتما مشکلات جدی برای آن‌ها به وجود می‌آید، در بحث‌های سیاسی نقطه‌ای آبرومندی نیست که بخواهند آن را جایی مطرح کنند، تنها دلیلش فشار‌های آمریکا و کشور‌های غربی بوده است؛ به دلیل ضعفی که کشور آلبانی دارد و کمک‌ها و وعده‌هایی که دولت‌های غربی به او دادند زیر بار این قضیه رفت.

The Watchlist: پذیرش منافقین برای آلبانی دستاورد خوشایندی نخواهد داشت و تبعاتی برای آن‌ها دارد، یکی از تبعات این است که آلبانی سال‌ها درخواست دارد که عضو اتحادیه اروپا شود، ولی هنوز این موفقیت حاصل نشده است، آیا حضور این سازمان تروریستی در این کشور می‌تواند مانعی جدی برای پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا شود؟  

مهمان‌پرست: کشور‌هایی که عضو اتحادیه اروپا هستند، برای اینکه عضو جدیدی به آن‌ها اضافه شود، دنبال منافع ملی خودشان هستند، اگر احساس کنند عضو جدیدی برای آن‌ها دردسر به دنبال دارد، طبیعتا یا علنی می‌گویند یا بهانه‌های مختلفی می‌آورند و مانع این پیوستن می‌شوند، فکر کنید که چرا با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا مخالفند، با این‌که ترکیه عضو ناتو است و با خیلی از سیاست‌های آن‌ها همراه می‌باشد؛ ولی اگر ترکیه عضو اتحادیه اروپا شود، یک کشور اسلامی با مردمی که گرایش به اسلام دارند و اگر بخواهد در اتحادیه نقطه نظرات خودش را دنبال کند، در آینده منافع آن‌ها را تهدید می‌کند، امروزه بحث اوکراین که اتفاق افتاده است، اوکراین دنبال عضویت در اتحادیه اروپا می‌باشد؛ چرا اروپایی‌ها موافقت نمی‌کردند، برای اینکه احساس می‌کردند ممکن است اوکراین برای آن‌ها دردسر درست کند، به خاطر نوع سیاست‌هایی که اوکراین دنبال می‌کرد و حساسیت‌هایی که روسیه نسبت به اوکراین داشت و این درگیری که به وجود آمده است، همه می‌دانند که اگر اوکراین عضو اتحادیه اروپا بود، همه اروپا درگیر می‌شدند؛ چرا ناتو حاضر نیست مستقیما وارد کمک به اوکراین شود، برای اینکه اگر بخواهد این کار را انجام دهد، یعنی درگیری مستقیم با روسیه. پس کشور‌های عضو اتحادیه اروپا برای پذیرش اعضای جدید خیلی سخت‌گیری می‌کنند که برای آینده آن‌ها تبعات منفی نداشته باشد.

اروپا برای بازی خطرناک آلبانی، خود را به دردسر نمی‌اندازد

آلبانی به لحاظ سیاسی و اقتصادی فاصله زیادی با کشور‌های پیشرفته اروپایی دارد و از طرف دیگر وارد یک بازی خطرناک سیاسی‌ شده است که به یک جریان تروریستی که علنا علیه یک دولت رسمی فعالیت می‌کند، به آن‌ها در کشورش پایگاه داده است و این پایگاه دادن، تبعات خیلی بزرگ و سنگینی را می‌تواند برای او داشته باشد؛ چرا باید اتحادیه اروپا، آلبانی را بپذیرند؟ او برای آن‌ها دردسرساز می‌شود و اروپا اگر بخواهد به خاطر ریسکی که آلبانی کرد، خودش را درگیر این خطرات کند، اشتباه بزرگی کرده است، به همین خاطر بعید می‌دانم که با این سیاست‌های دولت آلبانی در آینده‌ای نزدیک عضو اتحادیه اروپا شوند.       

آلبانی با پذیرش منافقین وارد بازی خطرناکی شده است/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد

The Watchlist: غیر از تجربه‌ای که با منافقین در نیویورک داشتید، آیا در زمانی که در دستگاه دیپلماسی کشور بودید و به کشور‌های مختلف سفر کردید، برخورد دیگری با منافقین داشتید؟   

مهمان‌پرست: مدل‌های مختلفی ممکن است باشد، در کشور‌های مختلف فرق می‌کند، بعضی مواقع می‌خواهید اجلاسی را شرکت کنید، منافقین سعی می‌کنند برایتان مزاحمت ایجاد کنند، مثلا مقر اتحادیه اروپا در بروکسل است، سفر مقامات در بروکسل که انجام می‌شود، آن‌جا منافقین سعی می‌کنند تعرضی به هیئت ایرانی کنند یا جلسه را در محل اجلاس بهم بزنند، توهین کنند. در بعضی از این سفر‌هایی که ما با مقامات می‌رفتیم، به عنوان سخنگوی وزارت امور خارجه همراه‌شان بودم، شاهد صحنه‌هایی از برخورد آن‌ها بودیم؛ ولی در محل‌هایی که من به عنوان سفیر بودم، موردی را ندیدم؛ یعنی در آن‌جا جایگاهی نداشتند، مثلا اعلام می‌کردند گروهی مخالف حکومت ایران می‌خواهند تظاهرات کنند، سپس وزارت امور خارجه آن کشور به ما اطلاع می‌داد، آمار تعدادشان و زمان برگزاری تجمع اعتراضی را می‌گفت، حتما می‌بایست خود پلیس، حفاظت سفارت را بر عهده می‌گرفت، یک بار در زمانی که من در لهستان بودم، گفتند یک گروهی می‌خواهند بیایند و مخالفت کنند، تاریخ و زمانش را گفته بودند، گفتیم چندنفر هستند، گفتند ۲۰ نفر هستند، قرار بود با یک فاصله‌ای از سفارت بیایند و اعتراضاتشان را به صورت پلاکارد و پوستر نشان دهند، قرار بود ۲ ساعت تظاهرات کنند، زمانی که آمدند دیدیم ۱۲ نفر بیشتر نیستند، یک نفر ایرانی هم داخل‌شان نیست، نیم ساعت هم بیشتر نبودند و بعد حوصله‌شان سر رفت و رفتند، یعنی دیگر کسی از این‌ها استقبال نمی‌کند.

انتهای پیام /113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازی خطرناک آلبانی با پذیرش منافقین در کشورش/ حقوق‌بشر برای غربی‌ها در هر کشوری معنای متفاوتی دارد بیشتر بخوانید »