شهید حسن باقری

صوت/ مداحی حاج صادق آهنگران در فراق شهیدان حسن باقری و مجید بقایی

صوت/ مداحی حاج صادق آهنگران در فراق شهیدان حسن باقری و مجید بقایی

گروه ساجد دفاع‌پرس: سرداران «مجید بقایی» و «حسن باقری» نهم بهمن سال ۱۳۶۱ زمانی که برای بررسی منطقه عملیاتی «والفجر مقدماتی» به «فکه» رفته بودند، بر اثر اصابت گلوله توپ دشمن به سنگر آن‌ها، به شهادت رسیدند؛ این دو شهید والامقام از فرماندهان جوان، بااستعداد و نخبه‌ای بودند که در طراحی عملیات‌ها و تحمیل شکست‌های بزرگ به ارتش بعث عراق نقش به‌سزایی داشتند.

حاج «صادق آهنگران» که نواهای ماندگارش در دفاع مقدس، هنوز هم یاد آن‌روزها را در دل‌های رزمندگان تازه می‌کند، پس از شهادت سرداران «مجید بقایی» و «حسن باقری»، شعری را در رثای آن‌ها خوانده هست که در ادامه آن را می‌شنوید.

کد ویدیو

 

کد ویدیو

MP3 نسخه

انتهای پیام/ 113

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

صوت/ مداحی حاج صادق آهنگران در فراق شهیدان حسن باقری و مجید بقایی

صوت/ مداحی حاج صادق آهنگران در فراق شهیدان حسن باقری و مجید بقایی بیشتر بخوانید »

روایتی از دقت و حساسیت نابغه جوان دفاع مقدس

روایتی از دقت و حساسیت نابغه جوان دفاع مقدس


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس،  غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری، سال ۱۳۳۴ در تهران متولد شد. وی در اسفند ۱۳۵۶، لباس سربازی را به تن کرد و در سال ۱۳۵۷ در پی فرمان امام خمینی مبنی بر فرار سربازها از پادگان‌ها، از پادگان گریخت.

او در تصرف کلانتری ۱۴ و پادگان عشرت‌آباد تهران نقش داشت و با پیروزی انقلاب تا خرداد ۱۳۵۸، در کمیته انقلاب اسلامی و برخی نهادهای دیگر ازجمله سرویس فرهنگی و سیاسی روزنامه جمهوری اسلامی فعالیت می‌کرد.

اوایل سال ۱۳۵۹، به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. در همان سال با آغاز فعالیتش در اطلاعات سپاه، نام مستعار حسن باقری را برای خود برگزید. وظیفه وی در اطلاعات سپاه، شناسایی گروهک‌ها بود.

با شروع جنگ، راهی جبهه‌های جنوب شد و واحد اطلاعات و عملیات سپاه را تأسیس کرد. در دی‌ماه ۱۳۵۹، به‌عنوان یکی از معاونان ستاد عملیات جنوب انتخاب شد و در شکستن محاصره سوسنگرد، عملیات امام مهدی (عج)، عملیات ارتفاعات الله‌اکبر و دهلاویه نقش مهمی ایفا کرد.

در عملیات ثامن‌الائمه (ع) که به شکستن حصر آبادان انجامید، باقری فرماندهی محور دارخوین را به عهده داشت و در طرح‌ریزی عملیات، سازمان‌دهی نیروها و کسب اخبار و اطلاعات از عراقی‌ها تلاش بسیاری کرد.

در عملیات طریق‌القدس که برای اولین بار قرارگاه مشترک سپاه و ارتش تشکیل شد، او به سمت معاونت فرماندهی کل سپاه در قرارگاه مشترک حضور یافت. در عملیات‌های فتح المبین، بیت‌المقدس و رمضان نیز فرماندهی قرارگاه نصر را بر عهده داشت.

وی ۹ بهمن ۱۳۶۱ پیش از اجرای عملیات والفجر مقدماتی، در منطقه فکه در سنگر دیدبانی مشغول شناسایی منطقه دشمن بود که هدف اصابت گلوله خمپاره عراقی‌ها قرار گرفت و به شهادت رسید.

روایت حجت‌الاسلام غلامحسین بشردوست؛ فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس

قدرت فرماندهی و مدیریت حسن باقری

ما تفاوت جدی با فرماندهان دافوس رفته ارتش و نظام آموزشی آنها داشتیم و بر این اساس برخی از آنها در زمان فرماندهی ابوالحسن بنی‌صدر ما را به‌عنوان یک فرمانده نظامی قبول نداشتند.

نمونه عملی این شیوه فرماندهی، حضور یک خبرنگار روزنامه به نام حسن باقری با نام واقعی غلامحسین افشردی در جنگ هست که با شایستگی‌های فردی‌اش توانست سازمان و ساماندهی اطلاعات عملیات را در تمام جبهه‌های جنوب راه‌اندازی کند.

 فرماندهی و قدرت مهارت او در مدیریت با سن و سال او اصلاً همخوانی نداشت و کسی باورش نمی‌شد جوانی با این سن کم بتواند در عرصه اطلاعات و شناسایی مواضع دشمن و ارائه تحلیل صحیح از موقعیت نیروهای دشمن در جلسات با فرماندهان ارتشی، آن‌طور با قدرت متانت و دقیق صحبت کند که همه را انگشت‌به‌دهان بگذارد.

 او در عملیات‌های شناسایی که شخصاً می‌رفت و در رویارویی با دشمن، آن‌هم در آن اوایل جنگ توانست استعدادهای بالقوه‌اش را بالفعل کند و به‌عنوان یک عنصر مهم اطلاعات ایفاء نقش نماید تا جایی که ارتشی‌ها هم او را قبول داشته باشند و کارش را تأیید کنند و بر آن صحه بگذارند.

در حقیقت، فرماندهان ارتشی بعد از عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل قوا، وقتی آرام‌آرام خلاقیت‌ها و نوآوری و ابتکارات فرماندهان سپاه را دیدند باورشان شد که آنها هم می‌توانند در صحنه فرماندهی جنگ تصمیمات معقول و درستی را اتخاذ کنند.

در روند زمان، آن‌ها با دیدن بسیاری از فرماندهان مثل حسن باقری، رشید، بقایی، شمخانی، کاظمی و… دلشان با ما همراه شد و ما را در سلک فرماندهان پذیرفتند و با فرماندهان رابطه صمیمی پیدا کردند.

جلسه‌ای که جولانگاه هنرنمایی باقری شد

این فرمایش مقام معظم رهبری را یادم نمی‌رود که از جلسه‌ای یاد می‌کرد که بنی‌صدر در آن حضور داشت. در آن جلسه حسن باقری برای فرماندهان ارتشی مواضع دشمن را توضیح داده بود.

 برادرمان سید سردار رحیم صفوی دراین‌باره می‌گوید وقتی بنی‌صدر فرمانده کل قوا بود، از دادن سلاح و امکانات به سپاه امتناع می‌کرد. کار به‌جایی کشید که فرماندهان سپاه موضوع را به امام اطلاع دادند.

بنی‌صدر هم با تأکید امام قرار تشکیل جلسه‌ای را برگزار کرد و گفت سپاهی‌ها بیایند تا ببینم چه می‌گویند. تمام فرماندهان رده‌بالای ارتش و سپاه و حتی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در آن جلسه که در اهواز تشکیل شد، حضور داشتند.

 بعدازاین که ارتشی‌ها گزارش‌های خود را دادند، نوبت به سپاه رسید این جلسه اولین جلسه‌ای بود که برادران سپاه اجازه داشتند در آن سطح بالا نظراتشان را بدهند و اظهارنظر کنند به همین دلیل نگرانی خاصی بین فرماندهان سپاه و حتی آیت‌الله خامنه‌ای وجود داشت.

 فرمانده عملیات جنوب پشت تریبون رفت و از مسئول اطلاعات سپاه خواست تا گزارش خود را ارائه دهد. در آن جلسه ما همه نگران این بودیم که پس از ارائه گزارش سپاه، وضع به چه ترتیب خواهد شد.

 آیت‌الله خامنه‌ای نیز که در آن زمان نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند، اذعان کرده بااینکه ما روحانی بودیم و نماینده امام و سپاه بخشی از ما محسوب می‌شد، اما نگران این بودیم که آیا مسئول اطلاعات می‌تواند گزارشی را در حد و اندازه جلسه ارائه دهد و از این جلسه سربلند بیرون بیاید یا نه.

 حسن باقری از جایش بلند شد که گزارش خود را ارائه دهد با بلند شدن او به خاطر سن و سال کمش و همچنین اندام نحیف و صورت لاغر و کم مویش، ابتدا بنی‌صدر نیشخندی به تمسخر زد و از سر تفریح خود را آماده شنیدن صحبت‌های او کرد.

 به هر ترتیب حسن صحبت‌های خود را آغاز کرد. او روی نقشه، بخشهای مختلف نیروهای دشمن را تشریح کرد و در مورد مناطق مختلف و اقدامات آتی دشمن نیز توضیحاتی داد.

هر چه از گزارش دادن او می‌گذشت، بیشتر خنده بر لبان سپاهی‌ها نقش می‌بست و اخم‌های بنی‌صدر در هم می‌رفت.

گزارش حسن باقری به‌گونه‌ای بود که قابل قیاس با گزارش مسئولان ارتشی نبود. بحث‌هایی که قبل از این شده بود بحث‌هایی کلاسیک و دور از ذهن و عمل بود، اما بحث‌های حسن کاملاً عملی، تانک به تانک، نفربه‌نفر و جزءبه‌جزء بود و در کل گزارش جامع و کاملی بود.

گزارش او آن‌قدر جالب و کامل بود که بنی‌صدر در آخر خطاب به او گفت: احسنت! آفرین. اصلاً فکر نمی‌کردم بتوانم چنین گزارشی را از برادران سپاه بشنوم.

دقت و حساسیت حسن

حسن باقری به سپاه سوسنگرد آمد تا او را دیدم به طرفش رفتم و به گرمی از حال همدیگر پرسیدیم. او بلافاصله یک سطل قرمز بزرگ از ماشین درآورد.

قبل از عملیات امام مهدی (عج) بود. با تعجب پرسیدم، برادر حسن این چیه دستتان؟! آن را برای چه‌کاری آوردی؟ جواب داد: عملیات که تمام شد با کمبود فشنگ مواجه می‌شویم. گفتم با این سطل، فشنگ‌های روی زمین را جمع‌آوری کنم تا در عملیات بعدی از آن‌ها استفاده شود. از این‌همه دقت و حساسیت او به وجد آمدم و گفتم احسنت بیایید تا من هم کمک کنم.

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

روایتی از دقت و حساسیت نابغه جوان دفاع مقدس

روایتی از دقت و حساسیت نابغه جوان دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

ظرفها را خودش می شست تا دستهایم یخ نزند/ زدم زیر گریه؛ گفت نمی دانی شهید شدن چه خوب است/ مثل یک نور از بغلم پر کشید

زدم زیر گریه؛ گفت نمی دانی شهید شدن چه خوب است/ مثل یک نور از بغلم پر کشید


ظرفها را خودش می شست تا دستهایم یخ نزند/ زدم زیر گریه؛ گفت نمی دانی شهید شدن چه خوب است/ مثل یک نور از بغلم پر کشید

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ زمانی که درباره شهدا مطلبی می خوانیم یا می نویسیم سعی می کنیم به نقش موثری که در آن بازه زمانی در جنگ، انقلاب و یا رویداد مهمی که شهید در آن نقش آفرینی کرده است بپردازیم و کمتر به شخصیت و جایگاه او در نهاد «خانواده» پرداخته می شود.

برای نمونه همیشه درباره شهید حسن باقری خوانده ایم که ایشان «فرمانده» بوده است یا همیشه از او به عنوان «خبرنگار جنگی»، «نابغه اطلاعات عملیات سپاه پاسداران » و «مغز متفکر اطلاعات نظامی ایران»  یاد می شود اما کمتر کسی می داند که شهید حسن باقری همدم رازهای خواهر بزرگترش بوده، اینکه درس و مدرسه را از چه زمانی جدی گرفت و وقتی در منزل بود برای آنکه دستان خواهرش از سرمای آب آشپزخانه یخ نکند، خودش ظرفها را می شست و رفتارش با سایر اعضای خانواده چگونه بود. در گپ و گفت صمیمانه ای که با خواهر شهید غلامحسین افشردی (حسن باقری) انجام شده است با دیگر وجوه شخصیت این فرمانده شهید آشنا می شویم.

 

خانم افشردی کمی خودتان را برایمان معرفی کنید.

من بتول افشردی خواهر شهید حسن باقری هستم. من فرزند اول خانواده بودم و حسن 4 سال از من کوچکتر بود. در واقع من از زمان کودکی شهید، نوجوانی او و تا زمانی که به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد، در کنار او بودم.

 

آنگونه که شنیده ام ارتباط عاطفی عمیقی میان شما و شهید حسن باقری بود؛ یعنی چیزی بالاتر از اینکه شما خواهر بزرگتر باشید و شهید برادر کوچکتر.

بله. حسن برای من حکم دوست خیلی صمیمی را داشت. کسی که محرم رازهای من بود و اگر هر حرفی را نمی توانستم به کسی حتی به پدر و مادرم بگویم، آن را به حسن می گفتم. اگر هر اتفاقی می افتاد اولین کسی که از آن مطلع می شد، ما بودیم. من خواهر ندارم اما رابطه من و حسن حتی از دو خواهر صمیمی هم بالاتر بود. حسن بیشتر برای من نقش راهنما را داشت. همیشه درباره مسائلی که برایم پیش می آمد با او مشورت می کردم. او با دلم راه می آمد ولی در نهایت می گفت تصمیم با خودت است. فکر کن که آینده ات چگونه خواهد شد با این تصمیم. البته ایشان با همه اعضای خانواده ارتباط صمیمی و مهربانانه ای داشت.

ظرفها را خودش می شست تا دستهایم یخ نزند/ زدم زیر گریه؛ گفت نمی دانی شهید شدن چه خوب است/ مثل یک نور از بغلم پر کشید

 

خاطره ای دارید که بیشتر این عطوفت را در میان شما نشان دهد؟

زمانی که منزل ما در میدان خراسان قرار داشت؛ آشپزخانه منزل انتهای حیاط بود. زمانی که صرف غذا تمام می شد، اولین کسی که سفره را جمع می کرد، حسن بود. در آن زمان آشپزخانه آبگرم نداشت. او همیشه به من می گفت با آب کمی که گرم شده است، تو ظرفها را بشور، من آب می کشم. تو دستانت یخ می کند. همه خاطراتی که از غلامحسین به یاد دارم باعث می شود زمانی که یادش می افتم حال خاصی داشته باشم. در واقع مهربانی او حدی نداشت. حواسش به همه اعضای خانواده جمع بود.

 

از دیگر ویژگی های شهید چه بود؟

به صورت کلی حسن بسیار درد دیگران برایش مهم بود. در سال 45 ما در منزلمان تلویزیون و یا حتی رادیویی که موسیقی پخش کند، نداشتیم. فقط ضبط صوتی داشتیم که برادرم نوار قرآن در آن می گذاشت و ما به شنیدن صوت زیبای قرآن در خانه عادت داشتیم.

حسن همیشه با وضو بود. بسیار اهل مطالعه کتب دینی و مذهبی بود. در محله ما مسجد صدریه در کوچه قائمیه قرار داشت. برادرم آنجا در تمام مراسم مذهبی شرکت می کرد. حالا نیز سر کوچه عکس شهید اقدامی، شهید حسن باقری و یک شهید دیگر زده‌اند.

ظرفها را خودش می شست تا دستهایم یخ نزند/ زدم زیر گریه؛ گفت نمی دانی شهید شدن چه خوب است/ مثل یک نور از بغلم پر کشید

 

در برخی از خاطرات از زبان مادرتان نقل شده که ایشان در یک سالهایی خیلی درس و مشق را جدی نمی گرفت اما بعد در ادامه می خوانیم که ایشان در رشته ها و دانشگاه های خوبی پذیرفته شدند، در شهید تحولی رخ داد؟

 

در واقع حسن در دوران کودک و اوایل نوجوانی خیلی اهل درس و مشق نبود تا اینکه می رسیم به سالی که من دانشگاه در رشته جغرافیا نفر 27 ام قبول شدم، به دلیل اینکه خبر در روزنامه صبح اعلام نمی شد حسن به دانشگاه من مراجعه کرده و جواب را گرفته بود. به خانه آمد و خبر را به من داد. من تصور می کنم بعد از این اتفاق گویی حسن به خودش آمد و از آن روز شروع به درس خواندن کرد. مادرم برای پنج یا شش نفر غذا درست می کرد و همه بچه های درسخوان محل را جمع می کرد از صبح تا شب همه بچه ها با حسن بودند و درس خواندند و همین باعث شد حسن در رشته حقوق قضایی تهران رتبه 104، ریاضی دانشگاه تربیت معلم و دامپروری دانشگاه ارومیه پذیرفته شد که در نهایت در همین رشته تحصیل کرد.  

می توانم به جرات بگویم حسن بسیار مراقبت می کرد که وقت تلف نکند و مطالعه و یادگیری را اولویت کارهایش قرار داد.

 

چگونه وارد حرفه خبرنگاری شد؟

حسن در آن زمان در روزنامه جمهوری اسلامی کار می کرد؛ یک عکسی هم از او منتشر شده است که تلفن کنارش است و در حال نوشتن متن است. زمانی که حمله آمریکا به طبس اتفاق افتاد، اولین کسی بود که بعنوان خبرنگار  در آنجا حضور داشت؛ عکس و خبر تهیه کرد و خودش نیز در کنار یکی از عکسهای سوخته هواپیماهی آمریکایی عکس دارد. در زمانی هم در جنوب لبنان برای تهیه گزارش رفت.

ظرفها را خودش می شست تا دستهایم یخ نزند/ زدم زیر گریه؛ گفت نمی دانی شهید شدن چه خوب است/ مثل یک نور از بغلم پر کشید

 

در زمانی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید شهید باقری چند ساله بود و مادر برای رفتن ایشان به تظاهرات و درگیری ها مخالفتی نمی کرد؟

حسن متولد 1334 بود و در آن زمان که انقلاب به پیروزی رسید تقریبا 24 ساله بود. به یاد دارم حسن در تمام فعالیتهای مربوط به آن زمان و در تمام راهپیمایی ها شرکت می کرد.

و به یاد ندارم که مادرم هرگز مخالفتی با فعالیتهای اجتماعی و انقلابی شهید داشته باشد. در واقع ایشان همه ما را بسیار مستقل بار آورده بود تا کاری که درست است انجام شود.

ظرفها را خودش می شست تا دستهایم یخ نزند/ زدم زیر گریه؛ گفت نمی دانی شهید شدن چه خوب است/ مثل یک نور از بغلم پر کشید

 

پس از آنکه جنگ تحمیلی آغاز شد شهید باقری به عنوان خبرنگار سر از جبهه درآورد؟

بله. روز دوم جنگ، حسن که در روزنامه جمهوری اسلامی کار می کرد، به مدیرمسئول روزنامه گفته بود من دیگر نمی توانم اینجا بند شوم. باید بروم ببینیم در خوزستان چه می گذرد. روز دوم راهی جبهه شد و تا آخرین روز زندگی اش در آنجا ماند. در طول این دو سال و نیم فقط یک بار برای ازدواجش و بار دیگر هم زخمی شده بود که مجبور شد به مرخصی بیاید.

 

یادم می آید روزی که زخمی شده بود و او را به بیمارستان آوردند، من با دیدن او روی تخت بیمارستان پقی زدم زیر گریه. با همان لحن صمیمی رو کرد به من و گفت: «نمی فهمی دیگه، نمی فهمی که من اگر شهید می شدم چقدر  خوب بود. نمی دانی شهادت چقدر خوب است.»

روزهای آخر به دلیل اینکه مشغله هایش بسیار زیاد شد کمتر با منزل تماس می گرفت.

حسن به همراه همسر و تنها فرزندش نرگس در اهواز زندگی می کرد. نرگس 4 ماه داشت که پدرش به شهادت رسید.

چگونه خبر شهادت ایشان را شنیدید؟ عکس العمل خانواده چه بود؟

زمانی که حسن به شهادت می رسد، برادر کوچکم محمد با پدر تماس می گیرد تا حال او را بپرسد. پدر اصرار می کند که می خواهم با حسن حرف بزنم اما محمد در جواب می گوید که او شهید شده است و ما فردا به تهران می آییم. مادر هم بعد از شنیدن خبر به ما گفت به هیچ عنوان حق ندارید گریه کنید و پیرهن سیاه بپوشید. ما در آن زمان همسایه ای دیوار به دیوار داشتیم که یکی از فرزندانش عضو گروهک منافقان بود. مادرم دست من را گرفت و گفت ابدا گریه نمی کنید ما نباید بگذاریم دشمن از دیدن ناراحتی ما خوشحال شود.

 

با توجه به صمیمیتی که بین شما بود آیا هنوز خواب شهید را می بینید؟

من خیلی زیاد خواب شهید را می دیدیم. برای مثال اگر بیماری یا مشکلی برایم پیش می آمد شهید به خوابم می آمد. من پس از شهادت حسن همیشه روزهای جمعه سر مزار او حاضر می شدم. فرزند دومم که به تازگی به دنیا آمده بود نتوانستم به او سر بزنم. آیاتی از قرآن خواندم و به او هدیه کردم و پس از طلوع آفتاب خوابیدم. بعد به خوابم آمد و در حالی که پیرهنی بسیار زیبا بر تن داشت گفت ببین به من چه هدیه زیبایی داده اند. به پیرهنم دست بزن. من او را در آغوش گرفتم و مانند نوری از میان دستانم پر کشید.

بار دیگر در خواب از او پرسیدم اگر من بمیرم شفاعتم را می کنی؟ پاسخی نداد. چند شب بعد دوباره خوابش را دیدم و به او گفتم حسن دفعه دوم است که از تو می پرسم. شفاعت من را می کنی؟ و او پاسخ داد به من این اجازه داده شد. بار سوم چند شب بعد دوباره همین سوال را پرسیدم که راستش را بگو شفاعتم را می کنی؟ و او پاسخ داد بله البته اگر نمازت را اول وقت بخوانی.

روزهای پس از شهادت صمیمی ترین دوست و برادرتان چگونه می گذرد.

من مطمئن هستم که شهادت حسن رحم و محبت پروردگار بود. من هیچ جا بیان نمیکنم که خواهر شهید هستم اما الان از اینکه با مردم چشم در چشم می شوم احساس افتخار میکنم از اینکه خواهر شهید هستم. همه دوستان و شاگردانم که مرا می شناسند نیز همیشه به من می گویند خوشا بر احوالتان که خواهر شهید هستید.

 

انتهای پیام/

زدم زیر گریه؛ گفت نمی دانی شهید شدن چه خوب است/ مثل یک نور از بغلم پر کشید

منبع خبر

زدم زیر گریه؛ گفت نمی دانی شهید شدن چه خوب است/ مثل یک نور از بغلم پر کشید بیشتر بخوانید »

سردار سرلشکر شهید «حسن باقری»؛ استراتژیست بزرگ جنگ، طراح سیاست راهبردی عملیات و اطلاعات رزم

سردار سرلشکر شهید «حسن باقری»؛ استراتژیست بزرگ جنگ، طراح سیاست راهبردی عملیات و اطلاعات رزم


سردار سرلشکر شهید «حسن باقری»؛ استراتژیست بزرگ جنگ، طراح سیاست راهبردی عملیات و اطلاعات رزم

 

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، نهم بهمن 1361 در منطقه عملیاتی فکه، یکی از بزرگترین فرماندهان جنگ و طراح راهبردی دفاعی- نظامی کشور و بنیانگذار واحد اطلاعات رزمی سپاه، به خیل شهیدان پیوست. سرداری که جنگ، گنج قابلیتهای شگرف وجودی او را آشکار کرد و یکی از بزرگترین الگوهای تفکر جهادی و بینش و منش بسیجی در مدیریت کلان و راهبردی نظامی- دفاعی و اطلاعات رزمی ایران که در دو سال آغاز جنگ، افقی به گستره آرمانی ارزشهای بزرگ این دوران و این آدمهای شگفت و بی تکرار گشود: نسلی که پیروزی‌اش، در فتح ساحتهای معنوی و متعالی بود و دستاوردش دورنمای یک تربیت و تکامل عظیم عرفانی که در این جنگ تجلی یافت. و یکی از بزرگترین تجلیاتش «غلامحسین افشردی» یا همان «حسن باقری» بود؛ شهیدی شاخص که با تنها دو سال حضور در دفاع مقدس و در جایگاه فرماندهی، چهره‌ای اسطوره‌ای یافت و یکی از الگوهای فرهنگ جهاد و شهادت شد. او آینه یک نسل و یک تقدیر تاریخی بود. کسی که روز میلاد امام حسین (ع) بدنیا آمد، از دانشگاه اخراج شد، از خدمت سربازی فراری شد، و در روز بیست و دوم بهمن در تصرف مراکز نظامی و انتظامی رژیم نقش آفرینی کرد و سپس در قالب یک خبرنگار مطبوعاتی به جبهه رفت و دیگر بازنگشت. جنگ، نبوغ او را چنان شکوفا کرد که در دانشکده های نظامی جهان از جمله اسکاندیناوی، طرح های راهبردی رزمی او بعنوان نمونه‌های تناریخی از فرماندهی موفق میدان جنگ، تدریس می‌شود.  

 

متولد سوم شعبان، اخراجی دانشگاه، فراری از سربازی، فاتح پادگان‌ها

 

 حسن باقری در ۲۵ اسفندماه ۱۳۳۴، همزمان با سوم شعبان، میلاد امام حسین (ع) در تهران به دنیا آمد. در هنگام تولد، اندامی لاغر و نحیف داشت و خانواده‌اش او را غلامحسین نامیدند تا خداوند به احترام امام حسین (ع) او را سالم نگهدارد. در دوران کودکی، مبتلا به امراض خطرناکی مانند دیفتری و سیاه سرفه شد اما سلامتی‌اش را بازیافت. او در دو سالگی همراه خانواده توفیق زیارت امام حسین (ع) را یافت. او از کودکی به خواندن نماز و فرائض دینی، علاقه بسیاری از خود نشان می‌داد. همچنین بسیار منظم و خوش برخورد و اخلاقگرا بود. به همین دلیل زمانی که با دوستان هم سن و سال خود صحبت می‌کرد، احساس می‌کردند با فردی بزرگتر از خود در حال گفتگو هستند. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و پس از اتمام دبیرستان، در رشته دامپروری دانشگاه ارومیه قبول شد. این برهه از زندگی او، شکل و روحی تازه به فعالیت‌هایش داد و در دوران تحصیل در کلاس‌های درس و مسجد دانشگاه، با دانشجویان گفتگو می‌کرد. این فعالیتها تا جایی پیش رفت که حسن باقری پس از سه ترم از دانشگاه اخراج شد و به خدمت سربازی رفت. در همین دوران و با اوج‌گیری مبارزات مردمی علیه رژیم شاهنشاهی، با فرمان امام خمینی از سربازی فرار کرد و به صف مبارزان علیه رژیم پهلوی پیوست و در تصرف کلانتری ۱۴ و پادگان عشرت‌آباد در تهران نقش مؤثری داشت.

رتبه 104 حقوق قضایی ایران، خبرنگار فرهنگی روزنامه جمهوری اسلامی

حسن، که در دوره تحصیل، به گفته تنها خواهرش، اهل درس خواندن نبود و یک بار مادرش همه کتابهای درسی او را در بخاری انداخت از بس که از درس نخواندن و کتابهای متفرقه خواندن او ذله شده بود، پس از قبولی خواهرش در کنکور، انگیزه پیدا کرد. در کنکور سراسری سال 58 رتبه 104 کشور را کسب کرد و دانشجوی حقوق قضایی کشور شد. همزمان با تحصیل، به کار خبرنگاری در سرویس فرهنگی، اجتماعی روزنامه جمهوری اسلامی پرداخت و در همین زمان به دعوت جنبش امل به لبنان و اردن سفر کرد و گزارش جامعی از وضعیت شیعیان و مسلمانان این منطقه تهیه کرد.

آیت الله خامنه ای، «حسن باقری» را به فرمانده سپاه معرفی کرد

محسن رضایی با تحویل گرفتن سه اتاق در ساختمان سابق اداره پنجم ساواک، داشت اطلاعات سپاه را تشکیل می‌داد و به دنبال نیرو می‌گشت. یک روز آیت الله خامنه ای نماینده امام در شورایعالی دفاع، با برادر محسن، تماس می‌گیرد و جوانی را برای همکاری در اطلاعات سپاه به او معرفی می‌کند. این جوان کسی نیست جز غلامحسین افشردی، که در سال  ۱۳۵۹و پس از یک سال فعالیت در روزنامه جمهوری اسلامی، به استخدام اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و وظیفه شناسایی گروهک ها را به عهده گرفت. در این برهه نام مستعار حسن باقری برای وی انتخاب شد. یک روز پس از شروع جنگ تحمیلی عراق، روز اول مهرماه ۱۳۵۹، راهی جبهه‌های جنوب در خوزستان شد. در آن زمان هنوز اطلاع دقیقی از حد پیشروی نیروهای عراقی وجود نداشت. حسن به مسئولیت اطلاعات ستاد عملیات جنوب منصوب می‌شود و از همان آغاز شروع  به جمع‌آوری اطلاعات و شناسایی از تمامی مناطق جبهه جنوب کرد. این اقدام در حقیقت، سنگ بنای تأسیس واحد اطلاعات رزمی در سپاه بود. حسن باقری بتدریج با کسب اطلاعات از مناطق مختلف جبهه جنوب، کار بازجویی از اسرای عراقی و شناخت تجهیزات دشمن را در دستور کار خود قرار داد. اطلاعاتی که حسن در همان ابتدای امر به فرماندهان ارائه کرد، موجب شد تا اعتمادها به او جلب شود.

درخشش اعجاب‌آور یک هوش و نبوغ نظامی منحصر‌به فرد در جنگ

اولین عملیاتی که پس از برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا و جنگ، طراحی و اجرا شد، بر پایه اطلاعات به دست آمده توسط حسن باقری بود و موجب تقویت روحیه رزمندگان ایرانی و تجربه شیوه‌های جدیدی از نبرد با نیروهای دشمن شد. دانشجوی ۲۴ ساله رشته حقوقی قضائی دانشگاه تهران، با شناخت عمیق از دشمن و چیرگی بر منطقه جغرافیایی جنگ و تغییرات حاصل از آن علاوه بر طراحی و اجرای عملیات‌های مهم، در شکل‌گیری سازمان رزم، برآورد اطلاعات و تهیه طرح عملیات، کادرسازی و تربیت فرماندهان تأثیرگذار و کارآمد نقشی اساسی ایفا کرد. از اولین ماههای جنگ، حسن باقری، درخششی شگفت در نبوغ نظامی و هوشمندی در طراحی های استراتژیک عملیاتی و اطلاعات رزم داشت. رشد و ارتقای جایگاه او در مدتی بسیار کوتاه، حاصل همین نبوغ بی نظیر بود. در دی ماه سال ۱۳۵۹ مسئولیت یکی از معاونت های ستاد عملیاتی جنوب بر عهده او بود. در همین ماههای رکود اولیه جنگ، در عملیاتهای: امام مهدی‌(عج)، فتح، الله اکبر و دهلاویه، نقش مهمی ایفا کرد. علاوه بر این، در عملیات ثامن الائمه (ع) هدایت محورهای دارخوین و جاده ماهشهر را به عهده داشت.

از «قرارگاه نصر» تا «قرارگاه کربلا»: فرمانده‌ای در قامت یک اسطوره…

در عملیات سرنوشت سازی که «فتح المبین» نام گرفت، 4 قرارگاه برای اجرای عملیات، پیش‌بینی شده بود که حسن باقری فرماندهی «قرارگاه نصر» را به‌عهده داشت. این انتخاب به‌دلیل حساسیت بالای منطقه عملیاتی بود. در این عملیات، حسن باقری توانست با هدایت صحیح یگان‌های تحت امر و با ابتکاراتی که از این نیروها ظهور یافت، در همان مرحله اول عملیات، به تمام اهداف از پیش تعیین‌شده دست پیدا کند و در مرحله دوم هم با تصرف ارتفاعات رادار نقش بزرگی در پیروزی این عملیات بازی کرد. پس از طرح موفق آزادسازی بستان در عملیات طریق القدس، شناسایی منطقه عملیاتی بیت‌المقدس که در نتیجه آن خرمشهر آزاد شد را شاید بتوان سخت‌ترین عملیات دوران زندگی حسن باقری دانست. در این عملیات نیز حسن باقری فرماندهی قرارگاه نصر را به‌عهده داشت و باز هم سخت‌ترین منطقه عملیاتی به این فرمانده جوان سپرده شده بود. پس از آزادسازی خرمشهر، حسن باقری به قرارگاه کربلا رفت. او در این دوران هم نقش بارزی در طراحی و هدایت عملیات‌های مسلم‌بن عقیل و محرم ایفا کرد. او در تصرف دو شهر کلیدی شلمچه و خرمشهر نیز سخت ترین و سنگین ترین وظایف را به دوش داشت. آخرین مسئولیت او در سپاه، جانشینی فرماندهی یگان زمینی سپاه پاسداران بود.

مغز متفکر اطلاعات نظامی، نابغه جنگ، بنیانگذار اطلاعات عملیات و سازمان رزم در سپاه

حسن باقری را بحق، مغز متفکر اطلاعات نظامی، نابغه جنگ، بنیانگذار اطلاعات عملیات و سازمان رزم در سپاه لقب داده‌اند. او تنها ظرف مدت 2 سال توانست به استراتژیست بزرگ جنگ تبدیل شده و واحد اطلاعات رزمی در سپاه و جنگ را پایه گذاری کند. «حسن باقری» از ابتدای ورود به منطقه جنوب و اهواز، در پایگاه منتظران شهادت: (گلف) به‌منظور دستیابی به اطلاعات مناسب از موقعیت دشمن، به جمع‌آوری نقشه‌ها و پیاده کردن وضعیت مناطق عملیاتی روی آن‌ها، اقدام کرد و شخصاً به‌همراه عناصر اطلاعاتی، جهت کسب اطلاع دقیق از دشمن، به‌شناسایی محور‌ها و نقاط مورد‌نظر می‌پرداخت و در برخی از موارد نیز تا عقبه نیرو‌های دشمن برای ارزیابی توان و استعداد آن‌ها، با چالاکی و شجاعت بی‌نظیری پیش می‌رفت. فعالیت‌های مثبت او در این زمینه با سازماندهی عناصر اطلاعاتی و برگزاری آموزش مختصری برای آن‌ها، منجر به راه‌اندازی واحد اطلاعات عملیات در ستاد عملیات جنوب (گلف) شد. واحد‌های اطلاعات عملیات پس از گذشت حدود ۳ ماه از شروع جنگ، در تمامی محور‌های جنوب، از آبادان تا دزفول با قدرت تمام مستقر شدند و نسبت به شناسایی و تعیین وضعیت دشمن و ارسال گزارش آن اقدام کردند. با این تلاش، اطلاعات چشم فرماندهی در میدان جنگ شد و یکی از ضعف‌های بزرگ (نداشتن اطلاع از وضعیت دشمن) برطرف گردید.

«حسن باقری» علاوه بر ارائه اطلاعات، توان و استعداد ذاتی بالایی در تحلیل اطلاعات دشمن داشت و اغلب حرکات احتمالی دشمن در آینده را پیش‌بینی می‌نمود و حتی به زمان و مکان آن هم اشاره می‌کرد. از آن‌جمله پیش‌بینی او در دی ماه سال ۱۳۵۹ مبنی بر حرکت دشمن جهت الحاق محور شمال – جنوب منطقه سوسنگرد برای ارتباط جفیر و بستان بود؛ که دشمن در کمتر از یک هفته با نصب پل‌های نظامی متعدد و تلاش گسترده این‌کار را انجام داد. (البته این منطقه بعد‌ها با عنایت الهی در عملیات طریق القدس آزاد گردید.) از اقدامات بسیار مؤثر شهید باقری که در این دوره پایه‌ریزی شد، بایگانی اسناد جنگ، ترجمه اسناد و بخش شنود بی‌سیم‌های دشمن بود. از دیگر فعالیت‌های وی طراحی گردان‌های رزمی و تعیین ترکیب سازمان نفرات و تجهیزات و ادوات رزمی و واحد‌های پشتیبانی از رزم بود. او اهمیت فوق العاده ای به اطلاعات عملیات می داد و معتقد بود که مهترین بخش موفقیت ما مربوط به داشتن اطلاعات صحیح از دشمن است.

 

تبلور روح جهادی و تفکر بسیجی در مدیریت نظامی

 

حسن باقری در طراحی نظامی و عملیاتی بسیار قوی بود. هنگام صحبت در جلسات توجیهی- عملیش و سپاه، همه فرماندهان را از مشاهده هوش بالا و قدرت تحلیل نظامی و توان طراحی استراتژیک خود به تعجب وامی‌داشت. در میان همرزمان و فرماندهان عالی جنگ، بعنوان صاحبنظرترین افراد شناخته شده بود. شبها، تا نیمه های شب بیدار بود و طرح های موفقیت آمیزی را برای عملیات، برنامه ریزی می کرد. قدرت تفکر، طراحی و ارائه شیوه های جدید در نبرد و همچنین تجزیه و تحلیل قوای خودی و دشمن از ویژگیهای شاخص او بود. بلحاظ قدرت فکری از چنان توانمندی برخوردار بود که می توانست همزمان برای چند مورد مختلف، برنامه ریزی و تجزیه و تحلیل کند. هرگاه نقشه و طرحی را پیشنهاد می کرد، همزمان، چند طرح بدیل و جایگزین را هم متناسب با تغییر امکانات و شرایط، پیشنهاد و ارائه می کرد. مثلا سه طرح را به شیوه های مختلف در یک جلسه ارائه می کرد که هرکدام می توانست سرنوشت عملیات و ماموریت قرارگاه را بگونه ای متفاوت رقم بزند. با اینهمه، اخلاص و فضایل اخلاقی او زبانزد بود. تواضع و فروتنی او، با داشتن مسئولیت‌های مهم و اساسی در جنگ، بسیار محسوس بود و هرگز تحت تاثیر القاب و عناوین مسئولیتی قرار نمی‌گرفت. رفتار مهربان او با همه و خصوصاً زیردستان، به‌گونه‌ای بود که علاقه متقابل نسبت به وی را در آنان ایجاد می‌کرد. تا مدت‌ها همسرش نمی‌دانست که او در جبهه مسئولیتی دارد و فرمانده است. در پاسخ به این سئوال که در جبهه چه می‌کند، می‌گفت: من سقای بچه‌های بسیجی‌ام!… همواره به دوستانش می‌گفت: «تا خالص نشوی خدا ترا برنمی‌گزیند. پس باید سعی کنیم که خداوند عاشقمان بشود تا ما را ببرد.»

 

نام حسین (ع)، آخرین ذکر پیش از شهادت…

 

پس از عملیات رمضان در شهریور ماه ۱۳۶۱ که مقارن با ایام حج بود، در پاسخ به پیشنهاد یکی از دوستانش جهت عزیمت به سفر حج گفته بود: «هنوز که کار جنگ تمام نشده و دشمن بعثی در خاک ماست، بروم به خدا چه بگویم؟ وقتی می‌روم که حرفی برای گفتن داشته باشم!»

چند ماه پس از این صحبت، در نهم بهمن ماه ۱۳۶۱ در طلیعه ایام فجر، در حالیکه همرزمانش به زیارت امام خمینی (ره) رفته بودند، او برای شناسایی و آماده‌سازی عملیات والفجر مقدماتی به‌همراه تعدادی از برادران سپاه در خطوط مقدم چنانه (منطقه فکه) در سنگر دیده‌بانی مورد هدف گلوله خمپاره دشمن بعثی قرار گرفت و همراه هم‌سنگرانش شهیدان مجید بقایی، محسن وزوایی و… به لقاء حق شتافت و با خونین جامگان وصال، محرم حریم جانان شد.

آخرین کلامی که از این شهید بزرگوار شنیده شد، پس از ذکر شهادتین، نام سید و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بود. شهید باقری در همه مدت حضورش در جبهه‌های جنگ تنها یک‌بار، آن‌هم به‌مدت پنج روز برای ازدواج، جبهه را ترک کرده بود.

 

مرا با لباس سپاه دفن کنید…

 

 

و فرازی از وصیتنامه شهید بزرگی که فاتح میدان جهاد و فاتح عرصه خلوص و خودسازی و خداجویی بود:

 

«ما با تمام مستکبرین جهان سرجنگ داریم ودر رابطه با این هدف، جنگ با صدام، مقدمه است …
در این موقعیت زمانی ومکانی، جنگ ما جنگ اسلام و کفر است و هرلحظه مسامحه و غفلت، خیانت به پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) و امام زمان (عج) و پشت پا زدن به خون شهداست و ملت ما باید خود را آماده هرگونه فداکاری بکند …
در چنین میدان و با این هدف رفیع انسانی و الهی، جان دادن و مال دادن و فداکاری، امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام با خلوص نیت را پیدا کنیم …
در مورد درآمدها، چیزی به آن صورت ندارم و همین بضاعت مزجاه را هم خمسش را داده‌ام و بقیه را هم در راه کمک رساندن به جنگجویان و سربازان اسلام با سپاه کفر خرج کنند. د ر صورت امکان با لباس سپاه مرا دفن کنید.
درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (ره)

اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان (عج)

 

انتهای گزارش/

سردار سرلشکر شهید «حسن باقری»؛ استراتژیست بزرگ جنگ، طراح سیاست راهبردی عملیات و اطلاعات رزم

منبع خبر

سردار سرلشکر شهید «حسن باقری»؛ استراتژیست بزرگ جنگ، طراح سیاست راهبردی عملیات و اطلاعات رزم بیشتر بخوانید »

فجر، چشم‌انتظار فیلم‌اولی‌ها

فجر، چشم‌انتظار فیلم‌اولی‌ها



یکی از فیلم‌های مشترک سازمان اوج با فارابی همان «قرارگاه سری» به کارگردانی دانش اقباشاوی است که قرار بود سال گذشته به جشنواره برسد، اما شرایط مهیا نشد و امسال به جشنواره می‌آید.

به گزارش مجاهدت از مشرق، یک‌ماه دیگر چهل‌وسومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر کار خود را آغاز می‌کند، ۱۰۵فیلم برای حضور در جشنواره ثبت‌نام کرده‌اند و قرار است ۱۵دی‌ماه اسامی فیلم‌های منتخب اعلام ‌شود.

در این میان برخی از سازمان‌ها نیز با فیلم‌های سینمایی که حامی آنها بوده‌اند در جشنواره امسال، اسامی فیلم‌هایشان را اعلام کرده‌اند.

در این دوره بیش از ۱۰فیلم با حمایت سازمان‌ها در جشنواره ثبت‌نام کرده‌اند. ‌جز نام‌های شناخته شده، در این دوره از جشنواره باید منتظر حضور پدیده‌های فیلم اولی‌ باشیم؛ جشنواره‌ای که سال‌هاست بیشتر صحنه ظهور فیلمسازان جوان و جویای نام بوده تا آوردگاه بزرگان. باید دید امسال هم این اتفاق تکرار می‌شود یا خیر؟این فیلم‌ها بر اساس شنیده‌ها گزینه‌های جدی‌برای حضور در
فجر۴۳ هستند.‌

فجر، چشم‌انتظار فیلم‌اولی‌ها

«ناتور دشت» به روایت خردمندان

فیلمبرداری و آخرین مراحل تولید فیلم سینمایی «ناتورِ دشت» به کارگردانی سیدمحمدرضا خردمندان و تهیه‌کنندگی مهدی فرجی به پایان رسیده است.

فیلمنامه «ناتور دشت» با الهام از داستانی واقعی، توسط سیدمحمدرضا خردمندان و حمید اکبری خامنه به نگارش درآمده‌است. هادی حجازی‌فر و میرسعید مولویان زوج اصلی این فیلم هستند که برای اولین‌بار کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و اکنون نخستین تصویر از نقش‌آفرینی آنها در این پروژه رونمایی شده است. «ناتور دشت» دومین ساخته سینمایی محمدرضا خردمندان پس از فیلم سینمایی «بیست‌ویک‌روز بعد» به‌حساب می‌آید.

مرتضی‌امینی‌تبار و یوسف تیموری در «قهرمان جندی‌شاپور»

این فیلم به زندگی شهید مجید بقایی، دانشجوی نخبه پزشکی می‌پردازد که در ۲۳ سالگی به فرماندهی قوای یکم کربلا در رأس جبهه‌های جنوب منصوب شد و در کنار شهید حسن باقری از طراحان اصلی عملیات فتح‌المبین و بیت‌المقدس بود که منجر به آزادسازی بخش زیادی از خاک کشور ازجمله خرمشهر شد. در این فیلم بازیگرانی چون نادر سلیمانی، مرتضی امینی‌تبار، الهام نامی، نوید لایقی‌مقدم، یوسف تیموری، نهال دشتی و محمد رشنو به ایفای نقش می‌پردازند.

«عاشق پاییز» نخستین تجربه بیدقی

فیلم سینمایی «عاشق پاییز» نخستین تجربه کارگردانی میثم بیدقی به تهیه‌کنندگی سحر صباغ‌سرشت آماده نمایش‌است. آریا دلفانی‌ از بازیگران جوان تئاتر، همراه با حسین مهری، مجید پتکی و فهیمه مومنی ، از بازیگران با سابقه سینما و تلویزیون ، در کنار سمیرا سوکی، یاسمین خلد برین و ماکان حسن‌پور، از چهره‌های جدید، ترکیب اصلی بازیگران را تشکیل می‌دهند. این فیلم که چهارمین تجربه تهیه‌کنندگی سحر صباغ‌سرشت محسوب می‌شود، یکی از آثار متقاضی حضور در چهل‌وسومین دوره جشنواره فیلم فجر است.

روایتی از «۱۹۶۸»

فیلم سینمایی «۱۹۶۸» به کارگردانی امیرمهدی پوروزیری و تهیه‌کنندگی ایرج محمدی روزهای پایانی فیلمبرداری‌اش را پشت سر می‌گذارد. فیلمنامه این اثر که توسط جواد کتابی و داوود گنجوی نوشته شده، روایتی است متفاوت از حواشی بازی فوتبال ایران و اسرائیل درچهارمین دوره جام ملت‌های آسیا.

با رسیدن به روزهای آخر تصویربرداری و برنامه‌ریزی برای تحویل نسخه نهایی به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر، این اثر آماده اکران در جشنواره پیش‌رو می‌شود. امیر نوروزی از بازیگران اصلی این فیلم است.

فجر، چشم‌انتظار فیلم‌اولی‌ها

«خدای جنگ» و «قرارگاه سری»

یکی از فیلم‌های مشترک سازمان اوج با فارابی همان «قرارگاه سری» به کارگردانی دانش اقباشاوی است که قرار بود سال گذشته به جشنواره برسد، اما شرایط مهیا نشد و امسال به جشنواره می‌آید.

فجر، چشم‌انتظار فیلم‌اولی‌ها

«خدای جنگ» از دیگر فیلم‌های اوج است که امسال در جشنواره حضور خواهد داشت. این فیلم به کارگردانی حسین دارابی مقاطعی از زندگی شهید طهرانی‌مقدم را به تصویر می‌کشد.

«پیرپسر» راهی جشنواره می‌شود؟

«پیرپسر» به نویسندگی و کارگردانی اکتای براهنی سال۱۴۰۰ساخته شده است. در این فیلم لیلا حاتمی، حامد بهداد، حسن پورشیرازی، محمدرضا داوودنژاد و رضا رویگری بازی می‌کنند.
دومین ساخته‌ اکتای براهنی پیش‌تر برنده جایزه بهترین فیلم از فستیوال فیلم روتردام شده بود و در فستیوال فیلم ترانسیلوانیا در رومانی نیز تحسین شد. شنیده‌ها حاکی از این است که ‌ هیأت انتخاب این فیلم را هم خواهد دید.‌

فجر، چشم‌انتظار فیلم‌اولی‌ها

مجید صالحی و هادی کاظمی در تاکسیدرمی

فیلم سینمایی «تاکسیدرمی» به کارگردانی محمد پایدار و تهیه‌کنندگی محمدجواد موحد در جشنواره فجر حضور دارد. در این فیلم که قصه‌ای کمدی فانتزی دارد بازیگرانی چون مجید صالحی، حسن معجونی و هادی کاظمی نقش‌آفرینی می‌کنند. این فیلم داستانی درباره خاندان پهلوی را روایت می‌کند و فیلمبرداری آن مدتی پیش در شمال کشور به پایان رسیده است.

حاتمی‌کیا و پروژه طولانی حضرت موسی ع‌

ابراهیم حاتمی‌کیا قصد دارد ‌ ۳ نسخه ‌ سینمایی «حضرت موسی(ع)» را که درباره کودکی این پیامبر است، به جشنواره فیلم فجر بفرستد. حاتمی‌کیا آخرین بار با «خروج» (۱۳۹۸) در سی‌وهشتمین دوره جشنواره حضور داشت

حامد بهداددر یک روایت واقعی

«گیس» به کارگردانی محسن جسور در جشنواره فیلم فجر امسال رونمایی می‌شود؛ فیلمی که براساس یک پرونده قضایی در جنوب کشور ساخته شده است با نگاهی به فیلم‌های سینمایی از دهه ۷۰تا به امروز که براساس پرونده‌های واقعی ساخته شده‌اند. این فیلم در شهرهای جنوبی کشور تصویربرداری
شده است

عنایت بخشی و هومن برق‌نورد در شاه نقش

فیلمبرداری «شاه‌نقش» به کارگردانی شاهد احمدلو و تهیه‌کنندگی علی قائم‌مقامی به پایان رسید. به‌نظر می‌رسد شاهد احمدلو این فیلم را با بازیگرانی چون رضا رویگری، محمد متوسلانی، عنایت بخشی و هومن برق‌نورد به جشنواره فجر ۴۳ می‌رساند

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فجر، چشم‌انتظار فیلم‌اولی‌ها

فجر، چشم‌انتظار فیلم‌اولی‌ها بیشتر بخوانید »