شهید حسن شفیع زاده

نقش شهید مدنی در تربیت عرفانی فرمانده مطرح جنگ

نقش شهید مدنی در تربیت عرفانی فرمانده مطرح جنگ


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، «سید اسدالله مدنی» سال ۱۲۹۳ ش در شهر دهخوارقان از توابع تبریز به دنیا آمد. آقا میرعلی پدر اسدالله، از سادات محبوب آذرشهر، به خاطر ارادت خود به ساحت مقدس امیر المومنان (ع)، نام فرزند خود را هم نام یکی از القاب حضرت قرار داد.

اسدالله در چهارسالگی مادر خود را از دست داد و وظیفه تربیت او بر عهده پدر و نامادری‌اش قرار گرفت. هرچه اسدالله بزرگ‌تر می‌شد، بیشتر موردتوجه پدر قرار می‌گرفت. پدر برای تربیت و تعلیم فرزند خود، او را به مدرسه طالبیه تبریز فرستاد تا خواندن و نوشتن را به‌خوبی یاد بگیرد. اسدالله روزبه‌روز پیشرفت می‌کرد و در کنار تحصیل علم و دانش، در امور کار و کسب نیز کمک یار پدر خود بود.

در سال‌های اول جوانی، پا به حوزه علمیه یزد نهاد و وقتی به شانزده‌سالگی رسید، پدر مهربان خود را از دست داد. وی در سال ۱۳۵۶ ه. ق همراه با حاج میرزا باقر حکمت نیا، برادر رضاعی خود به قم مهاجرت کرد.

تحصیلات حوزوی

هوش و ذکاوت و علاقه سید اسدالله به مطالعه، باعث شد تصمیم به ادامه تحصیل بگیرد. در آن روز‌ها مردم روزگار سختی داشتند. اسدالله درد مردم را فقر فرهنگی و اعتقادی می‌دانست و باوجود کینه‌توزی‌ها و دشمنی‌هایی که رضاخان با طلاب و روحانیت داشت، پا به عرصه پرفرازونشیب طلبگی گذاشت.

مبارزات سیاسی در دوران تبعید

فعالیت‌های متعدد شهید مدنی در تشویق مردم به انقلاب، ساواک را نسبت به ایشان حساس نموده و تصمیم به تبعید ایشان به مناطق مختلف گرفت که عبارت بودند از: نورآباد ممسنی در سال ۱۳۵۴، گنبدکاووس در سال ۱۳۵۶، بندر کنگان در اوایل سال ۱۳۵۷ و مهاباد در تابستان ۱۳۵۷.

شهید مدنی پس از ورود به مهاباد، پایگاهی جدید برای مبارزات خود تأسیس نموده و تلاش زیادی برای ایجاد اتحاد بین شیعه و سنی و مبارزه با دشمن مشترک یعنی رژیم شاهنشاهی از خود به نمایش گذاشت.

مبارزات چشمگیر و جذب جوانان و مردم انقلابی بار دیگر ساواک را به چاره‌جویی وادار نمود. در نهایت بعد از فعالیت‌های متعدد شهید مدنی، عوامل ساواک به این نتیجه رسیدند که تنها را کنترل شهید مدنی تبعید او به تهران هست.

تصویب تبعید وی به تهران با ایام ورود امام خمینی به ایران مصادف شد و تقریباً عملاً این مسئله اجرا نشد.

شهادت

سرانجام این شخصیت بزرگ و فقیه عارف بعد از پیروزی انقلاب، در روز جمعه ۲۰ شهریور ۱۳۶۰ پس از ایراد خطبه‌های نماز جمعه و عصر، در محراب عبادت به دست منافقان کوردل به شهادت رسید.

تربیت نیرو‌های توانمند مجاهد در تبریز

قبل از پیروزی انقلاب اسلامی شهید مدنی در آذربایجان شرقی منشأ آثار فراوانی شد و به دلیل اینکه اصالتاً آذرشهری بودند و آخرین تبعیدگاهشان، مهاباد بود، فرصتی فراهم شد که نیرو‌های انقلابی تبریز با ایشان آشنایی پیدا کنند.

ارتباط آیت‌الله قاضی و دیگر علمای برجسته آذربایجان با ایشان موجب شد تا جایگاه رفیعی در بین مردم بیابند. بعد از شهادت آیت‌الله قاضی و حکم امام خمینی به آیت‌الله مدنی برای عزیمت به تبریز، ایشان سال ۱۳۵۸ به تبریز وارد شد و ضمن ساماندهی مشکلات، ارتباط دوستانه‌ای با نیرو‌های مذهبی و نهاد‌های انقلابی برقرار کردند.

روابط صمیمانه ایشان باعث شد تا نیرو‌های جوان سپاه، نوجوانان و حتی دختران دانش‌آموز با دفتر ایشان مرتبط و هرکدام به فعالیتی مشغول شوند. هدایت شهید مدنی، نیرو‌های همراه ایشان و جوانان انقلابی را که در مسیر امام خمینی و خط انقلاب استقرار یافته بودند، از انحرافات فکری و سیاسی که جریان‌های انحرافی و معاند مترصدش بودند محافظت می‌کرد.

عملکرد تبلیغی و ارشاد شهید مدنی باعث شد تا مؤمنین و نیرو‌های مذهبی، گوش‌به‌فرمان شهید مدنی باشند و شروع جنگ تحمیلی نشان داد که این نیرو‌ها از آیت‌الله مدنی تبعیت کردند و هرکدام برحسب وظیفه شرعی و ملی خود به دفاع از جان، مال و ناموس ملت ایران در مناطق جنگی پرداختند.

در این مسیر، سبک‌رفتاری و منش اخلاقی شهید مدنی، همچون کارخانه‌ای انسان‌ساز بود که توانست نیرو‌های مقاوم و مکتبی برای حفظ نظام اسلامی پرورش دهد. به‌عنوان‌مثال می‌توان به سردار شهید حسن شفیع‌زاده (فرمانده توپخانه سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس) اشاره کرد.

اگر بخواهیم حسن شفیع‌زاده را بشناسیم، باید شهید آیت‌الله مدنی، شهید محراب و امام‌جمعه تبریز را بشناسیم. وسعت وجودی شفیع‌زاده نشئت‌گرفته از وجود آن عالم مجاهد و معلم اخلاق بود.

جواد غفاری (از ملازمان شهید مدنی) همراهی با شهید مدنی را در شکل‌گیری شخصیت شهید شفیع‌زاده این‌گونه توصیف می‌کند:

به نظر من بهترین و پرثمرترین لحظات حضور حسن در سپاه تبریز، روز‌هایی بود که در جوار شهید آیت‌الله مدنی به‌عنوان یکی از محافظان ایشان انجام‌وظیفه می‌کرد؛ برای همین بسیاری از خصوصیاتش برگرفته از شهید مدنی شد. در جوار ایشان، خلوص، صداقت، ایثار و زهد شهید شفیع‌زاده شکوفا شد.

در خاطراتی در خصوص شهید شفیع‌زاده آمده هست که ایشان رفتار و منش خود در مورد مواجهه با حوادث جبهه و جنگ را متأثر از سیره شهید مدنی دانسته هست و مشاهده رفتار امام‌جمعه تبریز منجر شد تا ایشان در مواجهه با حوادث ناگوار صبر و استقامت داشته باشد. در این خصوص آمده هست:

قبل از عملیات بیت‌المقدس نیرو‌های خودم را به پشت ایستگاه حسینیه که پشت خط محسوب می‌شد بردم تا آنان را توجیه کنم. همراه من مصطفى تقى جراح؛ فرمانده توپخانه تیپ ۶۱ امام رضا (ع)، حسن صافی و سردار محمدزاده هم بودند. شفیع‌زاده هم از توپخانه نیز کنار من ایستاده بود. مجبور بودم ایستاده و مشرف به منطقه بایستم تا بهتر صحبت کنم. در همین حین عراق ما را دید و با خمپاره ۶۰ شروع کرد به آتش ریختن تا جایی که ما را تار و مار کرد.

من همین‌طور که روی زمین افتاده و ترکش‌خورده بودم، صدای «یا مهدی (عج)» گفتنم بلند شد و از صاحب‌الزمان کمک می‌طلبیدم. یک آن دیدم در آن شرایط، حسن شفیع‌زاده ایستاده، قاه‌قاه به من می‌خندد و ادای من را درمی‌آورد. گویی هیچ اتفاقی نیفتاده و آرامش و خنده همیشگی خود را داشت.

بعد از عملیات بیت‌المقدس از حسن سؤال کردم که چطور به این سکینه قلی رسیدی؟ قبل جنگ، حسن از محافظین آیت‌الله مدنی بود و همیشه خودش را سرباز ولی‌فقیه می‌دانست. برایم تعریف کرد: همین حرف و سؤال تو در مسجدی که شهید مدنی پیش‌نماز آن بود برایم پیش آمد. روزی نیرو‌های خلق مسلمان ریختند در مسجد تا آیت‌الله را به شهادت برسانند من که محافظ بودم و شرایط را دیدم و نگران جان آقا شدم، به سیمای شهید مدنی، اما نگاه کردم و دیدم با وقار نشسته، آب در دلش تکان نمی‌خورد. حس کردم که ایشان خودش را کاملاً برای شهادت آماده کرده‌اند.

حسن روی خودش کار کرده بود. الکی نمی‌شد یکی در خط مقدم و در مقابل دیدگان دشمن بی‌ترس و واهمه راه برود. در آتش تهیه دشمن نخوابد، سینه‌خیز نرود و کنترل میدان نبرد را برای نیرو‌های خودش به دست گیرد، مگر اینکه از لحاظ ایمانی خودش را به خیل اولیای الهی رسانده باشد.

خودکفایی و استقلال در امور اقتصادی

حمایت از کارخانجات صنعتی برای ارتقای تولید داخلی در دوران جنگ

تولید داخلی از مسائل مهم حکومت و نظام اسلامی هست که شهید مدنی برای آن ارزش و احترام زیادی قائل بود ایشان زمانی که در تبریز حضور داشت از کارخانه‌ها و صنایع داخلی حمایت می‌کرد و به‌شدت مخالف کارشکنی برخی از مسئولان در دوران جنگ تحمیلی بود.

شهید مدنی برای آبادانی و توسعه و رونق کارخانه‌های صنعتی تبریز کوشش فراوانی کرد و این در اوایل جنگ به ارتقای داخلی کمک شایانی کرد.

صادق خلخالی در خصوص اهمیت نقش آیت‌الله مدنی در ارتقای درآمد کارخانه‌ها و ارتقای سطح تولید کارخانجات صنعتی تبریز می‌گوید:

بالا بردن تولید کارخانجات داخلی از قبیل ماشین‌سازی و تراکتورسازی و واگن سازی و … در سرلوحه برنامه‌های دولت قرار داشت. راجع به تراکتورسازی و ماشین‌سازی تبریز، کارشکنی‌هایی در این دو کارخانه وجود داشت. مدیران مسئول لیبرالیست، طرفداران جبهه ملی، مدارکش موجود هست، کارشکنی می‌کردند. نمی‌گذاشتند تولید این کارخانه‌ها بالا برود. والحمدلله با کوششی که شهید محراب آقای آیت‌الله مدنی در تبریز کردند تولید افزایش یافت و این‌یک موقعیت چشمگیری هست.

تشریح تهاجم همه‌جانبه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران/تمجید آیت‌الله خامنه‌ای از مواضع شهید مدنی

امام‌جمعه تبریز و نماینده امام در آذربایجان شرقی ضمن اینکه به ترفند‌های آمریکا هوشیار بود، برای خنثی‌سازی آنها اقدام عملی انجام می‌داد و این اقدامات در زمان جنگ تحمیلی هم مشاهده می‌شد.

ایشان از فعالیت‌های آمریکا در حوزه‌های مختلف آگاه بود و برای مدیریت تهدیدات خارجی، تیزبینانه اقدام می‌کرد. آیت‌الله خامنه‌ای در این خصوص اشاره‌کرده‌اند که آیت‌الله مدنی در مواجهه با عملکرد دشمنان انقلاب اسلامی به‌خصوص آمریکا در دوران جنگ تحمیلی و روند استقرار نظام جمهوری اسلامی، دارای خصلت‌هایی نظیر شجاعت، اخلاص در عمل، روشن‌بینی، آگاهی و معرفت بودند. در بخشی از بیانات ایشان آمده هست:

از اول، از قبل از پیروزی انقلاب که احساس می‌کردند، سنگر آمریکا، سنگر استکبار در اینجا دارد می‌لرزد و ممکن هست فروبریزد و اسلام به سمت مرکز فروکوفتن پرچم استکبار در این منطقه یعنی حکومت پادشاهی دارد پیش می‌رود، از همان روز، مواجهه شروع شد. همان دشمن‌ها هستند، بعد از انقلاب هم همان‌ها بودند، بعد از تسخیر لانه جاسوسی هم همان‌ها بودندکه علیه ما مبارزه می‌کردند، منتها شعار‌ها و روش‌ها و شیوه‌ها فرق می‌کند.

امروز هم همان هست. امروز هم انقلاب اسلامی با همان دشمن‌های آن روز مواجه هست. ما امروز هم به همان جمع‌بندی در شخصیت‌های انسانی در خودمان و مسئولین، خادمان و کارگزاران حکومتی خودمان و تریبون دار‌های خودمان احتیاج داریم. شخصیت مرحوم شهید مدنی، یعنی همان اخلاص را لازم داریم. همان روشن‌بینی را لازم داریم. همان شجاعت را لازم داریم. همان آگاهی و معرفت را لازم داریم. این چیز‌ها لازم هست.

منبع: قربی، سید محمدجواد، عالم شاهد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۶۱، ۶۲، ۶۳، ۲۵۳، ۲۵۴، ۴۶۲، ۴۶۳، ۵۷، ۵۸، ۴۵۴، ۴۵۵

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

نقش شهید مدنی در تربیت عرفانی فرمانده مطرح جنگ

نقش شهید مدنی در تربیت عرفانی فرمانده مطرح جنگ بیشتر بخوانید »

تشکیل توپخانه سپاه با غنیمتی‌های جنگ

تشکیل توپخانه سپاه با غنیمتی‌های جنگ


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، یکی از مهم‌ترین ارکان مرکز و یگان زرهی نیرو‌های مسلح یک کشور، واحد توپخانه آن هست. تاریخچه تشکیل واحد توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اوایل جنگ و دفاع مقدس، بحث مهمی هست. سردار سرتیپ پاسدار، یعقوب زهدی، سومین فرمانده واحد توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بعد از شهیدان؛ حسن طهرانی مقدم و حسن شفیع‌زاده در دوران دفاع مقدس هست.

تشکیل توپخانه سپاه با غنیمتی‌های جنگ

وی در کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «توپخانه سپاه پاسداران»، اشاراتی به روند شکل‌گیری این واحد با حداقل امکانات داشته که به مناسبت سالروز تشکیل مرکز زرهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر می‌شود:

** فعالیت‌های پراکنده توپخانه‌ای سپاه

راه‌اندازی واحد توپخانه سپاه، از عملیات‌های بزرگ طریق‌القدس و فتح‌المبین شروع‌شده بود. بعضی از یگان‌ها در غرب و جنوب کشور، توپ‌هایی را به دست آورده و آنها را عملیاتی کرده بودند. حتی تعدادی از توپ‌هایی که در عملیات فتح‌المبین از عراق غنیمت گرفته شد، در همان عملیات، عملیاتی شده و به شکل آتشبار به کار گرفته شدند. همچنین، بچه‌های آبادان توپ‌هایی داشتند که از زمان عملیات ثامن‌الائمه (ع) گرفته بودند.

آنها در آبادان، در یک مدرسه آموزش می‌دادند و تمرین می‌کردند. برادران سپاه خرمشهر به فرماندهی حسن سواریان، آتش باری داشتند که آن را در قسمت شرقی خرمشهر، مستقر و عملیاتی کرده بودند.

در آن قسمت از خرمشهر که دشمن آن را اشغال نکرده بود، بچه‌ها خطی داشتند و در نخلستان‌های آنجا، توپ مستقر کرده بودند. من آن توپ‌ها را دیده بودم.

در جبهه غرب و در سر پل ذهاب هم بچه‌ها با هماهنگی ارتش، از یگان‌های توپخانه ارتش استفاده می‌کردند. آتش باری را از ارتش تحویل گرفته و نیروهایشان را مستقر کرده بودند. ارتش فقط یک نماینده داشت که توپ‌ها تحویل او بود و بقیه کار‌ها را بچه‌های سپاه انجام می‌دادند. بچه‌های سپاه در آنجا دیدبانی داشتند و آتش‌بار راه انداخته بودند.

تشکیل توپخانه سپاه با غنیمتی‌های جنگ

** سازمان‌دهی واحد (مرکزیت) توپخانه سپاه

ما وقتی می‌گوییم تشکیل توپخانه، منظورمان تشکیل مرکزیت توپخانه هست که تحت عنوان مرکز توپخانه و بعداً هم فرماندهی توپخانه نامیده شد والا اینکه توپخانه به معنای قبضه‌ها یا آتش‌بار‌هایی برای شلیک باشد، از اواسط سال ۱۳۶۰، یعنی از عملیات‌های ثامن‌الائمه و طریق‌القدس، علی‌الخصوص عملیات فتح‌المبین شکل‌گرفته بود.

چند ماه پیش از عملیات بیت‌المقدس، توپخانه‌هایی در سپاه راه‌اندازی شده و تیراندازی می‌کردند، ولی ما می‌خواستیم مرکز توپخانه را راه‌اندازی کنیم که بتواند کل توپخانه سپاه را از نظر تخصصی و عملیاتی هدایت کند.

همه توپ‌هایی که از دشمن غنیمت گرفته شد، هنوز عملیاتی نشده بود. بخشی از آنها عملیاتی شده بود و بخشی از آنها اصلاً دست ارتش افتاده بود. تعدادی هم در دست یگان‌های سپاه بود که آنها را مخفی کرده بودند، اصلاً جای آنها مشخص نبود.

وضعیت توپخانه تا آن موقع این شکلی بود. کم‌کم همه توپ‌ها باید عملیاتی می‌شدند؛ مثلاً برای عملیات رمضان، بخش زیادی از توپ‌ها سازمان‌دهی شد.

به‌هرحال، تشکیل مرکز توپخانه سپاه، یک مرکز تخصصی، اداری، پشتیبانی و عملیاتی بود که ابعاد مختلفی داشت و می‌خواست کل توپخانه سپاه را سازمان‌دهی و پشتیبانی و در عملیات‌ها هدایت کند.

بخشی از توپ‌ها در لشکر‌ها و بخشی هم مستقل بودند که باید سازمان‌دهی می‌شدند و واحد‌های مستقل تشکیل می‌دادیم.

خب ما با آقای حسن شفیع‌زاده و حسن طهرانی مقدم و محمد آقایی و حسین زاهدی جلساتی داشتیم و در مورد اینکه سازمان و ساختار و ستاد مرکز توپخانه چگونه باید باشد، صحبت می‌کردیم.

وقتی در مدرسه پوپک جمع شدیم، در آنجا نشستیم و بحث کردیم که ساختار مرکز توپخانه را چطور طرح‌ریزی کنیم، چه واحد‌هایی داشته باشد، چه‌کار‌هایی انجام بدهد و چطوری نیرو جذب کنیم و از این حرف‌ها.

تشکیل توپخانه سپاه با غنیمتی‌های جنگ

** نقش مؤثر شفیع‌زاده و طهرانی مقدم در راه‌اندازی توپخانه سپاه

هر فردی ویژگی‌ها و قابلیت‌های خود را دارد. آقای طهرانی مقدم اصلاً حوصله پیگیری و دنبال کردن کاری را نداشت. معمولاً کار‌های ریز و خسته‌کننده را که نیاز به پشتکار و صبر و تحمل داشتند، آقای طهرانی مقدم پیگیری نمی‌کرد. در مورد انجام کار‌ها عجله داشت، ولی آقای شفیع‌زاده، آدم با حوصله‌ای بود، پشتکار داشت و صبر می‌کرد.

تقریباً می‌شود گفت آقای شفیع‌زاده در بعد سازمان‌دهی و مدیریت و دنبال کردن کار‌های اداری و پشتیبانی با حوصله‌تر از آقای طهرانی مقدم بود.

آقای طهرانی مقدم بیشتر کارش رهبری کردن بود تا ماندن و مدیریت کردن؛ لذا کار‌های سازمان‌دهی و اداره کردن را به آقای شفیع‌زاده محول کرده بود و بیشتر ایده پردازی‌ها را دنبال می‌کرد.

طهرانی مقدم دنبال بحث‌هایی بود که توپخانه به کدام سمت برود و چه‌کار بکند.

منبع:

چهارباغی، محمود، حکمتیان، امیرمحمد، تاریخ شفاهی دفاع مقدس: توپخانه سپاه پاسداران: روایت یعقوب زهدی، جلد اول، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۴۰۲، صص ۱۶۵، ۱۶۶، ۱۶۷، ۱۶۹، ۱۷۰، ۱۷۳

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
تشکیل توپخانه سپاه با غنیمتی‌های جنگ

تشکیل توپخانه سپاه با غنیمتی‌های جنگ بیشتر بخوانید »

تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز

تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز


تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز

تصاویر/ برگزاری گرامیداشت سردار شهید شفیع‌زاده و شهدای توپخانه سپاه در تبریز بیشتر بخوانید »

«شفیع‌زاده» و «طهرانی مقدم» راهی را آغاز کردند که تا امروز ادامه دارد

«شفیع‌زاده» و «طهرانی مقدم» راهی را آغاز کردند که تا امروز ادامه دارد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، تأسیس و توسعه توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیش از هرکسی مرهون تلاش‌های بی‌وقفه شهیدان «حسن شفیع‌زاده» و «حسن طهرانی مقدم» است که در سال‌های دفاع مقدس، تاثیر بسزایی در ارتقای توان رزمی ایران مقابل عراق گذاشت.

سردار شهید «غلامرضا یزدانی» فرمانده پیشین توپخانه نیروی زمینی سپاه پاسداران، نقش شهیدان «طهرانی مقدم» و «شفیع‌زاده» در روند شکل‌گیری این نهاد را در کتاب «سرداران آتش» چنین روایت کرده است:

«حسن مقدم» و «شفیع‌زاده»، همه تجربیاتشان را به کار گرفتند و با هم‌فکری فرماندهان سپاه، طرح تشکیلاتی و برنامه توپخانه را تهیه کردند و به تایید و ابلاغ فرماندهان رساندند. خصوصا با پشتیبانی برادر «رحیم صفوی»، که آن زمان مسئول عملیات کل سپاه بود، کار توپخانه سپاه را شروع کردند.

از عملیات بیت‌المقدس، «شفیع‌زاده» هماهنگی پشتیبانی آتش قرارگاه فتح را عهده گرفت و گردان‌های توپخانه لشکرها و تیپ‌های سپاه را سازماندهی کرد، تعداد زیادی از ده‌ها توپ غنیمتی را آماده نمود و در عملیات بیت‌المقدس و پس از آن در عملیات رمضان به کار انداخت. همین هسته‌های کلاسیک و کارآمد توپخانه سپاه که به کمک نیروهای با انگیزه یگان‌های رزمی شکل گرفتند، تحول فوق العاده‌ای بود که هم‌زمان با توسعه سازمان رزمی سپاه، تاثیر چشم‌گیری بر عملیات و پیروزی‌های رزمندگان اسلام می‌گذاشت.

روزی یکی از افسران ارشد توپخانه ارتش که از توسعه سریع یگان‌های توپخانه‌ای سپاه آگاه بود، با خوشحالی و در عین حال تعجب می‌گفت «راه‌اندازی یک گردان توپخانه ۱۵۵ خودکششی در ارتش دوران شاه، و با این که آمریکایی‌ها نظارت و مدیریت می‌کردند، دو سال طول کشید. شما سپاهی‌ها چطور با این سرعت توپ‌های غنیمتی را دو ماهه بازسازی می‌کنید و بلافاصله هم در عملیات بعدی به کار می‌گیرید؟»

بلافاصله پس از بیت‌المقدس، «حسن مقدم» و «شفیع‌زاده» با درک واقعیت‌ها و نیازهای دفاع مقدس، ساختار تازه توپخانه سپاه را تهیه کردند. قدم اول آن‌ها تشکیل توپخانه لشکرها و تیپ‌های رزمی بود و قدم بعدی، تشکیل گروه‌های توپخانه برای پشتیبانی آتش قرارگاه‌های اصلی عمل‌کننده.

آن‌ها در چند برنامه کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت، راهی را آغاز کردند که نه‌تنها تا پایان جنگ مشکل پشتیبانی آتش یگان‌های سپاه را حل کرد، بلکه تا امروز نیز ادامه یافته؛ راه‌اندازی «مرکز آموزش توپخانه سپاه»؛

«شفیع‌زاده» و «مقدم» با توکل بر خدا و اتکا به همت همرزمانشان، توانستند دو ساله سازمان توپخانه سپاه را با همه نیازمندی‌های جانبیش، مانند آموزش و کادرسازی و تامین تجهیزات، به‌طور متوازن توسعه دهند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«شفیع‌زاده» و «طهرانی مقدم» راهی را آغاز کردند که تا امروز ادامه دارد

«شفیع‌زاده» و «طهرانی مقدم» راهی را آغاز کردند که تا امروز ادامه دارد بیشتر بخوانید »

ان‌شاءالله در بهشت یک کلت به شما می‌دهند!

ان‌شاءالله در بهشت یک کلت به شما می‌دهند!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از تبریز، سردار شهید «حسن شفیع‌زاده» از بنیانگذاران و فرمانده توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که رفتار متواضعانه توأم با شوخ‌طبعی این شهید والامقام، در خاطرات بسیاری از همرزمان وی بار‌ها مورد اشاره قرار گرفته است.

یکی از این موارد، خاطره جالب سردار «محمدجعفر اسدی» از برخورد خود با شهید «شفیع‌زاده» است که در کتاب «آشنای آسمان» ذکر شده است.

«یک کلت غنیمتی به دستم رسیده بود و من خیلی خوشحال بودم. آن‌روز در حال رانندگی با تویوتا بودم و از جاده‌ای می‌گذشتم که یک دفعه چشمم به برادر «شفیع‌زاده» افتاد که کنار جاده ایستاده بود. نگه داشته و او را سوار کردم. وقتی چشمش به اسلحه‌ای که بغل دستم بود، افتاد گفت: «می‌دانی، راستش من اصلا اسلحه‌ای ندارم». گفتم: «بردارید مال شما». گفت: «این طوری که نمی‌شود، باید به جای آن به تو توپی چیزی بدهم». گفتم: «ولی من توپ موپی لازم ندارم، این یک کلت عراقی است، مبارک شما باشد». کلت را برداشت و زیر فانسقه‌اش جا داد و با تبسم همیشگی و برخورد صمیمی‌اش گفت: «خدا به شما جزای خیر دهد، ان‌شاءالله در بهشت یک کلت به شما می‌دهند!» هر دو لبخند زدیم.

بعد از مدت‌ها، وقتی سر مزارش رفتم، چشمم به تکه‌ای از کلت افتاد که آن را در تابلوی مزارش گذاشته بودند. یک تکه از کلتی که «شفیع‌زاده» آن روز با خوشحالی از من گرفته بود و من با شور و شوق فراوان آن را به عنوان هدیه به او دادم».

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ان‌شاءالله در بهشت یک کلت به شما می‌دهند!

ان‌شاءالله در بهشت یک کلت به شما می‌دهند! بیشتر بخوانید »