شهید حسین اسکندرلو

فیلم/ رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) پس از نبرد سنگین با ۲ لشکر مکانیزه بعثی

فیلم/ رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) پس از نبرد سنگین با ۲ لشکر مکانیزه بعثی

به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، ارتش بعث عراق پس از عملیات «والفجر هشت»، در چند محور مانند طلائیه، جزیره مجنون و بستان، عملیات تک انجام داد؛ اما موفق نشد؛ لذا آمد پشت رودخانه «دویرج»، از استان «العماره» عراق عملیات کرد و خط پدافندی لشکر ۱۶ زرهی قزوین را شکست و در دهم اردبیهشت سال ۱۳۶۵، دوباره ۱۲ کیلومتر پیشروی کرد و تا نزدیکی‌های «فکه» و «تپه سبز» پیشروی کرد؛ بنابراین اگر جلوی بعثی‌ها گرفته نمی‌شد، می‌توانستند تا جاده اندیمشک – اهواز پیشروی کنند.

بر این اساس؛ عملیات سیدالشهداء (ع) ۱۲ اردیبهشت سال ۱۳۶۵ در منطقه فکه و با استفاده از توان عملیاتی لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) و چند گردان خط شکن آن، از جمله گردان‌های «علی اصغر (ع)»، «المهدی (عج)»، «علی اکبر (ع)»، «زینب (س)» و «قاسم (ع)» آغاز شد و در روز ۱۳ اردیبهشت بعد از ضربه به نفرات و تجهیزات دو لشکر دشمن و جلوگیری از پیشروی آن به سمت شوش و اندیمشک به پایان رسید.

رزمندگان گردان‌های لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع)، بعد از رزمی سنگین در مقابل ۲ لشکر مکانیزه دشمن بعثی در عملیات سیدالشهداء (ع)، به عقب برگشتند و در کنار جاده فکه حضور پیدا کردند که فیلمی از این لحظات را در ادامه می‌بینید؛ فیلمی که برخی از رزمندگان حاضر در آن، بعداً به شهادت رسیدند.

کد ویدیو

خاطرنشان می‌شود؛ شهدای گران‌قدری همچون حاج «حسین اسکندرلو» فرمانده گردان حضرت علی‌اصغر (ع) و «محمدحسن حسینیان» فرمانده گردان المهدی (عج) لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع)، در این عملیات حماسه‌های جاودانی را خلق کردند و هم‌اکنون نیز یادمانی در منطقه عملیات سیدالشهداء (ع) برای گرامی‌داشت حماسه‌ها و یاد و خاطره شهدای این عملیات، ساخته شده است.

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) پس از نبرد سنگین با ۲ لشکر مکانیزه بعثی بیشتر بخوانید »

فرمانده‌ای که تا پای جان در کنار نیروهای خود ماند

شهید عبدالله نوریان؛ فرمانده‌ای که تا پای جان در کنار نیروهای خود ماند


به گزارش مجاهدت از خبرنگار ساجد دفاع‌پرس، سردار شهید «عبدالله نوریان» از فرماندهان لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) بود که در عملیات «والفجر هشت» در حالی که مسئولیت مهندسی و تخریب این لشکر را بر عهده داشت، در حین هدایت بلدوزر‌ها به منظور ایجاد خاکریز بر اثر اصابت خمپاره در منطقه فاو به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای امامزاده علی‌اکبر (ع) چیذر به خاک سپرده شد.

«جعفر طهماسبی» از رزمندگان لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع)، ماجرای شهادت این فرمانده دلاور سپاه اسلام را این‌گونه روایت کرده است: «روز ۳۰ بهمن سال ۱۳۶۴ که شهید حاج حسین اسکندرلو فرمانده گردان حضرت علی اصغر (ع) با گردانش به خط رسید. در قدم اول شهید حاج عبدالله نوریان را در خط دید و آن عزیز به او گفت: «حاج حسین نگران نباش. ما با همه توان مهندسی و تخریب از تو پشتیبانی می‌کنیم».

این حرف او قوت قلب حسین اسکندر لو بود و حاج عبدالله مرد عمل بود و کاری کرد که صدای حسین اسکندرلو که تا دقایقی قبل در اوج پاتک دشمن به استغاثه بلند شده بود، تبدیل به تکبیر شد و صدای او پشت بی‌سیم شنیده می‌شد که فریاد می‌زد: «احسنت بارک‌الله به بچه‌های تخریب؛ تانک‌های دشمن جلو می‌آیند و می‌روند روی مین».

آن شب گردان حضرت علی اصغر (ع) در سه‌راهی کارخانه نمک، عاشورایی جنگید و جایش را صبح اول اسفند به گردان حضرت قمربنی‌هاشم (ع) داد؛ اما حاج عبدالله هنوز در خط اول حضور داشت و فریاد می‌زد که «جان‌پناه درست کنید» و به رزمندگان در خط اصرار می‌کرد تا برای خود سنگر بسازند و زیر تراولز‌ها را می‌گرفت و کمک می‌کرد و پلیت‌ها رو جابه‌جا می‌کرد. می‌دوید سمت لودر‌ها و بلدوزر‌ها که مشغول تقویت خاکریز بودند و مدام تلاش داشت تا قبل از شروع پاتک دشمن، رزمنده‌ها جان‌پناهی داشته باشند.

هوا داشت روشن می‌شد و صدای غرش تانک‌ها با صدای زمخت شنی‌های بلدوزر‌ها آمیخته شده بود. او تمام توجهش به حفاظت از جان سربازان امام زمان (ع) بود. او می‌گفت «این نازنین‌ها زیر دست ما فرمانده‌ها امانت هستند و باید از جان‌شان مواظبت کرد». همه متعجب بودند که او در طول خط می‌دود و به رزمنده‌ها التماس می‌کند که برادر‌ها برای خود سنگری دست و پا کنید، تا جایی که فرمانده گردان قمربنی هاشم (ع) به او اعتراض می‌کند که «حاجی ما مجبوریم، گردان‌مان در خط درگیر است، بمانیم بالای سرشان. تو که مجبور نیستی، برو مثل دیگران تو قرارگاه بنشین و از پشت بی‌سیم نیروهایت را هدایت کن»؛ اما حاج عبدالله با مهربانی به او گفت که «برادر ما کنار شما و با شما هستیم».

فشار روی گردان قمربنی‌هاشم (ع) خیلی زیاد شده بود؛ به‌طوری که دشمن در نصف روز سه‌بار پاتک کرد و شهید حاج عبدالله خودش هدایت شکافتن جاده توسط بچه‌های تخریب را به‌عهده داشت. همه فرماندهان دسته و گروهان‌هایی که در خط، مستقیماً با دشمن درگیر بودند و فرماندهان لشکر که در قرارگاه با بی‌سیم عملیات را هدایت می‌کرد، خاطرجمع بودند که تا حاج عبدالله در خط هست، اتفاقی نمی‌افتد و اگر گره‌ای هم باشد، با دست او باز می‌شود؛ اما خبری همه را شوکه کرد و این خبر، زبان به زبان پخش شد که حاج عبدالله مجروح شد. رزمنده‌هایی که اطرافش بودند، او را داخل سنگر بردند. در آن لحظه از بچه‌های تخریب خبری نبود؛ چون همه بچه‌های تخریب و حتی بی‌سیم‌چی خود را هم دنبال کار فرستاده بود.

حاج عبدالله توسط ترکش خمپاره‌ای که به سرش اصابت کرد، در روز دوم اسفند سال ۱۳۶۴ درست پنج ماه بعداز میقات حج به اغماء رفت و با همه تلاشی که در واحد‌های  امدادی پشت جبهه انجام شد. سرانجام عبدالله محمود شد. کسی که حاضر نبود او را محمود صدا کنند و نام عبدالله را برخود برگزید تا بندگی کند، چهارم اسفند سال ۱۳۶۴ در سن ۲۴ سالگی در حالی که مسئولیت  مهندسی و تخریب لشکر ۱۰ سیدالشهداء (ع) را بر عهده داشت، به شهادت رسید و به ندای ملکوتی آسمانیان که او را بر سر خوان شهادت دعوت می‌کردند، لبیک گفت».

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید عبدالله نوریان؛ فرمانده‌ای که تا پای جان در کنار نیروهای خود ماند بیشتر بخوانید »