شهید داریوش رضایی نژاد

«خرداد و خاک و خون؛ چه هم‌آوایی…»/روایت شهره پیرانی از  روز شهادت شهید فریدون عباسی

«خرداد و خاک و خون؛ چه هم‌آوایی…»/روایت شهره پیرانی از روز شهادت شهید فریدون عباسی


«خرداد و خاک و خون؛ چه هم‌آوایی…»/روایت شهره پیرانی از  روز شهادت شهید فریدون عباسی

پلان اول:

نمی‌دانم با آن همه اشک و بغض چطور رسیده‌ایم بیمارستان، من و آرمیتا. با مکافات وارد بیمارستان شده‌ایم. انگار روز شهادت داریوش دارد تداعی می‌شود. همان بیمارستان، همان بخش اورژانس… نیازی ندارم کسی راهنمایی‌ام کند کجا بروم. خودم این راه را رفته‌ام. خودم این درد را کشیده‌ام. ضحی و خانم دکتر قاسمی (همسر شهید شهریاری) را می‌بینم. چقدر این آغوش گرفتن‌ها، این گریه‌ها، تکراری شده. پرده از کنار می‌رود. خانم دکتر قاسمی را می‌بینم روی تخت بخش اورژانس، چشم می‌گردد. جاي‌مان عوض شده. چهارده سال پیش من در بخش اورژانس آن‌جا بستری بودم و او آمده بود. او آمده بود، الان او آنجاست و من رفته‌ام. کمی بعد همسر و دختر شهید علیمحمدی و کمی بعدتر همسر شهید احمدی روشن هم می‌آیند. جمع‌مان جمع شده. چقدر بدم می‌آید از این تکرارها…

پلان دو:

خانم دکتر عباسی در میانه‌ی درد و اندوهش صبوری می‌کند. او دارد به ما دلداری می‌دهد. از ضحی می‌پرسد: بابا چه شکلی بود؟ ضحی می‌گوید صورتش خاکی بود و کمی دوری… خانم دکتر عباسی می‌گوید ضحی خاکی است، یادش هست روز آزادسازی خرمشهر، صورت و موهایش خاکی است، یادت هست؟ می‌گوید بله یادم است. می‌گوید شبیه به فریدون می‌گفتم تصورم از صورتت موقع شهادت شبیه آن عکس است. بابا شبیه آن عکس بود ضحی؟ ضحی با گریه‌های نم‌نم و صدای بغض آلود سرش را تکان می‌دهد و می‌گوید بابا شبیه همان عکس بود…

پلان سوم:

ضحی اصرار دارد تا پیکر پدرش در سردخانه بیمارستان است، مادرش را ببرند با پدرش وداع کند. همه جمع ما همسران شهدا به همراه دختران کوچک شهدا می‌رویم سمت سردخانه بیمارستان. دم در می‌گویند همسر شهید و دو همراه فقط می‌توانند وارد شوند. نفر دوم ضحی است، قرعه به نام من می‌افتد که همراهشان وارد شوم. کسی به ممتدی می‌گوید دکتر عباسی… کشو را می‌کشند بیرون. دکتر عباسی را در این شمایل ندیده‌ام هیچ‌گاه. سمت راست صورتش را خاک و خون پوشانده. سمت چپ صورت و موهایش خاکی است. درست مثل همان تصویری که همسرش از او برای شهادتش داشته… درست مثل همان تصویری که همسرش از او برای شهادتش داشته…

«خرداد و خاک و خون؛ چه هم‌آوایی…»/روایت شهره پیرانی از  روز شهادت شهید فریدون عباسی

پ.ن:

عکس‌ها برای روز آزادسازی خرمشهر است. دکتر عباسی در این عکس سه شبانه روز نخوابیده. او که همراه همرزمانش نقش پررنگی در آن آزادسازی و پیش از آن، شکستن حصر آبادان داشت، باید زنده می‌ماند تا مسیری دیگر برای پیروزی برای ایران باز کند و چهل و سه سال بعد در خرداد پرحادثه خدا مرگش را شهادت قرار دهد.

انتهای پیام/ آ



منبع خبر

«خرداد و خاک و خون؛ چه هم‌آوایی…»/روایت شهره پیرانی از روز شهادت شهید فریدون عباسی بیشتر بخوانید »

شهره پیرانی: «ایران» ریسمان ناگسستنی رفاقت شهید دکتر عباسی و شهید رضایی نژاد / دکتر عباسی مامن خانواده شهدای هسته ای بود

شهره پیرانی: «ایران» ریسمان ناگسستنی رفاقت شهید دکتر عباسی و شهید رضایی نژاد / دکتر عباسی مأمن خانواده شهدای هسته ای بود


شهره پیرانی: «ایران» ریسمان ناگسستنی رفاقت شهید دکتر عباسی و شهید رضایی نژاد / دکتر عباسی مامن خانواده شهدای هسته ای بود

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ شهره پیرانی همسر دانشمند هسته ای شهید داریوش رضایی نژاد در صفحه شخصی اش درباره شهید دکتر عباسی نوشت: «آنقدر حضور دکتر عباسی در زندگی ما خانواده شهدای هسته ای پررنگ بوده که نمیدانم از کدامشان روایت کنم.

روز بعد شهادت داریوش من را برده اند پزشک قانونی کهریزک بعدم سالن تغسيل؛ من بیقرار و سرگردان یک جا قرار ندارم یکباره دکتر عباسی که رئیس وقت سازمان انرژی اتمی بود به همراه تیم حفاظتش روبرویم ظاهر شد. نزدیکترین فرد سالهای آخر کار حرفه ای داریوش بود همکاری داریوش با دکتر عباسی فقط حرفه ای نبود توام بود با رفاقت. نقطه اتصالشان ایران بود. نقطه ی پررنگی که تبدیل شده بود به ریسمانی محکم که هیچ بیگانه ای نمیتوانست باعث گسستنش نمیشد. هم داریوش اهل مدارا بود و تساهل و تسامح هم دکتر عباسی. آن روز غم انگیز با دیدن دکتر عباسی پاهایم سست شد. همزمان چشمان ملتمسم به دکتر عباسی بود که شما بگویید چه کنم بدون داریوش.

دکتر عباسی در خطر بود آن روزهای پر التهاب من انتظار نداشتم بیاید. آمده بود اما بلندم کردند. کنارم قدم میزد آرام آرام در گوشم میگفتند داریوش تو را خیلی قوی میدانست.
بگذار همان طور باشی که اون از تو تصور داشت اما من فکر میکردم نمی توانم…

من آن روزهای پرالتهاب را پشت سرگذاشتم که آسانترینشان شهادت داریوش بود. در تمام آن التهابات و بی انصافیها تنها مأمن برای من دکتر عباسی بود. تمام این سالها مأمن بود برای من برای آرمیتا بیش از من برای همه ی خانواده شهدای هسته ای …

دکتر عباسی گذشته از وطن دوستی و شجاعت یکی از خوش فکرترین افرادی بود که در زندگی با او برخورد کرده ام. من اگر زنده بمانم از او روایت میکنم، روایتهای آرمیتا بیش از من است.

پ.ن این عکس به اصرار من گرفته شد. چیزی درون من می گفت این جمع دوباره جمع نمیشود خانواده شهید شهریاری و خانواده شهید عباسی و خانواده شهید رضایی نژاد.»

انتهای پیام/



منبع خبر

شهره پیرانی: «ایران» ریسمان ناگسستنی رفاقت شهید دکتر عباسی و شهید رضایی نژاد / دکتر عباسی مأمن خانواده شهدای هسته ای بود بیشتر بخوانید »

شهره پیرانی: «ایران» ریسمان ناگسستنی رفاقت شهید دکتر عباسی و شهید رضایی نژاد / دکتر عباسی مامن خانواده شهدای هسته ای بود

شهره پیرانی: «ایران» ریسمان ناگسستنی رفاقت شهید دکتر عباسی و شهید رضایی نژاد / دکتر عباسی مامن خانواده شهدای هسته ای بود


شهره پیرانی: «ایران» ریسمان ناگسستنی رفاقت شهید دکتر عباسی و شهید رضایی نژاد / دکتر عباسی مامن خانواده شهدای هسته ای بود

به گزارش خبرنگار نوید شاهد؛ شهره پیرانی همسر دانشمند هسته ای شهید داریوش رضایی نژاد در صفحه شخصی اش درباره شهید دکتر عباسی نوشت: «آنقدر حضور دکتر عباسی در زندگی ما خانواده شهدای هسته ای پررنگ بوده که نمیدانم از کدامشان روایت کنم.

روز بعد شهادت داریوش من را برده اند پزشک قانونی کهریزک بعدم سالن تغسيل؛ من بیقرار و سرگردان یک جا قرار ندارم یکباره دکتر عباسی که رئیس وقت سازمان انرژی اتمی بود به همراه تیم حفاظتش روبرویم ظاهر شد. نزدیکترین فرد سالهای آخر کار حرفه ای داریوش بود همکاری داریوش با دکتر عباسی فقط حرفه ای نبود توام بود با رفاقت. نقطه اتصالشان ایران بود. نقطه ی پررنگی که تبدیل شده بود به ریسمانی محکم که هیچ بیگانه ای نمیتوانست باعث گسستنش نمیشد. هم داریوش اهل مدارا بود و تساهل و تسامح هم دکتر عباسی. آن روز غم انگیز با دیدن دکتر عباسی پاهایم سست شد. همزمان چشمان ملتمسم به دکتر عباسی بود که شما بگویید چه کنم بدون داریوش.

دکتر عباسی در خطر بود آن روزهای پر التهاب من انتظار نداشتم بیاید. آمده بود اما بلندم کردند. کنارم قدم میزد آرام آرام در گوشم میگفتند داریوش تو را خیلی قوی میدانست.
بگذار همان طور باشی که اون از تو تصور داشت اما من فکر میکردم نمی توانم…

من آن روزهای پرالتهاب را پشت سرگذاشتم که آسانترینشان شهادت داریوش بود. در تمام آن التهابات و بی انصافیها تنها مأمن برای من دکتر عباسی بود. تمام این سالها مأمن بود برای من برای آرمیتا بیش از من برای همه ی خانواده شهدای هسته ای …

دکتر عباسی گذشته از وطن دوستی و شجاعت یکی از خوش فکرترین افرادی بود که در زندگی با او برخورد کرده ام. من اگر زنده بمانم از او روایت میکنم، روایتهای آرمیتا بیش از من است.

پ.ن این عکس به اصرار من گرفته شد. چیزی درون من می گفت این جمع دوباره جمع نمیشود خانواده شهید شهریاری و خانواده شهید عباسی و خانواده شهید رضایی نژاد.»

انتهای پیام/



منبع خبر

شهره پیرانی: «ایران» ریسمان ناگسستنی رفاقت شهید دکتر عباسی و شهید رضایی نژاد / دکتر عباسی مامن خانواده شهدای هسته ای بود بیشتر بخوانید »

شهید «داریوش رضایی نژاد» در آیینه فرهنگ

کدام آثار فرهنگی روایتگر زندگی شهید رضایی‌نژاد شدند؟


به گزارش خبرنگار نوید شاهد، شهید «داریوش رضایی نژاد» متخصصی متعهد بود که علیرغم درخواست‌ها و دعوت‌های متعدد از دانشگاه‌های معتبر در کشورهای اروپایی برای کار تحقیقاتی، ایران را انتخاب کرد و خدمت به پیشرفت ایران را رسالت خویش می‌دانست. یکم مرداد سال ۱۳۹۰، خورشید عالم افروزِ جان جوانی به دست ددمنشان دوران و خفاشان شب‌پرست به پرواز درآمد و غروبی غم‌انگیز را رقم زد و ایران را در عزای این جوان به سوگ نشانید. خبرنگار نوید شاهد به مناسبت سیزدهمین سالگرد شهادت این دانشمند غیور، در قالب گزارشی آثار فرهنگی که تا کنون در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و آشنایی بیشتر نسل جوان با شهید «داریوش رضایی نژاد» منتشر شده، گردآوری کرده است.

شهید «داریوش رضایی نژاد» در آیینه فرهنگ

شهید «داریوش رضایی‌نژاد» در بهمن‌ماه ۱۳۵۹ در شهر آبدانان استان ایلام دیده به جهان گشود. در سال‌های آخر قبل از شهادتش ضمن تدریس در دانشگاه‌ها و انجام فعالیت‌های تحقیقاتی او مسئول اجرای بسیاری از طرح های تحقیقاتی در دانشگاه‌های تهران، شهید بهشتی و خواجه نصیرالدین طوسی، بود. در ۳۴ سالگی معاونت انژری اتمی ایران را به عهده داشت. تخصص اصلی وی، بررسی سیستم انفجار در کلاهک‌های هسته‌ای بود.

«رضایی‌نژاد» در نخستین روز از مرداد ۱۳۹۰ به همراه همسر و دخترش، مقابل منزلش و در خودروی خود در حالی که وارد منزل می‌شدند، مورد هدف قرار گرفت. پنج گلوله شلیک شده که یک گلوله به گردن و گلوله‌های دیگر به دست وی اصابت کرد.

فیلم سینمایی «هناس»

فیلم سینمایی «هناس» به کارگردانی «حسین دارابی» و تهیه کنندگی «محمدرضا شفاه»، از دوم اردیبهشت‌ ۱۴۰۲ همزمان با عید فطر وارد شبکه نمایش خانگی شد.

این فیلم سینمایی قصه ترور یک عشق را از زاویه دید «شهره پیرانی» همسر شهید «داریوش رضایی‌نژاد» از دانشمندان هسته‌ای ایران در آخرین روزهای زندگی او به تصویر می‌کشد. «مریلا زارعی» در نقش «شهره پیرانی» و «بهروز شعیبی» در نقش «داریوش رضایی نژاد» دو بازیگر اصلی این فیلم سینمایی هستند.

مستند «بابا آمد»

مستند «بابا آمد» به کارگردانی «سیامک مختاری» و «سیدجمال عودسیمین» به زندگی «آرمیتا رضایی نژاد» دختر شهید «داریوش رضایی نژاد» می‌پردازد و جزئیات حادثه ترور پدر شهیدش را از زبان خودش برای مخاطبان به تصویر می‌کشد. این مستند توسط سازمان هنری رسانه‌ای اوج برای سنین بالای ۱۳ سال ساخته شده است. 

کتاب «لابه‌لای درختان بلوط»

کتاب «لابه‌لای درختان بلوط» خاطراتی است که از زبان همسر شهید «داریوش رضایی نژاد» و در خطاب به شهید روایت شده است. روایت‌های این پانزده فصل در زمان سفر این همسر شهید به لبنان اتفاق افتاده است. این کتاب به شکل خاطره‌نگاری است.

کتاب «لابه‌لای درختان بلوط» از دویست صفحه و پانزده فصل تشکیل شده است که چهار صفحه آخر تصاویر شهید داریوش رضایی‌نژاد را نمایش می‌دهد. «مهدیه عین‌اللهی» در این کتاب روایت‌های همسر شهید «شهره پیرانی» را به رشته تحریر درآورده است.

در متن پشت جلد این‌طور آمده است: تو می‌گفتی که عاشق پاییزم، پاییز که می‌شود باید خیابان ولیعصر را از انقلاب و حوالی دانشکده بگیری و بروی تا آن بالاها.

می‌گفتم من پاییز را دوست ندارم، قلبم می‌گیرد. ابرها جلوی نور را می‌گیرند. یادت باشد خانه‌مان که رفتیم باید نور داشته باشد. پنجره‌هایش جنوبی باشند و هر روز صبح آفتاب ما را تاکمر ببلعد.

گفتی حالا تو امتحان کن یک بار که خیابان ولیعصر را بالا بروی متوجه منظورم می‌شوی. دستت را گرفتم و شروع کردیم به قدم زدن. اولین برگ که از روی درخت افتاد، گفتی: «لهش کن.» پاهایم را جفت کردم و پریدم رویش خشششی صدا داد.

گفتی: «شنیدی؟ این صدا فقط مختص پاییز است.»

کتاب «لابه‌لای درختان بلوط» در قطع رقعی، ۲۰۰صفحه، شمارگان یکهزار نسخه در سال ۱۴۰۲ از سوی انتشارات روایت فتح به بهای ۶۵ هزار تومان روانه‌ی بازار نشر شده است.

کتاب «شهید علم؛ دفتر دوم»

کتاب «شهید علم؛ دفتر دوم» به زندگی نخبه شهید «داریوش رضایی‌نژاد» در آینه خاطرات می‌پردازد. این کتاب به قلم «سیدمحمد حسین حسینی» از سوی دفتر نشر معارف منتشر شده است.

در بخشی از کتاب «شهید علم؛ دفتر دوم» می‌خوانیم: آنها پیش چشم‌های آرمیتا، پدرش را شهید کردند. آرمیتا تا چند وقت، هر موقع حرف از پدرش به میان می‌آمد، گریه می‌کرد و می‌گفت: «پنج تا! پنج تا تیر به بابام زدن…» انگار صدای گلوله‌ها در گوش آرمیتا مانده بود.

آبدانان در روزگار خوشش منطقه‌ای محروم و بکر و بدون امکانات رفاهی بود. حالا تصورش را بکنید جنگ هم بشود. بمباران هم بشود و همه چیز به هم بریزد. با این حال داریوش در این شهر و در این شرایط، دو سال را جهشی خواند و در کنکور هم جزو بهترین‌ها بود. او حتی در المپیاد هم رتبه داشت. آخر کار هم که شا گرد اول دبستان خدا شد و رفت.

خود داریوش هر موقع می‌خواست خانواده ما را به کسی معرفی کند می‌گفت: «سیستم ما چار چار دو است.» یعنی چهار تا برادر، چهار تا خواهر و پدر و مادر. خواهر بزرگمان دبیر زبان است. بعد از ایشان ترتیب این طور بود: داریوش، همایون، خودم )امیرحسین)، نجمه، فرشاد و با اختالف یک سال فاطمه و بعد از پنج سال معصومه. غیر از این یکی – دو تا، همگی با اختلاف دو سال پشت سر هم بودیم. به قول داریوش «امیرحسین با همون مدادی کنکور داد که همایون رفته بود سر جلسه!»

کتاب «شهید علم؛ دفتر دوم» در قطع رقعی، ۱۴۸ صفحه، شمارگان یکهزار نسخه در سال ۱۳۹۹ از سوی دفتر نشر معارف روانه بازار نشده است. 

کتاب «به وقت نوترون»

کتاب «به وقت نوترون» نیز روایت زندگی چهار شهید هسته‌ای کشورمان، «مسعود علی محمدی»، «مجید شهریاری»، «داریوش رضایی نژاد» و «مصطفی احمدی روشن» است.

نوترون سوم از این مجموعه، توسط مریم نصر اصفهانی با قلمی شیرین و پرفراز و نشیب،  روزهای زندگی شهید داریوش رضایی نژاد را به تصویر می‌کشد.

 این اثر در قطع رقعی، ۱۲۸ صفحه، شمارگان یکهزار نسخه در سال ۱۳۹۷ توسط نشر حدیث راه عشق به چاپ رسیده است.

کتاب «شعله‌های خیس لبخند»

کتاب «شعله‌های خیس لبخند»؛ در قالب خاطره‌های کوتاه، شخصیت فردی، اجتماعی و علمی شهید مهندس «داریوش رضایی نژاد» را بیان می‌کند.

این کتاب در ۳۷ فصل با عنوان‌‎های «راز گلوله هفتم»، «صبرکن زن»، «پاسخ از دور»، «یک مطلب عادی اما قابل تامل دیگر»، «رها کنید این تردید را»، «از نگاه یک روزنامه نگار غربی»، «گره ای دیگر»، «در میان کبیرکوه و دینارکوه»، «یادگار ساسانیان»، «انجمن آبدانانی‌ها»، «پالس پاور چیست»، «و اما آنچه درباره مهندس باید بدانیم»، «جنگلی از تابلوهای ورود ممنوع»، «شناختن یک مسیر»، «ایرانی افتخار آمیز»، «استعداد ویژه»، «ویژگی‌های اجتماعی یک مهندس»، «یک وقفه ۱۴ ساله»، «و مهندس را بیشتر بشناسیم»، «مهندس‌ها در پروژه مشترک ایران و آلمان»، «وقتی چشم پوشی آسان می‌شود»، «پختگی‌های یک دانشجو یا استاد»، «دیدگاه یک استاد»، «استانداری که فقط از آن ایرانیان است»، «زندگی زیرتیغ»، «عیار «نه» گفتن»، «تنگناهای یک حرفه»، «پاسداری از هویت»، «نقطه اوج بعد از شهادت»، «تا این که یک روز خبری منتشر شد»، «قصه پری»، «سلام آرمیتا»، «به نام پدر»، «رشته مهندسی که هسته‌ای نبود»، «قصه آشنایی»، «دور و نزدیک» و «قصه‌های روز جدایی» تدوین شده است.

در بخشی از کتاب با عنوان «پیشنهادی برای مهندس» به نقل از دکتر عباسی، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی می‌خوانیم: «هفته قبل از شهادتش اینجا بود. درباره موضوعی صحبت کردیم. در آن روز به یاد دارم که به ایشان گفتم شما باید مراقب باشید. این باید مراقب می‌بود به دلایلی که من می‌دانستم و وظیفه داشتم که به او بگویم. گفتم: مراقب رفت و آمد خودت باش. گفتم: باید رفت و آمدت منظم نباشد زیرا دشمن از نظم ما برای ترور ما استفاده می‌کند. حتی گفتم: ساعت نظم شما، بردن بچه از مهدکودک است و این را ذکر کردم که بهتر است بچه را خانمت از مهد بیاورد. در واقع آقای رضایی نژاد قرار بود به هشدار و تذکرات امنیتی عمل کند که زدنش. پیشنهادی هم به او داده بودم که قرار شد در مورد آن پیشنهاد و عمل به این توصیه ها هفته بعد جواب بدهد. پیشنهادی که به او کرده بودم این بود که ایشان با تسلطی که در کار مهندسی داشت در توسعه و ساخت شتاب دهنده با ما همکاری کند. افسوس که رفت و دیگر جواب نداد.»

کتاب «شعله‌های خیس لبخند» در قطع رقعی، ۳۴۴ صفحه، شمارگان دوهزار نسخه، در سال ۱۳۹۲ از سوی انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد.

شهدا سرمایه‌های ملی، انقلابی و عظیم کشور هستند که باید یاد و خاطرشان را پاس بداریم و در حوزه‌های مختلف تربیتی، فرهنگی و فکری از شیوه و راه و رسم آن‌ها بهره‌مند شویم؛  تا این الگوها نه تنها برای کشور بلکه برای جهان اسلام معرفی شوند. اکنون بهترین و موثرترین شیوه آشنایی نسل جوان با شهدا استفاده از ظرفیت رسانه‌ها و اهالی فرهنگ و هنر برای اجرای کارهای هنری به شیوه‌ای گویا است. به همین دلیل در نوید شاهد آثار فرهنگی که تا اکنون درباره شهید «داریوش رضایی نژاد» منتشر شده است را بررسی کردیم.

 

خبرنگار: آرزو رسولی

 

 

 



منبع خبر

کدام آثار فرهنگی روایتگر زندگی شهید رضایی‌نژاد شدند؟ بیشتر بخوانید »

نقش رسانه در تقویت و ارتقاء قدرت نرم، امنیت ملی و منافع ملی

رسانه‌های جبهه انقلاب اسلامی باید آرایش تهاجمی بگیرند


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سردار سرتیپ پاسدار «ابوالفضل شکارچی» معاون فرهنگی و جنگ نرم ستاد کل نیروهای مسلح در نشست با اصحاب رسانه استان ایلام، با بیان اینکه رسانه یکی از مهمترین عناصر نقش‌آفرین در تقویت و ارتقاء قدرت نرم، امنیت ملی و منافع ملی است، اظهار داشت: با توجه به اینکه رسانه‌های نظام سلطه و استکبار جهانی به صورت منسجم و یکپارچه با آرایش جنگی، نظام مقدس جمهوری اسلامی و ملت دلاور ایران را مورد هجوم همه‌جانبه قرار داده‌اند، رسانه‌های جبهه انقلاب اسلامی نیز بایستی با آرایش جنگی و به صورت منسجم، هماهنگ، همگرا و با همدلی ضمن دفاع از  امنیت و منافع ملی در عرصه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، دفاعی، امنیتی، سیاسی و… نقش‌آفرینی کنند.

سردار شکارچی در ادامه ضمن اشاره به حماسه‌آفرینی مردم سلحشور استان ایلام در طول دوره انقلاب اسلامی بیان کرد: مردم استان ایلام دارای سه شاخصه و ویژگی مهم، شامل صبر و مقاومت، اخلاص و مجاهدت هستند و در این رابطه شهدای والامقامی را تقدیم کرده که یکی از شهدای شاخص و ملی کشور، دانشمند هسته‌ای ایران، شهید بزرگوار «داریوش رضایی‌نژاد» است که تربیت‌یافته این سرزمین شهیدپرور و مجاهدپرور است.

معاون فرهنگی و جنگ نرم ستاد کل نیرو‌های مسلح در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کرد: مسئولان و فعالان رسانه‌ای کشور در عرصه جنگ نرم و شناختی؛ فرماندهان، افسران و جهادگران فی سبیل الله هستند که بایستی با استفاده از همه فرصت‌ها و ظرفیت‌ها علاوه بر دفاع همه‌جانبه از ملت، منافع ملی و آرمان‌های انقلاب اسلامی، آرایش تهاجمی بگیرند تا بر دشمن غلبه کنند.

وی ادامه داد: در شرایط کنونی، دستیابی به پیروزی در جنگ سخت و نیمه‌سخت وابستگی شدید به کارکرد هوشمندانه و هنرمندانه در عرصه جنگ نرم و شناختی در قبل، حین و بعد از هر اقدام دارد که چنانچه در این خصوص قصوری صورت پذیرد، بسیاری از افتخارات و دستاورد‌های انقلاب اسلامی از بین خواهد رفت؛ لذا ضرورت دارد مسئولان و فعالان رسانه‌ای جبهه انقلاب اسلامی با بهره‌گیری از همه ظرفیت‌ها و فرصت‌ها و با شناخت کافی از ضعف‌ها و نقاط آسیب دشمنان کشور و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با آرایش جنگی مناسب اعم از دفاعی و تهاجمی، به صورت هوشمندانه، هدفمند و منسجم در این عرصه وارد شوند و متناسب با لایه‌ها و سطوح جنگ نرم و شناختی (احساسات و هیجانات، ادراک، اندیشه، افکار و رفتار) برنامه‌ریزی و اقدام کنند.

سخنگوی ارشد نیروهای مسلح در پایان، ضمن تشکر از همه مسئولان و فعالان رسانه‌ای کشور در تمام سطوح، اعم از راهبردی، عملیاتی و راهکنشی در تبیین اراده رهبری، نیرو‌های مسلح و ملت ایران در قبل، حین و بعد از عملیات غرورآفرین و دشمن‌شکن وعده صادق که امت اسلامی و ملت‌های آزادی‌خواه جهان را غرق در شادی و سردمداران کفر و نفاق، استکبار جهانی و صهیونیست‌ها را ذلیل، خوار و ناامید ساخت، بیان کرد: امید است این هماهنگی، همگرایی، وحدت و همدلی که در عملیات وعده صادق وجود داشت در تمام عرصه‌های مورد نیاز انقلاب اسلامی تداوم داشته باشد.

انتهای پیام/ ۱۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رسانه‌های جبهه انقلاب اسلامی باید آرایش تهاجمی بگیرند بیشتر بخوانید »