شهید دقایقی

«رازهای سپاه بدر»

«رازهای سپاه بدر»|گفتگوی منتشر نشده شاهد یاران با شهید ابو مهدي مهندس


 

«رازهای سپاه بدر»|گفتگوی منتشر نشده  شاهد یاران با شهید ابو مهدي مهندس
 
درآمد: تعدادي از كادرهاي تيپ 9 بدر كه پاي گفت‌وشنود با آنان نشستيم نقل کرده‌اند كه اغلب رزمندگان عراقي اين يگان افراد تحصيل كرده و فرهيخته بودند، و به علت وحشي گري رژيم حزب بعث عراق به جمهوري اسلامي ايران پناهنده شده بودند. برخي از آن‌ها هم سن و سال شهيد اسماعيل دقايقي، و برخي ديگر بزرگتر و كوچكتر از او بودند. جمال جعفر آل ابراهيم، مشهور به ابو مهدي مهندس هم با شهيد مورد نظرمان هم سن و سال بود كه در سال 1954 در شهر بصره در جنوب عراق تولد يافت. او در سال 1977 از دانشگاه پلي تكنيك بصره فارغ التحصيل شد و به استخدام بخش مهندسي هوايي فرودگاه نظامي الشعيبه در غرب بصره در آمد. او همچون ساير جوانان متدين و مبارز عراق در سن جواني توسط شهيد صباح عباس مسئول تشكيلات حزب الدعوه در دانشگاه‌های عراق به حزب الدعوه اسلامي پيوست. ابو مهدي مهندس در اين گفت‌وشنود خاطر نشان كرده كه اغلب همفكران او در آن تشكيلات چه در بغداد و چه در بصره توسط عوامل امنيتي حزب بعث به شهادت رسيدند و او نيز كه مورد تعقيب قرار داشت در سال 1980 به كويت هجرت كرد. نامبرده پس از انفجارهاي سال 1983 در تعدادي از مراكز حياتي كويت، ناگزير به ايران آمد و مستقيما به تيپ 9 بدر پيوست. ابو مهدي مهندس در آغاز سال 1985 به عضویت مجلس اعلاى انقلاب اسلامي عراق در آمد كه شهيد محراب آيت الله سيد محمد باقر حكيم رياست آن را به عهده داشت. او همچنين در سال 1988 به عضويت شوراي مركزي مجلس اعلا و در سال 2003 پس از سرنگوني رژيم صدام به عراق بازگشت و فعالیت های سیاسی خود را از سر گرفت و در اولين دوره انتخابات پارلماني عراق جديد  در سال 2005 برگزار شد، به مجلس آن كشور راه يافت. ابو مهدي مهندس كه مدت‌ها در كنار شهيد اسماعيل دقايقي در تيپ 9 بدر حضور داشته در گفت‌وشنود با شاهد ياران خاطرات دل‌نشین خود را بازگو كرده كه با هم می خوانیم:

در ابتداي بحث تاریخچه فعالیت نیروهای مجاهد عراقی قبل از انتصاب شهید اسماعیل دقایقی به فرماندهي تيپ 9 بدر را شرح دهيد

در حقيقت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مردم مسلمان عراق به ویژه محافل شیعی آن كشور، انقلاب را تأیید کردند و با آن همگام شدند. در آن هنگام طيف تندرو حزب بعث عراق به سرکردگی صدام در پی اين پیروزی شكوهمند و به منظور زمينه سازي براي جنگ با ايران، احمد حسن البکر رئیس جمهوری وقت را از قدرت عزل کرد و پاکسازی گسترده‌ای را در درون حزب بعث به عمل آورد. شیعیان عراق به‌خصوص حوزه‌های علميه و طرفداران حزب الدعوه را به محاصره در آورد و همه گرو هها و سازمان‌های مخالف به ویژه شخصیت‌های دینی و علمي را به طرز وحشيانه سركوب كرد. اين سركوب از روز اول سپتامبر سال 1979 و تا آخرين روز حكومت صدام ادامه داشت. اوج اين حمله وحشيانه در اعدام شهید آيت الله سید محمد باقر صدر )ره( و ده‌ها تن از کادرهای جنبش اسلامی عراق تجلي يافت. در نتيجه این اقدامات سرکوبگرانه ده‌ها تن از کادرهای جنبش اسلامی و مردم بی‌گناه عراق از كشورشان فرار کردند و به جمهوری اسلامی پناه آورند، و در شهرهای مناطق مرزی همچون اهواز، آبادان، كرمانشاه و ساير شهرهاي ايران به ويژه تهران و قم مستقر شدند و در ابتدای ورود فعالیت‌های فرهنگي و تبليغي خود را آغاز کردند. ولي با آغاز تجاوز نظامی عراق به جمهوری اسلامی، جوانان مجاهد عراقی براي مبارزه با صدام، به حمل اسلحه روي آوردند، و در پادگان شهید صدر در 20 کیلومتری اهواز استقرار يافتند و به دفاع از جمهوری اسلامی شتافتند كه تعداد زیادی از آنان به شهادت رسیدند و در گلزار شهدای اهواز به خاک سپرده شدند. بعد از آزاد سازی خرمشهر و در پاسخ به پیام امام خمینی )ره( که عراقی‌ها را به سازماندهي گرو ههای بسیجی دعوت کرده بودند، در همان پادگان شهید صدر اهواز یگان بسیج مجاهدین عراقی تشکیل شد. دوره آموزشي این افراد در اواخر سال 1361 مصادف با سالگرد شهادت آیت الله سيد محمد باقر صدر آغاز گشت و در اوایل سال 1362 پایان یافت. در پایان این دوره آموزشی، یک گردان رزمي به نام گردان شهید صدر و دو گروهان ديگر شکل گرفتند. بعد از گذشت مدت کوتاهی، گردان امام موسی کاظم )ع( و گردان شهید دستغیب و گردان شهید بهشتی تشکیل شد

«رازهای سپاه بدر»|گفتگوی منتشر نشده  شاهد یاران با شهید ابو مهدي مهندس

. آنگاه گردان انصار الحسین )ع( مخصوص نیروهای عشایر جنوب عراق شکل گرفت. مأموریت این گردان‌ها در ابتدای امر دفاعی و شركت در عمليات شناسایی بود، ولي بعد از گذشت مدتی در قالب تیپ امام صادق )ع( سازماندهی شدند و حالت رزمي به خود گرفتند. در اواخر سال 1363 با انتصاب شهید اسماعیل دقایقی به فرماندهی این تیپ، کار عملیاتی سه گردان از گردان ها در محورهاي جبهه جنوب آغاز گرديد، و اولین اقدام او شرکت دادن تیپ در عملیات بزرگ بدر بود كه منطقه الترابه » در هور الهویزه در این عملیات توسط مجاهدین عراقی آزاد گشت. در حقيقت شركت مجاهدين عراقي در عمليات بدر در سایه فرماندهي اسماعيل دقايقي، و تصرف منطقه الترابه » آزمون موفقي براي اين شهيد بود. شهید اسماعيل دقایقی بعد از این عملیات، گردان انصار الحسین را در سازمان سه گردان فوق الذكر ادغام کرد و اين تیپ از آن روز به میمنت عملیات بدر به »تیپ 9 بدر «نام‌گذاری شد.

شهید دقایقی برای يكپارچگي و سازماندهی مجاهدين عراقي چه روشی و چه ابتکار عملي به كار برد؟

 

اقدامات سرکوبگرانه رژیم بعث همه هواداران و نيروهاي جنبش اسلامی عراق را به‌شدت شوكه كرده بود. مجاهدین عراقی كه با سرکوب وحشیانه توأم با زندان و شکنجه از خانه و کاشانه خود آواره شده بودند. بنابراین اصل حضور مجاهدین عراقی در جبهه‌های جنگ در کنار رزمندگان سلحشور ایران یک اصل عقیدتی و بر اسلامی انجام تکلیف شرعی بود. بر مبناي دستورات امام خمینی )ره (و دفاع از آرم آن‌ها و اهداف مقدس اسلامی بود. براي رویارویی با صدام و حزب بعث طاغوتي عراق بود. مجاهدین عراقی حضور در جبهه‌های نبرد حق و باطل را یک فرصت بزرگ یافتند تا در برابر طاغوتیان جهاد کنند. تهاجم صدام این فرصت را برای مجاهدین عراقی فراهم کرد. لذا اصل حضور مجاهدین عراقی در جبهه‌ها روشن اسلامیت كه یک اصل اعتقادی درونی برای نجات عراق و سرنگونی رژیم صدام بود. البته قبل از انتساب شهید اسماعيل دقایقی به فرماندهی تیپ 9 بدر، فرماندهان متعددی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي وجود داش تند که در امر سازماندهی و مسلح نمودن مجاهدین عراقی کمک می‌کردند. زمینه حضور مجاهدین را در جبهه‌ها فراهم می‌کردند .

 

«رازهای سپاه بدر»|گفتگوی منتشر نشده  شاهد یاران با شهید ابو مهدي مهندس

 شهید دقایقی چه ویژگی‌هایي داشت؟

یکی از ویژگی‌های شهید دقایقی شجاعت او بود. شجاعت فقط به حضور او در جبهه محدود نبود. یکی از نشانه‌های شجاعت او نحوه تعامل با برادران مجاهد عراقی و اعتماد سازی متقابل با نیروهای مجاهد بود. در حقیقت با آمدن شهید دقایقی یک نوع اعتماد متقابل بین او و ساير نیروهای مجاهدین عراقی به وجود آمد. ویژگی دوم شهيد دقايقي، صداقت و راستگویی او بود. صداقت او خیلی روشن و آش کار بود. آدم مخلص و فداکار بود. انسانی متدی نبود كه هیچ وقت قرآن از دست او زمین گذاشته نمی‌شد. هر جا كه می رفت قرآن همراه داشت. از هر فرصتی که فراهم می شد قرآن را باز می‌کرد و قرآن می خواند. مطلب مهمتر این است که شهید اسماعيل دقایقی به مجاهدین عراقی با چشم برادر نگاه می‌کرد و نه به‌عنوان افراد بیگانه. هر چند که روش فرماندهی او قاطع و مقرراتی بود، ولي شکی نیست كه مجاهدين عراقي به او مانند یک برادر نگاه می‌کردند. مجاهدین عراقی قبل از اینکه مطیع دستورات او باشند، او را مانند پدر و برادر خود می دانستند . با این وصف دل همه را به دست آورده بود. وقتی که شهيد دقايقي را با سایر فرماندهان سپاه آن زمان که با تیپ 9 بدر همکاری می‌کردند مقایسه کنیم. می‌بینیم روش و تعامل او بهتر از دیگران بود. از نظر فکری و فرماندهی و صبر و سعه صدر خيلي از دیگران بهتر بود. می زان توانمندی او برای برقراری روابط دوستانه با دیگران بیشتر بود. در آن زمان میانگین سنی نیروهای مجاهد عراقی بین 15 تا 70 سال بود. کسانی که معاصر شهید دقایقی بودند چه نوجوان و چه بزرگ‌سال احساس می‌کردند که با او روابط دوستانه و شخصی دارند. این ویژگی و سایر ویژگی‌های شهید دقایقی باعث شده بود که مورد اعتماد مجاهدین عراقی قرار گیرد. از زمانی که شهید دقایقی اعتماد سازی را آغاز کرد و مورد اعتماد مجاهدین عراقی قرار گرفت، عملیات‌هاي تهاجمی تیپ 9 بدر به‌طور منظم آغاز گرديد. شرکت تیپ 9 بدر در عملیات بزرگ بدر اولین عملیات تهاجمی مجاهدین عراقی در جبهه‌ها به شمار رفت و این برکت فرماندهی و اصرار شهید دقایقی بود. این ویژگی‌ها به مجاهدین عراقی انگی زه داد تا به شهید دقايقي اعتماد کنند و در سایه فرماندهي او بجنگند. او با افرادی در درون تیپ بدر آش نا شد که واقعاً با اخلاص و فداکار بودند. اغلب مجاهدین عراقی در آن برهه از عراق فرار کرده بودند و بخش دیگری هم آواره شده بودند، یا به‌دلخواه خودشان به ايران مهاجرت کرده بودند. در میان آن‌ها افراد بی‌سواد و افراد تحصیل کرده از قبيل پزشک، مهندس، درجه دار نظامی وجود داشت. از زمانی که شهید دقایقی این اقشار مختلف را شناخت، با مدیریت خود از این توانمندی‌ها بهره برداری کرد. به‌طور مثال واحد مهندسی تیپ بدر در مرحله‌ای هشت مهندس داوطلب در اختیار داشت. شهید دقایقی با ویژگی‌هاي منحصربه‌فردي كه داشت، توانست از خود یک شخصیت محوری در تیپ 9 بدر بسازد.

شهید دقایقی با چه معياري فرماندهان گردان‌های تيپ 9 بدر را از میان مجاهدین عراقی انتخاب می‌کرد؟

همانگونه که به این نکته اشاره کردم، شهید دقایقی مجاهدین عراقی را از نزدیک شناخت. متقاعد شد که مجاهدین افرادی فداکار و بسیجیان نمونه هستند. به همین خاطر کار بهره برداری از آنان را آغاز کرد. در تیپ امام صادق )ع( قبل از آمدن شهید دقایقی، مسئولیت یک مجاهد عراقی در سطح جانش ین فرمانده گردان بود. شهید دقایقی بعد از عملیات بدر کار انتصاب فرماندهان گردان‌ها را از میان مجاهدین عراقی آغاز کرد. در عین حال اصرار داشت که مسئولیت واحدهای اداری و ستادی را هم به دست مجاهدین عراقی بسپارد. حتي مسئولیت واحدهای تدارکات، تبلیغات و اداره عقیدتی و سیاسی را به عهده برادران مجاهدان عراقی گذاشته بود. بعد از عملیات کربلای 2 کار به جایی رسید که مسئولیت ستاد تیپ را هم به يكي از مجاهدین عراقی سپرد. گمان کنم كه برادران مسئول قرارگاه منطقه هشت به این انتصاب‌ها اعتراض کردند و گفتند که مسئول پرسنلی نباید از مجاهدین عراقی باشد.

 

«رازهای سپاه بدر»|گفتگوی منتشر نشده  شاهد یاران با شهید ابو مهدي مهندس
 

شهید دقایقی نسبت به این اعتراض چه واکنشی نشان داد؟

شهید دقايقي آمد در درون تيپ واحد بسیج تشکیل داد و یک مجاهد عراقی را به نام ابو ابراهیم نجفی در رأس آن قرار داد كه در عمليا تهاي بعدي به شهادت رسید. او گفت كه 90 در صد نیروهای بسیجی تيپ عراقی هستند. آنگاه مسئولیت سایر بخش‌ها را به برادران سپاهی ایرانی واگذار کرد. حتی قوانین و مقررات سپاه پاسداران را متناسب با اوضاع و احوال مجاهدین عراقی تعدیل کرد. اصولا کوشید هويت تیپ 9 بدر را صد در صد عراقی کند و این کار را انجام داد. حضور برادران ایرانی را در تیپ کاهش__ داد. این راهکار فقط از قدرت مدیریت شهید دقایقی ناشی نمی‌شد. بلکه به دلیل میزان اعتمادی بود که به مجاهدین عراقی داشت. برای افسران عراقی احترام خاص قایل بود و از آن‌ها برای آموزش نیروهای تیپ استفاده کرد. زمانی که مسئله بهره برداری از اسیران آزاده عراقی در تیپ بدر مطرح شد. از افسران آزاده هم به‌خوبی استفاده کرد

. اشاره کردید که مجاهدین عراقی، نیروهای مؤمن و معتقدی بودند، بفرمایید كه نحوه جنگیدن آن‌ها در جبهه‌ها چگونه بود؟ شکی نیست كه مجاهدین عراقی خیلی با انگیزه می‌جنگیدند. چرا كه آن‌ها برای رهایی کشورشان از شر یک رژیم مستبد می‌جنگیدند. این انگیزه قبل از آمدن شهید دقایقی هم وجود داشت. مجاهدان عراقی این احساس را داشتند که دیدگاه‌های شهید دقایقی به دیدگاه‌های امام خمینی )ره( نزدیک است. ما بر این عقیده بودیم كه شهید دقایقی و آقای محسن رضایی کانال ارتباطی تيپ 9 بدر با امام خمینی )ره( هستند. به تعبیری این احساس را داشتیم که از طریق شهید دقایقی و آقای رضایی با امام ارتباط عمیق داریم. محوريت آقای رضایی و شهید دقایقی را كي محور پاک، دوست داشتنی، مخلص، متدین و معتقد به امام می‌دانستیم که به مجاهدین عراقی اعتماد کامل دارند. بعد از گذشت مدت کوتاهی احساس کردیم که شهید دقایقی یکی از مجاهدین عراقی است. با یکایک ما آش نا شده بود. از اخلاق و رفتار و آداب و رسوم و سنتهای ما شناخت داشت. ضمن اینکه هیبت فرماندهی و مدیریت خود را حفظ کرده بود، بكلي خودمونی شده بود. یکی دیگر از ویژگی‌های برجسته شهید دقایقی، مشورت خواهی باکا درهای سابقه دار تيپ بود. همیشه در تصمیم گیریها با مجاهدین عراقی مشورت می‌کرد. این مشورت خواهی خیلی خوب به مجاهدین انگیزه مقاومت و پایداری می بخشید. اصولا تصمیمات سرنوشت سازي که اتخاذ می شد به‌طور مشترک بود. با وجودی که او به‌عنوان فرمانده و تصمیم گیرنده نهایی بود، ولی تصمیم گیری‌های او با مشورت مجاهدین عراقی اتخاذ می شد. شهید دقایقی در هنگامه عملیات در پیشاپیش مجاهدین حرکت می‌کرد. به‌طور مثال در جریان عملیات کربلای پنج پیش از اینکه نیروهای مجاهد عراقی وارد منطقه صالحیه شوند، شهید دقایقی به شهادت رسید. این یک نکته مهمي است كه او در همه عملیات‌ها پیشاپیش مجاهدین حرکت می‌کرد. معمولاً رزمندگان و مجاهدان به فرماند های اعتماد پیدا می‌کنند که آن فرمانده پیشاپیش آن‌ها حرکت می‌کند و نه پشت سر آن‌ها.

 

ایده بهره برداری از آزادگان عراقی در جنگ توسط چه كسي مطرح شد؟

 

مجاهدين عراقی بعد از عملیات بزرگ بدر، در عملیات قدس چهار و عملیات عاشورای چهار شرکت کردند. شهید دقایقی بعد از این عملیات با کادر تیپ 9 بدر جلسه‌ای تشکیل داد و درباره لزوم توسعه تیپ بدر صحبت کرد. در آن جلسه صحبت شد که تعداد زیادی از اسیران عراقی که در اردوگاه‌ها و کمپ‌های نگهداری اسرا در ایران بسر میبرند افرادي متدین هستند. تعداد زیادی از آن‌ها با نیروهای ایرانی نجنگید هک و خود را تسلیم کرده‌اند. تعداد زیادی‌شان هم از جنگ فرار کرده و به جمهوري اسلامی پناه آورده بودند.

شهید دقایقی با تیزهوشی که داشت طرح بهره برداری از این اقشار از اسیران عراقی را گرفت و به منظور بهره برداری از آن‌ها با فرماندهی سپاه پاسداران آقاي محسن رضايي و مسئولان کمیته نگه داري اسراي عراقي تم اسلامی بر قرار کرد. بی تردید نباید در این بحث نقش شهید آیت الله سید محمد باقر حکیم را که در کمیسیون اسرای عراقی عضویت داشت نادیده گرفت. مقام‌های یاد شده پس از بررسی این طرح به این نتیجه رسیدند که ابتدا و به‌عنوان نمونه افراد مشخصی از اسیران عراقی را آزاد نمایند و از آن‌ها در تیپ 9 بدر بهره برداری کنند. اولین گروهی که آزاد شدند به پادگان مجاهدین عراقی در شهر سنقر انتقال یافتند. در آن زمان مسئولیت بخش فرهنگی دوره بازآموزی مجاهدین عراقی را به عهده داشتم و برادر ابو احمد الم قدم که در حال حاضر یکی از فرماندهان ارتش عراقی می‌باشد مسئول نظامی آن دوره بود. قبل از اینک هک من و ابو احمد وارد پادگان سنقر شویم، آزادگان عراقی دو روز قبل وارد آنجا شده بودند و پیرامون آن‌ها سیم خاردار کشیده بودند تا به نظر مسئولان كميته اسرا، فرار نکنند. دقیقه مانند زندان. من و برادر ابو بهاء نسبت به این سیم خاردار اعتراض کردیم. وقتی هم که شهید دقایقی به آنجا آمد و به او گفتیم که ما با نگهداری آزادگان در میان سیم خاردار مخالفيم. اگر قرار است به مجاهدین بپیوندند، پس چرا پیرامون آن‌ها سیم خاردار کشیده‌اند؟ ما حاضر نیستیم آنها را تحویل بگیریم. شهید دقایقی این موضوع را پیگیری کرد و به مسئولان ذیربط ابلاغ کرد و اصرار ورزید که با آن‌ها به‌عنوان مجاهد عراقی تعامل شود. در جلسه‌ای که با مسئول امنیتی آزادگان تشکیل شد گفته شد که تعداد زیادی از اسیران عراقی اظهار ندامت کرده و در داخل اردوگاه‌ها خود را «توابین » نامید‌ه‌اند و در صورت آزادی آن‌ها به تیپ 9 بدر بپیوندند. ما به میمنت نام حر بن یزید ریاحي از آن پس آن‌ها را «حُر » يعني آزاده نام گذاري کرده‌ایم.

 

«رازهای سپاه بدر»|گفتگوی منتشر نشده  شاهد یاران با شهید ابو مهدي مهندس

درست است که این افراد تواب نامیده شده‌اند، ولی وقتي تواب نامیده می‌شوند که هنوز در اردوگاه‌های است بسر می‌بردند. اما اگر با موافقت مسئولين سپاه آزاد شدند و به تیپ 9 بدر پیوس تند دليلي ندارد که هک آن‌ها را همچنان درون سیم خاردار نگه داري کنیم. لذا باید آزاده تلقي شوند. به هر حال شهید دقایقی اولین دوره بازآموزی این آزادگان را دوره «حمزه سید الشهداء » )ع( نام‌گذاری کرد و از شرکت کنندگان این دوره در عملیات کربلای 2 بهره برداري كرد این آزادگان در این عملیات مانند سایر مجاهدین عراقی جنگیدند و تعداد 12 تن از آنان به شهادت رسیدند. شهید اسماعیل دقایقی بعد از موفقیت این تجربه همچنين از دومین و سومین دوره بازآموزی آزادگان عراقی، دو گردان دیگر تشکیل داد كه نيروهاي آن در قالب یک گردان در عملیات کربلاي پنج شرکت کردند. اسماعيل در آن سه دوره بازآموزی توجه خود را معطوف افسران و درجه داران آزاده عراقی کرد و در این زمینه گام‌های بلندی برای پایه گذاری ارتش مستقل آینده عراق برداشت. اگر چه تعداد آزادگان عراقی زیاد نبود ولی شهید دقایقی با دورنگری چشم انداز پایه گذاری ارتش آینده عراق را در سر می‌پروراند.

هیچ وقت به عملكرد شهید دقایقی اعتراض نمی‌کردید؟

همانگونه كه قبلا به آن اشاره كردم شهید دقايقي خيلي از كارهاي تيپ 9 بدر را با مشورت مجاهدين عراق انجام می‌داد. ولي گاهي با برخي از عملكردهاي او كه اعتراض می‌کردیم، با دليل قانع كننده ما را به قبول آن متقاعد می‌کرد. به‌طور مثال روزي ما تعدادی از مجاهدین عراقی نسبت به واگذاري مسئوليت به برادر مجاهد ابو احمد مقدم به شهید دقایقی اعتراض کردیم و به او گفتیم که تعیین نامبرده به‌عنوان مسئول ما کار درستی نیست. آن روز در یکی از کانتینرهای پادگان شهید غیور اصلی اهواز نشسته بودیم كه او با شنیدن اعتراض ما عصبانی شد و اولین بار بود که او را عصبانی دیدم. بعد به ما گفت که شما با این طرز فکر می‌خواهید در عراق انقلاب کنید؟ با این طرز فکر نمی‌توانید انقلاب کنید. باید موقعیت هر یک از این افسران را حفظ کنید. هویت و جایگاه افسر و سرباز عادی باید محفوظ بماند. با این وصف این قشر از نظامیان عراقی هم صمیمانه به شهید دقایقی علاقه‌مند شدند و با هر یك از مجاهدین و آزادگان روابط صمیمانه برقرار کرد.

 

شخصا چه خاطره ای از شهید دقایقی دارید؟

با توجه به مسئولیتی که درتیپ 9 بدر داشتم و یکی از نزدیکان شهید دقایقی به شمار می‌رفتم. خاطرات زیادی از او دارم. ابتدا در واحد مهندسی تیپ فعالیت داشتم و در واپس ین روزهای حیات شهید دقایقی مسئول تبلیغات شدم. شهید دقایقی از آگاهی سیاسی نسبتا بالایی برخوردار بود. بینش سیاسی او بسیار عالی بود. در درجه اول از صحن هک سیاسی عراق شناخت کامل داشت. یکی از نکات مهم راهکار شهید دقایقی این است که روابط او فقط با مجاهدین عراقی محدود نبود. چه او با همه اقشار سیاسی معارض عراقی مقیم جمهوری اسلامی ایران ارتباط برقرار کرده بود. در آن مرحله حدود 200 هزار عراقی در ایران بسر می‌بردند که شهید دقايقي با اغلب محافل مهاجران و آوارگان عراقی روابط انسانی داشت.

او اولین کسی بود که به اردوگاه‌های محل اسکان آوارگان عراقی توجه کرد. خارج از بحث اداری از اردوگاه‌ها بازدید به عمل می‌آورد و برای بهبود زندگی آوارگان امکانات مهندسی و رفاهی به اردوگاه‌ها ارسال می‌کرد. شهید دقايقي از محافل و حس ینی ههای عراقی‌هاي مقيم قم و تهران بازدید به عمل می‌آورد و سخنرانی می‌کرد. روابط او باشخصیت‌های سیاسی و احزاب معارض عراقی خیلی روشن و صمیمانه و بر اساس احترام متقابل بود به ویژه باشخصیت‌هایی که در تیپ 9 بدر تأثیر گذار بودند.

او با آن شخصیت‌ها می‌نشست و سیاست و راهکارهای خود را شرح می‌داد و تبادل نظر می‌کرد. همیشه توصیه می‌کرد که تیپ بدر به همه گرو ههای معارض عراقی تعلق دارد. بشرط اینکه به حزب گرایی و گروه‌گرایی در تیپ بدر دامن نزنند. شهید دقایقی مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق را تنها نهاد رسمی دربرگیرنده احزاب و گروه‌های معارض عراقی می‌دانست و به‌طور مستقیم با آن ارتباط داشت. بر این اساس به ما توصیه می‌کرد که رسماً با مجلس اعلام کرد كه گویا دولت در تبعید بود همکاری کنیم.

در عین حال توصیه می‌کرد به سایر احزاب و گرو ههاي سياسي احترام قایل شویم بشرط اینکه فعالیت‌های فرهنگی‌شان را در تیپ بدر متوقف کنند. گرو هها و احزاب سیاسی معارض هم دیدگاه‌های شهید دقایقی را محترم شمردند و روابط خود را با او حفظ کردند، و برای تصمیم گیری‌های فرماندهی تیپ 9 بدر احترام قایل شدند. لذا بسیاری از علما و شخصیت‌های سیاسی و مردمی و مسئولان احزاب عراقی همواره از تیپ بدر بازدید به عمل می‌آوردند.

این گفته چه اندازه واقعیت دارد که مجاهدین عراقی شهید اسماعیل دقایقی را به‌عنوان صدر دوم نامیده بودند؟

 

این نام‌گذاری بعد از شهادت اسماعیل دقایقی اتفاق افتاد. ما مجاهدین عراقی شهید دقایقی را خیلی دوست داشتیم و برای او احترام خاص قایل بودیم. شهادت او به‌شدت ما را اندوهگین کرد. من شخصا بعد از شهادت شهید آیت الله سید محمد باقر صدر چنین احساسی داشتم. شهید صدر مانند ستون خیمه ما در داخل عراق بود. مرجع تقلید و رهبر دینی ما بود. شهادت مظلومانه او ما را یتیم کرد. اکثر نیروهای مردمی عراق تا این لحظه همچنان برای شهادت مظلومانه شهید صدر افسوس می‌خورند. شهادت صدر داغی بر دل‌های مجاهدين عراقي گذاشته است. هنگامی که اسماعیل دقایقی هم به شهادت رسید، مجاهدین و همه آزادی خواهان عراق را داغ دار كرد. مجاهدین را یتیم کرد. پس از شهادت اسماعیل دقایقی دوباره احساس یتیمی کردیم. همانگونه که با شهادت آیت الله صدر احساس یتیمی کرده بودیم. لذا پیامدهای ناگوار از دست دادن شهید دقایقی و شهید صدر همچنان بر سر مجاهدین عراقی سایه افکنده است. احساس می‌کنم نيروهاي سابق تيپ 9 بدر اکنون هم همین احساس را دارند. چرا که شهید دقایقی بخشی از مظلومیت مردم مسلمان عراق را بر دوش داشت. هرگاه از شهید دقایقی یاد می‌کنند با اندوه و افسوس از او یاد می‌کنند. البته حق او به‌عنوان یک سردار بزرگ جبهه و جنگ ادا نشده است.

همانگونه كه ميدانيد هر یک از لشكرها و سپاه‌های شرکت کننده در دفاع مقدس به یک شهر و استان تعلق دارد و هر مسلمان ياد سرداران شهید خود را به خوبي گرامي و زنده نگه می‌دارد. ولی چون شهید دقایقی به تیپ 9 بدر تعلق داشت و مجاهدین عراقی مظلوم واقع شده بودند، شهید دقایقی هم تا حدودی مظلوم واقع شده است. شکی نیست که جهاد و پیکار شهید دقایقی در قالب تيپ بدر به نمایندگی از سوی جمهوری اسلامی ایران خیلی جدی و کیفی بوده است. در این جهاد خستگی ناپذیر مجاهدین عراقی هم سهمی داشته‌اند. به ویژه در زمینه تشکیل تیپ 9 بدر.

ولی شهید دقایقی نماد این تیپ بوده است. یعنی پرچمدار نهضت اسلامي عراق بوده است. به‌طور مثال وقتي از نهضت امام حسین (ع) صحبت می‌کنیم، معتقديم كه پرچمدار اين نهضت حضرت ابا الفضل العباس (ع) بوده است. اگر خواسته باشیم درباره پرچمدار تیپ بدر صحبت کنیم باید به دو دستان قطع شده شهید دقایقی اشاره کنیم.

احساس مي كنم هنگامي كه درباره شهید دقایقی صحبت می‌کنید، انگار يكي از عزيزان خود را از دست داده‌اید…. اين طور نيست؟

در حقیقت من آخرین فرزند خانواده‌ام هستم. وقتی که مادرم را از دست دادم حدود 26 ساله بودم و احساس حزن و اندوه کردم که همچنان این احساس را دارم. زمانی که شهید صدر و شهید دقایقی را از دست دادم همین احساس را داشتم. من همچنان با احساس حزن و اندوه زندگی می‌کنم. شاید روزی نیست که به یاد اسماعیل دقایقی نباشم. اكنون هم وقتی دو تن از مجاهدین سابق تيپ بدر در کنار هم می‌نشینند حتماً از شهید دقایقی به نيكي یاد می‌کنند. او را پدر و برادر و فرمانده خود می‌دانند. مانند مادری دلسوز و مهربان می‌دانند. خداوند او را رحمت کند.

رمز موفقیت شهید دقایقی را در تیپ 9 بدر در چه می‌دانید؟

من معتقدم که شهید دقایقی یک شخصیت قوی بود و انتخاب او هم به فرماندهی این تیپ كار حساب شده و دقیق بوده است. همچنین معتقدم که اوضاع صحنه عراق او را تحت تأثیر قرار داد. مظلومیت و جهاد ملت مسلمان عراق نقش بسزائی در تبلور راهکار و مدیریت شهید دقایقی در تیپ 9 بدر داشت. شاید شخصیت شهید دقایقی در مراحل گذشته نمایان نشده بود. ولی با آمدن او به تیپ بدر این شخصیت کاملا تبلور یافت. با همه ویژگی‌هایی که به آن اشاره کردم شجاعت، اعتقاد، اخلاص، اعتماد و ذوب بودن او در شخصیت امام خمینی )ره( از او یک فرمانده به تمام معنی واقعی به وجود آورده بود. بعد از عملیات عاشورای 4 ما را در منطقه هور الهويزه گردهم آورد و به ما گفت که امروز قرار است امام خمینی سخنرانی کنند كه در برنامه اخبار ساعت 14 راديو پخش می‌شود. او افزود که امام در این سخنرانی از مسئولان می‌خواهد که در کار عملیات در جبهه وقفه ای ایجاد نشود. لذا بر ما واجب است كه وظایفمان را ادامه دهیم. شهيد دقايقي سپس از ما نظر خواهی کرد که دیدگاهتان درباره رهنمودهاي امام )ره( چیست؟ برادرانی که در جلسه حضور داشتند همه اعلام آمادگی کردند و شهید دقایقی پس از چند روز نیروهای تیپ را به کردستان انتقال داد تا در داخل خاك عراق به عمليات دست بزنند. از میان مجاهدین عراقی كي یگان رزمي و چريكي به نام «نیروهای امام خمینی » تشکیل داد که این نیروها به داخل عراق نفوذ کرده و به مدت سه ماه در منطقه کردستان مستقر شدند. شهید دقایقی علاوه بر فعالیت نظامی کلاسیک در جبهه‌ها یک نوع کار نهضتی را نیز در داخل خاک عراق آغاز کرده بود. یعنی از نهضت همگانی و فراگیر مردم عراق بر ضد رژیم صدام بحث را شروع کرده بود. مجاهدین را تشویق می‌کرد به امکانات درونی خود تکیه کنند و جمهوری اسلامی ایران هم از آن‌ها پشتیبانی خواهد کرد.

درباره سرنوشت ملت عراق پس از سرنگونی صدام می اندیشید. یعنی با دورنگری درباره سرنوشت مردم عراق پس از صدام بحث می‌کرد. همواره تأکید کرد که مجاهدین عراقی باید در تعیین سرنوشت آینده عراق نقش حياتي داشته باشند.

بعد از گذشت 26 سال از شهادت اسماعیل دقایقی، اکنون درباره او چگونه فکر می‌کنید؟

شهید دقایقی آدم با هوش و عاقل بود. او در عین حالی که عاشق آرمآن‌هاي امام )ره( و انقلاب اسلامي بود، معش وق مجاهدین عراقی هم بود. ما همیشه بر اين عقيده بوديم که آدم خدمتگزاری است و دوست دارد به مبارزات ملت س تمدیده عراق خدمت کند. یعنی بین مجاهدین عراقی و شهید دقایقی یک نوع احساس متقابل وجود داشت. بر این اساس مجاهدین عراقی تحت فرماندهی شهید دقایقی فداکاری وصف ناپذيري به عمل آوردند. آن‌ها خود را در مسلخ عشق قربانی کردند. مجاهدین عراقی تنها در دوران دفاع مقدس حدود یک هزار شهید تقدیم آرمان خود کردند. شهيد دقايقي ما را دوست داشت و ما او را دوست داشتیم. او خود را فدای آرمان مقدس ما کرد و ما نیز خود را فدای او کردیم. این فداکاری متقابل عملا یکی از نشانه‌های صدور انقلاب اسلامی بود. اگر خواسته باشید انقلاب را صادر کنید، بیایید اندیشه امام )ره( را به وسيله راهکار شهید دقایقی و جوانان امثال او صادر کنید.

 

آخرین سخن شما درباره شهید دقایقی چیست؟

با وجودی که شهید دقایقی حدود یک سال و ده ماه میان ما بود و فرماندهی تیپ بدر را به عهده داشت. ولی در این مدت کوتاه توانست تیپ بدر را سازماندهی کند. کار بزرگی را پایه گذاری کرد. مجاهدین عراقی در عملیاتی که به فرماندهی شهید دقایقی شرکت کردند این عملیات را بهترین تجربه در تاریخ جهاد خستگی ناپذیر خود میدانند. شجاعت و بردباری را از او آموختند. در عملیات کربلای 2 حدود 120 مجاهد عراقی به شهادت رسیدند.

این تعداد شهید محافل عراقی مقیم ایران را تکان داد. شهید دقایقی همه عراقی‌ها در شهرهای مختلف ایران را برای شرکت در تشییع پیکرهای پاک این شهیدان بسیج کرد. بعد از شهادت این مجاهدین، میزان داوطلبان عضویت در تیپ 9 بدر به طرز چشمگیری افزایش یافت. او آدم متدین و مخلص و مطیع فرامین امام خمینی )ره( بود.

در صورت امكان چند جمله هم به زبان فارسی درباره شهید دقایقی سخن بگویید….

روزی همراه شهید دقایقی در جمع رزمندگان در هور الهویزه بودم و برای ما چاي آوردند و یکی از جوانان گفت من چای نم یخورم. شهید دقایقی از او پرسید سیگار هم نمیکشید؟ آن جوان گفت خیر سیگار هم نمیکشم. دقایقی از او پرسید: مجرد یا متأهل هستید؟ آن جوان گفت مجرد هستم. شهید دقایقی به او گفت: «شما چه جور رزمنده هستی؟ نه متأهل هستی و نه سیگار میکشی و نه چای می خوری؟ .»

خاطره ديگري كه از شهيد دقايقي دارم اين است كه وقتی که قرار شد دو گردان از تیپ 9 بدر را به داخل خاک عراق اعزام کند، فصل زمستان و برف باران بود. گردان امام موسی کاظم )ع( و گردان شهید بهشتی را در قالب یک گردان ادغام و آن را گردان امام خمینی )ره( نام‌گذاری کرد. نیروهای این گردان نتوانستند به اهدافشان برسند و عقب نشینی کردند. در حین عقب نشینی خسته بودند و لازم بود از ارتفاعات عبور کنند تا وارد خاک ایران شوند. شهید دقایقی كه همراه نيروها حركت م يكرد اسلحه و مهمات افرادي را که خسته شده بودند به دوش گرفت و در پیشاپیش آن‌ها از کوه بالا رفت. این حرکت میزان تواضع او را نشان می دهد.

شهید دقایقی همانگونه که قبلا به آن اشاره کردم از میزان آگاهی بالایی برخوردار بود. از رفتار مجاهدین عراقی به‌شدت مراقبت می‌کرد. می توان گفت که آن‌ها را زیر ذره بین داشت و ذهن و فکر آ نها را از نظر اعتقادی پرورش می داد .با وجودی که یک ش خص نظامی بود اما به تربیت عقیدتی خیلی اهمیت قایل بود.

تبلیغات و اطلاع رسانی را خیلی حایز اهمیت می دانست. همیشه اهل مطالعه بود. همواره اوضاع و احوال عراق و مردم آن كشور را جویا می شد. به جمع آوری اطلاعات نظامی اکتفا نمی کرد. بلکه از عموم اوضاع عراق اطلاعات جمع آوری می‌کرد. با این وصف می توان گفت که یک شخصیت جامع و چند بعدی داشت.

شاهد یاران شماره 87/ خبرنگار: حسن خامه یار

انتهای متن
 



منبع خبر

«رازهای سپاه بدر»|گفتگوی منتشر نشده شاهد یاران با شهید ابو مهدي مهندس بیشتر بخوانید »

الگوی سازماندهی، ظرفیت‌سازی و طراحی افق های راهبردی در جنگ تحمیلی

الگوی سازماندهی، ظرفیت‌سازی و طراحی افق های راهبردی در جنگ تحمیلی


الگوی سازماندهی، ظرفیت‌سازی و طراحی افق های راهبردی در جنگ تحمیلی

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، بیست و هشتم دی 1365 در یکی از روزهای عملیات «کربلای 5» سپاه نور، یکی از پرچمداران پیروزی‌آفرین خود را از دست داد. سردار سرلشکر پاسدار شهید «اسماعیل دقایقی» یکی از چهره های تابناک مدیریت نظامی و راهبردی و عملیاتی دوران دفاع مقدس و فرماندهی سپاه، در چنین روزی به شهادت رسید و نامش در شمار ماندگارترین و اثرگذارترین فرماندهان جنگ، در سازماندهی ساختار رزم و دفاع و در تثبیت و تکامل فرهنگ جهاد و شهادت با سلوک عملی و معنوی خود، جاودانه شد. سرداری که ثمرات و برکات تدبیر و هوشمندی و دید فرانگر او همچنان باقی است.

 

شاگرد نخبه هنرستان ملی نفت

اسماعیل دقایقی درسال ‌۱۳۳۳ هجری شمسی در بهبهان به دنیا آمد. خانواده او با توجه به مشکلاتی که داشتند، مجبور شدند به «آغاجاری» مهاجرت کنند. اسماعیل نیز تمامی ارزش‌های وجودی خود را که از کودکی به آنها پایبند بود از خانواده خود فراگرفت. او که از هوش و ذکاوت سرشاری برخوردار بود، مورد توجه خانواده قرار گرفت و پس از ورود به دبستان و پشت سر گذاشتن این مرحله و اتمام دبیرستان، در سال ‌۱۳۴۹ در کنکور هنرستان شرکت ملی نفت (که تنها شاگردان ممتاز و باهوش و نمونه را می‌پذیرفت) شرکت کرد و پس از قبولی، به ادامه تحصیل در آن هنرستان پرداخت. او یکی از شاگردان نخبه، مستعد و موفق این هنرستان بود و بالاترین نمره‌ها را می‌گرفت.

 

از زندانی شدن و اخراج تا نقش موثر در اعتصاب صنعت نفت

 

 اسماعیل در سال ۱۳۵۳ همراه با «محسن رضایی» که بعدها فرمانده او در سپاه شد، بجرم عضویت در گروه سیاسی و مبارزاتی «منصورون»، دو بار به زندان رژیم پهلوی افتاد و هربار پس از چند ماه که همراه با شکنجه شدید بود، از زندان آزاد شد. پس از آزادی از زندان، از هنرستان هم اخراج شد، اما در همان سال در رشته آبیاری دانشکده کشاورزی «دانشگاه اهواز» قبول شد و پس از دو سال تحصیل در این رشته، دوباره در کنکور شرکت کرد و به دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران که از لحاظ فضای مذهبی، سیاسی و علمی برای او مناسب‌تر از دیگر مراکز علمی و آموزشی بود، وارد شد. در دانشگاه تهران برای مقابله با جریانات التقاطی و غیراسلامی موضع قاطعی داشت و در بحث‌های آنان از مواضع اصلی اسلام دفاع می‌کرد و در جهت ملموس و عینی ساختن حقایق اسلامی برای همگان بسیار تلاش می‌کرد. اسماعیل در سال ۱۳۵۷ ازدواج کرد و با اوج‌گیری نهضت انقلابی ملت به رهبری حضرت امام (ره) فعالیت پیگیر و حضوری همه جانبه در عرصه مبارزات از خود نشان داد و از جمله، در اعتصاب سراسری کارگران شرکت نفت، نقش مؤثر و مهمی داشت.

الگوی سازماندهی، ظرفیت‌سازی و طراحی افق های راهبردی در جنگ تحمیلی

مشارکت در فتح پادگان ها در 22 بهمن 57 و تاسیس «جهاد» و «سپاه پاسداران» در «آغاجری»

 

اسماعیل دقایقی قبل از ۲۲ بهمن به اتفاق یکی از دوستانش طبق برنامه‌ای که داشتند به تهران آمد و با حضور در هسته‌های مقاومت مردمی، در فتح پادگانها نقش مؤثری داشت. پس از آن نیز با تلاش و جدیت تمام، در جلوگیری از غارتگری گروهک‌ها و هدر رفتن سلاح‌ها تلاش کرد. او با آنکه علاقه زیادی به ادامه تحصیل داشت، اما با توجه به ضرورتی که در عرصه انقلاب و دفاع از کشور احساس می‌کرد، دانشگاه و درس و تحصیل را رها کرد و در سال ۱۳۵۸ با یک نسخه از اساسنامه جهاد سازندگی، به «آغاجری» رفت و به اتفاق عده‌ای از دوستانش، جهاد سازندگی را راه‌اندازی کرد.

هنوز چند ماه از فعالیت و تلاش همه جانبه او در این ارگان نگذشته بود که طی حکمی (در اوایل مردادماه ۱۳۵۸) مسئول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه «آغاجری» شد.

یک سال از فرماندهی‌اش در این منطقه می‌گذشت که به دلیل لیاقت و شایستگی و کارآمدی زیاد، برای تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خوزستان به کمک سردار شمخانی و سایرین رفت و با عهده‌دار شدن مسئولیت دفتر هماهنگی استان، شروع به تشکیل و راه‌اندازی سپاه در شهرستان‌های استان کرد. قبل از تجاوز نظامی عراق، زمانی که از درگیری خرمشهر باخبر شد، بسرعت خود را به آنجا رساند و با انتقال سلاح و مهمات به اتفاق شهید «محمد جهان آرا» نقش اساسی در آمادگی رزمی مردم منطقه بعهده گرفت.

 

سنگربان «خوزستان»، مدافع «هویزه»، خورشید «خیبر»

با آغاز جنگ تحمیلی، به عنوان نماینده سپاه در اتاق جنگ «لشکر ۹۲ زرهی اهواز» حضور یافت و در سازماندهی نیروها و تجهیز آنها تلاش گسترده‌ای را آغاز کرد. در جریان محاصره شهر سوسنگرد توسط متجاوزان بعثی، با مشکلات زیادی از محاصره خارج شد. بعدها به همراه شهید «سیدحسین علم‌الهدی» در شکستن محاصره سوسنگرد، دلیرانه جنگید. در عملیات «فتح‌المبین» نیز در قرارگاه لشکر فجر با سردار شهید «مجید بقایی» که در آن زمان، فرماندهی قرارگاه فجر را به‌عهده داشت، همکاری کرد. در زمان اجرای طرح مالک اشتر، عملیات خیبر در منطقه عملیاتی جزایر مجنون انجام شد و شهید دقایقی نیز با حضور در این نبرد فراموش نشدنی، فرماندهی یکی از گردان‌های خط مقدم را به‌عهده داشت.
بعد از عملیات خیبر، به پشت جبهه بازگشت و دوره یاد شده را در تابستان ۱۳۶۳ به پایان رسانید پس از مدتی در لشکر ۱۷ علی‌بن ابیطالب (ع) در کنار شهید دلاور «مهدی زین‌الدین» قرار گرفت و در نظم بخشیدن و سازماندهی لشکر، یار دیرینه خود را یاری و همراهی کرد و با پذیرش مسئولیت طرح و عملیات لشکر، خدمات ارزنده‌ای به جنگ نمود.

 

تاسیس «یگان حفاظت از شخصیت ها»

بعد از عملیات بیت‌المقدس، از آنجا که جنگ، حالت فرسایشی به خود گرفت و تحرک جبهه‌ها کم شد، منافقین و ضدانقلاب در راستای اهداف استکبار جهانی، دست به ترور شخصیت‌ها و افراد مؤثر نظام و حزب‌اللهی‌ها می‌زدند تا نظام را از داخل تضعیف کرده و عقبه جنگ را دچار تزلزل کنند. دقایقی در اول تیرماه 61 به «سپاه منطقه ۱ » مامور شد و مسئولیت مهم یگان حفاظت شخصیت‌ها را در قم و استان مرکزی بر عهده گرفت و با تدبیر و درایت خاص خود به گونه‌ای عمل کرد که در دوران تصدی فرماندهی وی در این مسئولیت، هیچگونه ترور و سوءقصدی از جانب منافقین و ضدانقلاب در حوزه، مسئولیتی او پیش نیامد.

 

بنیانگذار «سپاه بدر»

یکی از بزرگترین و ماندگارترین کارهای سردار شهید دقایقی، بر اساس همان نگاه مدیریتی راهبردی و ظرفیت ساز و فرصت‌آفرین، پایه گذاری «تیپ مستقل بدر» بود که بعدها تبدیل به سپاه بزرگ بدر و از ارکان مهم محور مقاومت منطقه و جهان اسلام در برابر نظام سلطه استکباری و صهیونی شد. در عملیات بدر، این تیپ، منطقه «الترابه» در هور‌الهویزه را آزاد کرد. تیپ بدر در عملیات‌های عاشورا، قدس ۴،  کربلای ۲،  کربلای ۴ و کربلای ۵ نیز نقش تعیین‌کننده و پر‌رنگی داشت. تیپ بدر همچنین در عملیات مرصاد نیز حضوری فعال داشت. دقایقی این تیپ را متشکل از مجاهدان رزمنده عراقی و اسرای آزاد شده داوطلب جنگ با حزب بعث، ساماندهی کرد و این تیپ، توانست با فرماندهی بزرگمردانی چون شهید مجاهد «ابومهدی المهندس» تبدیل به یکی از پشتوانه ها و پشتیبانهای رزمندگان ایرانی در جبهه و بعدها یکی از سنگرهای مقابله با اشغالگری آمریکا و جریانهای سلفی و تکفیری و تروریستی همچون القاعده و داعش در عراق و یکی از کانون‌های جریان ساز مقاومت اسلامی شود.

 

گرد و غبار که خوابید، دیدم «اسماعیل» آرام گرفته است…

اسماعیل دقایقی در تاریخ ۲۸ دی ۱۳۶۵ در زمان انجام عملیات شناسایی پیش از عملیات کربلای ۵، در منطقه شلمچه، توسط هواپیما‌های جنگنده نیروی هوایی عراق مورد اصابت موشک قرار گرفت و در ٣١ سالگی به آرزوی همیشگی‌اش: شهادت در راه خدا نائل گردید. یکی از همراهان او، واقعه را اینچنین شرح می‌دهد:

«پس از این که مأموریت اجرای عملیات کربلای ۵ به فرماندهی لشکر ۹ بدر ابلاغ شد، برادر اسماعیل به پادگان آمد تا گردان‌ها را آماده کند. صبح یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۶۵ به من گفت یک دستگاه موتورسیکلت آماده کنید تا به خط برویم. بلافاصله آماده شدیم و با موتورسیکلت به طرف خط حرکت کردیم، تا او خط را شناسایی کند. در مسیر راه تا خطِ مقدم، متوجه شدیم که هواپیمای دشمن در نزدیکی ما در حال پرواز است. به ناچار موتور را متوقف کرده، پیاده شدیم و به طرف کانالی که در نزدیکی ما بود به راه افتادیم. آقای دقایقی چند قدم جلوتر از من حرکت می‌کرد، که ناگهان بمب‌های خوشه‌ای دشمن به زمین اصابت کرد و ما هر دو زخمی شدیم. اسماعیل از ناحیه پا جراحت برداشت، ولی به هر زحمتی بود وارد کانال شدیم. چند متر جلوتر از کانال، سنگری را مشاهده کردیم و به سمت آن حرکت کردیم که ناگهان صدای سوت راکتی، ما را به خود متوجه کرد و به سرعت به حالتِ خیز درآمدیم. با انفجار راکت، کانال به شدت تکان خورد و هر کدام از ما به سویی پرتاب شدیم، من احساس کردم سقفی بر سر ما فرو ریخت. اسماعیل را صدا کردم، ولی جوابی نشنیدم، گرد و خاک که کمتر شد، دقت کردم، دیدم اسماعیل آرام گرفته است.

     

در راه «حسین(ع)» رفتن، «حسینی» شدن می خواهد!

و فرازهایی از وصیتنامه این شهید:

«ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین

خدایا از تو می‌خواهم در هنگامی که شیطان به سراغم می‌آید، تو او را دور سازی و مرا قوّت و آرامش عطا فرمایی که «لا حول و لا قوة الا باللَّه العلیّ العظیم

پدر و مادر گرامی

 در مقابل شما شرمنده‌ام که توفیق خدمت به شما و اجرای حقوق شما خیلی کم نصیبم گشت. بدانید که «انّا للَّه و انّا الیه راجعون» انشاءاللَّه خداوند به شما صبر عطا فرماید و شما از جمله کسانی باشید که مردم و خصوصاً خانواده شهدا، اسرا و معلولین را دلداری بدهید و من هم دعاگوی شما هستم.

همسر محترمه! در این حدود ۵ سال زندگی از خصوصیات خوب تو بهره بردم و مرا بسیار احترام کردی که لایق آن نبودم. پیوند من و تو با شعار اسلام و ایمان شروع شد و بعد سعی نمودیم هر روزمان با روز دیگر متفاوت باشد و احکام اسلام را پیاده کنیم و خوب می‌دانی که راه من در ادامه این زندگی و سیر به عمل در آوردن عقیده به اسلام بوده است. چطور می‌توانستم در خانه راحت باشم و کاری نکنم، در صورتی که جان و مال امت مسلمان ایران به سوی جبهه سرازیر است. انسان در برخورد با مصائب و مشکلات است که لذّت ایمان و توجّه به خدا را درک می‌کند و اگر رفتن من مصیبتی برائت باشد می‌دانی که «الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انّا للَّه و انا الیه راجعون». انشاءاللَّه اگر بهشت نصیبم شد، یکدیگر را در آنجا ملاقات کنیم. انشاءاللَّه با صبر و استقامت خود که خدا بیشتر به تو دهد، اسوه‌ا‏ی در جامعه خود باشی.

برادران گرامی‌ و خواهران محترمه‌ام

جهانی که امروز پر از فسق و فجور و خیانت ابرقدرتهاست، تلاش و ایثار می‏‌خواهد. در راه سیدالشهداء حسین (ع) رفتن، حسینی شدن می‌خواهد. انشاءاللَّه در پیروی از راه امام امت خمینی کبیر که همان راه خدا و قرآن و اهل بیت (ع) است، موفّق باشید. دیدن برادران رزمنده در خط اول که با آرامش مشغول نماز هستند و با متانت، نیروهای دشمن و تانک‌های او را می‌بینند و با سلاح مختصر با آنان مقابله می‌کنند، از تجلّیّات حسینی شدن این امت است که مرا به وجد آورده است.

از همه شما التماس دعا دارم.

پاسدار اسماعیل دقایقی

سوم جمادی‏الثانی ۱۴۰۴ روز وفات حضرت فاطمه زهرا (س) اولین منادی حق ولایت و وصایت اهل بیت عصمت و طهارت (ع)

 



منبع خبر

الگوی سازماندهی، ظرفیت‌سازی و طراحی افق های راهبردی در جنگ تحمیلی بیشتر بخوانید »

امکانات بیشتر تکلیف را سنگین‌تر می‌کند + صوت منتشر نشده

امکانات بیشتر تکلیف را سنگین‌تر می‌کند + صوت


به گزارش مجاهدت از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، تعهد و توجه بیشتر به وظایف و مسئولیت‌های محول شده از نکاتی که همواره فرماندهان به نیرو‌های خود متذکر می‌شدند بالأخص اینکه با گرفتن درجه و پست جدید این وظایف بر دوش آن افراد سنگینی بیشتری خواهد کرد و لزوم توجه و اجرای آن ضروری است. موضوعی که شهید اسماعیل دقایقی برای نیرو‌های تحت امر خود همواره می‌کرده است.

امکانات بیشتر تکلیف را سنگین‌تر می‌کند + صوت منتشر نشده

مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس برای اولین بار صوتی از شهید «اسماعیل دقایقی» را که در جریان عملیات کربلای ۲ در تاریخ سیزدهم شهریور سال ۱۳۶۵ مصاحبه کرده، منتشر کرده است. در این صوت توجه به برخی از نکات مورد توجه بوده است از جمله: صبر و استقامت، دلجویی از اسیران و اطاعت‌پذیری از مافوق خود. در این صوت می‌شنویم:

«ما پیامی تهیه کردیم و به کلیه گردان‌ها و واحد‌ها فرستادیم و در آن نکاتی را که لازم بود تذکر دادیم که به عربی تنظیم شده بود. نکات مهمی که آن پیام داشت یک مسئله بود. چون من احتمال می‌دادم که دشمن مقاومت کند و فشار بیاورد، روی مسئله صبر و مقاومت خیلی تأکید کرده بودم و اینکه باید منتظر به‌ تمام‌ معنا باشند. ممکن است چندین روز در خط بمانند، ممکن است مسئولینشان و فرماندهانشان شهید بشوند و هیچ کدام اینها نباید روی آنها تأثر بگذارد و آنها باید به کارشان ادامه بدهند.

مسئله دیگر راجع به اسرا بود که تا زمانی که غلبه با ما نیست، اسیر نگیرند و بعد که غلبه با ما شد نگرفتن اسیر یا کشتن اسیر حرام است و شرعاً جایز نیست. از آنجا که به برادر‌های دسته‌های خط‌ شکن کفش مخصوص و آموزش مخصوص دادیم، خیال نکنند از بقیه بهترند بلکه این تکلیفشان را سنگین‌تر از بقیه کرده است.

به‌ هرحال هرکسی چه یک نیروی عادی یا یک نیروی خط‌شکن، اگر وظیفه خود را خوب انجام داد، پیش خدا محبوب و مأجور است و اینکه مواظب خودشان باشند. مسئله اطاعت‌پذیری و مسئله اینکه گلوله‌ها و مهماتتان را به هدر ندهید، در صورتی تیر بزنید که مطمئن هستید به دشمنتان اصابت می‌کند. حفظ اسلحه‌ها و به‌ کارگیری خوب وسایل نکات این پیام بود.»

در مورد شهید

شهید «اسماعیل دقایقی» سال ۱۳۳۳ در استان خوزستان و در شهر بهبهان به دنیا آمد و پس از دبیرستان پا در عرصه مبارزات سیاسی علیه رژیم شاهنشاهی نهاد و بار‌ها زندانی و شکنجه شد.

سال ۱۳۵۸ به «آغاجری» رفت و همراه با عده‌ای از دوستان خود جهاد سازندگی را راه‌اندازی کرد. هنوز چند ماه از فعالیت و تلاش همه‌ جانبه او در این ارگان نگذشته بود که طی حکمی مسئول تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در منطقه آغاجری شد.

شهید دقایقی قبل از تجاوز نظامی عراق زمانی که از درگیری خرمشهر باخبر شد خود را به سرعت به آنجا رساند و با انتقال سلاح و مهمات به‌ همراه شهید «جهان‌آرا» نقش اساسی در آمادگی رزمی مردم منطقه ایفا کرد. وی در جریان محاصره شهر سوسنگرد به همراه شهید علم‌الهدی در شکستن محاصره سوسنگرد دلیرانه جنگید.

شهید دقایقی سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر در منطقه عملیاتی جزایر مجنون با حضور در این نبرد فراموش‌نشدنی، فرماندهی یکی از گردان‌های خط مقدم را به عهده داشت. پس از مدتی در لشکر ۱۷ علی‌ بن ابیطالب (ع) در کنار شهید مهدی زین‌الدین قرار گرفت و با پذیرش مسئولیت طرح و عملیات لشکر، خدمات ارزنده‌ای را به جبهه و جنگ ارائه کرد.

هنگامی‌که فرماندهی تیپ ۹ بدر را پذیرفت، با تلاشی شبانه‌روزی و با توکل به خدا و پشتکار و جدیت در مدت کوتاهی موفق شد یگان رزم منسجم و قدرتمندی را پایه‌گذاری کند. تیپی که خیلی از فرماندهان حشدالشعبی از جمله شهید بزرگوار ابومهدی مهندس از نیرو‌های آن بودند.

شهید اسماعیل دقایقی گردان احرار را از میان اسیران عراقی تشکیل داد. آن‌ها به‌رغم آنکه اسیر بودند، با علاقه و اشتیاق در این گردان با ارتشی که خودشان سال‌ها در آن ارتش بودند، می‌جنگیدند و بسیاری از آن‌ها هم به شهادت رسیدند.

سیرانجام شهید اسماعیل دقایقی سرانجام روز ۲۸ دی‌ ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.

کد ویدیو

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امکانات بیشتر تکلیف را سنگین‌تر می‌کند + صوت بیشتر بخوانید »