شهید دوران

خلبانان شهید؛ تداوم دهندگان عزت ملی در صحنه‌های تاریخی کشورند

خلبانان شهید؛ تداوم‌دهندگان عزت ملی در صحنه‌های تاریخی کشور


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس- سرهنگ خلبان «بهمن ایمانی» استاد خلبان ارتش و رئیس گروه معارف جنگ پایگاه چهارم هوانیروز ارتش به‌مناسبت سالگرد شهادت خلبانان شهید امدادرسانی این پایگاه در ارتفاعات شهرکرد یادداشتی را در اختیار خبرگزاری دفاع مقدس قرار داد که به شرح زیر است:

سیزدهم اسفند‌ماه، سالروز پرواز ابدی و شهادت سه قهرمان هوانیروز ارتش در کوه‌های چهارمحال و بختیاری است.

خلبان شهید مسعود خاجوی، خلبان شهیدعلی‌ ودعی و مهندس فنی بالگرد شهید علی‌اشرفی، سه جوانمردی بودند که در کوه‌های صعب‌العبور بختیاری و در مسیر کمک به هموطنان پر به آسمان گشودند و به شرف شهادت نائل شدند.

آسمان میزبان روح این شهیدان شد. این قهرمانان، جان شیرین خویش را در راه جان بخشیدن به هموطنان هدیه کردند تا چشمان منتظر همسر و فرزندانشان، برای یک عمر، به آسمانی باشد به وسعت ایران اسلامی که بارها شاهد شعار (ارتش فدای ملت) بوده است.

چند روز پیش، دو خلبان قهرمان و شریف هواپیمای اف ۵ نیروی هوایی ارتش، سرهنگ خلبان شهید صادق فلاحی و سرگرد خلبان شهید علیرضا حنیفه‌زاد در حالی که برای حفظ توانمندی دفاعی کشورمان، بر فراز آسمان تبریز در حال پرواز بودند، هواپیمایشان دچار نقص فنی شد و در حالی که فقط چند ثانیه فرصت تصمیم‌گیری برای خروج از این پرنده آهنین و نجات خودشان داشتند، اما جلوگیری از آسیب رسیدن به مردم را انتخاب کرده، قاطعانه، هوشمندانه و فداکارانه جان‌ دادند و شهید شدند و همراه پرنده‌شان به زمین خوردند تا نام ارتش و شعار «ارتش فدای ملت»، در اوج بماند. اینگونه ایثارگری‌ها و جانفشانی‌ها همواره در ارتش فداکار و سایر نیروهای مسلح جاری و ساری بوده است.

تاریخ را در ذهنم ورق زدم، به یاد خلبان شهید شیرودی و حماسه غیرت و شهادتش در بازی‌دراز افتادم. به یاد شهید عباس دوران و حماسه‌‌ پرواز و شهادتش در دفاع از حیثیت و قدرت ایران اسلامی افتادم. به یاد خلبان شهید عباس بابایی و شهادت عاشقانه‌اش افتادم و شرف و شکوه پروازهای خلبان شهید احمد کشوری در ایلام را به یاد آوردم.

خلبان شهید منصور وطن‌پور و فرماندهی بی‌نظیرش در دفاع از جنوب خوزستان و شرف خلبان شهید حاج احمد نجاریان در غرب دزفول در ذهنم مجسم شدند.

خلبان تازه‌داماد، شهید عباسعلی جاهدی‌زاده که در مهرماه سال ۱۳۵۹، در دفاع از خوزستان شهید شد تا عشق و ایثار و شرف را معنی ببخشد را به یاد آوردم.

به این فکر می‌کنم که هرگاه برای تداوم عزت و رفاه ملت و آزادی و استقلال میهن عزیزمان صحنه حساسی پیش آمده است، انسان‌هایی از جنس ایمان و اخلاص و شرف و غیرت وجود داشته‌اند و با ایفای نقش مؤثر و اهدای جان، تداوم غرور و افتخار ملی را رقم زده‌اند.

اشک عشق و افتخار در چشمانم حلقه می‌زند. در دلم با این قهرمانان هم‌کلام می‌شوم و ارزویم این است که احساس این قهرمانان را در لحظات منجر به شهادت بدانم.

یکی از هم‌پروازانم، فایل صوتی اخرین مصاحبه خلبان شهید فلاحی را برایم ارسال می‌کند، با دقت به آن گوش می‌دهم، خلبان شهید فلاحی چند روز قبل از شهادت، در آخرین جمله‌اش می‌گوید: «تصمیم‌گیری در لحظه و به‌موقع خیلی مهم است» و بدین‌سان، راز تصمیم شهید در آماده شدن برای تصمیم‌گیری در لحظه‌‌‌ی حساس و سرنوشت‌ساز برایم آشکار می‌شود. او مصمم است که در لحظه نیاز، فدای ملتش شود.

و من در دلم، به او و همه خلبانان شهید ایران اسلامی درود می‌فرستم که در لحظه و به‌موقع، تصمیم شرافتمندانه‌شان، بر جان دادن و شهید شدن برای تداوم عزت دین و میهنشان بوده است.

عشق و امید در دلم می‌جوشد‌. ایران اسلامی میهن ماست و امانت ماندگار شهدایمان است. یاد شهدایمان را گرامی خواهیم داشت و در نگهبانی از امانت شهدا، لحظه‌‌ای را از دست نخواهیم داد. بار دیگر جمله زیبای «ارتش فدای ملت» را زیر لب زمزمه می‌کنم تا فراموش نکنم که شهدایمان چرا رفتند.

انتهای پیام/ 221

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خلبانان شهید؛ تداوم‌دهندگان عزت ملی در صحنه‌های تاریخی کشور بیشتر بخوانید »

پاسخ کوبنده شهید دوران به تحقیر خلبانان ایرانی

به گزارش مشرق، یک کاربر توییتر نوشت: صدام برای تحقیر خلبانان ارتش تو تلوزیون عراق گفت به هر جوجه کلاغ ایرانی که بتونه به ۵۰ مایلی نیروگاه بصره نزدیک شه حقوق ۱ سال نیروی هوایی عراق را جایزه میدم. ۱۵۰ دقیقه پس از مصاحبه صدام شهیدان عباس دوران، علیرضا یاسینی نیروگاه رو بمباران کردند. ۳۰ تیر سالروز شهادت خلبان عباس دوران گرامی باد!

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

منبع خبر

پاسخ کوبنده شهید دوران به تحقیر خلبانان ایرانی بیشتر بخوانید »

شیرمردی که در قلب بغداد حماسه آفرید

به گزارش مشرق، دلاورمردان و تیزپروازان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران هشت سال دفاع مقدس در کنار سایر نیروهای مسلح، مردانه جنگیدند و توانستند با خلق حماسه‌های متعدد، پیروزی‌های گسترده‌ و غرورآفرین را برای کشورمان رقم بزند و عامل شگفتی و تاریخ سازی در منطقه و جهان شوند.

پرواز جنگنده های نظامی

در میان عملیات‌های متعدد دلاورمردان ارتش، می‌توان به چند عملیات شاخص اشاره کرد که توسط خلبانان شجاع کشورمان به نحو احسن به اجرا درآمد و فداکاری و شجاعت کارکنان نهاجا را به نمایش گذاشت. عملیات «بغداد» یک نمونه از عملیات‌های شاخص نیروی هوایی است که به لحاظ نحوه اجرا و از جان‌گذشتگی خلبانان دلیر کشورمان، نمادی از دلاورمردی شهدای این نیرو به شمار می‌آید.

نیروی هوایی ارتش در طول دوران دفاع مقدس تعداد ۲۱۰ خلبان شهید، ۸۹ خلبان جانباز و ۵۲ خلبان آزاده تقدیم انقلاب اسلامی کرده است که همگی از افسران ارشد و فرماندهان این یگان بودند. از جمله شهدای خلبان می‌توان به شهیدان سرلشکر عباس بابایی، سرلشکر حسین لشکری، سرلشکر عباس دوران، سرلشکر سید علیرضا یاسینی، سرلشکر مصطفی اردستانی، سرلشکر حسین خلعتبری و سرتیپ جواد فکوری اشاره کرد.

خلبان جنگنده های نطامی

عباس دوران در سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز چشم به جهان گشود. او پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شد و پس از طی دوره مقدماتی در ایران برای ادامه تحصیل و طی دوره تکمیلی به آمریکا اعزام شد و پس از اخذ نشان و گواهینامه خلبانی به ایران بازگشت. وقتی جنگ تحمیلی در روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ آغاز شد در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیاتی فرماندهی پایگاه سوم شکاری (شهید نوژه) انجام وظیفه می‌کرد.

سرلشکر خلبان شهید عباس دوران، خلبان پرآوازه همه دوران، که عملیات های هوایی او به کابوس شبانه برای رژیم بعث عراق تبدیل شده بود، در عملیات «بغداد» توانست با بهره‌گیری از توان بالای پروازی‌اش، به قلب بغداد نفوذ کند و در یک عملیات متحورانه، نقشه‌ها و آرزوهای صدام برای برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها را خنثی و نقش برآب کند.

صدام که تبلیغات بسیار وسیعی برای برگزاری این اجلاس کرده بود، گفته بود: «هیچ خلبان ایرانی جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن این اجلاس را ندارد.»، اما قهرمان نام آور کشورمان در ۳۰ تیرسال ۱۳۶۱ در یک عملیات استشهادی پس از بمب باران پالایشگاه الدوره، نیروگاه اتمی بغداد هواپیمای خود را به محل برگزاری این اجلاس «پایگاه الرشید» کوبید و مانع برگزاری اجلاس سران عدم تعهد و اهداف صدام شد.

اجلاس  کنفرانس سران غیرمتعهدها 

عباس دوران هفتم آذرماه سال ۱۳۵۹ در یک عملیات متحورانه دو ناوچه نیروی دریایی عراق را در حوالی اسکله «الامیه» و «البکر» غرق کرد، چنانکه می‌گفتند و به اثبات هم رسید، نیروی دریایی عراق را سرهنگ خلبان عباس دوران و سرهنگ خلبان خلعتبری به نابودی کشاندند. زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد او اولین خلبانی بود که آمادگی خود را جهت نبرد با صهیونیست‏ها اعلام کرد.

این خلبان شجاع و با شهامت، بارها می‌گفت اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می‌آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.

خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان به بهانه فرا رسیدن شهادت این دلاورمرد به سراغ همرزمان و فرزند آن شهید رفت و با آنها به گفت‌وگو پرداخت. امیرسرتیپ خلبان بازنشسته صمد ابراهیمی، امیر سرتیپ خلبان بازنشسته منصور کاظمیان به تشریح عملیات بغداد و اهمیت پیروزی ایران در آن پرداختند.

عباس دوران چگونه عباس، دوران شد؟

منصور کاظمیان همرزم عباس دوران در گفت‌وگو با خبرنگار ما، درخصوص عملیات‏‌های مهمی که با عباس دوران داشت، گفت: من از سال ۱۳۶۰ که عباس دوران به همدان منتقل شده بود با او آشنا شدم و در عملیات‏ های زیادی با او بودم که مهم‏ترین آنها عملیات فتح‏‌المبین، عملیات بوشهر برای بمب‏‌باران اسکله‏‌های «البکر و الامیه» و آخرین عملیات «بغداد» بود.

گفت: عباس دوران تنها به خاطر ماموریت آخر نبود که عباس دوران شد او در ۳ ماهه نخست جنگ ۶۰ ماموریت جنگی و بیش از هزار ساعت پرواز داشت و در آن زمان، رکورد دار نیروی هوایی بود.

او افزود: قبل از اینکه انجام این عملیات را به ما اعلام کنند عباس دوران به «امیدیه» رفته بود و قرار بود در صورتی که در «عملیات رمضان» نیاز شد، پرواز کند.

کاظمیان ادامه داد: دو روز قبل از شروع عملیات عباس دوران به ما ملحق شد و به ما اعلام کردند که این عملیات به دلیل اهمیت بالا با سه هواپیما انجام خواهد شد. «هواپیمای شماره ۱» من بودم و عباس دوران. «هواپیمای شماره ۲ » محمود اسکندری بود و ناصر باقری و «هواپیمای شماره ۳»، توانگریان و خسروشاهی.

این خلبان پیشکسوت اظهار کرد: قرار بود هواپیماهای شماره ۱ و ۲ به عمق خاک عراق و شهر بغداد نفوذ کند و علاوه بر بمباران پالایشگاه «الدوره» دیوار صوتی این شهر را نیز بشکنند و هواپیمای شماره ۳ نزدیک مرز به عنوان پشتیبان و نیروی جایگزین مستقر شود تا در صورت بروز هرگونه مشکلی برای این دو هواپیما، عملیات را ادامه دهد.

غکسی از شهید عباس دوران به همراه فرزندش

کاظمیان ادامه داد: به سمت بغداد پرواز کردیم که با دیوار آتش و پدافند دشمن روبه‏‌رو شدیم و در همین فاصله چند گلوله به هواپیمای ما اصابت کرد. وقتی گلوله‏‌ها به هواپیمای ما اصابت کرد عباس به من گفت که چراغ موتور سمت راست روشن شده و ظاهرا موتور از کار افتاده است. به عباس گفتم چاره‏‌ای نیست و باید به عملیات ادامه دهیم. و در ادامه به سمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آنجا بود ادامه مسیر دادیم و با این که پدافند دشمن بسیار قوی بود تمام بمب‏ها را روی این پالایشگاه تخلیه کردیم.

او بیان کرد: زمانی که ما بمب‏‌ها را روی پالایشگاه الدوره می‌ریختیم هواپیما مورد اصابت چند گلوله دیگر قرار گرفت و قسمت عقب آن به طور کلی از بین رفت.

کاظمیان اظهار داشت: وقتی به پشت سرم نگاه کردم پالایشگاه را دیدم که در آتش می‌سوزد. در آن لحظه بود که دیدم قسمت دم هواپیما تا وسط کابین از بین رفته و در آتش می‌سوزد. دیگر حتی فرصت نشد که به عباس این قضیه را بگویم و نمی‌دانم چطور شد که صندلی من به بیرون پرت شد.

او گفت: درست نمی‌دانم اما قبل از اینکه بخواهم به عباس بگویم که قسمت عقب هواپیما از بین رفته صندلی به بیرون پرت شده بود. نمی‌دانم آیا عباس این کار را کرد (چون چند لحظه قبل از آن به شدت اصرار داشت که من هواپیما را ترک کنم). یا آتشی که در قسمت وسط کابین بود باعث این قضیه شده بود.

کاظمیان گفت: وقتی به هوش آمدم به عنوان اسیر در وزارت دفاع عراق بودم. بعد از دو ماه یک سرباز عراقی که نگهبان وزارت دفاع عراق بود به من گفت که هواپیمای شما را دیدم که آتش گرفته بود، یک چتر باز شد و بعد از چند ثانیه هواپیما به هتل محل برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها برخورد کرد. تازه فهمیدم عباس صندلی خودش را به بیرون پرت نکرده و پس از برخورد هواپیما با ساختمان هتل به شهادت رسیده است.

همرزم عباس دوران تصریح کرد: وقتی خبر شهادت عباس دوران را شنیدم به یاد صحبت‏های شب قبل از عملیات افتادم که به من گفت منصور جان اگر یک وقت هواپیما دچار مشکلی شد تو خودت را به بیرون پرت کن و منتظر من نمان، چون من باید در هواپیما بمانم و مأموریتم را به اتمام برسانم.

همرزم عباس دوران

منصور کاظمیان همزمان با شهادت عباس دوران به اسارت درآمد و پس از هشت سال و دو ماه اسارت، بیست و چهارم شهریور ۱۳۶۹ آزاد شد و به میهن اسلامی بازگشت.

شهید دوران، موتور نیروی محرکه نیروی هوایی ارتش

امیر سرتیپ دوم خلبان صمد ابراهیمی بازنشسته نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، دیگر پیشکسوت و همرزم این شهید در گفت‌وگو با خبرنگار ما، گفت: افتخار داشتم هشت سال دفاع مقدس در خدمت میهن خود باشم و وظایفی را که محول شده بود، انجام دهم. هشت سال دفاع مقدس باعث شد که با بزرگ مردانی همچون شهید دوران، بزرگ مرد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران آشنا شوم.

او با بیان اینکه این بزرگ مرد افتخاری برای کشور ایران است که حتی خارج از مرزها نیز همه او را دوست دارند، افزود: او از لحاظ شخصیتی عاشق خدا بود و آنقدر پاک و ساده بود که همه او را دوست داشتند.

شیرمردی که در قلب بغداد حماسه آفرید / شهید عباس دوران، کابوس رژیم بعث عراق

امیر ابراهیمی با اشاره به اینکه شهید دوران با انجام ماموریت های ویژه خود توانست نیروی هوایی عراق را فلج کند، تصریح کرد: او همیشه آماده جنگ و داوطلب ماموریت‌های خطرناک و غیرممکن بود و از طرفی الگویی شده بود تا دیگران را نیز به حرکت در بیاورد.

همرزم این شهید والامقام با بیان اینکه شهید دوران در طول جنگ با بیش از ۱۲۰ پرواز جنگی، نمونه بسیجی و اسطوره ای برای ایران و ایرانیان است، گفت: شهید دوران اهل حرف نبود و مرد عمل بود. او جلودار و موتور نیروی محرکه نیروی هوایی ارتش بود.

سرلشکر خلبان شهید عباس دوران، که آرام و قرار برای دفاع از خاک وطن نداشت از همه چیز خود حتی کودک هشت ماهه اش گذشت، تا نامی ماندگار از خود در آسمان ایران برجای بگذارد.

فرزند شهید عباس دوران: پدرم عشق به میهن داشت

امیررضا دوران، تنها فرزند شهید عباس دوران در گفت‌وگو با خبرنگار ما، اظهار داشت: از مطالب و مواردی که من از پدر در ذهن دارم، بیشتر شامل شنیده‌هایی است که مادرم و همرزمانش برایم گفته‌اند، همان شجاعت او و اینکه به میهن و کشورشان عشق داشتند و من هم سعی کردم این الگو را سرلوحه کار خود قرار دهم.

شیرمردی که در قلب بغداد حماسه آفرید / شهید عباس دوران، کابوس رژیم بعث عراق

حضور موثر شهید دوران و رشادت‌های بیادماندنی او در عملیات‌های فتح المبین و مروارید در جنگ تحمیلی به همراه ۱۲۰ پرواز زمینه پیروزی‌های دیگر توسط رزمندگان اسلام مهیا کرد و نتایج شیرینی برای آنان به ارمغان آورد.

پیکر شهید در تیرماه ۱۳۸۱ توسط کمیته جستجوی مفقودین به وطن بازگشت و در پنجم مرداد همین سال در مراسمی رسمی در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی، بر دوش همرزمان خلبانش تشییع شد.

تشییع عباس دوران

پیکر مطهر آن شهید تیز پرواز با یک فروند هواپیمای سی ۱۳۰ به زادگاهش شیراز منتقل و با شکوه فراوان به خاک سپرده شد.

آری شهادت هنر مردان خداست، آنان که همچون دوران‌ها و حاج قاسم‌ها با شهادت‌شان دلها را فتح کردند.

۳۰ تیرماه سال ۹۸ مراسم بزرگداشت سی و هفتمین سالگرد شهید خلبان عباس دوران با حضور مسئولان کشوری و استانی در تالار حافظ شیراز برگزار شد و در این همایش از خانواده‌های شهیدان خلبان، عباس دوران، فکوری، روزیطلب، روستا، بازرگان، اسدزاده و کرمی تجلیل و همچنین از کتاب نمایشنامه مهنا نوشته بهرام میرزایی رونمایی شد.

شیرمردی که در قلب بغداد حماسه آفرید / شهید عباس دوران، کابوس رژیم بعث عراق

اگرچه حضور سرنوشت‌ساز عقابان تیز پرواز آسمان ایران در دوران جنگ تحمیلی از هر دوره دیگری در تاریخ معاصر کشورمان سرخ‌تر است اما فعالیت‌های این مرد آسمانی تنها در آن تاریخ خلاصه نشد بلکه خون غیرت و ایثار از نسلی به نسل دیگر تزریق شد و نبض عزت پر قدرت‌تر از قبل در همه عرصه‌های رزمی و پشتیبانی در رگ‌های خلبانان تپش یافت.

امروز در این برهه حساس (شیوع کرونا) نیز نباید فراموش کنیم که در کنار نیروهای اورژانس، هلال احمر و کادر درمان، همانند ایثارگری ها و جانفشانی های هشت سال دفاع مقدس، هزاران نفر از نیروهای مسلح و کادر درمانی در جبهه مقابله با کرونا از جان مایه می‌گذارند که علاوه بر دوری از خانه و خانواده، جان خود را به خطر انداخته‌اند که این رشادت‌ها قطعا فراموش نشدنی ست.

در گذشته و در دوران هشت سال دفاع مقدس، به دلیل در اختیار نداشتن امکانات و ابزار اطلاع رسانی، بسیاری از خدمات و زحمات نیروهای ارتش ثبت و ضبط نشد، از این رو باشگاه خبرنگاران جوان این توان را دارد که خدمات ارتش برای نسل‌های آینده کشور را ثبت و اطلاع رسانی کند.

منبع: باشگاه خبرنگاران منبع خبر

شیرمردی که در قلب بغداد حماسه آفرید بیشتر بخوانید »

آتش «عباس دوران» در دژ نفوذناپذیر «صدام»

به گزارش مشرق، قبل از آزادسازی خرمشهر، عراق در چنین جایگاهی قرار داشت و یک سر و گردن از ما بالاتر بود و می‌توانست با فشارهای سیاسی، خود را به ما تحمیل کند ولی با آزادسازی خرمشهر قضیه برعکس شد و نظام بین‏‌الملل شاهد شکست نظامی – سیاسی عراق در این منطقه استراتژیک شد و این در حالی بود که عراق برگ برنده خود را برای اعمال نظرات نامشروع در منطقه از دست داد.

در شرایطی که خرمشهر آزاد شده بود کشورهای عرب منطقه که روی صدام و ارتش آن تکیه داشتند دچار وحشت شدند. آمریکا و برخی کشورهای عرب توصیه کردند که در این فضا و شرایط حاکم، هرچه سریع‏تر باید آتش‏‌بس برقرار شود.

در تشریح علل تصمیم برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها در بغداد می‌توان گفت که رژیم صدام که در آن شرایط از لحاظ سیاسی بسیار ضعیف شده بود، بهترین راه خروج از این بحران را برگزاری اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد دانست زیرا از این طریق موفق می‌شد با صدور بیانیه و حربه‏‌های دیگر همه چیز را به نفع خود و به ضرر نظام جمهوری اسلامی ایران به پایان برساند.

از سوی دیگر، عراق بارها اعلام کرده بود که بغداد کاملاً امن است و حتی پرنده‌ای جرأت ندارد در آسمان بغداد پرواز کند. در این زمان بود که ایجاد ناامنی در استان بغداد در دستور کار نظامی – سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهی «الدوره» در جنوب شرقی شهر بغداد از برگزاری نشست سران غیرمتعهدها جلوگیری شود.

خلبان عباس دوران که بود؟

عباس دوران در سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز دیده متولد شد. وی پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۱ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش شد و پس از طی دوره مقدماتی در ایران برای ادامه تحصیل و طی دوره تکمیلی به آمریکا اعزام شد و پس از اخذ نشان و گواهینامه خلبانی به ایران بازگشت.

وقتی جنگ تحمیلی در روز ۳۱ شهریورماه ۱۳۵۹ آغاز شد در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیاتی فرماندهی پایگاه سوم شکاری (شهید نوژه) انجام وظیفه می‌کرد. او در طول جنگ بیش از ۱۲۰ پرواز جنگی داشت.

بارها می‌گفت اگر هواپیما بال نداشته باشد خودم بال درآورده و بر سر دشمن فرود می‌آیم و هرگز تن به اسارت نخواهم داد.

عباس دوران هفتم آذرماه سال ۱۳۵۹ در یک عملیات متحورانه دو ناوچه نیروی دریایی عراق را در حوالی اسکله «الامیه» و «البکر» غرق کرد، چنانچه می‌گفتند و به اثبات هم رسید نیروی دریایی عراق را سرهنگ خلبان عباس دوران و سرهنگ خلبان خلعتبری به نابودی کشاندند. زمانی که اسرائیل به لبنان حمله کرد وی اولین خلبانی بود که آمادگی خود را جهت نبرد با صهیونیست‏ها اعلام کرد.

در سال ۱۳۶۱ جنگ تحمیلی هر روز شعله‏‌ورتر می‌شد و صدام رئیس دولت بعث عراق برای مانور سیاسی از برپایی کنفرانس غیرمتعهدها سخن می‌گفت و از مدت‏ها قبل به کمک آمریکا بغداد را به زعم خود به دژ نفوذناپذیری تبدیل کرده و تبلیغات بسیار وسیعی به راه انداخته بود تا حدی که برای سران غیرمتعهد بنزهای سفارشی‏‌اش را بر روی اتوبان‏‌های نوساز بغداد راه انداخت، خیلی خرج کرده بود. از یک طرف هم مدام، تبلیغ می‌کردند که ایران نمی‌تواند بغداد را ناامن کند. در این شرایط بود که سرهنگ خلبان عباس دوران برای جلوگیری از برگزاری کنفرانس سران غیرمتعهدها، بیستم تیرماه ۱۳۶۱ مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند.

روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ سه هواپیما که هر کدام دو سرنشین داشتند مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آن‏ها بمباران پالایشگاه بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و «پایگاه الرشید» یا ساختمان اجلاس در بغداد بود.

هواپیمای شماره یک: عباس دوران – منصور کاظمیان هواپیمای شماره دو: اسکندری – باقری هواپیمای شماره سه: توانگریان – خسروشاهی

ماجرای این مأموریت که خلبان عباس دوران در آن به شهادت رسید از زبان همکار و همراهش منصور کاظمیان خواندنی است:

وی می‌گوید: قبل از اینکه انجام این عملیات را به ما اعلام کنند عباس دوران به «امیدیه» رفته بود و قرار بود در صورتی که در «عملیات رمضان» نیاز شد، پرواز کند زیرا نیروی زمینی ارتش در این عملیات نیاز به حمایت‏‌های هوانیروز داشت. در نتیجه دو روز قبل از شروع عملیات عباس دوران به ما ملحق شد و به ما توضیح دادند که به علت حساسیت ویژه، این عملیات با سه هواپیما انجام خواهد شد. «هواپیمای شماره ۱ » من بودم و عباس دوران. «هواپیمای شماره ۲ » محمود اسکندری بود و ناصر باقری و «هواپیمای شماره ۳ »، توانگریان و خسروشاهی که البته قرار شده بود هواپیماهای شماره ۱ و ۲ به عمق خاک عراق و شهر بغداد بروند و علاوه بر بمباران پالایشگاه «الدوره» دیوار صوتی این شهر را نیز بشکنند و هواپیمای شماره ۳ نزدیک مرز به عنوان پشتیبان و نیروی جایگزین مستقر شود تا در صورت بروز هرگونه مشکلی برای این دو هواپیما، عملیات را ادامه دهد.

ما به سمت بغداد پرواز کردیم. تقریباً ۱۵ کیلومتری بغداد بودیم که با دیوار آتش و پدافند دشمن روبه‏‌رو شدیم و در همین فاصله چند گلوله به هواپیمای ما اصابت کرد. وقتی این گلوله‏‌ها به هواپیمای ما اصابت کرد عباس به من گفت که چراغ موتور سمت راست روشن شده و ظاهراً موتور از کار افتاده است. به عباس گفتم چاره‏‌ای نیست و باید به عملیات ادامه دهیم. زیرا در آن شرایط اگر باز می‌گشتیم دوباره در دیوار آتش دشمن قرار می‌گرفتیم بنابراین به سمت جنوب شرقی شهر بغداد که پالایشگاه «الدوره» در آنجا بود ادامه مسیر دادیم و با این که پدافند دشمن بسیار قوی بود تمام بمب‏ها را روی این پالایشگاه تخلیه کردیم.

بعد از تخلیه بمب‏‌ها مسیری را ادامه دادیم که دقیقاً به سمت همان هتلی ختم می‌شد که قرار بود کنفرانس غیرمتعهدها در آن برگزار شود.

زمانی که ما بمب‏‌ها را روی پالایشگاه الدوره می‌ریختیم آتش بی‌امان و شدید دشمن قطع نمی‌شد. در همان موقع بود که هواپیما مورد اصابت چند گلوله دیگر قرار گرفت و قسمت عقب آن به طور کلی از بین رفت.

وقتی به پشت سرم نگاه کردم پالایشگاه را دیدم که در آتش می‌سوزد. در آن لحظه بود که دیدم قسمت دم هواپیما تا وسط کابین از بین رفته و در آتش می‌سوزد. دیگر حتی فرصت نشد که به عباس این قضیه را بگویم و نمی‌دانم چطور شد که صندلی من به بیرون پرت شد.

درست نمی‌دانم اما قبل از اینکه بخواهم به عباس بگویم که قسمت عقب هواپیما از بین رفته صندلی به بیرون پرت شده بود. نمی‌دانم آیا عباس بود که این کار را کرد (چون چند لحظه قبل از آن به شدت اصرار داشت که من هواپیما را ترک کنم). یا آتشی که در قسمت وسط کابین بود باعث این قضیه شده بود. در هر صورت چشمانم سیاهی رفت و دیگر هیچ چیز ندیدم. وقتی به هوش آمدم به عنوان اسیر در وزارت دفاع عراق بودم. بعد از دو ماه یک سرباز عراقی که نگهبان وزارت دفاع عراق بود به من گفت که هواپیمای شما را دیدم که آتش گرفته بود، یک چتر باز شد و بعد از چند ثانیه هواپیما به هتل محل برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها برخورد کرد. تازه فهمیدم عباس صندلی خودش را به بیرون پرت نکرده و پس از برخورد هواپیما با ساختمان هتل به شهادت رسیده است.

کاظمیان درباره عملیات‏‌های مهمی که با عباس دوران انجام داده است، می‌گوید: من از سال ۱۳۶۰ که عباس دوران به همدان منتقل شده بود با او آشنا شدم و در عملیات‏های زیادی با او شرکت کردم که مهم‏ترین آنها عملیات فتح‏‌المبین، عملیات بوشهر برای بمب‏‌باران اسکله‏‌های «البکر و الامیه» نزدیک بندر بصره و همچنین آخرین عملیات با هدف ناامن کردن شهر بغداد و به هم زدن کنفرانس غیرمتعهدها بود.

عباس دوران بین همه معروف بود. ترس را هیچ‏گاه در وجود او ندیدم. سخت‏‌ترین مأموریت‏‌ها را قبول می‌کرد و به تنها چیزی که فکر می‏‌کرد هدف بود. حتی یادم هست در عملیات بمب‏‌باران اسکله‌های «البکر» و «الامیه» در نزدیکی بندر بصره، بنا به دلایلی قرار شد که عملیات به صورت نیمه کاره متوقف شود ولی عباس دوران قبول نکرد و عملیات را به آخر رساند. او هیچ‏گاه در کابین صحبت نمی‌کرد و همیشه می‌گفت اگر از مسیر منحرف شدم و یا حالت نامتعادلی را مشاهده کردید آن وقت علاوه بر اینکه به من اعلام می‌کنید مواظب اطراف باشید.

منصور کاظمیان همزمان با شهادت عباس دوران به اسارت درآمد و پس از هشت سال و دو ماه اسارت، بیست و چهارم شهریور ۱۳۶۹ آزاد شد و به میهن اسلامی بازگشت.

ناامن نشان دادن بغداد تنها راه جلوگیری از برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها

سرهنگ ناصر باقری دیگر همرزم عباس دوران می‌گوید: این عملیات از لحاظ سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم بود، (هر چند که تا کنون مهجور مانده است) اگر کنفرانس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد برگزار می‌شد صدام به مدت هشت سال ریاست آن را به عهده می‌گرفت. جمهوری اسلامی ایران اعتراض شدید خود را با تحریم کنفرانس نشان داده بود اما این امر کافی نبود و این کنفرانس نباید در بغداد برگزار می‌شد و ریاست آن به مدت هشت سال در دست صدام قرار می‌گرفت.

ایران از لحاظ سیاسی نتوانست مانع این امر شود و در نهایت متوسل به حربه نظامی شد. تنها راهی که می‌شد از برگزاری کنفرانس جلوگیری کرد ناامن نشان دادن شهر بغداد بود که صدام به امنیت آن خیلی افتخار می‌کرد. از سوی دیگر در آن زمان (سال ۱۳۶۱ ) ایران موشک دوربرد نداشت که بغداد را مورد هدف قرار دهد برای همین قرار شد این حرکت توسط هواپیماها انجام شود. این عملیات در ردیف عملیات «حمله به h-۳ » قرار دارد.(۱)

پیش از انجام عملیات به ما اعلام کرده بودند که درصد خطر این عملیات بالای ۸۵ درصد است. ۶ خلبان این سه هواپیمای (F-۴) نیز توسط ستاد کل انتخاب شده بودند. من با مرحوم اسکندری، شهید دوران با منصور کاظمیان و توانگریان و خسروشاهی خلبانان سه هواپیمای مذکور بودیم. در این بین من و اسکندری هر کدام ۶ بار بر فراز بغداد پرواز داشتیم ولی شهید دوران اولین پرواز بود که بر فراز بغداد انجام می‌داد. علیرغم اینکه تا آن زمان دوران دارای بیشترین پرواز عملیاتی بود.

در این عملیات، نیت، زدن شهر بغداد و مناطق مسکونی نبود بلکه قرار بود با حمله به پالایشگاه «الدوره» بغداد و کوبیدن نقاط حساس آن و شکستن دیوار صوتی، فقط یک جو روانی و ترس ایجاد کنیم. از سوی دیگر پدافند دشمن هم خیلی قوی بود. از بدو ورود ما به خاک عراق با یک دیواره آتش روبرو شدیم که پدافند سبک آنها ایجاد کرده بود. نزدیکی صبح بود که پدافند هوایی بغداد نیز ما را ردگیری کرد و ما در بین دو پدافند زمینی و هوایی قرار گرفتیم، به هر حال عملیات را ادامه دادیم و پالایشگاه را زدیم. در موقع رفتن، دوران که «لیدر»(سردسته) ما بود جلوی ما حرکت می‌کرد اما پس از عملیات و موقع برگشت از سمت دیگر شهر بغداد هواپیمای من و اسکندری جلو بود و دوران و کاظمیان پشت سر ما بودند.

پدافند سبک عراق هواپیمای ما را که شماره دو بودیم زد و تنها یک گلوله در کابین خلبان منفجر شد ولی در عین حال هواپیما به حرکت خود ادامه داد و فقط سرنشینان آن که من و اسکندری بودیم زخمی شدیم. در همین حین از هواپیمای شماره یک که دوران و کاظمیان در آن بودند اطلاع دادند که هواپیما را زدند.

اسکندری به آنها گفت عیب ندارد ما را هم زده‏‌اند پشت سر ما بیایید. دوران در جواب گفت: موتور شماره دو آتش گرفته و ما نمی‌توانیم بیاییم.

اسکندری مجدداً گفت: اگر می‌توانید بیایید، وگرنه بپرید بیرون. که بعد از این گفت‏‌وگو دیگر جوابی از آن طرف نیامد و ما بالاخره با وجود آتش سنگین پدافند دشمن برگشتیم و در همدان به زمین نشستیم. بعدها متوجه شدیم که در آن لحظه کاظمیان توسط دوران «Eject»(به بیرون پرتاب شده) و شهید دوران هم هواپیمای نیمه سوخته را به ساختمان هتل محل برگزاری کنفرانس کوبیده است.

صبح روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ خلبان شهید عباس دوران که در تعداد پرواز جنگی در نیروی هوایی رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیما را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها کوبید و با شهادت خود، کاری کرد که اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشد. پیکر پاک شهید عباس دوران به همراه ۵۷۰ شهید دیگر در روز دوم مردادماه ۱۳۸۱ به خاک پاک میهن بازگشت.

*****************

۱- در عملیات حمله به « H_۳ » جنگنده‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران با یک حمله غافلگیرکننده تعداد زیادی از هواپیماهای جنگی رژیم بعث عراق را از بین بردند. عراق این هواپیماها را برای در امان ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش به منطقه‌ای در نزدیکی مرز اردن منتقل کرده بود و هیچگاه تصور نمی‌کرد ایران بتواند در یک منطقه دورافتاده عراق عملیاتی انجام بدهد.

منبع: ایسنا منبع خبر

آتش «عباس دوران» در دژ نفوذناپذیر «صدام» بیشتر بخوانید »