شهید رجایی

احساساتی شدن یک جوان با لنگه کفش نخست‌وزیر


احساساتی شدن جوان با لنگه کفش نخست وزیربه گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، دکتر سید مسعود خاتمی، مسئول بهداری کل سپاه در دوران دفاع مقدس در رابطه با سفر شهید رجایی به شیراز در ایام نخست‌وزیری، در کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «طبیب زندان دولتو» که توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است، اینگونه روایت می‌کند.

در ایام تعطیلات نوروز بود که آقای رجایی که آن زمان نخست وزیر بود، به شیراز آمد. ایشان جلساتش را در استانداری برگزار می‌کرد و خیلی پر کار بود، به شهرستان‌ها هم سرکشی می‌کرد، ولی اصرار داشت که شب‌ها بیاید در مقر سپاه بخوابد. در یک جای خیلی ساده، روی پتو می‌خوابید و صبح میرفت دنبال کارهایش، با اینکه می‌توانست در ایام نخست وزیری، به هتل‌های معروف شیراز برود و به قول امروزی ها، سهمش را از سفره انقلاب بردارد، این کار را نکرد.

آقای رجایی در سپاه خیلی محبوب بود و همه بچه‌ها واقعاً دوستش داشتند. می‌گفتند که رجایی از خودمان است. به هر حال مدتی که ایشان در استان فارس اقامت داشت، در سپاه مستقر بود.

آن زمان اختلافات شدیدی بین رجایی و بنی‌صدر وجود داشت و طرفداران بنی‌صدر علیه رجایی جوسازی کرده بودند. یکبار که به اردوگاه جنگ‌زده‌های فسا رفتیم، با شعار «درود بر بنی‌صدر» از ورود آقای رجایی به داخل اردوگاه ممانعت کردند. آقای رجایی از ماشین پیاده شد و با صبر و حوصله با جنگ‌زده‌ها ارتباط برقرار کرد. نتیجه این صحبت‌ها این شد که آن‌ها با شعار «درود بر رجایی» او را بدرقه کردند.

زمانی که رجایی به جهرم رسید و بالگردش روی زمین نشست، مردم او را تا مسجد روی دستشان بردند. وقتی او و همراهانش می‌خواستند به تهران برگردند، صبح زود سوار اتوبوس شدیم و به محله‌ای در جنوب شهر شیراز که منزل آیت‌الله دستغیب در آن بود، رفتیم تا آقای رجایی با ایشان خداحافظی کند. ملاقات آن‌ها که طول کشید، مردم فهمیدند این اتوبوس، اتوبوس نخست وزیر است و در آنجا ازدحام زیادی شد؛ طوری که آقای رجایی نمی‌توانست سوار اتوبوس بشود! اتفاق جالب این بود که در این شلوغی ها، کفش آقای رجایی از پایش در آمد و وقتی سوار ماشین شد، کفش نداشت.

جوانی از همان محله، وقتی کفش ایشان را از لابه‌لای جمعیت پیدا کرد و دید که خیلی کهنه است، با صدای بلند و با لهجه شیرازی گفت: «ببینید کفش نخست وزیر مردم پاره است! لنگه کفش نخست وزیر او را احساساتی کرده و حس کرده بود که او از جنس خودشان است. جوان به قدری احساساتی شده بود که من اجازه دادم سوار شود و تا فرودگاه همراه آقای رجایی باشد.»

انتهای پیام/ 141



منبع خبر

احساساتی شدن یک جوان با لنگه کفش نخست‌وزیر بیشتر بخوانید »

بازگشت پیکر شهید حسن رجایی‌فر در روز تولد پسرش/ پدر به خانه جدید ما هم می‌آید

بازگشت پیکر شهید حسن رجایی‌فر در روز تولد پسرش/ پدر به خانه جدید ما هم می‌آید


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حماسه‌سازان خان‌طومان حلب در فروردین و اردیبهشت ۹۵، در نبردی کم‌نظیر بر دشمنان اهل بیت (ع) تاختند تا بار دیگر عاشورا به‌نفع آنان رقم نخورد.

شهیدان جانفشانی‌ها کردند تا ما مصباح‌الهدی را با دقت ببینیم، در نبرد یک ماهه مدافعان حرم وحریم اهل بیت (ع) در جبهه خان طومان ۹۵، بیشترین تلفات و خسارات به دشمنان وارد شد تا بار دیگر بر علیه اسلام ناب محمدی (ص) رجزخوانی نکنند. 

حال پس از چهار سال فراق و دوری از پیکرهای به‌جا مانده در کربلای خان طومان، ابدان مطهر شهیدان؛ حسن رجایی‌فر فرمانده مهندسی رزمی، محمد بلباسی، معاون و مسؤول پشتیبانی گردان حمزه، علی عابدینی، فرمانده غیور گروهان تکاوری، رضا حاجی‌زاده، شیرمرد، تک تیرانداز و فرمانده دسته تکاوری گردان یاسر، حجت الاسلام مجید سلمانیان مسوول فرهنگی یگان درخان طومان رجعت کردند تا دل‌های ما را صفا و جلا دهند. 

 فرمانده دیگر خان‌طومانی ما آقا رحیم، جامانده تا همچنان در انتظار آنان باشیم، پیکر شهید محمود رادمهر هم کمی بعد از تفحص پیکر یارانش شناسایی شد، همه ما مدیون شهدا و خانواده معزز شهیدان بوده و هستیم.

پس از انتشار خبر بازگشت پیکر این پنج شهید مازندرانی، در خبرگزاری فارس بر آن شدیم تا مصاحبه‌ای با خانواده این شهدا ترتیب داده و بتوانیم دلگویه‌هایشان را به گوش مردمی که جانشان را مدیون خون شهدا می‌دانند برسانیم.

 شهید مدافع حرم حسن رجایی‌فر در چهارم تیر ماه ۱۳۵۴ در یکی از روستاهای خوش آب و هوای کامی‌کلا از توابع بندپی‌غربی، شهر خشرودپی از شهرستان بابل متولد شد.

دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌اش را در همان روستا و منطقه تا سطح دیپلم به پایان رساند و از آنجایی که به کارهای الکتریکی و برق علاقه داشت، مهارت خاصی در این زمینه کسب کرد.

رجایی فر در امتداد خدمت مقدس سربازی، به سربازی دائمی نظام در آمد و در سال ۱۳۸۷ به عضویت پاسداری در سپاه درآمد، برای ارشد ثبت‌نام و در سال‌های ۹۲ تا ۹۳ در رشته مدیریت استراتژیک این رشته را به پایان رساند.

 هر زمان و مکان مأموریتی بود با جان و دل می‌پذیرفت و کارش را فقط برای رضای خدا انجام می داد و در دی ماه ۱۳۹۴ بود که برای اولین بار به ماموریت رزمی حقیقی یعنی پیکار با دشمنان زبون و کافران حربی، دشمنان اسلام و به‌خصوص شیعه در کشور سوریه رفت. 

پس از ۲۰ روز مبارزه از ناحیه کتف مجروح شد و برای معالجه و درمان به ایران بازگشت، ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ موعد دوم ماموریتش بود، پس از رزم سنگین ۲۲ روزه در مناطق عملیاتی حلب، خان‌طومان و دیگر مناطق عملیاتی سوریه مشغول رزم بود که در روز پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت در عملیات ناجوانمردانه دشمن کافر، به همراه ۱۴ لاله خونین بال استان همیشه لاله خیز مازندران در منطقه خان طومان به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.

حال که بیش از چهار سال از خداحافظی این شهید با سه فرزندش می‌گذرد، خبر پیدا شدن پیکرش آخرین خبر از پدر است که به دست‌شان رسید.

مهدیه رجایی‌فر تنها دختر این شهید مدافع حرم، در گفت‌وگو با فارس از حس و حال مادرش می‌گوید؛ مادرم حال و روز خوبی ندارد، می‌توان گفت در شوک فرورفته، حال عجیبی دارد، شاید می‌توان گفت این دیدار پایان چشم انتظاری است ولی…  

وی ادامه می‌دهد؛ ۱۳ سال داشتم که پدرم از جلوی درب خانه به مقصد سوریه حرکت کرد، امید به بازگشتش تمام وجود مرا که دختر بابا بودم فرا گرفته بود، تا اینکه خبر شهادتش را شنیدیم، با خودم گفتم بابای مهربونم روزی برگرد که من جرات روبرو شدن با پیکر بی‌جانت را داشته باشم..

رجایی‌فر با بغض، بیان می‌کند؛ برادر کوچکم امیر سجاد ۶ ماهش بود، در آغوش مادرم بود که پدر با ما خداحافظی کرد، بعد از اینکه به سخن آمد بارها سراغ بابا را گرفت، به او گفتیم بابا رفته پیش خدا! گاهی با خدا قهر می‌کند می‌گوید چرا بابای مرا بردی پیش خودت!

دختر این  شهید مدافع حرم، عنوان می‌کند؛ خبر بازگشت پیکر پدرمان را به امیرسجاد ندادیم، ولی جالب است بدانید که بابای امیر سجاد در روز تولد پسرش برمی‌گردد….

وی می‌گوید؛ آقا محمد ۲۱ ساله خوشحال است از اینکه پدر از سفر برمی‌گردد، همه خوشحالیم از اینکه کل مردم از چشم انتظاری پیکر شهدا خلاص می‌شوند، فقط نمی‌دانیم پیکر بابا را ببینیم دلتنگی بیشتر خواهد شد یا کمتر! آن هم در این شرایط… 

رجایی‌فر به خوشحالی مادر اشاره کرده و ادامه می‌دهد؛ مادرم به‌خاطر امیر سجاد خوشحال است و می‌گوید در این مدت به خانه جدید آمدیم جای خالی پدرتان حس می‌شود، حال به خانه جدید می‌آید … باید به استقبالش برویم.

دختر شهید رجایی فر، یادآور می‌شود؛ در این حس و حال بیشترین چیزی را در ذهنم تداعی کرده و خودم را برایش آماده می‌کنم این است که چطور با پیکر پدر روبرو می‌شوم، رقیه سه ساله سر بریده پدرش را دید ولی من احساس می‌کنم نمی‌توانم رقیه زمانه باشم، از خدا می‌خواهم صبرم را بیشتر کند.

وی می‌گوید؛ راستش دلم نمی‌خواست خبر تفحص پیکر بابا صحت داشته باشد، دلتنگ‌تر شدم، ولی امیدوارم شهدا کمک کنند  شافی ما باشند دست ما را در این دنیایی که عدالتی در آن نمی‌بینیم بگیرند تا به کج نرویم.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق؛ ﭘﯿﮑﺮ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺪﺍﯼ ﻭﺍﻻﻣﻘﺎﻡ ﺻﺒﺢ ﻓﺮﺩﺍ ‏( ﺩﻭﺷﻨﺒﻪ ‏) ﺑﺮﺍﯼ ﻃﻮﺍﻑ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ‏( ﻉ ‏) ﻋﺎﺯﻡ ﻣﺸﻬﺪ ﻣﻘﺪﺱ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻃﻮﺍﻑ ﺑﺮ ﺿﺮﯾﺢ ﻣﻘﺪﺱ ﺍﻣﺎﻡ ﻫﺸﺘﻢ ﺗﻮﺳﻂ ﺧﺎﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﻣﻘﺪﺱ،ﺣﺠﺖ‌ﺍﻻﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﻟﻤﺴﻠﻤﯿﻦ ﻣﺮﻭﯼ ﺗﻮﻟﯿﺖ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﻗﺪﺱ ﺭﺿﻮﯼ ﺑﺮ ﭘﯿﮑﺮﻫﺎﯼ ﻣﻄﻬﺮ ﺷﻬﺪﺍ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺧﻮﺍﻧﺪ.



منبع خبر

بازگشت پیکر شهید حسن رجایی‌فر در روز تولد پسرش/ پدر به خانه جدید ما هم می‌آید بیشتر بخوانید »