گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ ایران اسلامی بیشتر از چند ماه است که درگیر فتنه شده است؛ فتنهای که هرچند به دست سربازان نظام اسلامی، چون شهید «روحالله عجمیان»، شهید «آرمان علیوردی»، شهید «حسین اجاقی زنوز»، شهید «مهدی اثنی عشری» توان عرضه پیدا نکرد، اما هنوز اثرات آن برجای مانده است. هنوز در خیابانهای شهر اوضاع اسفبار بیحجابی دیده میشود، گویا خون شهدای امنیت بیسبب به زمین ریخته شده است.
این رفتارهای برخی از زنان و مردان جوان که حدودی برای شأن زن بودن و مرد بودن قائل نیستند و با هر پوشش دون شأنی وارد فضاهای عمومی میشوند، زمینهساز بروز اتفاقاتی تلخ و تکان دهندهای میشوند که قلب هر انسان آزادهای را جریحهدار میکند و این جراحت هرگز التیام پیدا نمیکند. یکی از این وقایع حادثهای بود که در سبزوار روی داد و سبب شهادت «حمیدرضا الداغی» شد.
جوانی که برای حفاظت و دفاع از شرافت و آبروی دو دختر جوان که توسط دو اراذل و اوباش مورد آزار قرار گرفته بود به وحشیانهترین شکل ممکن با ضربات چاقو به قتل رسید. حمیدرضا الداغی نه بسیجی بود و نه روحانی و نه وابسته به نهاد و ارگان خاصی بود. دخترانی که حمیدرضا از آنان دفاع کرد هم از مخالفان حجاب بودند، کسانی هم که حمیدرضا را به قتل رساندند سابقه شرارت و قتل داشتند. پس هیچ یک از طرفهای معادله به تعبیر فتنهگران ارزشی نیستند؛ بنابراین انتظار این بود که جماعت سلبریتی که در این چند ماه اخیر علیه مدافعان امنیت و حمایت از اغتشاشگران در صفحات مجازی حمله میکردند و با فحاشی و لفاظی و دروغپردازی از قاتلان مدافعان امنیت قهرمان ملی میساختند، چرا مهر سکوت بر لب زدهاند و واکنشی نشان نمیدهند.
از هم اکنون میتوان پیشبینی کرد سلبریتیها که پیاده نظام لشکر جراد غرب هستند در تدارک حمله به حمیدرضا الداغی هستند و یا با سناریویی که منتظرند تا به دستشان برسد از قاتلان مست و لاابالی جوان سبزواری قهرمان ملی بسازند و با به راه انداختن هشتک نه به اعدام نمایشی مانند آنچه برای «مجیدرضا رهنورد» قاتل دو بسیجی مشهدی به راه انداختند. شهادت «حمیدرضا الداغی» سندی است بر رسوایی جماعت سلبریتی، اینان هر چند از مردم سربلند کردهاند، اما بر خلاف ادعای پوچشان نه با مردم هستند و نه برای مردم. حقیقت را نمیبینند و دادستان حقیقت شدهاند. خداوند در قرآن کریم و در آیه ۹ سوره «یس» چهره واقعی آنها را به روشنی بیان کرده است. «وَجَعَلْنَا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ»؛ (و از پیش رویشان حایلی و از پشت سرشان [نیز]حایلی قرار داده ایم، و به صورت فراگیر دیدگانشان را فرو پوشانده ایم، به این خاطر حقایق را نمیبینند)
برخی از سلبریتیها معلومالحال که خون شهدا را برای دریافت مهر گرین کارت و اقامت آمریکا فروختند مصداق همین آیه هستند. در قرآن کریم آمده «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ» (آنان (از شنیدن حق) کر و (از گفتن حق) گنگ و (از دیدن حق) کورند، پس ایشان (بسوى حق) باز نمى گردند. بقره ـ ۱۸)
بر گوش و چشمشان چنان مهری زده شده و صم بکم بر طبل باطل خود میکوبند و انتظار دارند تا مردمی را ادعای مهر شان را دارند با خود همراه کنند. سلبریتیها در همه جای جهان از مردم، با مردم و برای مردم هستند. اما در ایران گویا این قشر از جامعه همیشه نه تنها وارونه بر مرکب غصبی سوار میشوند بلکه نعل وارونه نیز میزنند تا رهزن بودن خود را پنهان کنند.
نظام اسلامی با همه تصویر وارونهای که سلبریتیها از آن ساختهاند با رأفت و گذشت و چشمپوشی با آنها رفتار کرده است و همین گذشت و چشم بر هم گذاشتنها بوده که این قشر همیشه مدعی را گستاخ و جری کرده است تا جایی که بدترین اهانتها را به شهدای مقاومت و مدافع امنیت روا داشتهاند و با عوض کردن جای جلاد و شهید و حمله به ارزشها و باورهای مردم به ساحل مثلا امن غرب پناه بردهاند.
انتظار این است که در ماجرای شهادت «حمیدرضا الداغی» دستگاه قضا با شدت عمل وارد شود و حداکثر مجازات را برای قاتلان این شهید در نظر بگیرند. باید دانست که رأفت بیش از حد نظام اسلامی، مصداق ترحم بر گرگ گلهزن است. شهادت «حمیدرضا الداغی» نهتنها داغی بزرگ بر دل مادر این شهید گذاشت که قلب همه مردم ایران را مجروح و داغدار کرد و گذشتن از قاتلان شهید الداغی زیر پا گذاشتن همه دلهای عزادار خواهد بود.
انتهای پیام/ 161