شهید رکن آبادی

دلمان به این خانه گرم است

دلمان به این خانه گرم است



تمام این سال‌ها تنها همراه و همدل ما حضرت آقا بودند. دلداری ایشان با خانواده شهدای منا حکم آب بر آتش دل ما را داشته و دارد. دلگرمی ما این خانه است و صاحبش…

به گزارش مجاهدت از مشرق، معصومه صبور می‌نویسد: دم دمای طلوع آفتاب است؛ ساز خواب ناکوک می‌شود و روز را به مبارکی کوک می‌کند! شوق و دلهره هر دو در دلم ریشه می‌دواند و مرا به سوی رفتن روان. وعده حضور ساعت ۹ است. پیش از وعده حاضر می‌شوم. رسیدن بخیر بود و برکت. این نوید را از چشمان بانویی که رسیدنش با رسیدنم و نگاهش به نگاهم تلاقی کرد؛ دانستم. چهره‌اش عجیب آشناست. انگار پیشتر هزار بار ملاقات کرده‌ایم. سلام می‌کنم و به گرمی پاسخ می‌گوید. می‌پرسم خبرنگار هستید؟ جواب می‌دهد: فرزند شهیدم. احترامش دو چندان واجب می‌شود؛ نام شهید «مهر و احترام و عزت» را توامان به دل می‌نشاند.

همراه می‌شویم و هنوز چند دقیقه از این همراهی نگذشته است که پدرش را از لابلای اخبار تلخ شهدای منا می‌شناسم. شهید محمدرحیم آقایی‌پور. دیپلمات بود و از همکاران و دوستان شهید رکن‌آبادی. همان مردی که از اولین پیکرهای بی جان رسیده به وطن بود. همان که فرزندانش نوشتند  «نفسمان به نفس بابا بود»  و دیدارشان از خداحافظی و بدرقه حج به سلام در قیامت منتهی شد. شوق و دلهره ساعتی قبل حالا با ابری بهاری در چشمانم هماهنگ شده است. آن دلهره هم کم کم جای خود را به عطش شنیدن بخشیده است.

گفت‌وگویمان گل انداخته است. به سرعت دل به تاریخ سپردیم و رسیدیم به ۷ سال پیش همین ایام. می‌گوید داغمان تازه است، انگار همین ۷ دقیقه پیش از رفتنش گذشته … اما غم فراق و دوری بوی ۷ هزار سالگی می‌دهد … حالا چند ۷ همنشین هم شده‌اند و به درد در ذهنم قطاری ساخته‌اند…

پدر راهی حج می‌شود سفری که تمام ملائک نگهبانان بی منت زائران خانه‌اش هستند و سرنوشت آن می‌شود که نباید… از پدرش که می‌گوید سیمایش به پهنا و گرمای خورشید غم را نشانه می‌گیرد؛ ولی در کنترل خود استاد است صدایش با شکوه و صلابت ادامه می‌یابد. بابا نفس ما بود … اشک اما راه چشمان مرا بسته است و پنهان کردنش بی ادبیست … دلش شکسته است و سخن چشم را خوب می‌فهمد. دستم را می‌فشارد و می‌گوید ببخشید ناراحتت کردم…

جمله آخرش تمام اشک‌ها را به لبخندی عمیق بدل می‌کند

«در تمام این سال‌ها تنها همراه و همدل ما حضرت آقا بودند. دلداری ایشان با خانواده شهدای منا حکم آب بر آتش دل ما را داشته و دارد. همین که پیکر بابا به ایران بازگشت از سخن آقا بود و گرنه این داغ داغ تر از این بر دلمان می‌ماند. دلگرمی ما این خانه است و صاحبش…» سه فرزند قد و نیم قدش را به مادرش سپرده و با عشق آمده است خانه پدری، روشن است دلش گرم است؛ دلم گرم می‌شود و راهی راه می‌شویم.
 
وارد حسینیه می‌شویم. صبح با سعادتی است. نشانه‌ها صف کشیده‌اند. دیوارها تمام‌قد به  «فاطمه زهرا(س)» سلام می‌کنند و با سلام و تحیت وارد می‌شویم. کارگزاران حج آمده و آماده‌اند به پند پدرانه رهبری فرزانه. همه چیز در آرامش و انتظار پیش می‌رود. فضای متفاوتی اینجا حکومت می‌کند. خبری از خبرهای آن طرف در نیست. راستش را بخواهید صبح با خود فکر می‌کردم چند ساعت دور از اخبار و تلفنی که هیچ وقت همراه نیست و فقط نام همراهی را یدک می‌کشد چگونه طی می‌شود؟ برای بشر امروز تکنولوژی شده است همه کس و شاید همین دلیل تنهایی عمیق ماست. در حوالی این افکار با وسواس تمرین می‌کردم هوش و حواس را جملگی به خدمت بیاورم. اما اینجا که رسیدم همه تمرین‌ها از یاد رفت و هوش و حواس خود به خودی خود در من به آرامش و احترام نشست.

حکایت قلب کوچکی که برای آقا می‌تپد

فرشته‌ای کوچک سپیدپوش در جمع بزرگان چون ستاره‌ای می‌درخشد. از جثه و جنب و جوش بی‌باکش پیداست هنوز پایش به مدرسه باز نشده است. نظم و نظام اجتماعی نمی‌داند و یک ریز و پی در پی شوق است. دو خودکار و برگه‌ای سفید در دستان کوچکش جا داده است.

دلمان به این خانه گرم است

از خانمی که راهنمای بانوان در جلسه است علت حضور این ستاره با آن شوق کودکانه مگو و مپرسش را جویا می‌شوم. می‌گوید کوچک‌ترین زائر حج امسال است. یک آن تمام دلم پَر می‌کشد و پُر می‌شوم از هوای خانه حضرت دوست… اشک هم همراهی می‌کند برای پرواز…

ردیف اول نشسته است، اعتماد و عزت نفس هر دو در او هویداست؛ نزدیکش می‌شوم و می‌پرسم اسمت چیه فرشته کوچولو؟ می‌گوید حلما. ادامه می‌دهم چند ساله هستی حلما خانوم؟ با آن برق چشمانش انگشت‌های دست راست را به علاوه یکی از کوچکترین‌های دست چپ می‌کند و می‌گوید ۶ سال، هنوز هم مدرسه نرفتم. می‌پرسم اینجا چه کار می‌کنی؟ با لحنی که با سن و سالش هماهنگ نیست ولی فخر صادقانه‌ای در آن موج می‌زند جواب می‌دهد خب دارم می‌رم حج با مامانم. خوش به سعادتت خانوم! تنها و کامل‌ترین جمله که آشکارا در نگاهم می‌خواند! آن برگه با نقاشی‌های پاک او حالا رنگی شده است. دو قلب یکی بزرگ و یکی کوچک‌تر در آن می‌تپد. به همراه یک درخت بزرگ و چندین گل کوچک. انگار باغچه‌ایست از گل‌های کوچک‌تر در پناه درختی بزرگ‌تر نشسته‌اند. قلب کوچک را با انگشتِ نشانه نشانه می‌روم؛ ‌ حلما جان این قلب کیست؟ با صدایی رسا می‌گوید این قلب منه و اونم قلب حضرت آقا. برای آقا نقاشی کردم. ادامه می‌دهد خب خیلی خوشحالم که اومدم خانه آقا. چشم، دل و سخنش همگی در هماهنگی کامل هستند. بی‌قرار رسیدن آقاست برای نشان دادن آن نقاشی و آن قلب‌ها و گل‌های باغچه که در پناه درخت آرام گرفته‌اند… وصف حال جمع را با آن دستان کوچکش و در اوج صداقت رسم کرده است؛ حالش خوب است و نیازی به توصیف بیش ندارد.

«هرگز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است

دهه کرامت و در آستانه میلاد امام رئوف(ع) مهمان خانه پدری رئوف بودن؛ همنشینی لطف و سعادت و مهر  است. این همزمانی را به فال نیک می‌گیریم و نیت می‌کنیم رزق برکت و خِرد از مهمانی پدر برگیریم.

حاج مهدی سماواتی به انگیزه ایام ولادت امام رضا(ع) ‌ و در مدح امامش اشعاری را می‌خواند و خوش می‌خواند.

 باید غبار صحن تو را طوطیا کنند
«آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند»
 هو هوی باد نیست که پیچیده در رواق
 خیل ملائکند رضا یا رضا کنند
 بازار عاشقان تو از بس شلوغ شد
 ما شاعرت شدیم که ما را سوا کنند
  «هرگز نمیرد آنکه دلش» جلد مشهد است
 حتی اگر که بال و پرش را جدا کنند
 هر کس به مشهد آمد و حاجت گرفت و رفت
 او را به درد کرببلا مبتلا کنند
 دردی عظیم و سخت که آن درد را فقط
 با یک نگاه گوشه چشمت دوا کنند
 از آن حریم قدسی‌ات آقای مهربان
  «آیا شود که گوشه چشمی به ما کنند»

رسیدن مقصود

زمان هم برای شنیدن ابراز تشنگی می‌کند. ساعت به ۱۱ می‌رسد و انتظارها به مقصد. ورودش سکوت و شکوه را به جمع هدیه می‌کند با همنوایی صلوات بر آل محمد.

در آغاز  حاج سیدحمیدرضا مقدسی دستجردی قاری روحانی این دیدار آیاتی از کلام الله مجید با محور حج را تلاوت کرد.
در ادامه حجت‌الاسلام والمسلمین نواب، نماینده ولی فقیه در حج و زیارت گزارشی از فعالیت‌های این سازمان برای حج به محضر رهبری معظم تقدیم کرد و پس از آن حسینی، رئیس حج و زیارت درخصوص اقدامات این سازمان برای حجاج سخنانی را ایراد کرد.

همه حسینیه گوش و هوش است برای شنیدن. با خود می‌اندیشم این مکان با این ابعاد و این شکوه که سالیان سال است همه طیف‌ها و قشرهای مسئولان و مردم را به صحنه خود دیده است تا امروز چندین حاجی را پای پند پدرانه و حکیمانه نشانده است و راهی بیت الله الحرام کرده است؟ حالا اما دو سال بود به واسطه همه‌گیری کرونا این دیدار به تعویق افتاده بود و امروز روز شکرگزاری مکرر است برای رفتن آن ویروس و نشستن پای سخن رهبر حکیم و راهی که می‌رود به سوی زیارت خانه خدا. الهی شکر به جمله رفتن و آمدن‌های مبارک.

حج ستون زندگی

رهبر معظم انقلاب همچون همیشه سخنانشان را با تدبر بر آیاتی از کلام الله آغاز کردند. پروردگار عالمیان در آیه ۹۷ سوره مبارکه مائده می‌فرمایند: «جَعَلَ اللَّهُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْیَ وَالْقَلَائِدَ ۚ ذَٰلِکَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ»؛ خداوند، کعبه‌ بیت‌الحرام را وسیله‌ سامان‌بخشی و قوام مردم قرار داده و نیز ماه حرام و قربانی‌های بی‌نشان و نشان‌دار را (وسیله‌ برپایی مردم قرار داده است) این برای آن است که بدانید خداوند آنچه (از اسرار) در آسمان‌ها و زمین است می‌داند و خداوند به هر چیز آگاه است.

دلمان به این خانه گرم است

همه حکمت حج در این آیه است؛ حج مایه قوام و ثبات است؛ ستون زندگی انسان.

چند درس و نکته مهم در سخنان برکت‌آفرین رهبری روشن است؛ آنقدر محکم و شیواست که رد دلیلی دیگری را نمی‌توان گرفت. سخن خداست که بنده خوبش هدیه می‌کند. می‌گویند حج تمرین سبک زندگی درست انسان است. فکر می‌کنم پشت این در چقدر این واژه دچار دگرگونی است. سبک زندگی و انسان. همه آنچه باید برای زندگی بهتر و انسانی بهتر دانست در همین دو مفهوم ساخته می‌شود. می‌فرمایند حج تمرین ساده‌زیستی، پرهیز از آنچه همیشه داشتیم و حالا باید چشم بپوشیم است، تمرین همزیستی سالم و سازنده، حج رنگ و نژاد و قوم نمی‌شناسد. این سخنان را بارها از جعبه جادویی تلویزیون و از سوی رهبر فرزانه شنیده‌ام ولی شنیدن در فاصله‌ای که تقریبا بی‌فاصله است حلاوت دیگری دارد. حال بقیه حاضران نیز چنین است؛ این را از چشمان دوخته و به هوششان می‌فهمم.

سخن اتحاد  و حجت تمام

سخنان حکیمانه رهبر عظیم الشان به موضوع اتحاد امت اسلام رفته است و حجت تمام. «حج مظهر اتحاد است؛ باید همه تلاش به‌کار گرفته شود تا هیچ خللی به موضوع اتحاد مسلمانان وارد نشود زیرا ایجاد اختلاف به خصوص اختلاف میان شیعه و سنی از ترفندهای انگلیسی‌هاست.» تأکید می‌کنند که بارها گفته‌ام موضوع شیعه و سنی محل افتراق ما در مسلمانی نیست باز هم یک عده این تفرقه را دنبال می‌کنند. رهبری معظم به تأکید امام راحل به موضوع نماز جماعت در مسجدالحرام اشاره می‌کنند و اینکه این تأکید ایشان نیز است؛  تشویق می‌کنند حرکت به سمت نقاط اشتراک و تقبیح از رفتن به سوی اختلاف عقیده و سلیقه که کام مسلمانان را از وحدت به تفرقه تلخ می‌کند. سخن کامل، اول و آخر است. هر تفسیر و تحلیلی بیهوده است.

سوغاتی حقیقی حج

حجاج عزیز آمادگیِ درونی برای این سفر معنوی بسیار مهم است. توصیه می‌کنم از امور ناپسندی همچون بازارگردی پرهیز کنید. سوغاتی واقعی سفر حج، قرائت قرآن، نماز و طواف در مسجدالحرام است و نباید وقت گرانبها را برای کارهای بیهوده هدر داد.  

تأمین امنیت همه زائران به‌ویژه زائران ایرانی و جلوگیری از تکرار فجایع گذشته از مطالبات جدی رهبر معظم انقلاب در این دیدار بود.  نگاهم به نگاه حبیبه آقایی‌پور گره می‌خورد چشمانش از دو نور براق است؛ فراق پدری که نیست و غرور پدری که هست.  

رهبر فرزانه توشه حج‌گزاران عزیز را با این سخنان مختصر، مفید و راهگشا نورانی کردند. مهمانی تمام است و در دل مهمانی باشکوهی از بیانات ارزنده پدر برپاست. با احترام حسینیه را بدرود می گوییم و در دل امید به دیداری دیگر.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دلمان به این خانه گرم است بیشتر بخوانید »

یقینا عربستان همسرم را ربوده بود/ روحانی حتی به ما تسلیت هم نگفت/ آقای رئیسی قول دادند که قضیه شهدای مسجدالحرام و منا را پیگیری می‌کنند

یقینا عربستان همسرم را ربوده بود/ روحانی حتی به ما تسلیت هم نگفت/ آقای رئیسی قول دادند که قضیه شهدای مسجدالحرام و منا را پیگیری می‌کنند



.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، این ایام یادآور فاجعه خونین مکه ومناست ؛شهدایی که لبیک گویان به سرزمین وحی رفتند اما با فاجعه ای خونین دعوت حق را لبیک گفتند و قلوب میلیون‌ها انسان مسلمان در ایران و جهان اسلام را داغدار کردند از حادثه سقوط جرثقیل در مسجدالحرام گرفته تا کشته شدن زائرین در مراسم رمی جمرات .

حالا شش سال از آن فاجعه ی دردناک می گذرد اما زخم خانواده این شهدا نه تنها هنوزالتیام نیافته بلکه با غفلت مسئولین و عدم شکایت از آل سعود داغشان سنگین تر شده است. در این مدت مسئولان تنها یک مشت حرف تکراری و پوچ تحویل خانواده‌های عزادار دادند! و این رسم کسانی است که در زمان وقوع حادثه رجز خواندند و از انتقام سخت سخن گفتند تا به خیال خود از شرف و حیثیت حجاج دفاع کنند اما بعد از گذر زمان خانواده های شهدا را ملزم به سکوت کردند و حتی اجازه مصاحبه با رسانه ها را به آنها ندادند. نوع برخوردها و تعلل مسئولین گواه این مدعاست که متاسفانه براساس نگاه دولتمردان عمق فاجعه به حدی نبوده که بخواهد واکنشی در پی داشته باشد!
اما حادثه جرثقیل مکه بهانه ای شد برای ناپدید شدن دانشمند ایرانی کسیکه پس از سه روز پیکر بی جانش در فاصله هفتصد کیلومتری از محل مسجدالحرام ‌پیدا می‌شود، آن هم بدون هیچ جراحت و خراشی! 
همسر شهید احمد حاتمی از کسانی بود که به جد پیگیری مداوم برای تشکیل کمیته حقیقت یاب و طرح شکایت از عربستان بود اما خودش گفت و خودش هم شنید. طبق گفته ی او نه تنها کشور عربستان در این رابطه سکوت کرد و مسئولیت فاجعه را نپذیرفت  بلکه مسئولان داخلی کشورمان نیز غفلت کردند. او حالا منتظر دولت آینده ست تا انتقام شهدای حادثه مکه و منا را با طرح موضوع در مجامع بین المللی بگیرد…
یقینا عربستان همسرم را ربوده بود/ روحانی حتی به ما تسلیت هم نگفت/ آقای رئیسی قول دادند که قضیه شهدای مسجدالحرام و منا را پیگیری می‌کنند
*دلم نمی آید ابتدای مصاحبه را ننویسم . وقتی بعد از سلام و معرفی از او درخواست مصاحبه می کنم. تنها یک جمله می شنوم و آن اینکه: چه عجب یاد بدبخت بیچاره ها افتادید! جا می خورم می گویم اختیار دارید شما تاج سر ما هستید… ( اما از خودم خجالت میکشم که زمانیکه خبرنگار وزارت خارجه بودم چقدر مطالبه ی این عزیزان را مطرح کردم؟ چرا یکبار از آقای سخنگو وضعیت طرح شکایت ایران از عربستان را سوال نکردم؟  و چقدر در این سالها در حق این عزیزان گفتم و نوشتم! )
حرفم را قطع می کند و می گوید خدا خیرتان بدهد که حرف دلمان را منتشر می کنید.
*چند سال از حادثه مکه و منا می گذرد؟
۶ سال
*حال همسر شهید در این روزها که یادآور حادثه مکه و مناست چگونه است؟
مسلما حال خیلی خوبی ندارم ولی خب از شهادت ایشان هم ناراحت نیستم ایشان مقام بالایی داشتند که خداوند در جایی بسیار ویژه این شهادت را نصیب شان کرده . جایی که حتی شاید آرزوی شهادت در آن هم خطا باشد از این جهت که چگونه از خدا بخواهیم تا خانه اش ناامن باشد که بخواهیم به شهادت برسیم. لذا این موضوع ویژه ای بود که خداوند به برخی از بندگانش در آن برهه عنایت کرد و شهید حاتمی نیز سعادتمند بودند ولی از این جهت که ما در اینجا نتوانستیم برایشان احقاق حق کنیم حال خوشی ندارم ضمن اینکه دوری و نبودشان نیز مزید بر علت است و خب برای همه بازماندگان تلخ است.
*فکر می کنید حادثه مکه و منا در این شش سال خاموش شده؟
این حادثه به عمد نه تنها برای جامعه خاموش شده بلکه اصرار بر خاموش شدن نیز وجود داشت در این مدت از طرف دولتمردان بارها تهدید شدیم تهدید به اینکه جلسات محدود را هم برگزار نکنیم و ما هم در عمل هیچ کاری نتوانستیم انجام دهیم . 
*طرح شکایت از آل سعود و تشکیل کمیته حقیقت یاب به کجا رسید؟ 
واقعیت آن است که بعضی از مسئولین ما هر چه دلشان می خواهد می کنند. قرار بود کمیته حقیقت یاب تشکیل شود اما نشد و در عمل اتفاقی نیفتاد . بطور کلی پیگیری وضعیت و بررسی علت حادثه به هیچ عنوان صورت نگرفت. یکسال بعد از این حادثه هم که حج برگزار شد مسئولان تعامل کردند و با دادن شاخه گلی به حاجیان ما موضوع را به خیال خودشان حل کردند. ما هنوز در خصوص حادثه آن سال چند مفقود داریم که وضعیتشان مشخص نیست و نمی دانیم چه شدند. هیچ کسی پیگیری نکرد و همه خانواده هایی که در روز عید ،قربانی شان را تقدیم خدا کردند به جهت اینکه اقدامی بین المللی و داخلی نشد ناراحتند. 
*با درخواست های خانواده های شهدا برای پیگیری حادثه چگونه برخورد شد؟ 
 همیشه سعی در سرکوب و ساکت کردن ما خانواده ها بودند. البته مقام معظم رهبری فرموده بودند که حتی اگر ده سال طول بکشد حتما این قضیه باید مشخص شود. من روزهای اول برایم سوال بود که مگر چه موضوع غیر حل شدنی وجود دارد که نیاز به این همه زمان دارد اما بعد متوجه شدم که منظور ایشان از زمانبر بودن موضوع چه بوده است. 
*علت این زمانبر بودن به دولت فعلی برمی گردد؟
بله کاملا ، به تعلل دولت و مسئولینی که دست اندرکار حج هستند برمی گردد .
*فکر می کنید علت تعلل چیست؟ الان که رابطه ای با عربستان نیست که مسئولان بخواهند نگرانش باشند؟
نمی دانم لایحه های پشت پرده ای که بر این قضیه حاکم است چیست. ولی نه تنها حق خانواده های شهدای مکه و منا بلکه همه مردم است که ابعاد این موضوع مشخص شود چرا که در آن دوره، التهاب و درد عجیبی جامعه را آزار داد و حق مردم به نوعی ضایع شد. ضمن اینکه با این اتفاق هرکسی که بخواهد حج برود احساس ناامنی در دل دارد چرا که تحت شرایطی ممکن است آل سعود به نحوی حاجی های ما را از بین ببرد کما اینکه این موضوع در مکه مسبوق به سابقه است.
*یعنی به عمدی بودن حادثه تاکید دارید؟
بنده در مورد بعضی ها که مطمئنم این اتفاق به عمد افتاده است. همسر خود من یقینا ربوده شده و در حادثه جرثقیل برایش اتفاقی رخ نداده بود. دلیل این موضوع نیز آن است که هیچ جراحتی بر بدن شهید وجود نداشت طبق عکسی که تحویل گرفتم بدن و صورت ایشان هیچ صدمه ای ندیده و نشانه ای از  خون و باران روی لباسشان نیست حتی موی سر ایشان هم بهم ریخته نبود . مگر می شود با حادثه جرثقیل اتفاقی برای بدن نیفتد و یا خونی روی پیراهن ریخته نشده باشد ؟ این در حالی است که بقیه حادثه دیدگان اعضا و جوارح شان جدا شده بود. اما همسرم به حالت خوابیده شهید شده بودند . 
*شاهدان ماجرا چه می گویند؟
شاهدان بودند و دیدند که دست ایشان را از پشت بستند و سوار آمبولانس کردند و بردند. دو روز از ایشان خبری نبود با حج و زیارت تماس می گرفتیم آنها هم نمی دانستند چه اتفاقی افتاد. در نهایت هم بدن ایشان را هفتصد کیلومتر دورتر از مکه تحویل دادند در حالیکه مصدومین حادثه جرثقیل در مسجدالحرام تعداد زیادی نبودند که بخواهد پیکرشان را به مسافتی دور ببرند. ضمن اینکه کارت شناسایی ایشان هم کنارش بود و لذا برای ما فرضیه ربوده شدن شان مسجل است البته برای خیلی ها مسجل بود و بعید به نظر میرسد که مسئولین ما این موضوع را ندانند که ایشان آنجا ربوده شده و بعد هم به شهادت رسیده است. از طرفی دیگر سایت اسراییل در خبرهای فوری اش زده بود که دانشمند فضایی ایران در مکه کشته شد زیرخبر هم کلمه ی آدم دزدی نوشته شده بود. و این نشان می دهد که به هرحال برای آنها مبرهن بود که شهید دانشمند فضایی بوده ضمن اینکه سایت اسرائیلی نیز نام برخی پروژه های ایشان را نوشته بود که اسنادش نیزهست.
*خودتان پیکر شهید را دیدید یا فقط بر اساس عکس می گویید که جراحتی نداشتند؟
من خودم ایشان را دفن کردم و خودم داخل قبر رفتم و با ایشان خداحافظی کردم . هیچ اتفاقی برای هیچ جای بدن ایشان نیفتاده بود.
*در داخل کشور کالبدشکافی صورت نگرفت؟
خیر این اجازه را به ما نداند.  
*علت عدم کالبد شکافی چه بود؟ 
واقعا قابل مقایسه نیست ولی وقتی معتادی کنار خیابان فوت می کند کالبدشکافی صورت می گیرد.  یک نفر هم در بیمارستان بی دلیل می میرد کالبدشکافی می شود. در واقع کالبد شکافی برای علت مرگ الزامی است اما برای یک دانشمند که در کشور خارجی کشته شده  کالبد شکافی صورت نمی گیرد.
*آیا برای انجام کالبدشکافی پافشاری کردید؟
من اصلا نمی دانستم چه اتفاقی رخ می دهد و روز تشییع شرایط خیلی بدی داشتم . پیکر ایشان را صبح آوردند مسئولان پزشک قانونی هم حضور داشتند چون قرار بود پیکرشان در نماز جمعه تشییع شود. لذا  هماهنگ کردند که مسئولان پزشک قانونی زودتر حاضر شوند تا کالبدشکافی صورت بگیرد و پیکر شسته شود و به نماز جمعه برسد اما درآنجا یکباره گفتند که لازم نیست کالبدشکافی صورت بگیرد.
*یعنی برایشان علت مرگ سوال نبود ؟
ما که هنوز خیلی سوال داریم .چون از بین کسانی که کشته شدند آدم های مطرحی هم حضور داشتند و مرگشان و ربوده شدن شان مبهم است. مثلا نمی دانیم شهید رکن آبادی در چه وضعیتی به شهادت رسیدند تمام اعضای بدن او را خارج کردند و بعد بدنشان را تحویل دادند لذا در عمدی بودن این موضوع شکی نیست. 
*آیا عربستان از این دو حادثه برای ربودن دیپلمات و دانشمند ما استفاده کرده است؟
طبق شهادت شاهدین این موضوع صرفا انتقام گیری بوده هرچند که برای حادثه منا و مکه دلایلی را می گویند که خیابان را بسته بودن تا شاهزاده ای برود و هردلیل دیگری که خود عربستان از جمله گرمی هوا و قصور حجاج معرفی می کند اما به هر حال از این حادثه سواستفاده کردند واتفاقی به عمد صورت دادند. به هرحال بررسی علت در مجامع بین المللی قابلیت پیگیری داشت اما در خود کشور ما کمیته حقیقت یاب هم تشکیل نشد تا حداقل ما برای خودمان به نتیجه ای برسیم .این در حالی است که حضرت آقا فرمودند کمیته حقیقت یاب تشکیل شود و قرار هم بود معاونت حقوقی ریاست جمهوری این کمیته را تشکیل دهند و علت را پیدا کنند اما این اتفاق هرگز نیفتاد .
*در آن برهه نسبت به شهید خواندن جانباختگان واکنش های منفی وجود داشت؟
 بله متاسفانه اوایل سنگ قبر خانواده های این عزیزان را که شهید نوشته بودند می شکستندپ و می گفتند به این ها شهید نگویید اما در مورد همسر من آقای قاضی عسگر با ما تماس گرفتند و گفتند که حضرت آقا فرمودند شهادت ایشان متفاوت بود لذا همسرم را شهید خواندند و در قطعه شهدا دفن ش کردند . 
*فکر می کنید اگر این اتفاق در ایران رخ می داد واکنش عربستان و جوامع بین الملل چگونه بود؟
متاسفانه یک نفر در ایران می میرد تمام دنیا علیه ما می شوند و به کنکاش می پردازند نمونه اش ندا آقا سلطان است که ما  چقدر از جانب جوامع بین الملل تحت فشار بودیم . حتما اگر این اتفاق در ایران رخ میداد جنگ بین المللی علیه ما صورت می گرفت. گناه مردم افغانستان ، یمن ،سوریه ،عراق و حتی ایران چیست که با یک اتهام تروریستی و موشکی آنها را تحت فشار قرار می دهند و تحریم می کنند؟
۷ هزار نفر در عربستان کشته می شوند و با آنکه آل سعود متولیان حج مقصرین این اتفاق هستند می بینیم که درنهایت هم به ژنو می روند و مسئول حقوق بشر می شوند چه چیزی مسخره تر از این وجود دارد. به هرحال مردم دیگر کشورها در عربستان مهمان بودند و باید امنیت شان توسط این کشور حفظ می شد و این کاملا محسوس است که قتل آشکار است اما می بینیم که به راحتی از کنارش می گذرند. 
ما برای احقاق حق ژنو رفتیم ولی هیچ خبری نبود. صرفا برای مسائل حقوق بشری اتاقی گذاشتند و یک سری آدم جمع شدند . یک نفر اوایل انقلاب در ایران کشته شده درحالیکه آن فرد هم جز فرقه های ضاله بهاییت بوده اما در آنجا ادعای حقوق بشری داشتند و احقاق حق می کردند . اما از ما یک کلمه شنیده نشد نه دولت ما هیئتی را فرستاده بود نه دستگاه های حقوق بشری اقدامی کرده بودند و این جای گله مندی دارد .
*علت حادثه در گواهی که از عربستان داده شد چه بود؟ 
جالب است که در گواهی فوت که عربستان سعودی داد علت مرگ همسرم را سکته مغزی و زیردست وپا رفتن نوشته شد. این در حالی است که همه حادثه دیدگان را یک مدل نوشتن حتی دقت نکردند که همسرم به ظن خودشان در حادثه جرثقیل کشته شده است. و بدتر آنکه مسئولین ما این گواهی را از عربستان سعودی گرفتند ولی سوال نکردند که این چه چیزی است که به ما تحویل می دهید و در این رابطه نیز حق خواهی نکردند .
هیچ کس صدایش در نیامد . شش سال است که همسرم شهید شده اما پاسپورت و تلفن ایشان را به ما نمی دهند در حالیکه در سازمان حج و زیارت است اما هنوز نتوانستیم آنرا بگیریم. بدتر اینکه اگر مقام معظم رهبری نبودند و به عربستان سعودی تشر نمی زدند ما بدن این شهدا را نیز نداشتیم.
می دانم چوب برخی از این حرف ها را توسط همین مسئولین می خورم اما باید صدای ما برسد .دشمنان ما به کشورمان می آیند و دانشمند ما را در خیابان مان ترور می کنند اما مسئولین ما می گویند معلوم نیست چه شد و که بود! در حالیکه شما همان کسانی هستند که از هوا ریگی را به زمین می نشانید پس اینگونه نیست که معلوم نشود چه رخ داده بلکه نمی خواهید روشن شود!
*قصد عربستان از ربودن شهید چه بود؟
شهید حاتمی پروژه های بزرگی داشتند نمونه ای که اجازه دارم نام ببرم ارسال موجود زنده به فضا بوده که ایشان ژیروسکوپ برای این کار طراحی کردند و مدیرپروژه این کار بودند. اختراع زیادی دیگری هم داشتن که با خودشان دفن شد.  و حال سوال اینجاست که چرا همچین آدمی باید به آنجا می رفت ؟ مسئولین حج و زیارت می گفتند که مقصر خود ایشان بودند که کمک حادثه دیدگان رفتند اما آیا واقعا باید انقدر آدم بی وجدان باشد که عده ای کشته و زخمی شوند اما کمک نکند؟ اصلا فلسفه حج چیست؟مگر می شود آدم بی تفاوت باشد؟
ضمن اینکه دوستان ایشان در حج می گفتند که چون روز قبل از حادثه مکه ، شهید حاتمی درگیری ای هم  با پلیس عربستان داشتند لذا ایشان در آنجا شناسایی شده بود.  بعضی از دوستان هم می گویند که طبق قراردادی که عربستان سعودی با اسرائیل نوشته بود که اگر شهید حاتمی جز لیست مکه ای ها بودند کشته شوند.  واقعا چرا باید این ها را از مردم مخفی و کتمان کرد؟ متاسفانه یکسری مدعی هستند که طبق یک اتفاق همچین چیزهای رخ داده اما سوال اینجاست که آیا در یک اتفاق پیکر را باید هفتصد کیلومتر آن طرف تر تحویل گرفت؟
قبل ترها دستمان باز بود و مصاحبه می کردیم اما الان اجازه آن را هم نداریم و می گویند حرف نزنید. ما حتی اجازه نداریم مراسم برگزار کنیم تا خانواده های شهدا دور هم جمع شوند اگر این اتفاق بیفتد تذکر می شنویم. 
*توقعتان در جهت دادخواهی، از دولت آینده چیست؟
توقع ما از دولت جدید این است که در این رابطه در زمینه حقوق بشر اقدام کند . این ها پاک ترین موجودات بودند و از احرام خارج شده بودند خداوند این ها را بخشیده بود اینها به نیت عبادت خدا رفته بودند. وقتی آقای رییسی مسئول دستگاه قضا شدند من از ایشان پیگیری این موضوع را خواستم و ایشان قول دادند که پیگیری کنند .امیدوارم این اتفاق در دولت ایشان رخ دهد. 
*شش سال از آن حادثه گذشت چقدر صدا و سیما برای مخاطبین مظلومیت شهدا و ظلم عربستان را یادآوری کرد؟
من زمانی که این اتفاق افتاد پیش آقای سرافراز رییس صدا و سیما رفتم و گفتم که در این رابطه باید صدا وسیما بیشتر فعال شود و کاری کند. اما ایشان به من با صراحت گفتند که وزارت امور خارجه ما را منع کرده است . در واقع آقای ظریف گفتند که به این موضوع نپردازید. لذا ما در این سالها توجه جدی از جانب صدا و سیما نسبت به این موضوع ندیدیم.
یادم است در برهه ای حضرت آیت الله مکارم پذیرفتند که در این رابطه یک اقدام بین المللی انجام شود اما مسئولین وزارت خارجه پرونده ای که پیش ایشان جمع شده بود را گرفتند و گفتند که این وظایف علمای ما نیست بلکه وظایف وزارت خارجه محسوب می شود. ما در این سالها وکیل گرفتیم که اقدام بین المللی و داخلی کنیم اما به قدری سنگ اندازی شد که کار به جایی نبرد.
*دوست دارید رابطه ایران و عربستان دوباره شکل بگیرد؟
 اگر نظر من است که دلم می خواهد عربستان سعودی و مسئولین ش با خاک یکسان شوند اینکه دوست ندارم این ارتباط شکل بگیرد علت دارد. عربستان در یمن خونریزی می کند و کمک اسرائیل است در سوریه هم کمک داعش هستند و به شدت بودجه گذاشته اند. دستگیری شیخ نمرواعدام ش هم موضوعی دیگر است. عربستان سعودی حکومتی دارد که ضد بشر است این حکومت هر جای دنیا بود اگر گاو شیرده نبود تمام کشورها این دولت را با خاک یکسان می کردند. ما اگر یک ثانیه ابقا و ارتباط این ها را بخواهیم خلاف مشی امام حسین قدم برداشتیم. وجود این ها توجیهی ندارد این ها اصلا مسلمان نیستند بلکه حامی اسرائیل هستند.
*نام افرادی را می برم در یک جمله بفرمایید در رابطه با حادثه مکه و منا چه اقداماتی انجام دادند؟
*آقای اوحدی؟
هیچ اقدامی نکردند منزل ما آمدند و صرفا جلسه گذاشتند اما در نهایت گفتند که حرف ها را در مطبوعات نزنید و نگویید که شهید حاتمی کالبدشکافی نشده است.
*آقای قاضی عسگر ؟
اصرار شدید داشتند که اتفاق خاصی نیفتاده و صرفا حادثه بوده است . در برهه ای هم آمدند و گفتند که ایران مقصر بوده که  آن هم یکی از اشتباهات بزرگ ایشان بود. 
*آقای روحانی؟
حتی تسلیت هم به ما نگفتند.
*آقای ظریف ؟
یک بار چند تا از خانواده ها را برگزید و با آنها دیدار کرد و وعده وعیدهای توخالی داد و در نهایت همه را دعوت به سکوت کرد.
*شما جز این برگزیده ها نبودید؟
خیر. بنده در جلسه پارسال بنیاد شهید که با همکاری حج و زیارت همه خانواده ها را حتی از شهرستان فراخوانده بودند، دعوت نشدم.
*آقای نواب ؟
از ایشان بارها برای طرح شکایت خواهش کردم اما ایشان هم دست رد به سینه ام زدند و گفتند نمی شود کاری کرد.
*جمله آخر را به آقای رئیسی بگویید؟
ایشان به من قولی دادند و حتما یادشان هست که گفتند قضیه شهدای مسجدالاحرام و منا را پیگیری می کنند. البته که کار ایشان در دستگاه قضا در سالهای اول خیلی سنگین بود . بنده هم می دانم که ایشان دغدغه اش را داشتند اما ایشان خودش گفتند که بر این موضوع تاکید دارند لذا تقاضا دارم دادگاه ویژه ای تشکیل شود و حتما وزارت امور خارجه دستگاه رییسی این قضیه را در حقوق بین الملل با همکاری دستگاه قضا مطرح کند. امیدوارم این انعطاف شش ساله بالاخره با کمک دولت و مجلس و دستگاه قضا که همسو با هم هستند تمام شود.
منبع:روزپلاس

حالا شش سال از آن فاجعه ی دردناک می گذرد اما زخم خانواده این شهدا نه تنها هنوزالتیام نیافته بلکه با غفلت مسئولین و عدم شکایت از آل سعود داغشان سنگین تر شده است. در این مدت مسئولان تنها یک مشت حرف تکراری و پوچ تحویل خانواده‌های عزادار دادند! و این رسم کسانی است که در زمان وقوع حادثه رجز خواندند و از انتقام سخت سخن گفتند تا به خیال خود از شرف و حیثیت حجاج دفاع کنند اما بعد از گذر زمان خانواده های شهدا را ملزم به سکوت کردند و حتی اجازه مصاحبه با رسانه ها را به آنها ندادند. نوع برخوردها و تعلل مسئولین گواه این مدعاست که متاسفانه براساس نگاه دولتمردان عمق فاجعه به حدی نبوده که بخواهد واکنشی در پی داشته باشد!
اما حادثه جرثقیل مکه بهانه ای شد برای ناپدید شدن دانشمند ایرانی کسیکه پس از سه روز پیکر بی جانش در فاصله هفتصد کیلومتری از محل مسجدالحرام ‌پیدا می‌شود، آن هم بدون هیچ جراحت و خراشی! 
همسر شهید احمد حاتمی از کسانی بود که به جد پیگیری مداوم برای تشکیل کمیته حقیقت یاب و طرح شکایت از عربستان بود اما خودش گفت و خودش هم شنید. طبق گفته ی او نه تنها کشور عربستان در این رابطه سکوت کرد و مسئولیت فاجعه را نپذیرفت  بلکه مسئولان داخلی کشورمان نیز غفلت کردند. او حالا منتظر دولت آینده ست تا انتقام شهدای حادثه مکه و منا را با طرح موضوع در مجامع بین المللی بگیرد…
یقینا عربستان همسرم را ربوده بود/ روحانی حتی به ما تسلیت هم نگفت/ آقای رئیسی قول دادند که قضیه شهدای مسجدالحرام و منا را پیگیری می‌کنند



منبع خبر

یقینا عربستان همسرم را ربوده بود/ روحانی حتی به ما تسلیت هم نگفت/ آقای رئیسی قول دادند که قضیه شهدای مسجدالحرام و منا را پیگیری می‌کنند بیشتر بخوانید »