شهید سلگی

«دردانه جنگ»، مردی از جنس استقامت

«دردانه جنگ»


«دردانه جنگ»، مردی از جنس استقامت

 

به گزارش نوید شاهد، در این تقریظ که در بهمن ۹۵ رونمایی شد، آمده است: سلام بر یاران حسین (ع) و سلام بر لشگر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانه‌هایی چون سُلگی و علی خوش‌لفظ را به ما شناساند. ساعت های خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم.

 

سرمایه‌ گمنامی را با هیچ قیمتی عوض نکرد

کتاب آب هرگز نمی‌میرد، روایت خاطرات فرمانده‌ گردان حضرت ابالفضل (ع) لشکر انصارالحسین (ع) استان همدان است؛ سرداری که نویسنده‌ کتاب در بیان خصوصیات فردی او نوشته است «سردار میرزامحمد سلگی فرمانده‌ شهیدانی است که خون قلبشان را نثار حسین (ع) کرده‌اند. او از تبار انصارالحسین (ع) است و حاضر نیست سرمایه‌ گمنامی را در این دنیا با هیچ قیمت معاوضه کند. مشکل کار اینجاست که او بیان خاطرات خود را نوعی حدیث نفس می‌داند و از نظر او باید همچنان مهر سکوت بر لب زد و گمنام ماند و این معامله یعنی عملکرد خود در هشت سال دفاع مقدس را برای فردای خود و قیامت یوم تبلی السرائر گذاشت.(صفحه ۷)

«دردانه جنگ»، مردی از جنس استقامت

دُردانه‌های جنگ

رتبه نخست جایزه‌ جشنواره‌ جلال آل احمد در سال ۱۳۹۴ به کتاب آب هرگز نمی‌میرد، رسید و این کتاب، فقط روایت زندگی یک فرد نیست بلکه مرور مشاهدات این فرد از جنگ‌ها، راهبردهای جنگی و سرنوشت سایر همرزمان میرزامحمد سلگی است که در فصل‌های گوناگون کتاب با آن‌ها آشنا می‌شویم.

طرحی نو در تاریخ شفاهی

حسام در مقدمه این کتاب ۳۸۲ صفحه‌ای که توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس منتشر شده، نوشت: آب هرگز نمی میرد، روشی تازه و طرحی نو در تاریخ شفاهی است که با محوریت خاطرات سردار میرزا محمد سلگی و روایت جمعی از رزمندگان گردان حضرت ابالفضل و چهار فرمانده لشکر ۳۲ انصار الحسین به سامان رسیده است. این روش برای دست یافتن به روایتی جامع و متواتر و کامل از خاطرات بوده است؛ با این حال اذعان می کنم با وجود این تلاش جمعی، به باطن کربلا یا همان «سر مگوی حاج میرزا» نرسیده‌ام که آن حقیقت بزرگ نه از طریق واژه ها و بیان خاطرات که فقط با زبان زخم ها و تیر و ترکش هایی که بر سر و سینه و دست و دو پای قطع شده حاج میرزا نشسته، روایت می شود. (صفحه ۸)

اشک به جای خاطره

وی افزود: چراغ دل حاج میرزا با یاد و نام حضرت ابالفضل(ع) روشن بود. ما هم فتیله این چراغ را بالا کشیدیم تا دلش نرم شد و مجلس ما گرم؛ مجلسی که ۲۰ ماه به طول انجامید و هرگاه به نام مبارک ابالفضل و ذکر آب و یاد شهدا می رسیدیم، مجلس، روضه می شد و هر جا رشته کلام به زخم های مکررش می رسید، به جای خاطره، اشک تحویلمان می داد.

مجاهدت تا لقاءالله

سرانجام این سردار جانباز در سال ۹۹ در چنین روزی به دوستان و همرزمانش شهیدش پیوست و رهبر انقلاب در پیامی نوشتند: این مجاهد فداکار در دوره پس از پایان دفاع مقدس نیز با تحمل زنج جسمانی، مجاهدت در راه خدا را ادامه داد تا به لقاء الله پیوست.

 

«دردانه جنگ»، مردی از جنس استقامت

چرا «آب هرگز نمی‌میرد»؟

نویسنده که نام کتاب را از لابلای صحبت های سلگی انتخاب کرده، از زبان شهید در پائیز سال ۶۵ و در پادگان شهید مدنی دزفول که در انتظار اتوبوس های اعزامی از نهاوند بودند، اینگونه روایت می کند: ستون اتوبوس های پر از بسیجی مثل فوج ملائک رسیدند و آخرین اتوبوس جلوی چادرهای گردان ایستاد. داخل اتوبوس رفتم. شیشه های اتوبوس از بخار نفس بسیجی ها عرق کرده بود. فرصت خیر مقدم نبود. بسیجی ها صلوات فرستادند و ساک هایشان را برداشتند و پیاده شدند. آخرین نفر یا انگشت، روی شیشه بخار کرده نوشت «اب هرگز نمی میرد.» از این ذوق‌ورزی خوشم آمد. جمله لطیف و شاعرانه‌ای بود که در آن هوای بارانی خیلی به دلم نشست. این بسیجی از نوشتن این جمله حتما منظوری داشت. از خودش سوال کردم «اخوی! این نوشته دلنشین تو روی اتوبوس را توی دلم نوشتم اما خواستم بدانم منظور خاصی از نوشتن آن داشتی یا نه؟»

قیافه بسیجی خیلی شبیه شهید حمید هاشمی بود؛ همان جوان نورانی و خوش سخنی که در حضور فرماندهان عالی جنگ، قبل از عملیات والفجر هشت در پادگان شهید مدنی سخنرانی کرد. اصلا یک لحظه فکر کردم که او خود حمید هاشمی است. در جوابم گفت «آب نشانه روشنایی است. همه چیز زنده به آب است و تا آب هست، زندگی هست. ما برای جاودانه ماندن به جبهه آمده آیم و الان، باران که رمز جاودانگی است، دارد از آسمان خدا می بارد. این‌طور نیست؟»

جوابی ندادم. پیشانی‌اش را بوسیدم و در این حال و هوا فکر کردم که این جمله می تواند دو معنا داشته باشد؛ نخست این که آب، با نام گردان ما مرتبط است و آن آب که هرگز نمی میرد، خود آقا ابالفضل است و دوم این که آب، اشاره ای به منطقه عملیاتی است که به ذهن زلال این بسیجی خطور کرده است و استفاده از واژه آب ممکن است اشاره به منطقه‌ای آبی مثل هور یا رودخانه‌ای وحشی مثل اروند یا جزیره مجنون باشد.(صفحه ۲۵۲)

 

مخاطبان کتاب «آب هرگز نمی‌میرد»

این کتاب برای هر قشر و سن و سالی مفید است؛ از نوجوان ۱۶ ساله گرفته تا پیرمرد ۷۰ ساله. چون در خاطرات شهید سلگی همه گونه مطالب اعتقادی، تاریخ جنگ، مدیریتی، خانوادگی و نظامی دیده می شود. شاید بتوان این گروه ها را به این شرح تقسیم بندی کرد:

۱. رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که بیشتر آنان در زمان جنگ جوانان یا نوجوانانی بودند و حالا با خواندن عملیات های کربلای چهار و پنج و مرصاد، خاطرات خود را مرور می کنند.

۲. جوانان و نوجوانانی که آن دوره را درک نکردند و با خواندن این کتاب با مشکلات و فراز و نشیب های جنگ آشنا می شوند.

۳. خانواده های شهدا که ایثارگری های فرزندان این مملکت را می خوانند و به چنین فرزندانی افتخار می کنند.

۴. مدیران و مسئولان کشوری و لشکری که مدیریت فرماندهان آن دوران را الگوی کاری و اخلاقی خود قرار دهند.

۵. عاشقان حسینی و ارادتمندان حضرت ابوالفضل که هر سال قصه آب و عطش را مرور می کنند و می گویند «یا لیتنا کنا معکم» و با خواندن این کتاب درس های عاشورایی رزمندگان اسلام در شب های حمله را با شب عاشورا مقایسه می کنند.

۶. عاشقان کلام الهی و خطبه های امیر مومنان می توانند در این کتاب مصداق های آیات قرآن و کلام امیر مومنان را از زبان فرمانده گردان حضرت ابالفضل و لشکر ۳۲ انصارالحسین در سخنرانی های قبل از عملیات ها و رجزخوانی های عاشورایی در هنگام حمله به دشمن مرور کنند.

۷. دوستداران فرهنگ جهاد و شهادت و اصحاب رسانه که می توانند موضوع های گوناگونی را در جای جای این کتاب همچون فرهنگنامه جبهه و شهادت پیداسردار شهید سلگی در عملیات های دفاع مقدس مرور کنند.

۸. تمام کسانی که به آب و خاک وطن عشق می ورزند و دوست دارند بدانند که چگونه رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس با چنگ و دندان از کشور دفاع کردند و اجازه ندادند یک وجب از خاک میهن در اشغال دشمن بماند.

مطالب جالب و درس‌آموز کتاب آب هرگز نمی میرد به قدری متنوع و گسترده است که در یک گزارش قابل عرضه نیست و حق مطلب ادا نمی شود؛ از ویژگی‌های پدر میرزامحمد یا سوابق انقلابی شهید سلگی و آشنا شدنش با گروه انقلابی ابوذر گرفته تا مطالبی همچون دسته منتظران شهادت، بمباران پادگان ابوذر سرپل ذهاب به عنوان تلخ‌ترین حادثه تاریخ حادثه جنگ رزمندگان استان همدان، ماجرای غم انگیز قبول قطعنامه ۵۹۸ در سال ۶۷ و مقابله با گروهک منافقین که سلگی با وجود مشکل قطعی دو پا با برانکارد در منطقه عملیاتی مرصاد حضور یافت و شر منافقین را کم کرد.

«دردانه جنگ»، مردی از جنس استقامت

نمره ۲۰ شهید همدانی به سلگی

یکی دیگر از نکات کتاب بیان ویژگی‌های منحصر به فرد میرزامحمد است؛ همچون سخنرانی هایی که در تاریکی شب برای رزمندگان داشت تا چشمانش به چهره‌های خسته و نورانی نیروهایش نیافتد یا بیان ویژگی های شهید سلگی از زبان سرداران دفاع مقدس نیز از نکات جالب کتاب است. مثلاً شهید حاج حسین همدانی گفت «اگر در تاریخ جنگ بخواهند شناسنامه فتح قله کدو در عملیات والفجر دو را بنویسند، نام میرزامحمد سلگی به عنوان فاتح این قله باید ثبت شود. از نظر من که فرمانده‌اش بودم، او نمره ۲۰ گرفت.» (صفحه ۷۷)

دعای همسر شهید سلگی

پروین سلگی که رهبر انقلاب در تقریظ کتاب، بر این همسر با ایمان و صبور شهید سلگی درود فرستاده، گفت: خودم را برای هر خبری آماده کرده بودم به جز خبر شهادت حاجی. حتی تحمل گفت‌وگو درباره این موضوع را هم نداشتم. او می‌خواست کم‌کم مرا آماده کند اما من به گریه می‌افتادم و حاجی ادامه نمی داد.

دُردانه‌های جنگ

این همسر شهید افزود: سال ۱۳۶۵ پدرم شهید شد. همان سال برادرم هم شهید شد. وقتی حاج میرزا می خواست برای عملیات برود، گفتم «خدایا! من که نمی توانم مانع رفتن او شوم. مپسند که من بیش از این بی‌کس شوم. کاری کن که او زنده بماند ولو با دست و پای بریده» و همین هم شد.(صفحه ۱۴۴) . ایرنا فرهنگ



منبع خبر

«دردانه جنگ» بیشتر بخوانید »

حجازی: شهید حسن ترک؛ عارفی که آرامشش در بحران الهام‌بخش بود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاع‌پرس از همدان، «سید مسعود حجازی» پیشکسوت دوران دفاع مقدس و همرزم شهید حسن ترک امروز (پنج‌شنبه) در مراسم رونمایی از «کتاب فانوسی که افسانه نبود» با بیان اینکه شهید ترک فردی استثنایی بود، اظهار داشت: آرامش و متانتش در شرایط سخت جنگ، الگویی برای دیگر رزمندگان بود.

وی با اشاره به ویژگی‌های اخلاقی و معنوی شهید ترک، افزود: در طول سال‌های جنگ، هرگز ندیدم که شهید ترک حتی برای یک لحظه آرامش خود را از دست بدهد یا شکوه و شکایتی کند. او در سخت‌ترین شرایط نیز با توکل و ایمان، الگویی از صبر و استقامت بود.

این راوی دفاع مقدس همچنین به شهادت شهید ترک اشاره کرد و گفت: در شب شهادتش، او همچنان آرام و مطمئن بود. شهید ترک عارفی بود که نیاز به توصیف نداشت؛ حضورش برای همه ما الهام‌بخش بود.

وی در ادامه به نقش شهید حاج میرزا محمد سلگی نیز اشاره کرد و او را فردی بزرگ‌منش و تاثیرگذار در جبهه‌های جنگ توصیف کرد.

حجازی با تاکید بر روحیه عرفانی و ایثارگرانه شهید ترک، خاطرنشان کرد: شهید ترک و بسیاری از شهدای ما، مراحل سیر و سلوک عرفانی را در میدان جنگ و در میان آتش و خون طی کردند. این عشق و ایثار، فراتر از منطق و عقلانیت معمولی هست و تنها با زبان عرفان می‌توان آن را توصیف کرد.

وی در پایان با بیان حسرت و اشتیاق خود برای دیدار دوباره شهید ترک، از همه حاضرین خواست تا با الگوگیری از شهدا، راه آنان را ادامه دهند و در مسیر خدمت به اسلام و انقلاب گام بردارند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

حجازی: شهید حسن ترک؛ عارفی که آرامشش در بحران الهام‌بخش بود بیشتر بخوانید »

رییس مجلس شورای اسلامی جهت شرکت در یادواره سردار شهید «سلگی» وارد همدان شد

رییس مجلس شورای اسلامی جهت شرکت در یادواره سردار شهید «سلگی» وارد همدان شد


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از همدان، «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) به‌منظور دیدار با مقامات استان و همچنین حضور در یادواره سردار شهید «حاج میرزا محمد سلگی» وارد همدان شد.

وی دقایقی قبل از طریق فرودگاه همدان وارد استان شد و مورد استقبال رسمی مقامات قرار گرفت.

آیین رسمی استقبال از رئیس مجلس شورای اسلامی با حضور نماینده ولی‌فقیه در استان، استاندار، فرماندهان نظامی و انتظامی، اعضای شورای تامین و مدیران دستگاه‌های اجرایی استان در فرودگاه همدان برگزار شد.

قالیباف قرار است در سفر خود به استان همدان در یادواره سردار شهید «حاج میرزا محمد سلگی» شرکت و سخنرانی کند.

تجلیل از خانواده معظم هفت سردار شهید استان همدان از جمله شهید سلگی از دیگر برنامه های سفر رئیس قوه مقننه است.

بنابراین گزارش، سردار حاج «میرزا محمد سلگی» متولد نهاوند و فرمانده گردان حضرت ابوالفضل(ع) لشکر ۳۲ انصار الحسین(ع) و جانباز ۷۰ درصد پس از سالها درد به دلیل جراحت شیمیایی ۱۴ فروردین سال ۱۳۹۹ به همرزمان شهیدش پیوست.

او از ابتدای سال ۶۲ فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت ابوالفضل (ع) لشکر ۳۲ انصارالحسین (ع) بود که در این گردان تا بعد از عملیات کربلای ۵ در سال ۶۵ حضور داشت و به تعبیر سردار شهید «حاج حسین همدانی» نقش او در عملیات مرصاد مغفول ماند.

کتاب «آب هرگز نمی میرد» با محوریت خاطرات این رزمنده دلاور و روایت جمعی از رزمندگان گردان حضرت ابوالفضل (ع) به قلم حمید حسام در سال‌های گذشته منتشر شد و رهبر معظم انقلاب اسلامی هم تقریظی بر آن نوشتند.

انتهای پیام/

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رییس مجلس شورای اسلامی جهت شرکت در یادواره سردار شهید «سلگی» وارد همدان شد بیشتر بخوانید »

نماهنگ/ «چشمان خیس»

نماهنگ/ «چشمان خیس»

کد ویدیو

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نماهنگ/ «چشمان خیس» بیشتر بخوانید »

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی



همان- ایرنا- «عشق هرگز نمی‌میرد» عنوان کتابی است که عاشقانه‌های زندگی شهید «حاج میرزا سلگی» را به روایتگری همسرش «پروین سلگی» بیان می‌کند، کتابی که به همت حوزه هنری استان همدان و با قلم «مونا اسکندری» به رشته تحریر درآمده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، قصه‌پرداز «خانه‌های شکلاتی با پله‌های کنجدی و نرده‌های بیسکویتی» چند صباحی است به نویسنده و محقق توانمند دفاع مقدس و تاریخ شفاهی این کهنه دیار بدل شده، گویی گوشه‌ای از طاقچه دلش را مزین به ژانر ایثار و شهادت و گوشه‌ای دیگر را داستان‌های کوتاه پر کرده است؛ انگار از روزهای کودکی دل در گرو واژه‌ها نهاده و قلم‌فرسایی را راهی برای بیان احساساتش دریافته است.

او هنرمندانه پر خیالش را در آسمان به پرواز در می‌آورد و به تک تک واژه‌ها جان می‌بخشد؛ نویسنده‌ای که ده‌ها رتبه برتر ملی و بین‌المللی به ویژه در بخش داستان کوتاه را از آن خود کرده و عضو خانه رمان حوزه هنری استان همدان است. درباره خانم «مونا اسکندری» نویسنده پر کار و پر تلاش خطه همه‌دانا صحبت می‌کنم.

مونا اسکندری این روزها به دعوت ساکنان آسمان جلوه‌ای نو از عشق را زیر رگبار توپ و گلوله با جادوی کلمات به تصویر کشیده و معنای جدیدی پدید آورده است، او خالق «عشق هرگز نمی‌میرد» شده و خاطرات عاشقانه‌ همسر یک مبارز، رزمنده، جانباز و شهید را با همان اوج و فرود نگاشته و راز مگوی آنها را بر ملا ساخته است.

به گفت‌وگویی صمیمانه با او نشستیم تا قصه نگارش کتاب «عشق هرگز نمی‌میرد» را باز گو کنیم، قصه‌ای که در دل خاطرات شنیدنی و جذاب خانم پروین سلگی جا باز کرد و خودش داستانی شنیدنی شد. 

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی

خاطراتی از بمباران و آژیر قرمز

روزهای کودکی مونا از یک سو با ایدئولوژی انقلاب همراه بود و از سوی دیگر با تب و تاب جنگ، بمباران و آژیر قرمز و تلخ‌تر  از همه از دست دادن دوست کودکی‌اش زیر آوارهای بمباران صدامیان.

این نویسنده دهه شصتی دلیل علاقه به نگارش در ژانر ادبیات دفاع مقدس یا ایثار و شهادت را عقبه خانوادگی‌ و حوادث کودکی‌اش می‌داند و می‌گوید: علاوه بر اینکه در بحبوحه جنگ متولد شدم خانواده‌ام حضور پررنگی در دفاع از وطن داشتند و در این حماسه ماندگار نقش آفرینی کردند،  مادرم در اسکان جنگ زده‌ها، آموزش نظامی به بانوان و فعالیت‌های فرهنگی پا به رکاب بود و پدرم هم با تمام توان بدون هیچ چشمداشتی  هر کاری از دستش برمی‌آمد انجام می‌داد، با این اوصاف قصه جنگ و جبهه در رگ و پی‌ام ریشه دارد.

اسکندری ادامه می‌دهد: کشور ما هشت سال دفاعی جانانه داشت پس جا دارد برای تبیین این  دفاع مقدس صدها اثر فاخر اعم از فیلم و کتاب خلق کنیم و لحظاتی که راویان این حماسه بزرگ  در کنار ما هستند را غنیمت بشماریم.

دعوتی از سوی آسمان

هر چند خانم اسکندری دعوت شده بود به ژانر دفاع مقدس، دعوتی از جانب عاشقی که گرمای شمع را حس کرده و مزه پرواز را زیر دندانش چشیده  بود.

علی خوش‌لفظ شوهر خاله خانم اسکندری پیش از شهادت،  او را مدام ترغیب می‌کرد که این اسلحه زمین نماند؛ گویی نسخه  نانوشته‌ای از یک وظیفه‌ای خطیر برایش پیچیده باشد.

او از آغاز جرقه نگارش کتاب «عشق هرگز نمی‌میرد» در مراسم چهلم شهید خوش‌لفظ می‌گوید: در مراسم شهید علی خوش لفظ، خانم سلگی  همسر شهید حاج میرزا سلگی خاطره‌ای شنیدنی تعریف کرد و در همان حین صدای شهید خوش لفظ در گوشم پیچید و با کنار هم قرار دادن نشانه‌ها،  عزم جزم کردم تا خاطرات خانم سلگی را به رشته تحریر درآورم.

در مراسم شهید علی خوش لفظ، خانم سلگی  همسر شهید حاج میرزا سلگی خاطره‌ای شنیدنی تعریف کرد و در همان حین صدای شهید خوش لفظ در گوشم پیچید و با کنار هم قرار دادن نشانه‌ها،  عزم جزم کردم تا خاطرات خانم سلگی را به رشته تحریر درآورم.

وی، قصه نوشتن «عشق هرگز نمی‌میرد» را این گونه روایت می‌کند و یادآور می‌شود: از همان ابتدای کار، ساعت‌ها با پروین خانم سلگی صحبت می‌کردم با خنده‌هایش می‌خندیدم و با گریه‌هایش اشک می‌ریختم انگار جزئی از خاطراتش شده بودم، البته خانم سلگی به لحاظ کسالت جسمی و عمل جراحی، تاخر و تقدم زمانی اتفاقات را به یاد نداشت و همین کار را سخت‌ می‌کرد.

اسکندری خاطرنشان می‌کند: بنابراین خاطرات او را درست مثل یک پازل پر حادثه و بر هم ریخته در برابرم داشتم  به همین دلیل برای نگارش، به تحقیق و پژوهش دست زدم به این معنا که در کنار ساعت‌ها مصاحبه باید از دوستان و آشنایان هم اطلاعاتی را جمع آوری می‌کردم.

مهمان ناخوانده/ قرار بی‌قراری

او در این میان از یک بیماری پیش بینی نشده سخن به میان می‌آورد و می‌گوید: دقیقا همزمان با آغاز نگارش این کتاب یعنی سال ۱۳۹۷، سلول‌های سرطانی میهمان ناخوانده تن و جانم شدند  و با  پیشرفت بیماری تقریبا تمام بدنم را تسخیر کردند؛ از همین رو بدون معطلی درمان را آغاز کردم. ناگفته نماند احساسات عمیقی بین من و حاج آقا و حاج خانم شکل گرفته بود، بندگان خدا در دوره درمان با تماس تلفنی یا حضوری از حال و احوالم با خبر می‌شدند  و مدام دست به دعا بودند.

این نویسنده جوان و موفق همدانی از قصه‌ای که در کنار نگارش این کتاب جان گرفت یاد می‌کند: با گسترش بیماری قوتی در بدنم نمانده بود، اما امانتی بزرگ بر دوشم سنگینی می‌کرد، به همین دلیل فورا پس از پایان شیمی درمانی کتاب را دست گرفتم ولی متاسفانه عوارض اقدامات درمانی حافظه‌ام را دچار مشکل کرده بود و بسیاری از نکات را فراموش کرده بودم.

اسکندری ادامه می‌دهد: احساس کردم مصاحبه‌ها باید تکرار شود، این کار انجام شد از طرفی هم به اتفاق پروین خانم و حاج میرزا پژوهش پروژه را کلید زدیم و سفرهای زیادی به نهاوند داشتیم چراکه خانواده سلگی اهل نهاوند بودند و مدت زمان طولانی در همانجا زندگی کرده‌اند. یک به یک خانه‌هایشان را سر زدیم در این بین خاطرات خوبی زنده شد از سوی دیگر از شاهدین هم پرس‌وجو می‌کردم، تمام سعی‌ام بر این بود خاطرات با اصالت ذکر شود، بنابراین تحقیقات بسیار غنی انجام شد.

یک به یک خانه‌هایشان را سر زدیم در این بین خاطرات خوبی زنده شد از سوی دیگر از شاهدین هم پرس‌وجو می‌کردم، تمام سعی‌ام بر این بود خاطرات با اصالت ذکر شود، بنابراین تحقیقات بسیار غنی انجام شد.

او می‌گوید: پس از تکمیل پژوهش فکر کردم روایت این کتاب را بیش از پیش مانا و بومی کنم به این ترتیب از گویش لُری استفاده و دیالوگ‌ها را به لری نهاوند تبدیل کردم و برای اطمینان از خوش خوان بودن کتاب، بالغ بر ۲۰ نسخه از طرح اولیه آن را به نقاط مختلف حتی خارج از کشور ارسال کردم تا دوستانی که از گویش نهاوندی به دور بودند نظرشان را اعلام کنند.

این نویسنده خوش‌نام به ادامه فرآیند نگارش کتاب «عشق هرگز نمی میرد»  اشاره می‌کند و می‌افزاید:  خوشبختانه این مرحله هم با موفقیت و سربلندی طی شد و نقدهای لازم را به من رساندند، ضمن اینکه عکس‌های قدیمی کتاب از طریق دوستم در شهرستان آمل رتوش و با کیفیت مناسب اسکن شد.

کتاب با نام قهرمان راوی تمام می‌شود

به اینجای داستان «عشق هرگز نمی‎میرد» که می‎‌رسیم، تراژدی واقعی هم چاشنی کار شده و نام داستان بیشتر جلوه‌گر می‌شود، رفتن حاج میرزا سلگی، همه معادلات را تغییر می‎دهد و فصل جدیدی از زندگی راوی را رقم می‎زند، فصلی که نمی‎شود در کتاب نادیده گرفت.

خانم اسکندری در این باره  اضافه می‌کند: کتاب آماده چاپ بود که حاج میرزا سلگی به یاران شهیدش پیوست و جام شهادت را نوشید، لاجرم فصل جدیدی با عنوان شهادت حاج میرزا به کتاب اضافه شد، انگار کتاب باید با نام قهرمان راوی  تمام می‌شد.

نویسنده  با جان و دل، همراه با تیمی که به مدد شهدا و لطف خداوند در کنار هم جمع شده بودند کتاب «عشق هرگز نمی‌میرد» را  به پایان رساند و بالاخره داستان پر فراز و نشیب زندگی پروین خانم سلگی به رشته تحریر درآمد، در حالی که قصه نوشتن آن خود کتاب دیگری شد.

چاپ کتاب را سوره مهر بر عهده گرفت و به یکی از  بهترین‌ها در حوزه تاریخ شفاهی بدل شد، او در این باره می‌گوید: از  مردم نهاوند تشکر می‌کنم چراکه  به لطف خدا و ارادتشان به شهید سلگی در هرجا که نیاز شد جانانه پای کار آمدند و در پژوهش‌ها همراهی‌ام کردند.

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی

ساعت عاشقی/ اینجا عشق را به تصویر می‌کشند

«عشق هرگز نمی‌میرد» کتابی پر کشش و جذابی شد چراکه علاوه بر ترسیم اتفاقات و حوادث زندگی  یک زن توانمند ایرانی، یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخ کشور را روایت می‌کند. از حق نگذریم عشق در جای جای کتاب جاری است، منظومه‌ای عاشقانه که رد پای لیلی و مجنون یا فرهاد و شیرین در آن پیدا است. ماجرایی که از نوجوانی این زوج شروع و به عشقی ابدی ختم می‌شود.

نام کتاب هم گویای راز مگوی زندگی این زوج است، رازی که در عشق خلاصه می‌شود و دلیلی است برای  فائق آمدن بر مشکلات، قطعا  با خواندن هر چه بیشتر سطور و صفحات، عشق درون خواننده معنا پیدا می‌کند.

در ادامه این نویسنده موفق، گریزی به تاثیر این کتاب می‌زند و یادآور می‌شود: خواندن این کتاب برای زندگی روزمره امروزی‌ها و نسل جدید بسیار مفید است و خوانندگان شیفته این زوج می‌شوند همانگونه که خودم این کتاب را خالصانه دوست دارم.

همیشه پای یک پدر در میان است

مونا اسکندری در بخش دیگری از سخنانش ذوق و قریحه پدرش را در پرورش ذهن خلاقش موثر می‌داند و می‌افزاید: در واقع پدرم نقش پر رنگی در شکل گیری دنیای  امروزم دارد به ویژه اینکه در دوران کودکی زمان فراغت ما با قصه‌پردازی و شاخ و برگ دادن به داستان‌های تخیلی می‌گذشت.

او از روزهای کودکی و علاقه وافرش به نویسندگی  می‌گوید که پیش از فرا گرفتن خواندن و نوشتن، داستان‌های مصور می‌کشیدم؛  در دوران درس و مدرسه هم لذت بخش‌ترین ساعت، زنگ انشاء بود این روند ادامه داشت تا در زمان دانشگاه نویسندگی را مجدانه پیگیری کردم و نخستین کتابم با عنوان «پنجره‌ای نزدیک سقف» در قالب یک مجموعه داستان توسط بنیاد حفظ آثار چاپ شد. 

به مرور زمان،  نوشتن جزیی از مونا شد، ابزاری که توسط آن آرام می‌شود و گویی  احساسش، مقصودش و نقدش را در نوشتن جستجو می‌کند، این نویسنده پرکار،  نوشتن را بهترین رخداد می‌داند و یادآور می‌شود: قلم زدن قابل تأمل است و من از کودکی راه بیان احساساتم را در نوشتن یافتم به نوعی زندگی و راه زندگی برایم در نویسندگی خلاصه می‌شود.

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی

خانم اسکندری صبور و آرام،  نگاهی هم به چشم‌انداز حرفه‌ای خود می‌اندازد و می گوید: امیدوارم ادبیات جان داری در حوزه دفاع مقدس ارائه دهم تا حتی افرادی که احیانا به این برهه از تاریخ کشور اعتقاد چندانی ندارند  تحت تاثیر قرار گیرند و اقناع شوند همچنین این آثار به منابعی موثق برای  آیندگان  بدل شود. در حقیقت نوشتن از انقلاب و دفاع مقدس نوعی وظیفه دینی محسوب می‌شود و صد البته قلم فرسایی در این حوزه جلوه‌ای از عِرق ملی و شور وطن‌پرستی است.

دغدغه‌ای از جنس قلم و کاغذ

در این قسمت از گفت‌وگو او به دغدغه‌هایش اشاره می‌کند و می‌افزاید: نویسندگی در کشور ما شغل به حساب نمی‌آید ضمن اینکه درآمد چندانی هم از این راه کسب نمی‌شود اما در کنار این نکات یک نویسنده بیش از هر چیزی به حمایت معنوی نیاز دارد، پشتوانه معنوی برای ادامه این مسیر به ویژه در حوزه تاریخ شفاهی ضروری است.

نویسندگی در کشور ما شغل به حساب نمی‌آید ضمن اینکه درآمد چندانی هم از این راه کسب نمی‌شود اما در کنار این نکات یک نویسنده بیش از هر چیزی به حمایت معنوی نیاز دارد، پشتوانه معنوی برای ادامه این مسیر به ویژه در حوزه تاریخ شفاهی ضروری است.
این نویسنده  به تفاوت بین خانم‌ها و آقایان در حرفه نویسندگی گریزی می‌زند و ادامه می‌دهد: بانوان در کنار نقش مادری، همسری و خانه‌داری با اما و اگر در زمان‌های محدود به نوشتن می‌پردازند در حالی که آقایان با فراغ بال بیشتری به این امر رسیدگی می‌کنند از همین رو تغییر نگاه‌ها برای بالندگی بیشتر بانوان نویسنده، الزامی به نظر می‌رسد.

اسکندری در پایان این گپ‌وگفت صمیمی به  بیان حال خویش در زمان نگارش پرداخت و گفت: هر وقت که حال دلم خوب باشد و وظایفی که بر عهده دارم انجام داده باشم به سراغ نوشتن می‌روم، چنانچه حال و احوال دلم روبه راه نباشد چیزی نمی‌نویسم، با کارهای هنری روحیه‌ام را شارژ می‌کنم و پس از آن قلم و کاغذ دست می‌گیرم. بیشتر مواقعی که اعضا خانواده خواب باشند مثل نیمه شب‌ها دست به قلم می‌شوم و داستان راستان می‌نگارم.

کتاب «عشق هرگز نمی میرد» توسط انتشارات سوره مهر حوزه هنری انقلاب اسلامی در ۱۷ فصل و ۳۰۰ صفحه چاپ و در اسفند ۱۴۰۰ روانه بازار کتاب شده است.

منبع: ایرنا

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

"عشق هرگز نمی‌میرد" کتابی بی‌بهانه برای عاشقی بیشتر بخوانید »