شهید سید ابراهیم رئیسی

دومین گزارش هیئت عالی بررسی ابعاد و علل سانحه بالگرد رئیس جمهور

دومین گزارش هیئت عالی بررسی ابعاد و علل سانحه بالگرد رئیس جمهور


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، مرکز ارتباطات ستادکل نیرو‌های مسلح دومین گزارش هیئت عالی بررسی ابعاد و علل سانحه بالگرد رئیس جمهور و هیئت همراه را منتشر کرد. 

۱. برابر گزارش دریافتی از سازمان هواشناسی در مورخه ۱۴۰۳/۰۲/۳۰ هوای حاضر و پیش بینی فرودگاه تبریز (مبداء) تا مقصد اول و دوم گروه پروازی (پل آغبند و سد قیز قلعه سی) تا ساعت ۰۸.۵۰ صبح مساعد و متناسب با شرایط پرواز با دید (VFR) بوده است لکن هوای مسیر برگشت با دریافت آخرین اسناد دریافتی و اظهارات خلبانان و سرنشینان دو بالگرد دیگر نیاز به بررسی بیشتر دارد که متعاقبا اعلام می‌گردد.

۲. بخش اعظمی از اسناد، سوابق و مدارک مرتبط با تعمیر و نگهداری بالگرد سانحه دیده مورد بررسی دقیق قرار گرفت و اشکالی که به لحاظ تعمیرات و نگهداری بتواند در وقوع سانحه موثر باشد مشاهده نشد.

۳. با بررسی به عمل آمده و محاسبات صورت گرفته، ظرفیت بالگرد از جهت تعداد سرنشین و تجهیزات، متناسب با حداکثر وزن استاندارد بالگرد در شروع پرواز و به هنگام برخواستن از مبداء تا مقصد و مسیر برگشت در حد مجاز رعایت گردیده است.

۴. بر اساس پیاده سازی مکالمات ضبط شده بین خلبانان گروه پروازی، آخرین تماس با خلبانان بالگرد سانحه دیده تا زمان وقوع حادثه و عدم پاسخگویی آنها ۶۹ ثانیه طول کشیده است و هیچ گونه اعلامی مبنی بر وضعیت اضطراری ضبط نگردیده است. (زمان تقریبی اعلام شده (حدود ۱.۵ دقیقه) در گزارش اوّل با پیاده سازی نوار ضبط شده در بالگرد MIL-۱۷، ۶۹ ثانیه تأیید می‌گردد)

۵. با توجه به نمونه برداری و آزمایشات صورت گرفته از بقایا و قطعات بالگرد و نحوه پراکندگی آنها و فواصل اجزاء جدا شده از بدنه اصلی، وقوع انفجار ناشی از خرابکاری در جریان پرواز و لحظات قبل از برخورد به دامنه ارتفاعات منتفی می‌باشد.

۶. در طول مدت ماموریت و تا ۶۹ ثانیه قبل از وقوع سانحه، تماس روی فرکانس‌های مشخص شده با بالگرد سانحه دیده برقرار بوده و آخرین تماس و پیام نیز توسط فرمانده گروه پروازی (شهید مصطفوی) صورت گرفته است لذا هرگونه بروز اختلال در سامانه ارتباطی و یا تداخل فرکانسی منتفی می‌باشد. (لازم به ذکر است ارتباط بین دو فروند بالگرد دیگر کماکان تا فرود در معدن مس سون گون ادامه داشته است)

۷. برابر گزارش کارشناسان تخصصی آثاری ناشی از اقدامات جنگ الکترونیک بر روی بالگرد سانحه دیده مشاهده نشده است.

یادآوری می‌گردد تا زمان کشف علت اصلی سانحه، بررسی آزمایشات و تجزیه و تحلیل داده‌ها ادامه می‌یابد و نتایج اطلاع رسانی خواهد شد.

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دومین گزارش هیئت عالی بررسی ابعاد و علل سانحه بالگرد رئیس جمهور

دومین گزارش هیئت عالی بررسی ابعاد و علل سانحه بالگرد رئیس جمهور بیشتر بخوانید »

ناگفته‌های زندگی شهید موسوی؛ سرتیم حفاظت رئیس جمهور

ناگفته‌های زندگی شهید موسوی؛ سرتیم حفاظت رئیس جمهور


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: از سه روز قبل بود که همه همسایه‌ها فهمیدند مردی با شانه‌های ستبر و چشم‌هایی مهربان که دیر می‌آمد و زود می‌رفت، اما هوای همه، حتی رفتگر محل را داشت، محافظ شخص دوم مملکت بود و سایه به سایه رییس جمهور! محافظ‌ها قهرمانان همیشه گمنامند و جان فدای نظام. قهرمانانی که نباید و نمی‌توانند شناخته شوند، اما حالا آسمانی شدن سردار سید مهدی موسوی؛ مرد در سایه، سرتیم حفاظت رییس جمهور فرصتی است برای شنیدن از او و شناختنش. مردی که مثل شهید جمهور خستگی ناپذیر بود و دست آخر برات شهادت‌شان را هر دو در کنار هم گرفتند و اربا اربا شدند.

کد ویدیو

همه دختران سردار

این‌روز‌ها پیدا کردن نشانی دقیق خانه پدری سرتیم حفاظت رییس جمهور کار سختی نیست. به محله ۱۷ شهریور که می‌رسیم بنر‌های تسلیت جابه‌جا روی دیوار‌ها نصب شده‌اند و راهنمای مسیرمان می‌شود. خانه پدری سردار جای سوزن انداختن نیست. پر می‌شود و خالی از عزادارانی که آمده‌اند تسلی دل خانواده و دختران شهید موسوی شوند. نه فقط فامیل و آشنا و همسایه که از شهر‌های دیگر هم آمده‌اند برای عرض تسلیت. سردار که در میان اهل فامیل به آقاسید مهدی معروف بود، چهار دختر نازدانه دارد. دختر‌های بزرگ آقاسید شانه به شانه مادر نشسته‌اند. الحق صلابت‌شان مثال زدنیست. دختر سوم آقا سید شش ساله است و دختر ته تغاری هم سه ساله و به دور از هیاهوی خانه‌ای که عزیز از دست داده مشغول بازی است و گه گداری سراغ عکس بابا می‌رود. صورتش را نوازش می‌کند و دوباره بازی و بازی… به کم بودن‌های بابا عادت دارد و حتما در ذهن کودکانه خودش می‌گوید بابا می‌آید مثل همیشه با دست پر.

زندگی یک محافظ جان‌فدا

همسر شهید میزبان میهمانانی است که برای عرض تسلیت آمده اند و گفتگو را به فرصت دیگری موکول می‌کند، اینطور می‌شود که از دختران شهید دعوت می‌کنیم به حضور در خلوتی و خاطره گویی از پدرانه‌های مردی که می‌گفتند سایه رییس جمهور است. کنجکاویم بدانیم زندگی یک محافظ جان فدا چطور می‌گذرد؟ می‌پرسیم می‌دانستید پدرتان سرتیم حفاظت رییس جمهور است؟ این سوال کافیست برای گفتن ناگفته‌های زندگی شخصی یک بادیگارد؛  «بابا به دلیل ملاحظات امنیتی وقتی خانه بود در مورد کارش زیاد صحبت نمی‌کرد. ما فقط می‌دانستیم که هر جا رییس جمهور است پدر ما هم هست. زندگی بابا وقف خدمت بود. همیشه می‌گفت نظام جمهوری اسلامی قدرت اسلام در جهان را به نمایش گذاشته و خدمت به این نظام، خدمت به امام زمان (عج) است. برای همین بود که همیشه بیش از توانش خدمت می‌کرد واز قضا محافظ مسئولی خستگی ناپذیر شده بود. از وقتی بابا محافظ آقای رییسی شد، خیلی کمتر ایشان را می‌دیدیم. بابا در طول شبانه روز ۳ ساعت بیشتر نمی‌خوابیدند. صبح‌ها ساعت سه می‌رفتند سرکار و ۱۱ و ۱۲ شب برمی گشتند. اما همان موقع هم سرحال و بانشاط می‌آمد ما را دور خودش جمع می‌کرد.»

ناگفته‌های زندگی شهید موسوی؛ سرتیم حفاظت رئیس جمهور

چرا تلویزیون تصویرت را نشان نمی‌ده بابا؟!

«شب آخر قبل از اینکه پدرم همراه رییس جمهور به آذربایجان برود کمی زودتر از همیشه به خانه آمد و دورهم نشستیم. گفتم بابا مگه شما سردار نیستی؟ چرا تصویرت را در تلویزیون نشان نمی‌دهند؟ چرا در اینترنت اسم و فامیل شما را می‌زنم تصویرت نیست؟ با طمانینه‌ای به من نگاه کرد و گفت “نشون می‌ده بابا! ” یک روز بعد خبرشهادت بابا که آمد همه مردم ایران تصویر پدرم را دیدند و فهمیدند که سرتیم محافظت رییس جمهور شهید بابای مهربان من است!» بغض ریحانه سادات دختر دوم شهید موسوی وقتی به مرور این خاطره می‌رسد عنان از کف می‌دهد و می‌ترکد.

ناگفته‌های زندگی شهید موسوی؛ سرتیم حفاظت رئیس جمهور

آخرهفته‌های خانواده محافظ رییس جمهور چطور می‌گذرد؟

این خاطره بازی حال و هوای دختر شش ساله را که تا آن لحظه سرگرم کودکانه هایش بود عوض می‌کند و چشم هایش خیره به تصویر پدر، مثل ابر بهار می‌بارد. دختر‌ها بابایی‌اند و دختر‌های ته تغاری بابایی‌تر. فاطمه زهرا می‌گوید: «از وقتی بابا محافظ آقای رییسی شد، آخر هفته‌های خانه ما آخر هفته‌های بدون حضور بابا بود. سفر‌های استانی رییس جمهور آخر هفته‌ها بود و بابا هم همیشه همراه ایشان. ما عادت کرده بودیم. چون خدمت به نظام، آرمان پدرم بود. حقیقتا اذیت می‌شدیم. همه‌مان وابسته بابا بودیم، اما نداشتیمش. دو خواهر کوچکم انقدر شب‌ها بیدار می‌ماندند تا بابا بیاید. پدرم نبود یا بهتر بگویم حضورش کم بود، اما همان قدر هم با همه وجودش برایمان پدری می‌کرد. آخر هفته‌های پرکار که می‌گذشت و او هیچ وقت نبود، سعی می‌کرد یک روز وسط هفته کمی زودتر بیاید و با ما باشد.»

ناگفته‌های زندگی شهید موسوی؛ سرتیم حفاظت رئیس جمهور

بابا و رییس جمهور به آرزویشان رسیدند

پدرشان اربااربا شده. در این سه روز هزار بار آن لحظه‌های آخر بابا را تصویر کرده‌اند، هزار بار در دلشان مرده‌اند و زنده شده‌اند، اما صبورانه ایستاده‌اند و ریحانه سادات؛ دختر ۱۷ ساله می‌گوید: «بابا و رییس جمهور هر دو به آرزویشان رسیدند. وقتی شنیدم به شهدای این اتفاق عنوان شهید خدمت را دادند خیلی خوشحال شدم. بهترین عنوان بود. اما من حسرت خیلی چیز‌ها به دلم مانده. نمی‌دانستم قرار است انقدر زود بابا را از دست بدیم. حسرت اینکه چرا بیشتر دست بابام را نبوسیدم.»

ناگفته‌های زندگی شهید موسوی؛ سرتیم حفاظت رئیس جمهور

بادیگارد گره گشا!

حرف‌ها که به اینجا می‌رسد فاطمه زهرا دختر بزرگ شهید می‌گوید: «همه فکر می‌کنند نظامی‌ها آدم‌های خیلی جدی هستند. اما اصلا اینطور نیست. مهر پدرم و رقت قلبش مثال زدنی بود. پدرم نه فقط تکیه‌گاه ما که تکیه گاه یک فامیل بود. بعد از شهادتش در همین یکی دو روز فهمیدیم که چه گره‌هایی را باز کرده، خیلی‌ها آمدند و از گره گشایی‌های پدرم می‌گفتند. حتی از شهر‌های دیگر. آدم‌هایی که ما اصلا آنها را نمی‌شناختیم.

۴۸ ساعت به روی خودش نیاورد لگنش شکسته

فرزند شهید همت چه خوب توصیف کرده آقا سید مهدی را «شغل؟! نه، حفاظت شخصیت که شغل نیست، معامله است؛ جان که سهل است، دنیا، آبرو، آرزو و حتی خانواده خود را برای شخصیتی که امید رهبری، نظام و مردم است فدا می‌کنی و در ازای آن گمنامی می‌خری! چه معامله پایاپایی!» این حرف‌ها را که کنار خاطرات دختران شهید موسوی؛ سرتیم حفاظت رییس جمهور بگذاری معنی معامله با خدا دستت می‌آید. وقتی ریحانه سادات می‌گوید: «هر چقدر عکس‌های گوشی‌ام را زیرو رو کردم دیدم من با بابا عکس زیادی ندارم. اصلا یادم نمی‌آید آخرین سفری که بابا همراه ما آمد چه زمانی بود. دوست پدرم خاطره‌ای از او تعریف کرد و می‌گفت آقاسید مهدی در ماموریتی لگنش می‌شکند، اما تا ۴۸ ساعت این درد را تحمل می‌کند تا ماموریتش تمام شود.»

ناگفته‌های زندگی شهید موسوی؛ سرتیم حفاظت رئیس جمهور

حسرت کربلا

«از وقتی کلاس ششم بودم پدرم هر سال اربعین ما را به کربلا می‌فرستادند. نه فقط ما که بانی سفر دیگران هم می‌شدند و می‌گفتند ثواب زیارت شما برای من هم می‌شود. به جای من هم زیارت کنید. اما خودش حسرت به دل می‌ماند و نمی‌توانست با ما بیاید و می‌گفت من اینجا وظیفه دارم و باید باشم و کار‌های مهم‌تری دارم. پدرم همیشه می‌گفت هر کسی هر جایی و هر موقعیت و پستی که هست باید صدش را بگذارد و خودش هم در محافظت از رییس جمهور صدش را گذاشت.»

پدرم در بالگرد است؟

مصاحبه می‌رسد به مرور ساعت‌های نفسگیر شب واقعه. آن شب برای مردم ایران شب یلدا تکرار شد با دقایقی کشدار و پر از استرس. بر مردم ایران اگر شب یلدای انتظار بود بر خانواده شهدای سانحه بالگرد چطور گذشت؟ فاطمه زهرا از حال و هوای خانه‌شان در آن شب تلخ می‌گوید: «پدرم در مورد جزییات کارشان به دلیل مسائل امنیتی حرفی نمی‌زدند. آن روز من در کتابخانه مشغول درس خواندن بودم که گوشی‌ام زنگ خورد. شماره من تقریبا شبیه شماره پدرم هست. تا من گوشی را برداشتم یکی از همکاران پدرم که اشتباهی شماره من را گرفته بودند با شتاب شروع کردند به صحبت کردن و فکر کردند من پدرم هستم. گفتم چیزی شده؟ گفتند نه انشالله به سلامت بر می‌گردند و همان جا بود که دلم آشوب شد و با مادرم تماس گرفتم.»

ناگفته‌های زندگی شهید موسوی؛ سرتیم حفاظت رئیس جمهور

ما دوبار یتیم شدیم

گفت‌وگوی ما با دختران شهید موسوی در بخش آخر به مرور پلان اول می‌رسد؛ «آن ساعت‌ها و دقایق بسیار بسیار پر اضطراب بود. همه فامیل محبت کردند و آمده بودند کنار ما و تا صبح پای تلویزیون و اخبار بودیم. هی خبر می‌رسید ما امیدوار می‌شدیم. اما کمی بعد امیدمان ناامید می‌شد. همه‌مان تا لحظه‌های آخر امیدوار بودیم که پدرم و باقی همراهان زنده باشند. اما لحظه‌ای که خبر شهادت را از تلویزیون اعلام کردند همه این دنیا و داشته و نداشته هایش روی سرمان خراب شد. این اتفاق برای پدرم توفیق بود، چون همیشه می‌خواست شهید شود. اما دوری از چنین پدری که به معنای واقعی تکیه گاه کامل برای من و خواهرهایم بود و ستون فامیل خیلی سخت است. تلخی این غم برای ما دوچندان است. چون پدرمان سایه به سایه رییس جمهور بود و ما ایشان را هم پدر معنوی‌مان می‌دانستیم و با شنیدن خبر شهادت پدرم و آیت الله رییسی انگار دو بار یتیم شدیم.»

منبع: فارس

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ناگفته‌های زندگی شهید موسوی؛ سرتیم حفاظت رئیس جمهور

ناگفته‌های زندگی شهید موسوی؛ سرتیم حفاظت رئیس جمهور بیشتر بخوانید »

شب خاطره ۳۵۷ به یاد خادمان ملت ایران

شب خاطره ۳۵۷ به یاد خادمان ملت ایران


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاع‌پرس، شب خاطره ۳۵۷ در قالب یک ویژه برنامه با عنوان «شهدای خدمت» و در گرامی‌داشت رئیس جمهور شهید آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی و سایر شهدای حادثه تلخ سقوط بالگرد برگزار خواهد شد.

در این مراسم که با میزبانی اهالی فرهنگ و هنر برگزار می‌شود جمعی از هنرمندان به بیان خاطرات خود از شهید آیت‌الله رئیسی، شهید حسین امیرعبداللهیان و شهید سید محمدعلی آل هاشم می‌پردازند. همچنین شعرخوانی، اجرای نمایش و ارائه محصولات هنری مرتبط با شهدای خدمت از دیگر برنامه‌های این محفل خواهد بود.

ویژه برنامه «شهدای خدمت» روز پنجشنبه سوم خرداد ماه از ساعت ۱۷ در حوزه هنری انقلاب اسلامی ( تهران، خیابان سمیه، نرسیده به حافظ) برگزار می‌شود.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شب خاطره ۳۵۷ به یاد خادمان ملت ایران

شب خاطره ۳۵۷ به یاد خادمان ملت ایران بیشتر بخوانید »

توسل شهید آیت‌الله رئیسی به امام‌رضا (ع) از شدت فقر+ فیلم

خاطره شهید آیت‌الله رئیسی از توسل به امام‌رضا (ع) به‌دلیل شدت فقر+ فیلم


گروه حماسه و جهاد دفا‌ع‌پرس: شهید آیت‌الله «سید ابراهیم رئیسی» آذر سال ۱۳۳۹ در محله «نوغان» مشهد دیده به جهان گشود. او پنج سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد؛ بنابراین برای تأمین معیشت تابستان‌ها کار می‌کرد؛ از دستفروشى در خیابان‌هاى منتهى به حرم حضرت امام رضا (ع) گرفته تا کار طاقت‌فرسا در مرغدارى.

سید ابراهیم تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه جوادیه گذرانده و سپس طلبگى را انتخاب کرد؛ اما با این وجود، باز هم کار می‌کرد تا خرج و مخارج خانه و پول کتاب‌هاى درسى خود را از این راه به‌دست آور؛ چراکه آن‌روز‌ها زندگى کردن با شهریه طلبگی سخت بود؛ به‌طوری که در این‌باره گفته است: «من در اوایل طلبگی یادم می‌آید که در مدرسه نواب مشهد یک هفته بود که من دیدم یک تومان بیشتر پول ندارم و وسط هفته یا شاید هم اوایل هفته بود که فکر می‌کردم چه‌کار کنم تا که تا آخر هفته بتوانم با همین یک تومان زندگی کنم؛ خیلی سخت بود گذراندن با این یک تومان؛ بنابراین خیلی به خودم سختی آوردم که اگر بتوانم یک وعده غذا بخورم.

صبح پنج‌شنبه‌ای بود که با یک وضعیت بسیار سختی سر کردم و با یک‌ریال یا ۲ ریال می‌رفتم چیز‌هایی را می‌خریدم تا بشود با آنها گذران کرد، تا این‌که به حرم خدمت حضرت رضا (ع) رفتم و به ایشان گفتم که «آقا خیلی وضعیتم ناجور است؛ عنایتی بفرمایید…». آقایی را آن‌جا دیدم که نمی‌دانم از کجا متوجه شده بود؛ آقای محترمی از فامیل ما بود. او برای تشویق من که یک طلبه جوان بودم، وقتی داشت با من احوال‌پرسی می‌کرد، ۲ تومان به من داد؛ لذا من خیلی خوشحال شدم و این موضوع را از جانب حضرت رضا (ع) می‌دانستم.

البته من وقتی به وضعیت برخی طلبه‌ها یا هم‌محله‌ای‌ها نگاه می‌کردم، باز هم خدا را شاکر بودم که وضعیت ما از آن‌ها بهتر است؛ اما به‌دلیل این‌که پدر ما نبود و وضعیت معیشتی ما یک وضعیت خاصی داشت و این وضعیت برای ما طبیعی بود که با یتیمی بزرگ شده بودیم».

کد ویدیو

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خاطره شهید آیت‌الله رئیسی از توسل به امام‌رضا (ع) به‌دلیل شدت فقر+ فیلم

خاطره شهید آیت‌الله رئیسی از توسل به امام‌رضا (ع) به‌دلیل شدت فقر+ فیلم بیشتر بخوانید »

شهید رئیسی کانون جوشان عشق خدمت بی‌منت به ایران است

شهید رئیسی کانون جوشان عشق خدمت بی‌منت به ایران است


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، سرلشکر «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح در پیامی خطاب به آیت‌الله علم‌الهدی، درگذشت آیت الله «سید ابراهیم رئیسی» داماد مکرم خاندان معظم علم الهدی در حادثه ناگوار بالگردی را تسلیت گفت.

متن پیام به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

مِنَ المُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا

حضرت آیت الله سید احمد علم الهدی نماینده معزز ولی فقیه در استان خراسان رضوی و امام جمعه شهر مقدس مشهد
سلام علیکم؛

سوگمندانه شهادت پرافتخار خادم الرضا (ع) آیت الله «سید ابراهیم رئیسی»، رییس جمهور محبوب و خستگی‌ناپذیر ایران اسلامی، داماد مکرم خاندان معظم علم الهدی در حادثه ناگوار بالگردی و در مسیر خدمت به ملت و مملکت را به جنابعالی، بیت ایمانی رئیسی و یکایک مردمان مومن، انقلابی و ولایی خطه خراسان تبریک و تسلیت عرض می‌کنم.

بی تردید آن شخصیت عالی‌قدر کانون جوشان عشق خدمت بی‌منت به ایران و ایرانی است و در قلب و زبان مردمان این سرزمین به ویژه محرومان و مستضعفان به حق «سیدالشهدای خدمت» نامیده شد، همواره جاودانه و شاخص و معرف تمام‌عیار واژه‌های خوبی‌ها و کمالات چون ایمان، اخلاص، صداقت، ساده زیستی، عدالت جویی و جهاد برای کسب رضای خدا و رضای خلق بود و صحنه‌های خدمت و تلاش مصمم او برای گره‌گشایی از مشکلات و نیاز‌های مردم و دستگاه‌های خدمتگزار بود، برای همیشه زنده و مورد تکریم و ستایش است.

به روح مطهر این شهید والامقام که یاد، نام و خاطرات الهام‌بخش و عطر حضور شهیدان رجایی و بهشتی در تاریخ ایران عزیز را برای نسل امروز یادآور شد، درود می‌فرستم و از درگاه قادر متعال علو درجات و همجواری ایشان با سلطان ایران زمین حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام و برای جنابعالی، خانواده مکرم و عموم مردم دیار شریف خراسان صبر، شکیبایی، سکینه قلبی و ثبات قدم مسئلت می‌کنم.

رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح
سرلشکر پاسدار محمد باقری

انتهای پیام/ 112

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهید رئیسی کانون جوشان عشق خدمت بی‌منت به ایران است

شهید رئیسی کانون جوشان عشق خدمت بی‌منت به ایران است بیشتر بخوانید »